هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۲۲:۳۶ پنجشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۶

لیلی اوانز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۷ سه شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۰:۴۶ چهارشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 571
آفلاین
جلسه دوم ماگل شناسي

پست اين جلسه با توجه به غيبت چند هفته اي من كمي طولاني شده تا دلتنگي هاي اخير شما رو جبران كنه! لطفاً غر نزنيد! سعي كنيد خودتون رو در فضاي كلاس تجسم كنيد و از استادتون علم بياموزيد!
--------------------------------------------------------------------

پرفسور اوانز در حاليكه لوله هاي كاغذ پوستي تكاليف را از بچه ها تحويل مي گرفت با لبخند گفت: «به نظر مي رسه همه تكاليفشون رو به خوبي انجام دادن.»
نويل كه بيشتر از30 سانتيمتر نتوانسته بود بنويسد سرش را با شرمندگي به زير انداخت.
پرفسور اوانز پشت ميز خود برگشت و گفت:« خب. اگه سؤالي در مورد جلسه ي قبل و جريان دادگاه داريد مي تونيد بپرسيد.»
دانش آموزان نگاهي به يكديگر انداختند و سكوت كردند. هري به خاطر مي آورد كه چطور تمام بحث هاي هفته ي اخير بچه ها در سالن عمومي و راهروهاي مدرسه به موضوع كلاس ماگل شناسي و چيزهاي وحشتناكي كه در دادگاه ديده بودند سپري شده بود. حتي جرج و فرد به هري گفته بودند از اينكه سال گذشته اين درس را انتخاب نكرده اند چقدر پشيمانند و چقدر خوشحال مي شدند اگر مي توانستند يكي از بمب هاي بدبوي اختراعي خودشان را در ساختمان دادگاه امتحان كنند!
در فاصله اي كه هري به خيالات خود مشغول بودچند دانش آموز سؤالاتي مطرح كرده بودند و حالا پراوتي پاتيل بود كه دست خود را براي پرسيدن سؤال بلند مي كرد.
_ بله دوشيزه پاتيل؟
_ «مي بخشيد پرفسور ما در طول جريان دادگاه به خوبي متوجه شديم كه صدمه زدن و اعمال خشونت نسبت به ماگل ها چه مضراتي داره، چه آسيب هايي به اونا مي رسونه و در مقابل از نظر قانوني چه عواقبي براي يه جادوگر داره...اما اونجور كه من متوجه شدم اكثر اون جادوگرها به اين خاطر ماگل ها رو طلسم كرده بودند كه ناخواسته در حين انجام جادو توسط ماگل ها ديده شده بودند و يا بدتر، از طرف اونا مورد آزار قرار گرفته بودن...پرفسور پس اين وسط تكليف قانون رازداري و پنهان كاري از ماگل ها چي مي شه؟ يعني جادوگرا هيچ حقي براي دفاع از خودشون و پنهان نگه داشتن جامعه شون از ديد ماگل ها ندارن؟!»
همهمه اي در كلاس افتاد و دانش آموزان به نشانه ي موافقت يا مخالفت سر تكان مي دادند و بحث مي كردند.
پرفسور اوانز در حاليكه هنوز لبخند مي زد آرام با چوب دستي اش روي ميز زد و كلاس را به سكوت دعوت كرد « سؤال خيلي خوبي بود دوشيزه پاتيل! تا حدي به مباحثي كه امروز قصد دارم توي كلاس مطرح كنم مربوط مي شه...همممم براي شروع، دوشيزه پاتيل شما در صورتي كه با يكي از دانش آموزان درگير بشيد ، حتي اگه حق هم كاملا با شما باشه ، ترجيح مي ديد موضوع درگيريتون رو به صورت مسالمت آميز حل كنيد و يا ترجيح مي ديد با اون دوئل كنيد، بهش صدمه بزنيد يا حتي بكشيدش؟!»
پرفسور اوانز جمله اش را با لحني جدي ادا كرد اما بيشتر دانش آموزان از تصور اينكه پراوتي، مثلا براي گم شدن شيشه ي مركبش با كسي دوئل كند و او را بكشد با صداي بلند خنديدند.
پراوتي با حيرت گفت: «بكشمش؟!» و بعد ادامه داد:« معلومه كه ترجيح مي دم مسالمت آميز حلش كنم!»
پرفسور سرش را تكان داد و گفت:« حالا اگه توي امتحان، يكي از اساتيد يه سؤال سخت مطرح كرده باشه كه حلش برات خيلي مشكل باشه، تر جيح مي دي وقت گرانبهاتو هدر بدي، ذهنتو خسته كني و سعي كني با هر زحمتي شده جواب رو پيدا كني يا تر جيح مي دي با يه افسون كوچولو صورت سؤال رو پاك كني يا از اون ساده تر برگه ي امتحان رو پاره كني؟!»
پراوتي به پرفسور اوانز خيره شد و وقتي مطمئن شد او اين سؤال را كاملا با جديت مطرح كرده و منتظر جواب است گفت: « معلومه كه سعي مي كنم به هر سختي شده جواب رو پيدا كنم! حتي اگه به نتيجه نرسم هم برگه مو پاره نمي كنم!»
پرفسور با حيرت پرسيد:« چرا؟! روش دوم كه خيلي ساده تره!»
پراوتي كه عصباني شده بود گفت:« اين كار احمقانه ست!»
پرفسور اوانز بشكني زد و با لبخند گفت:« آفرين! احمقانه ست!» و بعد در حاليكه به سمت يكي از كمد هاي ديواري كلاس مي رفت ادامه داد:«ببينيد بچه ها هميشه كوتاه ترين و ساده ترين راه، لزوماً بهترين راه نيست. فقط آدماي احمقند كه بدون تفكر كوتاهترين راه رو انتخاب مي كنند و بعد سعي مي كنند اشتباهاتشون رو به نحوي توجيح كنند»
پرفسور پوستر بزرگي را از كمد ديواري بيرون كشيد و آن را به تخته ي كلاس نصب كرد. پوستر تصوير بزرگ شده ي مغز يك انسان را نشان مي داد.
بعد پرفسور پشت ميز برگشت و گفت:« كسي مي تونه براي من توضيح بده طلسم اصلاح حافظه چيه؟»
هري منتظر بود هرميون دستش را بلند كند اما به خاطر آورد او سال گذشته اين درس را گذرانده و در كلاس حضور ندارد.
رون با ترديد جواب داد: «طلسميه كه مأمورين وزارتخونه ازش استفاده مي كنند و كار اون پاك كردن حافظه ي ماگل هاست»
پرفسور گفت: «آفرين آقاي ويزلي. البته بايد اشاره كنم پاك كردن نه ،بلكه اصلاح» وبعد به سمت پوستر روي تخته سياه رفت، با حركت چوبدستي علامتهايي روي آن گذاشت ودر حاليكه به آنها اشاره مي كرد گفت:« در مغز آدمها بخش مربوط به حافظه ي كوتاه مدت و بلند مدت از هم جداست. خاطرات تازه ي ما بعد از گذشت مدتي رفته رفته از بخش حافظه ي كوتاه مدت، به بخش بلند مدت وارد مي شند. وقتي خاطره اي به بخش حافظه ي بلند مدت رفت پاك كردن اون دشواره و به تمركز بالايي نياز داره تا مغز آسيبي نبينه؛ در نتيجه هر چه زمان اصلاح حافظه به زمان وقوع خاطره اي كه قراره اصلاح بشه نزديك تر باشه انجام اون موفقيت آميز تره.»
پرفسور نفسي تازه كرد و ادامه داد:« وقتي يه ماگل شما رو در حين انجام جادو مي بينه لازم نيست به خاطر ارتكاب گناهي كه انجام نداده اونو بكشيد يا بهش صدمه بزنيد...يه جادوگر باهوش مي دونه كه چطور از طلسم اصلاح حافظه به صورت صحيح استفاده كنه و خودشو از خطر نجات بده... خب بد نيست بدونيد طلسمي كه الان بهتون آموزش مي دم در واقع يه شبه طلسمه و در عمل كاركردي نداره و فقط براي ايجاد تمركز استفاده مي شه...در واقع اين طلسم نيست كه حافظه رو اصلاح مي كنه بلكه قدرت تمركز شماست؛ به همين خاطره كه جادوگران قوي بدون به زبون آوردن هيچ وردي به سادگي با حركت چوبدستي مي تونند ذهن رو اصلاح كنند....حالا هم بعد از من تكرار كنيد لطفاً : ريپرو ريتنشن »
دانش آموزان با صداي بلند چند بار تكرار كردند: ريپرو ريتنشن
_ خيلي خوبه! خب حالا به بخش مهم ماجرا مي رسيد.موقع انجام اين طلسم بايد ذهنتون رو روي حادثه اي كه ماگل ديده متمركز كنيد و در ذهنتون تجسم كنيد كه اون حافظه رو از ذهنش بيرون مي كشيد و چيز ديگه اي رو جايگزينش مي كنيد...خاطره اي كه جايگزين مي كنيد معمولا يه چيز ساده ست مثلا تصوير گوشه اي از خيابان يا محيطي كه ماگل در حال حاضر درون قرار داره... چيز ديگه اي كه بايد بدونيد اينه كه انجام عمل اصلاح حافظه به جز موارد ضروري چه روي ماگل ها و چه روي جادوگرا غير قانونيه و از طرف وزارتخونه پيگرد قانوني داره چون با همين طلسم ساده مي شه جنايت هاي بزرگي انجام داد!...خب حالا دو به دو تقسيم بشيد و طلسم رو روي هم اجرا كنيد و بعد دوباره حافظه ي پاك شده رو سر جاش برگردونيد... وبعد در حاليكه چشمك مي زد ادامه داد « من مواظبم كه كسي در حين كار شيطنتي نكنه!»
لاوندر دستش را بلند كردو پرسيد:« پرفسور شما گفته بوديد هر جلسه كار عملي هم داريم ولي به نظر مي رسه كه امروز...»
پرفسور اوانز كه چشمهايش از اشتياق برق مي زد گفت:« آفرين دوشيزه براون!كم كم داشتم نا اميد مي شدم و به اين نتيجه مي رسيدم هيچ كس اين موضوعو به خاطر نداره!...همونطور كه گفتم انجام طلسم اصلاح حافظه گاهي وقتا مي تونه خطرناك باشه و انجام هماهنگي هاي اين اردو براي من دردسر زيادي داشت...به هر حال م نظر مساعد وزارتخونه رو جلب كردم و اونا قبول كردن كه توي يه محيط كنترل شده به صورت عملي اين طلسمو روي ماگل ها اجرا كنيد!»
دانش آموزان كه از تعجب دهانشان باز مانده بود به يكديگر نگاه كردند.
پرفسور اوانز ادامه داد:« حتما تا حالا اسم اتوبوس شواليه رو شنيديد و بعضيهاتون هم باهاش سفر كرديد.»
بچه ها سرشان را به نشانه ي تأييد تكان دادند هري كه با يادآوري خاطره ي سفر با اوتوبوس شواليه احساس مي كرد چيزي در شكمش تكان مي خورد به پرفسور اوانز خيره شد تا ببيند اينبار چه نقشه اي براي آنها دارد....
-----------------------------------------------------------------------------

