هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: **کلاس بینش و منکرات جادویی**
پیام زده شده در: ۵:۲۶ جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۶
#96

لیلی اوانز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۷ سه شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۰:۴۶ چهارشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 571
آفلاین
نور صورتي رنگي فضاي كلاس بينش و منكرات جادويي را در بر گرفته بود!
امروز اولين جلسه اي بود كه شخص ديگري به جز حاج شيخ مشلايي كالين تدريس مباحث آسلامي را به عهده مي گرفت و از اين بابت شور و هيجان وصف ناپذيري طلاب را فرا گرفته بود(الآن مثلاً دارم فضا سازي مي كنم!)
نمونه اي از شور و هيجان:
_اصغر ببين پشت موهاي من خوب فر خورده؟
_آره جواد جون حسابي جيگر شدي!پاپيون من صاف و راسته؟!...
بعد از اعلام اين مهم كه تدريس اين جلسه به عهده ي ساحره ي نمره اول كلاس،حاجيه خانم مصباح الهدي ليلي گذاشته شده،به طرز خارق العاده اي به جمعيت برادران كلاس افزوده شده بود و اتاق از تجمع و ازدحام اين مشتاقان آسلام(!) رفته رفته رو به انفجار مي رفت!
خواهران آسلامي كه از اشغال گشتن جايشان توسط برادران به اين شكل در آمده بودند به صورت فشرده در سمت راست كلاس انسجام يافته بودند.

در جلوي درب ورودي كلاس شخصي خوش تيپ(!) با ابعادي بادي بيلدينگي،آرواره اي مستطيلي شكل،سري به شدت كچل،با نگاهي نافذ(!) و چشماني گود افتاده در حاليكه چماقي معلوم الحال را به اين شكل در دستش تكان مي داد؛با حالتي بسيار خشن رژه مي رفت.
شخص مذكور زير كت سياهش يك تي شرت جيگري رنگ(!) پوشيده بودكه با حروفي برجسته بر روي آن نوشته شده بود:"GHASEM HALAAK" !!
در رديف دوم هدويگ در حاليكه جام نقره اي رنگي را مانند كلاه بوقي بر سرش گذاشته بود و زبانش را ميان منقارش مي فشرد با تمركزي بالا مشغول خط كشي ِ دفتر باربي ِ صورتي رنگش بود و زير لب يكي از آهنگ هاي خواهران عجيب را زمزمه مي كرد.
كالين با كلافگي در كنار گراپ روي صندلي رديف اول نشسته بود و با نگاهي خيره به آفتابه اش نگاه مي كرد.
در همين حين ناگهان صداي تكبيري از راهرو بلند شد كه ورود استاد به محدوده ي كلاس را اعلام مي كرد.قاسم چماقش را با حالت تهديد آميزي به اين سو و آن سو تكان داد و بعد از اطمينان از امنيت كلاس(!) از جلوي درب ورودي كنار رفت.
10 فروند جاسم به همراه 15 فروند نور ممد درحاليكه عينكهاي سياه به چشم گذاشته بودند و موهاي خود را به شكلي آسلامي روغن نباتي زده بودند وارد كلاس شدند و حاجيه خانم ليلي را تا جايگاه استقرار استاد اسكورت نمودند.
حاجيه خانم ليلي بالاخره پشت تريبون قرار گرفت،نگاهي به گوشه و كنار اتاق انداخت و چهره اش را در هم كشيد.
سكوت گنگي فضاي كلاس را در بر گرفته بود.شيخ كالين با حالتي عصبي آفتابه اش را روي زانوانش مي كوبيد.حتي گراپ هم از حالات شيخ مضطرب و درمانده به نظر مي رسيد.
حاجيه خانم ليلي در حاليكه زير لب چيزي زمزمه مي كرد به حاج كالين خيره شد و به آرامي گفت:‹‹ يا شيخ!چه اتفاقي افتاده؟!پس شكوه آسلام كجاست؟اينجا كلاس بينش و منكرات جادوئيست يا كلاس خاله بازي ماگلي؟››
شيخ با صدايي عميق و روحاني(!) جواب داد:‹‹ حاجيه خانم من هم با ديدن وضع كلاس بسيار متأثر شدم.آستاكبار طلاب را در بر گرفته است!اما از آنجا كه امروز كلاس در اختيار شماست سعه ي صدر پيشه ساختم و در برابر اين اعمال شرم آور و اهانت آميز سكوت اختيار نموده و دم بر نياوردم››
ليلي:‹‹ يا شيخ!تا زماني كه شما در اينجا حضور داريد من كه هستم؟!به محاسن مرلين كبير سوگند كه شما در همه حال صاحب اختياريد!استدعا دارم بار ديگر با كوبيدن مشتي محكم بر دهان آستاكبار قدرت نا متناهي آسلام را براي ما جلوه گر ساخته و امت را از يوغ تهاجمات فرهنگي رها سازيد!››
شيخ چند لحظه سكوت كرد و سپس با ذكر يا مرلين از جا بلند شد.چوب دستي اش را به سمت آسمان گرفت و فرياد زد:‹‹آسلاميوس!››
شيخ هنوز ورد را به زبان نياورده بود كه نور صورتي رنگ حاكم بر فضا خاموش شد و تلألوئي آسلامي با جلوه ي زرد قناري كلاس را در بر گرفت.موهاي دم كفتري جواد به بركت نيروي روغن نباتي به پيشانيش چسبيد و پارچه اي سفيد مزين به چهارخانه هاي مشكي،به جاي پاپيون خالدار، گرداگرد ِ گردن اصغر را فرا گرفت.
هدي با ناباوري به دفتر مشقش نگاه كرد.باربي صورتي رنگ از روي جلد رخت بر بسته بود و به جاي آن صحنه هايي از فيلم كاملاً آسلامي هري پاتر و آفتابه ي جادويي آرام آرام بر جلد دفترچه نمودار مي شد!
جاسم اشاره اي به نور ممد نمود و با رهبري نور ممد بار ديگر صداي فرياد هاي تكبير فضاي كلاس را در بر گرفت...
ادامه دارد...

