هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۲۲:۴۳ یکشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۶
#11

ریموس لوپینold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ سه شنبه ۷ شهریور ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۶:۳۵ سه شنبه ۲ مهر ۱۳۸۷
از محفل ققنوس
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 604
آفلاین
پست شماره 113 بحث های سرمیز غذا ارسال شده توسط آلبوس دامبلدور
نقد خاصی نیاز نداره اما یکی از بزرگترین مشکلات این پست دورشدن از هری پاتر و موضوع اصلی اون یعنی جادو هست. و مطمئنا بین جادوگران برای تهیه غذا از جادو استفاده میکنن. یه چیز دیگه اینکه محفل جن خونگی داشته و به نظرم کل این سوژه یعنی پختن غذا از دنیای جادو دوره. بهتر بود بیشتر به موضوع اصلی میپرداختی و سریعتر دزدیده شدن کوییرل رو شرح میدادی. تا جا رو برای نوشتن برای نفر بعد باز کنی. تکه های طنزت لوس نشده بود اما بعضیها خیلی خنده دار نبود. برای یک پست طنز میشه گفت پست خوبی بود. استفاده از تلفن و همچنین رستوران جادویی و غذای خانگی و.... مرتبط به(به قول معروف) ماگل ها هست. به نظرم بهتره سریعتر موضوع غذا رو تموم کنید.
در بعضی جاها کلمات جابه جا شده بود که توی تایپ یه امر بسیار عادیه.


تصویر کوچک شده


Re: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۲۳:۴۷ جمعه ۱۹ مرداد ۱۳۸۶
#10

ریموس لوپینold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ سه شنبه ۷ شهریور ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۶:۳۵ سه شنبه ۲ مهر ۱۳۸۷
از محفل ققنوس
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 604
آفلاین
پست شماره 42 خانه شماره 13 پورتلند، ارسال شده توسط ویولت بودلر

اولین نکته خوبی که توی پست بود، کوتاهی پست بود. نگارش پست هیچ مشکلی نداشت.
توی دیالوگ اول به نظرم، بهتر بود وقتی آلیشیا سیریوسو با آقای بلک صدا میزنه بعدش دوباره سیریوس رو تکرار نکنه. بهتر بود درباره آتش ها بیشتر توضیح میدادی.ناهماهنگی در پست باعث شده بود خواننده گیج بشه و سؤالات مبهمی براش پیش بیاد. در اول پست سیریوس اشاره میکنه ارواح خوب میتونن از آتش ها عبور کنن اما اگه اینطوره چطوری مرگخوارها اونور بودن؟
مسئله ی دیگه این بود که از فضاسازی که مخصوصا در اوایل رفتن به یه سرزمین دیگه فوق العاده ضروریه صرف نظر کردی و بیشتر به دیالوگ و ساخت اتفاقات پرداختی
به نظر میرسه این رول رو صرفا برای دستگرمی زدی و مثل بقیه رولها خوب روش کار نکردی که باید سعی کنی توی سوژه هایی مثل این که تازه داره شکل میگیره، اینکار رو انجام ندی.
پستت مثل قبل نبود که البته پس از مدتی دوری از رول نویسی طبیعی بود. به هر صورت میتونم به این پست از 5 نمره 3 امتیاز به همراه یه C بدم که در کل میشه 6 امتیاز

امیدوارم پستهای بهتر از این رو هم ببینم.


تصویر کوچک شده


Re: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۲۳:۱۵ جمعه ۱۹ مرداد ۱۳۸۶
#9

ریموس لوپینold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ سه شنبه ۷ شهریور ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۶:۳۵ سه شنبه ۲ مهر ۱۳۸۷
از محفل ققنوس
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 604
آفلاین
پست 41 خانه شماره 13 پورتلند، ارسال شده توسط ادوارد بونز
خب، سعی میکنم از ظاهر و کلی بودن به درون عمق پست برم

