هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۹:۵۷ سه شنبه ۱۴ فروردین ۱۳۸۶

كورن اسميت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۵۷ شنبه ۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۷:۱۶ چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۸۷
از کوچه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 352
آفلاین
از این به بعد جهت بالاتر رفتن سطح شعر ها و جذاب شدن این تاپیک من به شعر ها امتیاز می دن و احیانا ممکنه نقد هم بکنم...امتیاز ها از 5 نمره خواهد بود و من سعی می کنم به مرور زمان سطح شعر ها رو بالاتر ببرم تا اگه شد در آینده شاهد این باشیم که به صورت شعر نمایشنامه نوشته بشه که به نظر من سوژه ی خیلی جالبیه!!!
با تشکر
ناظر گیزر انجمن جادو و جادوگری


[b][size=medium][color=336600][font=Arial]ما همگی اعتقاد داریم که باید خدا را کشف کرد.دریغا که نمی دانیم هم چنان که در انتظار او به سر می بریم ، به کدام درگاه


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۸:۴۶ سه شنبه ۱۴ فروردین ۱۳۸۶

پرد فوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۵۴ جمعه ۱۰ فروردین ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۵:۳۶ شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۸۶
از در به در!خوابگاه برای من جا نداشت!!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 136
آفلاین
نام شعر:شاهکار جادو

شاهکار را جادو می کند دانی ندانی؟
اگر جادوگری خوبی یا که جزو بدانی؟
گر مرگخوار باشی از این دم
بگذری یا نگذری ای تو عزیزم
به بدنامی شوی معروف و مشهور
که هستی در گروهی چه بسا شوم
گر شعر من این مرگخوار هارا سازد ادب
همه ی جادوگران را هموار سازد یهو
گل از گلخانه ی هاگوارتز در اید که چه زود
بهاران این سایت جادویی در آید که چه زود

ببخشید اولین بارمه از خودم شعر جادویی در وکنم.


ویرایش شده توسط هيستيا جونز در تاریخ ۱۳۸۶/۱/۱۴ ۱۸:۵۱:۱۶
ویرایش شده توسط هيستيا جونز در تاریخ ۱۳۸۶/۱/۱۴ ۱۸:۵۹:۱۱

تصویر کوچک شده









عضو رسمی محفل ققنوس

-------------------------------------
در مسابق


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۹:۳۹ یکشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۸۶

پیوز قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
از توی دیوارای تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1511
آفلاین
واقعا چقدر شما بی ذوقین ... واقعا که لیل اوانز عزیز حق داشت ... از یک هفته پیش که من شعر نوشتم هیچکس شعری ننوشته

دگر نشنیده ام اشعار نغزی / دگر نایاب شد طبعی و مغزی
دگر گوینده ها شعری نگویند / دگر راه من و لیلی نپویند
شده تاپیک اند بی خیالی / شده از شعر ها خالی خالی
کسی در کوی شعر نو نیاید / کسی راه غزل را پا نساید
دگر شاعر در این تاپیک ها نیست / چگونه این تاپیک باید شود بیست ؟
نه من قادر بوم تنها بگویم / نه دیگر کس بیاید تا بجویم
از او شعری مثال شعر سعدی / هو او گوید چنین هم فرد بعدی
دلم بگرفت از بی طبع و شوقان / دلم بگرفت از بی عشق و ذوقان
اگر هر کس فقط یک بیت گوید / تواند راه نسلش را بپوید
مثلا ما ز نسل آریاییم / همه عارف و شاعر ، بی ریاییم
اقلا شعر نویی را بگویید / اقلا راه را از من بجویید
همین باشد سخن هایم عزیزان / سر من هم گرفته درد اینسان

-----------------------------------------------------------

شعری هم از خودمان : خیلی ضعیفه !

زور

زور را اینگونه معنی می کنم / زور را معنی به معنی می کنم
زور یعنی ولدمورت لایزال / زور یعنی کاکاروف بی خیال
زور یعنی عشق لرد عقرب به مرگ / زور یعنی ماگلی شد برگ برگ
زور یعنی مالفوی نژاد پرست / زور یعنی اوری هر روز مست
" عقربا " زور از تو و ارباب توست / مرگ خواری زور بوده از نخست

شاعر : لرد عقرب متخلص به "عقرب"


هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


تصویر کوچک شده






A Never Ending Story ...