همانطور كه ديديد در اين پست از تدريس مستقيم مباحث آسلامي خبري نبود...چند روز پيش به اتفاق گروهي از برادران و خواهران در محضر شيخ كالين بوديم كه ناگهان احوالاتي عجيب بر برادر حاجلايي هدويگ عارض گشت...حالي كه از اين مكاشفه باز آمد(كپي رايت باي سعدي!) با چهره اي منقلب رو به ما گفت:همانا در باغي پر از گل مشغول تفرج بودم كه ناگاه مرلين رحمةا... عليه آفتابه به دست از آن سوي باغ وارد شد...جهت دست بوسي به سمتش روانه شدم اما شيخ كبير چهره ي خويش در هم كشيد وبفرمود:‹‹التكاليف الآسلامي لي الطلاب هذا از لايك از پاور الهسته اي لي الجماعت الآسلام!لا تبطلو كراماتكم!انّ َ سستي هذه چخ پس د ِ اند سه اُغيبل!!...››
شيخ كالين بعد از شنيدن اين گفتار لبخندي زد و فرمود:‹‹مرلين رحمة ا...نظر خاص خويش را بر تو ارزاني داشته...از اين پس نبايد در انجام واجبات و مستحبات سستي كني...به هوش باش كه كراماتي عظيم در راه است››
اين چنين شد كه برادر حاجلايي هدويگ تصميم گرفت در راستاي جبران مافات،كسب كرامات و جلب رضايت مرليين (ره) قضاي تكاليف خود را به جاي آورده ومقبول خاص و عام گردد...


پ ن :برادر هدويگ در راستاي به جا آوردن قضاي تكاليفِ پيشين پستي خواهند نوشت و بعد از آن بنده ي حقير با تدريس ادامه ي مباحث آسلامي در خدمت شما برادران وخواهران آسلامي خواهم بود.


ویرایش شده توسط لیلی اوانز در تاریخ ۱۳۸۶/۲/۱۴ ۵:۳۷:۴۸
ویرایش شده توسط لیلی اوانز در تاریخ ۱۳۸۶/۲/۱۴ ۶:۲۱:۰۳



Re: کلاس بینش و منکرات جادویی
پیام زده شده در: ۲۳:۳۵ جمعه ۷ اردیبهشت ۱۳۸۶
#95

کالین کریوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۵ چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۰۵ چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
از لندن-یه عکاسی موگلی نزدیک کوچه دیاگون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 704
آفلاین
پس از چندي کالين از جنگل به کمک ممد ها به کلاس بر مي گردد.همه در سر کلاس حاضر بودند...کالين که اندکي در تفحص پيرامون مسئله اسکي بود گفت:
بسم الريش المريلين العزيز الحکيم الغفور
ولکن آما من برگشتمي که اگر شغار بدهيد ديگر برنمي گردم...که آسلام ميگويد بسي بسيار عمل مهمتر از حرف است و حرف را ارزشي نشايد و نبايد!
وللکن آمتيازات!:
همي من اين سوالات را پرسيده بودم که صلاحيت عزيزان براي درس دادن تعيين شود که خوشبختانه همه خوب بودندي و تاييد صلاحيت گشتندي پس از دادن امتيازات مصباح الهدي ليلي اوانز
درس خود را شروع مينمايندي
سوال اول 5 امتياز سوال دوم 5 امتياز سوال سوم 20 امتياز سوال چهارم 10 امتياز(گزينه 5 درست مي باشدي)
ليلي اوانز 40 امتياز(همي من شک نداشتم که ايشان مصباح الهدي مي باشندي و جواب سوالات را درست مي دهندي!) (سؤال شرعي: اكنون كه جاسم ها در هر دو حال نجسند آيا بهتر نيست به جاي برداشتن آفتابه با دست چپ،اصلاً در كل تطهير ننمايند و وقت خود را به اموري ديگر اختصاص دهند؟)
آري سوال خواهر بسيار به جاست بسي بسيار بهتر است اما چون ما آسلاميون به جاسم ها نيازمنديم و نميتوانيم بوي بسيار بد آنها را تحمل نماييم لذا بهتر است خود را تطهير نمايند هر جند نجست مي مانند اما ديگر بو نمي دهند!
حاج ميرز ممد دالاهوف نيز بسي بسيار درست جواب دادندي در نتيجه 40 امتياز...ولکن دايرة المعارف ما که به کوشش خود حاج ميرز ممد بوده را از ايشان و به قيمت 5 گاليون و يک چهارم نات خريداري نماييد!
تثودور نات عزيز تمام سوالات را جواب درست دادندي به غير از سوال 3 که ايشان بايد بدانند که گراپ عزيز دل آسلام است و هميشه بايد مدحش را گفت لذا 20 امتياز ايشان ميگيرندو چون سوالات خوبي پرسيدند 20 امتياز ديگر هم به ايشان آنفاق ميگردد لذا 40 امتياز!شما نيز پس از اسکي درس خود را اراثه بنماييد ونشان مزيلين نشان مبارکتان باشد
مگورين گرامي نيز 40 آمتياز را به دست آورده و همي بايد بدانند که ايشان بعد ليلي تدريس خواهند نمود...
مده آ مالفوي گرامي :همانا بدان که گفتن اسمت به آشتباه از بي سوادي کي بورئد ما بوده ولکن فکر نکني ما کوريم!(گراپ بابا اون عينک منو بردار بيار!)و چون شما به حرفهاي من بسيار توجه داريد همي 40 آمتياز
و آما اسکاور عزيز نيز که تازه به اين کلاس آمده همان نشاني که بقيه گرفته اند را براي اين ارائه زيبا گرفته و نوبت درس دادن ايشان پس از من قرار خواهد گرفت
و اما اش و هدي عزيز چون بسي گرفتار بودندي و به آرشاد حيواناتي چون فنگ و... اشتغال داشتندي تکاليفشان را براي من آرسال خصوصي نمودندي هر 2...40 امتياز پس ايشان هم ناييد صلاحيت گشتندي و به نوبه خود درس خواهند داد...(همي ياد بگيريد پارتي بازي آسلامي را که هر آسلام دوستي بايد هواي هم دينان خود بدارد)
لذا بنده پس از تعيين اين امتيازات و فهم درست اين مسئله که همانا همه هم رزمان آسلاميم بسي بسيار عاقل عادل فقيه و وقيح!مانند خودم مي باشند حديثي از مريلين ذکر نموده و سپس از مصباح الهدي هاج خانوم ليلي اوانز دعوت به عمل مي اورد که بر روي منبر آمده و درس معنوي خود ارائه دهند...
مريلين ميگويد:"اللهم کل شفا، في الزمين و در هوا...و نيز در دابليو سي!"...


