هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: دامبلدور چطور بلافاصله از اتفاقات افتاده در گودریک هالو باخبر شد ؟
پیام زده شده در: ۱۳:۰۱ دوشنبه ۱۱ دی ۱۳۸۵
#51

Irmtfan


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۹:۵۷ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵
از پریوت درایو - شماره 4
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3125
آفلاین
نقل قول:
1 فلیت ویک در تشریح طلسم رازداری جیمز میگه اگه ولدمورت صورتشو به پنجره اونها می چسبوند اونا رو نمی دید. من این طور نتیجه می گیرم که جیمز برای خونش رازدار انتخاب نکرده برای خونواده اش راز دار انتخاب کرده و پیتر برای لو دادن اونا باید دقیقا به اونا اشاره کنه (البته زیاد مطمئن نیست ممکنه با گفتن محل زندگیشون هم بتونه اونا رو لو بده)

فلیت ویچ اینو برای وقتی میگه که ولدی از راز خبر نداشته باشه
شما میگی برای لو رفتن راز طرف باید دست یکی رو بگیره ببره اونجا و در نتیجه پیتر همراه ولدی رفته اونجا
این کاملا غیر منطقیه
من میگم برای لو رفتن راز فقط کافیه بگه چون ممکنه راز چیزی باشه که نشه دست یکی رو بگیری ببری بهش نشون بدی

در هر حال تا الان خوشبختانه یا بدبختانه رازی جلو چشم ما لو نرفته تا دقیقا معلوم باشه


نقل قول:
بعد از اون اتفاق ولدمورت جسمشو از دست داده (هم خودش تو کتاب یک میگه و هم در غیر این صورت از استخون پدر لجنش!! استفاده نمی کرد) ولی اون هنوز چوبدستشو داره! و چوبدستش هم دست پیتره! مطمئنا ولدمورت نمی تونسته به صورت یه نصف روح چوبشو با خودش به آلبانی ببره (چه باحال میشه ماری که یه چوبدست تو دمش نگه میداره!!!)
در ضمن پیتر که سهله منم بودم اشاره نمی کردم. برم به هری بگم وقتی ولدمورت بابا مامانتو کشت من وایسادم تماشا! مگه از جونش سیر شده بوده؟


شما نمیدونی چوب دستی ولدمورت چطور به دست پیتر رسید.
شما مثل من نمیدونی وقتی ولدی فقط یه روح شد چوب دستیش چی شد
شما نمیتونی مطمان باشی که یه روح نمیتونه چوب دستیشو همراه خودش ببره به آلبانی
از نظر من چوب دستی ولدی همراه خودش بوده


من تیوری بودن پیتر پیش ولدی رو رد میکنم چون:

- اگه پیتر اتفاق رو دیده بود از روح شدن ولدی هم خبر داشت و همون موقع ولدی میتونست از پیتر استفاده کنه و لزومی نداشت 11 سال بره در آلبانی منتظر بمونه تا آیا کی بشه یکی بیاد دنبالش و دوباره به زندگی برش گردونه

به استناد همین دلیل میشه گفت کسی از طرفدارای ولدی خبری نداشته و همراهشم نبوده

توجه کنید من همراه بودن کسی با ولدی رو رد نمیکنم
به خصوص همراه بودن اسنیپ هم رده چون ولدی بعدا که برگشت دمار ازش درمیاورد.

همراه بودن کسی بدون اطلاع ولدی رو هم به دلیل اینکه ولدی کارش درسته رد میکنم


نقل قول:
- شکنجه شدن لانگباتم ها بعد از سقوط ولدمورته. چرا؟ الف) لسترنج ها و ... برای فهمیدن محل اختفای ولدمورت اونا رو شکنجه کردن ب) سیریوس اونا رو موقع افتادن به زندان دیده و سیریوس بعد از سقوط ولدمورت زندانی شده


متاسفانه کتاب ها رو اونقدر حفظ نیستم ممکنه بگی دلیل الف در کجای کتاب نوشته شده که لسترنج ها برای فهمیدن محل اختفای ولدمورت شکنجه کردن بعد میشه نظر داد.

در مورد ب مطمانا همه بعد از سقوط ولدی زندونی شدن دیگه قبل از سقوط ولدی که نمیشده کسی رو زندونی کرد


Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.


Re: دامبلدور چطور بلافاصله از اتفاقات افتاده در گودریک هالو باخبر شد ؟
پیام زده شده در: ۱۲:۴۸ دوشنبه ۱۱ دی ۱۳۸۵
#50

درکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۳۶ یکشنبه ۳ دی ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۴:۱۱ پنجشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۴
از اون بالا کفتر که هیچ، کرکس هم نمیاد
گروه:
کاربران عضو
پیام: 299
آفلاین
خوب بازم منم
بارون گرام:
1- به نظر من ذهن جویی اونجوری که شما هم میگید نیست. ببین ولدمورت وقتی یه شبحه با اینکه حتی به فرانک برایس نگاه هم نمی کنه می فهمه که اون داره دروغ میگه و خود دامبلدور هم میگه که لژیومان (ذهن جو) کارکشته است یعنی چیزی در حد ولدمورت شایدم بهتر! نکته بعد که فک کنم شما ازش غافلید اینه که دامبلدور از مدتی (فک کنم یک سال) قبل می دونسته که یه جاسوس تو محفله (با توجه به صحبت اساتید تو کافه مادام رزمرتا تو سال سوم) بنابراین طبیعیه که اگه فقط یه خورده دروغ میشنید به هرکسی مشکوک میشد. و بعد از اونم دامبلدور بعد از خیانت پیتر دنبال اون نگشت که دستش بهش برسه. دامبلدور دنبال سیریوس می گشت.
2 و 3 که دیگه بحثی روشون نیست.
4- ولی به نظر من همون فرضیه اولی خودم درست تره که دامبلدور رفته اونجا ولی چون کاری داشته هری رو به هگرید داده تا اونو به پرایوت درایو ببره.
در مورد اون سوال که جیمز با طلسمی غیر از اون مرده باشه خوب بی ربط که هست ولی من می خواستم بدونم چقدر احتمال داره دامبلدور وقتی اونجا برسه با جیمز (یا لیلی) نیمه جون روبرو بشه. و ماجرا رو از اونا بشنوه یا اینکه خاطره شونو بگیره. (چون طبق تئوری های من خاطره یه نفر رو بدون اجازه خودش نمیشه گرفت و همین طور خاطره فرد مرده رو نمیشه خوند ه جای بحثش اینجا نیست) و نکته بعدی اگه دامبلدور تونسته باشه خاطره هری رو ببینه (که خودم شدیدا شک دارم) همه چیزو حداقل از لحظه ای که لیلی با ولدی روبرو میشه می فهمیده چون هری اون موقع تازه این صحنه ها رو دیده بوده و همچی یادش بوده.
کورن اسمیت گرام:
به نظر من فرضیه وجود ر.ا.ب اونجا زیاد جور نیست. ر.ا.ب که خودش به خاطر یه هورکراکس به کشتن داد فقط می ایسته جنگ جیمز و ولدی رو نگاه می کنه؟ یا اینکه مثلا فقط به دامبلی خبر میده که هری زنده مونده؟ نمی دونم شایدم این کارو بکنه ولی به نظر من که این یکی منتفیه.
ای بلیز ای زابینی ای عزیز:
1- در مورد سر در اوردن چوب ولدی از دست پیتر نمی دونی؟ خب من جواب حرف تو رو نمیدونم به همین راحتی! ببین ولدی کی چوبشو داد به پیتر؟ قبل از اینکه بره گودریک هالو؟ پس پاترها رو قورت داد نه؟
2- در مورد اینکه یه موش نمی تونه چوب ولدی رو برداره به نظر من موشی که دست کراب (یا گویل) رو گاز میگیره اون قدر دهنش گشاد هست که چوب ولدی رو برداره. در ضمن رداشو که برنداشت ردا که تو مملکت قحط نیست.
3- موش شدن پیتر بعد از ماجرای سیریوس و قتل عامه! بنابراین قبلش هنوز مثل آدم بوده و کسی غیر از سیریوس دنبالش نبوده. و بعدشم سیزده سال موش بوده ولی شما از کجا نتیجه گرفتی که نمی تونسته بنا به خواست خودش دوباره به انسان تبدیل بشه؟ کمااینکه بدون خواست خودش هم به انسان تبدیلش کردن!
4- همه فک می کردن ولدی برای همیشه رفته؟ الف) هگرید هم چنین فکری نمی کرد -> رجوع شود به کتاب اول وقتی هگرید میاد دنبال هری ب) روجوع شود به کتاب چهار. سخنرانی ولدی برای مرگخوارا -> شما که می دونستید من بیشتر از هر کسی قدم در راه جاودانگی برداشته بودم! توجه کن که پیتر با لو دادن جای پاترها پیش ولدمورت خودشو عزیز کرده بود
5- در مورد خود خواه بودن پیتر و ... جواب رو با بخش بعد میدم
6- گفتید که من برخلاف کتاب پیترو قهرمان نشون میدم. خب چیزی که می خوام یادآوری کنم اینه که شما برخلاف کتاب پیتر رو آدم احمق و ضعیفی تصور می کنید. پیتر ترسو هست. به فکر خودش هم هست ولی اتفاقا باهوش، آینده نگر، بدجنس و قوی هم هست.
