1- من اول فیلم هری رو دیدم و بعد از اینکه مطلع شدم از روی کتاب درست شده، به ترتیب کتاباشو گرفتم و خوندم.
2- من عاشق دنیاهای تخیلی ام. کتاب های هری تنها کتاب هایی بود که منو وارد دنیایی که آرزوشو داشتمو دارم کرد و از این دنیای خشن و واقعی خارج کرد و برای من مثل پناهگاهی شد به طوری که هر وقت احساس ترس یا دلتنگی می کنم به دنیای هری پاتر پناه می یارم.
3-کتاب سوم و کتاب آخرشو از همه بیشتر دوست دارم. کتاب سومو دوست درام چون هری بلاخره خانوادشو پیدا می کنه و پدرخوانده ای داره که میدونه می تونه در همه شرایط روش حساب کنه. کتاب آخرشم دوست دارم چون با وجود تمام کسانی که از دست می رن تلاششون به سرانجام می رسه و موفق می شن. مخصوصاً فصل آخرو خیلی دوست دارم که از 19 سال بهد بچه ها میگه و ما میفهمیم که همشون خوشبختن.
4- در قسمت بالا جواب این سوالو دادم دیگه!
5- فکر کنم کتاب دو رو به این علت که داستانش حتی نسبت به کتاب یک بچه گانه تره و جذابیت خواصی نداره.
6-من تمام مدت عاشق رون بودم و هستم. شخصیت اون به من نزدیکتره. در عین حالی که ترس های طبیعی خودشو داره ولی برای کمک به دوستاش از هیچ کاری دریغ نمی کنه و حتی حاضره جونشم بده. شخصیتی کاملاً سرخوش و شاده و هیچ چیز رو سخت نمی گیره ولی در زمان خطر کاملاً جدی و متمرکزه. همیشه همراه هری بوده و هیچ وقت تنهاش نذاشته...خلاصه هرچی از این جیگر براتون بگم کم گفتم. اون شبیه کسیه که من دوست دارم باشم و امیدوارم تا حدودی باشم!
7-فکر کنم تنها کسی که واقعاً نفرت انگیزه برام دلورس آمبریج باشه که به قول تد ریموس لوپین از خود والدرمورتم پلیدترو خبیصتره!
8- اسم آلبوم جدید BackStreetBoys چیه؟ از کجا میشه خریدش؟

من اول فیلم یک هری رو دیدم. اولا اصلاً دوست نداشتم حتی فیلمشو ببینم.ز کتاباشم اصلاً خبر نداشتم. بعد از اینکه فیلمشو دیدم عاشقش شدم.
دلیل اینکه اینقدر دوستش دارم اینکه از اینجور داستانا که در اون آدم می تونه از این دنیای مزخرف وارد یک دنیای دیگه پر از هیجان و خطر بشه خوشم میاد.
کتاب سومو از همه بیشتر دوست دارم چون تو اون کتاب هری بالاخره یک فامیل و تکیه گاه پیدا می کنه.
فصلی از کتاب که خاطرات اسنیپو مرور می کنه خیلی دوست دارم. دلم براش میسوزه و از مرگش خیلی ناراحتم چون در تمام مدت در موردش اشتباه میکردم.
هیچکدومشون نیست که دوست نداشته باشم ولی اگه مجبور به انتخاب باشم فکر کنم کتاب دومو دیگه نخونم چون خیلی سطحی و ساده بود.
من عاشق شخصیت رونم.اون آدمی ساده، شوخ و تقریباً شجاعه. اون مثل هری نیست که به طور افراطی یک آدم کامل و بی باک معرفی شده. اون هم نقطه ضعف هایی داره درست مثل ما. ولی در عین حال کاملاً وفاداره و اگه خطری پیش بیاد از هیچ کاری دریغ نمیکنه. در ضمن فوق العاده شوخ هم هست . دیگه چی می خواین؟!
از تنها شخصیت هایی که بدم میاد فاج و آمبریجن چون کاملاً خودشونو به نفهمی زدن و اعصاب آدمو داغون می کنن.

