هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   3 کاربر مهمان





Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲:۴۶ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
#28

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
امروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
نقد پست شماره 62 خانه ریدل پرسی ویزلی

پرسی عزیز

پستتون کاملا مطابق جو تاپیک و سرگرم کننده بود.اشکال کلی نداشت برای همین به جزئیات اشاره میکنم.

در بعضی از جمله ها به نظر میرسه که توصیفاتتون بیشتر از حد لزومه.لازم نیست همه حالتها رو تک به تک توصیف کنین.مثلا:
نقل قول:
بدنش لرزش خفیفی میکنه و با ناراحتی از زمین جدا میشه ، سرش سنگین هست و تک تک اعضای بدنش از درد به خودشون میپیچن ؛ بارتی صداش میکنه و با رنج و عذاب خودش رو به سوی دیگه میکشه


گاهی توصیف حالتها جمله رو اونقدر طولانی کرده که خواننده ممکنه با خوندن اونا معنی اصلی جمله رو گم کنه.مثلا :
نقل قول:
آناکین بدون توجه به بدن های بی فعالیت مرگخواران که با بی حوصلگی روی هم ! افتادن و بدون داشتن ذره ای احساس گناه ، با چهره ای مشتاق و سراسر از هیجان به بارتی چشم دوخته ؛ با خوشحالی میگه ...



اگه کمی از این توصیفات (و گاهی دیالوگهای غیر ضروری)کمتر بشه پستتون خلاصه تر و کوتاهتر و طبیعتا خواننده برای خوندنش بیشتر ترغیب میشه.مخصوصا با پاراگراف بندی و فاصله هایی که گذاشتین.در این نوع پاراگراف بندی با اینکه پستتون خیلی طولانی تر به نظرمیرسه ازشلوغ شدن پست و درهم رفتن نوشته ها جلوگیری کرده و باعث شده خواننده با خوندنش خسته نشه.

ایده آناکین برای به هوش آوردن پرسی و پرسیدن از اون و دوباره بیهوش کردنش از قسمتهای جالب پست بود.

شکلکها درست و در جای مناسب استفاده شده و این به زیبایی پست کمک زیادی کرده.

از علائم نگارشی خیلی خوب و بجا استفاده کردین.حتی اگه بعضی جمله ها کمی اشکال هم داشته باشه منظورتون به خوبی به خواننده منتقل میشه.

سوژه رو خوب حفظ کردین و خوب پیش بردین.موضوعی رو که در پست خودتون شروع کرده بودین(جراحی بلیز)در همون پست تموم کردین و این دست نفر بعدی رو باز میذاره. نفر بعدی میتونه هر کدوم از مرگخوارا رو انتخاب کنه و هر طور مایله ادامه بده.

درزیر سایه علامت شوم موفق باشید.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۹:۲۱ چهارشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۶
#27

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
امروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
پست شماره 85 گورستان ریدلها باب آگدن

باب عزیز

پست شما مثل همیشه شروع خوبی داشت.طوری که خواننده رو کنجکاو میکرد که بفهمه چه کسی و به چه علتی داره شکنجه میشه.

موضوع تکراری ولی طرز بیانتون جدید و زیبابود.
مهمترین اشکال پست شما اشکالات نگارشیه.اگه این اشکالات جزئی باشه میشه از اونا گذشت کرد ولی اشکالات نگارشی شما در بعضی جاها جدیت پستو کاملا از بین برده.مثلا به بعضی از این موارد اشاره میکنم:

نقل قول:
دور تا دورش را چهرهایی تیره بر گرفته بودندبعضی با حس افسوس و بعضی با خشم به وی چشم اندوخته بودند.

دورتادورش را چهره هایی تیره فراگرفته بودند.بعضی با افسوس و بعضی با خشم به وی چشم دوخته بودند.
این جور اشکالات اگه تایپی باشه اشکالی نداره(با اینحال بهتره بعد از فرستادن یکبار خونده و ویرایش بشه.مخصوصا در پست جدی.) ولی اگه نگارشی باشه بهتره بیشتر دقت کنید چون جدیت پستو کم میکنه.

نقل قول:
لرد هنوز نیز به وی چشم دوخته بود

لرد نیز هنوز به وی چشم دوخته بود.
به نظر میاد کمی در تایپ عجله کردین.

نیمه دوم پستتون خیلی کمتر از این اشکالات داشت و خوب پیش رفته بود.من پست قبلی شما رو هم نقد کرده بودم و در اون پست به چنین مواردی برخورد نکرده بودم.برای همین ایرادهای این پستو به حساب عجله یا بی دقتی در تایپ میذارم.اگه از این موارد صرفنظر کنیم پستتون جذاب و روان و خالی از توصیفات اضافی بود.

