درهاي سالن خود به خود باز مي شن.
تالار بالماسكه واقعا با شكوه شده امشب.نورهاي سبز و قرمز و زرد وغيره تالار و رو روشن كرده و اين نورها در حال حركت هستن.يه موكت قرمز از دم در شروع مي شه و به دو تا صندلي زيبا و مجلل مي رسه.
مودي:بفرماييد عزيزم.
من:خواهش مي كنم.
دست به دست وارد سالن مي شيم!
در يه طرف سالن يه ميز طويلي گذاشتند كه روش انواع و اقسام غذاها رو گذاشتن.دارك لرد و سدريك به زور جلوي سوروس رو گرفتن!
سوروس:كو كو غذا!
بانوي سايه ها:لي لي لي لي لي :-D
ونوس:لي لي لي لي لي لي :-D
همه واندها را بالا گرفتن و از نوك واندها شون گل و جرقه هاي نور مي زنه بيرون...
من و الستور روي صندلي ها مي شينيم.
تقي خان داره واسه همه بندري ميخونه:
چه خوشكل...چه خوشكل...چه خوشكل شدي امشب.....
مرلين مياد جلو و میگه:
طاقتم تموم شد خطبه رو بخونم؟
من الان كارتم تموم ميشه وا.
دوشيزه خانم مينروا مك گوناگال آيا بنده وكيلم با مهريه 1 گاليون و 1500 سيكل و 3000 نات و... به عقد دائم مداي الاستور مودي در بياورم. بنده وكيلم؟
بعد مرلين ليوان نوشابه رو برميداره و اينجوري ميخوره
مكگوناگال: من رفتم گل بچينم.
دوشيزه خانم ايا بنده وكيلم با مهريه مقرر شما را به عقد دائم مداي الاستور مودي دراورم؟
بانو سايه ها: عروس رفته گلاب بياره!
دوشيزه خانم ايا بنده وكيلم با مهريه مقرر شما را به عقد دائم مداي الاستور مودي دراورم؟
(لطفا كسي پيام نده تا عروس خانوم جواب بده)
من:...........بله!
همه:لي لي لي لي لي
:-D :-D :-D :-D :-D
سلام من اومدم عروسی :-D ! الستور عرویستون مبارک! مینروا جونم! چه خوشگل شدی اصلا شبیه مینروا نیستی! ولی مهم نیست! مبارکه! خیلی عجیبه هیچ کس آشنا نیست! ولی بازم مهم نیست مبارکه!
داماد: مرتیکه تو مگه ناموس نداری؟ به عروسم نگا نکن! شترخ!
آخ چشمم! الستور چه خشن شدی! حالا یه کم آرایش کردی... ا تو که الستور نیستی
جمعیت:هووو ههوو این کیه بندازینش بیرون
من: ببینم مگه عروسی الستور و مینروا نیستش؟
داماد: نه بابا اون هفته پیش بود!
جمعیت: بندازش بیرون اومده دخترا رو دید بزنه!
من: چرا تهمت می زنی! یعنی چه! تازه مگه اشکالی داره؟ چی؟؟؟ عروسی گذشت؟!
نه قبول نیست! ننننننننه
جمعیت:بچه پررو! بکشیدش! بزنینش! یوهاااا ! این میوه ها رو پرت کنین به طرفش!
من: اخ سرم! ای وای چشمم! این چیه دیگه؟ موز؟ آخ جون بازم بندازین! آخ نه گوجه نه! موز بندازین! اون چیه؟ نارگیل؟ نه !
بدبومب!
**** یک ساعت بعد....
من در حالی که لباسام پاره شده گوشه خیابون کنار جوب نشستم دارم به آشغالی جوب و موشا نگاه می کنم ( آهنگ از کرخه تا راین داره پخش می شه)
من: هی هی جووانی چه زود گذشت! جوانی کجایی که یادت کنم ....
پیتر جکسون: کات کات! یعتی چه!؟ این دیالوگت نبود!
من: اااا.. ببخشید.. اوکی برو دوباره..