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۹:۴۹ جمعه ۳ فروردین ۱۳۸۶

پیوز قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
از توی دیوارای تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1511
آفلاین
گفتگو در تاپیک

سلام ای دوستان تازه همدم / کمی با چو خود باشید کمکم
اگر من عضو تازه هستم اکنون / به این سایت شما دل بستم اکنون
فقط حرفی بگویم بعد خاموش / ولی این حرف را لطفا کنید گوش
به جای شعر های بی ثمر ، باز / کمی باهم کنید حرفی رو آغاز
یکی یک بیت گوید دیگری هم / به این صورت شود شعری کماکم
ولی موضوع چیز بی نصیبیست / قوائد در ره شاعر غریبیست
هر آنکس کو بخواهد شعر گوید / اگر باید قوی از خود بگوید
هر آنچه دوست دارد قلب آنکس / بگوید بهر هر انسان و هر کس
همین بوده سخن هایم دگر نیست / اگر اینگونه باشد ، شعر شود بیست !!


هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


تصویر کوچک شده






A Never Ending Story ...


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۸:۲۸ جمعه ۳ فروردین ۱۳۸۶

پوریا دفتری بشلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۲ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۰:۴۶ جمعه ۱۷ فروردین ۱۳۸۶
از یک جایی در این دنیای بی کران
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 85
آفلاین
نام شعر : دست های پدر
قالب شعر : نو
گفت مادر،که :دست هایت کو؟
پدرم خنده زد نمی دانم
مادرم گفت:پیش او هستند؟
و شنید از پدر چه میدانم
مادرم گفت:من یقین دارم
که بهشتی شدند دستانت
پدرم بغض کرد:اما زن
مانده ام در غم زمستانت
مادرم گفت:دست هایت ما
من و علی دو دست تو هستیم
پدرم خم شد و نشست و گریست
ما ولی بغض خویش نشکستیم
رو به من کرد مادر و پرسید:پدرت را چگونه می بینی؟
گفتم:او را دو بال بر شانه است
آه مادر نگو نمی بینی
مادرم آمد و مرا بوسید
گفت:این راه و رسم جان بازی ست
گفتم:آری،برای کشور ما
پدرم مایه ی سرافرازی ست
شاعر : سوروس اسنیپ


شناسه قبلي من
هرگز یک اژدهای خفته را قلقلک ندهید .


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۲:۲۵ جمعه ۳ فروردین ۱۳۸۶

پیوز قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
از توی دیوارای تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1511
آفلاین
نقل قول:

لیلی اوانز نوشته:

بگفتي شعريو كردي كبابم!/چو كوه يخ بُدم كردي تو آبم
كنون چون باب كل كل باز كردي/سرودن بهر من آغاز كردي
گُهر اشعار من را نيز كن گوش:/سخن بسيار اما كو كجا گوش؟
بيا غوغا كنيم اي يار باهوش/نگردد اين تاپيك سردو فراموش
يكي سوژه بگوييم و بخنديم/به روي بي هنر ها در ببنديم
هر آنكس طبع شعري ناب دارد/هر آنكس ذوق و شوق و تاب دارد
به لطف ناظر و تمرين بسيار/سرايد شعري و گردد به ما يار
هر آنكس رو كند بي حرف و بي باج/كه مي خواهد شود چند مرده حلاج...
كنون من سوژه اي سازم برايت/ز بهر طبع خوب و دُر سرايت
كدامين سوژه باشد بهتر از اين/«هري» را آوريم اول به تمرين
كنون نظم«هري» را ساز كردم/سرودن بهر او آغاز كردم:

يكي طفلي بُدي در هالو گودريك/كه روزي گشت او ارباب بوك بيك
به كله،زخميو به گونه گلفام/دو چشمش سبز مثل كاهوي خام
چو او قدي كشيدو چهره اي ساخت/چه بس دختر كه خر شد دل بدو باخت!
پراوتي پاتيلو،جينيو،چو چانگ/ همه اندر نخ او بوده شش دانگ
يكي اشعار مي گويد برايش/يكي چشمك فرستد در قفايش
يكي در آرزوي بوسه اي ناب/ببسته چشم هايش رفته در خواب
يكي معجون عشقي بار كرده/يكي "زوم" روي چشم يار كرده...