نقل قول:
باید به لرد نشان میداد که توانایش را داشت.باید به لرد میگفت که مرگخوار لایقیست.

مشخص نشد باب برای چی داشت شکنجه میشد ولی با توجه به این قسمت میشه فکر کرد که علتش فقط سنجش مقاومت باب بوده.

شما صحنه ها و حالتها رو خیلی خوب توصیف میکنین.مثلا:

نقل قول:
درد تمام وجودش را فرا گرفت.مثل ماری که بر روی زمین میخزید بر روی زمین افتاد و به خود پیچید.درد تنها چیزی بود که احساس میکرد و فریادهایش تنها صدایی که میشنید.
دوباره درد.دوباره احساس نامیدی.ولی اینبار دیگر از هم نپاشید.باید مقاومت میکرد.باید سعی میکرد که بر دردش غلبه کند.باید باید...


موفق باشید.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۲:۳۰ شنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۶
#26

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
امروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
نقد پست شماره 81 گورستان ریدلها باب اگدن:

پستتون خوب شروع شده.توصیف مکان و زمان و شرایط باعث میشه حال و هوای ترسناک گورستان به خواننده منتقل بشه.البته بهتر بود این قسمت رو به این صورت جابجا میکردین:

گورستان بیشتر از هر زمان دیگری تنها و تاریک,خاموش و خالی بجای مانده بود. ماه تنها نوری بود که آن مکان شیطانی را روشن میکرد.

اینجوری ابهام کمی که وجود داره(کدام مکان شیطانی؟)از بین میره.

نقل قول:
ناگهان در کنج تاریکی,در کنار درختی صدایی و بعد مردی پدیدار شد.

صدا پدیدار نمیشه.صدا به گوش میرسه:ناگهان در کنج تاریکی درکنار درختی صدایی به گوش رسید و بعد مردی پدیدار شد.

نقل قول:
نقاب دار اول کیسه ای را با خود میکشید.هر از چند گاهی جیغ خفیفی از ان کیسه شنیده میشد ولی بعد از لگدی در دران کیسه خفه میشد. لرد با چوبش کیسه را احضار کرد.کیسه آرام به پیش پای لرد و بعد به زمین انداخته شد.لرد با دستانش در کیسه را باز کرد.داخل کیسه پسری طناب پیچی شده بود.لرد با چشمانش به پسر و بعد به مرگخوارانش نگاه کرد و گفت:

کلمه کیسه بیش از حد لزوم تکرار شده.میتونست به این صورت نوشته بشه:
نقاب دار اول کیسه ای را با خود میکشید که هر از چند گاهی صدای جیغ خفیفی از آن شنیده و با لگدی دوباره خفه میشد.
لرد با چوبش(یا با وردی)کیسه را احضار کرد.پس از اینکه کیسه آرام پیش پای لرد به زمین افتاد لرددر آنرا باز کرد.داخلش پسری طناب پیچی شده بود.لرد به پسر و بعد به مرگخوارانش نگاه کرد و گفت:

استفاده از کلمه های با دستانش و با چشمانش هم به نظر من اضافی بود و بهتر بود حذف میشد.

نقل قول:
گفت: دیگه هیچی نمیتونه نجاتش بده.حتی مادرش.وبعد با صدای بلند خندید.

برای زیبایی بیشتر پست بهتره دیالوگهاتونو از بقیه متن جدا کنید و نشانه ای بذارین که مشخص بشه این دیالوگه.مثلا:

و گفت:
-دیگه هیچی نمیتونه نجاتش بده.حتی مادرش.
و بعد با صدای بلند خندید.

نقل قول:
چند ساعت دیگر تو هم همچون پدرم در همین قبر به خاک سپرده خواهی شد ولی قبل از آن چیزیست که تو به من خواهی داد.

تا جندساعت دیگر تو هم همچون پدرم در همین قبر به خاک سپرده خواهی شد.ولی قبل ازآن چیزی وجود دارد که باید به من بدهی.(یا به من خواهی داد.)

بعضی جمله هاتون قشنگ بود ولی بعضی جاها فقط یک کلمه میتونست خرابش کنه.مثل جمله بالایی که ویرایشش کردم.اگه کمی بیشتربه این نکته های ریز توجه کنین زیبایی پستتون بیشتر میشه.