من: هی هی چه عروسی رو از دست دادم... هی ... واقعا که.... چه زود گذشت...... :no: :no:
یه پیرمرد داره رد میشه: پسرم , قم نخور!
من: قم؟ یعنی چی پدر جان؟ تهران بخورم؟
پیرمد: اهمم....! منظورم غم بود! خنگ! آهان.. ببین پسرم دنیا دو روزه! ثه آرزوی که داری رو بگو تا برایت برآورده کنم..
من: پدر شما فیلم افسانه توشیشان رو احتمالا ندیدین؟
پیرمرد: ا... چرا زایع می کنی؟! سیس! پسرم گوش کن و تفره نرو! آرزویت چیست؟
من: پدر شما خیلی آشنا به نظر می یایین؟ احتمالا دامبلی رو نمی شناسین؟
پیرمرد: سکوت! نفهم! بگیر که اومد! آواداکداورا! کروشیو! بمیرو! مرگیو!
پیتر جکسون: کات کات! یعنی چه! چرا پس جو گیر میشی!
پیرمرد: ببخشید! آخه نفهمه این این! باشه برو دوباره!
: سکوت! گوش کن پسرم من اومدم بهت کمک کنم!
من: من عروسی دوست خوبم رو از دست دادم...! اوه اوه اوه فـــــــــــــــــــــــین!
پیرمرد: اه اه بی بهداشت! آدم رو یاد فایتال می .....
من: فایتال رو از کجا میشناسی؟
پیرمرد: بگذریم پسرم! بیا این زمان برگردان رو بگیر!
من: مرسی پدر! قربونت برم الهی! ولی صب کن زمان برگردان رو که فقط.... آهوووییییییی واب هوی هشوش بونگ بنگ دنگ!(زمان برمیگرده)
هوشششششششششت بنگ بونگ... اهو اهو ... چه دودی داشت.... اینجا کجاست؟
جمعیت:بونگا بونگا بونگا... عروسی... هوهاهوهاهوهاهواها
آخیش رسیدم ولی چه قدر سالن عجیبه د چرا الستور استخون به موهاش بسته؟
: خدای من! این که الستور ماقبل تاریخه! دددد اونم سوروس حجریه!داره استخون تو موهای الستور رو می خوره!!!! دامبلی! می کشمت! هوشششتتتتتتتتت...... بنگ بونگ!!!.... (زمان جلو میره)
آخیش! درست شد ! رسیدم به عروسی! ولی انگار هنوز شروع نشده...
مرلین: سلام دارک! د تو که الان مغازه من بودی! خوب مهم نیست سدریک کارت داره کامیون های شرکت چای روح احمد رسیدن!
من: به به مرلین! کی نجات پیدا کردی؟ من بیرون بودم؟ نه بابا شایعس! :-D
هوووم مثل اینکه من خیلی زود رسیدم قرار نبوده اینقدر زود بیام... صبر کن ببینم اون هریه که چه زود اومده
اونم ونوسه چـــــــــــــــــــــــــــی؟؟؟؟!!!! کجا دارن میرن؟؟؟ برم دنبالشون! آخ! کی بود زد تو سرم من؟
پیتر جکسون: من بودم خاک بر سرت! نمایشنامه باید PG-13 رو رعایت کنه! نرو دنبالشون! عیبه زشته! آدم هر جایی نمیره!
من: خیلی خوب بابا! تو هم بچه گیر آوردی!
مرلین: د دارک! بازم اینجایی الان بیرون هم هستی! من باورم نمیشه حالم بد شد برم دسشویی!
من: مرلین چی میگی بابا!
دارک: مرلین این وسایل رو کجا بذارم؟
من: د اینکه صدای من بود! خدای من پارادوکس زمان! حالا چی کار کنم؟ هوووم فهمیدم باید خودم رو بکشم... آره چارش همینه.. فعلا برم پشت پرده این ببینم چی میشه...
هری(قرمز شده): ا دارک تو اینجا چی کار میکنی؟!