اولین مشکلی که توی پستت واقعا خواننده رو از خوندن پست منصرف میکرد، بلند بودن پست بود. درسته که خطوط شکسته بود و خوندن پست واقعا زیاد طول نمیکشید اما بازهم سعی کن کوتاه بنویسی.نگارش خوب بود و مشکلی به چشمم نیومد.
به نظرم بهتر بود، هیجان بیشتری رو به خواننده میدادی و خیلی زود هویت صدا رو مشخص نمیکردی. با استفاده از دیالوگ هایی که رد و بدل شد بخوبی مسیر اصلی داستان رو مشخص کرده بودی و موانعی رو شرح دادی که هم برای مرگخوارها و هم برای اعضای محفل کار رو سخت کنه و این برابری یکی از نقاط قوت پسته.
پست همونطور که خودت در ته پست اشاره کردی خیلی رسمی و با لحن نوشتاری، تهیه شده بود و این یه نقطه منفی بود.
قسمتهایی از پست سوژه های مخفی داشت و اگه خواننده قبل از ادامه دادن روی پست تفکر کنه مطمئنا متوجه میشه و میتونه به عنوان سوژه های فرعی استفاده کنه. البته بعضی از این سوزه ها در بعضی پستها بصورت ناخودآگاه و بدون خواست نویسنده داده میشن
توضیحات دقیقی درباره چگونگی خود سرزمین و فضای اونجا نداده بودی ولی با بزرگ نشون دادن اونجا، برای فضاسازی در بیشتر پستها جا گذاشته بودی که این یکی دیگه از نقاط قوت پست بود.
پایان پست زیبا بود و خواننده رو به نوشتن ادامه سوژه ترغیب میکرد. استفاده از یک فضاسازی کوتاه و به پایان رسوندن اون با یک جمله آرام.(منظورمو نمیدونم خوب فهموندم یا نه)
میتونم با توجه به نقدهای بالا بهت 4 امتیاز به همراه یه B بدم که در کل میشه 8 امتیاز.
منتظر پست های دیگت هستم ادوارد عزیز


تصویر کوچک شده


Re: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۳:۵۰ چهارشنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۶
#8

آلبوس پرسیوال ولفریک  دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۵ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۴:۰۹ جمعه ۱۲ بهمن ۱۳۸۶
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 281
آفلاین
پست 115 پادگان نظامی نوشته ویولت بودلر

نقد پست:

ویولت بودلر عزیز این هم از نقد شما:

پاراگراف بندی---

خب پاراگراف بندی خوبی انجام داده بودی و به خوبی پاراگراف ها را از هم دیگر تفکیک کرده ودی و نیاز به هیچ توضیحی نیست.

لحن و زبان داستان---

در ابتدای داستان برای فضاسازی ، به خوبی از لحن معیار استفاده کرده بودی و خب پس از قسمت هری پاتری کردن داستان ، استفاده از لحن شکسته را در دستور کار خود قرار داده بودی که در این نوع نوشته های طنز بخوبی جواب میده و میتونه توجه خواننده را به ادامه داستان جلب کنه و داستان را روان تر.هرچند تنها اشکال آن ، مشخص نشدن تفاوت لحن دیالوگ با متن اصلی است.

بررسی نگارشی ، املایی و معنایی---

از این لحاظ مشکلی نداشت.

ارائه سوژه برای نفر بعد و بررسی سوژه خود پست---

خب این سوژه فرعی را به خوبی تمم کده ود و باعث شدی تا ملت محفلی به سراغ سوژه اصلی یعنی آموزش نظامی در پادگان برن ، در پستت علاوه بر چند مورد آوردن فضاهای هری پاتری و استفاده از آهنگها ، از تکه های جالب و طنز آمیزی استفاده کرده بودی.به نظر می رسید که از این لحاظ به خوبی روی پستت کار کرده باشی..موفق باشی.

4 امتیاز به همراه B در کل 8 امتیاز




Re: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱:۲۸ دوشنبه ۲۵ تیر ۱۳۸۶
#7

آلبوس پرسیوال ولفریک  دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۵ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۴:۰۹ جمعه ۱۲ بهمن ۱۳۸۶
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 281
آفلاین
پست 111 پادگان نظامی پروفسور سینیسترا

نقد پست:

پروفسور سینیسترای عزیز این هم از نقد شما:

لحن و زبان داستان---

خب قشنگ بود. به نظر من از معدود پستهایی بود که اخیرا با شیوه ارزشی مثبت زده شده.خوشحالم که از ازشی منفی به ارزشی مثبت و سبکی که خیلی از صاحب سبکهاش رفتن رسیدی.به نظر من این لحن را به خوبی در پستت به کار برده بودی.موفق باشی.

