با حذبدوربین وارد استودیو میشه و مبینه کفی پشت میز نشسته و داره نیشخند میزنه.... در نتیجه دوربین از استودیو خارج میشه!
یکی میگه:جون مادرت..فقط همین یه مجری برامون مونده!!یه جور تحمل کن!!
دوربین دوباره بر میگرده وارد استودیو میشه
---
کفی:سلام عرض میکنم خدمت حذب دوستان و حذب پرستان عزیز..دو هزارمین برنامه خود را آغاز میکنیم خوشحالم که این برنامه با استقبال شما مواجه شده و توانسته رضایت شما رو فراهم سازد....با خوشحالی میتوانم اعلام کنم که اولین نامه!! از طرف بینندگان عزیز به دست ما رسیده!!من الان از خوشحالی نمیدونم چیکار کنم!!
..برای همین این نامه رو باز نکردیم و میخواهیم متن این نامه رو با هم بخوانیم
کفی چنگالشو باز میکنه و با ناخنش نامه رو پاره میکنه وشروع به خوندن میکنه:
اهم..با سلام خدمت دست اندرکاران عزیز و با تشکر از برنامه خوبتان...میخواستم طرز طبخ زرشک پلو با کف رو ازتون سئوال کنم!!!
..دوستدار شما کریچر!!
------------------------
کفی در حالی که خون خونشو میخوره و سعی میکنه به روی خودش نیاره:البته از این نوع مزاحمها زیاد پیدا میشن!! ما به این توهینها عادت کرده ایم و دشمنان حذب باید بدانند که هیچ غلطی نمیتوانند بکنن!!!
کفی یه لیوان آب سرد میخوره تا آروم شه...نفس عمیقی میکشه و ادامه میده :خب...یه ویدئو کلیپ ببینید تا بعد خدمتتون برسم!!
صحنه سیاه میشه
سرژ رو نشون میده که میون هزار ساحره داره آهنگ میخونه و همراهشون میرقصه:
نبینم که باز نشستی
منتظر چی هستی
تو جشن و شب نشینی باید بیای برقصی!!
ریشوها باید برقصن..ریشوها باید برقصن!!
آخه من قربون اون صورت پر ریشت برم
تو ریشت بد نببینه قربون اون ریشت برم!!
سرژم با من برقص تا گل بریزم زیر پات
تا که آتیش بکشم کریچ رو با دلبریاش!!
ریشو ها باید برقصن..ریشوها باید برقصن!!
دوربین وارد استودیو میشه!!
یهو قیافه کفی میاد :خب برگشتیم!!کف کردم از این آهنگ قشنگ!!میبینید ما با امکانات کم چقدر برنامه توپ میسازیم؟اگه مدیران امکانات بیشتر بدن ما میترکونیم!!!تازه اینکه چیزی نیست....الان با هم یک برنامه ضد مدیریتی میبینیم!!
صحنه باز سیاه میشه
تصویر داره سرژیا و کفیه رو نشون میده که دارن خاک میریزن بر سرشون
یه میکروفون میره جلوشون:خواهرانم!!چی شده؟چه بلایی سرتون اومده؟!!!
سرژیا:نامردا!! بچمو بلاک کردن!! حالا به باباش چی بگم؟بگم بچتو بلاک کردن بردن؟نمیگن چرا مواظبش نبودی؟
میکروفون:منظورتون سرژه؟
سرژیا:نه قق..!!یعنی آره...همون سرژ!!..آقا اصلا به شما چه؟هی گیر میدیا!!
تصویر میپره
داره چند جوون معتاد رو نشون میده
قیافه یکی از معتادا پر از ریشه..دوربین میره جلوش
میکروفون:شما معتادین؟
سرژ:اره ژونم . لطف کن قیافمو کامپیوتری کنید...((زیر لب: تابلو نکنین دیگه))
میکروفون:چی شد به این راه کشیده شدید!!؟
سرژ:کار مدیرا بود..رفاقت با مدیران ناباب این بلا رو شرم اورد!!!...من چندتا نشیحت کنم..دوشتان گول این مدیران شایتو نخورید..اینا شما رو به بیراهه میکشونن...ببینید من به چه روژی در اومدم!!...چه دردیه این خماری
تصویر بر میگرده و کفی میگه:عزیزان من ..دیدی که این مدیران چه بلایی سرتون میارن؟دیدی که به سر عزیزان ما چه بلایی اومده؟لعنت به مدیران..همه با هم بگیم:لعنت به مدیران!!!...............خب تا برنامه بعد شما رو به خدای بزرگ میسپارم!!
ویرایش شده توسط ارباب لرد ولدمورت کبیر در تاریخ ۱۳۸۵/۴/۵ ۲۱:۲۸:۲۹
ویرایش شده توسط ارباب لرد ولدمورت کبیر در تاریخ ۱۳۸۵/۴/۵ ۲۱:۳۳:۳۳
[b]دلبستگی من به ریون و اعضاش بیشتر از اون چیزی بود که فکر میکردم!!.....بچه های اسلایت