عصر دیروز وزير سحر و جادو در حرکتی نمادين و برای حمایت از فعالیتهای هسته ای کشور دوست و برادر ایران تصمیم گرفت که مسیر ويژه بین منزل تا اداره رو با یک عدد خودرو سمند مشکلی متالیک طی کنه !
جمعیت ملیونی مردم جادوگر هم که تا به حال چنین وسیله عجیبی رو ندیده بودند به خودرو وزير حمله کردند و مانع حرکت این وسیله ماگولی شدند .
خودرو در حال طی مسیر خودش بود که ناگهان پسرکی نوجوان در حالی که کفن به تن کرده بودن با شعار جانم فدای وزير به جلوی ماشین پريد و پس از برخورد سی کیلومتر اون طرفتر پایین اومد . ( وزير مردمی باشه همینه دیگه
)
مردم با اشتیاق ماشین رو لیس میزدند و دو دستی خودشون رو به ماشین چسبونده بودند !:bigkiss:
یه دفعه ماشین به دلیل ازدیاد جمعیت متوقف شد و وزير از هوش خودش کمک گرفت و سیبی رو گاز زد و با قدرت تمام به بیرون پرتاب کرد و از اونجایی که مردم جامعه جادوگری وزير رو خیلی دوست داشتند همگی به سمت سیب هجوم بردند و ماشین بالاخره از دست همه خوره های وزير نجات پیدا کرد .
در جلوی در وزارتخونه تنها خبرنگار پیام امروز بود که متوجه این حقه شده بود و حضور داشت و این افتخار نصیب این روزنامه شد تا اولین گزارش رو با وزير عزيز سحر و جادو انجام بده !
گ : خوب جناب وزير بهتون تبريک میگم ! شما وزير ...
د : زود باش سوالات مزخرفت رو شروع کن ، الان ملت میريزن !
گ : این حمایت شما از فعالیتهای نوکلوئیک برای چیه ؟
د : از اونجایی که ما خشانت طلب هستیم شنیدیم این ماگولها که هیچی نوفهمن از ما هم جلو زدن ... تونستن آواداکداورای ما رو پیشرفتش کنن که به جای یه نفر ، هزاران نفر رو میکشه !! مام که خشانت طلب ! برای همین تصمیم گرفتیم حمایت کنیم تا یه چیزی هم گیر ما بیاد ...
گ : شنیدیم که گروههای تروریستی معاون شما رو ترور کردند ؟ این حقیقت داره ؟!
د : بله متاسفانه ... نامردا تمام پرهای ققنوس رو خشک خشک از بدنش جداکرده بودند !!
حالا مجبوريم یه معاون جدید معرفی کنیم !
گ : خوب این افتخار رو به ما میدید که ما اولین بار این شخص رو معرفی کنیم ؟!
د : هووومک ...
فعلا که نمیتونم دقیق اشاره کنم اما میتونم بگم که یه معاون خارجی استخدام کردیم !
گ : معاون خارجی ؟!
د : بله ... ما ایشون رو از چهار ماه پیش فرستاده بودیم خارج از کشور تا تدریس کنه و حالا که دوباره به وطن برگشته میخوایم به عنوان معاون ازش استفاده کنیم !
گ : کی ؟!
د : حالا به زودی میفهمید !
گ : نظر شما در مورد بازگشت این آلبوس دامبلدور به داخل این جامعه جادویی چیه ؟!
د : والا چی بگم ؟! ما به عنوان وزير موظف بودیم که این پیر خرفت رو دوباره وارد سایت کنیم ! میدونم یه عضو ارزشی بیش نیست اما به هر حال امیدوارم آدم شده باشه تو این مدت !
گ : شنیده بودیم به سازمان ملل جادوگری توهین کرده ؟!
د : آره ... به عله که رييس سازمان ملل هستش یه چند تا فحش ماگولی داده بود ! البته از اون خفنهاش !
دراکو نگاهی به مردم انداخت که داشتن با سرعت تمام به سمت اونها میومدند ولی گزارشگر کماکان حاضر نبود تموم کنه !
گ : شایعه شده که یه عده ای میخوان شبانه به خانه شما حمله کنند و کله مبارک رو اسموت کنند ؟!
د : من دستم به اون سالی برسه خودش میدونه !! این اسموت کردن رو انداخت دهن این ملت ... اینام که هیچی نوفهمن ! حالا کینگزلی در به در ، یه غلطی کرده بود و کلش رو اسموت کرده بود !
مردم در حالی که دراکو دراکو سر داده بودند به اونها رسیدند و وزير بدبخت هم از ترسش به داخل وزارتخونه فرار کرد !