: دو نمونه از جانوران گوشت خوار را نام ببرید و همچنین دو نمونه از جانورانی را که رژیم غذایی عجیبی دارند را نیز نام برید(4 امتیاز)

حیوانات گوشت خوار:
پرینتان ها (perintan) : این نوع موجودات جادویی تنها از گوشت حیوانات گیاه خوار جادویی تغذیه می کنند!
استولونیفر (stolonifer) : این جانداران وحشی ساکن بیابان های غرب آفریقا به همراه شغال ها و لاشخور ها از گوشت مردار تغذیه می کنند!

حیواناتی که رژیم غذایی عجیبی دارند:
سمنگان (semengan) : این نوع جاندار از سبزیجات جادویی پوسیده یا گندیده تغذیه می نماید اما گاهی ممکن است آن را در مجاورات میوه های خراب نیز ببینید!
تارمون (tarmon) : این نوع حشره جادویی تنها از موجودات ذره بینی که بر روی پوست کرگدن و کروکدیل های جادویی رشد می کنند تغذیه می نماید و همیشه آنها را می توانید در کنار آب ها همراه با سایر موجودات آنجا یافت کنید!

2:فرض کنید یکی از دوستان شما سعی داشته که به هیپوگریف غذا دهد ولی هیپوگریف به او حمله کرده ، احتمال می دهید او چه اشتباهی مرتکب شده است؟؟(2 امتیاز)

خب ...شاید یه کم عجیب باشه ...آخه من که دوستی ندارم ببینم چه اشتباهی مرتکب شده اما حالا چون شمایید فکر می کنم که دوست من می تونه چه اشتباهی مرتکب شده باشه...آآآآآ...بذار یه حساب کنم..دوست من هیچ کدوم از اون کارایی که همه گفتن انجام نداد. اون واقعا خوب پیش رفت اما به یک باره در آخرین لحظه در حال تعظیم کردن پاش پیچ خورد و تعادلش رو از دست داد. اون عمدا این کار رو نکرد اما باعث عصبانیت هیپوگریف شد. اما خب دلایل دیگه هم قابل تصوره. دوست من گرد و خا ک تو چشمش رفت و پلک زد و یا بهتر بگم چون عینک زده بود هیپوگریف عصبانی شد . برای اینکه شیشه عینکش کثیف بود و هیپوگریف احساس کرد پلک زده. شاید دوست من یه راسو با طعم بد شکار کرده بود و به هیپوگریف داد یکی از اون گوشت تلخاش!!! اما با تمام این ها این امکان هم وجود داره که دوست من همه چیز رو مسخره گرفته باشه و ندانسته یه کاری رو غلط انجام بده.......!



3:هر کدام از جانوران ذکر شده از چه غذایی می خورد؟؟(9 امتیاز)

تسترال ها :
این نوع موجودات باهوش جادویی که به هر کجا بخواییم ما رو می بره هم از گیاهان تغذیه می کنه هم یک گوشتخوار هستش اما گوشت رو ترجیح می ده . اون فقط از بوی خون و مزه اون به شدت لذت می برده. تسترال ها در حالت زندگی دسته جمعی به دلیل کمبود غذای گوشتی در طی زمان این طور یاد گرفته اند که می توانند از دانه های ریزه موجود در بعضی درختان تغذیه کنند اما با تمام این ها آنها این مانع نشد تا آنها از شیفتگی به خون و گوشت دل زده شوند. به همین دلیل اگر یه روزی دیدید که یه لشگر تسترال به یک باره گردتون رو گرفتند مطمئن باشید که یه جای بدنتون زخمی شده یا یه خراش برداشته!!!

تیغ تیغالو:
این موجود که از حشره های ریز که در خاک یافت می شوند تغذیه می کند را می توان جز جانداران همه چیز خوار دسته بندی کرد . در حقیقت این موجود خاک را به دقت زیر و رو می کند و هر چیز را که در سر راهش قرار بگیر می خورد . اون می تونه هر چیزی باشه مثل پوست انداخته شده توسط یک هزارپا . بقایای یک عنکبوت مرده . تکه ایی از یک شکلات با طعم برتی بات یا حتی دانه های و گرده های یک گل!