من: سیس! د تو خودت اینجا چی کار می کنی؟
شترخ! !!!آخ کی به من چک زد؟ این کیه اوا ببخشید من ندیدمتون ونوس خانم! :-D شترخ! آخ هری تو چرا می زنی؟
کینگزلی و نیروهای نوشابه ای وارد میشن...
کینگزلی: اون پشت چه خبره؟ بذا برم ببینم... (میاد پشت پرده) چه قدر تاریکه! آخ! این کیه؟ ا دارک تویی؟ شترخ!!! آخ کی به من چک زد؟ یعنی چه؟ بگیر که اومد! دنگ!
دامبلدور وبانوی سایه ها وارد میشن...: ا دامبلی ببین از طرف اون پرده چه سرو صدایی میاد! فکر کنم بوگارت باشه بریم ببینیم..
دامبلی: چه قدر تاریکه؟ این کیه؟ ... کلم رو ول کن! ... ا اینک کله کینگزه! می گم چه قدر صافه! این پشت چه خبره؟.... والا منم نمی دونم!... شترخ! آخ این روکی زد؟ شترخ شترخ شترخ! بگیر! یوهاهها! دنگ بودنگ دیش.... دارک ولم کن! ... هری شصت پاتو از تو چشمم در بیار! فایتال انگشتت رو بکن تو دماغ خودت با مال من چی کار داری!؟.... د فایتال تو کی اومدی... آخ !
ترق! پرده کنده میشه...
دامبلی: اهو اهو من آخرش هم نفهمیدم جریان چی بود.. ولی خوب ...! د دارک اون کیه پشتت؟
دارک: کسی پشت منه؟ کمک! آخخخخ! کم....
دامبلی: نجاتش بدین یکی داره خفش می کنه! برو کنار ببینم!
من: ولم کن دامبلی! بذا بکشمش! وگرنه این پارادوکس باعث میشه درجه حرارت صفر مطلق بشه -272 در نتیجه باعث میشه فرمول نسبیت انیشتن به هم بخوره و ولدمورت بدوته با سرعت نور با جاروش پرواز کنه!
دامبلی: آهان خوب راس میگی این مسئله مهمیه خوب بکشش اشکالی نداره!
من: مرسی دامبلی چون! یوهااااا...... آخیش کشتمش!
پیتر:کات کات! یعنی چه؟! فیلم تریلر که نیستش فیلم هندیه! عاشقانه باید باشه! تازه باید یه تریپ My Precious هم داشته باشه...
دامبلی: اوکی برو دوباره.... نه دارک نکشش! دست نگه دار!(دین دبن دین) اون برادر دوقولوته گم شدته!
من: چی؟؟؟(آهنگ سوزناک) خدای من! داداش! داداش! my Precious DADASH ( دن دن! آهنگ می کوبه! زوم 634158 برابر تو دماغ من!) اه دوربین رو ببر عقب مرتیکه!.. داداش! داداش پیدات کردم!
دارک: برادر! اهو اهو اهو...
همه گریه می کنن...
دارک : نه من پدرتم دارکی! پدر گم شدنت هستم! تو بچه بودی یه عقاب دزدیت بردت
من: پدر! خدای من! باورم نمیشه! اهو اهو بالاخره پیدات کردم!
دارک: نه من پدر بزرگتم! نوه عزیزم! بجه بودی یه ببر دزدیت بردت
من: پدر بزرگ! بعدا از 46346 سال! بالاخره پیدات کردم!
دارک: نه من پدر پدر بزرگتم بچه بودی یه نهنگ....
دامبلی: اه! هووووء! حالم به هم خورد! آواداکداورا!
من: دامبل کشتیش که!
سایه: اتفاقا بهتر شد!
من: به به سایه جون چطوری؟! کم پیدا بودی! چه لباس خوشگلی! چه قدر قشنگ شدی!:-D
شترخ!!!!! آخ دامبل چرا می زنی؟!
دامبلی: دیگه نبینم بهش بگی جون! صب کن ببینم این هری کجا رفت؟
ونوس نوشت
مدریت کلیه ی رقص ها را از قبیل عربی،بندری،لامبادا،تکنو و ... را من به عهده می گیرم!