هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۸:۱۷ جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶

آلبوس پرسیوال ولفریک  دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۵ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۴:۰۹ جمعه ۱۲ بهمن ۱۳۸۶
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 281
آفلاین
وقتی که مدیر روزنامه پیام امروز ، نامه ممهور به آرم هاگوارتز را باز نمود ، رنگ آبی چشمانش را زد و بالفاصله متوجه شد که این نامه از طرف چه کسی است ، دست خط آلبوس دامبلدور برایش بسیار آشنا بود ، بنابراین بی درنگ شروع به خواندن آن کرد:

فراخوان بزرگ دوره دوم مسابقات دوئل

با سلام خدمت تمامی اعضای سایت ، همان طور که می دانید دوره اول این مسابقات که در تاپیک محل تمرین دوئل اعضای محفل برگزار می گردد ، مخصوص اعضای محفل ققنوس بود.

در این دوره تصمیم بر آن شده است که دوئل بین منتخبی از محفلی ها ، مرگخواران و اعضای برتر دیگر سایت برگزار گردد ، از آن جهت به تعدادی از عزیزان بوسیله پیام شخصی دعوت نامه ای ارسال شده است ، از آن دسته از عزیزانی که مایل به شرکت در این دوره می باشندخواهشمندم جواب دعوت نامه را هر چه سریعتر و تا قبل از تکمیل ظرفیت این دوره ، را از طریق پیام شخصی بدهند تا اسمشان در لیست ثبت گردد ، حداقل تعداد نفرات شرکت کننده 16 و حداکثر 32 نفر می باشد.

این هم از لیست اعضایی که تاکنون از طریق پیام شخصی برای دوره دوم دوئل ثبت نام نموده اند:
کورن اسمیت

سالازار اسلیترین

فنریر گری بک

ایگور کارکاروف

مریدانوس

لیلی اوانز

مرلین کبیر

رابستن لسترنج

ادوارد بونز

چو چانگ

آوریل

ریموس لوپین

آلیشیا اسپینت

اندرومیدا

آبرفورث دامبلدور

نحوه دوئل بدین صورت می باشد که پس از ارائه سوژه توسط داور ، دو نفر که در دوئل و طبق قرعه با همدیگر مسابقه دارند ، دو پست جدا و کامل می زنند و داور پس از اتمام مهلت ، پستهای آنها را بررسی کرده و فرد برتر را برنده دوئل معرفی می کند تا به مرحله بعد راه یابد.لازم به ذکر است که تمام مراحل این مسابقات حذفی می باشد و این مسابقات از هفته آینده برگذار خواهد گردید.برای آشنایی بیشتر با نحوه برگزاری این مسابقات می توانید به پستهای دوره اول و همچنین توضیح مراحل دوره اول رجوع کنید ، هرچند دوره دوم تقریبا متفاوت تر خواهد بود.موفق باشید.با احترام.


به پایان نامه که رسید ، منشی اش را صدا زد تا نامه آلبوس را بدون هیچ کم و کاستی چاپ کند.خوشحال بود که بعد از مدتها از او نامه ای دریافت کرده است و می خواست این خوشحالی را به همه نشان دهد.




Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۵:۳۰ پنجشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۸۶

هوریس اسلاگهورنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۰۲ سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۷:۴۴ شنبه ۷ مهر ۱۳۸۶
از گاراژ اجاس
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 130
آفلاین
مرگ مرموز گراپ
عصر دیروز جسد گراپ ،در محدوده ی جنگل ممنوعه ی هاگوارتز پیدا شد.هیچ اثری از دعوا و درگیری بر بدنش نمایان نیست و کارآگاهان وزارت خانه ،دلیل مرگش را سکته ی قلبی اعلام کرده اند.
گراپ که بازیکن تیم اجاس است،با اجازه ی کاپیتان هورریس اسلاگهورن،به مرخصی رفته بود.آگاهان خبر داده اند که او برای ملاقات با هاگرید،به مدرسه ی هاگوارتز رفته و پس از بازگشت،به شکلی مرموز مرده است.

لرد ولدمورت به اجاس پیوست
بله خبر درست است.چشمانتان درست میبیند.ارباب تاریکی در یک حرکت انتحاری به تیم اجاس پیوست.هنوز دلایل حضور او در این تیم مشخص نیست .وی در مصاحبه ی مطبوعاتیش پس از امضای قرار داد با تیم اجاس،فرمود:
-من جوات نیستم.ولی جواتان را دوست دارم.برای همین تصمیم گرفتم تا جوات بشم.