غول غارنشین:
غول های غارنشین نوعی از انسان هایی هستند که اندازه کوتاهترین آنها به 6 متر می رسد . این گونه از انسان ها مانند آنها می باشند فقط در ابعاد بزرگتر. بنابراین هر آنچه را که ما جادوگران معمولی قادر به خوردن باشیم آنها نیز می توانند اعم از گوشت ، سبزیجات و هر چیزه قابل خوردنی. اما غول های غارنشین که تا حدودی به خوردن هم دیگر و تغذیه از گوشت یکدیگر معروف شده اند تنها به دلیل آنست که هزاران سال با فرهنگ جادوگران تفاوت دارند . در این میان غذای اصلی آنها را می توان گوشت نام برد و جانداری را که از آن تغذیه می کند نیز می توان خودش نام برد. به دلیل اینکه در غارها و کوهستان ها گیاهان به ندرت و جانداران گوشتی دیگر خیلی کم یافت می شود امروزه غول های غارنشین به خوردن هم مبادرت می ورزند گرچه آنها قادرند مثل ما هر چیزخوردنی را بخورند!


4:مقاله ای بنویسید و احساستان را در هنگام غذا دادن به هیپوگریف شرح دهید(15 امتیاز)

_جان من ! پروفسور این یکی رو کوتاه بیا ..همون بازداشت کافی بود . خب تقصیراین آنی مونیه که بلند خندید!
پروفسورالکتو : تو چشمای من نگاه کن و بگو که تقصیر اونه و کسی که داشت بیست و هفتمین جک رو تعریف می کرد تو نبودی؟؟؟ اونم کجا ...تو کلاس من!.....بهتر کارت رو انجام بدی واگرنه قسم می خورم یک روز در میون تا آخر همین ماه ازت بخوام که هر روز به این هیپوگریف ها غذا بدی!
من چند تا راسو پشت سرم و تو دستام گرفتم و در حالی که زیر لب غرغر می کردم رفتم تا با درسی که اصلا گوش نداده بودم و اون نحوه غذا دادن به هیپو گریف بود کنار بیام!!! حالا پروفسور الکتو در حال رفتن به سمت هاگوارتز بود و من رو با این موجود زشت که بیشتر شبیه یه مرغ بزرگ بود تنها گذاشت!
_اوه...تو رو خدا نگاش کن ..علاوه بر این که باید آب دهنشو تحمل کنی تازه باید احساست رو هم شرح بدی.......این اصلا عادلانه نیست.......
آرام جلو رفتم و حس تعظیم گرفتم ولی اصلا حسش نبود من تا حالا به داداشم هم با این قداستش تعظیم نکردم و حالا واقعا مسخره ست که به یه حیوون تعظیم می کنی ...تو کارای خبیثانه ایی که انجام دادم با چه رویی این یکی رو هم کنار اونا تو دفتر خاطراتم بنویسم....ملت به من می خندن!
شکمم قار و قور می کرد و مطمئنا اون جا تو هاگوارتز همه در حال خوردن ناهار بودن!
تعظیم کوتاهی کردم و صاف تو چشمای هیپوگریف زل زدم ......پروفسور جان تا این جا توجه داشت که من تمام احساسم رو شرح دادم تا الان!
مراقب بودم که پلک نزنم.......آره مثل اینکه پروفسور الکتو همین رو گفت پلک نزنید.....من خودم الان کپ کردم چطوری یادم مونده !!! ولی خب ادای تعظیم برای آینده ام که می خوام یه شوالیه بشم مفیده.
آرام آرام به هیپوگریف نزدیک شدم ...اما نه یه لحظه ایستادم ......هوم....آره آره باید پرت کنم ..اینجا تو دفتر آنی مونی نوشته ...خرچنگ غورباقه تر از این خط تو عمرم تا حالا ندیدم.
راسو رو از دور گزدنم برداشتم تو هوا پرتاب کردم. هیپوگریف هم یه نگاه جلبانه ایی به من انداخت و شیرجه زد و به نیش کشید.
خدای من چطوری می خوری ...سگ ما قشنگ تر می خوره...........
صبر کنید یادم رفت این یه تیکه احساسم رو بگم:
من الان احساس می کنم دارم یخ ترین کار و بی مزه ترین کار و مزخرف ترین کار توی تمام زندگیم رو انجام می دم...من احساس می کنم دلم به شدت برای تیموتی سک چاق و زشت خونمون که وحشتناک همیشه ازش متنفر بودم تنگ شده...من الان احساس می کنم وقتی دارم به غذا خوردنش نگاه می کنم هر لحظه امکان داره چوب دستیمو در بیارم و حداقل یه ورد بی هوشی نثارش می کردم!!!
بر گردیم به جمله بالا ...خیلی احساسی شد!
با گفتن این جمله من .........آنچنان حمله ایی به من کرد و پنجه ایی به من انداخت که فقط تونستم جونمو نجات بدم ..........متاسفم پروفسور نتونستم بقیه احساسم رو بگم چون روز بعد تو سنت مانگو به هوش اومدم ...در حالی که سرم به شدت درد می کرد و بذارید احساس این یه تیکه رو توصیف کنم ...و احساس می کردم پام هم شکسته گرچه مادام پامفری این اطمینان رو داد که شکسته بوده و حالا خوب شده!!!
به هر حال پروفسور الکتو قول می دم دیگه هیچ وقت حداقل سر کلاسای شما جک تعریف نکنم و شلوغ نکنم و یه قول دیگه هم می دم که دیگه هیچ وقت به کسی توهین نکنم مخصوصا به حیوانات!!!
روز بعد پروفسور که نامه من رو مبنی بر قولام خونده بود یه نامه برای من فرستاد که توی اون نوشته بود بازداشتات لغو شد چون فکر می کنم به قدر کافی تنبیه شده باشی!!!

