هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: شنل جیمز پیش دامبلدور چی کار میکرده ؟
پیام زده شده در: ۱۰:۰۴ سه شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۸۵
#59

فایرنزold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۵ شنبه ۵ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۹:۵۲ جمعه ۲۱ خرداد ۱۳۸۹
از جنگل ممنوعه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 174
آفلاین
مرگخوار شماره 4 نوشته:
ولدمورت براي شنل جيمزو كشت!

خوب اين خوبه كه به اين مسئله اشاره شده. به هرحال همه ما ميدونيم كه وقتي قراره كه يه جانپيچ با كشتن كسي ايجاد بشه نياز به يك شيئ هست كه تبديل به جانپيچ بشه. حالا يا اون سيئ همونجا وجود داره يا ولدمورت با خودش ميارش.


[url=http://www.jadoogaran.org/modules/newbb/viewtopic.php?post_id=181728#forumpost181728


Re: شنل جیمز پیش دامبلدور چی کار میکرده ؟
پیام زده شده در: ۰:۲۶ سه شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۸۵
#58

مالدبر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۶ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۳:۱۴ چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۸۵
از همونجا که بقیه میایُن
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 319
آفلاین
ای بابا اینجا شده تاپیک مرگ دامبلی!
منم چندتا دلیل میارم، شاید بس کنید!
1-نقل قول:
من که دلیلات رو قبول ندارم . فقط میدونم رولینگ گفته دامبلدور مرده و از نظر من موضوعی برای بحث کردن نمونده

بهتره زیاد حرفای رولینگو باور نکنی. اون تو F.A.Qی سایتش گفته بود پرفسور آیسیکل نقش زیادی تو کتاب 6و7 داره. پس کو؟؟؟؟؟؟

نقل قول:
-2

من که تاحالا تو کتاب به طلسمی برخورد نکردم که بگه از اتیش میشه ارامگاه درست کرد!هیچ دلیل مشخصی هم تو کتاب نداره!
اون موقع قرار بوده ارامگاه در اون مکان قرار بگیره که درست تو اون لحظه اتش بوجود اومده و ادامه ماجرا از نطر من!

مگه تمام طلسما باید بیاد تو کتاب؟
3- همونی که من میگم.
ولدمورت برای شنل جیمزو کشت!
چون اون شنل مال گریفندور بوده و ولدمورتم دنبال یادگار مدیرای هاگوارتز .
پس بحث بیفایده ست.


I Was Runinig lose


Re: شنل جیمز پیش دامبلدور چی کار میکرده ؟
پیام زده شده در: ۰:۰۰ سه شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۸۵
#57

اکتاویوس پیر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۴۰ پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۰:۴۸ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۵
از از یه جهنم دره ای میام دیگه!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 283
آفلاین
نقل قول:
خوب من واقعا موندم چه جریانی ؟ چه برنامه ای ؟
دامبلدور از قبل اعتراف کرده بود که به هیچ وجه امکان نمیداد مرگخوارها بتونن وارد قلعه بشن چه برسه به اینکه جونشم به خطر بیفته .

دوم اینکه این یک اتفاق پیشبینی نشده بوده . دامبلدور برای این از قلعه خارج شده بوده تا سر وقت یکی از جان پیچ ها بره . از کجا میخواست بفهمه که قرار چه اتفاقی بیفته .

بعد اینکه دامبلدوری که مرده چطور میتونه مقدمات مجلسشو فراهم کنه ؟ و کسی هم در مرد این موضوع کنجکاوی نشون نده .

اون ققنوسم اولا دودی شکل بوده ، ثانیا یک لحظه اینجوری مشخص شده ، ثالثا به نظر من اشاره به عظمت دامبلدور داشته نه چیز دیگه


خب اول از اون جریان و برنامه صحبت می کنم!
هوم! فکر میکردم مقاله هایی رو که در مورد اسنیپ نوشتم خوندی! گفته بودم که دامبلدور واسه خیلی چیزها میتونست خودشو تو اون لحظه فدا کنه!که من به دوتا نکته ش اشاره کرده بودم! یکی بخاطر دراکو! چون از اون جاییکه من تو کتاب فهمیدم عشق دامبلدور به مدرسه هاگوارتز به خاطر عشقش به دانش اموزانه! دراکو هم تو اون وضعیت تنها بخاطر اینکه جون خودش و مادرش در خطر بود میخواست دامبلدور رو بکشه!بخاطر همینم بود که دامبلدور تو طول سال نخواست دست دراکو رو واسش رو کنه! چون اون طور که دامبلدور گفت دورادور مراقب دراکو بوده و اگر هم تا اون موقع بهش گیر نداده بوده برای این بوده که نمیخواسته ولدمورت از این جریان باخبر بشه!حالا دامبلدور وقتی دید که دراکو هنوز دودله و از اون طرف هم اسنیپ تحت فشار قرار گرفته که اگر دراکو نتونست موفق بشه اون کارو تموم کنه، تصمیم گرفت جوری نقش بازی کنه که صحنه مرگ خودش رو بازی کنه!(در مورد اسنیپ و وفاداریش به دامبلدور قبلا صحبت کردم و خودت هم فکر میکنم خوندیش!)
در مورد اینکه گفتی دامبلدوری که مرده چجوری مقدمات مراسمش رو اماده کرده باید بگم این یکی از مواردیه که به نظر من از اسراره ولی فکر میکنم ابرفورث برادر دامبلدور از اون ماجرا خبر داشته! و اون هم تو اون موقع تو مراسم بوده!در هر صورت من تو اینجا نمی تونم به طور صد در صد این مطلبو تایید کنم ولی اینی که دامبلدور زنده میشه رو مطمئنم!
در مورد اینکه گفته بودی این قضیه اومدن مرگ خوارها اتفاقی بوده باید بگم که بله همین طوری بوده اما دامبلدور بازهم میتونسته باخبر بشه اما چون تو اون موقع خیلی ضعیف شده بوده احتمال میدم نتونسته بفهمه! حالا من از کجا میگم میتونسته بفهمه؟
از کتاب یک و دو!
همون ماجرایی که تو چند تا پست قبلیم بهش اشاره کردم!اینکه دامبلدور از کجا فهمید هری رفته دنبال سنگ جادو در حالیکه اون موقع تو لندن بوده! و همین طور تو کتاب دوم که دامبلدور وقتیکه هری و رون زیر شنل بودن گفت تو هاگوارتز هر موقع کسی به کمک احتیاج داشت کمک از راه میرسه و با اومدن ققنوس(فوکس) که ارتباط نزدیکی با دامبلدور داره این قضیه ثابت شد. حالا چرا تو کتاب 6 هم که هاگوارتز به کمک احتیاج داشت دامبلدور نفهمید؟
در مورد نظراتت راجع به ققنوس!
در مورد دودی بودنش بود که من به اون وسایل نقره ای رنگ اشاره کردم دیگه وگرنه بیکار که نبودم از خودم حرف در بیارم! من میگم اون وسایل نقره ای تو اینکه دامبلدور به اون ققنوس یا ماهیتی مثل اون تبدیل بشه ضروری بوده شواهدی هم که در مورد قضیه دود و تغییر شکل اونا میده این مسئله رو تا حدی تایید می کنه!
در مورد اینکه گفتی یه لحظه بوده باید بگم اون برق چشمهای دامبلدور هم تو کتاب چهارم که داشت به حرفای هری گوش میکرد یه لحظه بود ولی دیدی که چقدر به اون توجه شد! به نظر من این یکی هم از اهمیت خاصی برخورداره.مهم بوده که رولینگ بهش اشاره کرده!
در مورد اینکه میخواسته به عظمت دامبلدور اشاره کنه!
خب خوبه خودت داری ندونسته حرفای منو تایید میکنی! چون اون چیزی که تو اسمون بوده ققنوس بوده!و با اینکه در مورد این فرضیه باهات مخالفم ولی اگه بخوام از دید حرفای تو جلو برم پس ثابت میشه که دامبلدور رابطه نزدیکی با ققنوس ها داره! و تو هم قبول کردی که اون ققنوس نمادی واسه دامبلدور بوده!خب عزیز من تو که اینو باور داری که ققنوس نماد دامبلدوره چرا اینو قبول نداری که دامبلدور بتونه به ققنوس تبدیل بشه؟

