چند نفر نشستن پشت تلویزیون و دارن برنامه مورد علاقشونو تماشا می کنن.پدر خانواده داره کانالا رو عوض می کنه تا بین شبکه ها بهترینشونو انتخاب کنه.
طوفان در خانه های هاگزمید...به دلیل آمیدن موج کم فشاری به سوی هاگزمید...بیب(صدای عوض کردن کانال)...جون عمه بزرگت هر کار می خوای بکنی بکن ، ولی گیتارمو ازم نگیر! . با صدای شماعی زاده!...بیب...آنسوی کوییدیچ ، مجری این برنامه هدویگ...بیب...
بچه های خونه:باب بزن آنسوی کوییدیچ!بابا!بابا!
خانوم خونه:مرد بزن آنسوی کوییدیچ بچه ها دلشون می خواد ببینن!
...بیب...مهمانان این برنامه:تیم گروه فمن!...
خانوم خونه:
بقیه اهل خونه:
پدر خانواده:ارزش دیدن نداره!
...بیب...!
--------------داخل استودیو ، قبل از شروع برنامه------------
اعضای تیم گروه فمن توی اتاق گریم نشستن و دارن خودشونو برای برنامه آماده می کنن.
دیانا:آیدی یه خورده اون بالا رو هم بزن سفید شه!آره...جوشای اون تیکه خیلی تابلو ان!
آیدی:دیانا من ایدی ام نه آیدی!
دیانا:ببینم مگه تو Aidy نیستی؟
آیدی:چرا!
دیانا:خوب پس آیدی درسته دیگه!ایدی درست نیست!
آیدی:برو بابا!تو این دوره زمونه آدمای باکلاس دیگه مد روی (آ) رو نمی زارن!تو باید بری مهدکودک املا یاد بگیری خواهر گلم!
دیانا:اولا که چه ربطی داشت!دوما از کی تا حالا تو باکلاس شدی عزیزم؟مگه همین دیروز نبود که داشتی برای اینکه عینک آفتابی داداش دراکو رو قرض کنی له له می زدی؟!
آیدی:گذشته ها گذشته!
دیانا:حرف الکی بسه!به کارت ادامه بده!
---------------بعد از گریم دو ساعته اعضای تیم فمن ، داخل استودیو ، شروع برنامه-------------
پنج مبل داخل سالن قرار داره که به صورت نیم دایره چیده شدن.روی مبل وسطی هدویگ نشسته و در سمت چپش اول آیدی مالفوی و سپس دیانا مالفوی نشستن . در سمت راستش هم اول مورگانا و بعد از اون مری تات نشستن.
همه اعضای تیم فمن لباسهای یک دست صورتی با گل های قرمز پوشیدن که روی همشون نوشته:
ما از همه بهتریم!
از پشت صحنه تهیه کننده اشاره می کنه که برنامه شروع شده.هدویگ رو به دوربین می کنه و شروع می کنه به حرف زدن.
هدویگ:با سلام خدمت بینندگان عزیز!حالتون خوبه دیگه؟امروز اعضای تیم فمن رو دعوت کردیم تا بعد از عمری دوری از صفحه های تلویزیون بیان یه ابراز وجود بکنن فردا پس فردا یه وقت از این که چرا هیچکس محلشون نمی زاره دلخور نشن!این شما و این هم بچه های تیم فمن!
دوربین روی فمنی ها زوم می کنه و همهشون انگشت شصتشون رو به علامت پیروزی به دوربین نشون می دن.با انگشت اشاره اونیکی دستشون هم عبارت " ما از همه بهتریم " رو که روی لباسشونه نشون می دن!
هدویگ:خوب!ابراز وجود بسه.می ریم سر اصل مطلب.وضعیت شما در جام جهانی چطوره؟
آیدی:من جواب می دم!
دیانا:نه.من جواب می دم!
مری:عمرا!مگه من مردم؟
مورگانا:بیخودی زور الکی نزنید.من خودم جواب می دم!
این بحثا با صدای جیغ بنفش و بلند و باز هم بلند آیدی مالفوی خاتمه پیدا می کنه!
آیدی:من کاپیتانم.پس من جواب می دم!ببینید.ما اول یه بازی با گریف یونایتد داشتیم که خوشبختانه(!) باهاشون مساوی کردیم و آبرومون نرفت!بعدش یه بازی با بلغارستان داشتیم که با زحماتی که دیانا ، خواهر عزیزم ، کشید تونستیم اونا رو با اختلاف زیادی ببریم.
