- به به ... به به ... چه روغن خوبی! جوووون ... واقعا برازندمه!
اسنیپ چون خفاشی عظیم الجثه روی پاتیل خود خم شده و مشغول هم زدن پاتیلش بود. پاتیل در حالی که به رنگ سبز درومده بود شدیدا غل غل میکرد و این غل غل اسنیپ رو به وجد میاورد و در همون حال اسنیپ با خودش میگفت:
- دیروز به بازار اومده، به به چه بویی داره ... بالاخره این وسایل نقلیه مشنگی هم به یک دردی خوردن ...
اسنیپ دست از هم زدن برمیداره و ظرفی رو از گوشه اتاق برداشته و آن را در داخل پاتیل فرو برده و مقدار زیادی روغن بیرون آورده.
قیافه اسنیپ در این لحظه خطیر
در فکر اسنیپ:
- اینو بخورمش یا رو سرم بریزم! به نظر خوشمزه میاد ... هوم چیکار کنم؟
ناگهان در باز میشه و اسنیپ از سر دو راهی خارج میشه و برمیگرده و یک عدد اسلیترینی فرا ارزشی رو در آستانه در میبینه!
اسنیپ: سلام دراکو!
دراکو: قربان مامورین مخفی گروه خفاش صبح چندین نوع ماده سمی رو در محموله حاوی دستور عمل ساخت روغن پیدا کردند که بسیار خطرناکه و در این معجون چند نوع ماده ناشناخته از قبیل فضله جغد ، دم اژدها ، یک عدد ناخن گراوپی و عینک این پسره پاتر پیدا شده!
اسنیپ که تا اون لحظه تصمیم گرفته بود معجون رو یه جا سر بکشه با شنیدن اسم پاتر بلافاصله معجون رو دور کرده و ...
-
پااااااااترررررررررر!!! پاتر رو برام بیارید! دراکو که موهاش از فرط قیافه مخوف و فریاد اسنیپ به صورت سیخ سیخی درومده بود از اتاق خارج شد و همون لحظه در پشت دخمه صدای برخورد شی ای با زمین به گوش رسید.
چند لحظه بعد
- ... عین یه خفاش .. خونتو میخورم! نه اینجا هاگوارتزه نمیتونم .. پس حداقل یکمشو .. نه ضایعست .. آخه چرا این پدر و پسر اینجورین! اصلا رعایت نمیکنن که من خیلی آدم خفنیم نباید سر به سرم بزارن!
در همون لحظه در باز شد و هری وارد شد! اسنیپ که کنترلشو از دست داده بود فریاد زد:
- اهوییییی اعتراف کن که کار تو بوده کله زخمی!
هری با قیافه معصوم به اسنیپ خیره میشه!
اسنیپ: چطور جرات کردی به روغن های من دست بزنی؟ عینکت تو معجون من چی کار میکرد هان؟ صد امتیاز از گریفندور کم میشه؟ اعتراف میکنی یا نه؟ نه؟ پنجاه امتیاز دیگه هم کم میشه. اصلا تو چرا توی این اتاقی ای دورگه صد امتیاز دیگم کم میشه!
در این لحظه اسنیپ بسیار خشمگین شده و هر چیزی که در دستش میامد رو میشکوند یه بارم چیزی نمونده بود هری رو بندازه تو شومینه اما این کار رو نکرد زیرا دید در اون صورت کسی نیست تا ازش امتیاز کم کنه.....
همون لحظه کنار تابلوی امتیازات
فلیت ویک: هاهاهاها !! مگی جون تیمتون لوله شد امتیازاش به منفی رسیده!
مکگونگال: هوم؟ ما که از همه تیم ها بالا تر بودیم؟
مگی به تابلو نگاه میکنه و ناگهان به این حالت در میاد:
مگی
مگی: مااااااا یکی سوروس رو از برق بکشه!
در دخمه های مخوف اسنیپ
اسنیپ: چرا اینجوری نگاه میکنی؟ صد امتیاز دیگم کم میکنم! چرا رنگ ردات اینجوریه؟ دویست امتیاز ... چرا کلت زخمیه ؟ صد امتیاز کم میشه!
در باز میشه مک گونگال دوون دوون وارد میشه!
مگی: سوروس چی کار میکنی؟ مدرسه رو به گند کشیدی! خودم برات یه روغن جدید میخرم....
اسنیپ که از خود بی خود شده بود فریاد میزنه:
- صد امتیاز بخاطر اینکه مک گونگال از این پسره پاتر دفاع کرد کم میشه!
مگی: مااااااااااااا ! (سپس نعره میزنه) آلبوس بیا اسنیپ اتصالی کرده از از تنظیمات خارج شده!
پیام بازرگانی:
آلبوس یگانه جادوگر بالای دویست سال .. همه فن حریف ... دارای پیشرفته ترین وسایل کنترل جادوگران بالای ده سال ... خفن مخوف آچار فرانسه!
پایان!
آلبوس وارد میشه:
آلبوس: کی مینروای منو ناراحت کرده؟
اسنیپ: به به ... جناب مدیر هم اومدن! اتفاقا با شما هم حرف دارم ! صد امتیاز بخاطر....
قبل از اینکه اسنیپ حرفشو تموم کنه آلبوس یک عدد ریموت از جیبش دراورده و به سمت اسنیپ گرفته ...
تیک تیک! بیییییووووووو(صدای رفتن برق)
اسنیپ
همه
پایان
باحال بود!
همونطور که خودت گفتی آخرش ضد حال زد!
تایید شد!