نکات مثبت پستتون هم زیاد بود:
دیالوگها بجا و مناسب با شخصیت افراد و خیلی خوب نوشته شده.طول پست مناسب بود و عدم استفاده از شکلک جدیت پستتونو بیشتر کرده بود.توصیفات مکانها رو خوب انجام داده بودید.با وجود اینکه موضوع تازه و خاصی رو انتخاب نکرده بودین پستتون هیجانشو تا آخر حفظ کرد و باعث شدخوانننده به خوندن ادامه پست ترغیب بشه.پایان پست هم مثل شروعش زیبا و جالب بود.

موفق باشید.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۳:۰۰ چهارشنبه ۷ آذر ۱۳۸۶
#25

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
امروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
نقد پست شماره 14 بحبوحه ای درسیاهی پرسی ویزلی

اولا اسم این تاپیک اشتباهه.بحبوحه به معنای وسط و درمیانه.و بحبوحه ای درسیاهی معنی نمیده.

نقد پست:

پرسی عزیز
کلا پست زیبایی بود.حتی من که زیاد طرفدار پستهای جدی نیستم از خوندنش لذت بردم.توصیفات زیبا و بجاییی بکار برده بودی.پستت قشنگ شروع شده.توصیفاتت بعضی جاها اشکالات کوچکی داشت که بهتره در پستهای جدی بیشتر رعایت بشه.

نقل قول:
باد چنگ می انداخت و تنها خواسته اش این بود که زمین را از جا بکند ، درختان پوسیده و کهن به جان یکدیگر افتاده بودند.


بهتر بود اشاره میکردی که درختان در اثر وزش باد به جان یکدیگر افتاده بودند.مثلا این دو جمله میتونست اینجوری در هم ادغام بشه:
بادبر درختان پوسیده و کهن چنگ زده و آنها را به جان یکدیگر می انداخت.گویی تنها خواسته اش این بود که زمین را(یا آنها را) از جا بکند.

نقل قول:
برق کماکان در حال کشیدن نقشه مورد نظرش روی آسمان بود و مادامی که ایده اش درست از آب در نمی آمدناراحتی خود را با رعد نمایان میکرد .

این قسمت واقعا زیبا بود.البته من یک جابجایی کوچیک بین کلمات ناراحتی و رعد انجام دادم.

نقل قول:
دو جادوگر ردا سیاه و چوبدستی به دست ، ماندانگاس فلچر را به اعماق جنگل می بردند.

بکار بردن کلمه ردا سیاه زیاد جالب نبود.بهتر بود این عبارت نوشته میشد:دو جادوگر سیاهپوش...یا دو جادوگر با رداهای سیاه.

نقل قول:
چوبدستی ای که اندازه گردنش بود


لازم نبود اندازه چوب دستی گفته بشه.چون این روش وقتی به کار میره که اندازه اون شیء بطور غیر عادی بزرگ یا کوچیک باشه.در اینجا اندازه چوب دستی عجیب نبوده.و ضمنا اندازه چوب دستی ربطی به کارایی اون نداره ودلیلی برای ترس از اون وجود نداشته.

نقل قول:
پرسی ویزلی از او کینه ای عمیق و نفرت انگیز در دل داشت.

کینه نمیتونه نفرت انگیز باشه.کینه نفرت انگیز معنیش کینه ای که باعث نفرت میشه نیست.صفت عمیق کاملا مناسب و بجا و کافی بود.نفرت میتونست در کنار کینه بکار برده بشه:کینه و نفرتی عمیق.

نقل قول:
« فقط به خاطر لرد سیاه ... شک نکن که فقط به خاطر لرد سیاه بود که حاضر نشدم چوبدستی رو به زحمت بندازم و یه باریکه پرتوی سبز رنگه مامانیش رو به خاطر تو حروم کنم ... حیف که میخوایم جای اون احمقه ابله رو پیدا کنیم و گرنه اصلا علاقه ای به این ندارم که کودنی مثل تو رو دنبال خودمون این ور و اون ور بکشیم ... حیف ! حیف که این آخرین باری هست که کسی رو لو میدی !! »


نفرت پرسی با حرفهای پر از نیش و کنایه و لحن تمسخر آمیزش کاملا مناسب و خوب نشون داده شده.

نقل قول:
با صدای خش دار و کشداری ماندانگاس را مورد خطاب قرار داد.


صدای خش دار درسته ولی به نظر من صدا نمیتونه کش دار باشه.این لحنه که کش دار میشه.بهتر بود مینوشتین لحن کش دار.

