ایدی گفت:
-"...خب مهم نیست..."
که ناگهان فریاد زد:
-"این گل نبود!"
این فریاد اعتراض چهره های مایوس طرفداران را به وجد اورد و داور با خونسردی تمام زمین را بسوی انها طی کرد.آیدی همانطور هیجان زده گفت:
-"آقای داور میدونیم که توپ باید از بالا وارد دروازه بشه...درسته؟"
داور چینی به ابرو انداخت و به ارامی پاسخ داد:
-"بله..همینطوره"
-"ولی وقتی از پایین به بالا شوت بشه این گل مسخره به بار میاد.اگر نگاه کنید توپ از زیر وارد دروازه شده"
داور بار دیگر با ارامش طول زمین را طی کرد و بطرف بیلبورد رفت تا صحنه تکرار گل را از نزدیک ببیند.
آیدی درست میگفت.جرج رو به پایین شیرجه رفته و سرخگون را از زیر وارد دروازه کرده بود و این گل به حساب نمی امد.
داور با صدای بلند اعلام کرد:
-"گل بلغارستان قبول نیست"
و همراه با فریاد شادی هواداران تیم فمن تابلو امتیازات عدد صفر را برای هردو تیم نشان داد.
این بار بازی از سوی فمنیها اغاز شد.و صدای پر فراز و نشیب گزارشگر از میان شعارهای طرفداران و اعتراضهای بلغاریها ،راه پیدا کرد و مسابقه را شروع کرد:
-"حالا توپ توی دستای مریه...این بازیکن تازه نفس تیم فمن خوب داره خودش رو نشون میده...اوه نه،دو مدافع بلغار او رو محاصره کردن.ولی یه حرکت زیبا...مری با یه جاخالی محشر،پانسی و سرافینا رو جا میذاره و پاس میده به دیانا...دیانا یه تنه داره جلو میره..."
پانسی جلوی دیانا را گرفته بود و اجازه حرکت به او نمیداد .که از پشت سر، بلوجری محکم او را از جارو به پایین پرتاب میکند. فریاد شادی طرفداران فمن بلند میشود و سامانتا که بلوجر را زده بود،موذیانه لبخند میزند.
گزارشگر که فقط با سکوت توانسته بود این صحنه را توصیف کند،بعد از شنیدن خبر انتقال پانسی به سنت مانگو، آهی کشید و گزارش را از سر گرفت:
-"واقعا متاسفم،ولی نباید از حق گذشت که پرتاب بلوجر سامانتا یک حرکت ماهرانه بود...توپ همچنان توی دستای دیانا به طرف جلو برده میشود.مثل اینکه دیانا خودش میخواد کار رو تموم کنه.با حادی تک به تک شده،اوه خدای من کدوم وری پاس میده؟خودم هم نفهمیدم خانم رایس از کجا پیدا شد ولی ....گگگگللل...10-0 به نفع فمن"
با اولین گل میدان زمین یکپارچه از گلهای صورتی رنگ پر شد.طرفداران تیم فمن هورا می کشیدند و با شدت پرچم فمن گروپ را تکان می دادند.در برابر این استقبال تماشاچیان،هر هفت عضو تیم فمن سر خم کردند و دوباره گوئی اتفاقی نیفتاده باشد، گرم بازی شدند.
گزارشگر درحالیکه با یک نوشیدنی کره ای دوباره توان حرف زدن پیدا کرده بود،جریان بازی را دنبال کرد:
-"اما بعد از این گل توپ تو دستای بلیده،مثل اینکه دست به یه ضد حمله جانانه زدند.مینکی بلوجر ناموفقی رو بسمت بلید نشونه میره،بلید پاس میده به جان،حتی بلوجر سامانتا هم کار به جایی نمیبره،جان با مورگانا تک به تک میشه.خدای من!مورگانا از دروازه خارج میشه و با یک حرکت تماشایی توپ رو میون زمین و هوا بغل میگیره...بله اینطوری ضد حمله تیم بلغارستان بی نتیجه میمونه."
مورگانا با غرور نگاهی به اعضای تیم خود که مشغول تشویق او بودند ،می اندازد و توپ را به مری پاس میدهد.مری دوباره حمله ای را شروع میکند.بازی روی دروازه تیم بلغارستان معطوف میشود.هرسه مهاجم تیم فمن در سه گوشه زمین توپ را با پاس کاری جلو میبرند.
گزارشگر:
-"بازی گروهی تیم فمن حرف نداره.خیلی با هم همکاری میکنند.بطوریکه در یک لحظه معلوم نیست توپ دست کدومشونه.بازیکنای بلغار هم گیج شدن.سرافینا بلوجر رو بسمت دیانا شیرجه میره ولی قبل از اینکه توپ بدست رقیب بیفته،دیانا به مری پاس داده.مری با سرعت جلو میره...دیگه هیچ مدافعی سر راهش نیست.حادی طرف چپ دروازه مستقر شده.و مری به همون سمت توپ رو پرتاپ میکنه.ولی عجیبه گل میشه...گل!"
حادی که غافلگیر شده بود،یک لحظه با دیدن خانم رایس در سمت
راست دروازه،به خیالی که مری به او پاس میدهد،دروازه چپ را رها کرده و بسمت راست میرود که مری با استفاده از همین فرصت توپ را در دروازه چپ می اندازد.
بار دیگر فریاد شادی و تحسین از هر سو ورزشگاه را پر میکند.
گوئی در چهره های بلغاریها گرد خستگی و نگرانی پاشیده بودند و با هرگل و هر حرکت تهاجمی لحظه به لحظه بدتر میشد.اعضای بلغار هول شده بودند و سررشته کار از دستشان گریخته بود.در حالیکه شعف و امید خاصی در چهره فمنیها موج میزد و انقدر اماده و بدون نگرانی بازی میکردند گوئی بعنوان یک طرفدار بازی را از تلویزیون میدیدند.
بازی از سر گرفته شد و صدای گزارشگر که بیشتر از شدت هیجان به جیغ تبدیل شده بود،سالن را پوشش داد:
-"عجب عملکردی!بعد از این دوگل بازیکنای فمن به بلغاریها اجازه نزدیک شدن به دروازه را هم نمی دهند.توپ با بلوجر مینکی از دستای جرج خارج میشه و بلافاصله دیانا اون رو به چنگ میاره.انقدر حرکات فمنیها سریعه که گاهی خودم هم اسم بازیکنا رو اشتباه میکنم.حالا توپ به همراهی هر سه مهاجم بطرف دروازه میره.حتی سامانتا و مینکی هم توپ رو بدرقه میکنن و اجازه نزدیک شدن مهاجمهای بلغار رو به توپ نمیدن.حالایه بلوجر شیرجه میره به سمت دیانا که توپ همچنان تو دستشه...ولی مهارت سامانتا توی دفاع فوق العاده س...بلوجر رو بایه ضربه پس میفرسته و بلوجر محکم میخوره به سر سرافینا که اون رو پرتاب کرده بود.فمنیها همینطور جلو میرن و درصددن گل سوم رو هم بزنن...."
صدای گزارشگر در میان فریادهای گل طرفداران تیم فمن گم میشود.دیانا دومین گلش را در این مسابقه به ثمر می رساند.
گزارشگر که انتظار گلی به این سرعت را نداشت،گوئی غافلگیر شده باشد،متعجب نگاهی به تابلو انداخت و گفت:
-"30-0 به نفع فمن............"
------------------------------
به امید پیروزی تیم فمن