من اول فیلم یک هری رو دیدم. اولا اصلاً دوست نداشتم حتی فیلمشو ببینم.ز کتاباشم اصلاً خبر نداشتم. بعد از اینکه فیلمشو دیدم عاشقش شدم.
دلیل اینکه اینقدر دوستش دارم اینکه از اینجور داستانا که در اون آدم می تونه از این دنیای مزخرف وارد یک دنیای دیگه پر از هیجان و خطر بشه خوشم میاد.
کتاب سومو از همه بیشتر دوست دارم چون تو اون کتاب هری بالاخره یک فامیل و تکیه گاه پیدا می کنه.
فصلی از کتاب که خاطرات اسنیپو مرور می کنه خیلی دوست دارم. دلم براش میسوزه و از مرگش خیلی ناراحتم چون در تمام مدت در موردش اشتباه میکردم.
هیچکدومشون نیست که دوست نداشته باشم ولی اگه مجبور به انتخاب باشم فکر کنم کتاب دومو دیگه نخونم چون خیلی سطحی و ساده بود.
من عاشق شخصیت رونم.اون آدمی ساده، شوخ و تقریباً شجاعه. اون مثل هری نیست که به طور افراطی یک آدم کامل و بی باک معرفی شده. اون هم نقطه ضعف هایی داره درست مثل ما. ولی در عین حال کاملاً وفاداره و اگه خطری پیش بیاد از هیچ کاری دریغ نمیکنه. در ضمن فوق العاده شوخ هم هست . دیگه چی می خواین؟!
از تنها شخصیت هایی که بدم میاد فاج و آمبریجن چون کاملاً خودشونو به نفهمی زدن و اعصاب آدمو داغون می کنن.

معلومه که میشه! واسه همین زمان برگردونو دست هر کسی نمیدن! اگه بدن که دیگه کسی نمی میره! اگه یادتون باشه هرمیون گفت که تعهد داده فقط برای یک سال تحصیلی و فقط و فقط برای کلاسهاش ازش استفاده کنه وگر نه اخراج ، شایدم بدتر زندانی می شد.

فکر کنم تنها عضو مخالف این تاپیک خود آقای هری پاتر باشه که اگر دلایلشو مودبانتر، واضحتر و قانع کننده تر می گفت شاید بقیه هم با این کار مخالفت می کردند. ولی متاسفانه... !

توی مجله دنیای تصویر از فیلم پنجم به عنوان بهترین فیلم و محکم ترین فیلمنامه یاد کرده بودند. به نظر من هم دیوید ییتس میتونه از پس فیلمی به اون بزرگی بر بیاد. البته این در صورتی که پیتر جکسن یا کارگردان فیلم فوق العاده "نارنیا" (اسمشو نمیدونم) با این پروژه موافقت نکنن، که البته حق دارن. پروژه عظیمیه، انتظارات زیادی رو باید برآورده کنن. منم بودم میترسیدم!
ولی بهرحال از بین این چهار کارگردان اول دیوید ییتس، بعد خود کریس و بعد آلفونسو و اگر کس دیگری گیر نیامد مایکل نیوول.

این که سوال نداره! فقط و فقط ریچارد هریس مرحوم. مایکل گمبون یه کمی عصبی میزنه ولی ریچارد همون شخصیت آروم، متین، صبور و دوست داشتنی رو داره که از دامبلدور تصور کرده بودم.

من فکر کنم مال من شبیه ببره. ببرو از همه حیوونا بیشتر دوست دارم.به نظرم اون با ابهت ترین و زیباترین موجود روی زمینه.هر وقت لازم باشه حرکاتش سریع و خشنه و در بقیه مواقع بسیار ارام زیبا و با عظمت حرکت میکنه. خلاصه که خیلی خشگله!!!!!!

برام مهم نیست که اون دشمنه یا دوست. فقط اینو میدونم که از همون اول ازش بدم میومد و بهش اطمینان نداشتم. الانم نمیتونم دقیقا" بگم که خیانت کرده یا نه حتی اگر خیانتم نکرده باشه بازم فکر نکنم بتونم ببخشمش چون اون باعث مرگ دامبلدور شد چه خودش عمدا" اونو کشته باشه چه دامبلدور ازش خواسته باشه!

من جادو رو دوست دارم.حتی قبل از شناختن هری هم اونو دوست داشتم ولی بعد از شناختن هری دیگه عاشقش شدم.جادو باعث میشه ادم احساس اعتماد به نفس بیشتری بکنه چون این احتمال رو میده که میشه به یه روشی اشتباهات گذشته رو جبران کرد.ولی در دنیای واقی این احتمال به حدوده 0 میرسه.