هوووم امضاي آفتابه اي بسته!
[b][color=996600]
بينز نامه
بيا يا هم به ريش هم بخنديم...در سايتو واسه خنده ببنديم
بيا تا ريش ها ب


کلاس بینش و منکرات جادویی
پیام زده شده در: ۲۰:۲۰ شنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۸۶
#94

اسکاور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۱۶ پنجشنبه ۱۴ دی ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۸:۱۷ یکشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹
از کارخانه ی دستمال سازی!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 387
آفلاین
-ظهر روز جمعه!-

اسکاور روبروی گلخانه ی شماره 2 هاگوارتز ایستاده و به ملتی که یک به یک وارد گلخونه میشن نگاه میکنه!
پس از چند دقیقه اسکاور دستی در داخل جیبش میکنه و دستمالی نارنجی رنگ بیرون میاره و به صورتش میمالونه!

ناگهان چهره ی اسکاور تغییر میکنه!
اسکاور:

اسکاور پس از شش دقیقه خنده ی شیطانی داخل گلخونه میشه!
(نکته: علت این معلول را در چترباکش بیابید!)



-داخل گلخانه شماره 2!-

کف گلخونه کاملا فرش شده و ملت آسلام دوست بعد از اینکه کفش هاشون رو زیر بقلشون میزنن، به داخل گلخونه میرن و صف های عظیم و متعدد آسلام دوست رو که بر روی زمین نشسته اند کامل میکنند!

اسکاور نگاهی به خیل عظیم جمعیت میکنه و با استفاده از دستمال های قدرتش! ملت آسلام دوست رو کنار میزنه و به اول جمعیت میرسه تا به منبر نزدیک تر باشه!!!

آسلامخونه پس از چند دقیقه ی انتحاری پر میشه...ناگهان صدای کف و سوت بلبلی! ملت آسلام دوست بلند میشه و همگی از سر جاشون بلند میشن!

در آستانه ی در آسلامخونه حاج آقا کالین برای ملت دست تکون میده و ناگهان ملت به سمت حاج کالین میرن و اونو بر روی دستهاشون میبرن و شش دور گرد آسلامخونه میچرخونن!!(نکته: در این لحظه به دلیل شور و شوق جمعیت کاری از جاسم و ممدهای بادیگاردِ حاج کالین هم برنیومد!!)
پس از اینکه آسلامخونه با حضور حاج کالین فضای معنوی جالبی به خود گرفت!، ملت همگی آفتابه هایی رو که با خودشون آورده بودن رو به هوا میگیرن و حاج کالین رو فریاد میزنن!!

حاج کالین پس از تعظیمی کوتاه(دلیل داره این!) به ملت به سمت منبر میره و از پله های اون بالا میره اما ناگهان می ایسته و دوباره به پایین میاد و بر روی پله ی ششم مینشینه!(نکته: منبر 72 پله داشت!!)

حاج کالین: ملت آسلام دوست!...من نمیرم اون بالا بشینم...نه به خاطر اینکه پله های منبر زیاد است...نـــــه!...آسلام خستگی ناپذیر است!....این عمل تنها دلیلش محشور بودن آسلام با دوستدارانش است و بس!...پس بدانید که شما تنها نیستید و آسلام با شماست!


در این لحظه ناگهان گراپ از میان جمعیت بلند میشه و فریاد "آسلام شیره!!" سر میده!....پس از ثانیه ای سرتاسر آسلامخونه به هوا بلند میشن و فریاد "آسلام شیره" سر میدن!!

حاج کالین: دوستان لطفا کمتر شعار بدید چون اینجا محدوده ی هاگوارتز میباشد و در آسلام ذکر شده است که باید به محدوده ها و حرمت ها احترام گذاشت و آنها را نگه داشت!...و چون مدیر هاگوارتز به من گفت که کمتر شعار بدهیم پس من هم فتوا میدهم که کمتر شعار بدهید!

دوباره گراپ از میان جمعیت بلند میشه و شعار "نه غربی نه شرقی جمهوری آسلامی!!" رو سر میده و به همان ترتیب قبلی ملت هم تکرار میکنند!

حاج کالین: مگر من به شما نگفتم که کمتر شعار بدهید؟!...چرا گفته های آسلام لحظه ای در یاد و ذهن شما نمیماند؟....آسلام چیزی نیست که از یاد شما برود....آسلام با شما محشور است...آیا میدانید فراموشی آسلام چه حکمی دارد؟...اصلا من دیگر برای شما صحبتی نمیکنم...واآسلام علیکم و رحمه الله و برکاته!


در این لحظه حاج کالین از منبر پایین میاد و خیل عظیم جمعیت دوباره به سمت حاج کالین یورش میبرند اما ممد های کمکی(!) که چند ثانیه قبل رسیده بودند مانع از رسیدن ملت به حاج کالین میشن و بدین صورت حاج کالین از آسلامخونه بیرون میره!


-بیرون از آسلامخونه-

ممد کمکی ها حاج کالین رو به اعماق جنگل ممنوعه میبرن تا در امان باشه اما در اونجا هم عده ای از ملت به سمت حاج کالین میرن تا ازش امضا بگیرن!!

در این بین اسکاور با استفاده از دستمال های جهت یابش محل حاج کالین رو در جنگل ممنوعه پیدا میکنه و دوان دوان به سمتش میاد!(نکته: دقت کنید که اسکاور چهرشو تغییر داده!)

اسکی: حاجی حاجی!
حاج کالین: کاغذ بده برات امضا کنم!
اسکی: نه حاجی مسئله ی دیگه ای وجود داره!
حاج کالین: مسئله ی شرعی؟!
اسکی: نه حاجی این تکلیفمو میخواستم به شما بدم!
حاج کالین: تکلیفتو میخواستی به من بدی؟!...برادر من پس شما چی از آسلام یاد گرفتید!؟...شما تکلیفتان را برای خودتان انجام میدهید نه برای من!

در این لحظه حاج کالین نگاهی عمیق به چهره ی تغییر یافته ی اسکی میکنه...

حاج کالین: در چهره ی تو چیزی نهفته است!
اسکی: حاجی ما شیشه خورده زیاد داریم!...این تکلیف مارو بگیر ما میخوایم بریم!
حاج کالین: بده عمو!

اسکی تکلیفشو به حاج کالین میده...

حاج کالین: خوب است خوب است!...حتما نمره ی بالایی میگیری!...یا حق برادر!

