هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: معجون عشق!!!
پیام زده شده در: ۱۹:۱۹ سه شنبه ۱۸ بهمن ۱۳۸۴
#50

ونوس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۴ دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۲۳:۳۱ شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹
از کاخ المپ
گروه:
کاربران عضو
پیام: 385
آفلاین
از بچگی عاشقت بودم
عاشق رنگ طلایی گیسوانت
چشمان درشتت
و نگاه کنجکاوت
عشقم همراه با من بزرگ شد
و تو هم بزرگ شدی
دیروز برای اولین بار خواستم بقلت کنم
اما تو از روی دیوار افتادی و شکستی!
( بی آینه شدم رفت!)

والا من نگرفتم ! آیینه هه بهت معجون عشق داده بود ؟ وا عجبا !




Re: معجون عشق!!!
پیام زده شده در: ۲۰:۲۱ چهارشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۸۴
#49

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
باورش سخت بود و یا شاید حتی غیر ممکن
من به چیزی که از هر چیز سرد تر بود علاقمند شده بودم
نمیدانم شاید فقط یک شوخی از طرف دوستان بود
چطور معجون عشق را به من خورانده بودند نمیدانم
اما احساس عجیبی داشتم
به چیزی وابسته شده بودم که اصلا زیبا نبود
هیچ احساسی نداشت و تماما سرد بود
آنقدر سرد که حتی از نزدیک شدن به آن نیز میترسیدم
چطور میتوانستم او را دوست داشته باشم
کسی که سرشار از احساس است نمیتواند عاشق او شود
اما من به او عشق میورزیدم و مانند بتی میپرستیدمش
همه مرا دیوانه میپنداشتند میگفتند نمیشود او را حتی لمس کرد
ولی من با تمام ترسم آرزو داشتم فقط یکبار او را ببوسم
حیف که بوسیدن یک دیوانه ساز جز مرگ عاقبت دیگری نداشت





Re: معجون عشق!!!
پیام زده شده در: ۲۰:۵۴ پنجشنبه ۶ بهمن ۱۳۸۴
#48

استرجس پادمور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۳ شنبه ۷ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۳۰ دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۰
از یک جایی!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3574
آفلاین
براي اولين بار وقتي بار صحبت كردم و صداي او را شنيدم احساس كردم كه يك پاتيل معجون عشق را سر كشيدم
نميدانستم چي بگويم چه عملي را انجام دهم ولي ميدانستم دوستش دارم آيا او هم مرا دوست ميداشت.............
من هرگز او را نديدم ولي ميدانم ماننده فرشته زيباست .............
نميدانم آيا او اين معجون را به من خوراند يا من خودم آن را سر كشيدم به هر صورت ميدانم كه معجون اثر كرده و اكنون من عاشق هستم..................................
اثر اين معجون تا آخر عمر من باقيست


عشق یعنی وقتی که دستتو میگیرم مطمئنم باشم که از خوشی میمیرم !!!!!

تصویر کوچک شده


Re: معجون عشق!!!
پیام زده شده در: ۱۵:۰۲ پنجشنبه ۶ بهمن ۱۳۸۴
#47

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
تا بحال به عشق فکر نکرده بودم
همیشه گمان میکردم که عاشق شدن کار هر کسی نیست
اصلا چرا باید عاشق شد چرا باید کسی را دوست داشت
کلمه عشق برایم بی معنی بود
اما تمام اینها فقط حرف بود مگر میشد کسی مفهوم عشق را نداند
نمیدانم شاید بخاطر بی تجربگی بود
اما زمانی که برای اولین بار بخاطر او معجون عشق را سر کشیدم
فقط به حال خودم گریه کردم که چرا قدرت آن را هرگز نفهمیدم
مدتهاست که عاشقش هستم اما نمیتوانم به او بگویم
سخت است اون هم برای منی که تا بحال به عشق فقط به دیده یه کلمه نگاه کردم
دوستش دارم و گمان میکنم تنها کسیست که وقتی به او مینگرم قلبم از حرکت باز می ایستد
نمیدانم شاید هنوز تاثیر معجون در بدنم باقی مانده باشد
اما فقط این را میدانم که عشق تها قدرتیست که میشود با آن بر همه چیز پیروز بود
زندگی بدون آن یعنی بی هدف بودن یعنی پوچی یعنی مرگ...





Re: معجون عشق!!!
پیام زده شده در: ۱۹:۵۹ سه شنبه ۲۰ دی ۱۳۸۴
#46

کارداک دیربون


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۰۰ شنبه ۱۲ آذر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۰:۱۵ جمعه ۶ مهر ۱۳۸۶
از ولايتمون!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 60
آفلاین
وقتي خوردمش.. احساس كردم دنيا يك رنگ ديگه داره!

از خوابگاه آمدم بيرون احساس كردم قلبم سرشار از مهر و محبته

وقتي چشمم به او خورد بدون مقدمه شروع كردم به بوسيدنش!!!

بعد از يك ساعت صداي ميو ميو ي گربه رو شنيدم!!

آه لعنتي موي خانوم نوريس تو ي معجون ريخته بود!!