نقل قول:
دقایقی که گویا به ساعت ها می انجامید از کلبه خارج شدند .


اینطوری فکر کنم بهتر بشه:دقایقی که گویا سپری شدنشان ساعتها به طول می انجامید.

نقل قول:
جادوگری که نامش بلیز بود ، سری تکان داد و با حرکت ملایم چوبدستی اش درب اتاق را در هم کوبید و وارد کلبه شدند ... دقایقی که گویا به ساعت ها می انجامید از کلبه خارج شدند ... ماندان نه ! این بار کسی که در تیر رس چوبدستی پرسی بود ، آلبوس دامبلدور بود ... قدرتمند ترین جادوگر قرن !


این پاراگراف کمی مبهم بود.با توجه به اینکه نقطه اوج پست همینجاست بهتر بود کمی بیشتر بهش پرداخته میشد.

نقل قول:
باد با زوزه های دردناکش درب کوچک تک پنجره چوبی کلبه را در هم کوبید ، موهای موج دار ماندانگاس در رژه باد میرقصیدند و چشمان نیمه بازش گرد و غباری که از پنجره وارد کلبه میشد را رویت میکرد و دهان بازش نشان از اعتراض بود ، شاید اعتراض به آخرین تهدید های سرد و خشک پرسی ... جسم بی ارزشش روی کف پوش اتاق بی حرکت مانده بود و روحش در دنیایی دیگر سیر میکرد ... او مرده بود !

این قسمت هم جالب بود..مرگ ماندانگاس خیلی خوب توصیف شد.

علاوه بر توصیفات زیبا نکات مثبت زیادی به چشم میخورد.

هدف دو مرگخوار تا آخر پست لو نرفت و این جالب و هیجان انگیز بود.
نفرت مرگخوارها به خوبی احساس وبه خواننده منتقل میشد.
فضاسازی یکی از مهمترین بخشهای پست جدی به شمار میره که این نکته در پست شما به خوبی رعایت شده بود.با توضیحاتتون درباره وزش بادو رعد و برق فضای وهم آور جنگل رو کاملا میشد حس کرد.

موفق باشید.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۸۶/۹/۷ ۱۳:۱۲:۲۲



Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۰:۵۳ یکشنبه ۴ آذر ۱۳۸۶
#24

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
امروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
پست شماره 498 شکنجه گاه و198 کافه محفل ققنوس
زننده پست:یاکسلی
------------------------------------------------
با خوندن هر دو پست یاکسلی درکافه محفل ققنوس و شکنجه گاه متوجه نکته های اساسی شدم که رعایت نشده بود.

1-در تاپیک کافه محفل ققنوس پست شما ربطی به پست قبلی نداشت.علتشو متوجه نشدم.انگار اصلا متوجه ماجرا نشده بودین.درحالیکه در شکنجه گاه این مشکل وجود نداشت.مهمترین اصل در تاپیکهای رول ادامه دادن پست قبلیه که باید رعایت بشه.من خلاصه ها روبرای همین میذارم که زیاد وقتتون برای خوندن بیست تاپست گرفته نشه.

2-شخصیت افرادو اصلا در نظر نگرفتین.در شکنجه گاه یاکسلی طوری با لرد صحبت میکنه که انگار دوست چندین و چند سالشه.حتی اونو ولدی خطاب میکنه که این امکان نداره.باید در نوشتن دیالوگها حتما اونا رو طبق شخصیت افراد بنویسین.لرد نه با مرگخوارهاش شوخی میکنه نه صمیمی میشه.مرگخوارها میتونن با هم شوخی کنن ولی با لرد نه.

3-بعضی جمله بندیهاتون احتیاج به کمی کار داره.مثلا این مورد:
نقل قول:
یاک با عصبانیت دادی زد که همانند گرز مرلین بر سر همه زد


این جمله کلا از نظر من مناسب نیست ولی به هرحال میتونست به این صورت نوشته بشه:یاکسلی فریادی زد که مانند گرز مرلین بر سر همه فرود آمد.

4-منطق رو در پستتون رعایت کنین.در شکنجه گاه نوشتین:
نقل قول:
ناگهان سارا خودش را آزاد کرد


چطوری آزاد کرد؟سارا طلسم شده بود.چوب دستی هم نداشت.نمیتونست خودشو آزاد کنه.حداقل باید برای آزادیش دلیل منطقی می آوردین.مثلا میتونستین بگین یکی از مرگخوارها موقع خروج اشتباهی چوب دستی سارا رو جا گذاشت و اون موفق شد برش داره و خودشو آزاد کنه.باید کمی بیشتر توضیح میدادین.