نقل قول:
من که دلیلات رو قبول ندارم . فقط میدونم رولینگ گفته دامبلدور مرده و از نظر من موضوعی برای بحث کردن نمونده


خب اگه تو دلت به این حرفی که رولینگ زده خوش کردی که من اصلا دیگه با تو بحث نمی کنم!
فقط اینو بگم که یه نویسنده تازه باید کلی حال کنه که یکی از موارد کتابش باعث تئوری دادن های زیاد در مورد کتاب شده و اینکه تازه کتابش با اینکه پرطرفدارین کتابه بازهم محبوب تر میشه.چیزی که همه نویسنده ها میخوان. حالا رولینگ میاد یه حرفی میزنه که کاملا هم درست گفته. به نظر من رولینگ میدونه که داره چی کار میکنه.رولینگ جوری فصل های اخر کتاب 6 رو تموم کرده که همش بویی از امید برگشتن دامبلدور میده! خواستی بهش اشاره میکنم!

در کل بگم همه اینا تو کتاب هفتم معلوم میشه! ولی اینو بگم که من صد در صد مطمئنم که دامبلدور زنده س! حالا به هر شکلی!مکمنه استدلال هام غلط باشه ولی به این موضوع اطمینان دارم!

نقل قول:
اگر تو تونستی دلیل بیاری که هاگرید جانور نما نیست منم دلیل میارم دامبلدور جانور نما نیست !


اولا که هیچ ربطی نداشت!

دوما من به حد کافی دلیل و مدرک که ثابت میکنه دامبلدور یه ققنوسه رو قبلا اوردم!این که تو نتونستی تک تک دلیلای منو رد کنی دیگه مشکل من نیست!چون من که تو پستای قبیلت ندیدم بتونی حتی دو تا از دلایل منو واسه اینکه دامبلدور ققنوسه رو رد کنی!

نقل قول:
پس لطفا بفرمایید از لحاظ فنی غیر از اون آتیش چطوری شده اون ارامگاهه درست شده ؟ من که فکر کردم دلیلش در کتاب مشخصه اگر از نظر شما مشخص نیست خوب بگید من گوش میدم .


من که تاحالا تو کتاب به طلسمی برخورد نکردم که بگه از اتیش میشه ارامگاه درست کرد!هیچ دلیل مشخصی هم تو کتاب نداره!
اون موقع قرار بوده ارامگاه در اون مکان قرار بگیره که درست تو اون لحظه اتش بوجود اومده و ادامه ماجرا از نطر من!


نقل قول:
اون بعضی ها به این علت تعجب کردن چن نمیدونستن چه برنامه هایی ممکنه در این جا باشه . یعنی شما هر موقع به یک مراسم جشن یا یه چیزی میرین تا به حال نشده اتفاقی بیفته تا حیرت زده بشین ؟ . احتمالا باید مجلس دامبلدور با مجلس یه آدم عادی یه فرقی داشته باشه دیگه !


به نظر من که همه برنامه ها اتفاقی بوده.اواز خواندن مردم دریایی! انداخته شدن تیر توسط سانتورها!
بعد هم اینکه شما که اونجا نبودید که به طور صد در صد میگید بخاطر اینکه اونا از ماجرا بی خبر بودن!من سعی میکنم بر اساس کتاب دلیل بیارم ولی نه اینکه از غیب حرف بزنم!
فقط اون تیکه که اون یارو بیاد صحبت کنه جزو برنامه بوده و اومدن ارامگاه !

نقل قول:
در مورد آخرم موندم دامبلدوری که مرده چطوری تونسته تغییر شکل بده ؟


جواب اینو بالا تو نقل قول اولت دادم! چون به نظر من دامبلدور کمک داشته! و همین طور وجود اون ابزارهای نقره ای!