منتظر جواب دوستان هستم


این هم در جواب لیلی اوانز : ایام قبل از هاگوارتس هری پاتر :

تو گفتی از هری من هم بگویم / مگر راهی برای خود بجویم
به سال یک یک و یک نه و هشتاد / یکی فرزند از نسل پاتر زاد
به رخ زیبا و بر مو پر کلاغی / به سر یک زخم ، چشمش هم که زاغی
به روز جشن یک سالگی او / رغیبش آمد از در یا ز پستو
پدر کشت و به مادر گفت با خشم / به من ده آن کمین طفل زغن چشم

گذشت از آن زمان ها سال و ماهی / شکفت آن یک پسر همچون گیاهی
در آن هنگام در روزی چو هر روز / یکی پیغام آمد بهر این هوز *
که سوی سکوی نه سه چهار آی / ره خود سوی هاگوارتس بعد بنمای
هری هم سوی آن جادوگران رفت / به سوی بهترین ها و سران رفت

پایان


==========
هوز معنی پسر حلال زاده و مشروع می دهد !


ویرایش شده توسط Lord Scorpion در تاریخ ۱۳۸۶/۱/۳ ۱۹:۳۵:۵۸

هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


تصویر کوچک شده






A Never Ending Story ...


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۲۱:۱۰ سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۳۸۵

آبرفورث دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۲ سه شنبه ۱۹ دی ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۰:۴۷ یکشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۱
از کافه هاگزهد
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
پیام: 514
آفلاین
لیلی نوشته :
نقل قول:
بگفتي شعريو كردي كبابم!/چو كوه يخ بُدم كردي تو آبم كنون چون باب كل كل باز كردي/سرودن بهر من آغاز كردي گُهر اشعار من را نيز كن گوش:/سخن بسيار اما كو كجا گوش؟ بيا غوغا كنيم اي يار باهوش/نگردد اين تاپيك سردو فراموش يكي سوژه بگوييم و بخنديم/به روي بي هنر ها در ببنديم هر آنكس طبع شعري ناب دارد/هر آنكس ذوق و شوق و تاب دارد به لطف ناظر و تمرين بسيار/سرايد شعري و گردد به ما يار هر آنكس رو كند بي حرف و بي باج/كه مي خواهد شود چند مرده حلاج... كنون من سوژه اي سازم برايت/ز بهر طبع خوب و دُر سرايت كدامين سوژه باشد بهتر از اين/«هري» را آوريم اول به تمرين كنون نظم«هري» را ساز كردم/سرودن بهر او آغاز كردم: يكي طفلي بُدي در هالو گودريك/كه روزي گشت او ارباب بوك بيك به كله،زخميو به گونه گلفام/دو چشمش سبز مثل كاهوي خام چو او قدي كشيدو چهره اي ساخت/چه بس دختر كه خر شد دل بدو باخت! پراوتي پاتيلو،جينيو،چو چانگ/ همه اندر نخ او بوده شش دانگ يكي اشعار مي گويد برايش/يكي چشمك فرستد در قفايش يكي در آرزوي بوسه اي ناب/ببسته چشم هايش رفته در خواب يكي معجون عشقي بار كرده/يكي "زوم" روي چشم يار كرده...


عجب بابا تو ای لیلی چه گفتی ؟ / تو شعر گفتن عجب گردن کلفتی
به لطف این همه اشعار نابت / کنون شعری بگویم در جوابت
چرا نظم هری را ساز کردی ؟ / سرودن بهر او آغاز کردی ؟
چرا با این هم اعضای باحال / زدی بر نام فرزند خودت فال ؟
اگر هدویگ و کورن اسمیت گویند / و با اشعار خود حال تو جویند
چرا اعضای دیگر شعر نگویند ؟ / و راه هدویگ و اسمیت نپویند؟
اگر گفتی تو با خود ،که سرایم / جواب شعر ابر را که برایم
سرودست این چنین شعر و ترانه / چگونه در جواب آرم بهانه؟

منتظر جوابت هستم لیلی اونز.