الف) آینده نگری و هوش پیتر: پیتر می دونست که سیریوس دستشو رو می کنه بنابراین با یه نقشه کاملا ماهرانه مرگشو صحنه سازی کرد. وسط یه خیابون پر از ماگل! چون اگه بین جادوگرا بود ممکن بود ملت بفهمن که پیتر اونجا رو منفجر کرده ولی ماگل ها نمی فهمن. صحنه سازی مرگش در سال سوم. و همون برداشتن چوب ولدی که بعدا بیشتر توضیح میدم
ب) قدرت پیتر: 1-پیتر با یه ورد نصف یه خیابونو منفجر کرد و عمق انفجار اون قدر بود که به فاضلاب رسیده. من اینو یه طلسم ضعیف فرض نمی کنم. 2-در ضمن پیتر ولدمورت رو به بدنش برگردوند که یه طلسم قوی و پیچیده بود. 3-پیتر به راحتی سدریکو با اوداکداورا کشت که طبق گفته بارتیموس مودی نیاز به قدرت جادویی زیادی داره. 4-پیتر وارد خونه کروچ شد، با وجود مراقبت یه جن خونگی که موجودات قویی هستن بارتی رو نجات داد. 5-پیتر با بارتیموسی که تازه از زیر نفرین در اومده بود مودی باتجربه که همچین ضعیف هم نبوده (سردسته گارد هری بود) و اون چشم رو داشته رو شکست میده. 5-پیتر جانورنما شد هر چقدر هم جیمز و سیریوس بهش کمک کرده باشن به جای اون که موش نشدن.
ج) بدجنسی پیتر: پاترها رو فروخت. سیزده تا ماگل رو الکی الکی کشت. سیریوسو فرستاد به وحشتناک ترین مکان جادویی شناخته شده. تقریبا رون رو کشت. دشمن هری (که اتفاقا همین چند وقت پیش جونشو نجات داده بود رو) برگردوند. سدریکو کشت و کارهای دیگه که احتمالا قبلا کرده.
خب حالا با توجه به اینا منم جای پیتر بودم چوب ولدی رو برمیداشتم وقتی می خوام خودمو بکشم! باید چوبمو بدن به خونوادم (یا طبق شعر اسلاگی دو نیم کنن) بنابراین چوب ولدی رو برمیدارم. در ضمن طبق نظریات من که هم یکم اینجا بهشون اشاره کردم یعنی نزدیک بودن پیتر به ولدی و هم اونایی که قبلا گفتم(البته ظاهرا شما نخوندین) پیتر صحنه اتفاق رو از نزدیک دیده و می تونسته به راحتی بفهمه ولدمورت نمرده.
7- من میگم پیتر آینده نگر یا یه همچین چیزی بوده ولی منظورم نیست که پیتر دامبلدوره و در ضمن آینده نگری کجاش شبیه دلاوریه؟ در مورد تکروی ولدمورت هم تو اولین نظریه ام گفتم که احتمالا طلسم رازداری جیمز و خونه سیریوس فرق داشته و پیتر باید اونجا می بوده و اگرم اینو بذاریم کنار پیتر می تونسته بدون اجازه ولدمورت هم اونجا باشه. به هر حال جیمز زمانی بهترین دوست و حامیش بوده و به اون اعتماد کرده هرچی هم که بدجنس بوده باشه به هر حال یه عذاب وجدان یا چیزی که تو وجودش بوده. نبوده؟ خب من دیگه نمی دونم صب کن دستم بهش برسه از حلقوم خودش میکشم بیرون.
8- این نکته رو هم بگم فقط محض گفتن و من اصلا اصراری بر درست بودنش ندارم. و اونم اینکه ولدمورت اونقدر هم تکرو و شجاع نیست. حالا دلایل:
الف) اون یه اسلایترینیه و زیرآب زنی و غیر مستقیم کار کردن تو خونشونه. برید آواز سال اول کلاه رو بخونید.
ب) ولدمورت برای برداشتن گوی به وزارت نرفت با اینکه دیدیم اونجا کاملا خالی بود و غیر از مرگخوارا کسی اونجا نبود.
ج) ولدمورت به یه بچه حمله کرد تا اون بزرگ نشه! کجاش شبیه شجاعت و دلاوریه؟
د) ما تام ریدل رو هم دیدیم که برای اثبات قدرتشو هری رو حتی بدون چوبدست گذاشت با یه باسیلیسک بجنگه!
ه) برای ساخت آخرین هورکراکس دوباره صبر نکرد هری رو بدست بیاره و با کشتن یه باغبون ماگل (!!! اینجا عکس قطار هاگوراتزو بذارید تا یفهمید چقدر داره از سرم بخار بلند میشه!!!) استفاده کرد چون می ترسید که باز شکست بخوره و می خواست این بار هورکراکس هاش کامل باشه. و) برای کشتن دامبلدور (که حداقل دومین دشمن بزرگش بود) خودش اقدم نکرد و آدم اجیر کرد.
البته اینا رو همین جوری چون پیش اومد گفتم و ممکنه خیلی دلیل برای ردشون باشه که من توجه نکردم



