هري پاتز چيزي كه به ما ياد نداد !! تازه به نظر من مارو از كار و زندگي هم انداخته !! D:
نمونه اش همين درس و مشقمونه ! من كه چيز خاصي ياد نگرفتم ازش! فقط تخيلم قوي شده

هری تنهایک داستان نیست بلکه ازاتفاقاتی که برای هری می افته می توان درس گرفت هری به من چیزهای زیادی یاد داداینکه اگر میدونم دارم حقیقت را میگم ودیگران باور نکنند من ناامید نشم
وخیلی چیزهای دیگر

هری پاتر خیلی چیزها رو بهم یاد داد.در حقیقت من زندگیمو میونش هستم.هری به من یاد دد که تونم زندگی کنم بزرگ شوم و از همه مهمتر بزرگترین راز زندگی را یادم داد که چیزی نبود جز عشق ورزیدن.او به من یاد داد ادم میتونه خوب باشه ولی کلک بزنه.اون یاد داد که اگر به خودت بگی من میتونم مطمئن باشی که میتونی.هری پاتر نحوه زندگی را به من و تمامی کسانی رو که اون رو خوندند یاد داد.با احترام

هری یادم داد حتی اگه همه به نظرم خندیدن بازم سر حرفم وایسم.
چون روزی می رسه که به اونا بگم " دیدید راست می گفتم؟؟؟"

ورد های مختلف همین و بس.......

خب به من خیلی چیزها یاد داد وگرنه که 11 بار نمی خوندمش
1.شجاعت
2.محبت
3.آرامش
4.پشتکار
5.استقامی
6.از همه مهم تر دوست داشتن

به نظره من اولین چیزی که هری بهت میاموزه اینه که از اونی که هستی ناراحت نباشی شلث غث ذشزاثغث ذه حثیشقخ ئشیشق (هری)هستی ناراحت نباشی اگه یه زندانیه تحت تعقیب هستس ناراحت نباشی(سیریوس) اگه یه ادمه معلول هستی ناراحت نشو حتی با خوشگلترین دخترها هم میتونی ازدواج کنی (فکر کنم این ماجرا در کتاب شاهزاده دورگه بود)و....به خودت افتخار کن و پشتکار داشته باش و در راه هدفت بجنگ و تلاش کن و اگر هم از همه نظر کاملی (دامبلدور)باز هم به فکره دیگران هم باش اگر هم واقعا مردی مثله دامبلدور میتونی حتی جانت را هم در راه سپیدی و هدفت بدی.

خيلي چيزها. خصوصا! درباره ي روابط عشقولانه و ...

خوب میتونم بگم باعث شد با این سایت آشنا بشم البته دلیل اون فلسفی میشه و به علت و معلول بر می گرده
بیخیالی
صبر
هیچی
گذشت
جادو البته نه اون طور که اونا جادو میکنند از یه بعده دیگه
دیگه چیزی یادم نیس

علیرغم روش فوق العاده ی خانم رولینگ برای خلق یک شاهکار اَدبی من فکر می کنم مجموعه کتاب های هری پاتراز نظر دامنه ی اثر گذاری بیشتر از آن که دارای عمق باشند دارای سطح هستند و شخصیت های این مجموعه آن چنان آرمانی و اسطوره ای نیستند که مخاطب دائم از اعمال و رفتارشان شگفت زده شود.این آدم ها مادام در حال تغییر و تحول هستند،در کنار رفتار های شایسته شان کار هایی می کنند که مخاطب(خودم را می گویم!) توقع ندارد.گاهی انسانهای افسانه ای در حق دشمنانشان گذشت های عجیبی می کنند که از درک دیگران خارج است،در حالی که هری و دوستانش گاهی وقت ها بدشان نمی آید در حق مالفوی کاری کنند که مالفوی در حق آنها کرده است.(این تقصیر آن ها نیست.از خصلت های جادوست و کنترل آن هم خیلی سخت است) به علاوه این که جادو همه جای این اثر حاکم است.پس ما کمتر می توانیم از رفتارهای کسانی الگو بگیریم که قادر نیستیم حتـــــــی از آن هـــــــــــــــا تقلید کنیم.(یعنی جادو نمی کنیم)