1. طلسم های ممنوعه را نام ببرید و تاریخچه ی یکی از آنها را نام ببرید ! ( 7 خط ) 10 امتیاز
طلسم های ممنوعه طلسم های : کروشیو ( شکنجه . فرمان و آواکدوار . است )
روزی روزگاری در دره ی گودریک سالیان دور قرن ها قبل از میلاد حکومتی جادوگری به نام انیتانت دارک به ظلم بر جادوگران حکومت میکرد .با گالیون هایی که بر خود اندوخته بود گروه جادویی بسیار قدرتمندی را از موجودات جادویی برای دفاع از خود اندوخته بود . بسیار بار مردم تلاش میکردند تا از دست ذلت او رها شوند ولی بزرگترین حامیان او ترول ها غول های آتشین بود که قد آنها به 13 متر میرسید و همه یک قد بودند همه جادوگران معتقد بودند این که قد همه ی آنها بلا استثناء در تمام عمر سیزده متر است طلسمیست تا آنها را قدرتمند کند و به راستی نیز چنین بود در هر شورش هر کدام از آنها میتوانستند سیزده گوی آتشین از دهان خود پرتاب کنند که هر یک توانای تخریبی فراوانی داشت . در این مدت گروهی به نام کراک ها از میان جادوگران به مقاومت برخواستند که شامل سه برادر بودند سه برادر کیمیا گر به نام های گلاس . جلاس و ریکاردو پلاس مردم هر روز راجع به این سه برادر حرف میزدند که در پی کشف معجونی برای شکست انیتانت دارک پیدا کنند نام معجون آنها به معجونه فرمان مشهور شده بود ولی هنوز هیچ کس روش کار آن معجون را نفهمیده بود بالاخره انتظار ها فرا رسید . جلاس که تیر انداز کاهری بود تصمیم گرفت این معجون را به رول غول ها اجرا کند. در یک روز پاییزی او پیکانی طلایی را آغشته به معجون کرد و به طرف یکی از غول های آتشین پرتاب کرد ولی اثری نکرد و خشم غول را سبب شد و جلاس کشته شد ! امید مردم صلب شده بود و مردم نا امید بودند . یک دهه از آن ماجرا میگذشت خبری از دو برادر دیگر نبود شایعاتی به وجود آمده یود : دو برادر از سوگ برادر خود دیوانه شده اند و ... . دهمین سال مرگ جلاس شبی سرد زمستانی برف همه جا را پوشانده . دو فرد سفید پوش در برف خود را مخمی میکردند و به سرعت به طرف دژ ترو مها میرفتند . مهتاب سایه ای از آنها به روی برف ایجاد میکرد . به دژ غول ها رسیدند ریکاردو فریادی زد و توجه غول ها رو به خود جلب کرد غول ها به طرف آنها دهانشان را باز کردند تا گلوله های آتشین را پرتاب کنند ولی دو برادر همزمان فریاد زدند ایمپریوس کورش نور آبی از چوبدستی های دو برادر به طرف غول ها شناور شد و به چشم های آنها بر خورد کرد غول ها فریاد زدند ولی موجی از فرمانبرداری در چشم هایشان موج میزد . غباری از خستگی و هیجان بر صورت دو برادر سنگینی میکرد ! مردم بعد ها ماجرا را فهمیدند امپراطوری انیتانت دارک سقوط کرد ولی به جای آن کلبه ای پر از عشقه های سبز دیده می شد در دم درب آن دو ققنوس به زیبایی در دو طرف درب ( مجسمه ) دیده میشدند ! غول ها با فرمانبرداری از دو برادر امپراطوری را از بین بردند و طلسم شکسته شده بود ولی مردم نمی دانستند این طلسم بعد ها به طلسمی سیاه تبدیل میشود ! 2 . روش اجرای ورد های غیر کلامی را نام ببرید ! ( 7 امتیاز )
مهم ترین اصل برای اجرای ورد های غیر کلامی تمرکز است و قدرت اجرای ورد . کلمات را باید با زبان تناس ( زبانی است که با آن ورد ها را مینویسیند که روش نوشتن آن به شکل در هم از خطوط است که قاعده ی رمز شکنی را پیوی میکند ) با این زبان ورد را در ذهن نقش میبندی و انرژی را از چاکراه سوم بدن که بزرگترین چاکراه انرژی بد است از مغز به کتف و به چوبدستی انتقال میدهی و ورد اجرا میشود !