Re: دامبلدور چطور بلافاصله از اتفاقات افتاده در گودریک هالو باخبر شد ؟
پیام زده شده در: ۱۰:۴۷ دوشنبه ۱۱ دی ۱۳۸۵
#49

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
نقل قول:
این بالا رو به هری و بلیز عزیز ارجاع میدم


در مورد اینکه چوب دستی ولدمورت چطور از دست پیتر سر دراورده جوابشو نمیدونم احتمالا ولدمورت اونو بهش داده یادمه قبلا این سوال از رولینگ پرسیده شده بود و اونم جوابشو داده بود که البته جو.ابش ربطی به پیتر نداشت.

به هر حال یادت باشه پیتری که تبدیل به موش شده نه میتونه چوبدستی ولدمورت رو با خودش ببره و نه میتونه رداشو ورداره. این حرفی که شما دارید میزنید از یک انسان بر میاد نه کسی که سیزده سال به صورت یک موش زندگی کرده بوده. بخصوص اینکه باید این نکته رو در نظر بگیری که همه اون موقع فکر میکردن ولدمورت برای همیشه رفته. حالا برای چی کسی که فقط به فکر خودشه بیاد وسایل اربابشو برداره؟

من کم کم دارم احساس میکنم شما دارید از سیر داستان های هری پاتر خارج میشید. یعنی به مرور زمان از پیتر یه قهرمان میسازید و ولدمورت رو هم تبدیل به کسی میکنید که بخاطر ترس از جانش با خودش همراه برده بود.

در صورتی که کتاب هری پاتر مخالف این مسئله هست. یعنی پیتر یه آدم ترسوست که فقط بخاطر حفظ جون خودش به ولدمورت روی آورده و ولدمورتم در همون شب که برگشت این مسئله رو گفت نه اون دلاوری هایی که شما ازش میگید که پیتر آینده نگر بوده و .... خود ولدمورت گفت که اگر نگران جان خودش نبود هیچ وقت نمیامد منو نجات بده. پس چه دلیلی داره که پیتر چوبدستی ولدمورت رو پیش خودش نگه داره؟

ضمنا با توجه به کتاب ولدمورت همیشه تک رو عمل میکنه.




Re: دامبلدور چطور بلافاصله از اتفاقات افتاده در گودریک هالو باخبر شد ؟
پیام زده شده در: ۱۰:۲۳ دوشنبه ۱۱ دی ۱۳۸۵
#48

كورن اسميت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۵۷ شنبه ۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۷:۱۶ چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۸۷
از کوچه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 352
آفلاین
هووووم...
من یه دفعه یه چیزی به ذهنم رسید نمی دونم بقیه دوستان بهش اشاره کردن یا نه...
ممکنه این قضیه با شخصیت R.a.b ارتباط داشته باشه...یعنی کسی که اونجا حضور داشت هR.a.b بوده...جادوگری که تونسته یکی از هوراکسس های ولدی رو نابود کنه پس حتما می تونسته بدون اطلاع اون اوضاع رو زیر نظر بگیره و پس از اون به صورت پنهانی به دامبل خبر بده...
ولی یه نکته هم وجود داره...دامبل اصلا R.a.b رو می شناخته؟
یا اینکه R.a.b به عنوان یه شخص ناشناس خبر رو به دامبل داده بود و اصلا خودشو معرفی نکرده؟
R.a.b نشون داده جادوگر باهوش و قدرتمندیه پس هر کاری می توسته بکنه...قضیه شنل نامرئی رو هم میشه یه جورایی به این شخصیت ربط داد...
با اینکه احتمالش کمه R.a.b به دامبل خبر داده باشه ولی با این وجود می شه روش حساب کرد...چون به هر حال این شخصیت در جایی از داستان باید رو بشه...
این فقط در حد یه حدسه...من بحث دیگه ای سرش ندارم...اگرم ایده ی تکراریی بود به بزرگی خودتون ببخشید


[b][size=medium][color=336600][font=Arial]ما همگی اعتقاد داریم که باید خدا را کشف کرد.دریغا که نمی دانیم هم چنان که در انتظار او به سر می بریم ، به کدام درگاه


Re: دامبلدور چطور بلافاصله از اتفاقات افتاده در گودریک هالو باخبر شد ؟
پیام زده شده در: ۹:۴۸ دوشنبه ۱۱ دی ۱۳۸۵
#47

کرام سابق


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۳ دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۵۰ شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲
از هاگوارتز..تالار اسلیترین
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 901
آفلاین
واقعا عالی بود الیاس عزیز
به همه توصیه میکنم پست زیر رو بخونن

بعضی از نکاتی که گفی خیلی عالی بودن
مخصوصا اینکه گفتی:
نقل قول:

- اینکه کسی غیر از ولدمورت و پاترها اونجا نبوده اشتباهه. مطمئنا حداقل پیتر اونجا بوده با توجه به همون دلایلی که قبلا گفتم هم اون قضیه طلسم رازداری جیمز که توضیح دادم و هم اینکه چوب ولدمورت پیش پیتره اونایی که میگن پیتر اونجا نبوده اول بگن چوب ولدی چجوری از دست پیتر سر در اورده؟


این بالا رو به هری و بلیز عزیز ارجاع میدم
--------------
با بسیاری از حرفایی که زدی موافقم

البته برای جوابهایی که به فرضیه من دادی جواب هم دارم

1-دلیلی نداره هر موقعی و هر زمانی جادوگری ذهن جویی کنه...مطمئنا دامبلدور نمیومده افراد خودشو ذهن جویی کنه.در ضمن دست دامبلدور بعد از خیانت پیتر،به او نرسید

2-خب منم نگفتم هری رو جان نداده....بلکه شنل نامرئی رو کشیده روی هری تا کسی نتونه اونو پیدا کنه

3-احتمالا آدرس داده بوده که مثلا زیر شومینست ...ولی خب در مورد اینکه میگی دامبلدور گفته شنل رو پدر هری بهش داده حق با توئه!!!اینجا رودر نظر نگرفته بودم

4-این سئوال در کل کتاب مطرحه و صرفا خاص تئوری من نیست
-----------
به هر حال این ی تئوری موضعی هستش و احتمال اینکه به واقعیت بپیونده زیر صفره
------------------------------------
نقل قول:

