آنچه در آزکابان گذشت..!گذشت دهه ها،سالها و قرون متوالی،باعث شد تا زندان مخوف آزکابان تبدیل به یک مکان متروکه بـشه.زنـدانی که زمانی اسمش باعث ایجاد رعب و وحشت در دل بسیاری از افراد جامعه جادوگری میشد.دیگه مجرمان و گناهکاران میتـونستـن به صورت کاملا آزادانه در جامعه رفت و آمد کنن..
تا اینکه بالاخره
مورفین گانت به عنوان وزیر سحر و جادو انتخاب شد و این زندان مخوف رو به صورت زیـرمجـموعه ای از وزارتخونه در اورد.البته باز هم پیـشرفتـی حاصل نشده بود تا اینکه
تام ریدل مشنگ به عنـوان رئیس زندان انتخاب شد.حـالا زندان روح دیـگری گرفته بود و به دژی محکم برای وزراتخونه تبدیل شده بود.حتـی مورفین گانت همراه با خواهرش و سایر یارانش تونستن برای چنـدین ماه در این دژ محکم استقامت کنن.در واقع آخرین دژ دفاعیشـون!
گرچه در بین همین مقاومت ها،برقـراری آرامش و عدالت فراموش نشده بود و رئیس زندان به
آگاه سازی مردم و
مجازات مجـرمان پرداخت.در این مدت،مجرمان هم از حق
انتخاب وکیل بی بهره نبودند.و البته این همه ی ماجرا نبود.
علاوه بر برگزاری
دادگاه های مجرمان،تعقیب و گریز ها ادامه داشت و مجرمان به
لیست زندانیان اضافه می شدند.توی
بنـد ساحـرگان هم غوغایی به پا شده بود.رانده شدگان چندین بار به
دفتر دیوانه ساز ها هجوم بردند و برای آزاد کردن زندانیانـشون اقدام کردند اما بـازهم ما استـوار بودیم.
کودتاچیان و رانده شدگان چندین بار متوالی زندان رو به تصـرف خودشون درآوردند که همین موضوع باعث افت شدید عملکرد زندان شد.البته بعد از مدت کوتاهی وزیر سحر و جادو که به شغـل شریف چوپانی روی آورده بـود،بـازگشت!
مردک مشنگ دوباره به ریاست زندان دراومد(اصلا هم فامیل بازی نبوده
) تا عـدالـت رو به جامعه برگردونه
حالا هم وقت تنگ است و چیزی تا انتخابات وزارت سحر و جادو نمونده.پس کاری به جز مجازات کردن محکومان از دستـمون برنمیاد.من فکر میکنم توی کل تاریخ ایفای نقش بـالاخره زنـدان آزکـابـان رنـگ دیـگه ای به خودش گرفت و تونست توی فضای ایفای نقش تاثیر بـه سزایی بـزاره.
و این بود نگاه عمیقی به گذشته ی درخشان آزکابان در چند ماه اخیــر!
چاکریم!