متاسفم که این چنین توصیف کرده بودم می خواستم برعکس همه باشه و گرنه هیپوگریف ها موجودات جادویی توپی هستن!!!

ببخشید بد شد..........من همین الان اومدم!!!

سوال اول
دو نمونه جانور گوش خوار: آل و اوكمي
آل بچه هاي انسان را مي خورد و اوكمي جانوراني مانند پرندگان، موش ها و ميمون ها.
دو نمونه جانور كه رژيم غذايي عجيبي دارند: توپك و چيزپرفل
توپك همه چيز مي خورد، مثلا حشرات يا ته مانده ي غذا. چيزپرفل به وسايل جادويي حمله ميكند. مثلا ذرات چوب چوب دستي را مي خورد تا به مغز آن برسد. اين موجود باقيمانده ي معجون ها را هم مي خورد.

سوال دوم

بايد اجازه ي نزديك شدن به آن را مي گرفت. يعني اين كه به چشم هاي هيپوگريف خيره مي شد و زياد پلك نمي زد، بعد تعظيم مي كرد. اگر هيپوگريف هم تعظيم مي كرد، مي توانست به آن نزديك شود.
بعد بايد غذا را با احترام به او مي داد.
احتمال اين هم هست كه چيز بدي را به عنوان غذاي هيپوگريف انتخاب كرده!

سوال سوم

تسترال: گوشت خام و آغشته به خون!
تيغ تيغالو: از گياهان تغذيه مي كند.
غول غارنشين: جانوراني كه بتواند شكار كند مثل انسان.

مقاله

وقتي پروفسور پرسيد كه كي مي خواد به هيپوگريف غذا بده، من بدون فكر كردن دستم رو بالا بردم. يك دقيقه بعد ديدم در حالي كه غذاي هيپوگريف رو در دست دارم، مقابلش ايستادم! ذهنم خالي شده بود و نمي تونستم به ياد بيارم كه پروفسور چي گفته بود. اما بعد از شنيدن صداي دوستم كه مي گفت: "تعظيم كن!" به خودم اومدم و همه چيز رو به ياد آوردم.
چند قدم جلوتر رفتم. به چشمان هيپوگريف خيره شدم. سعي كردم پلك نزنم اما حداقل يك پلكو زدم! بعد از اين مرحله تعظيم كردم. سعي مي كردم به اين فكر نكنم كه اگر هيپوگريف تعظيم نكند چه خواهد شد.
چند ثانيه به همان حالت ماندم و بعد صداي پروفسور را شنيدم كه گفت:
- خوبه! حالا بهش نزديك شو!
پس راست ايستادم تا به طرف هپيوگريف برم. غذا رو جلوم گرفتم و بعد... با احترام بهش دادم!
بعد از اين لحظه تاچند ساعت باورم نمي شد كه جون سالم به در بردم!

