هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس تغير شكل
پیام زده شده در: ۱۳:۴۶ دوشنبه ۵ تیر ۱۳۸۵

چارلی ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۰ دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۱:۰۶ پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۲
از دوستان جانی مشکل توان بریدن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 377
آفلاین
1)موارد استفاده از ورد یاد شده را بنویسید و اگر در هرکدام طرز اجرای ورد متفاوت است آنرا هم ذکر کنید.(4مورد 10 امتیاز(
پروفسود منظورتون کدوم ورده؟ وود موور؟ به هر حال من موارد مورد استفاده ی اونو می نویسم. معمولا برای محافظت از اشیا چوبی به کار می رود . مثلا برای محافظت از کلبه ی چوبی اگر این ورد را بر روی کلبه اجرا کنند هنگامی که شخصی نا آشنا به کلبه نزدیک شود کلبه از دست شخص پا به فرار می گذارد!!!
اگر یک تخته ی چوبی را هم با این ورد جادو کنیم تخته حالت اسکیت برد را پیدا می کند . این کار را بیشتر جادوگران جوان و طالب هیجان اجرا می کنند.
یکی دیگر از کاربرئ=د های این ورد هنگامی است که جادوگران و ساحره های نیکوکار و دوستدار طبیعت این ورد را بر روی درختانی اجرا می کنند که قرار است به دست مشنگ ها قطع شود. در این صورت درخت با تکان دادن شاخه های خود از خود محافظت می کند ( بید کتک زن به این صورت ساخته شد)
آخرین مورد این است که جادوگران برای اذیت و آزار مشنگ ها پارکت کف منازل مشنگ ها را با این ورد جادو کرده و پارکت ها زنده شده و با سخن گفتن با کسانی که از روی آن ها عبور می کنند آن ها را می ترسانند.
2)طلسمی که چینجرس اجرا کرد چه بود و چگونه انجام می شود؟(5 امتیاز(
به جسم برخورد کرده و مولکول های آن را تغییر شکل داده و به جسم دیگری تبدیل می کنند.
3)مقاله ای در مورد اینکه اولین بار کی و چگونه طلسم وود موور بکار رفت و توسط چه کسی ساخته شد بنویسید.(10 خط 15 امتیاز)
همان طور که در سوال یک گفتم . این ورد به دست جادوگران نوجوان شر برای آزار مشنگ ها ساخته شد . در ایام تابستان این نوجوانان طالب علم و دانش مشنگ آزاری
بعد از مدت ها تلاش که یک تابستان طول کشید تواتنستند ورد وود موور را اختراع کنند . اما به مدت 6 سال از ثبت آن خودداری کردند زیرا می خواستند به مشنگ آزاری بپردازند و می ترسیدند با ثبت این ورد وزارت سحر و جادو استفاده از این ورد را ممنوع کنند. یکی از مشنگ آزاری هایی که با این ورد توسط نوجوانان عملی شده بود این بود که آن ها این ورد را بر روی کلبه ی دو مشنگ اجرا کرده و مشنگ ها با دیدن کلبه ی زنده و اشیا زنده این کلبه از شدت ترس زهره ترک شده و جان باختند. سرانجام جاسوسی در میان آن نوجوانان پیدا شد که هرگز نام آن فاش نشد. این جاسوس طلسم را با نام خود به ثبت رساند و از طرف وزارت سحر و جادو تشویق شد و به او مدال مرلین درجه دو اهدا شد. این ورد از نظر وزارت سحر و جادو مفید بوده زیرا از آن برای محافظت استفاده می شده است . اما بر سر نوجوان جاسوس که دیگر جوانی رشید شده بود چه پیش آمد ؟ جوان بعد از افشا ی ورد به سوی دوستان روانه شد و دوستان او را تغییر شکل دادند و به یک چوب زنده تبدیل کردن تا هرگز جاسوسی را که کرده از یاد نبرد و تا آخر عمر به شکل چوب زنده بماند و افسوس بخورد.


دلم تنگ شده برات
چون نیستی اینجا برام
من فرشته ی قصه گو تو بودی تو شبام

تصویر کوچک شده


Re: كلاس تغير شكل
پیام زده شده در: ۱۲:۴۵ دوشنبه ۵ تیر ۱۳۸۵

ایدی مالفوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۱ چهارشنبه ۲۸ دی ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۳:۰۲ سه شنبه ۵ تیر ۱۳۸۶
از قصر باشکوه مالفوی...!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 166
آفلاین
به نام خدا
اولین جلسه تغییر شکل:

