راز کتیبه سنگی :عصر دیروز گزارشی از کشف یک کتیبه متعلق به 2000 سال پیش در غرب ایالت مالاندورا منتشر شد!این کتیبه تاریخی به صورت زیر بر روی سنگ تراشیده شده است :
روزگاری فرا خواهد رسید که لیک نه چون مانند آن در گذشته است و نه در حال و نه اجباری از آن در آینده! مردمان جادوگر را نه رنجی از هرا است و نه سازشی با مخذولیت! نه رنجی در فرای آن است و نه بیمی در درون.
باری...می رسد بدان جایی که جامعه جادوگری رو به تقلیل گذارده تا به آن حد که به چهار دیواری در ابعاد دو گز در دو گز رسد . هر یک از مردمان چه ساحره و چه جادوگر آهنگی سر دهند و زورقی بر دست گیرند و نمادی بر بالای آن برافراشند.
شیپورهایشان طوماری از تعلل ، تاس هایشان سرریز از اشتلم ، تلطفشان بی رنگ چون مینا ، جوال هایشان بحبحه ی استیصال ، سحاب سعایتشان سایه گستر و یک ریز و متواتر در شولای متفرعات!
عقار پیوسته براین شکلیات آکروباتیکشان زهر خند زند و ارتجالا چون عادت معهودش شمایلی بسان قاپوچی سازد و تصنیفی در ورای صنعت صیغه بلعت بسراید . حال چه خوش بیاید و چه نیاید!
زهی...در این مابین ، آدمی جادوگران چوب به دست، طلسم های رقعه را با ته مایه ایی از خدعه ها به کوکب آسمان یک دگر روانه می کنند و یک دم نمی نگرند در ضمیرشان!
ترگی بر سر می گذارند و سوار بر باره ایی ... مخیله شان دائم تپق می زند اما چه حیف که ...نقطه نقطه را به هم پیوست می دهند و از آن کتلی سازند به ارتفاع اورست!
فلفور در یرغو یا به اصطلاح همان امروزی ها عدلیه را دق الباب می کنند. به ناورد با یک دگر می روند ؛ ادای قوال های چیره دست را در می آورند و در جا مشبکت می کنند!
آه... آه... از آن امان که دیر جنبید یا باید تبتلی جویی و مهجوری بر گزینی ، مورب گردی و مقهوری در پیش گیری یا آن که چون زندیقی از دیارشان رحیل گردی و خود را به خسبیدن زنی!
آوندت می کنند . گاه بر اورندت می نشانند و گاه با قلماسنگ رجمت می زنند . استنکاف زدن از رأیشان به معنای بر تن کردن دراعه ایی از غدر در نظرشان می نمایاند .
هان...اما به گوش باش که این زلازل تو را از جا بر نکند . از این معمر بشنو که نه نفحه و نه نفیر ملنگت نکنند . وقیعت را چون عغدی از گردن بستان و راغ زراعت را از دوال خود پاره کند!
ایدر...از تتمه سطحت خایب مشو! نمطی بی معارضه در پیش گیر و به لت زدن دیگر آدمیان جادوگر نیز نپرداز! در کسوت مشنگان مشو و در پی هزاهز همیان مده!
باشد که مرلین آن او که خطواتش برای کسان امهال بود و ایجازش بدیع ، رواقی را برژکیدن هایتان بگستراند و شما را به سبب جنحه هایتان در حق یک دگر به باد افره مگیرد.
تلبیس را از خود بزدایید و جال هایتان را بند بند کنید . ردای کانایی از تن بربایید و موهبت و مودت را سرمایه مطلق خود سازید که چون لمحه ایی بیش روزگاری را در کنار هم نزییید!!!
لازم به یاد آوری است که تاکنون هیچ یک از باستان شناسان وزارت خانه موفق به ترجمه ی این کتیبه سنگی نشده اند . هوم ... شما چه طور؟!
___________________________________________________
دو درصد هم نمی زنی!
دوستان عزیز چنان چه اگر و تنها اگر در آندرستند گوشه چشمی از این پست مشکل دارید...خب مشکل دارید دیگه...به من چه!
پیشاپیش از ناظران این انجمن برای ترجمه خط به خط این پست و سبک سنگین کردن آن به شدت تشکر می کنم...