بررسی نگارشی ، املایی و معنایی---

خب از لحاظ املایی بگم به جز دو اشتباه تایپی مورد دیگری به چشم نمی خورد و پستت از این لحاظ غنی بود.
از لحاظ نگارشی و معنایی نیز مشکلی نداشت.

ارائه سوژه برای نفر بعد و بررسی سوژه خود پست---

خب در مورد سوژه باید بگم که فلش بک مک گونگال به دیدار لیلی زیاد مربوط نبود چون دیگه این قدرا هم آللبوس فراموشکار نشده ولی قشنگ بکاری برده بودی.استفاده از برتی بات و گوش پاک کن هم قشنگ بود.سوژه خوبی را هم به نفر بعدی سپرده بودی.موفق باشی
در کل پست خوبی بود.
5 امتیاز به همراه A در کل 10 امتیاز




پست 112 پادگان نظامی ویولت بودلر

نقد پست:

ویولت عزیز این هم از نقد شما:

پاراگراف بندی---

به نظر من بهتر بود پستت را به دو پاراگراف تقسیم می کردی و پاراگراف دوم را از این قسمت آغاز می کردی:
دقایقی بعد لارتن و آلبوس دارن در نهایت اندوه قدم زده

لحن و زبان داستان---

والا لحن به خصوصی بود ویولت عزیز یه چیزی میان طنز روزنامه ای و طنز ادبی(معیار) که به نظر من بهتر بود از یه کدومشون استفاده میکردی هرچند ترکیبشان را بسیار عالی بکار برده بودی و چیز قشنگ و جالبی از آب در آمده بود.

بررسی نگارشی ، املایی و معنایی---

لارتن که کم کم صورتش هم داره به رنگ موهاش در میاد گفت:آلبوس میزنه شهیدم میکنه.

خب این قسمت به نظر من از لحاظ معنایی مشکل داشت .
در مورد رنگ نارنجی صورت که معمولا فکر نکنم انسان بر اثر ترس به رنگ نارنجی و یا قرمز دربیاد و بیشتر به رنگ زرد درمیاد.

ارائه سوژه برای نفر بعد و بررسی سوژه خود پست---

خود پست که سرشار بود از سوژه های فرع قشنگ مثل مک بون ، شعر غیر آسلامی ، ... و سوژه اصلی پست هم که به نفر بعد سپرده بودی ، جلو شدن لارتن برای صحبت بود که در اون هم از دیالوگهای قشنگی استفاده کرده بودی. در کل پست از سوژه سرشار بود.
در مورد ادامه سینیسترا هم باید بگم که من هم حدس زدم که منظور شما این باشد ولی ایشون هم قشنگ پست رو پیش بردن .
موفق باشی.
4 امتیاز به همراه A در کل 9 امتیاز






پست 113 پادگان نظامی لارتن کرپسلی

نقد پست:

لارتن عزیز این هم از نقد شما:

پاراگراف بندی---

خب با توجه به اینکه ساختار بیشتر پست رو دیالوگ تشکیل داده بود دقیق نمی توان پاراگراف بندی کرد.

لحن و زبان داستان---

خب سعی کرده بودی از سبک ارزشی از جهت مثبتش استفاده کنی که تا حدود زیادی در آن موفق بودی و توصیف را در آن رعایت کرده ، هر چند به نظر من با کمی توصیف بیشتر(بمانند اول بوفه پادگان که واقعا قشنگ بود.) می توانستی پست جالب تری خلق کنی.

بررسی نگارشی ، املایی و معنایی---

خب با توجه به اینکه از سبک ارزشی استفاده کرد نابراین نمی توان اشکالات نگارشی و املایی زیادی گرفت چون سبکش اجازه این کار را به آدم می دهد.از لحاظ معنایی هم همه چیز واضح بود.

ارائه سوژه برای نفر بعد و بررسی سوژه خود پست---

خب استفاده از سوژه بوفه پادگان جالب بود و خیلی قشنگ ازش استفاده کرده بودی.در اشتباه قرار دادن دوباره لیلی هم گرچه کمی خز شده بود ولی از این دیدگاه هم میشه ازش به خوبی استفاده کرد و آنرا مورد بررسی قرار داد.
موفق باشی.
4 امتیاز به همراه B در کل 8 امتیاز






پست 114 پادگان نظامی پروفسور سینیسترا

نقد پست:

پروفسور سینیسترا عزیز این هم از نقد شما:

لحن و زبان داستان---

سینیسترا میگم ها تو این سبک ارزشی مثبت دست ما رو هم بگیر! اری استاد میشی ها! توصیفاتت در حین دیالوگها واقعا قشنگ بود.از این سبک به نحو احسنت استفاده کرده بودی.

