هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۴:۱۳ چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۵
#15

فلور دلاکورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲:۱۴ یکشنبه ۷ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۴:۰۹ یکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۸
از پاریس
گروه:
کاربران عضو
پیام: 929
آفلاین
هان! کریچر منکه نمی خوام از کویت بلندشم بیام! ای بابا کی منو می فرسته من روز یکشنبه دارم می یام ایران البته نه تهران بلکه شیراز به همین دلیل می خواستم بدونم تور چطوریه تا اگه خیلی رسمیه و چندتا بزرگتر مثلا خانم باهامون باشه من به مامان و بابام بگم شاید قبول کردن! بازم توضیحات بیشتر مثلا زمانش کی هست و بیشتر چه مدلیه و چطور توریه و ....!


دلبستگي من به جادوگران و اعضاش بيشتر از اون چیزی که فکرشو میکنید


Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۴:۴۴ دوشنبه ۱۲ تیر ۱۳۸۵
#14

فلور دلاکورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲:۱۴ یکشنبه ۷ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۴:۰۹ یکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۸
از پاریس
گروه:
کاربران عضو
پیام: 929
آفلاین
سلام!
من اول بگم با تمامه حرفهای این آنیتا موافقم به نظرم نظر بسیار جامع و کامل همراه کارشناسی دادن!
بازم می بینم منو یادتون رفت انگار تا من اظهار وجود نکنم هیچی نمی شه!

مورد بعدی اینکه درباره ی متینگ خارج تهران می خواستم بیشتر اطلاعات کسب کنم چون اصولا این متینگها به همراه عده ای بزرگتر برگذار شده و ممکنه من بتونم از نظر رسمی بودن یکم رو مخ مامان و بابا برم و بزارن بیام یا اینکه منو برسونن!(که بسیار بعیده! ) البته اگر اجازه بدین که خانواده هم بیان بد نیست!
به هر حال می خواستم بیشتر در این مورد اطلاعات کسب کنم!


از کویت مخوای بلند شی بیای؟؟؟؟ شوخی نکن ولی اگه اطلاعات میخوای همین قدر بدون که یک روزه و با توره و هر کی رو هم دلت خواست میتونی بیاری


ویرایش شده توسط کریچر در تاریخ ۱۳۸۵/۴/۱۲ ۸:۳۳:۳۰

دلبستگي من به جادوگران و اعضاش بيشتر از اون چیزی که فکرشو میکنید


Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۱:۳۳ دوشنبه ۱۲ تیر ۱۳۸۵
#13

شاهزاده خالص


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲:۵۲ سه شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۴:۵۷:۵۶ پنجشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 460
آفلاین
بنده در اینجا به طور کاملاً اظهار وجودی پایگی (پایه بودن (آمادگی (آماده بودن))) خودم رو برای هرگونه میتینگ و جلسه و صله رحم و ... اعلام میکنم و تقاضا می کنم که لااقل از این به بعد میلاد جان دعوتنامه به ایمیلم بفرسته. چون این دفعه هم قرار بود بفرسته، ولی نفرستاد. اگه نتونست بفرسته هم که گوشیشو ازش نگرفتن. با اون شصت و شیش دو صفر خزش یه زنگ بزنه؛ هر وقت باشه من پا می شم میام. همین بود حرف هایم. تا میتینگ بعدی


تصویر کوچک شده


Re: Shaggy is old Severus snape
پیام زده شده در: ۲۰:۴۸ یکشنبه ۱۱ تیر ۱۳۸۵
#12

هلنا گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲:۵۶ یکشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۰:۴۵ دوشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۸۸
از هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 443
آفلاین
1.دقیقا نمیدونم اما بنظر شما وقتی میرین یجا و میبینی 20 نفر جادوگر و ساحره دارن نگاه میکنن بعد خجالتیم باشی( من؟)میری با هاشون سلام احوال پرسی میکنی یا یه سلام سر سری میکنی میری سراغ ساحرها؟

2.به ملت گفتم ساعت 3 خودم تا ساعت 3 خواب بودم ساعت 4 رفتم

3.من نکته هارو به ترتیب نمیگم چون یهویی یادم میاد!