تصویر کوچک شده


Re: معجون عشق!!!
پیام زده شده در: ۱۶:۵۰ سه شنبه ۲۰ دی ۱۳۸۴
#45

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
چشمانش بسیار درشت بود و موهایش بلند
نگاهش با بقیه فرق داشت
سنگین و آرام قدم برمیداشت
آواز میخواند و موسیقی مینواخت
از نظر همه او بی نظیر بود
با سن کمش تدریس میکرد
و من او را می پرستیدم
دلم میخواست فقط یکبار برای من بنوازد
نام مرا ببرد و به من لبخنذ بزن
اما حیف که او هیچگاه متوجه نگاهای من به خودش نشد
پرفسور لاوین استاد کلاس موسیقیم در هاگوارتز ب





Re: معجون عشق!!!
پیام زده شده در: ۱۶:۲۸ سه شنبه ۲۰ دی ۱۳۸۴
#44



مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۴۴ سه شنبه ۵ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۴۰ چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۸۵
گروه:
کاربران عضو
پیام: 369
آفلاین
معجون عشق با این بدبخت چی کار کرده!!!

زیباترین کلمه ها را در وجود تو می یابم
دلنشین ترین سروده ها را از درون تو می شنوم
آرام ترین صدا را همرا با تو می بینم
چگونه می توانم به عشق بی نهایتت دست یابم؟
ای آفتاب شهر رویاهایم
و ای تجلی بخش زندگی من
اسنیپ عزیزم :bigkiss:


ویرایش شده توسط اما ایوانز در تاریخ ۱۳۸۴/۱۰/۲۰ ۲۱:۳۴:۴۶


Re: معجون عشق!!!
پیام زده شده در: ۱۷:۴۰ چهارشنبه ۱۴ دی ۱۳۸۴
#43

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
آنروز را خوب بخاطر دارم زمانیکه برای اولین بار
معجون عشق را سر کشیدم
همان روز بود که منطعم شیرین عشق را احساس کرد
احساسی که سراسر گرما و شاید سوختن بود
با قلبی لبریز از هیجان و با حسی عجیب حرکت کردم
شاید معشوق خود در میان ساحره هایی که در اطرافم بودن بیابم
اسمش را میدانستم چون فقط نامش مانند وردی بر سر زبانم بود
گشتم بارها و بارها گشتم اما نبود
با خود گفتم چگونه عاشق کسی شدم که اصلا وجود ندارد
از او فقط نامی بر زبان داشتم و دیگر هیچ
بعد از گذشت ماها و جستجو از تمامی ساحرها
او را یافتم پس بسمتش رفتم تا احساسم را به او بگویم
اما حیف که او در میان ما نبود
او سالهای پیش مرده بود و من عاشق زنی شده بودم که
هیچگاه نخواهم توانست او را ببینم
برتا جورکینز بدستور یکی از سیاهترین جادوگر زمان کشته شده بود





Re: معجون عشق!!!
پیام زده شده در: ۱۸:۲۷ سه شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۴
#42

ساتانيكا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۲ سه شنبه ۳۱ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۵:۲۴ چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۸۵
گروه:
کاربران عضو
پیام: 105
آفلاین
از روزي كه ديدم تورو شيفته ات شدم!
چطور مي تونم تركت كنم نازنينم .......!
قلب من همش از عشق تو صداهاي ناجوري از خودش ميده بيرون ..........!
ناناز ،عشق من عاشقم باش،در حسرت ديدار تو آوارترينم!(اينا رو پشت كاميون نوشته بود)چشماته كه من رو كشته ....!
ديگه من بايد به چه زبوني بگم دوست دارم لانگ باتم فقط خواهش ميكنم غش نكن !


ارادتمند-ساتانيكا ملوني


Re: معجون عشق!!!
پیام زده شده در: ۱۹:۵۴ دوشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۴
#41

هرپوی کثیف old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۲۹ جمعه ۲۹ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۶:۳۳ سه شنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۷
از یونان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 81
آفلاین
البته واضح و مبرهن است که عشق در دین وزین آسلام، آخر حرام است !
عشق مجازی، این بلای خوف که دامن گیره هرچه جوان و پیر و پاتاله، زندگی ها را نابود کرده و الآن مشغول گذراندن تعطیلات در مجالس بی جامه پارتی می باشد !
عشق ها به قدری محدود گشته اند که شب عقد عروس و داماد با دلایلی بس ناموجه با سیم سرور به جان یکدیگر افتاده و به عمل ضرب و شتم می پردازند !
گیلدروی لاکهارت ( کروشیو علیه )، با ساخت بی جامه پارتی کلاب های متعدد در سطح شهر، جوانان را ترغیب و تشویق نمود تا با شرکت در چنین مجالسی به بی ناموسی بپردازند ! و البت از طرفی هم آنها را انگشت به دهن نمود تا از میان آن همه بی جامه پارتی کلاب یکی را انتخاب کنند !
ای بابا ! نگاه نگاه است ! نگاه به نا محرم، به چشم خواهر و برادری و مادر و پدری نداریم !
اما ؛ با این همه ی این تفاسیر، هر چقدر به این مغز کزایی فشار میارم نمیتونم عشق بی اندازمو به نارسیسا توجیه کنم ! مخصوصا الان که شوهرش توی آزکابان داره آب خنک میخوره !








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.