تصویر کوچک شده


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۲۰:۲۰ دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۵

پیوز قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
از توی دیوارای تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1511
آفلاین
نقل قول:

این شعر در جواب شعر لیلی اوانز عزیز سروده شده :

با دیدن طبع دیگران ما نیز طبعمان گل می کند ! می شکفانیمش !

سرد درد بگرفته ؟ یاللعجب ! / بروفن بگیر از زن مش رجب!
یکی شعر گویم که باشد همی / بر این پاره پاره دلت مرهمی
کلاهی ندارم که قاضی کنم / فقط می توانم که راضی کنم
تو را با سراییدن یک غزل / که ماند همی از ابد تا ازل!!
تو را می ستایم که با انتقاد / دل شاعران ِ قَدَر گشت شاد
ز وزن و ردیف و ز آرایه ها / ز قافیه ها و درون مایه ها
چه گویم که دل مملو از غصه هاست / شگفت آمدم چون زدی حرف راست!
به شعرت دو چندی من افزون کنم / به پندی سخن پر ز مضمون کنم !
بکن فکر بر شعر این ساحره / که از بندرعباس تا قاهره
یکی اینچنین در و سیم و گهر / نیابی تو ای شاعر بی هنر
غزل نیست این نیمه شعر! شما / ردیفش ز تو ، قافیه با خدا !
وجود عناصر ، سخن خوش نمود / هر آنکس که خواندش چه خشنود بود
بگنجان تو در شعر یک مایه ای / ردیف و جناسی و آرایه ای
بسان من و لیلی و دوستان / که شعرهامان بهتر از بوستان !
کلامم نگنجد در این خرده جا / به پایان برم در زمانی بجا !


چه گویی تو ای شاعر خوش نجب / بروفن کجا و زن مش رجب
چگونه دل پاره را مرهمی / چگونه هنر را تو آری همی
مگر ذوق مردم به دستان توست / مگر چشمه ی شعر در جان توست
اگر طبع باشد شکوفا شود / وگر نه سخن ، حرف بیجا شود
ز پند تو من شاد گشتم ولی / بنای مواعظ بهشتم ولی
نباشد ز پند من تو اثر / به شعر همه مردم بی هنر
همین بود حرفم و لا غیر از این / همین است راه شکفتن ، همین

زدن دو تا پست پشت سر هم بر خلاف قوانین سایته...لطفا دفعه ی دیگه تکرار نشه!


ویرایش شده توسط Lord Scorpion در تاریخ ۱۳۸۵/۱۲/۲۸ ۲۰:۲۲:۴۹
ویرایش شده توسط كورن اسميت در تاریخ ۱۳۸۵/۱۲/۲۸ ۲۰:۴۱:۲۲

هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


تصویر کوچک شده






A Never Ending Story ...


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۲۰:۰۵ دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۵

پیوز قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
از توی دیوارای تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1511
آفلاین
نام شعر : برای مرگ دامبلدور
قالب : مثنوی

دلم تنگ است از دوری جانان .... ز دوری بزرگ ورد خوانان
دلم تنگ است از کشتار اسنیپ ... دلم خواهد کنون مردار اسنیپ
دلم از مرگ دامبی جون چه تنگ است ... تمام جسم من اکنون ملنگ است
ندیدم دیگر همچون او بزرگی ... نباشد مثل فنریر هیچ گرگی
تو ای دامبی اگر پیش من آیی ... به جان و روح چون ریش من آیی
دل " عقرب " ز تو آرام گیرد ... همای بخت جا بر بام گیرد

شاعر : لرد عقرب متخلص به " عقرب "


هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


تصویر کوچک شده






A Never Ending Story ...