4.اب بازی ؟هووم چه خبر بود ملتم تو پارک تشویق میکردن فکر کنم فکر کردن بجای فوتبال ما اومدیم سر گرمشون کنیم!و البته پویان تا لحظات اخر تکرار میکرد یه قطره اب ریخته رو لباس من !وچه قدر کیف داشت انوقت در مقابلش سعید دو تا شیشه اب کاملا روش خالی شد(چرا اینجوری نگاه میکنی من هیچکاره بودم )

5.هوووم ساحره ها میخواستن تو بووف تنها بشینن و جادوگرا برن که من نفهمیدم چرا جادوگرا نصفشون موندن(اینم از قدرت اداسه )

6.چه آش مزخرفی بود با اینکه خودم خیلی هوس کرده بودم از گلوم پایین نرفت اما چون حاجی تجربه داشت جایی که پیشنهاد کرد بشینیم جای بسیار خوبو مفیدی بود!

7.در اخر تقسیم شدن به 3 گروه(سومیش بماند )

9:30.8 شب رسیدن به خونه و جیغ و داد شندین!

9.دیدن کفتر و هدویگ پیش هم فرصتی بود که کم از فرصتا پیش میاومد دوتا پرنده پیش هم!

10.حرکت مفید زاخی بخاطر زدن این تایپیک

11.سی دی مشکوکی که در دستان وبمستر قرار داشت و تهدیدهای او مبنی بر حذف شناسه شدن(من شناسمو دوست دارم )

12.من اخرشم نفمیدم لوپین و گیلدیو کیگزلی کی اومدن و کی رفتن(نه سلامی نه خدافظی واقعا که )

13.ملتی که به قول مارنی روی تپه ایستاده بودن و فیلم میگرفتن کاملا خشک بودن(نامردا)و بقیه ملت کاملا خیس بودن

14.ملتی که نشسته بودن و وقتی کاملا خیس شدن به این نتیجه رسیدن که دیگه نشینن و تا اخرش کسی جرات نشستن نداشت .

15.چیزهایی مشکوکی که بین ساحره ها ردو بدل میشد! :

16.فیلمی که مهناز به من داد خیلی قشنگ بود(این نکتم برای این بود که کاملا مشخص بشه چقدر این پست ارزششی بود )

17.به جادوگرا میگم سیب زمینی میخورین؟نگو اونام زیادی به فکر خودشون بودن و شایدم زیادی(شیکمو بودن )که گفتن ما یه پیتزا خانواده سفارش دایدم تو نگران نباشی! !!!

18.کنکوریایی جادوگران ایشا.. موفق شده باشین همتون !

19.تا بیست نشه بازی نشه(نکنه من همیشه نمرهام بیسته اینجام باید بیست تا بشه )

20.اخیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــش بیست تا شد. ..........


««دلبستگی من به جادوگران و ""اعضایش"" بیشتر از اون چیزیه که فکرش رو میکنید»»
دامبل جمله Û


Shaggy is old Severus snape
پیام زده شده در: ۱۹:۰۹ شنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۵
#11

پشمالو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۰ جمعه ۹ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۵:۴۵ پنجشنبه ۹ آذر ۱۳۸۵
از برزخ
گروه:
کاربران عضو
پیام: 8
آفلاین
با توجه به عنوان پست ( ) منم چند تا نکته‌ی ارزشی ( من تازه میفهمم ارزشی چه کلمه پر معناییست!) عرض بنمایم!
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
1) ساعت یک ربع به چهار رسیدم دم در رستوران بوق (ببخشید بوف!) و دیدم ملت مشغول تناولات و این حرفان و به این نتیجه رسیدم که زنبیل اندازون از قبل صورت گرفته و باید روی زمین بنشینم که دامبل (مقتول محترم) جاشو داد به منه قاتل و خودش رفت یه جایی (حالا به ما چه کجا؟)!!