بررسی نگارشی ، املایی و معنایی---

لیلی چند بار چای را به هم زد و با قاشق چایخوری سه بار روی نعلبکی زد و استکان را با طمانینه بالا برد.

خب در اینجا سعی کرده بودی مراحل نوشیدن چای رو به تصویر بکشی که هرچند توانستهب ودی ولی به نحو قشنگتر و با توصیفات خنده داری می توانستی بگویی و از این سوژه هم استفاده بکنی بخصوص با توجه به لباس لیلی که در پست قبل بحثش بود.

ارائه سوژه برای نفر بعد و بررسی سوژه خود پست---

خب از با اینکه سوژه سینیسترا سوژه خوبی بود ، در مورد استفاده از سوژه سوباسا هم بسیار قشنگ استفاده کرده بودی و بنظر من می توانستی از چایی هم بعنوان یک سوژه فرعی استفاده کنی.برای نفر بعد هم سوژه را به خوبی پرورش داده و آماده توصیف کرده بودی هرچند فرد بعد می تواند روند را به کلی تغییر دهد.
با احترام.
4 امتیاز به همراه B در کل 8 امتیاز


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۶/۴/۲۵ ۱:۳۵:۱۸



Re: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۲:۱۷ یکشنبه ۲۴ تیر ۱۳۸۶
#6

لارتن کرپسلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۲ دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۳:۰۲ شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۲
از یو ویش!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 471
آفلاین
پست های پروفسور سینیسترا و ویولت بودلر

پست پروفسور سینیسترا، پادگان نظامی

خب! پست قشنگی بود! یعنی یه عبارتی به این می گن پست!

اون آهنگ الهه ناز اون وسط خیلی خنده بود!... فکر کن!....الهه ناز!

خب، یه مشکل کوچولوی داستانی داشت! این تیکه از پست ویولت:

_:لیلی لباست دکلته اس یه چیزی بهت میگن ها.
لیلی با عشوه جواب داد:نه نمیگن.من منتظر دامبلم!!!


خب، یه معنی دیگه می داد احتمالا!

حالا شایدم معنیش این بوده که لیلی منتظر بوده در خواست معاونت بده! کسی چی می دونه!

شکلات برتی بات هم کلی هری پاتر کرده بود پستتو! اما من زیاد ارتباط فلش بکت رو با بقیه پست نفهمیدم! شاید معنیش این بود که دامبلدور لیلی رو با مینروا اشتباه گرفته بود. نمی دونم! خنگم من!

سوژه دیسکو و این حرفا هم فکر کنم با همین پست دیگه تمومش کردی! البته بدم نیست. اینجا پادگانه. خودش می تونه کلی سوژه داشته باشه.

پست ویولت بودلر، پادگان نظامی

خب! از لحاظ داستانی به نظرم دیگه پی این روان پزشک و این حرفا گرفته نمی شد، بهتر بود. یعنی به نظر من بزرگترین ضعف این پست، دور شدن خیلی زیاد از سوژه های پادگانی بود. یعنی به نظر من می تونست سوژه قبلی توی پست سینی تموم بشه.

این تیکه هم یه نمه بگی نگی نامفهوم بود:

صحنه تیره و تار میشه و صدایی جیغی به بلندای جیغ سرژ شنیده میشه...
چند لحظه بعد:مردی با موهای نارنجی(بر وزن دختری با کفشهای کتانی!)جلو در اتاق لیلی ایستاده...


یعنی نفهمیدم که جیغ مال کی بوده! آیا مال وقتی بوده که لارتن قضیه رو گفته؟ اینجور از دومین جمله برداشت می شد که لارتن تازه به اتاق لیلی رسیده. پس جیغ مال کی بوده بلاخره؟

دیگه چیزی به ذهنم نمی رسه. بوگو تو مگه ذهنم داری؟


نارنجی رو بخاطر بسپار!

طنز نویسی به موجی از دیوانگی احتیاج داره...

