نقل قول:
چون همون طور که گفته تو اخرای کتاب 6، نمی خواسته ولدمورت با خبر بشه که دامبلدور این قضیه رو میدونه و برای نجات جون دراکو اصلا نمی خواسته اونو بیش از این تحت فشار بذاره!البته به شدت دورادور مراقبش بوده! یعنی هیچ فرقی نمی کرده که دامبلدور دراکو رو تنها جایی ببینه و مچشو بگیره یا پیش همه. چون در هر صورت ولدمورت میفهمیده!
نقل قول الکی گذاشتی من سر حرفم هستم و میدونم کاملا درست گفتم .
با توجه به کتاب :
- اتفاقا فهمیدم مطمئن بودم تویی .
مالفوی پرسید :
- پس چرا جلومو نگرفتی ؟
- سعی خودمو کردم دراکو ، پروفسور اسنیپ به دستور من دائم تو رو زیر نظر داشت .
منم با توجه به متن بالا گفتم دامبلدور به اسنیپ گفته مواظب دراکو باشه . فکر نکنم ابهامی در مورد اون موضوع که از من نقل قول گذاشتی وجود داشته باشه !
نقل قول:
طبق چیزی که من فهمیدم دامبلدور فقط از این که دراکو تونسته بوده مرگ خوارا رو وارد قلعه کنه تعجب کرده بوده! بعدش هم دامبلدور به هیچ وجه احتمالش رو هم نمیداد که دراکو موفق بشه که نزدیک بود دو نفر بمیرن سر این قضیه.کتی بل و رون ویزلی! مگه دامبلدور به راحتی از سر این قضیه میگذره؟ اون میدونسته که بازهم ممکنه یه همچین چیزی پیش بیاد!
خوب من باز متوجه منظورت نشدم . ای جمله ای هم که باز از من نقل قول کردی جمله من نیست جمله کتابه :
دامبلدور :
بله تو موفق شدی مرگخوارا رو وارد مدرسه من کنی و اقرار میکنم که این کار به نظر من غیر ممکن بود ... چطوری این کار رو کردی ؟با توجه به حرفهایی که شما زدین و من هم متاسفانه درست متوجه منظورتون نشدم فقط میتونم بگم با توجه به این جمله که از کتاب گذاشتم میدونم حرف درستی زدم . ضمنا در خط بالاشم دامبلدور گفت :
اوه چرا میدونم ، نزدیک بود کتی بل و رونالد ویزلی رو بکشی . با اینکه نا امیدیت دم به دم بیشتر میشد از اول سال تا حالا تلاش کردی منو بکشی . منو ببخش دراکو ولی اقداماتت ضعیف بود ... صادقانه بگم ، به قدری ضعیف بود که به نظرم رسید شاید واقعا با دل و جون این کار رو نکردی من که میگم متوجه منظورت نشدم ولی فکر کردم شاید این جمله بتونه بهت جواب بده .
نقل قول:
اها! اولا که دراکو نتونست موفق بشه! چون نارسیسیا بلک تو فصل دوم کتاب میگه وقتی لرد سیاه خودش نتونسته این کارو انجام بده پس دراکو چه جوری میتونه انجامش بده!
اولا من منظورم از اون قسمت با توجه به جمله خودتون ورود مرگخواران بود ثانیا هم که دیدین موفق شد دامبلدور رو گیر بندازه اگر اشتباه نکنم موضوع بحث ما چیز دیگه ای بودش ما داشتیم در مورد ورود مرگخواران صحبت میکردیم!
نقل قول:
هیچ کدوم از 4 تا دلیلت هم حتی انقدر اهمیت نداشت که بخوام واسه هرکدومش فکر کنم و جواب بدم!
خسته نباشی . اگر یکم فکر کرده بودی شاید الان مجبور نبودم این همه حرفهای تکراری رو که از زمان ورودم به سایت زده میشد رو جواب بدم. شاید اگر فکر میکردی دیگه انقدر رو ایدت پافشاری نمیکردی ! شایدم فکر کردی نخواستی جواب بدی !
نقل قول:
بعدش هم در مورد اینکه وقتی به هاگزمید رسیدن دامبلدور هنوز پی نبرده بود که خطری مدرسه رو تهدید می کنه که من قبلا هم گفتم! چون اون تو اون زمان خیلی ضعیف شده بوده و دیگه قدرت سابقش رو نداشته!
من حرفتو در این مورد قبول ندارم اگر فرشته نجاتی در کار هست در همه حال باید بتونه دامبلدور رو خبر کنه ! دامبلدوری که رو هوا میتونه جادوهای محافظتی رو باطل کنه حتما میتونه به حرفهای فرشته نجاتم گوش بده !
نقل قول:
تو اخرین فصل کتاب یک به هری میگه: من همش میترسیدم که یه وقت دیر برسم و تو جونتو از دست داده باشی یا یه چیزی تو همین مایه ها!
یادت باشه قبلش دامبلدور و هرمیون توی هاگوارتز به هم برخورده بودند که بعدش هرمیون گفت خودش همه چیز رو میدونسته . احتمالا وقتی هرمیونم دیده فهمیده که هری هم اونجاست .