------------------------------

-"کلاس تغییر شکل کدوم طبقه ست؟"
پرفسور کوئیرل نگاه سردی به دانش اموزان انداخت و در حالیکه دوباره به کار خود مشغول میشد،جواب داد:
-"مگه شما تابلویی رو که تاریخ،ساعت و مکان کلاسها رو مینویسه نگاه نمیکنید؟کلاس بالای برج تشکیل میشه.اونجا همه چیز رو میفهمید."
بچه ها نگاههای تعجبزده خود را به یکدیگر و به پرفسور دوختند که با عجله دفتر را ترک کرد.
-"بالای برج؟"
-"این چه وضعشه؟بالای برج جای کلاس نجومه نه تغییر شکل!"
-"اینکارهای عجیب از خانواده مالفوی دور از انتظار نیست."
بعد از این جمله که از طرف یکی از دخترها گفته شد،همه متوجه چشم غره دیانا شدند.
بچه های هاگوارتز با عجله پله ها را برای رسیدن به کلاس دوتا یکی میکردند تا بیشتر از این دیر نکنند.
بالای برج همه چیز ساکت و ارام بود و جز چند جغد که ظاهرا میان زمین و هوا روی چیزی که دیده نمیشد نشسته بودند،چیز دیگری خلاف همیشه بنظر نمیرسید.نه خبری از کلاس بود و نه حتی استاد!بچه ها بعد از اینکه با نگاههایشان خوب بام را کاویدند،درمانده فریاد زدند:
-"پس واسه چی ما رو اینهمه پله بالا کشیدند؟"
که با برخورد امواج صدا به شی نامرئی که تا الان جغدها روی آن جاخوش کرده بودند،صدای ارام بخشی بلند شد و بلافاصله ،دری بدون اینکه به دیواری وصل باشد،ظاهر شد.
بچه ها ارام ارام جلو رفتند و یکی از آنها با جسارت در را باز کرد.در با صدای غژ بلندی باز شد و پشت آن اتاقی شبیه کلاسی نورانی دیده شد.هرکدام از نیمکتها با صدای بلند داد زدند:
-"سلام...به کلاس خوش اومدید!"
و بعد باچشمهایی گرد که میان چوبهای بدنه به دانه های قهوه می مانست،به انها خیره شدند.
صدای ظریف و کشداری همراه با تلق تلق کفشهایی که به در نزدیک میشد،گفت:
-"خب بچه ها...از این استقبال خوشتون نیومد؟بیایید تو.اونجا که نمیشه درس رو شروع کرد."
و چهره آیدی مالفوی که لبخند محوی بر لب داشت،کنار در ظاهر شد.بچه ها ارام و بی صدا وارد شدند و پشت نیمکتها با دلهره قرار گرفتند.نیمکتها آنها را ورانداز می کردند و گاهی با خنده اشان گوشه های میزها بالا می امد و کتابهای دانش اموزان را تکان میداد.پرفسور مالفوی لبخندی زد و گفت:
-"اوه...شما از اینها میترسید؟بسیار خوب...ترنسپورتیشن!"
با این طلسم تمام میز و نیمکتها بی حرکت شدند و دوباره بشکل تکه چوبهای بی جان در امدند.
-"خب حالا ازتون میخوام کتاب و دفتر ها رو بندازید اونطرف."
و به یک گوشه کلاس اشاره کرد.در یک لحظه تمام کتاب و دفترها در آنجا تلنبار شد.