امکان داره جیمز با طلسمی غیر از اوداکداورا مرده باشه؟


من متوجه نمیشم که این چه فرقی رو در داستان ایجاد میکنه
ولی درمورد لیلی اونز حق با شماست...چرا اون حق انتخاب داشت و میتونست زنده بمونه؟ولدمورت یهویی دلرحم شده بوده؟اهل ضعیفه کشی نبوده؟

نقل قول:

امکان داره دامبلی حافظه هری از اون شب رو بررسی کرده باشه؟

احتمالش هست ولی خب هری چیز واضحی به خاطرش نمیاد مگه اینکه در ضمیر ناخوداگاهش چیزی مونده باشه


ویرایش شده توسط بارون خون آلود در تاریخ ۱۳۸۵/۱۰/۱۱ ۹:۵۳:۲۲

کرام اسبق!

قدرت منتقل شد!


Re: دامبلدور چطور بلافاصله از اتفاقات افتاده در گودریک هالو باخبر شد ؟
پیام زده شده در: ۲۳:۲۰ یکشنبه ۱۰ دی ۱۳۸۵
#46

درکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۳۶ یکشنبه ۳ دی ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۴:۱۱ پنجشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۴
از اون بالا کفتر که هیچ، کرکس هم نمیاد
گروه:
کاربران عضو
پیام: 299
آفلاین
باز هم سلام
فرد ویزلی:
اول اینکه اسنیپ با گفتن مرگ لیلی و جیمز اولین جاسوسیش رو نکرده طبق گفته دامبلدور اسنیپ یک سال قبل از سقوط ولدمورت جاسوسی می کرده دوم دامبلدور احتمالا از طریق فردی که اونجا بوده خبردار نشده چون اگه اون فرد طرف دامبلدور بود به لیلی و جیمز کمک می کرد و اگه طرف ولدمورت بود این موضوع رو به دامبلدور نمی گفت. بنابراین دامبلدور از طریق دیگه ای خبردار شده شاید همون تابلو شما، شاید فرضیه من یعنی خبردادن خود جیمز و لیلی شاید از طریق فرد سومی که مراقب خونه بوده و دهکده بود شایدم از طریق شکلات های قورباغه ای! شایدم مهران مدیری کات داده اینو بهش گفته (چشمک) شایدم (البته خدا نکنه) اشتباه رولینگه
بارون خون بار عزیز:
فرضیه خوبی ولی ایراداتی داره:
1- پیتر اکلیومانسی (چفت شدگی) بلده چون اگه نبود دامبلدور می فهمید داره دروغ میگه و بهش مشکوک میشد.
2- در ضمن اسنیپ برای نجات دادن هری زیاد دودل نمیشده چون اون با جیمز دشمن بوده نه پسرش و اگه اسنیپ رو خوب فرض کنیم برای نجات هری کوچولو تعلل نمی کرده و در ضمن اگه جون هری رو نجات داده بود دیگه سال اول خودشو مدیون نمی دونست
3- اگه مرگخوارایی مثل بلاتریکس و کراوچ و ... نمی تونن هری رو زیر شنل پیدا کنن هگرید چطوری این کارو کرد؟ و بعدشم دامبلدور میگه پدرت شنل رو داد به من. یعنی دروغ میگه؟ عجــــــــــب
4- بازم این بی جواب می مونه که چرا دامبلدور خودش نرفت اونجا حداقل یه سر هری رو ببینه.
Deathly Hallows:
1- غلبه احساس خشم به دین ممکنه ولی مردن لیلی و جیمز تو دستور نبودن دلیل خوبی نیست. ولدمورت گفت:مادرت نباید میمرد. پس پدرش چی؟ اگه مرگ اونا تو دستور کار نبوده چرا ولدمورت نمیگه بابات نباید میمرد؟ (البته به بحث مربوط نیست ولی من یه نظریه دارم که احتمالا هورکراکس پنجم با مرگ جیمز ساخته شده و احتمالا دلیل اینکه ولدمورت نمی خواسته مادر هری رو بکشه اینه که ساخت هورکراکس قبلی باعث ضعفش شده و ...)
2- در مورد مادر هری احتمالا کاملا می دونسته وگرنه چه دلیلی هست که اصلا مقاومت نکنه (لااقل می تونست کمک جیمز یه استیوپیفای بگه که) حتی فرار هم نکنه و فقط به ولدمورت التماس کنه؟ چون احتمالا همین نقشه رو کشیده بود. در مورد اون که میگه ندانسته محافظتی بهش داد. محافظتی که ازش حرف می زنه اونیه که نمی تونه به هری دست بزنه. می بینی که برای اینکه بگه اون محافظت از بین رفته فقط به هری دست میزنه وگرنه باید رای اثبات این باید همون جا هری رو می کشت تا مطمئن شه. و همین طور هم اینه که ولدمورت فقط برای برگشتن طلسم به خودش از موضوع باخبر نشده بلکه میگه اون جادو رو فراموش کرده بودم یعنی جادویی بوده که عده ای ازش خبر داشتن
