آخ جون دعوای من و بلیز!!
میبینم هری عزیز هم تو جبهه مخالفه!!
-----------------------------------
من حاضرم سر همین یه تیکه روحم!!! قسم بخورم اونشب یکی در خانه پاترها بوده یکی غیر از ولدمورت
از دوستان به خصوص هری عزیز تقاضا دارم به دور از هیچگونه تعصبی مطالب زیر رو بخونن:
نقل قول:
کلا به نظر من راههایی هست برای اینکه بقیه متوجه این مسئله بشن. یعینی حتما لازم نیست شاهد سومی در خانه حضور داشته باشه:
1- سیریوس بلک همون موقع ها به خانه پاترها رفته و میدونید که اعضای محفل به وسیله پاترونوس چقدر راحت با هم ارتباط برقرار میکنند. از این طریق خیلی راحت میتونسته به بقیه پیام برسونه.
2- علامت شوم روی دست مرگخواران که با رفتن ولدمورت از میانشون کمررنگ میشه و دیگه درخشش نداره. پس در نتیجه زمانی که ولدمورت از قدرت سقوط کرد حتما تمام مرگخوارا متوجه قضیه شدن.
3- هاگرید در کتاب اول گفت تمام خانه پاترها در حال سوختن بوده ... یعنی در هر حال این انفجارها و مبارزه ها توجه همه رو به اون سمت جلب کرده بوده و کسانی مثل دامبلدور خیلی راحت میتونستند بفهمن این درگیری ها مربوط به چیه.
هر سه تا راهتو با آتش خاکستر میکنم!!!
1-مطمئنا اگر دامبلدور پاترونوس سیریوس رو میدید...سی میکرد سیریوس رو پیدا کنه و یقشو بگیره تا بفهمه چطوری محل اختفای اونا لو رفته...مگه از نظر دامبلدور سیریوس رازدار نبوده؟
2-بله مرگخوارا متوجه میشدن ولدمورت رفته ولی چطور و چگونشو ،چجور فهمیدن؟اگر منظور اون نکته ای هست که میگی ((به مرور زمان)) براش جواب کامل دارم!!
اما اگر میگی(( چون ولدمورت دنبال هری بوده و پدر و مادر هری رو کشته بوده و فقط هری زنده بوده...پس ولدی با حمله به هری از بین رفته)) سخت در اشتباهی!!....چون ادما میتونستن بگن قبل از اینکه ولدی به هری برسه....همزمان با حمله به لیلی...طلسم لیلی هم به اون خورده و هر دو همزامان از بین رفتن!!!!اینم یه تئوری دیگه!!!من این حرفو قبول ندارم
3-بله ولی چه کسی جزئیات حمله ولدمورت رو منتشر کرده؟از کجا کسی به مخش رسیده :قویترین جادوگر جهان با حمله به یک نوزاد از بین رفته......تخیل قویی میخوادنه؟.....راحت میتونستن بگن اون زخم روی سر هری به خاطر افتادن آوار بر سرش بوده!!!..در آخر بگن به دلیل نامعلوم ولدمورت از بین رفته!!!
نقل قول:
اما در مورد اینکه چطور به مرور زمان قضیه آن شب روشن شد:
مهمترین دلیلش این بود که دامبلدور در کتاب اول دید کوییرل نمیتونه به هری دست بزنه چون ولدمورت در درونشه از اینجا خیلی راحت میتونست به وجود جادویی که در بدن هری نهفته بود پی ببره و خیلی راحت بفهمه چه اتفاقی افتاده بود.
در مورد این ترتیب که اول جیمز مرد یا لیلی سوای کتاب سوم که هری از طریق دیوانه سازها متوجه حادثه شد ولی از قبلشم به نظر من از روی اجساد میشد این موضوع رو حدس زد هر چند که نمیدونم تا قبل از کتاب سوم به ترتیب کشته شدنشون اشاره شده بد یا نه. در هر حال فکر میکنم دلایلم درست باشه.
و در آخرم که در کتاب چهارم ولدمورت به هری توضیح داد چطور شد که زنده موند
اول دوست من
هنوز جواب به این سئوال من ندادی...طی بحثایی که داشتیم!!
اگر همه به مرور زمان فهمیدن که ولدمورت بر اثر حمله به هری از میان رفته:
این گفته مگ گونگال درشروع کتاب یک((فصل اول)) رو برای من توجیه کن:
ولی اون چطور از اون طلسم زنده مونده؟...جادوگرای بسیار قوی هم از اون طلسم جان سالم به در نبردندخب اول کتاب سنگ جادو!!!...مگ گونگال مطمئنه که ولدمورت با حمله به هری از بین رفته!!!یکی منو توجیه کنه!
---
دوم یکی به من بگه چرا همه افراد و کافه پاتیل درزدار به هری پاتر احترام میذاشتن؟چون مطمئن بودن اون بوده که ولدی رو از راه بدر کرده وگرنه به یه یتبم اینقدر توجه داشتن دلیل میخواد؟
سوم:چرا وقتی هاگرید قضیه رو برای هری تایید میکنه قشنگ میگه که با حمله ولدی به هری بوده که طرف ناپدید شده؟مگه قرار نیست قضیه به مرور زمان به مخ دامبلدور برسه؟
پس عامل مرور زمان رو لطفا بذارید کنار
یکی اون شب همراه ولدمورت بوده و این اتفاق رو دیده و در بین همه پخش کرده...چه کسی رو نمیدونم ولی کسی بوده که اول به دامبلدور خبر داده
نقل قول:
هری عزیز:
اگه کسی اونجا بود بعدا مفصل برای دامبلدور تعریف میکرد.
شاید طرف وقت نکرده توضیح بده!!
((پدر و مادر نویل مطمئنا از دوستان نزدیک اونها بودند...من بارها سئوال برام پیش اومده بود چرا مرگخوارا برای پیدا کردن محل ولدمورت اونا رو شکنجه کرده بودند؟))
و یا ممکنه طرف قضیه رو تعریف کرده ولی واقعا کسی از این موضوع سر در نیاورده چون قبلا چنین چیزی اتفاق نیفتاده بوده....تاکید:طرف هزاران بار هم تعریف کرده باشه دلیلش رو کسی نمیدونسته حتی دامبلدور چون قبلا همچین چیزی نبوده
به هر حال بنظر من این بحث کاملا روشنه که کسی اونشب اونجا بوده