هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: آیا دامبلدور مرحوم شده؟یا همش یه کلکه؟
پیام زده شده در: ۱۲:۵۷ یکشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۸۴
#1
آلبوس رفت

1-وقتی آلبوس تو غار به هوش اومد گفت کهضعیف شده

2-تو راه وقت برگشتن وقتی دستش درد گرفت آلبوس کلمه ای رو به زبون آورد گفت که اون معجون شفا بخش نبوده ودیگه اسمی از اسنیپ نیاورد که مشخص میکنه که منظورش معجونی بود که اسنیپ برای شفای دستش به اون خورونده

3-وقتی صدای در اومد آلبوس بدونه پشت در کیه بلا فاصله هری را منجمد کرد تا به خاطر اون جونش رو از دست نده وبعد که فهمید حدسش اشتباه بوده و جای یه مرگ خوار مالفوی جلوشه دیگه دیر شده بود چون خلع سلاح بود

4-وقتی اسنیپ سر رسید آوادا کداورا رو صریحا فریاد زد و شکی تو اجرای اون نیس چون اگه نقشه بود چرا قبلا فلیت ویک رو زده بود؟

5تو دفتر مدیر وقتی هری با مک گونکال وارد شد تابلوی آلبوس رو تو تابلو های مدیران مرحوم هاگوارتز دید در حالی که سال پیش که آلبوس برکنار شده بود اثری از اون نبود

6-اون ماده ای که مرگ خورا رو زمین ریخته بودند اجازه ی عبوررو به هیچ احدی نمیداد از جمله" فوکس"

و هیچ جای ناراحتی برای پیرمردی که این همه حماقت رو با هم انجام داده نیس


Arthur.Dumbledore


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۳:۴۶ جمعه ۱۸ شهریور ۱۳۸۴
#2
نام:آرتور دامبلدور
سن:دو سال کوچیکتر از آلبوس
جنس:مذکر
سال:استاد غیب و ظاهر شدن
رنگ چشم:آبی
گروه:ریون کلاو
مو:نقره ای بلند با رگه هایی سیاه براق
ظاهر کلی:آرام و مشکوک
چوب دستی:11سانت دندان نیش مار بوا
علایق:طلسم های فوق ویزه باستانی/ترکیب قدرت چهار بنیان گذار
توانایی ها:ذهن جویی فوق پیشرفته/فوق العاده در ظاهر شدن/نفوذ دیپلماتیک بالا
معرفی:برادر آلبوس دامبلدور و وزیر اسبق سحر و جادو.من همیشه به حسابگری اون حسادت میکردم ولی بعد از شکست عشقی که داشت به هم ریخت اون دیگه نسبت به همه چی خوشبین شده بود من چند بار به اون هشدار دادم اما اون بهم می گفت که بزرگتره و....
اون شب تو اون مهمانسرا من اسنیپ ره دیدم وبا یک نگاه قصد شومشو فهمیدم اما آلبوس اجازه ی استراق سمع رو به او داد ...بعد از نابود شدن ولد..ولد..ولدمورت!وقتی اون بهم گفت که میخواداسنیپ رو استخدام کنه باهاش مخالفت کردم ولی اون گفت اگه بزرگی اونو قبول ندارم میتونم برم چون اونه که مدیر هاگوارتزه....
یه شب که برای سرکشی به سفارت تو هند رفتیم تو استراحتگاه جر و بحث کردیم حتی صحبت عزل اونم شد و اون مجبور شد طلسم قفل حافظه رو من اجرا کنه و تنهایی برگرده وحالا که اون مرده طلسمش هم باطل شده

تائید شد (کریچر)


ویرایش شده توسط کريچر در تاریخ ۱۳۸۴/۶/۲۶ ۱۱:۵۱:۱۵

Arthur.Dumbledore






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.