مي خواستم اين قسمتو هم توي رول بگم ولي ترسيدم منو بكشيد! تازه همين حالاشم معلوم نيست پرفسور كوئيريل به خاطر پست طولاني چندرغاز حقوق استاديمو قطع نكنه!
خب فرض بر اينه كه اتوبوس شواليه به دليلي وارد خطوط اتوبوس راني ماگل ها شده كه براي مدت محدودي به اونا سرويس بده! از راننده ي اتوبوس خواسته شده به سبك ماگل ها رانندگي كنه تا مشكلي به وجود نياد. از جادوگرا هم تقاضا شده اگه مي خوان با اتوبوس مسافرت كنن مثل آدم ...اهم! مثل ماگل ها رفتار كنن.اما معلوم نيست كه همشون از عهده ي اين كار بربيان و ارني ِ سر به هوا هم خرابكاريي نكنه! ماگل هايي هم كه وارد اين محيط مي شن نمي دونن چه بلايي قراره سرشون بياد!
شما بايد تلاش جادوگرا رو براي پنهان كاري از ماگل ها و اصلاح حافظه اونا رو با توضيح حوادثي كه در اتوبوس اتفاق مي افته شرح بديد.
همونطور كه مي بينيد سوژه طنزه ولي اگه كسي دوست داره جدي بنويسه هم من چيكاره م كه بگم ننويسه!
نكته ي بعدي اينه كه پست ها با توجه به نوع تاپيك ادامه دار خواهند بود.
فضا سازي مناسب ، بيان دليل منطقي براي علت حضور اتوبوس شواليه در ناوگان اتوبوس راني ماگلي و پرداخت داستان در امتياز هاي شما اثر داره.
ضمنا لطفا به هيچ وجه اشاره اي به تكليف كلاس ماگل شناسي نداشته باشيد!!
مي دونم كمي گنگه ولي در صورتي كه بيشتر بنويسم توسط مديريت محترم مدرسه شپلخ مي شم! پس لطفا اگه سؤالي داشتيد به وسيله ي پيام شخصي و ساير وسايل ارتباطي با بنده در ميان بگذاريد!!