-"عالیه.ما با این کاغذ پاره ها کار نداریم.حالا دوست دارم یکی بهم بگه اصلا چیزی از تاریخچه این کار های ماورایی و فوق العاده میدونید یا نه؟"
همه سرها به علامت نفی تکان داده شد.
-"اصلا مهم نیست.من برای همینها اینجام."
سپس صدایش را صاف کرد و با لحنی جدیتر و در عین حال شادابتر به صحبتش ادامه داد:
-"شاید تو هیچ کتابی نباشه ولی اولین طلسم تغییر شکل بطور کاملا اتفاقی توسط یک ساحره بنام چینجرس ساخته شد.وقتی که این خانم میخواست از طلسم جمع اوری برای پیدا کردن شمشیرش استفاده کنه تلفظ اشتباهی رو بکار برد و قطعه چوبی رو در اون اطراف به شمشیر تبدلی کرد.از اون به بعد معمولا در کتابهای تاریخ از طلسمهای تغییر شکل با عنوان طلسمهای چینجر هم یاد میشه."
دوباره لحن صحبتش تغییر کرد و اینبار رو به صورتهای تعجب زده بچه ها گفت:
-"ببینم کیا دوست دارن طلسمی رو که برای میز صندلیها بکار بردم یاد بگیرن و هر شی چوبی رو به حرکت در بیارن؟"
چهره های مشتاق همه در حالیکه سر تکان میدادند او را قانع کرد:
-" اوکی...ورد این طلسم هست: وود موور ،شما دوبار چوب جادو رو دور شی چوبی مورد نظر میچرخونید و محکم به اون زده و ورد وود موور رو با صدای رسا می گید.خیلیه خب...برید سر تمرین!"
آن روز تمام بچه ها با دقت دنبال یادگیری طلسم بودند و حتی یک لحظه هم سعی در بهم ریختن کلاس نکردند.آیدی نفس عمیقی کشید و با ارامش سر میز خود نشست.
در اخر کلاس هریک از بچه ها بعد از زنده کردن میز خود یک ورقه از پرفسور دریافت کردند که در آنم نوشته شده بود:
«با سلام
هدف از این کلاس در نه جلسه اینده به شرح زیر است:
جلسه دوم:تبدیل جسم بی جان به بی جان سطح مقدماتی
جلسه سوم:تغییر شکل جسم بی جان به بی جان پیشرفته
جلسه چهارم:تبدیل جسم بی جان به جاندار کوچک و ساده
جلسه پنجم تبدیل جسم بی جان به جاندار بزرگ ساده
جلسه ششم:تغییر جسم بی جان به جاندار بزرگ و پیچیده مثل انسان
جلسه هفتم:مروری بر جلسات قبل و ذکر یک ورد
جلسه هشتم:تبدیل جانداران بزرگ به کوچک و بالعکس
جلسه نهم:تبدیل جاندار ساده به پیچیده مثل انسان و بالعکس
جلسه دهم:مرور جلسه قبل و امتحان
و اما تکالیف جلسه :
1)موارد استفاده از ورد یاد شده را بنویسید و اگر در هرکدام طرز اجرای ورد متفاوت است آنرا هم ذکر کنید.(4مورد 10 امتیاز)
2)طلسمی که چینجرس اجرا کرد چه بود و چگونه انجام می شود؟(5 امتیاز)
3)مقاله ای در مورد اینکه اولین بار کی و چگونه طلسم وود موور بکار رفت و توسط چه کسی ساخته شد بنویسید.(10 خط 15 امتیاز)
موفق باشید
با احترام
A.M
-------------------
تکالیف ورقه ای که بهتان دادم را انجام دهید!