نقل قول:
خوب من که در پست قبلیم علت اون مسئله رو توضیح دادم برام عجیبه چرا شما به اون قسمت اصلا توجه نکردید دوباره حرف خودتونو زدید ! به هر حال من به شخصه شباهتی بین این دو موضوع نمیبینم و هیچ ربطی هم نمیتونن به هم داشته باشن . هر دودی که دلیل نمیشه دامبلدور ققنسه بخصوص این مورد خاص که من اصلا متوجه منطقتون نشدم


خب من نمیدونم تو از کجا کشف کردی کار اون ابزار نقره ای فقط ازمایش کردنه؟ بقیش تو کتاب هفتم معلوم میشه! من نمیتونم به زور کسی رو متقاعد کنم!

نقل قول:
شاید از دید شما از نظر اهمیت یکی باشند ولی موضوع اینه که دامبلدور به نظر من کاملا اختیار داشته که موضوع جانپیچ ها رو به کسی نگه ولی برعکس موضوع ققنوس بودن رو باید میگفته .


چرا دامبلدور باید بیاد یه همچین چیزی رو به همه بگه؟ مثلا دامبلدور فقط به چند نفر خاص گفته که میتونه بدون نیاز به شنل ، نامرئی بشه! چون اگه گفته بود تو کارت شکلاتی قورباغه ای که به خصوصیات منحصر به فرد و کارای مهم افراد اشاره میکنه گفته میشد.به نظر من که مثل خیلی چیزهای دیگه ش میتونست این یکی رو هم مخفی نگه داره!


نقل قول:
باز هم در مورد کتاب هفتم من حرف رولینگ رو قبول دارم و میگم دامبلدور مرده و برنمیگرده .


خب جواب این یکی رو من بلد نیستم! ولی فکر میکنم منم تا کلمه اخرش باهات موافقم.یعنی همون چیزایی که تو گفتی به علاوه اینکه دامبلدور برمیگرده!

نقل قول:
چه شواهدی بهتر از حرف رولینگ ؟ رولینگ گفته دامبلدور مرده همین این برای من بیشتر از هزارتا دلیل می ارزه


در مورد این یکی بالا توضیح دادم و میگم که تو کتاب هفتم ایشالله معلوم میشه!

نقل قول:
ضمن اینکه اون موقع هم که رولینگ نگفته بود دلایل کافی برای اثبات مرگ دامبلدور داشتم .


به! این که چیزی نیست! پس منو چی میگی که حالا هم که رولینگ گفته دامبلدور مرده من بازم میگم زنده س و بر میگرده!ولی به یه شکل دیگه! ممکنه ققنوس باشه!

نقل قول:
ضمنا .... ققنوس به این معنا نیست که بعد از مردن دوباره زنده شه . و اینجوری نیست که دامبلدور که مرده اگر تبدیل به ققنوس شه دوباره زنده شه . ققنوس موقعی دوباره میتونه متولد شه که آتیش بگیره . نه اینکه بمیره بعد فردا دوباره زنده شه ( تازه اونم به صورت یه ققنوس بالغ ) !


بله کاملا درسته! ققنوس واسه اینکه دوباره متولد بشه نیاز به اتش داره! و فکر میکنم که تو کتاب خوندم اتش هم بود تو اون لحظه( اتشی که از تابوت زبانه کشید!)!خیلی عجیبه که درست وقتی که اتش بوجود میاد یه ققنوس هم تو اسمون ظاهر میشه! و ما هم همون طور که شما گفتی اینو میدونیم که ققنوس وقتی دوباره متولد میشه که اتش بگیره! در مورد این که گفته بودی ققنوس بالغ بوده نه جوجه! باهات موافقم! اصلا واسه همین قضیه اون ابزار نقره ای رو وسط کشیدم که بگم اونم ممکنه به این قضیه ربط داشته باشه!

نقل قول:
در مورد حرف آخرتم بازم میگم من حرف رولینگ رو قبول دارم و باز هم متوجه نمیشم . یعنی منظورت اینه که رولینگ دروغ گفته ؟


من کی گفتم رولینگ دروغ گفته؟ حالا خوبه صد بار مثل نقل قول زیر اشاره کردم که من حرف رولینگ رو تایید میکنم!

نقل قول:
اینا اصرار نیست بلیز! اینا شواهده! قبلا هم گفتم که منم متن خبر اینکه دامبلدور مرده رو تایید می کنم ولی چون میگم دامبلدور ویژگی های ققنوس بودن رو داره میتونه دوباره زنده بشه!


همون جور که دیدی من گفتم حرف رولینگ رو تایید می کنم.ولی چون عقیده دارم دامبلدور یه ققنوسه میگم برمیگرده ولی به یه شکل دیگه!

و نکته اخر! ببین بلیز به نظر من تو هرچی رو که خودت قبول داشته باشی رو قبول میکنی ولی به چیزهایی که مورد نظرت نیست حتی فکر هم نمی کنی!
اینو من از ماجرای اسنیپ و اون گردن اویز تو خانه بلک ها برداشت کردم که تو اونجا یه نظر دیگه در مورد شیوه سرنخ دهی رولینگ داشتی ولی جاهای دیگه یه جور دیگه برخورد میکنی و همه اونا رو نادیده میگیری!

در هر صورت فقط میتونم اینو بگم که صبر کنیم تا کتاب هفتم بیاد! اون موقع همه چیز معلوم میشه!


یک زن چیزی ج


Re: شنل جیمز پیش دامبلدور چی کار میکرده ؟
پیام زده شده در: ۲۱:۵۲ دوشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۸۵
#56

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
نقل قول:
ببین دامبلدور انقدر باهوش هست که بخواد مقدمات مراسم ظاهری تدفینش رو جوری نشون بده که اب از اب تکون نخوره!اون اگه میخواست تابلو بشه که به همین راحتی نقشه مردنش رو بازی نمی کرد.هرچند که من میگم دامبلدور تو اون موقعیت مرده بوده! حرف من اینه که دامبلدور درست در لحظه ای که قرار بوده اون ارامگاه میزی رو که روش قرار داشته رو احاطه کنه خودش رو به اون ققنوسی که تو اسمون دیده شده تبدیل کرده! به نظر من که اون صحنه ها یه صحنه های عادی نیستن! که بشه با بی خیالی ازشون گذشت!