یعنی استدلال من از این جملات این بوده که دامبلدور فهمیده سنگ جادو در خطره و ووقتی برگشته و هرمیون رو دیده فهمیده علاوه بر سنگ جادو هری هم در خطره !
نقل قول:
چرا دامبلدور کارایی رو تو کتاب انجام داده که خیلی هاش فقط از یه ققنوس بر میاد؟به نظرم تو کتاب اخر معلوم میشه!
در این مورد نظری ندارم جز اینکه بگم این موضوع ها به ققنوس دامبلدور ربط دارن و ارتباط ققنوس با دامبلدور نمیدونم میخوای چی رو بگی !
نقل قول:
در مورد اینکه اون دودی بوده که منم گفتم به اون ابزار نقره ای مربوط میشده! ولی با بقیه حرفات تا یه جاهاییش موافقم. اینکه روح دامبلدور ازاد شده و به ماهیت اصلی خودش یعنی ققنوس برگشته!
خوب من باز متوجه استدلالت در مورد ابزار نقره ای نشدم ولی تونستم این نتیجه رو بگیرم که منظورت این بوده که دامبلدور مرده . مطمئنن اگر رولینگ مینوشت دود به شکل صورت دامبلدور درومده بوده خیلی داستان بچه گونه جلوه میکرد .
نقل قول:
دامبلدور به صورت ققنوس تو کتاب اخر برمی گرده! نه به شکل البوس دامبلدور! چون به نظر من ماهیت اصلیش یه ققنوسه!
فکر کنم دیگه میخواین بگین دامبلدور یه فرشته بوده !
به هر حال من که حرف شما رو قبول ندارم . رولینگ گفته برنمیگرده چه به صورت دامبلدور چه ققنوس و چه جونورای دیگه .
نقل قول:
از نظر تو که حرفای من مزخرفن من نمیدونم چرا پاشدی اومدی با من بحث میکنی! قبول نداری نداشته باش! تو کتاب اخر همه چیز معلوم میشه!
نه من نگفتم حرفای شما مزخرفن . من سعی کردم با دلیل بگم که هر چیزی رو نمیشه اثبات کرد چون براش هیچ دلیلی نیست . نه فقط این بلکه خیلی مسائل دیگه !
شما گفتین که حتی نتونستید یه دلیل بیارید که حرف منو رد کنید منم میخواستم شما رو امتحان کنم ببینم میتونید رد کنید که هاگرید جانور نما هست یا نه و خوشبختانه اون نتیجه ای رو هم که خواستم گرفتم فقط بدیش این بود کهش ما متوجه مقصود من نشدید که حالا امیدوارم شده باشید . به هر حال قصد بی احترامی نداشتم خودتونو ناراحت نکنید .
نقل قول:
تا اون جایی که من اطلاع دارم. تسترال ها روی زمین هم حرکت میکنن!ممکن بوده دامبلدور از اونا تو زمین استفاده می کرده! در نظر من که میگم دامبلدور یه ققنوسه این مسئله بدیهیه!
نمیتونم باور کنم شما دارین این حرف رو میزنین !
از تسترال ها میشه رو زمین استفاده کرد ولی برای مسافرت های دور و دراز مطمئنن باهاش پرواز میکنن منم در این مورد شک ندارم که اگر دامبلدور بخواد تا لندن بره مطمئنن باهاشون پرواز میکنه !
نقل قول:
نخیر! مثل همیشه شما درست برداشت نکردی! منظور من اسم طلسم نبوده! شما گفته بودی اون اتش باعث بوجود اومدن ارامگاه شده بود!که اصلا این به نظر من خیلی بی معنیه! چون میشد با یک طلسم این کار انجام بشه!در مورد بیل و چارلی هم که اونا طلسم اجرا کرده بودن.کاری نکرده بودن که میز و صندلی ها بوسیله و اب یا اتش با هم بجنگند!
من در پاسخ به شما حرف جدیدی ندارم بزنم فقط میبینم که دلایل منو بی دلیل رد میکنید ! به نظر اتفاقا کاملا با معنیه که بخوان به جایی که با نور جادو و این چیزا سریع یه آرامگاه درست کنند یکم مجلس رو زیبا تر کنند و بخوان با تجملات آرامگاه رو ظاهر کنند ! نمیدونم چطور نمیتونید این مسئله رو قبول کنید !!
نقل قول:
از اتش فکر نمی کنم یه چیزی بوجود بیاد.مثلا اتیش به ادم شام بده. یا بشه از اتش یه خونه درست کرد دو طبقه با جکوزی و سونا!
من فقط میتونم اینجور فکر کنم که شما متوجه منظورم شدین ولی دارین مسئله رو میپیچونین که موضوع پیچیده تر به نظر بیاد . خیلی سادست دیگه به جایی که یه نفر طلسم رو به صورت تابلو جلوی همه اجرا کنه ترجیح داده شده که این قسمت مراسم بسیار زیباتر و تاثیر گذارتر برگزار شه ! واقعا نکته پیچیده ای نیست !