"صبحدم مرغ چمن با گل نو خاسته گفت...ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت"


[b][color=006600]"گل بخندید که از ر


Re: كلاس تغير شكل
پیام زده شده در: ۱۱:۴۷ دوشنبه ۵ تیر ۱۳۸۵

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
این کلاس از ششم تیر با تدریس پروفسور ایدی مالفوی در روزهای سه شنبه آغاز خواهد شد





Re: كلاس تغير شكل
پیام زده شده در: ۱۹:۰۶ جمعه ۱۹ اسفند ۱۳۸۴

آنیتا دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۷ جمعه ۲۷ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۲۹ شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
از قدح اندیشه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1323
آفلاین
روز مسابقه ی کوییدیچ، بین دو تیم هافلپاف و راونکلاو بود و بعد از کلاس تغییر شکل، مسابقه برگزار میشد. بعد از اتمام کلاس، آنیتا داشت وسایلشو جمع میکرد که یک دفعه هلن وارد شد و مضطرب گفت:
_ اوه....آنیتا.....متاسفم......نمیخواستم اینجوری بشه......
آنیتا که نگران شده بود گفت:
_ چی شده؟؟.....چه اتفاقی افتاده؟؟!
_ اوه....من داشتم بلوجر رو در می آوردم که یهو....که یهو در رفت و از قضا خورد به جاروت!!....و....من ....
_ یا ریش مرلین!!!
و به سنگینی بر روی صندلی نشست. هلن جلو آمد و گفت:
_ تو جاروی منو بردار، منم از جاروهای هاگوارتز استفاده میکنم!!!.....متاسفم...
_ نه...دیروز فرد و جرج ویزلی، ترقه انداخته بودن اون تو، اونا هم آتیش گرفتن.....باید.....باید....فهمیدم!!!
و به سرعت به سمت قفسه ی ابزار پروفسور گریفیندور به راه افتاد.
_ داری چی کار میکنی؟؟!
آنیتا در جواب هلن گفت:
_ بعدا بهشون میگم!!....صب کن....آهان....
و شیشه ای را که در آن گاز سبز رنگی بود را در آورد و به روی میز گذاشت. و بر روی صندلی نشست و به گاز خیره شد. اما اتفاقی ایفتاد. دوباره خیره شد، اما باز هم هیچ تغییری در آن حاصل نشد. اما پس از چند دقیقه، دو جغد که یکی بزرگ بود و دیگری کوچک، در شیشه ظاهر شدند. او به سرعت حیوانات را از شیشه بیرون آورد و جغد بزرگ را به هلن داد و دیگری را بر روی میز کنار دستش گذارد. سپس چوبش را بر روی جغد گذاشت و پس از مدتی، با صدایی استوار گفت:
_ رنسفیگور میدلوز
و با صدای تقی، یک کاغذ محکم بر روی میز قرار داشت. هلن گفت:
_ اینجا که این همه کاغذ ریخته!!
آنیتا قلمی حاضر کرد و گفت:
_ چون راه خیلی خیلی زیادی هست و باید با اتیش بفرستمش، باید حسابی محکم باشه!
و نوشت:
" به شرکت جارو سازی شهاب سنگ
لطفا خیلی سریع بهترین جاروی خود را به مدرسه ی هاگوارتز بفرستید و به دست آنیتا دامبلدور برسانید و پول مورد نیاز را از حساب شخصی البوس دامبلدور به شماره ی 1232435657647 برداشت کنید.
این جارو اگر تا نیم ساعت دیگر به دست آنیتا دامبلدور نرسد، پس فرستاده خواهد شد!
با تشکر، آلبوس دامبلدور!"
و به سرعت مهری از جیبش در آورد و بر روی نامه زد. سپس آن را در آتش شومینه انداخت و در حالی که داشت میسوخت چوبش را تکان داد و نامه غیب شد. به سرعت به طرف هلن رفت و جغد دیگر را بر روی میز گذاشت و چوب رو به صورت افقی روی جغد گذاشت و با تمرکز کامل سه بار از راست به چپ روی همان جغد چوب را تکان داد، و در دور سوم، طلسم البیوس/پتریوس/ترانکز بر زبان آورد. سپس یک جاروی نسبتا خوب در جلوی او قرار داشت!
ناگهان پیتر وارد شد و گفت:
_ آنیتا.....هلن.....زودباشین، مسابقه شروع داره میشه!
آنیتا و هلن با شادی بسیار با پیتر همراه شدند.
در زمین کوییدیچ:
راونکلاو 30 امتیاز از هافلپاف جلوتر بود، زیرا جاروی آنیتا بسیار کند راه می رفت. آنیتا بسیار جوش می خورد چون جغد را بدون تمرکز زیاد، به جارو تبدیل کرده بود. هنوز نیم ساعت از بازی نگذشته بود که دلهره ی آنیتا درست از آب در آمد و جارویش یه جغد تبدیل شد و او از ارتفاع 5 متری، بر زمین افتاد!
_ آی......هلن.....الهی بیمیری!!.....حالا چی کار کنم؟؟؟....مامان!....
داور سوت زد و بازی متوقف شد و پیش آنیتا رفت و گفت:
_ خوبی؟؟.....چرا با جغد بازی میکردی؟؟؟.....مگه چوب نداری؟؟
_ نه....چوبم شکست!!.....الان هم....
ولی حرفش با صدای پروفسور مک گونگال که به سمت او میدوید ناتمام ماند:
_ همین الان برای آنیتا جارو فرستادن.......با پورتکی.....
و آن بازی با هنرنمایی آنیتا و جاروی جدیدش به نفع هافلپاف تمام شد.
بعد از مسابقه:
آنیتا به سمت پروفسور گریفیندور می دوید و فریاد میزد:
_ پروفسور......صب کنید.....پروفسور...
و بعد از توقف گریفیندور به او گفت:
_ من معذرت میخوام.....من از گاز شکل پذیر شما استفاده کردم!!!.....معذرت می خوام!
پروفسور گریفیندور لبخندی زد و گفت:
_ اشکال نداره خانم دامبلدور.....خودم فهمیدم!!....در ضمن، خوبه به پدرتون بگید که از مهر و پولهای اون استفاده کردید!!!
و آنیتا مث چی وا رفت!!!!


منوي مديريت، حافظ شما خواهد بود!
بازنشستگی!


