-سلام آقا مرلین! چه خبر از بی بی شروین؟!
مرلین با تعجب به پیرمردی ریقو خیره شد. پیرمرد عینکی ستاره مانند بر چشم داشت، ردای سیاهش که بر تنش لق می زد او را شبیه افراد معتاد کرده بود و همچنین شلوارک سبزرنگ جنگی نیز بر تنش داشت. مرلین با حیرت برای مدتی به او خیره ماند و بعد با صدایی که شگفت زده شدنش را بیشتر نشان می داد، گفت:
-سلام پیامبر بر گدای معتاد... دو مغازه پایین تر یه مغازه سلف سرویس هست! اگه جنس هم می خوای که...
-تو منو چی فرض کردی پیامبر عهد بوق؟! می دونی من کیم؟
مرلین که همه چیز را می دانست، سعی کرد خشمش را کنترل کند و حالتی عارفانه به خود گرفت و با سرزنش گفت:
-"پیامبر عهد بوق" لقبی بود بسی بد و نامعتبر و نامناسب... اما چی کنیم! پیامبری به یگانگی ما می بایستی با بندگان جاهل خود بسازند! ز این مطالب بگذریم چون که ما بسی بزرگیم... شما کروینوس گانت خلَف هستین!
-جای تو بودم اینطور صحبت نمی کردم... البته نه اینکه مغرور باشما، نه! اما خب آخه می دونی... فکر کنم نفرین پیامبر نو پا بهتر از یک پیامبر عهد بوق باشه!
-هــــه! هــــــــه! پیامبر نو پا؟!... منظورمان این است پیامبری جدید حرفی بسی چرت و بسی چرند بود! شوخی با پیامبر کاری بود بسی بد، فرزند!
کروینوس با حالتی که قصد مسخره کردن مرلین را داشته باشد و با صدایی بلند گفت:
-پیامبر عهد بوق! این تو و به این برگزیده جدید پروردگار... این تو و این پیامبر قرن بیست و یک، کروینوس گانت!
مرلین سرش را خاراند و با تعجب گفت:
-من مگه پروردگار نیستم؟
-عه... خب آخه منظور من هم این بود به لطف تو یه فرجی بشه و من هم به آرزوم برسم دیگه داوش...
مرلین که هنوز در درک ماجرا عاجز بود، باز هم با تعحب و حیرت گفت:
-یعنی تو از من می خوای پیامبرت کنم؟ جایگزین خودم کنمت؟
-آره، عزیزم!
مرلین که حال متوجه موضوع شده بود، با خشم و غضب گفت:
-من مگه احمق شدم؟ یعنی شایدم شدم... ولی نه در این حد! برو وقت ما رو هم نگیر!
-مرلین! منو پیامبر بکن دیگه! خواهـــش، خواهـــــــش! من شنیدم هرچی از تو بخوام برآورده میشه!
-نـــــــــه!
کروینوس با غرور ردایش را کشید و رویش را برگرداند و با صدایی بلند گفت:
-می دونستم تو بیخودی مرلین! خانم ها، آقایان! زین پس دین جدید را به خدمتتان می رسانم، دین سالازاریسم! و در ضمن اگر... اگر... اگر مبادا شما به این دین روی نیاورید، نفرینی می گیرتتان که بسی بد تر از مرگ است! و پیامبر بزرگ و با قدرت این دین کسی نیست جز کروینوس گانت ملقب به کروینوسین است!