-------------------------------------------------------------------------------
چرا جاسم هميشه نجست است؟

دلیل این امر آن است که جاسم ها اولاً قدرت حمل آفتابه ها رو ندارند...مخصوصا آفتابه های سنگین امروزی رو که یکی از علل رواج بی ناموسی در میان مردم نیز هست!...دوماً آنکه جاسم ها گراپ نیستند که بتوانند کارهای خارق العاده و خوبی رو انجام بدهند!...در این مورد گراپ از همه ماهر است!!

در ضمن زاویه ی گرفتن آفتابه بسیار مهم است که جاسم ها از نعمت درست انجام دادن این عمل نیز محروم میباشند!


چرا رفتن به دابليو سي آسلامي ارجحيت بر تهاجم فرهنگي دارد؟

جواب این امر در اصل پایستگی تهاجم فرهنگی میباشد!
در این اصل اشاره شده است که "تهاجم فرهنگی هیچگاه از بین نمیرود!...بلکه از نوعی به نوع دیگر تبدیل میشود!"
پس تهاجم فرهنگی همیشه وجود خواهد داشت و ما نمیتوانیم به خاطر تهاجم فرهنگی هیچ گاه به دبلیو سی نرویم!...چون این امر باعث میشود تا کلیه های یک آسلام دوست و آسلام شناسِ فقید به مرز از کار افتادگی رود و این حرام است!


آيا گراپ با دست چپ آفتابه را بر مي دارد يا راست؟ دليل خود را توضيح دهيد!
همان طور که در جواب سوال یک اشاره نمودم گراپ از تمام آسلام دوستان در این مورد ماهر تر است و همیشه آفتابه را با دست راست خود برمیدارد!
دلیل این امر آن است که گراپ از نوزادی در آغوش آسلام بزرگ شده است و دست راست آسلام میباشد!!


از ميان گزينه هاي زير گزينه صحيح را انتخاب کنيد!

گزینه ی پنجم: آفتابه هر جهتي باشد من طرفي کارم را ميکنم که دست راست من به طرف آفتابه باشد!

توضیح آنکه چرخش در آسلام جزئی از دابلیو سی و راز و نیاز است!

یعنی آنکه اگر آفتابه خدایی نکرده در سمت چپ من قرار داشت من 180 درجه میچرخم و آن را در سمت راست خود مییابم!!
و اگر در جلوی من قرار داشت من 90 درجه به چپ میچرخم و اگر در عقب من قرار داشت من با احتیاط! 90 درجه به سمت راست میچرخم!(این دو اصل از سخت ترین اصول آسلام میباشند که آسلام شناسان همگی به این موضوع اعتراف نمودند!!)


یا حق!


ویرایش شده توسط اسکاور در تاریخ ۱۳۸۶/۲/۱ ۲۰:۲۹:۱۷

[url=http://godfathers2.persiangig.com/hammers/Pro


Re: **کلاس بینش و منکرات جادویی**
پیام زده شده در: ۱۴:۱۷ شنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۸۶
#93

کالین کریوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۵ چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۰۵ چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
از لندن-یه عکاسی موگلی نزدیک کوچه دیاگون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 704
آفلاین
همي احسنت بر ذهن کوشاي تو که به اين مسائل توجه داري!!!فرزندانم گوش کنيد که شايد اين سوال،سوال تک تک شما باشدي!
سوال اول
حکم رفتن به دبلیو 30 فرنگی چیست؟
همي بايد دانست که رفتن به دابليو سي فرنگي را کراهتي است بس عظيم که همي بهتر است جز در مواقع نياز انجام نگردد و پس از رفع نياز سر به آسمان بلند نموده و بگوييد مريلينا تو مي داني که راهي دگر نداشتم صد لعنت آفتابه ايت بر من که گر غير از اين باشدي
اگر دبیلیو 30 افتابه نداشت و بجای ان یک شلنگ قرار گرفته بود چه کنیم؟
در آسلام آمده شما در خانه اي که دابليو سي اش را شلنگي است اقامت نگزينيد حال اگر بر حسب اجبار در آنجا مقيم گشتيد بَدانيد که بهتر آن است که سريعا به خودم مراجعه کرده و بک آفتابه مريلين نشان خريداري کنيد و اگر در دسترس نبود براي رفع حاجت به پلاسکو فروشي رفته و از آنجا آفتابه اي تهيه نماييد...و حال اگر هيچ يک از اينها را نداشتيد سعي کنيد که به دابليو سي نرويد که در آسلام طهارت با شلنگ فرقي با نجاست ندارد!
بهترین افتابه چه نام دارد و از کجا میتوان تهیه کرد؟
البته به اين سوال در سوال بالا به طور ضمني اشاره گشته که خود از معجزات آسلام است...همي بدانيد که بهترين آفتابه،آفتابه مريلين نشان است که بهتر است با سيستم اي بي اس باشدي و براي تهيه آن به نمايندگي فروش واحد شماره 2 نورممد مراجعه نماييد
افتابه مرلین نشان چه برتری هایی نسبت به رقبای خود دارد؟
همي اين آفتابه که من از بيان تمام محسناتش عاجزم،بسي بسيار آفتابه فوق العاده اي مي باشدي که هرگز سوراخ نمي گردد وزن کمتري نسبت به ساير آفتابه ها داشته و برداشتن آن از روي زمين ساده تر است و نيز در آسلام آفتابه مريلين را قداستي بس عظيم است که در اين مقال نمي گنجد
افتابه چه رنگی باشد بهتر است؟
همي در رنگ دقت نکنيد که اين توطئه آستکبار است و بس و موضوع اصل است که آفتابه باشدي...
اب افتابه گرم باشد بهتر است یا سرد؟
آفتابه بهتذر است ولرم باشدي زيرا گرم ميسوزاند و سرد باعث يخ زدن مي گردد که اصلا خوب نيست پس ولرم استفاده کنيد که همي آسلامي دوستان نبايد آنجايشان بسوزد يا يخ بزند که بسي حرام است روايت بوده که هر چه راحت تر بهتر
با تشکر از سوالات شما صد احسنت برشما اگر کس ديگري سوال دارد بپرسد ضمنا منتظر تکاليف انجام گشته بقيه دوستان نيز ميباشمي...