ج1:
دوجانور گوشتخوار هیپوگریف و تسترال هستند .
اولین جانورهشت پای غول آسای مرداب است که لاله صورتی میخورد این جانور هرگز آب نمی نوشد و به جای آن از گل و لای مرداب تغذیه می کند.
دومین جانوری که دارای غذای عجیب است موش زره پوش است که کرم خاکی را داخل عسل زنبور سیاه می زند و می خورد.
ج2:
احتمالا به این دلیل که درست تعظیم نکرده و یا منتظر تعظیم هیپوگریف نمانده یا اینکه غذای او را روی زمین انداخته و به او بی احترامی کرده شاید هم غذای بد مزه ای به هیپو گریف داده و گوشتش خوب نبوده .
ج3:
تسترال رو که گفتم گوشتی که ازش خون تازه بچکه
تیغ تیغالو تخم داکسی و گاهی اوقات بچه ی کوچک داکسی ها را می خورد.
غول غارنشین تقریبا همه چیز می خورد حتی گاهی اوقات همدیگر را می کشند و می خورند .
ج4:
تدی با آرامش تمام در حالیکه راسوي مرده ای در دست داشت به سمت هیپو گریف به راه افتاد ابتدا برایش تعظیم کرد . حس می کرد الان است که هیپو گریف کله اش را با نوکش بکند.با حالت ترس و لرز سرش را بالا آورد و در چشمهای او خیره شدآماده بود با کوچکترین حرکت آن فرار کند. اما در کمال ناباوری دید که هیپو گریف سرش را پایین آورد و تعظیم کوتاهی کرد.
خدای من.... تدی در دلش آرزو می کرد ای کاش هیپو گریف تعظیم نکرده بود اما متاسفانه او را قبول کرده بود او سعی کرد به اعصابش مسلط باشدبا تمام قدرت گوشت را به سمت او پرتاب کرد امیدوار بود هیپوگریف آن را بگیرد جانور با مهارت خاصی تکه گوشت را قاپید فورا آن را بلعید و گفت: دستت درد نکنه داداش

سوال اول:

از بین سیل عظیمی از جانوران گوشت خوار می شود به ترول ها و هیپوگریف ها اشاره کرد. 1- ترول ها از گوشت خام استفاده می کنند، با این حال در غذا خوردنشان سختگیری نمی کنند. از گوشت خام نیز تغذیه می کنند و گاهی اوقات انسان را می بلعند. 2- و دیگری می شه هیپوگریف ها را نام برد. که از گوشت – چه خام و چه پخته – استفاده می کنند. ولی می توان گفت که در کل آن ها فقط از گوشت تغذیه می کنند. یکی از غذاهای آن ها هم می تواند راسو باشد.
و حالا حیواناتی که رژیم غذایی عجیبی دارند: 1- داگ باگ ها نمونه ای از موجودات جادویی هستند که به نوبه ی خود رژیم غذایی عجیبی دارند. این دسته از موجودات هم از پستانداران کوچک و هم از گیاهان و حتی از چیزهای دیگر تغذیه می کنند؛ که علت آن این است که آن ها در لجن زار زندگی می کنند و با خزیدن روی آن ها غذا به دست می آورند. 2- پافسکین ها دیگر موجوداتی از این دسته هستن که در سراسر جهان یافت می شن. غذای آن ها محدودیت خاصی نداره. از پس مانده ی عنکبوت ها، تا گوشت، گیاه و... تغذیه می کند. این موجود دارای زبانی دراز است و به همین دلیل هم گاهی وقتی جادوگران به خواب فرو می روند، زبانش را در بینی آن ها فرو می کند و هر چی گیر بیاره می خورد.

سوال دوم:

خب دلایل مختلفی می توند داشته باشد. 1- وقتی به هیپوگریف نزدیک می شده ازش چشم برداشته 2- در این میان پلک زده 3- یادش رفته تعظیم کند. 4- طوری رفتار کرده که هیپوگریف آن را تحقیر به شمار آورده! 5- شاید هم هیپوگریف ازش خوشش نیومده!

سوال سوم:
تسترال ها موجودات عجیبی هستند که هر کسی قادر به دیدن آن ها نیست. و تنها کسانی می تونن از وجود او باخبر شوند که مرگ را با چشمان خود دیده باشند. از این جهت از گوشت تازه ای که غرق به خون باشه تغذیه می کنند. در پیدا کردن غذایشان نیز مشکلی ندارد؛ چون آن ها مشام قوی ای دارن و به محض حس کردن بوی خون به طرف غذای مورد نظر می آیند.
تیغ تیغالو ها موجوداتی هستند که معمولاً در کنار آبگیرها، برکه ها و رود ها زندگی می کنند. از کرم ها تغذیه می کنند و گاهی اوقات هم گیاهان کنار آبگیر را می خورند.
غول های غارنشین موجوداتی عظیم الجثه هستند که گاه قدشان به چند متر می رسد و به دلیل قامت بلند و بزرگی که دارند غذای زیادی رو هم می طلبند؛ به همین خاطر از گوشت استفاده می کنند. حالا این گوشت می تونه خام و یا حتی پخته باشه، ولی معمولاً از خام استفاده می کنند. انسان ها را هم می تونن بخورند و در کل باید بگویم که آن ها موجوداتی گوشت خوار هستند.