3- از زمان دقیق خبر نداریم ولی هر زمانی که بوده قبل از سقوط ولدمورت بوده و بعدش از عبارت "اما در حال حاضر" نمی شه نتیجه گرفت که دامبلدور بعد از یه اتفاق به خصوص به اون اعتماد پیدا کرده اگه از همون اول برگشتنش هم اعتماد داشته باشه همین عبارتو استفاده می کنه. در ضمن اسنیپ پشیمونیش را باگفتن اینکه ولدمورت دنبال لیلی و جیمزه ابراز کرده وگرنه دامبلدور از کجا می دونست که ولدمورت دنبال اوناس نه لانگباتم ها؟ و از همین جا هم میشه نتیجه گرفت که اسنیپ یک سال قبل از اون اتفاق برگشته چون پاترها یک سال قبل از اون واقعه قایم شدن.
4- فهمیدن اینکه طلسم به ولدمورت برگشته از عهده یه کارآگاه ماگل هم برمیاد. از طریق نحوه افتادن و محل اجساد. تازه دامبلدور رد جادوهایی که ولدی 10-15 سال پیش تو غار اجرا کرده رو پیدا میکنه رد آوداکداورا رو پیدا نمی کنه؟ دوما دامبلدور خودش میگه من اتفاقات رو حدس میزنم. بعدشم اگه تو لیلی و جیمز رو ببینی که آوداکداورا مردن نتیجه میگیری ولدمورت با سکتوم سمپرا هری رو زده!؟!
هری پاتر:
1- اینکه کسی غیر از ولدمورت و پاترها اونجا نبوده اشتباهه. مطمئنا حداقل پیتر اونجا بوده با توجه به همون دلایلی که قبلا گفتم هم اون قضیه طلسم رازداری جیمز که توضیح دادم و هم اینکه چوب ولدمورت پیش پیتره اونایی که میگن پیتر اونجا نبوده اول بگن چوب ولدی چجوری از دست پیتر سر در اورده؟ بعد هم یه جواب برای موضوع طلسم رازداری پاترها پیدا کنن. نکته بعدی هم اینکه وجود فرد چه زیر شنل چه روی شنل چه وسط شنل(!) اصلا بزرگ بودن ولدمورت رو زیر سوال نمیبره. مگه دامبلدور جادوگر بزرگی نبود پس چطور از انیماگوس شدن پیتر و سیریوس و جیمز خبر نداشت؟ ولدمورت هم همون طوری از حضور پیتر خبردار نشد.
2- شکنجه شدن لانگباتم ها بعد از سقوط ولدمورته. چرا؟ الف) لسترنج ها و ... برای فهمیدن محل اختفای ولدمورت اونا رو شکنجه کردن ب) سیریوس اونا رو موقع افتادن به زندان دیده و سیریوس بعد از سقوط ولدمورت زندانی شده ج) چون اونا داشتن بیا بریم دشت می خوندن د) نه! اصلا! (به سبک مهران مدیری)
3- به نظر منم دادن شنل به دامبلدور مهمه ولی تا جاییکه یادمه دامبلدور میگه پدرت اونو به من داد یعنی قبل از اون اتفاقات.
Yulia Potter: ولدمورت به مرگخواراش پناه نبرده وگرنه بلا و بارتی و ... رفته بودن دنبال نخود سیاه؟ بعدشم اگه ولدمورت به اونا پناه برده بود و اونا کمکش نکرده بودن وقتی برگشت زندشون می ذاشت؟ تازه خودشم گفت که شما دنیال من نگشتید. یعنی چی؟
------------------------------------------------------------------------
یه نکته رو یادآوری کنم که فک کنم لازمه چون احتمالا با توجه به حرفام میشه برداشت کرد که من خلاف این فک می کنم:
تا جاییکه من یادمه دامبلدور و هیچ کس دیگه (به جز کراوچ در نقش مودی) نمی گه که ولدمورت با آوداکداورا به هری حمله کرده! البته ما اینو میدونیم چون اون نور سبز رو در خاطرات هری میبینیم.
------------------------------------------------------------------------
خب حالا یه سوال ابته زیاد به این مربوط نیست که دامبلدور چطور از قضیه باخبر شد ولی اگه جواب مثبت باشه میشه ربطش داد.
امکان داره جیمز با طلسمی غیر از اوداکداورا مرده باشه؟
یه سوال دیگه هم بپرسم:
امکان داره دامبلی حافظه هری از اون شب رو بررسی کرده باشه؟



Re: دامبلدور چطور بلافاصله از اتفاقات افتاده در گودریک هالو باخبر شد ؟
پیام زده شده در: ۱۸:۰۶ یکشنبه ۱۰ دی ۱۳۸۵
#45

هستیا جونز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۴:۰۱ یکشنبه ۱۰ دی ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۰:۱۱ پنجشنبه ۱۴ دی ۱۳۸۵
گروه:
کاربران عضو
پیام: 5
آفلاین
من فکر میکنم اصلا پای کسی در میون نبوده ! وقتی ولدمورت قدرتشو از دست میده و ضعیف میشه به سمت مرگخوارهاش پناه میبره و اولین کسایی که میفهمن مرگخوارها هستن و حالا از طریق اسنیپ یا یه جاسوس دیگه یا ... این موضوع به گوش دامبلدور میرسه .