Re: كلاس تغير شكل
پیام زده شده در: ۱۹:۰۵ جمعه ۱۹ اسفند ۱۳۸۴

آنیتا دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۷ جمعه ۲۷ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۲۹ شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
از قدح اندیشه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1323
آفلاین
روز مسابقه ی کوییدیچ، بین دو تیم هافلپاف و راونکلاو بود و بعد از کلاس تغییر شکل، مسابقه برگزار میشد. بعد از اتمام کلاس، آنیتا داشت وسایلشو جمع میکرد که یک دفعه هلن وارد شد و مضطرب گفت:
_ اوه....آنیتا.....متاسفم......نمیخواستم اینجوری بشه......
آنیتا که نگران شده بود گفت:
_ چی شده؟؟.....چه اتفاقی افتاده؟؟!
_ اوه....من داشتم بلوجر رو در می آوردم که یهو....که یهو در رفت و از قضا خورد به جاروت!!....و....من ....
_ یا ریش مرلین!!!
و به سنگینی بر روی صندلی نشست. هلن جلو آمد و گفت:
_ تو جاروی منو بردار، منم از جاروهای هاگوارتز استفاده میکنم!!!.....متاسفم...
_ نه...دیروز فرد و جرج ویزلی، ترقه انداخته بودن اون تو، اونا هم آتیش گرفتن.....باید.....باید....فهمیدم!!!
و به سرعت به سمت قفسه ی ابزار پروفسور گریفیندور به راه افتاد.
_ داری چی کار میکنی؟؟!
آنیتا در جواب هلن گفت:
_ بعدا بهشون میگم!!....صب کن....آهان....
و شیشه ای را که در آن گاز سبز رنگی بود را در آورد و به روی میز گذاشت. و بر روی صندلی نشست و به گاز خیره شد. اما اتفاقی ایفتاد. دوباره خیره شد، اما باز هم هیچ تغییری در آن حاصل نشد. اما پس از چند دقیقه، دو جغد که یکی بزرگ بود و دیگری کوچک، در شیشه ظاهر شدند. او به سرعت حیوانات را از شیشه بیرون آورد و جغد بزرگ را به هلن داد و دیگری را بر روی میز کنار دستش گذارد. سپس چوبش را بر روی جغد گذاشت و پس از مدتی، با صدایی استوار گفت:
_ رنسفیگور میدلوز
و با صدای تقی، یک کاغذ محکم بر روی میز قرار داشت. هلن گفت:
_ اینجا که این همه کاغذ ریخته!!
آنیتا قلمی حاضر کرد و گفت:
_ چون راه خیلی خیلی زیادی هست و باید با اتیش بفرستمش، باید حسابی محکم باشه!
و نوشت:
" به شرکت جارو سازی شهاب سنگ
لطفا خیلی سریع بهترین جاروی خود را به مدرسه ی هاگوارتز بفرستید و به دست آنیتا دامبلدور برسانید و پول مورد نیاز را از حساب شخصی البوس دامبلدور به شماره ی 1232435657647 برداشت کنید.
این جارو اگر تا نیم ساعت دیگر به دست آنیتا دامبلدور نرسد، پس فرستاده خواهد شد!
با تشکر، آلبوس دامبلدور!"
و به سرعت مهری از جیبش در آورد و بر روی نامه زد. سپس آن را در آتش شومینه انداخت و در حالی که داشت میسوخت چوبش را تکان داد و نامه غیب شد. به سرعت به طرف هلن رفت و جغد دیگر را بر روی میز گذاشت و چوب رو به صورت افقی روی جغد گذاشت و با تمرکز کامل سه بار از راست به چپ روی همان جغد چوب را تکان داد، و در دور سوم، طلسم البیوس/پتریوس/ترانکز بر زبان آورد. سپس یک جاروی نسبتا خوب در جلوی او قرار داشت!
ناگهان پیتر وارد شد و گفت:
_ آنیتا.....هلن.....زودباشین، مسابقه شروع داره میشه!
آنیتا و هلن با شادی بسیار با پیتر همراه شدند.
در زمین کوییدیچ:
راونکلاو 30 امتیاز از هافلپاف جلوتر بود، زیرا جاروی آنیتا بسیار کند راه می رفت. آنیتا بسیار جوش می خورد چون جغد را بدون تمرکز زیاد، به جارو تبدیل کرده بود. هنوز نیم ساعت از بازی نگذشته بود که دلهره ی آنیتا درست از آب در آمد و جارویش یه جغد تبدیل شد و او از ارتفاع 5 متری، بر زمین افتاد!
_ آی......هلن.....الهی بیمیری!!.....حالا چی کار کنم؟؟؟....مامان!....
داور سوت زد و بازی متوقف شد و پیش آنیتا رفت و گفت:
_ خوبی؟؟.....چرا با جغد بازی میکردی؟؟؟.....مگه چوب نداری؟؟
_ نه....چوبم شکست!!.....الان هم....
ولی حرفش با صدای پروفسور مک گونگال که به سمت او میدوید ناتمام ماند:
_ همین الان برای آنیتا جارو فرستادن.......با پورتکی.....
و آن بازی با هنرنمایی آنیتا و جاروی جدیدش به نفع هافلپاف تمام شد.
بعد از مسابقه:
آنیتا به سمت پروفسور گریفیندور می دوید و فریاد میزد:
_ پروفسور......صب کنید.....پروفسور...
و بعد از توقف گریفیندور به او گفت:
_ من معذرت میخوام.....من از گاز شکل پذیر شما استفاده کردم!!!.....معذرت می خوام!
پروفسور گریفیندور لبخندی زد و گفت:
_ اشکال نداره خانم دامبلدور.....خودم فهمیدم!!....در ضمن، خوبه به پدرتون بگید که از مهر و پولهای اون استفاده کردید!!!
و آنیتا مث چی وا رفت!!!!


منوي مديريت، حافظ شما خواهد بود!
بازنشستگی!


Re: كلاس تغير شكل
پیام زده شده در: ۳:۵۸ جمعه ۱۹ اسفند ۱۳۸۴

آرمين


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۴۹ یکشنبه ۸ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۵۶ چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۵
از نا کجا آباد
گروه:
کاربران عضو
پیام: 88
آفلاین
بسيار خب...ممنون آنيتای عزيز...هوم...حدود ۹۵۷ سال بود که کسی بهم نگفته بود خوشتیپ! ده امتياز برای هافلپاف بخاطر جوابهای صحيح آنيتا و ۱۰ امتياز به سالی بخاطر جوابهای صحيح دويل! ممنون از نظرات خوبتون و اما جلسه آخر ترم زمستانی رو باهم شروع ميکنيم...