چه کسی بود صدا زد : لارتن!؟


Re: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۴:۱۹ شنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۶
#5

آلبوس پرسیوال ولفریک  دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۵ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۴:۰۹ جمعه ۱۲ بهمن ۱۳۸۶
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 281
آفلاین
پست شماره 127 لارتن عزیز

نقد پست:

لارتن عزیز این هم از نقد شما:

پاراگراف بندی---

خب لارتن عزیز زیاد پاراگراف بندی مشخصی در پستت به چشم نمی خورد یعنی به خوبی نمی شد تشخیص داد که در کجا پاراگراف را به اتمام رساندی چون در بین اکثر خطها فاصله داده بودی.بنابراین بنده نظرم را در اینجا بهت می گویم.به نظر من آغاز پاراگراف دوم بهتر بود در این قسمت باشد، چون پاراگراف اول را می توان مقدمه توصیفی برای پست در نظر گرفت:

فریاد ریموس و وردی که به زبان آورد، ...

و پاراگراف سوم را نیز می توانستی در این قسمت آغاز کنی:

فکر بدی نبود.

چون محور این پاراگراف را مشکلات بالا رفتن از درخت می توان در نظر گرفت.

لحن و زبان داستان---

خب لارتن عزیز لحن داستانت ، لحنی بین معیار و روزنامه ای است ، که بهتر بود بک لحن را برای آن بکار می بردی.لحن گفتاری را نیز برای دیالوگها بدرستی بکار برده بودی.

بررسی نگارشی ، املایی و معنایی---

محفلیان در محاصره صد ها گرگ بودند و لارتن بود که تلاش می کرد خود را از زیر هیکل بزرگ گرگ بیرون بکشد!

خب به نظر من بهتر بود این جمله را بدین گونه می نوشتی ، چون استفاده از ((بود)) برای بار دوم چندان قشنگ نیست:

در حالی که محفلیان در محاصره صدها گرگ بودند ، لارتن تلاش می کرد خود را از زیر هیکل بزرگ گرگ بیرون بکشد!

همه به سرعت طلسم هایی را به سمت گرگ ها می فرستادند. و البته آنقدر حمله ها سریع بود که هر کس فقط برای نجات خود از یورش های ناگهانی تلاش می کرد و لارتن همچنان با گرگی که حالا دیگر شانه اش را به دندان گرفته بود، مبارزه می کرد.
در مورد این چند جمله به نظر بنده بهتر بود از کلمات ربط بطور متناوب استفاده نمی کردی و حداقل یک جمله را از بقیه آنها جدا کنی.ضمن آنکه در کنار ((و)) استفاده از نقطه کار درستی نیست.

ارائه سوژه برای نفر بعد و بررسی سوژه خود پست---

توصیف حملات را بخوبی انجام داده بودی هر چند به نظر من می توانستی بیشتر روی آن کار کنی.فکر بالا رفتن از درخت هم خوب بود، ضمن اینکه برای نفر بعد سوژه را به خوبی باز گذاشته بودی تا با خلاقیت خودش ادامه دهد.موفق باشی.


پست شماره 128 ویولت عزیز

نقد پست:

ویولت عزیز این هم از نقد شما:

پاراگراف بندی---

خب به نظر من بهتر بود داستان را به غیر از قسمت آخر به دو پاراگراف تقسیم و پاراگراف دوم را از این قسمت آغاز می کردی:

ویولت ناگهان فکری به ذهنش رسید و ...

چون داستان از این قسمت به عد به سراغ راه حل ویولت می رود.

لحن و زبان داستان---
خب ویولت عزیز سعی کرده بودی که لحن داستان را به معیار برگردانی که تا حدود زیادی موفق بودی و در پستت بخوبی آنرا رعایت کرده بودی.

بررسی نگارشی ، املایی و معنایی---

خب از لحاظ املایی در چند جا غلط تایپی به چشم می خورد که به نظر من بهتر بود قبل از زدن پست یک برا آنرا به دقت مرور می کردی.
مورد دیگری که در قواعد نگارشی رعایت نکرده بودی چسباندن ((می)) استمراری به فعل بود که بهتر بود آنرا جدا نگه می داشتی.

خنده ای که مطمئنا زود خاموش میشد...