[url=http://www.jadoogaran.org/modules/article/view.article.php/2115/c29]هری پاتر و شاهنامه(به دست آمده ا�


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۲۳:۳۰ سه شنبه ۲۰ شهریور ۱۳۸۶

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
لرد ولدمورت،قوي ترين جادوگر اصل حاضر،بازگشت!

بلاتريكس عنوان را با صداي بلند براي لرد و مرگخواران خواند و با نيشخند ادامه داد:

امروز متوجه شديم كه اسمشو نبر با استفاده از يكي ديگر از جان پيچ هايش دوباره زنده شده است..طبق آخرين گزارش خبرنگار ويژه ما در خانه ريدل،بلاتريكس لسترنج اين خبر را به را او داد.خوشحالي در خانه ريدل پر شده است و ناراحتي و ترس در شهر لندن و تاسف در چهره اعضاي گروه محفل ققنوس كه توسط دامبلدور اداره ميشود،موج ميزند.آلبوس دامبلدور حاضر با مصاحبه با ما نشد.

همچنين خبر به دست ما رسيد كه گراپ بعد از احياء دوباره اسمشو نبر،ناپديد شده است..بسياري بر اين عقيده هستند كه گراپ همان جان پيچ اسمشو نبر بوده است و به همين دليل او به اين غول بزرگ توجه خاصي داشته است.


بلاتريكس خنده اي كرد و اجازه داد تا مرگخواران با صداي بلند شادي خود را ابراز كنند.لرد ولدمورت هم در گوشه اي نشسته بود و با لبخندي موذيانه به حرفهاي آنها گوش ميداد.بلاتريكس ادامه داد:

ايوان روزيه،يكي از مرگخواران به خبرنگار ما اعلام نمود كه جشن بزرگي در خانه ريدل برگذار خواهد شد و طي آن اسمشو نبر سخنراني خواهند كرد..ايشان قول متن كامل اين سخنراني را به روزنامه ما داده اند.
وزير سحر جادو كه براي بار پنجم در اين سال عوض شده است،هنوز عكس العملي به اين مورد نشون نداده است ولي ما مطلع هستيم كه ايشان قصد مقابله با اسمشو نبر را ندارند.

-بچه ها گوش كنيد..اين تيكه رو با دقت گوش كنيد!

همچنين ديروز به خانه چندين مشنگ حمله شد و مرگخواران براي ابراز خوشحالي خود آنها را در ديد عموم مشنگ ها شكنجه كردند..نخست وزير مشنگ ها ديروز استعفا خود را به خاطر همين امر تقديم گروه انتخاب نخست وزير كرد و در اين مورد حرفي نزد.

لرد ولدمورت با خوشحالي دستي زد و همه مرگخواران را ساكت كرد.نيشخندي بر روي لبانش بود كه حاكي از خشنودي او از اتفاقاتي در حال وقوع بود.


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۷:۲۳ جمعه ۱۶ شهریور ۱۳۸۶

فنریر گری  بک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۲۲ یکشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۵:۳۲ جمعه ۱۶ اسفند ۱۳۸۷
از قزوین،همون کوچه خلوت که اونسری با هم بودیم!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 32
آفلاین
فنریر به سوی مهد کودک حرکت میکرد!هر از گاهی سرش را به اطراف تکان میداد تا شاید بچه ای سفید چهره بیابد! در کنار دیواری همهمه ای بزرگ شدت گرفته بود که مردم در کنار تیر چراغ برقی ایستاده بودند و به چیزی که روی آن بود نگاه میکردند!
فنریر از فکر مهد کودک بیرون امد و بسوی مردم هجوم اورد!وقتی نزدیک شد ابتدا چند نفر سفید را منحدم کرد که با این کار دیگر افراد با ترس از تیر برق دور شدند و با فاصله چند یاردی منتظر بودند تا فنریر برود!
فنریر به تیر برق نزدیک شد و به اعلامیه ای که روی آن نسب شده بود نگاه کرد!
تصویر کوچک شده

دستان فنریر شروع به لرزش کرد و در گلویش بغضی شدیدرا احساس نمود!
باورش نمیشد!او نیز رفته بود؟این حقیقت نداشت!او نمیتوانست به این راحتی جامعه جادوگری را تنها بگذارد!اما باید میپذیرفت!
اشک از چشمان فنریر به پایین سرازیر میشد و نگاهی به ساعتش کرد.هنوز 10 دقیقه فرصت داشت تا به مراسم برسد و با دوست قدیمی خویش خداحافظی کند!