هوووم امضاي آفتابه اي بسته!
[b][color=996600]
بينز نامه
بيا يا هم به ريش هم بخنديم...در سايتو واسه خنده ببنديم
بيا تا ريش ها ب


Re: **کلاس بینش و منکرات جادویی**
پیام زده شده در: ۱۳:۳۲ شنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۸۶
#92

مده آ مالفوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۹ شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲:۳۲ پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۸
از چاله افتادم تو چاه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 99
آفلاین
بسم المریلین الکبیر...

حاج آقا قبل از ارائه ی تکالیفمون خدمت شما عرض کنیم ما جلسه اول پست زدیم شما نمره ها رو که گفتین اشتباها و سهوا یا حالا استغفرالله عمدا اسم ما رو به جای «مده آ»، «مده آی» ذکر فرمودین. بی شک امری الهی و صد در صد آسلامی در این کار شما بوده، به هر حال گفتیم عرض کرده باشیم که اگر مریلین نخواسته اشکال از چشم و بینش آسلامیتون بود که نتونستین یه نگاهی به سمت راست بندازین(والا ما تو این مسئله کاملا گیج شدیم حاجی...سمت راست که حلالیت داره!)انشاالله به شفا دهنده ای چیزی مراجعه کنین، وگرنه اگه امور آسلامی در این امر دخیل بوده، بفرمایین ما مده آی رو به عنوان اسم آسلامی خویش برگزینیم! خلاصه صرفا واسه طولانتی شدن پست بود!

اولین سوال: چرا جاسم هميشه نجست است؟راهنمايي تمام جاسم ها با ضعف قواي جسماني در انگشت هاي دست راست مواجه هستند(با توجه به درس جواب دهيد(

حاج آقا با خوندن این سوال اول انگار یه تلنگری به وجودم خورده شد(با تمام قوا) حاج آقا من واقعا متاسفم از خودم که نمی دونستم جاسم نجسته. وای....حاج آقا شرمنده ام از خودم و از مریلین بزرگ برای شما تقاضای صبر و آسایش ابدی در جزایر بالاک رو دارم که این نکته رو من از کلاس شما آموختم. باری حاج آقا، اگه میشه قبل از جواب دادن به سوالتون یه سوالی واسم پیش اومد، اگه میشه جواب بدین: حاجی ما با دو سه تا از جاسمای تولیدیمون در جلسه اول(واقف هستین که ماشاالله... )مدتی در خیابانهای آسلامی قدم می زدیم تا آداب جاسمیت و احکام آسلامی به آنها بیاموزیم...می خواستم بپرسم من که نمی دونستم این جاسما نجستن و حالا فهمیدم، چه حکمی بر گردنمه؟ حاج آقا ممنون می شم اگه منو از این گرداب هلاکت و شک و تردید نجات بدین...با تشکر!
و اما جواب: اصولا جمیع جاسمین به علت ضعف جسمانی قادر به تطهیر صحیح از نظر آسلام نیستند، یعنی توانایی این کار رو ندارند که جهت تطهیر با دست راست از آفتابه استفاده کنند. در این حالت مجبور می شن از اون با دست چپشون استفاده کنن که چپولیت در آسلام جزو محرمات هستش و اصولا آب درون آفتابه دیگه پاک نیست، در نتیجه محل مذکوره نه تنها تطهیر نمیشه، بلکه ممکنه نعوذالله نجستتر هم بشه. اما حاج آقا به نظر من جاسمین با این کاراشون حرمت آسلامو پایین میارن. آخه درسته که یه جاسم همیشه نجست بشه و همه چی رو به نجستیت بکشه؟ با این که به جاسمین احترام میذارم اما حاج آقا پیشنهاد می کنم در راستای حفظ حرمت آسلام بیایم نفری صدوپنجاه گالیون از برادران و خواهرانی که مایلند آسلام دین برتر باشه بگیریم. خیلی راحت با ده گالیون میتونیم کل جاسمین رو ببریم پیش یه متخصص طب سوزنی همه درمان میشن(آشنا هم دارم...) ضعف دستای راستشون برطرف میشه. بقیه ی گالیونا هم که میره بیت الآسلام. دیوتی آسلامی هممون حکم می کنه شرکت کنیم در این امر...باشد تا جاسمین عبرت بگیرند!

دومین سوال: چرا رفتن به دابليو سي آسلامي ارجحيت بر تهاجم فرهنگي دارد؟
اولا میشه این موضوع رو در نظر گرفت حاج آقا که دابیلو سی هایی که دارای تهاجم فرهنگی هستن، امکان گردش صد و هشتاد درجه رو از یوزر سلب می کنن و شخص مذکوره میمونه تو این مسئله که با وجود دستورات مکرر آسلام، وقتی دست چپش به آفتابه نزدیکتره چی کار کنه؟ دوما حاج آقا ما آسلامیان هممون از هوش ذاتی و مریلین دادی والایی برخورداریم، این درسته با پیشنبرد صنعت آسلامی به سر دو راهی موندن آسلامیان دامن بزنیم؟ یعنی ما خودمون نمی تونیم دابلیو سی آسلامی تولید کنیم؟ ضمنا حاج آقا من که به شخصه و به علت تهاجمات اخیر این از مرلین بی خبران مستکبر و کافرین ضد آسلامی توصیه می کنم همه با هم حتی شده اندکی در روز وقت خود را به استفاده از دابلیو سی های آسلامی بگذرانیم تا اینها بفهمند با کی طرفن...بله، ما ملتی هستیم که در اجتماعاتمون آفتابه به دست می گیریم تا ثابت کنیم در همه حال آماده ی دفاع حیثیتی هستیم، پس بیایید دست به دست هم داده، کارهای عادی از قبیل غذا خوردن، تلویزیون دیدن از نوع آسلامی، غذا پختن و این جور کارای عادی رو به دابلیو سی آسلامی انتقال بدیم تا مشت محکمی زده باشیم بر دهان نجست این بی تربیتان!

سوال سوم: آيا گراپ با دست چپ آفتابه را بر مي دارد يا راست دليل خود را توضيح دهيد؟
حاج آقا باید بگم که همه واقفیم گراپ از موجودات نیکخو و نیک سرشت جامعه ی آسلامیست و فردی بوده که در محضر شریف آسلام و در آغوش باز شما تعالیم آسلامی آموخته، او فردیست که اگر آدم از جلویش هم رد شود نورتابان می شود، پس آیا لازم است من ذکر کنم که این شخصیت والا و آسلامی کاملا می داند باید آفتابه را با دست راست برداشت؟ در ضمن حاج آقا من مطمئنم اگه تهاجم فرهنگی بودش یا اینکه به هر دلیل آفتابه به دست راستشان نزدیک نبود، از شیوه های دیگری برای تطهیر استفاده می کردند که البته چون شما ذکر کردید«چه در جواب دادن و چه درس دادن پست بيناموسی نزنيد!»متاسفانه دست و بالم در توضیح دادنشان بسته است!