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۱:۳۵ دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۵

پوریا دفتری بشلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۲ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۰:۴۶ جمعه ۱۷ فروردین ۱۳۸۶
از یک جایی در این دنیای بی کران
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 85
آفلاین
نام شعر : رون آشناي هميشه خوب هري
قالب شعر : ترجيع بند یا مستزاد
گاه در لحظه هاي تنهايي / لحظه هاي حراس و بيم و اميد
جادو را نمي تواني يافت / جادوگري را نمي تواني يافت
. ***
با تو رفيق همراهي ست / با سخن هاي گرم و مهر آميز
گفت و گو دارد با تو از هر جا / گفت و گو دارد با تو از هر چيز
. ***
دست دردست اين رفيق عزيزت/ مختصر مي شود تعطيلات
با خبر مي شوي به آرامي / از جادو و جادوگري
. ***
روزها هر جا كه هري در كنارش ست / رون خوش كلام شيرين است
نيمه شب لحظه هاي بي خوابي او / مونسي در خوابگاه است
. ***
دوستي كه با تو مي گويد / قدر عمر عزيز را در مي يابد
تو كه بيگانه نيستي با او / رون آشناي هميشه خوب او
شاعر : سوروس اسنيپ

اي جادوگران خوب و مهربون / اي دوست خوب و بي زبون
دوستت دارم يه عالمه / هر چي بگم بازم كمه
تو دوست خوب و ماهي فرشته ي نجاتمي / حرفاي خوب خوب مي زني
عكساي خوب خوب هم داري / دلهاي ما بچه ها رو
تو چقدر خوب شاد مي كني / پستهاي ما اعضاتو تو چقدر خوب جواب مي دي
همه تو رو دوست دارن / به خاطر هري و رون
اما بدون كه من يك / آره خود من به تكي
مي خوام تو رو واسه ي خودم / چون بهترين دوست مني
ارادتمند شما فرگوس فينيگان

قالب : شعر نو , نام شعر : ای جادوگران
ای جادوگران
ای سایت پر گهر
ای مدیرانت
تشنه ی پست هایم
دور از تو
من چه کنم
پاینده مانی جاودان
ا .... ا ... ای
دشمنت یه پست زن ارزشی
من راهنماییش می کنم
ناظران تو
راهنمایی می کنن مرا
دور از تو نیست
پست های من
در راه پست
کی ارزشی بشوم من ؟
پاینده باد
سایت جادوگران
ارادتمند شما سوروس اسنیپ

نام شعر : تسليم بشين به محفلي هاي مهربون
قالب شعر : مثنوي

آي لرد سياه آي مرگخوارا / نترسونين موگل ها را
آي مرگخوارا تسليم بشين / به محفلي هاي مهربون
لرد سياه به ضرر شماست / دامبلدور خوبيتونو مي خواست
به دامبلدور روي بيارين / از لرد سياه برگردونين
چو مرگخواران تسليم شوند / لرد سياه بدبخت شود
شاعر : سوروس اسنيپ

نام شعر : جادوگران سايت بي شريك
قالب شعر : چهارپاره

تو سايت بي شريكي / تو يگانه اي دانا
تو چه خوب و مهرباني / تو كه پاكي و توانا
. ***
تو در آن زمان كه سايتي / ز جهان نبود بودي
در بسته ي جهان را / به ايرانيان گشودي
. ***
تو به گوش هري خواندي / كه از شجاعت ببارد
تو به هرميون گفتي : / به جادوگري قدم گذارد
. ***
تو به هري آموختي / ورد هاي جادويي
به رون خوب گفتي : / به هري بپيوندد
. ***
تو به آلبوس امر كردي / محافظت از نوجوانان
به مينروا اجازه دادي / مجازات دانش آموزان
. ***
به هزار نقش زيبايي / هاگوارتز و ساختي
محفل و الف . دال و اتحاد اسليترين را / همه را باز تئ آفريدي
* تذكر : آخرين بيت قافيه ندارد به بزرگي خودتان ببخشيد . *
شاعر : سوروس اسنيپ

نام شعر : پرققنوس و معرفت
قالب شعر : شعر نو

پرققنوس قشنگ است
. به جغدك ندهندش
دل پاك در گراني ست
. كه به مرگخوار ندهندش
شاعر : سوروس اسنيپ

همه ی پستاتو یکی کردم دفعه ی بعد چند تا پست پشت سر هم بزنی پاکشون می کنم...سعی کن همون پست قبلیتو ویرایش کنی!


ویرایش شده توسط كورن اسميت در تاریخ ۱۳۸۵/۱۲/۲۹ ۱۶:۵۵:۲۳

شناسه قبلي من
هرگز یک اژدهای خفته را قلقلک ندهید .







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.