اگر مایل به دانستن باقی ماجرا هستید به پست شماره 503 جادوگر تی وی مراجعه کنید!


ویرایش ناظر:
بدلیل جلوگیری از کاهش سرعت لود صفحه سایز عکس کوچک شد


ویرایش شده توسط ریموس لوپین در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۲۳ ۱۹:۰۸:۴۲

همانا شما به علت پست بي ناموØ


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۳:۱۸ جمعه ۱۶ شهریور ۱۳۸۶

 استن شانپایکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۲۴ چهارشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۸:۵۰ چهارشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 440
آفلاین
با سلام خبر فوری
حمید ، ملقب به انقلابی ، دیشب طی یک عملیات طرح ریزی شده ، تعدادی زیادی از تاپیک هایه سایت رو پست بارون کرد و سعی در افشایه برخی سانسور ها کرد
این انقلابی که هنوز نامش به طور کامل فاش نشده توانسط در مدت سه ساعت و بدون دخالت مدیران گرامی توانسط سایت را به اشوب بکشد
چندین مقام بیدار ( ساعت 2 صبح ) از جمله اینجانب این امر را تصدیق می کنیم که ایشان به دلیل یک سری پارتی باز ی ها ، تصمیم به ترک سایت گرفته و توانسته قبل از رفتن هیاهوی جالبی در سایت ایجاد کند
این شخص ؛ یعنی برودریک ، که الان وضعیتش بهرانی اعلام شده هم اکنون زیر شکنجه هایه آسلامی ها در حال مقاومت است ...
به دلیل افشا سازی نمی توان اطلاعات بیشتری را فاش کرد ولی در صورت تمایل با شناسه هایه
هلگا هافل پاف ، گراپ ، استن شانپایک و تنی چند از جادوگرهایه بیدار تماس بگیرید
هیات تحریریه


ٌٌدر حال پاشیدن بذر


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۰:۰۳ پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۶

پیوز قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
از توی دیوارای تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1511
آفلاین
دست در دست هم ...

امروز مصاحبه ای داشتیم با پیوز ، دانش آموز فعال هاگوارتس ! ایشون بعد از قدری تامل گفتند : « در حق گروه هافلپاف بی عدالتی شده ! ما نمی تونیم این بی عدالتی رو تحمل کنیم ... اگر همینطور ادامه پیدا کنه همونطور که (این نام توسط مدیر روزنامه حذف شد) می خواد میشه و گروه اسلایترین یا گریفندور اول میشه ! »
همچنین پیوز بعد از سوال خبرنگار ما مبنی بر اظهارات ایگور کارکاروف گفت : « بله ! » پیوز در این لحظه بریده روزنامه ای را به ما نشان داد :
نقل قول:
دوستان هافلپافيم كه فعلا همشون به شدت از من بدشون مياد،تشكر كنم كه مدرسه رو به حاشيه نكشيدن و با اسليترين رقابت داشته اند.


پیوز در این مورد گفت : « ما با اسلایترین هیچ مشکلی نداریم و هرچه هم ناراحتی داریم از مدیریت و معلمان مدرسه است ! »
پیوز در ادامه گفت:« حق هافلپاف به عنوان فعالترین گروه قهرمانیه ! اگر کسی غیر از این فکر می کنه براش متاسفم ! و حق گریفندور هم به عنوان غیر فعال ترین گروه رده چهارمه ! »


هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


تصویر کوچک شده






A Never Ending Story ...


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۲:۴۵ پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۶

آنتونین دالاهوف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۴ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۱۱ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹
از کره آبی
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 2608
آفلاین
سلام.من ریتا اسکیتر خوشحالم که امروز با گزارش زنده ای از جلسه هفتگی فرهنگستان زبان جادوگری در خدمت شما هستم/بیشتر از این پرچونگی نمیکنم خودتان جلسه را مشاهده فرمائید:

مینروا مک گونگال در صدر جلسه و بعنوان رئیس بر صندلی اش تکیه زده/افراد دیگر عبارتند از:

آلبوس دامبلدور / لرد ولدمورت / هرمیون گرنجر / و دابی نماینده جامعه جنهای خانگی.