سوال چهارم: از ميان گزينه هاي زير گزينه صحيح را انتخاب کنيد.
1.)آفتابه در هنگام راز و نياز در سمت چپ شما قرار دارد.
2.)آفتابه به هنگام راز ونياز در سمت راست شما قرار دارد.
3.)آفتابه در هنگام راز ونياز در جلوي شما قرار دارد.
4.)آفتابه به هنگام راز ونياز در عقب شما قرار دارد.
5.)آفتابه هر جهتي باشد من طرفي کارم را ميکنم که دست راست من به طرف آفتابه باشد.
جواب خود را توضيح دهيد.


به به...حاج آقا دقت کنین هنوز ما جواب ندادیم و این حوریان بهشتنی به سمت این گزینه رهسپار شدند...حاج آقا به هر حال عمل راز و نیاز با معبود و معشوق و به طور کلی مفعول، مستلزم وجود آفتابه در مقر فاعل و مفعول هستش. و اگر آسلامی به راز و نیاز مشغول باشد(که لعنت مریلین بر کسی که بدون نیت آسلامی به راز و نیاز می پردازد) حتما می داند که تنها با دست راست می شود آفتابه را لمس کرد و از شرّ عوامل نجستیت مصون ماند. پس برادر یا خواهر آسلامی همواره آفتابه را قبله ی خود برای راز و نیاز قرار داده، کارش را در طرفی انجام می دهد که آفتابه اونجاست...

در پناه ریش مریلین...در پناه ریش مریلین...در پناه ریش مریلین...در پناه ریش مریلین...


تا تو نگاه می کنی، کار من آه کردن است...
ای به فدای چشم تو...کوفت! مگه مرض داری نیگا می کنی؟!


Re: **کلاس بینش و منکرات جادویی**
پیام زده شده در: ۱۲:۳۰ شنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۸۶
#91

تئودور نات


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۳۷ دوشنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۳:۰۰ چهارشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۸
از كنار بر بچ مرگ خوار
گروه:
کاربران عضو
پیام: 789
آفلاین
با سلام خدمت شیخ
ای شیخ برای من چند سوالی در مورد افتابه پیش امد که خواستم بپرسم.
حکم رفتن به دبلیو 30 فرنگی چیست؟

اگر دبیلیو 30 افتابه نداشت و بجای ان یک شلنگ قرار گرفته بود چه کنیم؟

بهترین افتابه چه نام دارد و از کجا میتوان تهیه کرد؟

افتابه مرلین نشان چه برتری هایی نسبت به رقبای خود دارد؟

افتابه چه رنگی باشد بهتر است؟

اب افتابه گرم باشد بهتر است یا سرد؟


گزیده ای از برداشتهایم...
جوانا کاتلین رولینگ،بعد از نوشتن کتاب هری پاتر و Ø


Re: **کلاس بینش و منکرات جادویی**
پیام زده شده در: ۹:۴۵ جمعه ۳۱ فروردین ۱۳۸۶
#90

مگورینold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۵۰ جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۱:۳۹ سه شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۸۷
از همین نزدیکیا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 103
آفلاین
چرا جاسم هميشه نجست است؟راهنمايي تمام جاسم ها با ضعف قواي جسماني در انگشت هاي دست راست مواجه هستند(با توجه به درس جواب دهيد)
جاسم ها به دلیل ضعف در انگشت های دست راست توانای گرفتن چیزی های سنگین را با آن دست ندارند همی و به طور کلی چپ دست هستند. بنابراین کفر کرده و آفتابه را با دست چپ خود می گیرند و از آن جا که گرفتن آفتابه با دست چپ باعث نا پاک شدن آب آن می شود جاسم ها همواره خود را با آب نجست می شورند و در تمام طول زندگی خود نجست هستند... دانشمندان آسلامی برای رفع این مشکل جاسم ها بسیار تلاش نمودندی مثلا در یک دوره ده جاسم آزمایشی را آوردند و دست چپ همگیشان را قطع کردند تا ببینند نتیجه چه می شود ولی جاسم ها اصلا سعی ننمودند از دست راست خود استفاده کنند و آفتابه را با دهان خود می گرفتند یا از دیگران کمک می خواستند. دانشمندان همچنان نا امید نشده و در پی بدست آوردن نتیجه در تلاشند.



چرا رفتن به دابليو سي آسلامي ارجحيت بر تهاجم فرهنگي دارد؟
از آنجایی که هر چیزی زیر نظر آسلام باشد برتر است دابلیو سی آسلامی بسی بهتر از تهاجم فرهنگی است. نحوه ی نشستن در هر کدام از این دابلیو سی ها بسیار متفاوت است و اجابت مزاج در دابلیو سی غرب زده ها بسی راحت تر است ولی از آن جای که مردان آسلام بسیار سخت کوش هستند نباید گول ظاهر خورده و از تهاجم فرهنگی پیروی کنند که همانا پیروی از تهاجم فرهنگی خیلی بد است و ما دوستش نداریم!اگر آفتابه در سمت چپ باشد در دابلیو سی های تهاجم فرهنگی زده! امکان چرخش وجود ندارد و در صورت چرخش بسیار معذب می گردند همی و دیگر خیلی زحمت بر انسان وارد می شود بنابراین ممکن است شخصی برای سهولت کار نچرخد و آفتابه را با دست چپ بر دارد.. سوالی که اینجا بوجود می آید این است که چگونه می توان در دابلیو سی های تهاجم فرهنگی از آفتابه استفاده کرد؟! این سوال به نحوه ی نشستن در دو دابلیو سی بر می گردد و سوال های بسیاری را بوجود می آورد. ولی دابلیو سی های آسلامی بسی بهتر هستند و از دو طرف تفاوت چندانی با هم ندارند و امکان چرخش در هر نقطه از آن میسر است و از هر چهار جهت می توان از آن استفاده کرد و کاربرد آفتابه بسیارراحت تر است و انسان کمتر به کفر می افتد و این ها.