Re: دامبلدور چطور بلافاصله از اتفاقات افتاده در گودریک هالو باخبر شد ؟
پیام زده شده در: ۱:۰۸ یکشنبه ۱۰ دی ۱۳۸۵
#44

Irmtfan


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۹:۵۷ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵
از پریوت درایو - شماره 4
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3125
آفلاین
ببینید برای عدم وجود فرد دیگه دلیل وجود داره و اون اینه که تا الان در 6 کتاب نشده ولدمورت از حضور اشخاص چه زیر شنل چه روی شنل با خبر نشده باشه. اگه بپذیریم کسی اونجا بوده یعنی ولدمورت رو دست کم گرفتیم و این نقض جریانات کتابه

مگه اینکه یکی همراه ولدمورت رفته باشه.


نقل قول:
یک موضوع دیگه هم هست که اثبات می کنه یک نفر (حالا یا اسنیپ یا هرکس دیگه)تو گودریک هالو بوده:دامبلدور از کجا مطمئن بوده که ولدمورت از طلسم اوادا کداورا استفاده کرده؟


این بار ها گفته شده ولدمورت همیشه از طلسم آواداکدورا استفاده میکرده
اون موقع این کار هر روزه ولدمورت بوده مطمانا با بیل که آدم کشی نمیکرده

ولی این جریان نرفتن دامبلدور و رفتن هگرید مبهمه و هیچ تیوری قابل قبولی ارایه نشده

لانگ باتم ها هم خیلی مبهمه و مشخص نیست ایا ازشون محافظت میشده یا نه و آیا شکنجه شدن اونا قبل از پیشگویی بوده یا بعد از پیشگویی.

مساله زمان در این کتاب های هری پاتر خیلی مهمه باید از اتفاقات و سیر زمانی اونا مطمان بود تا بشه نتیجه گیری کرد.

از نظر من چیزی مهمتر از آوردن هری وجود داشته که دامبلدور خودش نرفته و اون کار مهمتر رو خودش انجام داده و احتمالا فاصله گودریکز هالو تا پریوت درایو خیلی زیاد بوده

و در ضمن با توجه به حرف رولینگ این دادن شنل نامریی به دامبلدور اهمیت داره و فک میکنم این ربط داره به این تاپیک


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۳۸۵/۱۰/۱۰ ۱:۰۹:۳۵

Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.


Re: دامبلدور چطور بلافاصله از اتفاقات افتاده در گودریک هالو باخبر شد ؟
پیام زده شده در: ۰:۲۳ یکشنبه ۱۰ دی ۱۳۸۵
#43

فرد ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۳ سه شنبه ۱۳ مرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۴:۱۲ یکشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۷
از کوچه دیاگون - مغازه جیب بر های جادویی ویزلی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 185
آفلاین
نقل قول:


اسنیپ میره پیشگویی رو به ولدمورت میگه...ولدمورت هم تصمیم میگیره هری رو بکشه

خب ولدمورت تحقیق میکنه از پیتر پتی گرو و میفهمه که او رازداره...در نتیجه مجبور میکنه پیتر پتی گرو رو که دست نوشته ای بنویسه و محل پاتر ها رو لو بده

ولدمورت شب به تنهایی به خانه پاترها میره و میخواد هری رو بکشه

از طرفی اسنیپ توسط پتی گرو از قضیه با خبر میشه(( با چفت شدگی))....از اونجا که یکبار جونشو به جیمز مدیون بوده میره که کمکش کنه((راهنمایی میکنم شمارو به این حرف دامبلدور که میگفت: اسنیپ از این موضوع خیلی پشیمون شده بوده...هری))...اما کمی دیر میرسه و تنها صحنه ، حمله ولدمورت به هری رو میبینه((توجه کنید که زیر شنل نبوده)) و میبینه که طلسم به سمت خود ولدمورت برمیگرده و بدن ولدمورت از بین میره.....



دقیقا منظور من هم همین بود ، مثل اینکه در مورد مخفی شدن به روشی غیر از شنل و داشتن دست خط پیتر پتیگرو هم نظریم . ولی بقیه داستانت >>> چرا دامبلدور خودش نباید واسه همچین چیز مهمی بره ؟ دامبلدوری که بیش از هر چیزی به هری اهمیت میده .

یه چیز دیگه هم هست . اگه اسنیپ دینشو به جیمز با نجات دادن هری ادا کرده بود پس چرا دوباره و چند باره تو سالهای بعدی جون هری رو نجات داد ؟ ساده هست چون اسنیپ به دامبلدور وفا دار بود و یا هنوز هم هست


بی صبرانه منتظر جلد روی کتاب هستم . کسی نمیدونه کی قراره طرح روی جلد رو بدن بیرون ؟ فکر نمیکنم به این زودی ها باشه


ویرایش شده توسط فرد ویزلی old در تاریخ ۱۳۸۵/۱۰/۱۰ ۰:۳۰:۵۷

تصویر کوچک شده


Re: دامبلدور چطور بلافاصله از اتفاقات افتاده در گودریک هالو باخبر شد ؟
پیام زده شده در: ۰:۰۵ یکشنبه ۱۰ دی ۱۳۸۵
#42

deathly hallows


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۳ جمعه ۱ دی ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۵:۴۹ پنجشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 10
آفلاین
خطاب به الیاس خان:
دوست من تو پستتون جندتا نکته مبهم وجود داره که یکی یکی عرض می کنم
نقل قول:
...اسنیپ اگه اونجا بود امکان نداشت وایسه تماشا کنه : اون به جیمز مدیون بود و می دونیم که می خواست دینشو ادا کنه ...