بسيار خب فکر ميکنم شما هر چی ميخواستين در مورد تغيير شکل متوسطه و طلسمهای سه بخشی ياد گرفتيد حالا اين جلسه تنها چيزی که ازتون ميخوام اينه که يک نمايشنامه بنويسيد و در اون از حد اقل سه تغيير شکل مرحله متوسطه (جاندار به بيجان و بيجان به جاندار) استفاده کنيد. توجه کنيد که حد اقل يکی از اين سه طلسم بايد سه بخشی باشه...نمايشنامه ها به اين صورت امتياز داده ميشه:

-----امتياز نمايشنامه: (اندازه نمايشنامه نه بلند باشه نه کوتاه)

۱. کيفيت نمايشنامه (۱۰)

-----امتياز درسی:

۱.بکار بردن طلسمها و طلسمهای سه بخشی(۵)

۲. انتخاب طلسمها (چه طلسمهايی رو در نمايشنامه ميذاريد) (۵)

ميتونيد شروع کنيد...برای امتحان هم آماده باشيد!


امروز خودم را زخمی کردم تا ببینم آیا هنوز درد را حس میکنم یا نه....درد تنها واقعیت است...

-- جانی کش


Re: كلاس تغير شكل
پیام زده شده در: ۱۵:۲۱ دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۸۴

آنیتا دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۷ جمعه ۲۷ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۲۹ شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
از قدح اندیشه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1323
آفلاین
۱) سه نوع طلسم سه بخشی بنويسيد: (انواع مختلف طلسم سه بخشی با استفاده از کلمه وسطشون شناخته ميشه!)
ترنسفيگور/ تتريوس / فالس و البيوس/پتريوس/ترانکز
بارلو / ميدلوز / فورس
۲) نحوه ساخت ضد طلسم برای طلسمهای سه بخشی را بنويسيد!
بلد نیستم
۳) طلسمهای سه بخشی فقط برای تغيير شکل هستند! (درست يا غلط؟ ) درسته

۴) تغيير جاندار به بيجان جزو کدام مرحله تغيير شکل هست؟(جواب درست را اينجا بنويسيد) متوسطه

الف) مقدماتی

ب) پيشرفته

ج) متوسطه*

۵) آنسايد/ميدلوز/فيگ! طلسم يا ضد طلسم؟ فکر میکنم ضد طلسمه



۱- طرز اجرای طلسم ترنسفيگور/تتوس/فالس رو توضيح بديد:
۱- تمرکز کامل با چشمانی باز
۲- گفتن طلسم (ترنسفيگور/تتريوس/فالس)
۳- و بعد از گفتن کامل طلسم با چوبدستيتون بالای ميوه يه دايره کوچک بزنيم.
سوال دو رو بلد نبودم!
۳- اجرای طلسمهای (تتوس) چه کارهايی رو ميطلبه؟ نام ببريد:
طلسمهای تتريوس بايد با چشمان باز و تمرکز بسيار بالا اجرا بشن
۴- گزارش کاملی از کارتون روی گاز شکل پذير بنويسيد و اگر سوالی يا مشکلی داشتيد بپرسيد!
سعی کردم دقیاقا روی گاز و یک قورباغه تمرکز کنم. بعد چوبمو چرخوندم، ولی هیچی نشد. دوباره سعی کرد!! ولی بازم هیچی نشد. حدود بیست دقیقه کار من تمرکز بود و تکان دادن چوب، اما هیچ اتفاقی نمی افتاد. بعد از پروفسور سوال کردم چرا هیچی نمیشه که ایشون گفتند:
_ حتما یه ذره مغزت بیزیه!!!....روی کاغذ بیارشون!
من هم فکر کردم و دیدم که فکرم توی مسابقات کوییدیچه. بنابراین اون چیزایی که توی ذهنم بود نوشتم و بعد دوباره تمرکز کردم روی گاز شکل پذیر و وقتی که چوبمو تکون دادم، یه قورباغه ی سبز بامزه توی شیشه بود!!!
----------------------
پروفسور عزیز:
من یکی که به شخصه، اینقدر کار داشتم که نشد جوابارو بنویسم. ولی در کل باید بگم که اگه یه ذره کلاسو بامزه تر پیش ببرید ، حتما، دانش آموزان بیشتری رو جذب میکنید. من در این چند جلسه کلی چیز یاد گرفتم و مخصوصا از طلسمی که جغد رو به جارو تبدیل میکرد. در هر حال، عذر میخوام که جلسه ی قبل، غیبت کردم!!
ای خوشتیپ......ای پروفسور.....ای اختراع وکن.....( برای پاچه خواری هم امتیاز در نظر بگیرید!!)