(راستي هر كس مي تونه هر چند تا خواست پست بزنه ولي فقط مي تونيد لينك يكي رو اينجا به عنوان تكليف ارائه بديد پس براي لينك دادن عجله نكنيد!)

براي آنهايي كه آي كيو شان از نوع شلغم است: تكليف را اينجا انجام دهيد!


ویرایش شده توسط لیلی اوانز در تاریخ ۱۳۸۶/۵/۲۵ ۲۲:۴۳:۵۵



Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۹:۳۹ جمعه ۱۹ مرداد ۱۳۸۶

لیلی اوانز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۷ سه شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۰:۴۶ چهارشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 571
آفلاین
من به صورت كلي همه ي پستها رو در دو سطح:1-فني و ادبي(نگارشي) و 2- منطقي ؛ نقد كردم اميدوارم بتونيد در پست هاي بعديتون به بهترين نحو از اين نكات استفاده كنيد!(ممكنه بعضي نكات رو توي نقد ها مطرح كرده باشم ولي اين موضوع به اين معني نيست كه همه ي نكات مطرح شده لزوماً در امتياز نهايي شما تأثير داشته.)
ضمناً بد نيست بدونيد فقط 3 پست اول با ذكر همه ي جزئيات نقد شدن.


نكته:همونطور كه مي دونيد در تاپيك هاي مختلف و همچنين در چت باكس بارها و بارها اشاره شده بود كه در پستهاتون اشاره اي به تكليف مدرسه و اتفاقات كلاسها نداشته باشيد.اما متأسفانه بيشتر شما به اين نكته توجه نكرده بوديد. با توجه به اينكه تقريباً 80 درصد دانش آموزها اين اشكال رو در پست هاشون داشتن استثنائاً در اين جلسه امتيازي به اين خاطر كسر نمي شه.لطفاً در جلسات بعد با دقت بيشتري پست بزنيد!


1-ايگور كاركاروف
خب ايگور در كل پست خوبي بود.اول ماجرا رو خيلي خوب شروع كرده بودي اما در ادامه يه سري مشكلات كوچيك داشتي.
نكات فني و نگارشي:
توي جمله بندي بعضي قسمتا ي پستت كمي اشكال داشتي كه من چندتا شو اينجا برات مي نويسم:
نقل قول:
آرتور ویزلی پشت میز محاکمه نشسته بود و در حال مطالعه شواهد و مدارک و منشی دادگاه کنار او نشسته بود

پيشنهاد من:آرتور ويزلي پشت ميز محاكمه در كنار منشي دادگاه نشسته بود و شواهد و مدارك را بررسي مي كرد.
نقل قول:
و با جادو او را سر به سر گذاشته است

پيشنهاد من: و با جادو سر به سر او گذاشته است.
نقل قول:
-ساکت،ساکت!
این صدای آرتور بود که با قدرت گفت و دادگاه را ساکت کرد و بعد از چند ثانیه ادامه داد:

«ساكت،ساكت!»
پيشنهاد من: اين صداي فرياد آرتور ويزلي بود كه سعي داشت دادگاه را به آرامش و سكوت دعوت كند...ارتور نفس عميقي كشيد و بعد از چند لحظه سكوت ادامه داد:
نكات منطقي:
شماره پرونده يه خورده طولاني و غير متعارف نبود؟
مي تونستي ماده ي قانوني رو بهتر انتخاب كني...قانون 3-4 يه كم غير واقعيه.
حرفهاي دامبلدور مي تونست تأثير گذار تر باشه.
20 سال آزكابان براي يه سربه سر گذاشتن ساده كمي زياد به نظر نمي رسه؟
شروع و پايان:پستت شروع خيلي خوبي داشت ولي مي تونستي خيلي بهتر از اين تمومش كني.
امتياز شما:26
موفق باشي

2-پيوز
فضا سازي خوبي توي پستت داشتي و با رعايت كوتاه نويسي سوژه رو خيلي خوب پيش برده بودي.
نكات فني و نگارشي:
نقل قول:
این خانم هم اکنون در دادگاه حاضر هستند که البته در تسلط طلسم فرمان قرار دارند و بعد از پایان دادگاه هم حافظه ایشون اصلاح خواهد شد !