سوال چهارم:

با کمی اعتماد به نفس کار زیاد سختی به نظر نمی رسد. کافی است که آدم نکات ذکر شده رو رعایت کنه واز همین جهات بتونه با هیپوگریف رابطه ی خوبی برقرار کنه. برای اولین بار شاید سخت به نظر برسه اما برای دفعات بعد عادی می شود. مثلاً من خودم برای اولین بار که می خواستم به یه هیپوگریف غذا بدم می ترسیدم اما بعد عادت کردم و ازاین کار خوشم اومد. اوایل تقریباً برایم دشوار بود. این که مستقیم به چشم هایش نگاه کنم و حتی پلک هم نزنم. آرام آرام به طرفش بروم و بهش تعظیم کنم، ولی به هر حال از پس این کار برآمدم، هر چند که کمی نفس گیر بود. بعد از تعظیم من اون هم این کار رو کرد و بدین ترتیب من به آهستگی گوشت رو روی هوا پرت کردم... کلاً هم باید بگویم که اولین بار می توند خیلی وحشتناک و غیر قابل باور باشه اما وقتی مطمئن شیم که اگر کارها را به درستی انجام بدیم اتفاقی نمی افته، دیگر آسان به نظر می آید! ولی خب بهتر است که ماجرا و احساسم رو به به طور تمام و کمال بیان کنم:
هیپوگریف کمی جلوتر از من ایستاده بود و با چشمان بی نهایت نافذش به من خیره شده بود. سعی می کردم برخودم مسلط باشم. به خودم اعتماد به نفس می دادم که من می توانم. گوشت رو برداشتم و به طرفش نزدیک شدم. خیلی تلاش کردم تا چشم از اون برندارم و خوشبختانه همین طور هم شد. حتی یک پلک هم نزدم و این به من قوت قلب می داد. هر چند که صدای تپش قلبم به گوش خودم نیز می رسید. در حالی که گوشت رو جلوی صورتم گرفته بودم، به آرامی خم شدم. در این میان چشمم رو از روی هیپوگریف برنداشتم. کمی از اضطرابم کاسته شده بود. دوباره صاف ایستادم و در همان لحظه دیدم که هیپوگریف مانند من تعظیم کوتاهی کرد. خیلی برایم جالب بود. به خصوص این که بار اولم بود. گوشت رو روی هوا پرت کردم و نفسی از روی آسودگی کشیدم و تمام! کلاً خیلی جالب بود. اول احساس ترس و بعد احساس آرامش!

: دو نمونه از جانوران گوشت خوار را نام ببرید و همچنین دو نمونه از جانورانی را که رژیم غذایی عجیبی دارند را نیز نام برید(4 امتیاز)

گرگینه یکی از موجوداتی است که تا مدتی انسان است و در هر ماه زمانی که قرص ماه کامل است تبدیل به موجودی نمی شود که گرگینه نام دارد و در بخش جانوراتن قرار می گیرد این موجود زمانی که گرگینه است تنها از گوشت انسان و حیوانات تغذیه می کند

مورد دوم یک موجود آبزی است که نهنگ بالدار نام دارد و این موجود گاهی می تواند در آسمان هم پرواز کند این موجود هم از گوشت تغذیه می کند

موجوداتی که رژیم غذایی عجیبی دارند موجوداتی مانند غول های عادی هستند که رژیم عجیبی دارند و گوشت انسان را تا زمانی نمی خورند که بویش را حس نکنند! و این یک نوع رژیم غذایی است

موجودات دیگر خون آشام ها هستند که تنها از خون تازه تغذیه کرده و به ندرت از خون مانده استفاده می کنند!


2:فرض کنید یکی از دوستان شما سعی داشته که به هیپوگریف غذا دهد ولی هیپوگریف به او حمله کرده ، احتمال می دهید او چه اشتباهی مرتکب شده است؟؟(2 امتیاز)

به احتمال زیاد آن احترامی را که هیپوگریف انتظار دارد انجام نداده است و یا قبل از اینکه هیچوگریف به او اجازه دهد نزدیک شد نزدیک شده و اینکه ممکن است غذا را روی زمین انداخته!
مورد دیگه ممکنه فرد بدجور به هیپوگریف نگاه کرده!