خوب من واقعا موندم چه جریانی ؟ چه برنامه ای ؟
دامبلدور از قبل اعتراف کرده بود که به هیچ وجه امکان نمیداد مرگخوارها بتونن وارد قلعه بشن چه برسه به اینکه جونشم به خطر بیفته .

دوم اینکه این یک اتفاق پیشبینی نشده بوده . دامبلدور برای این از قلعه خارج شده بوده تا سر وقت یکی از جان پیچ ها بره . از کجا میخواست بفهمه که قرار چه اتفاقی بیفته .

بعد اینکه دامبلدوری که مرده چطور میتونه مقدمات مجلسشو فراهم کنه ؟ و کسی هم در مرد این موضوع کنجکاوی نشون نده .

اون ققنوسم اولا دودی شکل بوده ، ثانیا یک لحظه اینجوری مشخص شده ، ثالثا به نظر من اشاره به عظمت دامبلدور داشته نه چیز دیگه .

نقل قول:
نکته بعدی ققنوس بودن دامبلدوره! من کلی دلیل قبلا اوردم که دامبلدور میتونه ققنوس باشه! میخوام چند نفر دلیل بیارن که اون نمیتونه ققنوس باشه!(دلایلم تو پستای قبلی هست!)


من که دلیلات رو قبول ندارم . فقط میدونم رولینگ گفته دامبلدور مرده و از نظر من موضوعی برای بحث کردن نمونده . اگر تو تونستی دلیل بیاری که هاگرید جانور نما نیست منم دلیل میارم دامبلدور جانور نما نیست !

نقل قول:

هیچ دلیلی نداره که بیان واسه گذاشتن ارامگاه روی یک نفر یه اتیش درست کنن! همون جور هم که واسه مرگ خوار شماره 4 گفتم بعضی ها تعجب کردن.پس مسئله عادی و پیش پا افتاده ای نبوده که همه بهش عادت داشته باشن! قبلا گفتم دوباره هم میگم که به نظر من دامبلدور درست تو همون لحظه تغییر شکل داده!


پس لطفا بفرمایید از لحاظ فنی غیر از اون آتیش چطوری شده اون ارامگاهه درست شده ؟ من که فکر کردم دلیلش در کتاب مشخصه اگر از نظر شما مشخص نیست خوب بگید من گوش میدم .

اون بعضی ها به این علت تعجب کردن چن نمیدونستن چه برنامه هایی ممکنه در این جا باشه . یعنی شما هر موقع به یک مراسم جشن یا یه چیزی میرین تا به حال نشده اتفاقی بیفته تا حیرت زده بشین ؟ . احتمالا باید مجلس دامبلدور با مجلس یه آدم عادی یه فرقی داشته باشه دیگه !

در مورد آخرم موندم دامبلدوری که مرده چطوری تونسته تغییر شکل بده ؟

نقل قول:
من کاری به اینکه اون مارها که به هم چنبره زدن و اینکه ثابت میکردن ماجرای جان پیچ در میونه ندارم.من میخواستم اشاره کنم که شباهتی بین دودهایی که از اتش گرفتن لحظه ای میز دامبلدور و اون دودهایی که از اون ابزار نقره ای بیرون میومده بکنم!چون گفته که شکل های عجیبی به خود گرفتن و بعدش هم هری به نظرش رسیده که ققنوس شادمانی داره تو اسمون پرواز میکنه!البته همه اینا حدسیات منه. و من بهشون اعتقاد دارم! چون بر اساس شواهد 99 درصد میگم که دامبلدور ققنوسه یا ویژگی های ققنوس بودن رو داره!


خوب من که در پست قبلیم علت اون مسئله رو توضیح دادم برام عجیبه چرا شما به اون قسمت اصلا توجه نکردید دوباره حرف خودتونو زدید ! به هر حال من به شخصه شباهتی بین این دو موضوع نمیبینم و هیچ ربطی هم نمیتونن به هم داشته باشن . هر دودی که دلیل نمیشه دامبلدور ققنسه بخصوص این مورد خاص که من اصلا متوجه منطقتون نشدم .

نقل قول:
در مورد جان پیچ ها هم من هیچ وقت نگفتم که اون موضوع اهمیت نداشته بلکه گفتم موضوع اینکه دامبلدور میتونه به ققنوس تبدیل بشه همون قدر اهمیت داره که جان پیچ ها اهمیت دارن. به نظر من. چون میتونه یکی از موارد تاثیر گذار تو کتاب هفتم باشه!


شاید از دید شما از نظر اهمیت یکی باشند ولی موضوع اینه که دامبلدور به نظر من کاملا اختیار داشته که موضوع جانپیچ ها رو به کسی نگه ولی برعکس موضوع ققنوس بودن رو باید میگفته .

باز هم در مورد کتاب هفتم من حرف رولینگ رو قبول دارم و میگم دامبلدور مرده و برنمیگرده .

نقل قول:

اینا اصرار نیست بلیز! اینا شواهده! قبلا هم گفتم که منم متن خبر اینکه دامبلدور مرده رو تایید می کنم ولی چون میگم دامبلدور ویژگی های ققنوس بودن رو داره میتونه دوباره زنده بشه!


چه شواهدی بهتر از حرف رولینگ ؟ رولینگ گفته دامبلدور مرده همین این برای من بیشتر از هزارتا دلیل می ارزه . ضمن اینکه اون موقع هم که رولینگ نگفته بود دلایل کافی برای اثبات مرگ دامبلدور داشتم .

ضمنا .... ققنوس به این معنا نیست که بعد از مردن دوباره زنده شه . و اینجوری نیست که دامبلدور که مرده اگر تبدیل به ققنوس شه دوباره زنده شه . ققنوس موقعی دوباره میتونه متولد شه که آتیش بگیره . نه اینکه بمیره بعد فردا دوباره زنده شه ( تازه اونم به صورت یه ققنوس بالغ ) !