پيشنهاد من: این خانم هم اکنون در دادگاه حاضر هستند ،البته در تسلط طلسم فرمان قرار دارند و بعد از پایان دادگاه حافظه ایشون اصلاح خواهد شد !
نقل قول:
در حالتی که تهدید از طرف مشنگ مورد نظر نشده باشند

پيشنهاد من: در صورتي كه از طرف مشنگ مورد نظر تهديد نشده باشند.
نكات منطقي:
نقل قول:
این خانم هم اکنون در دادگاه حاضر هستند که البته در تسلط طلسم فرمان قرار دارند و بعد از پایان دادگاه هم حافظه ایشون اصلاح خواهد شد !

خب طلسم فرمان اينجا زائد به نظر مي رسه چون كسي كه تحت طلسم فرمانه نمي تونه از خودش دفاع كنه و حضورش در دادگاه فايده اي نداره.(ضمناً به كار بردن طلسم فرمان كه از طلسم هاي نابخشودنيه روي يه ماگل،خودش مصداق آزار و اذيت ماگل ها نيست؟!)...همون اصلاح حافظه كافي بود و لزومي نداشت به طلسم فرمان اشاره كني.
نقل قول:
طبق این دادخواست متهم مرتکب جرم شده و محکوم به اشد مجازات است.

خب انتظار ندارم حتماً اينو بدوني...كمي تخصصيه ولي بد نيست توي پستهاي دادگاهي بعدت اين نكته رو رعايت كني:يه منشي دادگاه هرگز صلاحيت اينو نداره كه تأيين كنه متهمي مجرمه و اونو به اشد مجازات محكوم كنه.در كل اين جمله از نظر منطقي و حقوقي صحيح نيست.

نقل قول:
لودو بگمن ادامه داد : « خوب ، با توجه به دادخواست ارائه شده ! موافقان قیام کنند ! »

موافقان با چي؟...كمي زود وارد اين قسمت از محاكمه شده بودي.
شروع و پايان:شروع نسبتاً خوبي بود.خط آخر پست رو هم با جمله ي خوبي شروع كرده بودي ولي با نوشتن يه جمله ي عجولانه: نقل قول:
و قاضی بلند شد و از در پشتی دادگاه بیرون رفت .
باعث ضعيف شدن پايان پستت شدي.
امتياز شما:22
موفق باشي

3-لارتن كرپسلي
شايد اگه اين پست رو در شرايط ديگه،يا تاپيك ديگه اي زده بودي خيلي استقبال مي شد ولي اينجا!؟...
راستشو بخواي پستت جالب بود و منو به خنده انداخت در نتيجه عميقاً متأسفم از اينكه نمي تونم امتياز خوبي بهت بدم!
نكات فني و نگارشي:
خب فضا سازي خوبي داشتي و اشكال نگارشي به خصوصي هم مشاهده نشد!جمله بندي ها خوب بود و از لغات مناسبي استفاده كرده بودي.
نكات منطقي:
واقعاً مي شه اين پستو از نظر منطقي نقد كرد؟!...نه خودت بگو مي شه؟!
در كل گذاشتن هري به عنوان مجرم خيلي خز بود اينو از اين لحاظ مي گم كه تو فضاي دادگاه رو با حضور دانش آموزان هاگوارتز تجسم كرده بودي و من توي پست كلاسم تأكيد كرده بودم كه هري سر كلاس حضور داره!
ضمناً هري پاتري هم نبود!
نكته ي بعد كه قاعدتاً بايد امتيازتو به قهقرا بكشونه:
مگه پرفسور كوئيريل نگفته بود توي پستها هيچ اشاره اي به مدرسه و تكاليف هاگوارتز نكنيد؟!
پس اينا چيه؟!:
نقل قول:
بچه های کلاس را هم جو گرفته بود و با موج مکزیکی و بوق و اینا هری را تشویق می کردند.

بچه های مدرسه همینطوری هی تند تند و با وظیفه شناسی از جریان محاکمه نت برداری می کردند.

این که الان اسم مامان منو جعل کرده و استاد هاگوارتزه، تقلبیه و کلا من تکذیب می کنم!

شروع و پايان: از اين لحاظ هم مشكل خاصي نداشتي هر چند مي تونستي بهتر از اين بنويسي.
نكته ي مهم:از اين به بعد هر وقت روماتيسم مغزيت عود كرده بود پست نزن!...لطفاً!
امتياز شما:20
موفق باشي

4-سيريوس بلك
هووم كاملاً معلوم بود كه پستت رو با عجله زده بودي.
از نظر نگارشي كنار هم آوردن لحن كتابي و عاميانه تركيب چندان مناسبي ايجاد نكرده بود و پستت از اين بابت وحدت لازم رو نداشت.
صرف مطرح كردن چند عبارت عاميانه و طنز گونه باعث تبديل شدن يه نوشته ي معمولي به يه نوشته ي طنز نمي شه.
از نظر منطقي رفتار قاضي اصلاً مطابق با چيزي كه ما از يك قاضي دادگاه انتظار داريم نبود حتي اگه سعي داشتي پست طنز بنويسي هم بايد به اين نكته توجه مي كردي.
اشاره به هاگوارتز و دانش آموزان در پست شما هم وجود داشت كه اين جلسه استثنائاً امتيازي كسر نمي شه.
شروع و پايان: مشكل خاصي نداشت.
امتياز شما:19
موفق باشي

5-بورگين
فكر نمي كنم لازم باشه در مورد اين جمله هيچ تو ضيحي بدم:
نقل قول:
وقتی آتش شومینه به رنگ سبز در آمد و چندین دانش آموز در استانه شومینه ایستاده بودند .

پيشنهاد من : آتش به رنگ سبز در آمد و چند دانش آموز در آستانه ي شومينه ظاهر شدند.
متأسفانه به خاطر اينكه با عجله پست زده بودي از نظر نگارش و جمله بندي پستت اشكالات زياد داشت مثلاً :
نقل قول:
و با دست به صندلی هایی که دور از مکان محاکمه قرار اشاره کرد.

نقل قول:
به سختی بر روی صندلی متهمین نشست و خیلی سریع دستبند ها بر مچ ها و بازوهایش رو پوشاندند.

