از نظر من اسنيپ براي خودش كار ميكنه به عبارتي هر جا منفعت براش بيشتر باشه همون جاست.واسه همين نميشه بهش اعتماد كرد.همه حرفهاش واسه همين قاطي پاتي و شك بر انگيزه هست.

بليد عزيز زود نتيجه گيري نكن در مورد دلايل تو براي گناهكار بودن اسنيپ چند نكته هست كه من قبلا اشاره كردم اولا اسنيپ نگفت دقيقا به دراكو كمك مي كنه كه دامبلدور را بكشه دوم دراكو قرار نبود دامبلدور را بكشه قرار بود مرگ خوارها را داخل مدرسه بياره

هيچ چيز معلوم نيست رولينگ هر كاري مي كنه پس نه اميد وار باشيد نه نااميد .

به طور قطع نميشه گفت خيانتکار هست يا نه .براي همين من دلايل خيانتکار بودن و نبودنش رو ميارم تا يه نتيجه گيري کلي بکنيم
=دلايل خيانت کا نبودنش
1- ((دامبلدور به اون اعتماد داشت ما دامبلدور رو خوب ميشناسيم اون زيرک.با هوش.عاقل و قدرتمند بود .بي دليل کاري انجام نميداد .بي دليل به کسي اعتماد نميکرد و براي هر کاريش دليل محکمي داشت .به اسنيپ هم اعتماد داشت حتي در جلد ششم (پرنس نيمه اصيل)در فصل مرثيه ي ققنوس مک گاناگال به اين که دامبلدور هميشه ميگفته دليلي براي اعتماد به اون داره اشاره کرد (( پروفسور مک گاناگال گفت :هميشه اشاره ميکرد که دليل سفت و سختي براي اعتماد به اسنيپ داره))در ادامه چند خط پايين تر(( ...ولي دامبلدور با صراحت بهم گفت که ندامت اسنيپ بدون قيد و شرط حقيقته..نميخواست هيچ حرفي ضد اون بشنوه
2-.در پرنس نيمه اصيل هري کاملا عوض شده بود به همه چيز بيشتر دقت ميکرد وتيز تر شده بود در واقع ميشه گفت از هرمايني هم با هوش تر بود چون از همون اول فهميد کاسه اي زير نيم کاسه ي اسنيپ هست ولي نه هرمايني حرفش رو باور کرد نه رون .اين موضوع رو با دامبلدور در ميان گذاشت اما دامبلدور قبول نکرد و آخر کتاب فهميديم دامبلدور جريان درکو رو کاملا با اطلاع بوده و ميدونسته درکو بوده که قصد کشتن دامبلدور رو داشته .اينجا يه سوال پيش مياد و اون اينه که چرا دامبلدور فهميد درکو چي کار کرده اما نفهميد اسنيپ هم دست داره وقتي تمام جزئيات کار درکو رو فهميد چه طور نفهميد که اسنيپ هم با اون بوده؟ اين موضوع ابهام داره :يا اسنيپ هر کاري ميکرده و هر حرفي بين او و درکو رد و بدل ميشده به دامبلدور ميگفته و يا دامبلدور از هوش و ذکاوتش استفاده ميکنه و اين موضوع رو ميفهمه که در اين صورت بايد متوجه ي خيانت اسنيپ ميشد و اين که به اسنيپ شک نکرده ميتونه اين باشه که اسنيپ با اون بوده
=دلايل خيانتکار بودن اسنيپ
1- اسنيپ با نارسيسا بلک پيمان نا گسستني بست پس نميتونه به اونها خيانت کنه چون کشته ميشد
2- دامبلدور هيچ وقت نميگذاشت هري تنها بمونه چون پشتيبان هري بود مخصوصا حالا که هري بيش از هر زماني به اون احتياج داشت و هنوز خيلي چيزها رو بايد ازش ياد ميگرفت نه حالا که در اوج احتياج به او بود خودش رو فدا کنه
3- اگر اسنيپ واقعا با دامبلدور باشه حتما نقشه ي ورود مرگخوارها به قلعه رو گفته .مطمئنن دامبلدور اجازه ي چنين کار احمقانه اي نميداد که اين همه دانش آموز رو به خطر بندازه تا نقشه ي خودش رو عملي کنه.پس نتيجه ميگيريم کسي به اون چيزي نگفته
4-دامبلدور ميگفت که به اسنيپ اعتماد داره ولي هيچ دليل محکم و قانع کننده اي نمي آورد .دامبلدور يک بار در مورد سيريوس اشتباه کرد و خودش در کتاب 5 اعطراف کرد از کجا معلوم در مورد اسنيپ اشتباه نکرده باشه؟
اسنيپ دو بار خيانت کرد يه بار به جيمز که جونش رو مديون او بود يه بار به ولدمورت که به طرف دامبلدور اومد پس تا سه نشه بازي نشه .کسي که دو بار خيانت کرده باشه بار سوم هم ميکنه
5-درضمن چرا رولينگ انقدر در انتهاي کتاب 6 به مراتب ذکر کرده که دامبلدور به اسنيپ اعتماد داشت .اونو قبول داشت.حرفي نميخواست بر عليهش زده بشه؟
اگر اسنيپ خيانت کار نبود رولينگ يه سر نخ نا محسوس تو کتاب ميداد تا کسي به بي گناه بودنش شک نکنه ولي انقدر تکرار کرده که همه به شک بيفتن که گناهکار يانه با همين کارش هم نشون داد که گناهکار
....پس از دلايل ميشه نتيجه گرفت که....

