هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: کتاب 7 : چند سوال!؟!؟!؟
پیام زده شده در: ۳:۰۳ پنجشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۶
#30

گيديون پريوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۲۵ چهارشنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۳:۳۵ دوشنبه ۲ دی ۱۳۸۷
از آنگباند
گروه:
کاربران عضو
پیام: 192
آفلاین
به نظر من درس حدس زديد اون موجود تو ايستگاه تيكه روح ولدمورت بود.
در مورد ايستگاه با پروفسور موافق نيستم. به نظر من ايستگاه نشونه اين بوده كه بعد از مرگ آدم جلو حركت مي كنه. در ضمن چون هري فقط يه ايستگاه قطار ديده بود گفت كينگز كراس.


فرق ما با ديوانه ها تو اينه كه ديوونه ها در اقليت اند.


Re: کتاب 7 : چند سوال!؟!؟!؟
پیام زده شده در: ۱۵:۲۶ چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۸۶
#29

لی جردن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۳۱ شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۱۷ چهارشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۶
از fozool sanj
گروه:
کاربران عضو
پیام: 280
آفلاین
سلام. منم فکر میکنم اون موجود تو استگاه همون تکه ی روح ولدی تو بدن هری بوده!!! که داشته جون میکنده!!!

به گاندالف سفید: خود آلبوس گفته بود که تام ریدل از هر دانش آموز دیگری که وارد مدرسه شده باهوشتر بوده و این در یعنی از خود آلبوس هم بهتر بوده.
ولی میتونیم اینو بگبم که ولدی به چیزای پیش پا افتاده مثل همین مورد دقت نداشته!!!
در مورد آمبریج میشه گفت که اون انقدر نفرت انگیز بود که شبیه ولدی بشه!!! که هری هم با نفرتی که از خودش نشون داد بلافاصله بهد از دیدنش این رو ثابت میکنه!!!


همه ی بدبختیا از اونجایی شروع میشه که فکرای بد به سرت میزنه.
همه ی بدبختیا از اونجایی شروع میشه که فکرای خوب از سرت پر میزنه


Re: کتاب 7 : چند سوال!؟!؟!؟
پیام زده شده در: ۱۵:۱۳ چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۸۶
#28

گندالف سفید


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۴ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۰:۱۱ دوشنبه ۲۴ تیر ۱۳۸۷
از سرزمین میانه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 43
آفلاین
در مورد یادگارهای مرگ باید گفت که ولدمورت تو بچگی اش مثل هری پیش ماگلا بوده و به همین خاطر از اونا خبر نداشته. تازه خیلی از جادوگرهاهم که اون داستانو شنیده بودند باور نمی کردند و فقط دامبلدور و گریندل والد که هر دو جادوگرهای باهوشی بودن به حقیقت اونا پی بردن اون هم با مشورت و همکاری با هم پس طبیعی بوده که ولدمورت از اونا خبری نداشته باشه.


فقط یک گناه وجود دارد و آن دزدی ست.
[size=large]وقتی کسی را می کشی یک زندگی رØ


Re: کتاب 7 : چند سوال!؟!؟!؟
پیام زده شده در: ۸:۴۱ چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۸۶
#27

پروفسور پي ير برنا كورد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۱ سه شنبه ۱۲ دی ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۹:۴۶ شنبه ۲۱ دی ۱۳۹۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 141
آفلاین
باز هم سلام
و یه سلام هم به لاوندر
و اما در مورد سوالاتی که پرسیده بودی.
اول در مورد تابلوی اسنیپ که چرا بعد از مرگش توی دفتر هاگوارتز قرار نگرفت؟
خوب اگه توی کتاب هفت خوب دقت کرده باشی اسنیپ موقعی که توی مدرسه با اساتید درگیر میشه خودش بدون هیچ دلیل قابل توجیهی و به عنوان یه مدیر خائن به مدرسه، مدرسه رو ترک میکنه و همین باعث میشه که تابلوی اون به عنوان یه مدیر در دفتر قرار نگیره.
فقط مدیرانی تابلوشون توی دفتر قرار میگیره که تا لحظه مرگشون به هاگوارتز وفادار باشند و به مدرسه خیانت نکنند.
و اما در مورد آمبریج
تا اونجایی که من یادم هست اون هنوز زنده است و توی مصاحبه با رولینگ، رولینگ میگه که به دلیل کارهای خائنانه و خلافی که مرتکب شده احتمالاً الان توی آزکابان به سر میبره.
البته اینا دلیل اصلی نبود، مهمتر از همه اینکه موقعی که آمبریج مدیر شد، در واقع زورکی از طرف وزارت خونه به مدیریت رسید هنوز دامبلدور زنده بود و هاگوارتز دامبلدور رو به عنوان مدیر قبول داشت و حتی بعد از رفتن دامبلدور و مدیریت آمبریج، درب دفتر باز نشد و آمبریج در دفتر خودش مدیریت می کرد.