پستت از نظر لحن و نوع بيان جدي بود اما با آوردن چند جمله ي طنز انسجام داستان رو به هم ريخته بودي و اين بزرگترين ضعف نمايشنامه ت بود. به جز اين نكته پستت از نظر منطقي مشكل خاصي نداشت.
شروع و پايان:شروع به جز مشكل نگارشي كه بهش اشاره كردم ايرادي نداشت در مورد پايان همونطور كه گفتم اشاره به اعمال شاقه و توالت شويي! چندان مناسب نبود به جز اين موارد شروع و پايان مشكل به خصوصي نداشت.
امتياز شما:19
موفق باشي

6-پرسي ويزلي
اگه پاراگراف اول رو به چند پاراگراف كوتاه تر با افعال مناسب تر تبديل مي كردي خوندن پست راحت تر مي شد.
بهتر بود به جاي تكرار بعضي از كلمات واژه هاي مترادف رو جايگزين مي كردي.

چند اشكال نگارشي ديگه هم داشتي مثل:
نقل قول:
چرا باید انقدر به ماگل ها ارزش قائل باشیم

چرا باید انقدر براي ماگل ها ارزش قائل باشیم
نقل قول:
کارکاروف که عصبانی شده بود : فریاد زد ، چرا ؟ چرا من باید فقط به خاطر دیده شدن توسط این ماگل این همه زحمت بکشم ! چرا باید انقدر به ماگل ها ارزش قائل باشیم ، من این و دشنامی به زبان آورد و ادامه داد : جادو کردم و اگر باز هم ماگلی ببینم بدون شک میکشمش !

در اينجا استفاده ي نا مناسب از علامت هاي نگارشي مي تونه اعث گيج شدن خواننده بشه.بهتر بود بگي:
کارکاروف که عصبانی شده بود فریاد زد: « چرا ؟ چرا من باید فقط به خاطر دیده شدن توسط این ماگل این همه زحمت بکشم ! چرا باید انقدر براي ماگل ها ارزش قائل باشیم ، من اینو ...» ايگور دشنامی به زبان آورد و در حاليكه به دورسلي اشاره مي كرد ادامه داد :«...من اينو جادو کردم و اگر باز هم ماگلی ببینم بدون شک میکشمش !
از نظر منطقي پستت مشكل خاصي نداشت به جز اين مورد:
نقل قول:
مجرم و متهم هم در مجاورت یکدیگر روی صندلی زنجیر داری بسته شده بودند

منظورت رو از مجرم و متهم متوجه نشدم.شايد قصد داشتي به جاي مجرم به شاكي اشاره كني كه در اين صورت بازهم اين جمله صحيح نيست چون به هيچ عنوان شاكي رو با زنجير به صندلي نمي بندند حتي اگه ماگل باشه.
شروع و پايان هم مناسب بود.
امتياز شما 24
موفق باشي

7-وريتي
پستت از نظر منطقي و نگارشي مشكل خاصي نداشت.در واقع بزرگترين ايراد همون اشاره به هاگوارتز بود.
پاراگراف بندي در بعضي جاها رعايت نشده بود كه اين موضوع خوندن پست رو كمي دشوار مي كرد.
جريان دادگاه خيلي خلاصه و سريع اتفاق افتاده بود و مي تونستي با كم كردن حاشيه ها كمي بيشتر به جزئيات اتفاقات دادگاه اشاره كني.
فضا سازي اول پستت زائد به نظر مي رسيد و تعداد اتاقها بيش از حد غير طبيعي بود.بهتر بود به جاي مطرح كردن اين موضوع بيشتر روي جريان محاكمه مانور مي دادي.
شروع و پايان هم مشكلي نداشت.
امتياز شما:22
موفق باشي

8-باب اگدن
از نظر جمله بندي چندين مورد اشكال بزرگ داشتي مثلاً:
نقل قول:
هیاهو اتاق را فرا گرفته بود.تمامی صندلی ها همه بجز یکی پر از سرنشینهایی که همه منتظر دیدن یک چیز بودند.کسی بیست سال فقط به جرم ماگل بوند در زندان به سر برده بود

فرصت نيت به تمام اشكالات نگارشي و املايي كه نسبتاً زياد هم بود اشاره كنم.در كل مي تونستي با دقت و صرف وقت بيشتري پست بزني.
بتن --< به تن بهمریختش --< به هم ريخته اش سارین --< سايرين

از نظر منطقي فكر مي كنم هيچ دادگاه جادوگري بتونه ماگلي رو به جرم فوضولي در كار جادوگر ها محاكمه و به 20 سال حبس محكوم كنه!
در كل چه از نظر منطقي و چه نگارشي با بي دقتي زيادي پست زده بودي.
شروع و پايان: به مشكل نگارشي كه در پاراگراف اول داشتي اشاره كردم.در كل شروع و پايان نسبتاً ضعيفي بود مخصوصاً پاراگراف آخر كه بدون هيچ تو جيه منطقي پست رو به اون شكل تموم كرده بودي.
امتياز شما: 15
موفق باشي

9-لاوندر براون
روي انتخاب واژه ها و پاراگراف بندي دقت لازم رو نداشتي.
چند تا از اشكالات نگارشي و املاييتو نقل قول مي كنم:
نقل قول:
جلوی تمامی صندلی ها یک میز بزرگ بود که وسط ان بلند تر از بقیه ی جاهای ان بود .

نقل قول:
دیگری پسری بود با یک بلیز یفید و شلوار جین .

* سفيد
نقل قول:
قتی که روی صندلی روبروی قاضی نشست قاضی گوشکوب خود را برداشت .

گوشتكوب؟!!...فكر نمي كني چكش كلمه ي مناسب تري باشه؟
لحن نوشته ت جدي بود ولي با اين عبارت به صورت ناگهاني يه بي تناسبي شديد ايجاد كردي:
نقل قول:
جان با صدای بلندی گفت :
_ من وکیل میخوام !
_ وکیل ؟ منظورت بوق است ؟
جان گفت :
_ دقیقا !