اسنیپ خیانت کاره.....

من با نظر شما موافق هستم nundu پس چند سوال بر جا مي مونه اولا اينكه تابلو كسي فقط در حالتي كه اون شخص بميره مي مونه و ايجاد مي شه يا نه . سوال ديگه به نظر من دامبلدور در كتاب 6 هم دامبلدور واقعي نبود كمي مغرور بود . كمي ضعيف و البته يك چيز ديگه اول كتاب يه جمله اي هست كه به هري گفت اگه خواستي ببيني من واقعي هستم اين سوال رو بپرس كه من از چي خوشم مياد ولي هري تا پايان كتاب همچين سوالي رو نپرسيد شايد توي كتاب 6 دامبلدور به شكل ديگه اي بياد و اين براي فهميدن همين نكته باشه

خوب راستش منم با بورگین و prince عزیز موافقم ولی یه چیز دیگه باید اضافه کنم اونم اینه که وقتی ولدمورت طلسم آواداکداورا رو روی سدریک اجرا کرد , سدریک پرت شد و هیچ اتفاق دیگه ای نیفتاد ولی وقتی اسنیپ این طلسم رو اجرا کرد دامبلدور در هوا چند لحظه معلق بود و بعد افتاد به نظر من این طلسم یه طلسم قلابی هست و دامبلدور هنوز زنده س و یه جا مخفی شده .

به نظر من خیانتکار نیست و طرف دامبلدوره.
به این دلایل :
1.چرا در کتاب 1 اسنیپ جلوی کوییریل رو گرفت؟به نظر من دلیلی رو که خودش آورد کافی نیست . اگه اسنیپ طرفدار دامبلدور نیست چه لزومی داشت که سنگ جادو رو نجات بده؟

2.وقتی فوج حرف دامبلدور رو که گفت ولدمورت برگشته باور نکرد اسنیپ جای زخمشو به اون نشون داد تا شاید فوج باور کنه.ولی چرا اسنیپ این کارو کرد؟این که فوج باز گشت ولدمورت و افرادش رو باور نمی کرد به نفع مرگ خوارا و ولدمورت بود.

3.تو کتاب 5 چرا وقتی هری به اسنیپ گفت که چه خوابی دیده اسنیپ به لشکر ققنوس خبر داد؟
مطمئنا این کار جلوی نقشه ولدمورت رو می گرفت. اسنیپ خیلی راحت می تونست تظاهر کنه که منظور هری رو نفهمیده.

تلسم به كار برده شده براي كشتن دامبلدور مرموزه اونم سالي كه داشتند به همه استفاده از تلسمهاي بي كلام رو ياد مي دادند بيان كردن تلسم اواداكداورا توسط اسنيپ مرموزه به اين نكته هم توجه كنيد كه هر دو هم اكلومنسي بلد بودند هم لجيليمنسي

اسنیپ مرگ خوار است ولی به دامبلدور هم وفاداره یعنی حتی کشتن دامبلدور هم نقشه ای بوده که توسط خود دامبلدور و اسنیپ کشیده شده و اسنیپ اونو اجرا کرده ولی منظور این نیست که دامبلدور زنده است دامبلدور به طور قطع مرده و دیگه زنده نمیشه و همانطور که گفتم همه ی اینها نقشه است

اگر به جواب هایی که اسنیپ به سوالات بلاتریکس میده توجه کنیم میبینیم که اسنیپ در خیلی از اونا دروغ میگه.این نشون میده که اسنیپ در حال گول زدن مرگخوارا و شاید لرد سیاه هست.مثلا میگه جلوی کوئیرل رو گرفته چون فکر میکرده سنگ رو برای خودش می خواد که این دروغه.یا میگه هری رو چون جلوی چشم دامبلدور بوده نکشته, در حالی که اسنیپ یک بار جون هری رو نجات داده.