نقل قول:
در مورد دامبلدور بالا گفتم که در نظر من اون قبل از اینکه انسان باشه یه ققنوس بوده! و حالا هم به ماهیت اصلی خودش برگشته!
فقط و فقط میتونم بگم که حرفتونو قبول ندارم . اگر اینجور باشه پس حتما ولدمورتم قبلا مار بوده که انقدر مارا رو دوست داره در صورتی که ما میدونیم ولدمورت بچه انسانه و توی پرورشگاه بوده و تو هاگوارتز درس خونده . همچنین ما اطلاعات مشابهی هم در مورد دامبلدور داریم . به هر حال متاسفم که حرفتو نمیتونم قبول کنم .
نقل قول:
اینکه به نظر من دامبلدور ققنوس بوده و انسان شده.نه اینکه انسان بوده و ققنوس شده!
خوب من چنین نظری ندارم . شما همون دود رو مثال میزنید در صورتی که من اینو قبول ندارم . مثلا به پاترونوس افراد مختلف دقت کنید . سپر مدافع هر کس درون اون شخص رو نشون میده و روحیات اخلاق و رفتار های اونو ! من فکر میکنم اون دودم یه همچین حالتی داشته .
نقل قول:
اولا که اگه هم بخوان نمیتونن دامبلدور رو دستگیر کنن! چون دامبلدور میتونه تو هر زمانی فرار کنه! اون خودش به فاج گفت که حتی اگه اونو به ازکابان هم ببرن باز هم میتونه فرار کنه به راحتی اب خوردن! ولی نمی خواد وقتشو تلف کنه
در این که میتونه فرار کنه شکی نیست ولی موضوع قدرت نیست ، موضوع اجرای قانونه ! اگر ایجوری که شما میگید باشه پس چرا این همه ساله همه دارن تلاش میکنن ولدمورت رو بگیرن ؟ اونا که میدونن موفق نمیشن خوب بکشن کنار ! فرق دامبلدور با ولدمورت اینه که دامبلدور هر چی باشه برای تمام قانونای جادوگری که واقعا به صلاح همه هست ارزش قائله برعکس ولدمورت پس به نظر من چنین موضوعی رو میگه !
نقل قول:
منم که گفتم اون اتش ققنوس نبوده! اون اتشو یه نفر مثل ابرفورث یا همچین کسی به نظر من درست کرده بوده!
اونم در صورتی که هیچ کدوم از دست اندر کاران به این موضوع شک نکردن و ابرفوروثم فقط در بین بقیه نشسته بوده ! جسد دامبلدورم که قبلا در دید عموم نبوده .
نقل قول:
منم که گفتم و میگم که اون ققنوس تو اون لحظه مادی شده بوده چون روح دامبلدور درونش قرار داشته! این واسه هزارو یکمین بار!
اون لحظه ؟
من باز هم با توجه به کتاب نمیتونم حرفتو قبول کنم چون اون گفته دوده یه لحظه به شکل ققنوس درومده ! مطمئنن دود به شکل هر چیزی هم که بخواد در بیاد جنسش تغییر نمیکنه ! اینو هم که امیدوارم قبول داشته باشید .
نقل قول:
اما کاملا مطمئنم که دامبلدور به شکل ققنوس در کتاب هفتم برخواهد گشت. و این حرفو از روی هوا هم نمی زنم. واسش کلی دلیل دارم که ثابت میکنه دامبلدور ویژگی های یه ققنوس رو داره!
به نظر منم رولینگ گفته برای کسانی که فکر میکنن دامبلدور برمیگرده متاسفه و ضمنا منم کلی دلیل دارم که نشون میده دامبلدور مرده و به شکل ققنوس در نمیاد !
نقل قول:
ولی دوباره میتونه زنده بشه چون یه ققنوسه! یعنی اصلا به نظر من ماهیت اصلیش ققنوسه! منم معتقدم که همون جور که رولینگ گفته دامبلدور نمی تونه نقش گاندلف تو ارباب حلقه ها رو تو هری پاتر هم بازی کنه چون دیگه به شکل اون البوس دامبلدوری که ما میشناسیم به نظر من برنخواهد گشت بلکه به صورت یه ققنوس برخواهد گشت!
رولینگم کلی گفته دامبلدور بر نمیگرده یعنی هیچ جور بر نمیگرده من واقعا متوجه نمیشم نقل قول منو میزارید دوباره حرف خودتونو میزنید . خوب چرا نقل قول میزاریید ؟
نقل قول:
خب من در مورد این نظری دیگه نمیدم چون با حرفات در مورد روبیوس هاگرید و تیکه هایی که میخواستی بندازی من دیگه تا اخرشو خوندم!
اونا تشبیه بودن ! به هر حال واقعا متاسفم که درست متوجه منظورم نشدی و اونا رو توهین به خودت قلمداد کردی !
این تاپیک به طور موقت باز میشه ! ولی دوباره بسته میشه !