آيا گراپ با دست چپ آفتابه را بر مي دارد يا راست دليل خود را توضيح دهيد
خیر حتی بر زبان آوردن این جمله نیز بسیار گناه دارد چرا که گراپ مرد آسلام است و تازه در منکرات هم کار می کند و خود مبلغ دین آسلام است و در ارشاد جوانان نیز کمک به سزایی می کند. چگونه ممکن است یک مرد آسلام دست به چنین عمل زشت و ناشایستی بزند؟!



از ميان گزينه هاي زير گزينه صحيح را انتخاب کنيد
1-آفتابه در هنگام راز و نياز در سمت چپ شما قرار دارد
2-آفتابه به هنگام راز ونياز در سمت راست شما قرار دارد
3-آفتابه در هنگام راز ونياز در پشا شما قرار دارد
4- آفتابه به هنگام راز ونياز در عقب شما قرار دارد
5)آفتابه هر جهتي باشد من طرفي کارم را ميکنم که دست راست من به طرف آفتابه باشد
جواب خود را توضيح دهيد

جواب صحیح گزینه ی پنجم است چرا که چهار گزینه ی اول از بیخ غلط هستند و به هنگام راز و نیاز چون ممکن است آفتابه دست و پا گیر باشد به وجود آن نیازی نیست به جز در برخی موارد خاص... گزینه ی پنجم مناسب ترین پاسخ است چرا که ما همگی دارای نشان درجه یک آسلامی هستیم و بر ما واجب است همی که الگوی سایرین قرار گیریم و در هر شرایطی همان را آن جام دهیم که آسلام فرموده.


؟!


Re: **کلاس بینش و منکرات جادویی**
پیام زده شده در: ۲۲:۰۱ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۸۶
#89

تئودور نات


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۳۷ دوشنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۳:۰۰ چهارشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۸
از كنار بر بچ مرگ خوار
گروه:
کاربران عضو
پیام: 789
آفلاین
-چرا جاسم هميشه نجست است؟راهنمايي تمام جاسم ها با ضعف قواي جسماني در انگشت هاي دست راست مواجه هستند(با توجه به درس جواب دهيد)
همان گونه که شیخ الکالین فرمودندی باید افتابه در دست راست باشد و وقتی جاسم ضعیف باشد و انگشتان دست راستش درد کند. که میتوان گفت نمی تواند افتابه را در دست راست قرار دهد و این کار گناه کبیره دارد و حرام می باشد و این که همیشه نجس هست دلیلش بر نداشتن افتابه با دست راست می باشد

2-چرا رفتن به دابليو سي آسلامي ارجحيت بر تهاجم فرهنگي دارد?
اینه این کار باعث تولید میشود و ما با افتابه بیشتر سر وکار داریم که افتابه از موارد ضروری آسلام میباشد

3-آيا گراپ با دست چپ آفتابه را بر مي دارد يا راست دليل خود را توضيح دهيد
اولین دلیل اینکه او هنوز دست چپ و راستش را نمی داند کدام هست
و دومین مورد:او در هر دبلی سی وارد شود بطور تمام اتوماتیک دبلیو سی دچار تحاجم فرهنگی میشود و دیگر افتابه درون دبلیو سی جا نمی شود

)از ميان گزينه هاي زير گزينه صحيح را انتخاب کنيد
1-آفتابه در هنگام راز و نياز در سمت چپ شما قرار دارد
2-آفتابه به هنگام راز ونياز در سمت راست شما قرار دارد
3-آفتابه در هنگام راز ونياز در پشا شما قرار دارد
4- آفتابه به هنگام راز ونياز در عقب شما قرار دارد
5)آفتابه هر جهتي باشد من طرفي کارم را ميکنم که دست راست من به طرف آفتابه باشد
جواب خود را توضيح دهيد




من هم به پنجمین مورد جواب میدهم زیرا بر تمامی |آسلامی ها واجب است که در هنگام .....حتما با دست راست افتابه را بردارند و ما هم در این مورد تمام حواس الطبیعیه خودمان را جمع میکنیم


گزیده ای از برداشتهایم...
جوانا کاتلین رولینگ،بعد از نوشتن کتاب هری پاتر و Ø


Re: **کلاس بینش و منکرات جادویی**
پیام زده شده در: ۱۲:۰۶ سه شنبه ۲۸ فروردین ۱۳۸۶
#88