بهتر بود از ((بزودی)) به جای ((زود)) استفاده می کردی چون اینگونه لحن هشدارآمیز بیشتر نمایان می شد.

فکر نکنم این جمله معنای درستی دهد:

استرجس که محکم ریموس را رها کرده بود

فکر کنم منظورت ((بغل)) بوده...

ارائه سوژه برای نفر بعد و بررسی سوژه خود پست---

خب استفاده از آتش برای دور کردن گرگها بسیار عالی بود چون دقیقا همین شیوه برای دور کردن گرگها استفاده می شود و بخوبی از آن استفاده کرده بودی.البته به نظر من بهتر بود از انداختن لارتن جلوگیری می کردی چون اولا خون از آن زیاد رفته بود و دوما صفت فداکاری یکی از صفات محفلی ها محسوب می شود.استفاده از سوژه جنگ طبیعت با اعضای محفل هر چند فرار آنها را در داستان بسیار سخت می کند ولی سوژه بسیار مناسبی بود.موفق باشی.




Re: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۳:۰۴ شنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۶
#4

رابستن لسترنجold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۶ چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۸:۵۲ یکشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۶
از آمپول می ترسم !!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 646
آفلاین
پست شماره 110ویولت بودلر ، پادگان نظامی
__________________

نقل قول:
استر و ریموس که این رو میشنون این رگ غیرتشون همچین میشه اندازه این کابل هایی که دور چراغ برق میپیچن

احیانا این جمله ایراد نگارشی نداشت ؟

نقل قول:
آلبوس خارج میشه تا ادامه بندری های قدیمش رو بره

این جمله باید حذف میشد ، درسته پست قبلی در مورد بندری دامبل بود ام در یان پست هیچ نیازی نبود دوباره تکرار بشه .

نقل قول:
پارسال با هم دسته جمعی رفته بودیم زیارت

اول این که اون ( پارسال بهار دسته جمعی رفته بویدم زیارت ) هستش ، دوم این که این شعر شدیدا خز شده این همه شعر باحال چرا گیر دادین به این شعر ؟

نقل قول:
لیلی با عشوه جواب داد:نه نمیگن.من منتظر دامبلم

خب این تیکه دیسکو خوب بود ولی باید به این نکته توجه کنی که تیکه های طنز باید خیلی کوتاه باشن تا تاثیر قوی بذارن واگه زیادی کش بیان لوس میشن ، همین دیالوگ لیلی لطمه زیادی به پستت زد ، اول این که پستت رو نباید با این دیالوگ تموم میکردی ، چون در بعضی از مواقع مثل همین ، دیالوگی که پست با اون تموم میشه تیر خلاصه به نمایشنامه .


1- آلبوس زیر پستت گفته بود ، منم میگم که بین دیالوگ وفضا سازی فاصله بده .

2- پست رو هیچ وقت با دیالوگ یا شکلک تموم نکن مگه این که فضا رو بسته باشی ونفر بعدی که می خواد بپسته باید در مورد یه مکان دیگه و یا یه موضوع دیگه بنویسه ( نمی دونم گرفتی یا نه )

3- نکته دیگه این که یه فنی هستش که من بهش میگم : خر کردن خواننده ، حالا خر کردن خواننده یعنی چی ؟ یعنی این که تو می خوای توی یه تاپیک بپستی ولی می دونی پستت خدا نمیشه ، برای همین میای پارگراف اول پستت رو خنده دار میکنی ، خواننده میاد پاراگراف اولو می خونه و خوشش میاد پس میاد بقیه ی پست رو هم می خونه غافل از این که بقیه پست بسیار ارزشیه وکلا این که این فن یه روشیه برای جلب خواننده همون طور که فاصله دادن بین دیالوگ وفضاسازی واستفاده از شکلک یه روشه برای جلب خواننده .




Re: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۳:۰۲ شنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۶
#3

لارتن کرپسلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۲ دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۳:۰۲ شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۲
از یو ویش!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 471
آفلاین
پست شماره 128 ویولت بودلر، دره گودریک

از لحاظ روند داستانی، کلا خودم که پست قبلو زدم نظرم این بود که با حمله یک گرگ، ترکز استرجس و ریموس از بین بره و کلا باعث سقوط لارتن بشه و حالا لارتن به طریقی نجات پیدا کنه از تصادف با زمین!