5-ازدیالوگها و توضیحات اضافی خودداری کنین.مثل این قسمت در شکنجه گاه:
نقل قول:
یاک با عصبانیت دادی زد که همانند گرز مرلین بر سر همه زد:
-اروم داردم میام برید بیرون....
3 نفر مرگخوار به بیرون رفتند .
-خوب بگین...
یاکسلی: از این بحث ها گذشته ...
لرد: چرا ؟
ایگور :مگه نمیدونین.صبر کنین الان براتون تعریف میکنم


احتیاجی به این همه دیالوگ نبود.یاکسلی متونست مستقیما حرفشو بزنه.اون اصولا نباید جرات میکرد اینطور با کنایه با لرد صحبت کنه.

6-استفاده بیجا از سه نقطه کمی پستتونو شلوغ کرده.مثل این مورد:
نقل قول:
منم دنبال بارتی رفتم ...چوبدستیم مثل همیشه حاضر و اماده بود...دنبالش رفتم.


اینجا نیازی به سه نقطه نیست.نقطه کافی بود.

7-درمورد اشتباهات تایپی و املایی کمی دقت کنین.البته زیاد نبودن.یکیش ابوهت بود که باید بصورت ابهت نوشته میشد.یا واقا که باید بصورت واقعا نوشته میشد.

پستتون نکات مثبت هم داشت.مثلا در فضاسازی زیاده روی نمیکنین.فضاسازی زیاد ممکنه پست رو خسته کننده کنه.نوشتن دیالوگها بصورت جدا هم از نکات خوب پستهای شما بود.پستتون نه خیلی کوتاه بود نه خیلی طولانی.اندازه اش کاملا مناسب بود.استفاده نکردن(یااستفاده کم)از شکلک باعث زیبایی پست شما شده بود. موفق باشید.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۵۱ دوشنبه ۱۸ تیر ۱۳۸۶
#23

پیتر پتی گروold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۹ دوشنبه ۱۱ تیر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۱ شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۶
از اوج!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 58
آفلاین
مکان : دژ مرگ
زننده پست : پیوز
شماره پست : 485
نقد :
اشکالات پست شما :
از شکلک خیلی خیلی زیاد استفاده کرده بودی و در عوض از توصیفات چهره اصلاً استفاده نکرده بودی!
بهتر بود به جای بعضی از شکلک ها که میشه اونها رو به راحتی توصیف کرد از حالات چهره استفاده میکردی!
پستت پارگراف بندی مناسبی نداشت.
سوژه رو خوب پیش نبرده بودی ، و در آخر یکم سوژه قفل شده بود...
در کل پستت جای کار خیلی زیادی داشت و معلوم بود که خیلی سریع نوشتیش.

نکات مثبت پست :
طول پستت بهترین گزینه پستت بود!
خیلی طول پستت مناسب بود و با اینکه سوژه رو خیلی خوب پیش نبرده بودی باز هم تونستی با ظرافت یک سوژه تقریباً جدید رو بدی به نفر بعدی که میخواد پست بزنه

امتیاز : در کل 50 از 100

--------------------------------------------


تصویر کوچک شده
شناسه قدیم من : بورگین


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۲:۰۱ دوشنبه ۱۸ تیر ۱۳۸۶
#22

پیتر پتی گروold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۹ دوشنبه ۱۱ تیر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۱ شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۶
از اوج!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 58
آفلاین
مکان : دژ مرگ
زننده پست : آنتونین دالاهوف
شماره پست : 482
نقد :
اشکالات پست شما : نداشتن پاراگراف بندی متعادل یکمی تو ذوق میزد و باعث میشد که پستت بد جلوه کنه!
بهتر بود از پاراگراف بندی مناسب تری استفاده میکردی.
در اول جملت نوشته بودی که :
نقل قول:
خفاش ها مشغول شکار شبانه و مرگخوارها مشغول یه قل دو قل!

!
این جمله فعل نداره!
اینجوری مینوشتی خیلی بهتر بود:
خفاش ها مشغول شکار شبانه بودند و مرگ خوار ها مشغول یه قل دو قل بازی کردن!
اینجوری که یه قل دو قل رو برای مرگ خوارا وصف کردی اصلاً معلوم نمیشه دارن با یه قل دو قل چی کار میکنن
کاشکی یکم هم از توصیفات صورت و چهره استفاده میکردی اینجوری بهتر بود ولی در کل خوب بود!

