توجه !!!! توجه!!!!

هري پاتر و لرد والدمورت با هم آشتي كردند.

به گزارش جاسوسمان( آقايx) هري پاتر ولرد والدمورت دررستوران كله خوك در حالي كه با هم نوشيدني ميخوردند
و همچنين گل مي گفتند و گل مي شنيدند ديده شده اند وهمچنين
جاسوسمان گفت كه با دستگاه استراق سمع شنيده كه والدمورت
اعتراف كرده كه من اشتباه كرده ام و از اين به بعد جبران ميكنم.

منتظر خبر هاي بعدي من باشيد.

نام: آنا
نام خوانوادگي: بل
سابقه: ندارم

صبح زود(ساعت11)
آنا بل: سلام.به به به!!!
پروفسور: عليك سلام.فرمايش؟
آنا بل: مي بينم كه چوباتون ده درصد تخفيف دارن.
پروفسور: خوب كه چي؟
آنا بل: خوب هيچي همينطوري يه چيزي گفتم.
پروفسور: خيلي خوب فرمايش؟
آنا بل: بيزحمت ده تا جعبه از اون چوبات بذار كنار تا بعد از ظهر بروبچو بفرستم ببرنشون.
پروفسور(كه رفتارش محترمانه شده بود) : چه مدلي باشن؟
آنا بل: اونش مهم نيست. فقط بكنشون ده جعبه بذار گوشه مغازت.
****************************************

پروفسوركه هنوز متعجب بود داشت بيرون رفتن آنا بل رو نگاه ميكرد .ناگهان به خودش اومد تا خواست درباره پولش حرفي بزنه ديدآنا بل رفته بيرون.
يهو چشمش افتاد به1000000 گاليون كه روي ميز داشت بهش چشمك ميزد.
بلافاصله با چهره اي خوشحال رفت تا سفارش آنا بل رو آماده كند.

(اگه اشكالي كمو كسري داشت ببخشيد.)

نام: آنا بل
سن: 15
تاريخ تولد: 15سال پيش
جنس: خانم
سال: سال پنجم
رنگ چشم: آبي
گروه: گريفيندور
مو: بلند وسياه
ظاهر كلي: قدبلند
كوييديچ: علاقه ندارم
چوب جادو: ازچوب درخت بلوط و يك موي تك شاخ وسطشه
دسته جارو: نيمبوس2000
علاقه ها:درس+ بازيهاي كامپيوتري
توانمنديها: دفاع در برابر جادوي سياه رو خوب بلدم
توضيح كوتاه: من خواهر كتي بل هستم

تائید شد (کریچر)

ببينيد اين كتابي كه خانم رولينگ نوشته يه رمان تخيليه. ولي در دنياي واقعي جادوگرا ودعا خوانهايي وجود دارند كه كارشون جادو كردن مردمه البته به خواست مردم ديگه.

نام: رون
نام خانوادگي: ويزلي
سن: 16سال و خورده اي
گروه: گريفيندور
مو: قرمزو به هم ريخته
علاقمندي: شكلات
قد: بلند
نام كامل: رونالد ويزلي
كويديچ: دروازه بان
جاروي پرواز: ازنوع گران ومرغوب
جنس چوب جادو: خيلي خوب

(ودركل خيلي باحالم)

تائید نشد این شخصیت قبلا گرفته شده (کریچر)