براي خودش مي خوام هرچند هري هم خوبه هاااا
ولي خب ديگه خود جادو يه چيز ديگه س

جادو برای تمام انسانها جذاب و شگفت انگیزه و باعث می شه همیشه آنتن کنجکاویشون روی اون بچرخه.جادو انسان ها رو به دنیایی پیوند می ده که همیشه براشون جدیده و گرچه می دونن همچین جایی وجود نداره اما ممکنه حداقل چند ثانیه اعماق وجودشون رو قلقلک بده که اگه وافعا همچین جایی وجود داشت چطوری بود.....شاید سال ها و سال ها این سوال همیشه وجود داشته اما باید بگم در دوره ایی که ما الان داریم توش زندگی می کنیم هری پاتر بهترین جواب رو به این سوال داده.هری پاتر دقیقا همون چیزی هست که باید باشه .ظرفی از تخیلات بشری.....!
جادو و هری حالا دیگه با هم پیوند خورده و ما در دنیای اون جایی نداریم فقط می تونیم از بیرون بش نگاه کنیم و یه علامت تعجب بزرگ بالای سرمون کاشته بشه!

در پایان هری و جادو متعلق به هم هستن و من فقط اونا رو دوست دارم ..................!!!


______________________________________________

سامانتا ولدمورت...............................!!!!

نقل قول:

ببخشید جناب تریداتس بلک اگه شما با دقت نوشته منو می خوندی، می دیدی که من نوشتم به این سوال نمی شه جواب قطعی داد. دلیلم هم این بود که اکثرا طرفداران هری پاتر طرفدار جادو هم هستند و بر عکس. حتی خود شما هم توی یکی از پست هات گفته بودی که به خاطر جادو به هری پاتر رو اوردی. خود من هم بعد از هری پاتر اصلا با جادو آشنا شدم و به یکی از طرفدارانش تبدیل شدم. پس می بینی که حرف من حقیقت داره و درسته.
من به شخصه جادو رو به خاطر هری دوست دارم. چون تصویری که از جادو در ذهن من نقش بسته تصویریه که توی هری پاتر ارائه داده شده. پس من اون جادویی رو دوست دارم که توی هری پاتر ازش استفاده می شه. نه اون جادویی که توی بعضی از داستان های قدیمی و افسانه ها هست. اطلاعات من در مورد جادو هم فقط محدود به اطلاعاتیه که توی هری پاتر هست، نه چیزی بیشتر. پس می شه گفت که خیلی از ما اطلاعاتمون در مورد جادو رو به هری پاتر مدیونیم.

به نظر من هر دوشون مکمل همدیگه هستن هری پاتر رو دوست دارم چون جادو رو دوست دارم و برام جالبه و جادو رو دوست دارم به خاطر هری پاتر !!!

آرميس بارادا شما در اولين كلامها درست جوابي رو داديد كه من ميخواستم بشنوم ولي بعد سوال رو دقيقا متوجه نشديد. من منظورم اينه كه اگه جادو رو دوست داري واسه هريه يا واسه خود جادو؟ يعني قبل از هري دوستش داشتي يا بعد از هري؟ ولي شما جواب داديد كه علاقمندان به هري علاقثمند به جادو هم هستند!!!
در ضمن اون ظرفداري كه طرفدار هري نباشه پيدا مي شد چون قبل از اينكه هري ساخته بشه من به جادو علاقه داشتم ولي الان چون به جادو علاقمندم به هري هم علاقمندم!!! من دقيقا برعكس بيشتر افراد عمل ميكنم!!!
---
مايكل آنجلو شما دقيقا مثل من فكر ميكنيد ولي نه در يك مورد كه از جادوي واقعي خيلي خوشتون نمي آد!
البته حق داريد چون چيزاي اشتباهي در موردش ميدونيد!!!
تو سايتم (threeedots.com) كه دوباره ميخواد راه بيفته توجيهتون ميكنم چون به جادو علاقمنديد!
---
خانم نيكول گرينجر جواب خيلي قشنگي داديد! ولي اون كار فريب دادن نوعي افسونگري مي شه توي رشته ي جادو گري نيست(WitchCraft Not Wizardry) !!! در ضمن درسته كه شما نگفتيد كه جادو رو به خاطر هري هم ميخوايد يا نه ولي از سخنانتون فهميدم كه جادو رو بخاطر جادو ميخوايد و در مورد نظرتون درباره ي هري موافقم!!! اعتماد به نفس بالايي داره!!!

به نظر من ما هممون جادوگريم.نه جادو ترس داره نه جادوگر.ولي اوني كه جادو و جادوگري رو ترسناك جلوه مي ده وجود يا بهتر بگم درون شخص است كه جادو ميكند.
چرا مي گم هممون جادوگريم!!چون در واقع ما مي تونيم به هر طريق افراد رو فريب بديم و كارهايي انجام بديم كه نمي شه.مثال ميزنم:شما يه آدم....هستين و براي جلب توجه كسي(حالا هركي)طوري رفتار ميكنيد كه شخص باور ميكنه و يه نوعي مجذوب شما مي شه به طوري كه ميتونيد ازش كار بكشيد.
جادو ترس نداره تازه چيز خوبيه ولي طريقه ي استفاده اونو ممكنه بد كنه .من كه جادو رو دوست دارم .
درمورد هري من داستانو بيشتر دوست دارم.اصلا از هري خوشم نمي ياد.اين فقط يه نظره
تنها چيزي كه از هري دوست دارم اعتماد به نفسشه كه تو بعضي جاها داره.