هدویگ:البته بر همه آشکاره که تیم بلغارستان اصلا خوب کار نکرد.
آیدی:البته!اگه خوب کار می کرد که ما بدبخت بودیم!عمرا نمی بردیمشون!
هدویگ:ممنون از توضیحاتتون...خانوم دیانا مالفوی لطف کنید بگید که شما چه کمکی به برد فمن در بازی مقابل بلغارستان کردید؟
دیانا:من چند بار به پرفسور بینز گفتم که اینا تقلب کردن!همه رولاشونو یه نفر می نوشت!اصلا خیلی هماهنگ بودن!معلوم بود!من چشم ندارم ببینم حریف هماهنگه!واسه همون بهشون تهمت تقلب زدم و همین باعث شد که ببریم!
هدویگ:یعنی اعتراض شما مورد قبول واقع شد؟!
دیانا:نه بابا!کسی ما رو آدم حساب نکرد که!ولی به هر حال مهم اینه که ما بردیم.بقیه مسائل همه بی خوده!
هدویگ:ممنون از توضیحاتتون!بینندگان عزیز!همکاران ما به همراه تیم فمن کلیپی رو تهیه کردن که به عنوان میان برنامه اونو برای شما به نمایش می گذاریم!
تصویر سیاه می شه و بعد زمین کوییدیچی نمایش داده می شه.چهار بازیکن تیم فمن روی زمین ایستادن و دارن به دوربین لبخند می زنن.آهنگ شروع می شه و اعضای تیم فمن دستهای همدیگه رو می گیرن و در حالی که دارن دور یه جارو می چرخن شروع به خوندن می کنن.
آیدی:جارویی دارم خوشگله!فرار کرده ز دستم!
دیانا:دوریش برایم مشکله!کاشکی اونو می بستم!
مری:جارویی دارم خوشگله!فرار کرده ز دستم!
مورگانا:دوریش برایم مشکله!کاشکی اونو می بستم!
همه با هم:ای خدا چی کار کنم؟جارومو پیدا کنم؟ای خدا چی کار کنم؟جارومو پیدا کنم؟آی چه کنم!وای چه کنم!کجا اونو پیدا کنم!آی چه کنم!وای چه کنم!کجا اونو پیدا کنم!کاشکی اونو می بستم!کاشکی اونو می بستم!
تصویر دوباره سیاه می شه و به استودیو برمی گرده.
هدویگ:خوب بینندگان عزیز از کلیپ لذت لازم رو بردید؟من که اصلا حال نکردم!خانوم مورگانا مسابقات جام جهانی رو چگونه ارزیابی می کنید؟
مورگانا:بزارید من از دید کارشناسی این مسابقات رو بررسی کنم...
هدویگ:بووووووووق...بسه بسه!خانوم مری تات نظر شما چیه؟
مری:مرسی از این که از منم سوال پرسیدید!خیلی ممنون!دستتون در نکنه!
هدویگ:نظرتون؟
مری:اول از همه اینکه بچه ها من همون مری پاتر هستم!همون مری پاتر که مشهور بود!همون!
هدویگ:خوب ممنون از نظرتون.وقت برنامه...
آیدی مالفوی حرف هدویگو قطع می کنه و می گه:
آیدی:یه لحظه صبر کنید.ما یه صحبتی داریم.
اعضای تیم فمن با هم مشورتی می کنن و بعد از اتمام اون آیدی شروع به حرف زدن می کنه.
آیدی:آقای هدویگ!این همه سوال از ما پرسیدید!حالا من یه سوال از شما می پرسم.چرا تو این سایت نمی شه پیشرفت کرد؟آقا اصلا رول شده مال یه عده خاص!
هدویگ:خوب؟
آیدی:هیچی دیگه!من هر چی رول می زنم پیشرفت نمی کنم!خودتون که می دونید من خیلی رولام قشنگن!وقتی خودم می خونمشون خیلی حال می کنم!
هدویگ:نه عزیز من!تو این سایت می شه پیشرفت کرد.شما عرضه اش رو نداری!یه مدت بیا پیش خودم کلاس خصوصی تا بهت نحوه پیشرفتو یاد بدم!
آیدی:ایول مرسی!حتما میام!
هدویگ:خوب بینندگان عزیز این قسمت از سری برنامه های آنسوی کوییدیچ هم به پایان رسید.تا قسمت بعدی خدانگهدار.
==============================
برای همه اعضای تیم فمن آرزوی موفقیت می کنم!
با احترام(!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!)
هدویگ