نام : دابي
گروه : گريفيندور
دروس مورد علاقه : تاريخ جادوگري - معجون سازي - دفاع در برابر جادوي سياه - نجوم

يكشنبه 13 فروردين . ساعت يازده و چهل و پنج دقيقه ي شب :
- دابي تو نميخواي بخوابي ؟! فردا امتحان رياضي داريا !
- چرا مامان . الان ميخوابم . بزار براي معلم ادبيات اين تحقيق مثنوي رو در بيارم . الان تموم ميشه . (‌ جادوگران خلوته و نهايت استفاده در خوندن تاپيك معدن متروك متروپوليس ميشه ! )
- تموم نشد ؟!
- چرا مامان . راستي يه چيزي . من بايد مجله ي پرورشي رو خودم پرينت بگيرم . حوصله ندارم . اگه ميشه من رو ساعت چهار و نيم بيدار كن .
- حسرت به دلم موند يكبار خدا تو كارات رو عين آدم انجام بدي .
- خوب تو هم ! حالا يه روز اينجوري شده ها !
- آره ارواح شيكمت !
ساعت چهار و بيست و پنچ دقيقه :
از نيم ساعت پيش بيدارم . منتظرم مامان بيدارم كنه تا مشكوك نشه .
- دابي . پاشو پرينت مجله تون رو بگير .
- بااااااااااااااااااااشه ! يك خميازه ي طولاني . مامان تو بگير بخواب اين كارش طول مي كشه .
- باشه .
- ايول . چقدر پست جدي ! نون امروزم تو روغنه . حسابي ميتونم داستان بخونم .
ساعت پنج و پانزده دقيقه :
- تو كارت تموم نشد ؟! بايد لباس بپوشي و بري مدرسه ها !
- باشه . اه ! چه جَلَب ! همين الان تموم شد .
پرينت مقايسه ي امام زمان و لرد سياه تو كيفم است . به مدرسه ميرسم و ميروم سراغ مسئول كتابخانه .
- سلام دابي . از جادوگران چيز جديدي نداري ؟!
- چرا . بيا اينو بگيرش . كلي جنجال كرده !
- حالا چي هست ؟!
- بخون ميفهمي .
ساعت هشت صبح بخاطر خوابيدن در كلاس معلم رياضي بهم ميگه كه زنگ بعد برگه ي رياضي بهم نميده !
منو اين همه خوشبختي محاله !!!

آقا من يه مشكلي كه دارم همه ي اينا رو محاوره تايپ كردم . در ضمن اين كتابه اونقدر قديميه جر خورد ! بايد بگردم دنبال صفحه ي آخر و تمومش كنم !

آقا من ميام و فقط در اقدامي ناارزشي (‌ تيكه ي جديد روزنامه ي شرق !!!) ساعت 5 ميتينگ رو به دبيرستان علامه طباطبايي ترك ووگويم !

پروفسور من گفته بودم محلول راستي رو تايپ مي كنم الان هم آخراشم . احتمالا فردا با خودم موقع ميتينگ ميارمش .
-----------------------------------------------------------
ويرايش :
منظورم پس فردا بود !

سدريك من پيشنهاد دارم يكشنبه كه تولد حضرت رسول (ص) هستش رو بزاريم . اينطوري عده ي بيشتري ميان بيشتر هم ميتونيم علاف باشيم ! در هر صورت اگه همون پنجشنبه بود من ميام . به من خبر بدين !
با تشكر
ارادتمند
دابي !

دراكو من داشتم فكر مي كردم ميتونيم روز عضويت كريچر رو به عنوان روز جن خانگي نامگذاري كنيم . تاريخش هم هشتم آذر 1383 هستش .

آقا موضوع اگه سركاري نيست من ميام . در ضمن اين كه گفتين يعني اينكه دوربين نياريم ؟!

ويرايش :
توماس فكر كنم متن رو كامل نخونديا دقت كن كاميِ كوييرل مشكل داشته بخاطر همين اونجا گذاشته . در هر صورت .... !

پروفسور من رو فعلا ذخيره براي فصل 35 بزارين . اين يكي كتاب رو گم كردم ببينم پيداش مي كنم يا نه .
ارادتمند
دابي

آقاي كرام و پاترهاي محترم . ببخشيد كه بحث تون رو قطع مي كنم. من توي بعضي سايت هاي ديگه كه ميرفتم نوشته بودن در صورت توهين هاي جدي يا بوجود آوردن مشكل اونها از طريق IP و شركتي كه خدمات ارائه ميده ميتونن فرد رو مورد شناسايي قرار بدن . ميخواستم بدونم ميشه اين موضوع رو درمورد اين پيامبر مبعوث شده ي ورژن 2006 ( دراكو مالفوي . ) اجرا كرد يا نه ؟