نکات مثبت پست :
از تیکه های طنز بسیار خوب و ظریف و مناسبی استفاده کرده بودی
پستت از اون پست ها بود که توصیفاتش جدی بود ولی توش طنز هم همراه بود... خودم هم از اینجور پست ها خوشم میاد و طرفدارشم !
در مورد سوژه هم ظرافت خیلی خوبی به کار برده بودی و داستان رو خیلی خوب جلو برده بودی.
در آخر پستت هم طوری تموم کرده بودی که دست نفر بعدی رو باز میذاره برای ادامه سوژه
در کل پست خوب و مناسبی بود!

امتیاز : در کل 70 از 100


تصویر کوچک شده
شناسه قدیم من : بورگین


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۰:۳۷ دوشنبه ۱۱ تیر ۱۳۸۶
#21

بورگینold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۴۸ دوشنبه ۲۵ دی ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۳:۵۶ چهارشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۸۷
از دژ مرگ
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 518
آفلاین
مکان : خاطرات مرگ خواران
زننده پست : سوروس اسنیپ
شماره پست : 76
نقد :
اشکالات پست شما : تقریباً از یک سوژه پی روی نکرده بودی ... سوژت جای کار خیلی خیلی بیشتری داشت و بیشتر به درد پست های ادامه دار میخورد.
پایان رو ناقص تموم کرده بودی.
یک نکته که در سرتاسر پستت به چشمم میخورد این بود که اصلاً از قواعد گرامری خوب استفاده نکرده بودی!
مثلاً وقتی جمله ات تموم شده و رفته بودی سر خط اصلاً نقطه رو در آخر جمله ات به کار نبرده بودی

نکات مثبت پست : از شکلک ها خوب ، به موقع و به جا استفاده کرده بودی.
پاراگراف بندیت خوب بود و از تیکه های طنز بسیار جالبی الی الخصوص در پاراگراف اول استفاده کرده بودی.
نقل قول:
دالاهوف:خوب نوبت تو بلیز، حییوون با م بگو
بلیز:محفلی


امتیاز : در کل 50 از 100
شما با این پست یک قدم به ارباب نزدیک شدی
--------------------------------------------------------------------------
مکان : دژ مرگ
زننده پست : ایگور کارکاروف
شماره پست : 483
نقد:
اشکالات پست شما : انگار تنها اشکالی که زیاد تو چشم میخوره مشکل پاراگراف بندیتونه!
برای اینکه نه فردی که داستان رو میخونه کور خطی بگیره و نه مشکلی تو پاراگراف بندی ایجاد بشه بهتره فقط وقتی که مکان داستان عوض میشه دو خط جا بگذاری . اینجوری بهتر میشه.

نکات مثبت پست : از تیکه های طنز خوبی استفاده کرده بودی و شکلک ها رو درست و به جا و مناسب به کار برده بودی.
سوژه و داستان رو زیاد پیش نبرده بودی ولی رو همون سوژه کار کرده بودی و تقویتش کردی برای نفر بعدی که میخواد پست بزنه.
رئیس قبیله مرگ خواران رو خیلی خوب توصیف کرده بودی ... به طوری که من تونستم قشنگ رئیس رو جلوی چشام تصور کنم !

امتیاز : در کل 80 از 100 ... البته چون شما خودتون معاونید بسته به مقیاس خودتون خودتون رو به لرد نزدک کنید ( ما که در برابر معاونین لرد کاره ای نیستیم! )


ویرایش شده توسط بورگین در تاریخ ۱۳۸۶/۴/۱۱ ۱۰:۴۰:۰۰


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۲۶ پنجشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۸۶
#20

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
نقد پست نیروگاه اتمی سیاهان

پست لارتن کرپسلی ( 126 )

پست خوبی بود ، پاراگراف بندی رو خوب رعایت کرده بودی و فاصله ها خوب بود و در کل پستت ظاهر مناسبی داشت و به غیر از یکی دو مورد غلط املایی دیگه ای در پستت دیده نمیشد !

چند مورد کوچک رو توضیح میدم :

خیلی سوژه رو سریع پیش بردی و این کوتاه نویسیت باعث شده که به پست قبلی وفادار نباشی و خواننده متوجه نشه که به سرعت چقدر اتفاقات افتاده !

تقریبا پست رو قبلی رو به صورت پایان باز ادامه دادی ، ولی بهتر بود مینوشتی که مرگخواران چطور به هم پیوستند و چطور لارتن شنل نامرئی رو از درون ساختمان پیدا کرد .