در مورد حرف آخرتم بازم میگم من حرف رولینگ رو قبول دارم و باز هم متوجه نمیشم . یعنی منظورت اینه که رولینگ دروغ گفته ؟




Re: شنل جیمز پیش دامبلدور چی کار میکرده ؟
پیام زده شده در: ۲۱:۳۳ دوشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۸۵
#55

S@EID


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۴:۱۴ یکشنبه ۲۶ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۴۳ دوشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۸۸
از ُ
گروه:
کاربران عضو
پیام: 30
آفلاین
دوستان عزیز این همه بحث برای چیه ؟
وقتی رولینگ می گه دامبلدور مرده
یعنی مرده

بعد تازه هنگام پرت شدن دامبلدور به پایین چوبدستی که نداشت که خودشو نجات بده پس مرده



Re: شنل جیمز پیش دامبلدور چی کار میکرده ؟
پیام زده شده در: ۲۱:۱۱ دوشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۸۵
#54

اکتاویوس پیر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۴۰ پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۰:۴۸ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۵
از از یه جهنم دره ای میام دیگه!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 283
آفلاین
مرگ خوار شماره 4!

نقل قول:
اشتباه نکن اکتاویوس. تو کتاب فقط اومده که چند نفر جیغ کشیدن. اونا میتونستن دانش آموز سال اولی هم باشن. پس زیاد درست نیست که ینه چیز غیر عادی باشه. اونم که دامبل ققنوس باشه زیاد درست نیست.


نه مرگ خوار شماره 4! من تو این یه قضیه مطمئن باش اشتباه نمی کنم! ببینم تو اونجا بودی که میگی میتونستن بچه های سال اولی باشن؟ اینم با توجه به اینکه تو خط بعدیش گفته شده عده بیشتری از حیرت جیغ کشیدن به خاطر تیراندازی سانتورها!
اینکه گفته عده بیشتری از حیرت جیغ کشیدن یه معنی میده اونم اینکه بار قبل هم که بخاطر اون اتش جیغ کشیده شده بخاطر حیرت بوده نه ترس!
پس بنابراین هرکسی میتونسته جیغ بکشه!اصلا ربطی به بچه های سال اولی نداره چون مسئله ترس در میون نبوده!
اینم که میگه حیرت بر این نکته صحت میذاره که اون واقعه اتفاقی بوده!

نکته بعدی ققنوس بودن دامبلدوره! من کلی دلیل قبلا اوردم که دامبلدور میتونه ققنوس باشه! میخوام چند نفر دلیل بیارن که اون نمیتونه ققنوس باشه!(دلایلم تو پستای قبلی هست!)

بلیز زابینی!

خب برخی از جواب تو تو جواب مرگ خوار شماره 4 هم بود. وقتی اینو خوندی اونم بخون!

نقل قول:
بله این موضوع از قبل تعیین شده بوده و علت اینکه عده ای هم ترسیده بودن این بوده که اونا این جادو رو طراحی نکرده بودند بلکه کسانی مثل پروفسور مک گونگال و بقیه کسانی که در این مراسم دست داشتند این کار رو انجام داده بودند . اگر دقت کنی قبل از این جمله دامبلدور روی میز بود اما بعدش یک ارامگاه ظاهر شده که به نظر من این نشان از یک برنامه از قبل پیشبینی شده است .


من اعتراف میکنم که تنها اشتباه من اینجا بوده و در کلمه ترس! من اشتباه کردم و به جای واژه حیرت از ترس استفاده کردم!

ببین دامبلدور انقدر باهوش هست که بخواد مقدمات مراسم ظاهری تدفینش رو جوری نشون بده که اب از اب تکون نخوره!اون اگه میخواست تابلو بشه که به همین راحتی نقشه مردنش رو بازی نمی کرد.هرچند که من میگم دامبلدور تو اون موقعیت مرده بوده! حرف من اینه که دامبلدور درست در لحظه ای که قرار بوده اون ارامگاه میزی رو که روش قرار داشته رو احاطه کنه خودش رو به اون ققنوسی که تو اسمون دیده شده تبدیل کرده! به نظر من که اون صحنه ها یه صحنه های عادی نیستن! که بشه با بی خیالی ازشون گذشت!

نقل قول:
ضمنا هری چرا باید این مسئله رو بدونه ؟ مگه توی کتاب گفته که هری داشته مقدمات مجلس ختم رو آماده میکرده . اون موقع که اونا داشتن مجلس رو آماده میکردن هری و رون و هرمیون داشتن با هم در مورد ر.آ.ب حرف میزدند . پس اصلا جای تعجب نیست که هری این موضوع رو ندونه . تازه یادت باشه هری برای اولین بار در عمرش بوده که در این مجالس شرکت کرده .


هیچ دلیلی نداره که بیان واسه گذاشتن ارامگاه روی یک نفر یه اتیش درست کنن! همون جور هم که واسه مرگ خوار شماره 4 گفتم بعضی ها تعجب کردن.پس مسئله عادی و پیش پا افتاده ای نبوده که همه بهش عادت داشته باشن! قبلا گفتم دوباره هم میگم که به نظر من دامبلدور درست تو همون لحظه تغییر شکل داده!

نقل قول:
اون موضوعش کاملا فرق میکنه . اونجا یه قسمت مهم از کتابه که نشون میده دامبلدور از وجود جان پیچ ها خبر داشته و در اصل داشته آزمایش میکرده ببینه که ولدمورت اونجا بوده یا اون ماره و بعد متوجه شده که ولدمورت به اقای ویزلی حمله نکرده بلکه نجینی بوده و این همون علتی بوده که به هری گفته نجینی هم جاودانه سازه . به ادامه حرفاشون توجه کن که دامبلدور میگه :


منظور من خود وسیله بود و کارایی که میشه باهاش انجام داد! من کاری به اینکه اون مارها که به هم چنبره زدن و اینکه ثابت میکردن ماجرای جان پیچ در میونه ندارم.من میخواستم اشاره کنم که شباهتی بین دودهایی که از اتش گرفتن لحظه ای میز دامبلدور و اون دودهایی که از اون ابزار نقره ای بیرون میومده بکنم!چون گفته که شکل های عجیبی به خود گرفتن و بعدش هم هری به نظرش رسیده که ققنوس شادمانی داره تو اسمون پرواز میکنه!البته همه اینا حدسیات منه. و من بهشون اعتقاد دارم! چون بر اساس شواهد 99 درصد میگم که دامبلدور ققنوسه یا ویژگی های ققنوس بودن رو داره!
نقل قول:
اولا این مثالت زیاد جالب نبود و من اصلا نتونستم تجسم کنم


خب شاید اینجوری بوده ولی به هر حال خوشحالم که منظورمو فهمیدی!