واقعاً نتونستم منظورتو درك كنم!
از نظر لحن پستت يكپارچگي لازم رو نداره و به نظر مي رسه تا آخر نوشته هيچ تصميمي براي جدي،طنز، عاميانه يا كتابي بودن نمايشنامه ت نداشتي.
غلط هاي املاييت هم خيلي خيلي زياده.
از نظر منطقي به جز استفاده ي مكرر از لفظ بوق كه پستت رو به شدت ضعيف كرده بود مشكل ديگه اي نداشتي.
شروع و پايان هم موردي نداشت.
امتياز شما: 17
موفق باشي

10-سوروس اسنيپ
پست بدي نبود. در چند مورد اشكالات املايي و غلط هاي تايپي داشتي.جمله بندي ها هم بعضاً اشكالاتي داشتو لحن نمايشنامه هم مي تونست يكپارچگي بيشتري داشته باشه.
از نظر منطقي پاراگراف اول و اشاره به محكوم شدن هميشگي جادوگر ها چندان صحيح به نظر نمي رسيد.
شروع و پايان ايراد به خصوصي نداشت.
امتياز شما:19
موفق باشي

11-نيوت اسكمندر
مي تونم بپرسم اين بخش رو به چه دليل آورده بودي؟
نقل قول:
... بر روي پيشخوان ( ميز ) , جلوي هر قاضي مقوايي دو لبه بود كه روي آن اسمهايشان بود . در بين مقواها كه نگاه مي كردم اسمي اشنا ديدم و خواندم :
- تيبريوس آگدن .
چه آشنا بود . آن اسم را كجا ديده يا شنيده بودم . بله ! درسته ... او از اعضاي قديمي سايت بوده .

از نظر جمله بندي و املايي چندين مورد اشكال داشتي. ضمناً كلمه ي قسطي درسته نه قصدي!
شروع و پايان: پستت شروع مناسبي نداشت پايان هم معمولي و قابل قبول بود.
در كل به نسبت پستهايي قبليت پيشرفت خوبي داشتي.
امتياز شما:17
موفق باشي

12-ادوارد بونز
جمله بندي هاي نادرست و استفاده از افعال تكراري (مثل :بود-بوده-بودند) اولين اشكال اساسي پاراگراف اول پسست بود.
از پاراگراف دوم به بعد پستت شكل مناسب تري به خودش گرفته بود و عبارتهاي طنز جالبي رو به كار برده بودي.
نكته ي مهم: اينا الان هري پاتري بود ديگه؟!
نكته ي دو چندان مهم: لازم بود اسم شركت ما رو توي پست بياري؟!
در كل پست طنز خوب و پست هري پاتري بدي بود! در كل بيشترين امتيازي كه ازت كسر شده به خاطر پاراگراف اول بوده
امتياز شما:19
موفق باشي

13- اما دابز
فكر كنم تو علاقه ي خاصي نسبت به چسبوندن حروف به همديگه داري : نقل قول:
پچپچ – همهمهي – محاکمهي - بيست سالهای – ديگها ی - پروندهها و ...

به جز چسباندگي ها مكرر پستت از نظر نگارشي يا منطقي هيچ مشكلي نداشت.شروع و پايان هم مناسب و قابل قبول بود.
امتياز شما: 29
موفق باشي

14- چو چانگ
خودت بگو چي بگم؟
كلاً يه حال اساسي به رولينگ و من داده بودي و پستت هم شديداً هري پاتري بود!
از نظر نگارشي مشكل خاصي نداشت از بقيه ي نظرها هم به نقد پست لارتن مراجعه كن!
امتياز شما:20
موفق باشي

15-پرفسور سينيسترا
دو سه مورد غلط املايي،چند تا تكرار فعل و يكي دو تا اشكال كوچيك هم توي جمله بندي ها داشتي.
به جز اينا پست خوبي بود و فضا سازي هاي به جا و شروع و پايان مناسب به بهتر شدن نمايشنامه ت كمك كرده بود.
سعي كن از اين به بعد در مورد غلط هاي املايي دقت نظر بيشتري داشته باشي.
امتياز شما:28
موفق باشي

16- رايان
پست خوبي بود.چند مورد غلط املايي داشتي و در بعضي قسمت هاي پست كمي از نظر لحن و تناسب افعال دچار تزلزل شده بودي.با اين وجود يكپارچگي و هري پاتري بودن پستت قابل تحسين بود مخصوصاً به عنوان پست يك عضو تازه وارد.
شروع خوبي داشتي اما مي تونستي پايان داستان رو بهتر از اينها بنويسي.
امتياز شما:26
موفق باشي

17- روملدا وين
خب شما بيشتر از شرح وقايع دادگاه به پيش بيني كتاب هفت پرداخته بودي! از نظر منطقي انتخاب ولدمورت به عنوان متهم پرونده زياد جالب به نظر نمي رسيد عددي هم كه براي بيان تعداد ماگل آزاري هاي ولدمورت استفاده كرده بودي چندان مناسب نبود و در واقع لزومي به بيان آمار دقيق نبود.در كل داستانت سير منطقي چندان قابل قبولي نداشت.
از نظر نگارشي از پاراگراف دوم به بعد لحن نوشتاري گاهاً به گفتاري تبيدل شده بود و استفاده ي مناسبي هم از علائم نگارشي (به خصوص پرانتز ) نداشتي.
براي مثال در اين قسمت:
نقل قول:
7 دیوانه ساز در حالی که دور مردی (که با ردای سیاه و کلاه داری که کلاهش را تا زیر چانه پایین اورده بود و تا حدودی شبیه خود دیوانه سازها بود) را گرفته بودند وارد دادگاه شدند.