نقل قول:
دو نفر بیاین توی آزمایشگاه! بقیه هم جلوی در وایستین! طرف نامرئی شده!


میتونستی این بخش رو که میشه گفت مهمترین بخش نوشتت هست جذاب تر و اکشن ( !! ) تر بنویسی . مثلا :
دو نفر یکی از درب ورودی و یکی از درب خروجی وارد آزمایشگاه بشن ! بقیه افراد هم در دو طرف آزمایشگاه مستقر بشن ، جاسوس مورد نظر نامرئی شده ، باید تمام راههای فرار رو ببندید !


در کل ایراد مهمی به پستت وارد نیست !

من به این پست از 20 امتیاز 18 میدم و این امتیاز خیلی خوبی هست


ویرایش شده توسط پرسی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۳۱ ۲۳:۰۱:۴۵

چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۹:۲۹ پنجشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۸۶
#19

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
نقد پستهای نیروگاه اتمی سیاهان

پست ویولت بودلر ( 124 )

پست خوبی بود ، چند مورد هست که در زیر توضیح داده میشه :

اولین مورد پاراگراف بندی نوشتت هست که خوب نیست و باعث سردرگمی بیشتر خواننده میشه ، مثلا برای داشتن پاراگراف بندی بهتر میتونی بین سطرهای نوشتت یک خط فاصله بزاری و یا دیالوگ ها رو از توصیف ها جدا کنی ، مثلا پست لارتن کرپسلی از لحاظ پاراگراف بندی و رعایت فاصله ها یه پست خوب و ایده آل هست .

پست قبلی رو خوب ادامه داده بودی و غلط املایی هم نداشتی .

در مورد نوشتت هم بعضی از نکات کوچک رو توضیح بیشتری میدم :


نقل قول:
ببخش آنتونین!من باید به محفل کمک کنم چون در غیر این صورت در خطر میفتم.


باید توجه داشته باشی که یک محفلی و مرگخوار با هم دوست نیستند و نیازی نیست که برای گرفتار کردن هم دیگه از هم عذرخواهی کنند !
در مورد اینکه اگر به محفل کمک نکنی به خطر میفتی باید بگم که بهتر بود مینوشتی :
من به محفل ققنوس وفادارم و تنها دلیلم برای گرفتار کردن تو این هست که دارم انجام وظیفه میکنم تا محفل از سیاه ها پیشی بگیره !

نقل قول:
او را ناپدید و با دقت به چاله ای پنهان در تاریکی منتقل کرد


بهترین کار این بود که او را ناپدید کند ! پس به اولین چیزی که به ذهنش رسید تکیه کرد ؛ او را در یکی از چاله های زیر زمینی که زمانی آواداکدوارای غنی شده در آن نگه داری میشد منتقل و زندانی کرد .


نقل قول:
بلیز با تعجب پرسید:من نمیدونم چرا تا حالا پیوز خبری به ما نداده.قرار بود همین که اونا رو جا به جا کرد بهمون خبر بده!


بهتر بود برای این مورد توضیح بیشتری میدادی ، چون الان نظر بلیز کاملا گنگ به نظر میرسه که پیوز قرار بود چه چیزی رو جا به جا کنه و یا برای چی باید به اونها خبر بده ، مثلا میتونستی بنویسی : بلیز با تعجب گفت : من نمیدونم چرا تا حالا پیوز خبری به ما نداده ، مثلا قرار بود بعد از جابجایی بسته های جدید آواداکدوارای غنی شده در مورد پیشرفت نیروگاه اعلام وضعیت کنه ها !



نقل قول:
لحن جدی پیوز شوخی را از سر بلیز پراند:بس کن بلیز.اینا دیگه اصلا به حرف من گوش نمیدن خیلی بی قرار شدن.کم کم دارم احساس ناامیدی میکنم.علاوه بر اون نمیدونم چرا..


جدیتی که در لحن پیوز بود ، نیشخند تمسخر آمیز بلیز را روی لبش خشکاند


نقل قول:
لحن مضطرب پیوز بلیز را هم نگران کرد


صدای مضطرب پیوز نگرانی بلیز را بیش از پیش افزایش داد


میتونستی خیلی از موارد رو جایگزین کنی همونطور که نوشتم ، با اینکه نوشتت رو طولانی تر میکنه ولی دیالوگ ها و فضا رو برای خواننده مفهوم تر میکنه ، مثلا کمتر استفاده کردن از کلمات تکراری هم به نوشتن بهتر کمک میکنه ، مثلا به جای دو بار نوشتن لحن همونطور که در بالا نوشتم میتونی از صدا استفاده کنی و به همین ترتیب !

