در میان دیوانه ها :
ولدی در حالی که کله ی کچل خویش را می خاراند سعی دارد با استفاده از تمرینان یوگا اعصاب خود را کنترل نماید
یکی از دیوانه های می خواست یه لپ لپ 1300 تومنی یعنی...1300 گالیونی را با قیمت 2500 گالیون به لرد بفروشد ، دیگری شلوارش را در آورده ومی خواست نظر لرد را در مورد شورت رنگارنگش بداند ، یک بدبخت دیگه چند تا عکس بی ناموسی رو به لرد نشون میداد یکی دیگه هم داشت در مورد گوشی نوکیای خفنش صحبت میکرد واون لحظه ای که گفت : تازه روش ویندوز هم نصب میشه ، لرد چوبدستی اش را بیرون کشید تا فرد گوشی دار را شهید کند اما دیوانه ها آنرا روی هوا قاپیدند .
ــ چقدر شبیه لوله آفتابه س !
ــ نه خیر شبیه موزه .
ــ ولی من فکر می کنم شبیه خیاره .
ــ شما غلط می کنی فکر میکنی ، شبیه ریواسه!
ــ ریموس ؟ کجای ریموس این شکلیه ؟
ــ ریموس نه مجید جان ، ریواس !
( صحبت ها همچنان ادامه دارد )
در سمت دیگر :
دامبل داخل دستشویی واستاده وچشماشو بسته ، دامبل : مینروا جون بیا بغلم...این که مینروا نیست
نمی دونم ولی فکر کنم شبیه سیفونه...اینم یه سلاح کشتار جمعیه ...دست آستکبار پشت این قضیه س ! مرگ بر اسرائیل !
( شفاف سازی : دامبل به علت کهولت سن در غیب شدن دچار نقص فنی شده وبه جای ظاهر شدن در کنار مینروا در توالت ظاهر شده ..اوکی الآن گرفتی چی شد ؟ )
چند دقیقه بعد ، داخل اتاق مینروا :
مینروا مشغول در ست کردن شوفاژه .
تق تق ! ( صدای در زدن )
مینروا : کیه ؟
دابمل از پشت در : منم آلبی دامبی !
مینروا : بیا تو .
دامبل در حالی که به صورت دو نقطه دی در اوده بود جلوی مینروا وایمیسته ، مینروا که از درست کردن شوفاژ نا امید شده بود ، در حالی که با پشت دست عرق پیشونیش رو پاک می کرد گفت : تو می تونی این شوفاژو درست کنی ؟
دامبل : ها که می تونم ! قدیم تو افسرانیه به من میگفتن دامبل شوفاژ !
مینروا : افسرانیه دیگه کجاس ؟
دامبل : بین افسریه و زعفرانیه دیگه .
دامبل مشغول ور رفتن به شوفاژ میشه که مینروا میگه : وای 3 دقه مونده به ساعت 5! راس ساعت 5 شوورم میاد اینجا .
دامبل بدون آن که به مینروا نگاه کنه میگه : خب بیاد ..چی گفتی...( دامبل به مینروا نگاه میکنه ) ...تو مگه شوور کردی ؟
مینروا : نه من شوور نکردم اون منو...
دامبل : شوورت کیه ؟
مینروا با غرور : گراوپ ! مهریمو کامل داده ، 3 تا خونه و دو تا ویلا و5 تا جاروی پرنده آخرینس سیستم هم داریم ، یه ست طلای توپ هم برام خریده که خیلی خداس ، می خوای بهت نشون بدم ؟
گرومب گرومب ! ( صدای پای گراوپ)
مینروا با وحشت : بدو برو تو کمد قایم شو ! گراوپی خیلی غیرتیه اگه تو رو ببینه ...
دامبل : نمی شنوم چی میگی ..یه کم گوشام سنگینه .
گرومب گرومب ( صدای پای گراوپ بلند تر میشه )
مینروا : جیییییغ ! داره میاد ! برو زیر پتو قایم شو !
دامبل در یک حرکت آنتحاری می ره رو تخت و پتو رو می کشه رو خودش
زیر پتو :
مینروا : چی شد این دفعه گوشات شنید ؟
دامبل :
در همین لحظه در اتاق باز میشه ، گراوپ برای ورود به اتاق سرشو خم میکنه و بعد میگه : مینی کجا ؟ گراوپی مینی خواست ؟
ادامه دارد...
بزودی نقد کامل می شود در نقدستان محفل ققنوس.