3:هر کدام از جانوران ذکر شده از چه غذایی می خورد؟؟(9 امتیاز)
تسترال : گوشت حیوانات جنگلی مانند سنجاب و راسو و پرندگان

تیغ تیغالو: حدس می زنم از گیاهان تغذیه می کنن مثل برگ درخت یا قارچ جنگلی

غول غارنشین: برعکس غولهای عادی از انسان تغذیه نکرده و ااز گوشت گوزن و گوسفند و اینها تغذیه می کنند

4:مقاله ای بنویسید و احساستان را در هنگام غذا دادن به هیپوگریف شرح دهید(15 امتیاز)

در جلوی هیپوگریف ایستادم بسیار احساس ترس و دلهره ی شدیدی دارم چون نفر قبلم به شدت زخمی شده پس به آرامی غذا رو از دست پروفسور گرفتم و به آهستگی و با وقار جلوی هیپوگریف خم شدم هنوز احساس ترس داشتم ولی هیپوگریف چندبار سرش را به اطراف تکان داد و خم شدم
من راسو را به هوا پرتاپ کردم احساس خوبی داشتم از اینکه موفق شدم! احساس شادی و شعف!تمام وجودم رو گرفته بود و زمانی که هیپوگریف به من نزدیگ شد و سرش را به گونه ام مالید احساس آرامش عجیبی به من دست داد

+دو نمونه از جانوران گوشت خوار را نام ببرید و همچنین دو نمونه از جانورانی را که رژیم غذایی عجیبی دارند را نیز نام برید(4 امتیاز)

اژدها که به خوردن پستانداران و انسان علاقه زیادی دارد و آکرومانتیولا که شکار های بزرگ را ترجیح می دهد، جزو جانوران گوشت خوارند.
توپک (puff skein) از جمله موجوداتی است که رژیم غذایی عجیبی دارد. توپک یک جانور زباله گرد است و همه چیز می خورد، اما بیش از هر چیز به چسباندن زبان خود به سوراخ بینی جادوگری و خوردن محتویات دماغ علاقه مند است.
خاک خوره (bundiman) یکی از موجودات جالبی است که غذایش گرد و خاک است. یک رژیم غذایی فوق العاده!

+فرض کنید یکی از دوستان شما سعی داشته که به هیپوگریف غذا دهد ولی هیپوگریف به او حمله کرده ، احتمال می دهید او چه اشتباهی مرتکب شده است؟؟(2 امتیاز)

احتمالا این دوست بخت برگشته پیش از غذا دادن به هیپوگریف فراموش کرده است در چشمان او خیره شود و تعظیم کند. به همین دلیل هیپوگریف به او اعتماد نکرده و حمله کرده است.
احتمال دیگری هم هست و آن این که این دوست پس از جلب اعتماد هیپوگریف تصمیم گرفته غذا را جلوی دهان او بگیرد تا بخورد. هیپوگریف ها دوست دارند برای خوردن غذایشان جست بزنند... و این کار هیپوگریف به نظر یک حمله مرگبار می رسد!
همچنین ممکن او غذا را روی زمین پرتاب کرده باشد که کاری دور از ادب و زشت تلقی می شود.

+هر کدام از جانوران ذکر شده از چه غذایی می خورد؟؟(9 امتیاز)
تسترال، تیغالو، غول غارنشین

تسترال: گوشت خام غذای مورد علاقه تسترال است. تسترال ها جذب گوشت خام و خون می شوند.
تیغالو: تیغالو موجودی شکاک است. اگر برای آن غذا بگذاریم، با تصور این که می خواهیم آن را به دام بیندازیم یا مسموم کنیم، خرابکاری می کند. تیغالو زندگی در باغچه را ترجیح می دهد و از مواد و جانوران موجود در آن تغذیه می کند.
غول غارنشین: غول غارنشین در خوردن غذا وسواسی ندارد و شکار های او مجموعه وسیعی را از جانوران وحش گرفته تا انسان را در بر می گیرد.

+مقاله ای بنویسید و احساستان را در هنگام غذا دادن به هیپوگریف شرح دهید(15 امتیاز)

غذا دادن به یک هیپوگریف برای من تجربه جالبی بود. یک روز سرد زمستانی به زور راه خود را از میان برفی که تا زانویم می سید با کردم تا به کلبه هاگرید بروم و مجازات شوم. چون در آخرین کلاس مراقبت از موجودات جادویی با یکی از نیزل های دست آموزش شیرین کاری کرده بودم. برای همین باید برای مجازات به او در غذا دادن به هیپوگریف ها کمک می کردم.
هاگرید مرا با خود به محوطه ای برد که در آن هیپوگریف ها را بسته بود. بوی نامطبوع گونی راسوهای مرده او به حدی بود که من ناچار شدم یک افسون بی بویی روی خود اجرا کنم.
هاگرید نکات مهم در روبه رو شدن با هیپوگریف ها را به من یاد آوری کرد و من با نفرت یکی از راسوهای بوگندو را از دم گرفتم و در حالی که سعی می کردم آن را هر چه قدر که می شود از خود دور نگه دارم، سراغ یکی از هیپوگریف ها رفتم.
ابتدا در چشمان هیپوگریف نگاه کردم و خم شدم. چشمانم از نگاه کردن به اعماق چشم او به سوزش افتاده بودند. احساس می کردم مرا به سختی ور انداز می کند و در عمق چشمانم راز های نهفته را می بیند. با این فکر دل آشوبه گرفتم و دعا کردم همه چیز زئد تر تمام شود.
سرانجام هیپوگریف تعظیم کرد. نفسی از سر آسودگی کشیدم و چند بار پشت سر هم پلک زدم تا جلوی ریزش اشک را بگیرم.
نمی خواستم دستم را از دست بدهم، بنابراین به فکر گرفتن غذا جلوی هیپوگریف هم نیفتادم. عقب رفتم، نفس عمیقی کشیدم (کار واقعا اشتباهی بود) و راسوی مرده را طوری پرتاب کردم که او بتواند بگیرد.
حرکت راسو را دنبال کردم. پایین، پایین، پایین تر... و سرانجام... آن را گرفت! موفق شده بودم!