جالبترین بخش پستت که از نظر من جالب بود اینجا بود : دستی به موهایش کشید که کم کم داشت رنگ نارنجیش را باز میافت !


در کل نوشته خوبی ارائه دادی

به این پست از 20 امتیاز 17 امتیاز تعلق میگیره ، امتیاز خوبی هست
================

پست پیوز ( 125 )

نوشته خوبی بود ، پاراگراف بندی خوبی داشت و دیالوگ ها و توصیف ها و فضا سازی به خوبی از هم تجزیه شده بودند ، غلط املایی هم در نوشتت نبود ، چند مورد هست که در زیر بهش اشاره میکنم

اول اینکه با اینکه خوب موقعیت ها رو از هم جدا کرده بودی ولی بهتر هست برای جدا کردن موقعیت ها به جای <><> از نام محل استفاده کنی !
مثال :
نقل قول:
هیچی .. ایگور جان من با مورگان ارتباط بر قرار کردم ... اما از توی بی سیمش فقط صدای ناله میاد ... بگردین پیداش کنید حتما یه جایی سر به نیستش کردن ! »
<><><><><><><><><><><><><><>
لارتن با ناراحتی به سمت هدف اصلیش حرکت کرد.


هیچی .. ایگور جان من با مورگان ارتباط بر قرار کردم ... اما از توی بی سیمش فقط صدای ناله میاد ... بگردین پیداش کنید حتما یه جایی سر به نیستش کردن ! »

در سالن اصلی نیروگاه
لارتن با ناراحتی به سمت هدف اصلیش حرکت کرد.


دوم اینکه سعی کن از ... کمتر استفاده کنی در نوشتت چون استفاده زیاد از سه نقطه ظاهر پستت رو به هم میریزه و در کل جالب نیست ، پیشنهاد میکنم به جای استفاده از سه نقطه از ویرگول استفاده کنی !


در آخر هم تعدادی نکته و راهنمایی در مورد نوشتت میگم :

نقل قول:
پیوز با تردید شروع کرد اما هر کلمه را که بر زبان می آورد صدایش محکم تر میشد


پیوز با تردید شروع به صحبت کرد ، اما جاری شدن هر کلمه بر زبانش تحکم و جرئت بیشتری به صدایش القا میکرد .

نقل قول:
آنتونین چشمانش را باز کرد. او در فضایی تاریک و تنگ اسیر شده بود. سعی کرد خاطراتش را به یاد بیاورد. مورگان .. جاسوس محفل ... سانتریفوژ ... هدف اصلی !
آنتونین از جا پرید و چوبدستی اش را بلند کرد و گفت : « لوموس »
با روشن شدن محیط آنتونین بدون اینکه به اطراف نگاه کند بی سیمش را از روی زمین برداشت !


در این بخش نوشتت سعی داشت آنتونین رو نجات بدی و البته با عجله این کار رو کردی ، باید پست قبل رو با دقت بیشتری میخوندی ، آنتونین کاملا توسط طناب ها بسته شده بود ، پس نمیتونست به این راحتی از جا بپره و از چوبدستیش استفاده کنه و یا بی سیم رو دستش بگیره میتونستی بنویسی :

آنتونین که به آرامی چشمانش را باز کرد ، او در فضای گرفته و تاریکی اسیر شده بود . سعی داشت خاطراتش را به یاد بیاورد ، مورگان ، محفل ، سانتریفوژ ، هدف اصلی !
نه ! باید دست به کار میشد ، با اینکه سخت طناب پیچ شده بود ، سعی داشت به چوبدستی و بی سیمش که بی تحرک مقابلش افتاده بودند دست یابد .
در حالیکه که احاطه طناب باعث شده میشد لحظه به لحظه از درد بیشتر به خودش بپیچد ، سعی داشت سینه خیز به جلو حرکت کند ، بعد از مدت کوتاهی تلاش بالاخره به بی سیم رسیده بود و ...

میتونستی با این سبک نوشتن هیجان نوشتت رو بالا ببری و به واقعیت نزدیکترش کنی !

در کل نوشته خوبی ارائه کردی و موضوع رو خوب پیش بردی !

طبق امتیاز دهی مرگخواران برای این پست 2 قدم به ارباب نزدیک تر شدی


ویرایش شده توسط پرسی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۳۱ ۲۲:۰۲:۵۹
ویرایش شده توسط پرسی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۳۱ ۲۳:۰۷:۰۶

چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.