آنتونین دالاهوف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۴ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۱۱ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹
از کره آبی
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 2608
آفلاین
سخن را با نام مرلین و هکذا افتابه متبرکه اش اغاز مینمایم که بین این دو هیچ جدائی نیست و هر جا این امده اون یکی هم امده و هر جا اون یکی امده بازم اون یکی امده و این یکی از ان یکی دوری نجسته و اون یکی نمیدونم با کدوم امده!
و بعد سلام و درود میفرستم به پیشگاه افتابه ای شیخ الشیوخ کالین(دامه افاضاته)و بعد سلامی از خود به جانباقایان جنتلمن کلاس در میکنم و پس از ان خدمت لیدیز عرض مینمایم که:سلام عزیزم /عزیزم سلام دوست دارم طلبتم یک کلام!
...اخ اخ پس کله ام همی در گرفت ای شیخ!
_نوش جانت تا بدانی از قدیم گفتند جلوی کالین و ملق بازی؟!
_ای شیخ یک لحظه از خود بی خود شدندندی!ای تف بر این آستکبار جهانی باد که همه اینها حاصل تهاجم فرهنگی بید همی
از هر چه بگذریم دیگه از سخن شیخ نمیشود گذشت چون پس کله مبارکمان ییهوئی درد میگیرد و سبیلمان دود میخورد و همی باید بریم سماق بمکیم کشک بار بزنمیم...پس بریم سراغ جواب دادن به سوالات مطروحه:
السوال الاول:
من در تحقیقاتی که با کمک یک متخصص ژنتیک داشتم همی پی بردم که:این جاسم ها چون اصلا از اول به طور نامشروع بدنیا میایند و اصطلاحا:حرام...میباشند /وجود منحوس فاسقه فجوره شان به گونه ایست که همه چیزش با فرائض آسلامی تداخل دارد خاک به سرا!و از نمونه هایش همین ضعف قوای جسمانی در دست راست است که همانطور که شیخ در درس فرمودند باعث میشود از دست چپ برای برداشتن آفتابه و طهارت گرفتن استفاده کنند که این امر برابر فرموده های شیخ مساویست با دائم النجس بودن.
پ.ی:در راستای گرامی داشتن زبان مادری:دبلیو سی=
مسطراخ/خلا/موال/خلاصی بخش/ارامگاه آفتابه/اتاق فکر!
برای اطلاعات بیشتر به دایره المعارف آفتابه نوشته شیخ کالین(ئامه برکاته)مراجعه شود.
السوال الثانی:
اگر به بیانات گهر بار شیخ در درس توجه شود فرموده اند:
اگر در موقعیتی از نظر سوق الجیشی قرار داشتید که دست چپتان به آفتابه نزدیک تر بود تکلیف این است که ییهوئی همانند نئو در فیلم مستهجن ماتریکس و تکنو زنهای شیطان بزرگ یک حرکت ژانگولری از خود در کرده و 180 درجه بچرخید منتها اشاره فرموده اند که اگر توالت شما تهاجم فرهنگی داشت مجبورید که با دست چپ آفتابه را به دست راست بدهید که همین امر از مصادیق گناهان کبیره میباشد و باعث میشود ییهوئی از اسمان صاعقه ای نازل شود و به موش کوری و یا سوسکی شاخدار تبدیل شوید و همین دلیل باعث میشود دستشوئی آسلامی بر تهاجم فرهنگی ارجحیت داشته باشد.
السوال الثالث: در روایات عدیده ای امده که هر روز صبح شونصد هزار حوری بهشتی چشم سیاه بینی رو به بالی کمر باریک....اخ اخ پس کله مبارک چقدر درد گرفت/اهان یا شیخ عذر تقصیر دارم!
اره داشتم میگفتم شونصد هزار حوری بهشتی محجبه/یه چشمه و سیاه پوش عینهو لولو خر خره از عرش به فرشنازل میشوند همی و گراپ را تا موال کول میگیرند و میبرند!
و در شرح کرامات معنوی گراپ همین بس باشد. و از انجائی که کرامات معنوی جز در سایه عمل به واجبات محقق نمیشود جواب سوال 3 داده خواهد شد یعنی واضح و مبرهن ایت که گراپ با دست راست افتابه را برمیدارد چون با دست چپ برداشتن افتابه از گنهان کبیره بید.
السوال الرابع:
در متن درس گفته شده به صراحت امده است که همیشه باید کاری کرد که با دست راست افتابه را استفاده کرد پس بنابر قضیه فیثاغورس گزینه 5 صحیح میباشد.
تا درودی دیگر بدرود.


ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۶/۱/۲۸ ۱۴:۴۸:۰۴


Re: **کلاس بینش و منکرات جادویی**
پیام زده شده در: ۷:۴۸ سه شنبه ۲۸ فروردین ۱۳۸۶
#87

لیلی اوانز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۷ سه شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۰:۴۶ چهارشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 571
آفلاین
1-چرا جاسم هميشه نجست است؟راهنمايي تمام جاسم ها با ضعف قواي جسماني در انگشت هاي دست راست مواجه هستند(با توجه به درس جواب دهيد)
از آنجايي كه جاسم ها از ضعف قواي جسماني در دست راست برخوردارند نمي توانند آفتابه را با دست راست بلند كنند و ايضاً نمي توانند با دست چپ آفتابه را به دست راست خود بدهند در نتيجه ناچارند از دست چپ استفاده كنند ولكن از آنجا كه استفاده از دست چپ در آسلام حرام مي باشد آب آفتابه در تماس با دست چپ جاسم ها نجست شده و آنها را نيز نجست مي نمايد.
(سؤال شرعي: اكنون كه جاسم ها در هر دو حال نجسند آيا بهتر نيست به جاي برداشتن آفتابه با دست چپ،اصلاً در كل تطهير ننمايند و وقت خود را به اموري ديگر اختصاص دهند؟)

2-چرا رفتن به دابليو سي آسلامي ارجحيت بر تهاجم فرهنگي دارد؟
به چند دليل:
1-زيرا اهميت به توليدات داخلي و آسلامي بر همه ي ما آسلاميان واجب مي باشد و استفاده از تهاجمات فرهنگي در همه ي امور بالاخص امر پر اهميت دبل يو سي،نه تنها مكروه بوده بلكه لعنت مرلين رحمت ا... عليه را نيز به همراه دارد.
2-امكانات دبل يو سي هاي تهاجمي بسيار محدود بوده و در مواقع ضروري امكان چرخش 180 درجه بر روي آنها به هيچ وجه مقدور نيست.وقتي دبل يو سي هاي داخلي آنقدر پروفشنال هستند كه امكان چرخش(حتي تا 360 درجه) را براي ما فراهم مي آورند چرا بايد از دبل يوسي هاي فرنگي استفاده كنيم؟
3- در دبل يو سي هاي تهاجمي به علت ارتفاعي كه از زمين دارند فاصله ي ما از آفتابه زياد مي شود كه اين امر حرام است.
(به علت ضيق وقت از ذكر ساير موارد معذوريم)

3-آيا گراپ با دست چپ آفتابه را بر مي دارد يا راست دليل خود را توضيح دهيد
همانا گراپ كه در محضر شيخ درس آموخته،آفتابه را با دست راست بر مي دارد.در غير اينصورت تا اين حد مورد توجه و محبت شيخ نمي بود چرا كه شيخ با موجودات نجست نشست و برخواست نمي كند.ضمناً انگشتان دست راست گراپ مثل ساير قسمت هاي بدنش قوي مي باشد و از اين لحاظ مشكلي ندارد.

4)از ميان گزينه هاي زير گزينه صحيح را انتخاب کنيد
1-آفتابه در هنگام راز و نياز در سمت چپ شما قرار دارد
2-آفتابه به هنگام راز ونياز در سمت راست شما قرار دارد
3-آفتابه در هنگام راز ونياز در پشا شما قرار دارد
4- آفتابه به هنگام راز ونياز در عقب شما قرار دارد
5)آفتابه هر جهتي باشد من طرفي کارم را ميکنم که دست راست من به طرف آفتابه باشد
جواب خود را توضيح دهيد


جواب صحيح گزينه ي 5 مي باشد چرا كه ما موظفيم در تمامي شرايط خود را با آفتابه مان وفق داده و هماهنگ كنيم و نبايد از آفتابه كه جسمي بسيار مقدس است توقع داشته باشيم كه خودش را با ما هماهنگ كند.
در نتيجه وظيفه ي هماهنگي،در كليه ي شرايط به عهده ي ماست و آفتابه در اين ميان وظيفه اي به عهده ندارد.









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.