نقل قول:
ولی کلا منظور من این بود جانور نما بودن یه سوژه تکراریه . و البته هنوزم سر حرفم هستم و تاکید دارم بر خلاف مثال هایی که زدی اینکه دامبلدور این موضوع ها رو به هیچ کس نگفته واقعا کار درستی بوده چون کافی بوده ملت متوجه این موضوع بشن اونوقت دیگه امکان نابودیه ولدمورت توسط هری و همچنین یافته شدن جان پیچ ها به صفر میرسید امیدوارم اینو قبول داشته باشی که دامبلدور بخاطر نابود کردن ولدمورت هم که شده مجبور بوده این چیزا رو به کسی نگه و از همه مهمتر نگفتن این چیزا جرم نبوده ! اما مسئله جانور نما بودن دامبلدور یه چیز دیگست که کلا به نظر من امکان نداره دامبلدور جانور نما باشه


در مورد سوژه تکرای بودن باهات موافقم ولی من خودم بیشتر حدس میزنم که دامبلدور ویژگی های ققنوس بودن رو داره! و به نظر من هم به هر حال اگه بخواد میتونه تغییر شکل بده و به ققنوس تبدیل بشه هرچند این سوژه تکراریه!در مورد جان پیچ ها هم من هیچ وقت نگفتم که اون موضوع اهمیت نداشته بلکه گفتم موضوع اینکه دامبلدور میتونه به ققنوس تبدیل بشه همون قدر اهمیت داره که جان پیچ ها اهمیت دارن. به نظر من. چون میتونه یکی از موارد تاثیر گذار تو کتاب هفتم باشه!

نقل قول:
و ضمنا من واقعا متوجه نمیشم رولینگ خودش گفت دامبلدور مرده گفتش که برای کسانی که فکر میکنن هنوز زندست متاسفه که نا امیدشون کرده نمیدونم دوباره این همه اصرار برای چیه ؟


اینا اصرار نیست بلیز! اینا شواهده! قبلا هم گفتم که منم متن خبر اینکه دامبلدور مرده رو تایید می کنم ولی چون میگم دامبلدور ویژگی های ققنوس بودن رو داره میتونه دوباره زنده بشه!


اینم باید بگم که به نظر من دامبلدور یه ادم طبیعی نیست.اون ویژگی هایی داره که هر ادم دیگه ای نداره! اینکه میتونه عمر زیادی داشته باشه! اینکه میتونه بدون نیاز به شنل غیب بشه!و... که قبلا بهش اشاره کردم!
به نظر تو رولینگ اومده همه این شواهدو داده که دامبلدور یه جورایی استثناییه و بعد هم به همین راحتی از داستان پرتش کنه بیرون؟به نظر من خیلی از معماها هستش که فقط با وجود دامبلدور تو کتاب اخر کشف میشه!و نویسنده هم انقدر بیکار نیست که بیاد این همه اطلاعات در مورد یه کاراکتر بده و بدون پاسخ دادن به خیلی از اونها کتاب رو تموم کنه!


یک زن چیزی ج


Re: شنل جیمز پیش دامبلدور چی کار میکرده ؟
پیام زده شده در: ۱۹:۲۸ دوشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۸۵
#53

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
به ارباب ولدی :
فکر کنم بعدش رون گفت هیچ وقت بابامو اونقدر عصبانی ندیده بودمو ... به هر حال کار درستی نیست منم اون قسمتی رو که گذاشتی رو از قبل یادم بود و با حساب اون قسمت گفتم .

ضمنا اسنیپم وقتی کلاس اول بود نمیدونم به گفته کی بود که میگفت از نیمی از اساتید بشتر جادو بلد بوده . پس سن در اینجا ملاک نیست . هر بچه ای از هر کتابی میتونه یه جادوی سیاه پیدا کنه !

در مورد پیشگویی تریلانی . ببین اون قسمت کتاب شش هر جوری که باشه حتما باید از کتاب پنجم تبعیت کنه اینو مطمئن باش . دلیلشم اینه که اون جاسوس نباید تحت هیچ عنوانی قسمت دوم پیشگویی رو میشنیده چون اگر میشنیده اونو کامل به ولدمورت میگفته در نتیجه هیچ وقت ولدمورت در رویارویی با هری دچار اشکال نمیشده . مگر این که دامبلدور در کتاب پنجم یه موضوعی رو درست توضیح نداده که اون دیگه بحثش کاملا جداست ولی با توجه به شواهدی که الان داریم حتما باید کتاب ششم از پنجم تبعیت کنه و شما هم باید کتاب پنجم رو ملاک قرار بدی .

نقل قول:
اسنیپ قبل از اینکه ولدمورت بگه، به سمت محفل برگشته، و به دستور دامبلدور میره پیش ولدمورت و در ظاهر به دستور ولدمورت عمل میکنه!
دیدی چقدر آسونه و این به هیچ وجه دلیل نمیشه!


فرق نظر من با نظر شما اینه که نظر شما ساخته و پرداخته ذهن خودتونه و نظر من با توجه به متن کتابه . اگر اونجوری باشه که شما هر دلیلی رو با یه موضوعی که از خودتون ساختید راحت میتونید رد کنید .

ضمنا باز هم چرا به حرفهای اسنیپ توجه نمیکنید ؟ آیا دامبلدور به هری گفتش که من به اسنیپ گفتم پیش ولدمورت بره اینا رو بگه . نخیر درست عین حرف من بود . گفت اسنیپ اومد پیشم و ابراز پشیمونی کرد یعنی همون چیزی که صددرصد خودم گفتم توجه داشته باش تازه اون موقع دامبلدور تحت فشار بوده و اگر چیزی بود حتما میگفت ولی گفت اسنیپ اومد گفت پشیمونه در صورتی که خود اسنیپ اشاره به گذشته دور تر داشت پس مطمئن باشید نظرتون صددرصد غلطه .