باید خدمتتون عرض کنم که اولاً که ما هیچ چیزی در مورد اقدامات اسنیپ در مورد ادای دینش به جیمز قبل از اومدن هری به هاگوارتز نمی دونیم.ثانیاً ممکنه که تنفر اسنیپ بر احساس دینش غلبه کرده باشه(کمااینکه بار ها این مسئله تو هاگوارتز در مورد هری رخ داده).اصلاً ممکنه که اسنیپ بعد از کشته شدن جیمز و لیلی متوجه قضایا بشه چون کشتن جیمز و لیلی تو دستور کار نبوده و رفتن ولدمورت به گودریک هالو فقط برای کشتن هری بوده.تو کتاب هم تصریح می شه که ولدمورت به لیلی می گه که از سر راه برو کنار.به هری هم می گه که مادرت نباید کشته می شد.از همه این صحبت ها می شه نتیجه گرفت که اسنیپ هیچ اقدامی نکرده و نه می تونسته برای ادای دینش به جیمز تو شب مرگ اون ها بکنه.
نقل قول:
...و در ضمن لانگ باتم ها قایم نشدن پس دامبلدور می دونست ولدی میاد سراغ پاتر ها و مطمئن اسنیپ اینو بهش گفته چون دامبلدور جاسوس دیگه ای نداشته...

اولاً که پاترها سرخود که مخفی نشدن دامبلدور بهشون گفت.ثانیاً دامبلدو به هیچ وجه نمی دونسته که ولدمورت سراغ کدوم خانواده می ره.البته این موضوع خودش مبهمه که چرا ولدمورت هری رو انتخاب کرده و چرا دامبلدور بیشتر نگران پاتر ها بوده تا لانگ باتم ها .ولی در نهایت ما که نمیدونیم لانگ باتم ها مخفی نشده بودن(چون تو کتاب مطرح نشده و حتی بحثش هم نشده ،نمی شه در موردش با قطعیت نظر داد)در ضمن تو اون زمان اسنیپ اصلاً فرد قابل اعتمادی نبوده.چون دامبلدور ممکن بود فکر کنه که اسنیپ برای جاسوسی به سمت اون ها اومده.پس تا دلیل محکمی برای وفاداری اسنیپ پیدا نکرده بود مطمئناً به اون اعتماد نمی کرد.پس نمی شه رو این مسئله حساب کرد که اسنیپ قبل از حمله چیزی به دامبلدور گفته باشه.
نقل قول:
در ضمن چرا کسی نمی دونه چرا اون طلسم برگشت؟ لیلی می دونست (برای همین فرار نکرد) دامبلدور هم می دونست ولدی هم می دونست...

مادر هری نمی دونسته که با فدا کردن خوش چه قدرتی به پسرش داده.(تو کتاب چها ولدمورت وقتی داره برای مرگخوار ها سخنرانی می کنه می گه:«ندانسته مقاومتی در وجود پسرش به جا گذاشت که باعث شد جونش در امان بمونه.»)پس قضیه لیلی منتفیه.در مورد دامبلدور هم که از همون اول از قضایا خبر نداشته که بخواد همچین نظری رو بده.مطمئناً بعد از با خبر شدن از بازگشتن طلسم به سمت ولدمورت تونست یه همچین نتیجه گیری بکنه.ولدمورت هم که معلومه می دونسته چون طلسم به خودش برگشت نه به در و دیوار که .
نقل قول:
...در ضمن توی دادگاه دامبلدور صراحتا میگه که اسنیپ از یک سال پیش برای من جاسوسی می کرد...

نه تو کتاب همچین چیزی نوشته نشده متن دقیق اینه:
«سیوروس اسنیپ واقعاً مرگخوار بوده اما قبل از سقوط ولدمورت به ما پیوست و جاسوس ما شد.با این کار جون خودش رو به خطر انداخت.(خودم:به ادامه دقت داشته باشین)اما در حال حاضر اگه من مرگخوار باشم اونم مرگخواره.»این دو تا نکته رو کاملاً روشن می کنه.یک:ما از تاریخ پیوستن اسنیپ به دامبلدور خبر مداریم.دو:اسنیپ بعد یک ماجرای بخصوصی(همونطور که قبلاً هم گفتم) به وفاداری اسنیپ مطمئن شد.
******************
یک موضوع دیگه هم هست که اثبات می کنه یک نفر (حالا یا اسنیپ یا هرکس دیگه)تو گودریک هالو بوده:دامبلدور از کجا مطمئن بوده که ولدمورت از طلسم اوادا کداورا استفاده کرده؟اصلاً از کجا اینقدر مطمئن بوده که طلسم برگشته به سمت ولدمورت؟همه این چرا ها اثبات می کنه که یک ناظر عینی اونشب تو محل واقعه بوده و از نزدیک شاهد ماجرا بوده.








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.