2) با این که ملت همشون آی دی منو می‌دونستن (فکر کنم ققی گفته بود!) ولی باز از من پرسیدن شناست چیه؟ (احتمالا تلفظ اسنیپ رو میخواستن یاد بگیرن )


3) طی اقدامی غیر منتظرانه توسط هدویگ به شبیه بودن به شخصیت اسنیپ متهم شدم به طوری که تا چند دقیقه به شکل واو درآمده بودم ( خداییش اصلا تو نخ هدویگ نبودم تا اون موقع)


4) توماس جانسون در بدو ورود شروع به بد و بیرا گفتم به مدیران یه سایتی هری پاتری کرد قافل از این که من خودم یکی از مدیراش بودم!


5) چندین بار تصمیم به پیچاندن ملت گرفتم ولی تاکسی گیرم نیومد و بعد از پنجاه بار خدافظی دوباره برگشتم!


6) بار پنجاه و یکم موفق به پیچاندن خودم شدم ضمن این که راننده تاکسی مشکوک شده بود بهم!


7) در زمانی که عده ای مدیر و ... پیچانده شده بودند میتینگ جادوگرانی به میتینگ لینکین پارک و سونی اریکسون تبدیل شد.


8) سینا که صدتابشه میتینگ یا شور میشه یا ارزشی! (انصافا تعداد سینا ها از شناسه های ویلی ادوارد بیشتر بود )


9) با وجود این که پای من به میتینگ باز شده بود باز هم شک بر این بود که من ممد بلک باشم یا نباشم!


10) رئیس بوق(ببخشید بوف!) قول داد که دفتر نقاشی ای تبلیغاتی (صفحات = کاغذ های تبلیغاتی بوف) را به رسم یادبود به سایت جادوگران هدیه کند!!


11) و در آخر بگم به لطف سالازار لحظه ای از یاد "پروفسور بینز" قافل نبودیم


ویرایش شده توسط پشمالوِ در تاریخ ۱۳۸۵/۴/۱۰ ۱۹:۲۰:۴۱


Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۱۹:۰۲ شنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۵
#10

ونوس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۴ دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۲۳:۳۱ شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹
از کاخ المپ
گروه:
کاربران عضو
پیام: 385
آفلاین
طبق آخرین اخبار رسیده سالازار به طرز مشکوکی هر جفت نقاشی ها رو دو در کرده خودتون برید یقه شو بگیرید که اسکن کنه بزاره تو سایت!

من رفتم اگه مازا برگشت بر می گردیم آداس رو دوباره باز می کنیم...

آهان راستی کریچ جون !

نقل قول:


کریچ نوشته:

فعلا داریم ارض یابی میکنیم چند نفر ممکنه پایه باشن




همین جوری "ارض یابی" کنید شاید زمین پیدا شد برید توش میتینگ بزارید!



باشه وقتی رفتیم میبینی به نظر خودم که از این میتینگای الافی خیلی بهتره


ویرایش شده توسط کریچر در تاریخ ۱۳۸۵/۴/۱۱ ۱۲:۵۷:۵۲



Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۱۶:۲۴ شنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۵
#9

گیلدروی لاکهارتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۵۸ چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۴:۰۶ شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
گروه:
کاربران عضو
پیام: 594
آفلاین
هوم... چه قدر مشکوک! یعنی اون سیریوسه که تا حالا میتینگ میومد، سیریش خودمون نبود؟ :همر: همیشه حدس میزدم که باید دست هایی در کار باشه.
اگه جفتشون یکین که هیچی... منم یه داداش دارم که اونم نه! ولی اگه جفتشون دوتان سیریش کودوم بود؟ :ymashkook:



Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۱۶:۱۴ شنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۵
#8

آنیتا دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۷ جمعه ۲۷ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۲۹ شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
از قدح اندیشه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1323
آفلاین
بررسی اعمال مشکوک این آلو(!) جنابان از دیدگاه بنده!
1- همگی خیلی شکمو هستند!!
2- ققی یا کلاس رزمی میره یا فوتبال! و البته تنش هم اصولا زیادی می خاره!( خب بچه پاشو برو حموم! تو هم مثل ولدی!! )
3-اون روز، فک دامبل زیادی پر انرژی بوده! و گوش ملت هم بیکار!
4- ولدی کچل و امپی جیگر خیلی به هم می یان! کریچر هم پادو!!
5- تومی بلاخره خفه خواهد شد!!! به دست دومبیل!
6- بلر به آجاس نخواهد رسید!! شتر در خواب بیند پنبه دانه...گهی لپ لپ خورد گه دانه دانه! :hammrt:
7- آداس همیشه پیروز است!! فعلا که... !
8- حذب از ازل پیروز بوده است!! این دیگه خیلی معلوم و تابلویه!! و اینجا یه فلسفه داره:
حالا که ققی و سهی و برادر فقط می یان میتینگ ، شما اینجور آچه ( اصطلاح مشهدی، فشار نیار، نمی فهمی!!!) شدین، اگه سرژ و آوی و ادی هم ملحق بشن که دیگه واویلا!! ( منم می یام اونجا همه چیزو ضبط میکنم که به ملت بدون سانسور نشون بدم!! )
9- برادر حمید، هزاران دست دارد، یکی برای نقاشی، یکی برای پول دادن، یکی برای... و الخ!
10- ملت گرمشان بوده و به فواره ی دامبل پناه بردند!
11- ملت خیلی خنک شدند در سایه ی دامبل!
12- حرکات مشکوک زیاده از حد بوده!! جای منکرات خالی!!
13- ارزشی بازی به سر حد اعلای خودش رسیده! وووووووووواااااااایییییییی !
14- چرا پکرمن، مسی رو نیاورد تو بازی؟! من ریختم به هم! حقشونه باختن!!!

بله! این بود دیدگاه بنده از این میتینگ فوق العاده ارزشی و خیسناک!!

میگم، وقتی خواستم بیام تهران، یه میتینگ بذارین، بعد من بیام، شماها نیاین، من ضایع بشم!
------
حالا ببینید، خیلی خوبه که از میتینگها میگید، ماهم از شادی شماها شاد میشیم و اون وسط کلی می خندیم و سوژه میگیریم برای اذیت کردن!!
اما میگم، بهتره یه مقدار از نتایج صحبتهاتون راجع به سایت و رول این چیزا هم بنویسید تا ما هم مستفیض بشیم و حتی در موردشون بحث بکنیم!! اینجوری فکر کنم بهتر باشه!!!

این آداسی ها هم که جنگشون رو برای میتینگا بذارن، خب؟! یه وقت پست نزنید، باشه؟!... خب بابا، ما هم می خوایم کمک کنیم دیگه! چهارنفرتون بیاین پست بزنید، ما رو هم یاد بدید دیگه!
البته، بدون وجود حاجی زیاد امکان پذیر نیست، ولی خب.... !


منوي مديريت، حافظ شما خواهد بود!
بازنشستگی!


Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۱۶:۱۴ شنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۵
#7

کریچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۰ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲
از خانه ي شماره 12
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1223
آفلاین
یک نکته ی فرهنگی هنری وقتی وارد یک جایی میشین به همه سلام بدین این زشته که فقط به یک سری سلام بدین و سرتون رو مثل یک جادوگرانی بندازین برین پایین
میتینگ بسیار خوبی بود به من که خیلی خوش گذشت همین جا از بانیان این امر خیر تشکر میکنم در ضمن خیلی حال کردم همه ی اونایی که میخواستن بازی رو ببینن طرفدار آرژانتین بودند و از کلی خود خوری ضایع شدند

در ضمن یک اعتراض هم هم دارم من و یک سری از بچه ها خیلی مثبت و آروم نشسته بودیم و داشتیم حرف میزدیم این میلاد اومد گیر داد گفت بریم پارک لاله ما رو بلند کرد فرستاد بیرون بعد خودش برگشت تو گفت ما کار داریم شما برین این حرکتش خیلی بد بود ما یک تیم بودیم
یک نصیحت هم بکنم , وقتی میبینین آفتاب نیست اب بازی نکنید حالا درسته تابستونه ولی جریان شما هم مثل دوستانی می شه که تا نصف شب خیس بودند. یک نصیحت دیگه و اون این که روی حاجی آب نریزید ولو یک قطره چرا که مقداری منفجر میشین.
در ضمینه ی موبایل هم گوشی هیچ کس به پای دایی دانگ نمیرسه گوشی اون xxxw2006 و به مدت 120 دقیقه هم فیلم با کیفیت عالی میگیره میتونید فیلم خز بازی آب بازی برو بچ رو ازش بگیرین
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
به امید خدا قصد داریم اگه بشه یک میتینگ سفری و یک روزه خارج تهران( با تور) هم بزاریم که بستگی داره چقدر ازش اسقبال بشه فعلا داریم ارض یابی میکنیم چند نفر ممکنه پایه باشن اطلاعات تکمیلی رو هم اگه رفتنی شدیم بهتون میدیم .


كريچر مرد ؛ زنده باد كريچر


Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۱۵:۳۶ شنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۵
#6

ونوس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۴ دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۲۳:۳۱ شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹
از کاخ المپ
گروه:
کاربران عضو
پیام: 385
آفلاین
نقل قول:

ققنوس نوشته:


ساحره های فوق ارزشی نیز از روی طرحی که برادر حمید به زیبایی قدرت یه جادوگر را نشان می داد طرح کف برگر کشیدند...و صد البته من ناراحت نشدم چون باز هم چون خودشان کشیدن بلد نبودن طرح بردار حمید را دزدیده بودن و ما هم از آنجا که یا این قوم پلید آشنا بودیم از نسخه اصلی یک کپی گرفته بودیم... (نشانه باهوش تر بودن جادوگرا از ساحره ها)

...


هومک!
خب خدا رو شکر ازش کپی ورداشته بودید چون واقعا خوشگل بود!
داشتم ویراستاریش می کردم دلم واقعا کباب شد
تازه آداس به این خوبی! قدر هنرو می دونیم! نمره ی بیستتون رو هم که با روانویس صورتی مخصوص ونوس! دادیم!
ملت جادوگر قدر نشناس

یه توضیح در مورد نقاشی ها!
من یکی دیگه رو تو نقاشیم دار زده بودم و با بچه داشتیم به شباهتشون می خندیدیم که یهو سرو کله ی زاخی پیدا شد گفت کی ورق داره ما جوابتون رو بدیم!
که ورق توسط آداس بهشون اهدا شد ولی خودشون برگه ها رو پس دادن و به طرز خود کفا از پشت برگه های تبلیغاتی بوف استفاده کردن!
طرح مثل این که از سالی بود اجرا از برادر حمید ( قشنگ بود آفرین !) و ویراستاریش طرح از همه ی آداسی ها ( کار گروهی رو کیف کنید! ) اجراش از خودم!
ولی جدی دلم کباب شد!
فقط نسخه ی کپی شدشو اگه میشه تو سایت بزارید چون نسخه ی ویراستاری شده شو دادیم عمو ببره اسکن کنه که بزاره تو سایت!
اگه عکسا رو بزارید احتمالا آرم آداس هم بینشون هست!

در آخر میتینگ بدون مدیرم بدک نیست









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.