دوم در مورد قاب آویز و سپر مدافع و آمبریج:
خوب من فکر میکنم آمبریج اگه یه خورده دیگه ادامه میداد شبیه خود ولدمورت میشد و البته اینم بگم که یه مرگ خوار یا کسی شبیه به اونا (مثه آمبریج) نیازی به سپر مدافع نداره.

سوم در مورد موجود توی کینگز کراس:
من فکر میکنم این همون تکه روحی بود که هری رو تبدیل به جان پیچ کرده بود و در واقع جون هری رو نجات داده بود.
این همون تکه روح ولدمورت بود که ناخودآگاه در بدن هری گذاشته بود و هری رو به جان پیچ تبدیل کرده بود و بعد از نفرین ولدمورت، این روح خود ولدمورت بود که سپربلای هری شده بود و هری زنده موند.

---------------------------------------------------------------------------
امیدورام قانع کننده باشه
اگه جایی توضیح بیشتری نیاز داشت در خدمتم
ارادتمند
پی یر


بياييد ياران من
براي جستجوي دنياي تازه دير نيست...
برآنم، تا


Re: کتاب 7 : چند سوال!؟!؟!؟
پیام زده شده در: ۶:۱۵ چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۸۶
#26

لاوندر براونold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۴ چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۶:۴۳ شنبه ۲۱ مهر ۱۳۸۶
از تو دفتر ِ مدیر ِ مدرسه!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 544
آفلاین
سلام .

به reza.h و پرسی ویزلی :
کی گفته تابلو های دیگه نمیتونن حرف بزنن ؟!
مثلا سرکادوگان ! اون که مدیر نبوده ولی هم میتونسته حرف بزنه و هم جابه جا بشه !
بانوی چاق ! اونم میتونه حرف بزنه .
و خیلی تابلوهای دیگه !همه تابلوها میتونن حرف بزنن و فقط مدیرا نیستن .
و در ضمن , مدیرا اگه فقط در صورتی که یه تابلوی دیگه داشته باشن میتونن برن توی اون تابلو و در کتاب هفتم فینیاس نایجلوس این رو میگه . میگه که چون دامبلدور دیگه قاب و تابلویی نداره , پس نمیتونه اونو با خودش توی قابش بیاره .
ولی ما توی کتاب سوم دیدیم که سرکادوگان برای راهنمایی هری , رون و هرمیون وارد همه تابلوها میشد !

و اما خودم چندتا سوال داشتم .
چرا تابلوی اسنیپ بعد از اینکه مرد توی دفتر مدیر نبود !؟
و چرا تابلوی امبریج هم نبود ؟!
اونا هم به هر حال مدیر بودند و چون این یک جادوعه که باعث میشه تابلوی هر مدیر بعد از مرگش روی دیوار باشه , پس باید اسنیپ و امبریج هم تابلوهاشون توی دفتر مدیر باشه .
توجه کنید که وقتی اسنیپ مرد هری به دفتر مدیر اومد ولی تابلوی اسنیپ را ندید در حالی که زمانی که دامبلدور مرده بود هری وقتی به دنبال مک گونگال اونجا رفت تابلوی اونو دید .

و یه سوال دیگه .

چرا وقتی امبریج قاب اویز رو به گردن داشت میتونست سپر مدافع درست کنه ؟! چون هری نتونست !

و اینم اخریش :
اون موجود که توی کینگزکراس بود واقعا چی بود ؟! اینده ی ولدمورت بود ؟!


[font=Tahoma][size=large][b][color=3300FF]نیروی جوان > تفکر جوان > ایده های نو > امید ساحره ها و ج�


Re: کتاب 7 : چند سوال!؟!؟!؟
پیام زده شده در: ۹:۰۷ سه شنبه ۲۳ مرداد ۱۳۸۶
#25

پروفسور پي ير برنا كورد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۱ سه شنبه ۱۲ دی ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۹:۴۶ شنبه ۲۱ دی ۱۳۹۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 141
آفلاین
خوب منم سلام
بازگشایی مجدد سایت محبوبمون رو به همه و به خودم تبریک میگم.
منم سوالات زیادی دارم که به موقعش می پرسم.
اما قبل از اون میخواستم به سوال های Harry Potter جواب بدم.البته چیزی که با بحث با چند تا از دوستام به نتیجه رسیدیم.
در مورد سوال اول و جان پیچ ها یا همون هورکراکس ها:
خوب رولینگ در چند جای کتاب به خطرناک بودن تکه تکه کردن روح و عواقب ناشی از اون اشاره می کنه و گرچه توضیح کاملی از چگونگی انجام این کار نمیده ولی خیلی واضح بیان میکنه که تنها کسی میتونه این کار رو بکنه که کاملاً انسانیت رو زیر پا گذاشته باشه و رولینگ مصداق بارز این کاررو قتل یه بیگناه معرفی میکنه.
در واقع ولدمورت با کشتن آدم های بیگناه روحش رو تکه تکه میکنه.ولدمورت روحش رو اینقدر تکه تکه کرده بود که دیگه با از بین رفتن یکی از اونا و یا همگیشون متوجه نشه.
اون در واقع روح خودش رو کشته بود و از اون فقط برای برگشتن به دنیای بی ارزشی که با تمام توان به اون چنگ زده بود استفاده میکرد.
و اما در مورد استگاه کینگز کراس
منم با این موضوع مشکل داشتم که چرا ایستگاه کینگز کراس، اما نتیجه ای که گرفتم این بود.
حضور در ایستگاه کینگز کراس جزء تصورات هری بود.
ایستگاه کینگزکراس برای هری در واقع یه جور برزخ بود.
برزخی بین زندگی در دنیای دورسلی ها و زندگی در هاگوارتز.
من فکر می کنم رولینگ می خواسته به ما بگه که هری چقدر به این ایستگاه علاقه داشته که در جایی بین مرگ و زندگی هم خودش رو توی ایستگاه کینگز کراس تصور میکرده.
اگه خوب دقت کنیم میبینیم که اولین بار و در سال اول ورود هری به هاگوارتز سکوی 9 و 4/3 ایستگاه کینگزکراس بود که هری رو از شر دورسلی ها خلاص کرد و باعث شد هری به محل واقعی زندگیش وارد بشه.

---------------------------------------------------------------------------
امیدوارم زیاد بیراه نگفته باشم
ارادتمند
پی یر


بياييد ياران من
براي جستجوي دنياي تازه دير نيست...
برآنم، تا


Re: کتاب 7 : چند سوال!؟!؟!؟
پیام زده شده در: ۲۱:۲۳ دوشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۶
#24

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
سلام

reza.h به نظرت این سوالی که پرسیدی ، به کتاب هفتم خیلی ربط داشت ؟ در هر صورت جای این مورد در این تاپیک نیست ، ولی در جواب به سوالت باید بگم که ، جادویی بروی مدیران هاگوارتز و تابلوی های مدیران گذاشته شده .
به این صورت که بلافاصله بعد از مرگ یکی از مدیران ، تابلوی اون مدیر در دفتر مدیریت به جمع دیگر تابلو ها اضافه میشه ، بدون اینکه کسی این کار رو کرده باشه و طوری تابلو ها جادو شدن که بتونن صحبت کنند ، خودشون رو به خواب بزنن و از این تابلو به تابلوی دیگه سفر کنند !


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: کتاب 7 : چند سوال!؟!؟!؟
پیام زده شده در: ۲۱:۰۳ دوشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۶
#23

رضا ص.


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۲۲ سه شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۷:۵۸ جمعه ۵ اسفند ۱۳۹۰
از اراك و آبادان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 4
آفلاین
چطور تابلوی مدیر های هاگوارتز حرف می زنن ولی بقیه تابلوها حرف نمیزنن


"بینی وبینک انی نازعنی/ فارفع بلطفک انی بینی"
منصور حلاج


Re: کتاب 7 : چند سوال!؟!؟!؟
پیام زده شده در: ۱۶:۲۶ دوشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۶
#22

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
سلام

به نظر من این یک حرکت انتحاری از رولینگ برای ادامه کتاب هفت بود ، در واقع به نظر من میشد روی این بخش بیشتر کار کرد ، ولی خوب قصد این بوده که رون و هرمیون بدون اطلاع هری به تالار اسرار برن و یکی از جان پیچ ها رو نابود کنند .
ولی خوب شاید بشه دلایلی در این مورد آورد ، به طور مثال اینکه رون به طور اتفاقی سعی کرد چیزهایی که هری میگفت رو عینا تقلید کنه . ولی در هر صورت میشه گفت که این مورد یکی از اشتباهات کتاب هست !


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: کتاب 7 : چند سوال!؟!؟!؟
پیام زده شده در: ۱۳:۲۸ دوشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۶
#21

دنیسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۲ شنبه ۱۲ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۱:۴۷ چهارشنبه ۳ مهر ۱۳۹۲
از هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 809
آفلاین
آقا من يك سوال دارم. اين رون چجوري تونست آداي مار زبانها رو در بياره؟؟؟ اون كه نميتونه با تقليد صداهايي كه هري در مياورده؛ بگه باز شو و از اين حرفا. بالاخره صداهاي هري معني دار بوده. اگه همه ميتونستن اينجوري تقليد كنن كه ديگه مارزباني وجود نداشت!!!!!!! و در اين صورت يك موسسه آموزش مار زباني لازم بود.....


قدرت رولو ببين توي سبك من، تعظيم كرد توي دست من
پس تو هم بيا رول بزن با سبكم، ميخوام شاخ جوجه رولرا رو بشكنم









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.