نقل قول:
دامبلدور به لیلی میگه که تنها کاری که میشه کرد تا هری زنده بمونه و مصونیت داشته باشه، اینه که خودتو برای اون فدا کنی.


آها چه جالب ! به نظرت اگر دامبلدور میگفت همه دستهای عمو آلبوس رو بگیریم به اتفاق هری یه اپارات کنیم اونوقت هری زنده نمیموند ؟ خوب همه با هم غیب میشدن همونجور که خودت میگی دامبلدور غیب شده بود . واقعا خنده داره شما در مورد دامبلدور اینجوری قضاوت میکنید !!!

نقل قول:
قشنگ یادمه! و این یعنی اینکه این کاری که مادر هری کرده، یکی از طلسم های قدیمی و باستانی بوده.
آخه الکی که نمیشه که تو خودتو برای یکی فدا کنی و اونم مصونیت پیدا کنه! کشکی که نیستش که!


خوب اگر کتاب رو خوب خونده بودی دیگه لازم نبود من در این مورد توضیح بدم . اون مصونیت یه پدیده خیلی کمیابه و فقط در صورتی این پدیده به وجود میاد که بچه ای در خطر باشه و مادرش با تمام وجود بخواد اونو از قاتل پسرش دور کنه اگر درصد این عشق مادر به بچش زیاد باشه و همون موقع اون شخص هم مادره رو بکشه و بره سراغ بچه هه ناخداگاه این نیرو در بچه به وجود میاد . این به طور کلی همون علتشه . در این صورت مادره هم هیچ احتیاجی به جادو کردن نداره . جادوی دامبلدورم یه چیزی غیر از اینه .




Re: شنل جیمز پیش دامبلدور چی کار میکرده ؟
پیام زده شده در: ۱۶:۴۰ دوشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۸۵
#52

آنیتا دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۷ جمعه ۲۷ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۲۹ شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
از قدح اندیشه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1323
آفلاین
هر هر هر کر کر کر !
من میخواستم حدود 10 خط دیگه هم بنویسم که یادم رفت!!!
---
اول راجع به اسنیپ بگم که من نمیتونم واقعا درکت بکنم! چون واقعا این دو تا چیزی که میگم به شدت ساده هستند! چرا میپیچونی دیگه!
خوبه خودت هم در اولین جمله ی متنت گفتی که اسنیپ هم میتونه به ولدمورت دروغ بگه!
هم این مقاله رو خوندم، هم تقریبا حرات یادمه! اما همونجا هم با همین یه مورد اگه یادت باشه مخالف بودم!

ببین، تو میگی که ولدمورت بعد از کشتن جیمز و لیلی و ایناها، به اسنیپ میگه پاشو برو به دامبلی بگو بقشید!!
وقتی تو این نظریه رو در نظر میگیری، باید این نظریه رو هم در نظر بگیری که ممکنه :
اسنیپ قبل از اینکه ولدمورت بگه، به سمت محفل برگشته، و به دستور دامبلدور میره پیش ولدمورت و در ظاهر به دستور ولدمورت عمل میکنه!
دیدی چقدر آسونه و این به هیچ وجه دلیل نمیشه!
امیدوارم دیگه مشکلی نداشته باشی روی این یک مورد.

نکته ی بعدی که اومدی حرف من رو که گفته بودم دامبل به لیلی میگه که طلسم باستانی و ایناها!
بابا مگه من خنگولی ام دیگه؟! این که تابلو بود که منظور من اینه که:
دامبلدور به لیلی میگه که تنها کاری که میشه کرد تا هری زنده بمونه و مصونیت داشته باشه، اینه که خودتو برای اون فدا کنی.

بعد تو گفتی که:
----
و ضمنا اون مصونیت هری یه طلسم کاملا اتفاقی و باستانی که فقط در یک شرایط خاص به وجود میاد و در هیچ شرایطی قابل پیش بینی نیست .
----
میگم بلیز جان، شما احتمالا رولینگ نیستی؟! آخه خیلی با صلابت میگی مصونیت هری اتفاقیه!
کی گفته اتفاقیه؟!
مگه ولدمورت در کتاب 4 در اونجایی که داره متولد میشه، به هری تیکه نمیندازه که:
_ اون مادرت با اون طلسم باستانی به تو مصونیت داد؟!
یا خود دامبلدور در کتاب 5 که داره برای هری وقایع رو شرح میده، مگه به هری نمیگفت که:
_ مادرت با فدا کردن خودش برای تو، بهت مصونیت داد. این یه طلسم باستانیه.

قشنگ یادمه! و این یعنی اینکه این کاری که مادر هری کرده، یکی از طلسم های قدیمی و باستانی بوده.
آخه الکی که نمیشه که تو خودتو برای یکی فدا کنی و اونم مصونیت پیدا کنه! کشکی که نیستش که!

و قسمت آخر، اینجا همونجایی بود که میخواستم حدود یک بند توضیح دیگه بنویسم که یادم رفت!
و البته الان هم باز یادم رفت چی میخواستم بگم!
ولی فکر کنم بر مبنای حرف ارباب ولدی بود که میگفت که دامبلدور این وضعیت رو شکل میده تا بزرگترین دشمن ولدی شکل بگیره.
البته حالا که فکر میکنم، میبینم نمیشه! چونکه خود دامبلدور در کتاب 5 به هری گفتش که اگر ولدمورت پیشگویی رو جدی نمیگرفت، هیچکودوم از این اتفاقات نمی افتاد.


منوي مديريت، حافظ شما خواهد بود!
بازنشستگی!


Re: شنل جیمز پیش دامبلدور چی کار میکرده ؟
پیام زده شده در: ۱۶:۳۰ دوشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۸۵
#51

تام ریدل پسر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۷ چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۸:۴۸ پنجشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۲
از نا کجا آباد
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 233
آفلاین
راستش بلیز من از تو تعجب میکنم!!

نقل قول:

اول از همه اینکه پیمان ناگسستنی تا جایی که من میدونم احتمالا در دسته جادوهای سیاه طبقه بندی میشه و اینجور پیمان ها فقط مخصوص مرگخواراست نه آدمای شرافتمندی مثل دامبلدور .