منوي مديريت، حافظ شما خواهد بود!
بازنشستگی!


Re: كلاس تغير شكل
پیام زده شده در: ۴:۴۸ شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۸۴

آرمين


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۴۹ یکشنبه ۸ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۵۶ چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۵
از نا کجا آباد
گروه:
کاربران عضو
پیام: 88
آفلاین
اميدوارم همينطوری باشه که شما ميگی! از کار بسيار خوبت ممنونم دويل عزيز! حتما هفته ديگه جوابهای درست رو نگاه کن که خودتو ارزيابی کنی و اما مشکلی که داشتی:

نقل قول:

دوباره تمرکز کردم و سعی کردم یه گربه رو تصور کنم کار خیلی راحتی نبود چه طور میشد گاز سبز رنگ به یه گربه تبدیل بشه یکم شک داشتم ولی سعیمو کردم احساس کردم از درون گاز دو تا چشم دارن بم نیگا میکنن بیشتر تمرکز کردم درست مثل این بود که یه جایی رو مه سبز رنگ گرفته باشه و حالا اون مه داره از بین میره می تونستم صورت گربه رو ببینم کم کم بدنش هم قابل تشخیص بود خیلی هیجان زده بودم میتونستم گربه کامل رو ببینم هنوز به طور کامل جسم پیدا نکرده بود که یهو شیشه پوکید !!!! نمی دونم چرا !!!
- پروفسور به مشکل بر خوردم ممکنه بگین چرا شیشه شکست ؟؟؟


هوووم...اگه دقت کنی خودت گفتی که هيجان زده شدی! البته طبيعيه واقعا برای بار اول هيجان انگيزه که گربه رو تونستی ببينی اما همونطور که ميدونی هيجان و تمرکز دوچيزی هستن که مغز رو بسيار تحت تاثير قرار ميدن و تحت تاثير قرار گرفتن ذهن يک جادوگر هميشه خوب نيست! در واقع چيزی که باعث شده کار خوبت خراب بشه ادغام شدن احساس هيجان و تمرکزه که باعث ميشه نيروی جادوييت از کنترل خارج بشه...در واقع ادغام تمرکز و هيجان اتفاقيه که خيلی وقتا ميفته و جادوی مارو از کنترل خارج ميکنه پس يک جادوگر با تجربه بايد روی احساسات خودش مسلت باشه!

باز هم امتحان کن مطمئنم موفق ميشی!


امروز خودم را زخمی کردم تا ببینم آیا هنوز درد را حس میکنم یا نه....درد تنها واقعیت است...

-- جانی کش


Re: كلاس تغير شكل
پیام زده شده در: ۹:۳۴ جمعه ۱۲ اسفند ۱۳۸۴



مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۳۰ یکشنبه ۱۲ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۴:۵۷ پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 433
آفلاین
سلام پروفسور اگه ایرادی نداره من میخوام از امروز در این کلاس شرکت کنم این کلاس خیلی آموزنده هست و نیازی به بهبود نداره من تازه متوجه شدم که این کلاس برگذار میشه احتمالا خیلی ها مثل من خبر نداشتن که این کلاس در ترم جدید هم برگذار میشه
تکالیف :

۱) سه نوع طلسم سه بخشی بنويسيد: (انواع مختلف طلسم سه بخشی با استفاده از کلمه وسطشون شناخته ميشه!)
بارلو / ميدلوز / فورس
ترنسفيگور/ تتريوس / فالس
فيگروس / پتریوس / سايد

۲) نحوه ساخت ضد طلسم برای طلسمهای سه بخشی را بنويسيد!
پروفسور با اجازه شما با یه مثال می نویسم
ما یک طلسم سه بخشی داریم و میخوایم برای اون ضد طلسم بسازیم طلسم اینه : آلبيوس / پتريوس / ترانکز
1. قسمت اول طلسم رو بخش میکنیم و بخش اول رو مد نظر میگیریم و جای این بخش رو با کلمه آخر عوض میکنیم برای مثال : آلبیوس از دو بخش آل و بیوس تشکیل شده ما به " آل " نیاز داریم و جای اون رو با کلمه ی اخر عوض میکنیم پس طلسم تبدیل میشه به : ترانکز/پتریوس/آل
2. در این مرحله پیشوند " آن " را به اول قسمت سوم طلسم که اکنون در اول طلسم امده اضافه می کنیم بنابر این می شود : آنترانکز/پتریوس/آل
این ضد طلسمی است برای طلسم آلبیوس/پتریوس/ترانکز

۳) طلسمهای سه بخشی فقط برای تغيير شکل هستند! (درست يا غلط؟) درسته

۴) تغيير جاندار به بيجان جزو کدام مرحله تغيير شکل هست؟(جواب درست را اينجا بنويسيد) گزینه " ج "

