_ اِ اِ اِ ! اریکا کو؟
این جمله رو پیوز در حالی که داشت به یک آفتابه نگاه میکرد گفت!
_ این رو دیدم یادش افتادم
ملت که گویی تازه به خود اومده بودن با شکل
همچنان به یکدیگر نگاه میکردند.
سر انجام لودو شروعه به حرف زدن کرد : وااای! اون تو تالار هم نبود چون دنیس پسره و ما هم نیستیم...( ادامه این جمله توسط ناظر حذف شد
) با هم که نبود! ارنی ، تو برو یک تلگرافی ، یک بوقی یک تله پاتی ای با این اریکائه بکن ببین کدوم ... الله اکبر ... کجاست!
ارنی بدون هیچ حرفی به طیقه پایین رفت تا بلکه بتواند یک وسله ارتباط پیدا کند.
بعد از رفتن ارنی ، دوباره لودو شروع به حرف زدن کرد.
_ خوب! ما بدون اریکا نمیتونیم زیاد صبر کنیم... تا وقتی که ارنی بر نگشته میتونیم باشیم و ببینیم چی پیش میاد ولی بعدش باید بریم دنبالش!
بورگین که گویی از این حرف لودو مایوس شده بود گفت :
خوب پس حد اقل بریم بخوابیم!
لودو خواست جواب بده که ماندی پرید وسط حرفش و گفت : اه ! بورگین ! جیزه ! بی ناموسی جیزه !
کمی بعدلودو که برای بار پنجاهم به ساعت نگاه میکرد گفت : اااااااااااااااه ! این ذلیل مرده ارنی کجاست مارو اینقدر معطل کرده!
میگم که بریم پایین یک قهوه ای بزنیم تو رگ...!
تمامی هافلپافی ها نیز موافقت کردندو به اتفاق لودو به طبقه پایین رفتند.
تمام پاتیل رو دود بر داشته بود و پچ پچ صدای دائمی شده بود.افراد مختلفی از هر نزادی ، کوتوله و یا دورف و یا دیگر جادوگران در پاتیل به چشم میخورد.
در بین این اشخاص ، کالین هم دیده میشد.
دور و بر کالین رو چند تا جوان جوات ، با هفت سانت پشت مو و شلوار پاچه گشاد و گوشی های 6600 که با بند به شلوارشان وصل شده بود را فرا گرفته بودند و گویی به پدیده ای خارج از طبیعیات عالم نگاه میکردند
_ اه! جاسم ایو میبینی؟ بعضیا مِگن ای خدایه!
_ نه قلی ! ای بیشتر به ارشاد گرانِ زمان داینوسور ها شبیهِ!
و کالین بدون هیچ حرفی با خنده ای شیطانی به آنها نگاه میکرد!
در آن طرف دسته باشگاه هافلپافی های اصیل بدون هیچ حرفی روی یک تخت که جایگزین صندلی ها بود نشستند و سفارش دو دست قلیون دادند و به خاطر اینکه قهوه در آنجا پیدا نمیشد ، چایی را جایگزین آن کردند!
درست در تخت پشتی آنها ، صدا هایی بم ولی رسا و واضح
شنیده میشد!
_ خوب اش ویندر ! کارت رو خوب انجام دادی! تو به مدیران وفاداری!
صدای دیگری که فیس فیس میکرد گفت : من مطیع مدیرانم!
صدای قبلی گفت : خوب حالا گورکن طلایی سر جاش هست؟
با شنیدن کلمه گورکن ، نا خود آگاه گوش هافلپافی ها تیز شد!
صدای فیس فیس گفت : آره تو خوابگاه مدیران جاش امنه!