1-
جانوران گوشتخوار:آل...این جانور که شبیه جن خانگی است با صدای خنده خود کودکان را محسور می کند و آنها را به طور مخفیانه از خانواده هایشان جدامی کند و آنها را می بلعد.
جروی:موجودی شبیه به موش خرماست با این تفاوت که جثه اش بزرگتر است و قدرت تکلم نسبی دارد.جروی ها از جن های خانگی ، موش کور ، موش خانگی و موش صحرایی تغذیه می کنند.
جانورانی که تغذیه عجیب دارند:چیزپرفل:این موجود که طولی حدود به یک میلیمتر و ظاهری شبیه به عنکبوت با نیش بزرگی دارد چوب دستی جادوگران رو می خورد تا به مغز جادویی آن برسد و همینطور از باقیمانده معجون ها تغذیه می کند.
غواص:این موجود که شبیه میمونی است که بدنش به جای مو از فلس پوشیده باشد ، از خون انسان تغذیه می کند.ولی با پرتاب کردن خیاری به طرف غواص که اسم فردی روی آن کنده شده باشد ، می توان غواص را از خوردن خون آن فرد منصرف کرد.

===================

2-
یکی از مهمترین موارد ارتباط با هیپوگریف آن است که هنگامی که در مقابلش تعظیم کرده ایم و در چشمانش خیره شده ایم پلکی نزنیم.
من احتمال می دهم دوستم هنگامی که به هیپوگریف تعظیم کرده بوده طاقت نیاورده و پلک زده و این کار باعث عصبانی شدن هیپوگریف شده است.

===================

3-
تسترال ها هم خصوصیاتی شبیه به هیپوگریف ها دارند و خاک را برای جستجوی حشرات زیر و رو می کنند.همچنین از جسد جانوارن مرده مانند راسو و خرگوش تغذیه می کنند.
تیغالو ها هم مانند خارپشت ها از گیاهانی مثل کاهو تغذیه می کنند.
غول های غارنشین گوشتخوارند و شکار آنها مجموعه ای وسیع از موجودات وحشی تا انسان را در بر می گیرد.

===================

مقاله:
پرفسور الکتو:خوب کی داوطلب می شه که غذا دادن به هیپوگریفو امتحان کنه؟
هدویگ:من من من !
الکتو به سمت هدویگ اومد و بعد از این که جثه کوچیکشو ور انداز کرد گفت:
_بفرمایید!!
هدویگ سینه اش رو جلو داد و با اعتماد به نفس کامل به سمت هیپوگریف رفت.ولی با صدای الکتو متوقف شد.
الکتو:فکر کنم راسوی مرده رو جا گذاشتی!
همه با شنیدن این جمله زدند زیر خنده.هدویگ بدون هیچ عکس العملی که حاکی از تضعیف روحیه باشد به سمت راسوی مرده رفت و اونو برداشت و دوباره به سمت هیپوگریف حرکت کرد.
در فاصله نزدیکی از هیپوگریف ایستاد و به چشمانش خیره شد.هیپوگریف بدون هیچ حرکتی به چشمان هدویگ زل زده بود.
هدویگ در حالی که سعی می کرد چشم از چشم هیپوگریف بر ندارد تعظیم کوتاهی کرد و سعی کرد با نگاهش به هیپوگریف بفهماند که "اگه تعظیم نکنی با نوک میام تو شیکمت!!!"/
گویا هیپوگریف از این تهدید ترسید!چون سریعا تعظیم کوتاهی کرد و نگاهش را از هدویگ دزدید.هدویگ با خوشحالی در حالی که چیزی به اسم قند در چیزی به اسم دلش آب می شد(!) راسوی مرده را به هوا انداخت و هیپوگریف با جست بلندی آن را گرفت و بلعید!
هدویگ برگشت و با افتخار به دوستانش نگاه کرد و لبخندی از سر خوشحالی و رضایت گوشه لبانش نشست!