الف) مقدماتی

ب) پيشرفته

ج) متوسطه **************

۵) آنسايد/ميدلوز/فيگ! طلسم يا ضد طلسم؟
ضد طلسمه چون قسمت سوم بخش اول فیگروس هست و به اول کلمه ی سوم پیشوند " آن " اضافه شده و اگه اشتباه نکنم طلسم اصلی میشه : فیگروس/میدلوز/ساید

تکالیف جلسه ی قبل : یک و سه رو نتونستم جواب بدم

۲- برای اين طلسم ضد طلسم بسازيد که نحوه ساختشو در جلسات قبل گفتم و ميتونيد مراجعه کنيد: (امتياز اضافی)
آنفالس/تتوس/ترنس

۴- گزارش کاملی از کارتون روی گاز شکل پذير بنويسيد و اگر سوالی يا مشکلی داشتيد بپرسيد!
پ.گریفیندور : میتونید کارتون رو شروع کنید ...
من به سمت یکی از شیشه ها رفتم و اونو سر میزم اوردم سعی کردم فقط تمرکز کنم ولی کار سختی بود به گاز درون شیشه خیره شدم چیزی نگذشته بود که احساس کردم میتونم یه چیزی توی شیشه ببینم به دقت به گاز نیگا کردم و دیدم یکم شبیه اسبه ...
بعد از کلی دقت فهمیدم که تصویر خودم رو دیدم یکم شرمنده شدم و دوباره تمرکز کردم و سعی کردم یه گربه رو تصور کنم کار خیلی راحتی نبود چه طور میشد گاز سبز رنگ به یه گربه تبدیل بشه یکم شک داشتم ولی سعیمو کردم احساس کردم از درون گاز دو تا چشم دارن بم نیگا میکنن بیشتر تمرکز کردم درست مثل این بود که یه جایی رو مه سبز رنگ گرفته باشه و حالا اون مه داره از بین میره می تونستم صورت گربه رو ببینم کم کم بدنش هم قابل تشخیص بود خیلی هیجان زده بودم میتونستم گربه کامل رو ببینم هنوز به طور کامل جسم پیدا نکرده بود که یهو شیشه پوکید !!!! نمی دونم چرا !!!
- پروفسور به مشکل بر خوردم ممکنه بگین چرا شیشه شکست ؟؟؟



Re: كلاس تغير شكل
پیام زده شده در: ۷:۳۸ جمعه ۱۲ اسفند ۱۳۸۴

آرمين


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۴۹ یکشنبه ۸ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۵۶ چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۵
از نا کجا آباد
گروه:
کاربران عضو
پیام: 88
آفلاین
بله...خيلی ممنون از توجهتون به کلاس مهم تغيير شکل لطف کردين که بعد از يه هفته هيچ جوابس به دروس ۴ و ۵ ندادين!

من تصميم گرفتم جلسات ۶ و ۷ رو اينجوری برگذار کنم! در قسمت اول دلم ميخوام نطراتتون رو بيايد و در مورد کلاس من بگيد که برای ترم ديگه بهتر باشه...

چون ميخوام بفهمم چرا هيچکس نيومده! اينکاريه که در جلسه ۶ ميکنيم و در همين جلسه اگر سوالی چيزی در مورد دروس گذشته دارين بپرسين!

چون جلسات آخره ترمه ميخوام مشکلاتتون رو برطرف کنم که در امتحان مشکلی نداشته باشين:

پس : ۱) نظرتون رو راجع به بهبود کلاس بنويسيد! ۲) به درسها نگاه کنيد و هر مشکلی داشتيد بپرسيد! بسيار خب از همين الان شروع ميکنيم!

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

و اما در جلسه ۷ براتون يه امتحان آمادگی گذاشتم که جواب بدين و آماده بشين...اصلا سخت نيست و به پيام شخصی هم نفرستيد همينجا جواب بدين ممنون ميشم!

۱) سه نوع طلسم سه بخشی بنويسيد: (انواع مختلف طلسم سه بخشی با استفاده از کلمه وسطشون شناخته ميشه!)

۲) نحوه ساخت ضد طلسم برای طلسمهای سه بخشی را بنويسيد!

۳) طلسمهای سه بخشی فقط برای تغيير شکل هستند! (درست يا غلط؟)

۴) تغيير جاندار به بيجان جزو کدام مرحله تغيير شکل هست؟(جواب درست را اينجا بنويسيد)

الف) مقدماتی

ب) پيشرفته

ج) متوسطه

۵) آنسايد/ميدلوز/فيگ! طلسم يا ضد طلسم؟

ــــــــــــــــــــــ
اينهم از ۵ سوال آسان! لطفا جواب بدين! در ضمن هر کسی که تکليف جلسه پيش رو هم انجام بده امتياز ويژه ای خواهد گرفت!!!


امروز خودم را زخمی کردم تا ببینم آیا هنوز درد را حس میکنم یا نه....درد تنها واقعیت است...

-- جانی کش







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.