ملت اسلی یه چیزی عینهو تلسکوپ هابلو گذاشتن و همگی چار چشمی توش خیره شدن و دارن مانتی و گلی رو دید میزن:
بلا:ای قربون بچم برم..مردی شده واسه خودش...دیگه باید واسش آستین بالا بزنم...بلیز کی بیائیم خواستگاری؟
_خواستگاری کی؟
_گلی دیگه خنگه
_آهان...وقت گل نی
بلا تبدیل میشود به:
دراکولا(چکش)...بلیز جان گفتی کی؟
...بلیز دو نقطه دی میشود:_من که چیزی نگفتم...فقط میخوام یه چیزی بگم ولی میترسم...من اینجا تامین جانی ندارم
بلا:خوبه خوبه واسه من ادا مدا در نیار بنال کاریت ندارم...
بلیز تمام شهامت موجود در اندرون وجودش را یکجا جمع میکند...
سلسیتنا:بلیز چرا قرمز شدی؟
_دارم شهامتمو جمع میکنم
رابستن:اینقدر زور نزن زورخونه همون بغله!
...و به دستشوئی اشاره میکند....خلاصه بلیز بالاخره بحرف میاد:
_اوهوم...اوهوم....چیزه...یعنی اینکه...منظورم اینه که:از کجا معلوم مانتی گلی رو نخوره؟
بلا مجددا تبدیل میشود به دراکولا
:وا مگه بچه من آدم خواره بوقی؟
_خوب ببین الان چطوری داره لباشو میخوره!.......بوق...بوق...........بوقققققققققققققققققققققققققق
نویسنده:بابا نصفه شبه کیه داره اینقدر بیز میزنه؟
بلا:آنتونین خاک به سرت کنن...اقلا ایگور رفت تالار همسایه بیناموس شد...تو دیگه چرا؟
آنتونین:کمال همنشین در من اثر کرد!
بلا:ببند اون نیشتو....ملت بگیرید این رعیت پدر سوخته رو!
آنتونین دو تا پا داشت دستاشم گذاشت رو زمین و چهار دست و پا
شروع کرد به فرار
ملت اسلی:
....و در پیشاپیش آنها بلا یا همون دراکولا
::root2:
بالاخره آنتونین در دام اسلایها(وایکینگها) افتاد....بلا:حالا چیکارش کنیم؟
بلیز:من میگم بندازیمش گربه بخوره
ایگور:گربه چیه این فنریر گری بک مستحق تره
سلسیتنا:نجینی هم شاید گرسنش باشه
آنتونین:بابا مگه خیرات پخش میکنید؟
در این لحظه مانتی و گلی خسته از راز و نیازهای بسیار وارد میشوند....مانتی:مامان بلا من گرسنمه
گلی:منم گرسنمه
بلا:یافتم!
رودولف:عزیزم حتما منظورت اینه که آنتونینو بدیم اینا بخورن؟
بلا:آره
رودولف:آخه هانی مگه نمیدونی آنتونین افکار مالیخولیائی داره سال به سال حموم نمیره که سیاه! بمونه...بچمون مسموم میشه!
آنتونین دو نقطه دی میشود.
********************
بلا و رودولف و بلیز یه جلسه سه نفره تشکیل دادن....بلا:یه عروسی ای واسه بچم بگیرم که نگو و نپرس یه هفته کل هاگوارتزو غذا میدم....رودولف که میدونه تامین مالی قضیه با خودشه مشغول تو سر زنون میشه...
ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۶/۴/۲۴ ۶:۳۷:۳۰