3.کدام یک از طلسم های ممنوعه دارای روش دفاع هستند؟
طلسم فرمان دارای روش دفاع نسبی است و فقط جادوگر های بزرگ با تمرکز فراوان میتوانند مقاومت کنند !
4. ولدمورت قصد دارد یکی از طلسم های ممنوعه را روی شما اجرا کند طلسمی که روش دفاع دارد به صورت نمایشنامه 10 خطی رول ) ( 10 امتیاز )
هگرید پس از اینکه پرفسور میگوید فکر کنید ولدمورت قصد دارد طلسمی نابخشودنی را روی شما اجراکند هگرید آرام آرام احساس سنگینی میکند و ناگهان احساس میکند دارد از آسمان به زمین برخورد میکند یک متر به زمین مانده است دستهایش را به روی صورتش میگیرد تا از خود مواظبت کند و به زمین برخورد میکند
هگرید :
طوریم نشد چی شد پورتکی بود
و سپس مشاهده میکند اه این یارو که کوییرل مدیره مدرسه ی امسالمون . سلام پرفسور
کوییرل : سلام هگر خوش اومدی به قبرستونه بابام
هگرید که میخواد پاچه خواری کنه : پرفسور من به پدره شما ارادت خواستی داشتم اومدم عیادتشون .
کوییرل : موها ها ها
بابام یه مشنگ زاده بود
هگرید با خودش : چه لوس صداشم عوض شده دیگه زبونش نمیگیره : پرفسور خودتونید
کوییرل :
نه من ولدمورتم ( عجب طنزی )
هگرید : اخ من ترسیدم
کوییرل در نقش ولدمورت : آواکدورار
________________________________________________
اون بالایی شوخی بود به هر کدام خواستی نمره بده ولی اون آواکدوار دفاع نداره .
ولدمورت کبیر : دوئل مرگ فرا رسید هاگرید هنوز هم راه برگشت داری به من بپیوند غول دو رگه
هاگرید : شاید دو رگه باشم و شاید مرگ من فرا رسیده باشه ولی تا آخرین تکه ی چوبدستیم مبارزه میکنم و تسلیم تو نمیشم
و هاگرید در حالی که پشتش رو کرده بود تا در مکان دوئل خود قرار بگیرد ولدمورت فریاد زد : آواکدوار
ولی هاگرید به سرعت خودش رو به زمین پرتاب کرد و طلسم از بالای سره او عبور کرد : تو که ادعای اصیل زادگی میکنی قوانین دوئل رو هم رعایت نمیکنی از پشت سر ترسو ! : سکتوم سمپرا
ولدمورت :
ایمپریوس کورش و در حالی که نور قرمز و آبی طلسم ها به هم گره میخوردند ولدمورت باری دیگر فریاد زد :
ایمپریوس کورش طلسم به سینه ی هاگرید برخورد کرد و هاگرید تحت فرمان ولدمورت در آمد ولی قصد تسلیم نداشت و با تمرکز فراوان مقاومت کرد و از تحت طلسم در آمد و فریاد زد : گراوپی
ولدمورت که در بهت بود به صحنه ها خیره شده بود گراوپ بالا سره هاگرید بود .
هاگرید : گراوپی اون عمو ولدمورته برو بقلش کن
گراوپی
و به طرف ولدمورت هجوم میبره : عامو عامو عامو مو و ولدمورت فرار رو بر قرار ترجیه میده و غیب میشه
گراپ :
عامو عامو ولدی رفت عامو مو میخوام