پيشنهاد من: 7 ديوانه ساز در حالي كه مرد بلند قامتي را ميان خود احاطه كرده بودند وارد دادگاه شدند. مرد،كلاه رداي سياه رنگش را تا روي چانه اش پائين آورده بود و از دور تا حدودي شبيه به خود ديوانه سازها به نظر مي رسيد.
چند مورد غلط املايي و تايپي هم در متن داشتي.
شروع داستانت خوب بود و پايان هم به جز قسمت (تذكر) كه به متنت آسيب زده بود ايراد بخصوصي نداشت.
امتياز شما: 18
موفق باشي

18- آرتور ويزلي
خب پستت اشكال خاصي نداشت هر چند مي تونستي جالب تر بنويسي ولي با توجه به اينكه اصل كوتاه بودن داستان رو رعايت كرده بودي پست خوبي بود.
از نظر نگارشي بزرگترين اشكالي كه توي نوشته ت ديدم اين جمله بود:
نقل قول:
من آنشب توی وزارت خونه بودم. کشیک بودم.

كه مي تونستي به جاي تكرار فعل،خيلي ساده بنويسي: من اونشب توي وزارت خونه كشيك بودم!
اشكال ديگه اي كه به پستت صدمه زده بود استفاده از سوژه ي طنز و غير هري پاتري آفتابه ي مرلين وسط يه پست جدي بود كه به شدت پستت رو دچار ضعف كرده بود.
شروع و پايان هم مشكلي نداشت.
امتياز شما:20
موفق باشي

19-مورفين گانت
پست كوتاه و خوبي بود.از علائم نگارشي به خوبي استفاده كرده بودي و فقط يك مورد اشكال املايي داشتي.
شروع و پايان هم خوب بود البته به جز اون عبارتي كه در پايان پست نوشته بودي!
امتياز شما: 29
موفق باشي

20-جسيكا پاتر
به جز اشاره به كلاس ماگل شناسي و خرت خرت پفك خوردن بچه ها!! پست خوبي بود.
مطمئنم اگه بعد از نوشتن پست اونو با دقت مي خوندي متوجه اين اشكال نگارشي هم مي شدي:
نقل قول:
ايشون با نظر دادگاه و سابقه ي قبلي كه ماگل آزاري دارن كه 5 سال حبس در آزكابان محكوم ميشن.

پيشنهاد من: ايشون با توجه به سابقه ي قبلي ماگل آزاري كه دارن، با نظر دادگاه به 5 سال حبس در آزكابان محكوم مي شن.
شروع و پايان خوب بود. (به جز اشاره اي كه در پايان پست به كلاس ماگل شناسي داشتي)
امتياز شما: 27
موفق باشي

21-اليور وود
اهم! مي شه بپرسم دليل استفاده از اسم قاسم چي بود؟
و يه نكته ي ديگه: چرا امين آباد؟!
خب همونطور كه خودت بهتر از هر كسي مي دوني پستت هري پاتري نبود. ضمناً: نقل قول:
خروس رو بي شوهر كرد؟!

جدا از اين قضايا پست طنز نسبتاً خوبي بود و غلط نگارشي هم نداشت.
امتياز شما: 21
موفق باشي

22- هرميون گرنجر
هوووم يه پست با فضا سازي خوب ولي به شدت طولاني.
پست خوبي بود هرميون ولي قسمتي كه اون برادر دوقلو وارد ماجرا مي شد با توجه به موضوع تكليف كاملاً زائد به نظر مي رسيد و پستت رو بي دليل طولاني كرده بود.مي تونستي با حذف اون قسمت نوشته ت رو كوتاه تر كني و كمي بيشتر روي موضوع تكليف يعني ماگل آزاري متمركز بشي.
فضاي دادگاه رو خيلي خوب ترسيم كرده بودي ولي مدت زمان محكوميت ها كمي غير منطقي و بيش از اندازه بود.
پايان داستان هم كمي عجولانه نوشته شده بود و به نظر مي رسيد سعي كردي طولاني بودن تمام داستان رو در همون چند سطر آخر جبران كني.
امتياز شما:22
موفق باشي

23- پرد فوت
اگه پستت رو بعد از نوشتن چند بار مي خوندي مي تونست به يه داستان كوتاه خوب تبديل بشه ولي در حال حاضر اشكالات زيادي داره چه از نظر نگارشي و چه منطقي.
مثلاً به اين جمله توجه كن:
نقل قول:
بعد از اومدن بیرونش مجبور شدم...

بهتر نبود بنويسي: بعد از بيرون اومدنش؟!
دليل استفاده ت از كلمه هاي : ك.ناكترن يا پ.اوانز رو هم متوجه نشدم. فكر نمي كنم نوشتن دو كلمه ي كوچه و پرفسور پستت رو چندان طولاني مي كرد.
در آخر پستت هم نوشته بودي:
نقل قول:
اونز با صدای بلندی گفت:متاسفانه ما برای محاکمه ی دوم وقت نداریم.اما فکر می کنم با ماگل ازاری اشنا شدید.پس در کلاس دوست دارم این جزوه ها رو برام به صورت کتبی انجام بدید.به هر صورت دوست ندارم کسی جا بمونه همه دستان همدیگر رو بگیرید.

به جز اشكالات نگارشي اين پاراگراف كه خودش جاي بحث داره من درست متوجه نشدم منظورت از گرفتن دست هم ديگه و وايييييي! چيه؟ نزديك ترين حدس اينه كه بچه ها مي خواستن آپارات كنن ولي آيا مي شه به هاگوارتز آپارات كرد؟!
سعي كن از اين به بعد كمي هري پاتري تر بنويسي
امتياز شما: 17
موفق باشي

24- ريتا اسكيتر
پست خيلي خوبي بود ريتا به خصوص استفاده از برقك به عنوان وسيله ي ماگل آزاري كه نوشته ت رو هري پاتري تر كرده بود.فقط فكر نمي كني به جز جريمه ي 1000 گاليوني بهتر بود مجرم رو يه چند ماهي هم به آزكابان مي فرستادي؟
تنها اشكال نگارشي كه داشتي هم عدم استفاده از علائم نگارشي، به خصوص نبودن نقطه در پايان جمله هات بود.
امتياز شما:29
موفق باشي