اي هرپوي كثيفچرا پاي منو مي كشي وسط،اصلا من چي كاره بيدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تازه كي گفته من وجود خارجي ندارم(منو بزاري بقل يه خارجي نمي توني تشخيص بدي كي خارجيه :poser: )
وجود خارجي دارم كه هيچ ،وجود ايرانيم دارم

حالا بريم سر اصل مطلب:
من جادو رو به خاطر خودش دوست دارم در واقع اصلا هري پاتر كيلويي چنده(منظورم همون پسر لوسه بيد )
اما در مقايسه با كتاب بايد بگم جادويي كه توي كتابهاي هري پاتر وجود داره خيلي تووووووووووپه (يعني نسبت به جادوي واقعي خيلي شيرين تره) (منظورم مدرسشونه )و لي از اينكه جادوگرا از قبل انتخاب مي شن اصلا خوشم نمياد
به هر حال از جادو خوشم مياد چه هري پاتري و چه غير هري پاتري

جادو یک چیز غیر عادیه. چیزی متفاوت با اموری که ما همیشه باهاشون سر و کار داریم.
جادو فقط مخصوص هری پاتر نیست. با یه نگاه مختصر به معروف ترین داستان های دنیا می شه نقش جادو و جادوگری رو در جذابیت داستان فهمید. در ادبیات کهن داستان های زیادی دیده می شه که در اون ها جادوگر ها به عنوان یه نقش منفی حضور دارن.
تصویری که در کتاب هری پاتر از جادو جادوگری ارائه شده, چیزی کاملا متفاوت با تصور عموم مردمه. جادو در هری پاتر قدرتیه که با داشته اون می شه کار های خارق العاده کرد, نیروهای شگفت انگیزی کسب کرد و .... همچین تصویری از جادو مطمئنا افراد زیادی رو جذب خودش می کنه.
شاید قبل از هری پاتر افراد کمی به جادو توجهی نشون می دادند. ولی در حال حاضر خیلی ها -مخصوصا طرفداران هری پاتر- به جادو علاقه نشون می دن و خواستار اینن که یه جادوگر باشن.
این که علاقه به جادو صرفا به دلیل خودشه یا به دلیل هری پاتر... یکی از چیزاییه که نمی شه بهش پاسخ قطعی داد. چون کسانی که طرفدار هری پاترن در بیشتر مواقع طرفدار جادو هم هستن و کمتر طرفدار جادیی پیدا می شه که طرفدار هری پاتر نباشه.

هرپو جان به قول خودت سوال پيچيده و به نظر من جالب بود!
من ميشه گفت تقريبا مثل يه جادوگر رفتارميكنم چون از همه لحاظ با ديگران فرق ميكنم!
البته دوستام ميگن و اين درست همون چيزيه كه من مي خوام!
و تعريف گذشته ، حال و آينده ي من از جادو فقط تمركزه!
من يه جادوگر رو تو اينطور ميشناسم كه كه ذهن خودش رو متمركز ميكنه روي يك مار و بدون نياز به جسمي و فقط با نيروي فراطبيعي ذهن جادو ميكنه!
جادو هم با استايل و پوسته اي براي من شناخته شده كه كاملا متفاوت با بقيه ي جادوهاي توي ذهن ديگرانه!
مثلا يه جادوگر با فكراي پليد يا يه جادوگر كه با جادوگر كثيفي مثل ولدمورت بجنگه معني نداره!
در تاريخ اومده كه مغان(جادوگران) حتي از مثريان هم قديمي ترند!
همچنين فولك جادوگر(يك جادوگر واقعي) گفته كه: جادو پلي است كه اجازه ميدهد از جهان مرئي به جهان نامرئي راه پيدا كني و از هر دو جهان پند بگيري!!!
همه ي ذرات داراي شعور هستند كه انسان(به اصطلاح "روح جهان")شعئر بيشتري نسبت به ديگر موجودات دارد!
پس با شعور و احساسات مقتدر خود قادر به انجام اعمال فراطبيعي نيز مي باشد!!!
و منظور از تمركز اين است كه ذهن كاملا خالي باشد!
يعني به هيچ چيز فكر نكني كه اين خودش يك فكر است!
پس حالا فهميدي كه من بعد از هري پاتر به جادو علاقمند نشدم ؛ بلكه از گذشته عاشق و شيفته ي جادو بودم و چون جادو را دوست داشتم به هري پاتر روي آوردم!
چون نظريه هاي من در مورد جادو كاملا با داستان هري متفاوت است!!!
موفق باشيد!!!

تریدات جان من در واقع میخواستم موضوع رو روشن کنم .
مطمئنا قبل از اینکه هری پاتر بیاد تعریف شما از جادوگری با تعریف رولینگ یکی نبوده . رولینگ اومد و شما این تعریف رو پذیرفتید .
قبل از این کتاب هر کسی یه جوری از جادو برداشت می کرد ؛ حتی خود شما .
من میگم که اگر شما میخواید جواب این سوال رو بدید باید طبق تعریفی که قبل از هری پاتر از جادو می کردید به سوال جواب بدید .
یعنی با توجه به اون تعریف قبلی ( هرچی بوده ما کاری نداریم : عجوزه و ... ) شما باید ببینی خوشت میاد یا نه . اگه اونجور جادو رو دوست داشتی ( که طبق عناون تاپیک باید دوست داشته باشی ! ) باید ببینی که قبل از هری پاتر دوست داشتی یا وقتی هری پاتر اومد تازه علاقه مند شدی .
سوال پیچیده ایه ! برای خوانندگان محترم طلب صبر داریم !