1-آکرومانتولیا و شیمر- تیغالو و توپک
2- بعد از تعظیم منتظر جواب تعظیم نشده یا داشته غذایی بر خلاف رژیم غذایی اش به او می داده است
3-تسترال: گوشت- ترول: هر چه به دستش بیاید- تیغالو: از آن جایی که رژیم غذایی وی بسیار پیچیده است از دادن اطّلاعات بیشتر معذورم

1-آکرومانتولیا و شیمر- تیغالو و پشمالو
2- بعد از تعظیم منتظر جواب تعظیم نشده یا داشته غذایی بر خلاف رژیم غذایی اش به او می داده است
3-تسترال: گوشت- ترول: هر چه به دستش بیاید- تیغالو: از آن جایی که رژیم غذایی وی بسیار پیچیده است از دادن اطّلاعات بیشتر معذورم

1: دو نمونه از جانوران گوشت خوار را نام ببرید و همچنین دو نمونه از جانورانی را که رژیم غذایی عجیبی دارند را نیز نام برید(4 امتیاز)

جواب--->
1.پنج پا=حيواني گوشت خوار كه اشتهاي زيادي براي خوردن گوشت انسان دارد
2.كلپي= اين حيوان هم گوشتخوار است و گوشت انسان رو در زير آب ميبلعد

اوكمي=اين جانور موش و پرندگان رو ميخورد ولي در برنامه هاي غذايي او ميمون هم ديده ميشه

توپك=عجيب ترين جانور موجود او همه چيز ميخورد از ته مانده ي غذا تا عنكبوت!!!

:فرض کنید یکی از دوستان شما سعی داشته که به هیپوگریف غذا دهد ولی هیپوگریف به او حمله کرده ، احتمال می دهید او چه اشتباهی مرتکب شده است؟؟(2 امتیاز)

جواب--->
احتمالا:
1.به چشمان او مستقيما نگاه نكرده است(پلك زده است)
2.درست تعظيم نكرده است
3.شايد توهين كرده باشد

3:هر کدام از جانوران ذکر شده از چه غذایی می خورد؟؟(9 امتیاز)

جواب--->
تسترال=اين موجودات از گوشت و خون تغذيه ميكنند . اگر بوي خون رو حس كنن به سمت آن مي آيند و با زبانشان خون را ميخورند!!!از هر نوع گوشتي هم تغذيه ميكنن!!!

تیغ تیغالو=از گل هاي باعچه تغذيه ميكند به طوري كه هيچ كس هم متوجه نميشود

غول غارنشین=غول غارنشين در خوردن غذا وسواسي ندارد و تمام موجودات وحشي و اهلي و حتي انسان رو ميخورد!!!

مقاله ای بنویسید و احساستان را در هنگام غذا دادن به هیپوگریف شرح دهید(15 امتیاز)

جواب--->
يك هيپوگراف سفيد در جلوي من بود...من زياد بهش نگاه نميكردم چون فكرشو نميكردم بخوام برم جلو ...
به نظر ميرسيد معلم متوجه شده بود كه من توجه اي به درس ندارم!!!
منو صدا زد:
استرجس پادمور!!!
من از جام پريدم و به معلم نگاه كردم...
معلم خيلي محترمانه منو به جلو دعوت كرد كه به هيپوگراف غذا بدم....
من هم بدون هيچ ترسي به جلو رفتم و غذا رو از معلم گرفتم!!!
به جلوي موجود رفتم و مستقيم به چشمهاي او نگاه كردم...چشمهاي من پلك نميخورد ولي خيلي دوست داشت كه پلك بخوره!!!
من يك پلك زدم و بعد مستقيم به چشمهاي اون نگاه كردم و تعظيم كردم!!!
به نظر ميرسيد آن موجود منتظر تعظيم من بود چون بالافاصله جواب تعظيم من رو داد
من با ترس لرز شديد به جلو رفتم تا آن موجود رو لمس كنم ...بعد از دقايقي كه انگار يك سال گذشته بود من به تسترال دست زدم و بعد شروع كردم به غذا دادن به اون..ولي به يك شيوه ي عجيب غذا رو مينداختم روي هوا و ميزدم زيرش
اون روي هوا ميگرفت...من در كمل ناباوري به يك هيپوگراف خيلي عادي غذا دادم

اميدوارم كامل باشه!!!