25-نيمفادورا تانكس
پست خوبي بود تانكس.هر چند كمي طولاني بود ولي ماجرا رو به خوبي شرح داده بودي. البته به نظر من چند قسمت داستان از نظر منطقي نياز به تجديد نظر داشت.مثلاً اينكه اون مرد ماگل با كمي پرس و جو متوجه وجود مرگخوارها و جادوگرا شده بود و يا براي اثبات حرفاش از پزشكا به عنوان شاهد استفاده كرد در حاليكه خود جادوگر ها ،به خصوص درمانگراي سنت مانگو مي تونن با نگاه كردن به جراحات غير طبيعي بودن زخم و حتي طلسم ايجاد كننده ي آسيب رو تشخيص بدن.
همين طور حضور اسنيپ بين متهمين و شهادت دانبلدور هم كمي سطحي و تصنعي بود.
با اين وجود اين موارد از ارزش جمله بندي ها و توصيف هاي مناسب داستان كم نمي كنه.
امتياز شما: 28
موفق باشي

26- ماتيلدا استيونز
هووم پست بي دقتي بود ماتيلدا. مشخص بود كه هيچ وقتي براي نوشتنش صرف نكردي. اشكالاتت اونقدر بارز بود كه فكر نمي كنم نيازي به مطرح كردنش اينجا باشه و مطمئناً خودت با يه نگاه سطحي متوجه اونا مي شي.
فقط متوجه نشدم منظورت از بون توي اين جمله چي بود:
نقل قول:
هرمیون که معلوم بود صدایه بون را شنیده است با حرص گفتهیسسسسسسسسسسسس!

امتياز شما: 13
موفق باشي

27- آماندا لانگ باتم
بيشتر از شرح جريان دادگاه به گفتگو بين دانش آموزا پرداخته بودي و پايان پستت هم به شدت عجولانه بود.فكر نمي كنم كل جريان اين دادگاه حتي 30 ثانيه هم طول كشيده باشه!
ضمناً بهتر بود به جاي ديه از لفظ جريمه ي نقدي استفاده مي كردي چون فكر نمي كنم تو دادگاه هاي انگلستان ديه كاربردي داشته باشه. متهم رو هم اينجوري مي نويسن.
به جز نكاتي كه گفتم پست بدي نبود.با كمي تمرين مي توني خيلي زود پيشرفت كني.
امتياز شما: 17
موفق باشي


ویرایش شده توسط لیلی اوانز در تاریخ ۱۳۸۶/۵/۱۹ ۱۹:۴۴:۲۹



Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۲:۰۷ جمعه ۲۲ تیر ۱۳۸۶

آماندا لانگ باتمold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۱ چهارشنبه ۹ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۰:۵۷ پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۸
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 240
آفلاین
ببخشید باید خیلی خیلی زودتر از اینا تو کلاس شرکت میکردم ! واقعا ببخشید !
اینم تکلیفمن


تصویر کوچک شده


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۲۲:۵۲ پنجشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۶

ماتیلدا(طلا.م)


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۹ دوشنبه ۹ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۰۱ چهارشنبه ۳ فروردین ۱۴۰۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 271
آفلاین
سلام پروفسور!خیلی خوب بود!ممنونم!
لینک تکلیف من



Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۶:۲۸ چهارشنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۶

نیمفادورا  تانکس old32


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۴۵ سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲:۰۱ سه شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۹
از کهکشان آبراداتاس _ بازوی قنطورس _ سیاره ی تیلاندا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 80
آفلاین


ویرایش شده توسط نیمفادورا تانکس در تاریخ ۱۳۸۶/۴/۲۰ ۱۶:۳۳:۰۵

ميتونم احساس كنم كه خودم هستم...همين براي من كافيه...


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱:۰۳ چهارشنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۶

ریتا اسکیتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۶ چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۳:۳۱ پنجشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۰
از تو اتاقم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 568
آفلاین
تکلیف شماره ی (((83)))

استاد عالی بود ممنون
(اونی که اولش با پرفسور اونز شروع میشه)
خسته نباشید


... بگذرم گر از سر پیمان
میکشد این غم دگر بارم
می نشینم شاید او آید
عاقبت روزی به دیدارم...


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱:۳۸ جمعه ۱۵ تیر ۱۳۸۶

پرد فوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۵۴ جمعه ۱۰ فروردین ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۵:۳۶ شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۸۶
از در به در!خوابگاه برای من جا نداشت!!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 136
آفلاین
سلام استاد اونز.عالی بود.معلومه که واقعا استاد هستید.
تکلیف من شماره ی پست 82


تصویر کوچک شده









عضو رسمی محفل ققنوس

-------------------------------------
در مسابق


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۲۱:۳۰ چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۳۸۶

هرميون جين گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۷ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۹:۲۶ جمعه ۳ اردیبهشت ۱۳۸۹
از زمان های نه چندان دور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 284
آفلاین
تکلیف من


سلام عزیزم اینم تکلیف من موفق باشی

ارادتمند هرمیون گرنجر


ما به اوج باز می گردیم و بر تری گریفیندور را عملا ثابت می کنیم...منتظر باشید..


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۷:۱۱ چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۳۸۶

الیور وود قدیم


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۰ دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۴۱ یکشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۴
از دور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 321
آفلاین
یا لطیف

لینک تکلیف

پست شماره ی 80

با تشکر


ویرایش شده توسط الیور وود در تاریخ ۱۳۸۶/۴/۱۳ ۱۷:۳۷:۲۸

این روزها که می گذرد
شادم
این روزها که می گذرد
شادم
که می گذرد
این روزها
شادم
که می گذرد...

«قیصر»


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۴:۵۸ چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۳۸۶

جسیکا پاتر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۵ یکشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۱۶ جمعه ۴ اسفند ۱۳۹۶
از تالار قحط النساء گریف!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
ياهو


تكليف ! پست شماره ي #79 !

موفق باشي عزيزم !
(طرح فرندشيبي با استاد)









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.