یعنی کلا منطقی تر هم هست که وقتی جادوگری که طلسم رو اجرا کرده و چوبدستیش به طرف سوژه هست، حواسش پرت بشه، اثر طلسم باقی نمونه و از بین بره.

ولی خب، اینجوری هم بد نشد! یه مقدار حالت طنز پیدا کرد! کرفس هم خنده دار بود. کلا یکی از خصوصیت های تو همین نکات طنز توی پستای جدیه که منم سعی می کنم یاد بگیرم.

منظورت رو از این جمله متوجه نشدم:

استرجس که محکم ریموس را رها کرده بود


از لحاظ سوژه برای نفر بعد هم خوب عمل کردی به نظرم. جای کار خوبی داره.

از نظر پاراگراف بندی هم معمولا پستات مشکلی نداره، منتها اگه یه خط خالی هم بین پاراگراف ها بندازی، خوانایی متنت بیشتر میشه!

و در نهایت هم بگم که من کلا از پستای کوتاه خوشم میاد! کوتاه نویسی ای که مختصر و مفید باشه، یه هنره. (اینم بگم که این پست دیگه کوتاه ترین حالت بود! یعنی از این کوتاه تر خیلی کم می شه.)

اینا نظر من درباره این پست بود. امیدوارم جسارتی نشده باشه!


نارنجی رو بخاطر بسپار!

طنز نویسی به موجی از دیوانگی احتیاج داره...

چه کسی بود صدا زد : لارتن!؟


Re: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۰:۵۵ شنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۶
#2

ریموس لوپینold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ سه شنبه ۷ شهریور ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۶:۳۵ سه شنبه ۲ مهر ۱۳۸۷
از محفل ققنوس
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 604
آفلاین
پست شماره 48- روانخانه سیاه سفید- نوشته شده توسط سارا اوانز

از ظاهر شروع میکنم.ظاهر نمایشنامت خوبه. اگه بین دیالوگ هات و متن های دیگه مثل فضاسازی فاصله بدی پست بهتری داری.
اگر برای یک جمله علامت مناسبی پیدا نمیکنی ولی میخوای با تکه بعدش فاصله بدی به جای ! از ...(سه نقطه) استفاده کن.
و حالا محتوا سعی کن از همون اول پست یراست سوژه ای رو که مدنظر داری شرح ندی و قبلش یه مقدمه کوتاه برای پستت تهیه کنی تا خواننده به خاطر اون مقدمه ترغیب بشه به خوندن پست.
استفاده از شکلکت بجاست ولی اگه متعادلتر استفاده کنی و سعی کنی مقداری از نیازت به شکلک رو با نوشتن برطرف کنی پست بهتری خواهد شد.
سعی کردی بیشتر به روان خانه بپردازی و این نکته مثبت پستت هست که سعی میکنی بیشتر به سوژه بپردازی.
پستت زیاد خنده دار نبود و فقط بعضی قسمت ها کمی خواننده رو میخندوند. البته پستهای دیگه ی تو، اینطوری نبوده و فکر میکنم برای زدن این پست کمی عجله داشتی.
پایان پستت هم زیاد جالب نبود و نویسنده رو به ادامه دادن ترغیب نمیکرد. سعی کن پایان پست هات زیبا باشه تا هم خواننده بخواد ادامه داستان رو دنبال کنه و هم نویسنده بتونه و بخواد ادامه بده. طوری که وقتی میخونه دستش دنبال نوشتن بره.
اینکه در پایان پستت خلاصه ای از سوژه ای رو که دادی مینویسی در قالب یک سؤال یکی از نکات مثبت پستت هست.
این رو در تعدادی از پست هات دیدم و اینجا میگم که سعی کن تعادل توی پستت برقرار باشه. یعنی فقط مرگخوارها رو مسخره نکن یا سفیدها رو بزرگ جلوه نده. در این صورت خواننده پستت رو در قالب یک رول میخونه در قالب یک پست در محفل.
این نظر و پیشنهاد من برای پست شما بود و نظرم اینه با رعایت کردن این نکات رول زیباتری مینویسی.
منتظر پست های زیبات هستم.
امتیاز دهی: 4 از 5 به همراه یه C در کل 7 امتیاز


ویرایش شده توسط ریموس لوپین در تاریخ ۱۳۸۶/۴/۲۳ ۹:۲۱:۳۶

تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.