پس یه بچه نه ساله طلسم سیاه و نابخشودنی پیمان ناگسستنی رو بلده!!!!
ارجاعت میدم به حرف رون ویزلی:فرد و جرج منو وئار کردند که باهاشون پیمان ناگسستنی ببندم تا هر چی میدن گوش کنم...بابا فهمید و ایناروو را تنبیه کرد فرد میگه هیچوقت پشتش مثل قبل نشد....تنها باری بود که بابا رو اونجور عصبانی میدیدیم


نقل قول:

و مهمتر از اون اینکه مثل اینکه به یکی از مسایلی که قبلا توضیح دادم توجه نکردی . و اونم اینه که زمانی که دامبلدور داشته قسمت دوم پیشگویی رو میشنیده اسنیپ از اونجا پرت شده بیرون به همین دلیل فرصت کافی رو داشته تا در بره ( رجوع شود به پست قبلیم )

والا اینجور که تریلانی در کتاب ششم توضیح داد اسنیپ کل پیشگویی رو شنیده مگه اینکه پس از اینکه دامبلدور مزاحم رو از اونجا دور کرده دوباره به خلسه رفته...و بقیه پیشگویی رو تعریف کرده باشه
من هنوز از رولینگ در این قسمت تعجب میکنم

در مورد اسنیپ من کاملا نظرم با شما متفاوت و سر همه هورکراکسام شرط میبندم که اسنیپ بیگناه و طرف محفلی هاست

جواب سئوالاتم اینجا داده بودم ولی بهتر دیدم تو تاپیک خودش جواب داده بشه...در نتیجه ویرایش کردم و جواب سئوالاتتو اونجا زدم


ویرایش شده توسط ارباب لرد ولدمورت کبیر در تاریخ ۱۳۸۵/۶/۲۷ ۱۹:۰۴:۳۵

[b]دلبستگی من به ریون و اعضاش بیشتر از اون چیزی بود که فکر میکردم!!.....بچه های اسلایت


Re: شنل جیمز پیش دامبلدور چی کار میکرده ؟
پیام زده شده در: ۱۴:۵۶ دوشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۸۵
#50

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
نقل قول:

جالبه! اسنیپ میتونه به دامبلدور دروغ بگه، اما نمیتونه به ولدمورت دروغ بگه؟!


ببخشید من یادم نمیاد تا به حال گفته باشم اسنیپ نمیتونه به ولدمورت دروغ بگه . من گفتم ؟
لطفا یه نگاهی به لینک زیر بنداز که مقاله من در مورد ر.آ.ب هست . در اونجا من دلایلی آوردم که نشون میده اسنیپ هم به دامبلدور خیانت کرده هم به ولدمورت هنوزم سر حرفم هستم فقط چون دیدم اینجا جاش نیست دیگه حرفی از این موضوع نزدم تا بیش از این فکر بقیه از موضوع اصلی داستان منحرف نشه . به هر حال باز هم پیشنهاد میکنم نگاهی به مقاله زیر بندازید و اون قستمتیش که مربوط به خیانتکار بودن دو جانبه اسنیپ هست رو بخونید .

فکر میکنم یه بار نظرمو تو مسنجر بهت توضیح دادم چطوری یادت رفت ؟

فرضیه جدید در مورد ر.آ.ب همراه یک نکته جالب !

نقل قول:
وقتی که برگشت، بگه که این کار رو به خاطر ولدمورت کرده!


متوجه منظورم نشدی . من نگفتم اسنیپ این کار ها رو کرده و بعد گفته برای ولدمورت این کار ها رو انجام دادم . بلکه گفتم ولدمورت قبلا بهش دستور داده بوده که این کار رو کنه و اسنیپم نگفته بخاطر ولدمورت این کار رو انجام دادم . بلکه گفته به دستور ولدمورت و این دو با هم خیلی فرق میکنند.

اونجور که شما گفتید یعنی اینکه اسنیپ اول این کار رو انجام داده بعد به ولدمورت اطلاع داده . اما در اصل ولدمورت اول بهش دستور داده و بعد اسنیپ این کار رو انجام داده !

------------------

نقل قول:
بعد ممکنه در اون لحظه دامبلدور تنها راهی که میتونسته جون هری رو نجات بده( طلسم باستانی) رو به لیلی میگه و جیمز هم میگه که این شنل رو بعدا بده به هری.


باز اشتباهی که همه در این بین مرتکبش میشن . طلسم باستانی دامبلدور یه طلسمه ؛ مصونیتی که هری از مادرش به ارث برده یه طلسم دیگه و این دو کاملا از هم مجزا هستند . طلسم دامبلدور باعث نشده که ولدمورت قدرتشو از دست بده بلکه اینجا مصونیتی بوده که لیلی به هری داده بوده و دامبلدور در این بین هیچ نقشی نداشته . طلسم دامبلدور یه چیز دیگست ! و ضمنا اون مصونیت هری یه طلسم کاملا اتفاقی و باستانی که فقط در یک شرایط خاص به وجود میاد و در هیچ شرایطی قابل پیش بینی نیست .

نقل قول:
و دامبلدور خودش رو غیب میکنه و کسی که از اتفاقات اون شب باخبر بوده، خود دامبلدور بوده!


هر چند که باز هم در این نظریه نکته حیاتی در مورد این شنل ندیدم ولی واقعا در عجبم که چطور امکان داره دامبلدور بجای اینکه از لیلی و جیمز محافظت کنه باید خودشو غیب کنه . واقعا من بعد از دیدن این جملات کمی تا قسمتی متعجب یا حیرت زده شدم و لازم میبینم یک بار به شدت تاکید کنم ما داریم در مورد دامبلدور صحبت میکنیم . دامبلدور امکان نداره جیمز رو لیلی رو به امان خودشون بزاره و بره . احساس میکنم با گذشت زمان بعضی از ویژگی های دامبلدور رو از یاد بردید : تنها کسی که ولدمورت ازش میترسد !

* هری اون موقع که توسط دامبلدور طلسم شد شنل داشت .









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.