هرمیون خطاب به آلبوس:آه استاد دلم برایتان تنگ شده بود
آلبوس:آه فرزندم بیا در آغوشم /آلبوس با دستهائی گشوده بسمت هرمیون میرود از او رد میشود و کوبیده میشود تو دیفال!

تام(لرد ولدمورت):
آلبوس: یادم رفته بود روحم

تام:بابا بیخیخی فرهنگستان/بیاین آوداکداورا بازی کنیم
آلبوس:تام عزیز لطفا مودبانه صحبت بفرمائید
تام: ای خدا منو جن خانگی کن راحتم کن!تا تو این دنیا بودیم این پشمک ول کن ما نبود حالا هم که رفتیم اون دنیا بیخیل ما نمیشه/آخه تو چی میخوای از جون من بوقی؟

هرمیون:
لرد:کاشکی یکی از مرگخوارام مثلا آنتونی اینجا بود میگفتم استیوپفایت میکرد...من که خودم دستم از این دنیا کوتاس
آلبوس:تام مگه خبر نداری؟آنتونی از مرگخوارا و اسلایترین اومد بیرون و الان هافلپافه/در ثانی در اعضای محفل از جلو نظام هم درخواست عضویت در محفلو داده
تام:چی؟.....چی گفتی؟....اه مای گاد....هی روزگار/آلبوس میبینی چرخ روزگارو؟مرگخوارم مرگخوارای قدیم....آنتونی تف به اون ذات بی غیرتت

ناگهان آلبوس مانند زنهائی که چادرشان را به کمرشان میبندند ریشش را به کمرش گره میزنه و میپره بیخ خر تامو میگیره:
_وا کن اون دهنتو....میخوام توش فلفل بریزم
تام: نه.....تو رو خدا غلط کردم...دیگه فحش نمیدم
آلبوس:قول؟
تام:قول قول تا روز قیامتم قول

مینروا در حالی که چکشش را به میز میکوبد/میگوید:همه ساکت شوند لطفا!جلسه رسمیست.
_خب همانطور که خودتان میدانید ما امروز اینجا جمع شدیم تا معادل جادوگری مناسبی برای این شکلک: بیابیم/کسی پیشنهادی نداره؟

دابی:تو سر زنون
آلبوس:گیس کنان
هرمیون:گیس کنون

مینروا:بنظرم معادل گفته شده توسط هرمیون بهتر از همه بود دیگه کسی پیشنهادی نداره؟
تام:خانم اجازه؟
مینروا:جانم؟
تام:چرا دمبتون درازه؟

هرمیون:

آلبوس گوش تام رو محکم میکشه
تام:آخ آخ گوشم
آلبوس:خیلی بی تربیت شدی
مینروا:آلبوس ولش کن
آلبوس:ول نمیکنم
مینروا:چرا ول نمیکنی؟
آلبوس:ولش کنم بوق میده صدای بوقپور میده
هرمیون: .......

ریتا:خب بینندگان عزیز همانطور که مشاهده فرمودید اینجا به آسایشگاه روانی ها بیشتر شباهت دارد تا فرهنگستان....بگذریم/برنامه امروز ما هم به اتمام رسید.شاد و پیروز باشید.
ریتا اسکیتر خبرنگار ارشد پیام امروز


ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۵ ۲:۵۸:۴۹


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۲۲:۳۴ چهارشنبه ۱۴ شهریور ۱۳۸۶

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
ايگور كاركاروف يك دانش آموز است!؟

امروز خبرنگار خودمان را به خانه ايگور كاركاروف يكي از معدود دانش آموزان موفق در اين ترم هاگوارتز فرستاديم تا با او صحبتي داشته باشند.او كه به شدت غمگين بود به اجازه به مصاحبه را به ما داد و بعد از صرف قهوه اي با صدايي لرزان شروع به صحبت كرد.

-خب من اول از همه بايد از گروه گريفيندور و هافپاف تشكر كنم.آنها زحمت بيشتري براي هماهنگي و كارهاي ديگر از من كشيدند ولي متاسفانه به خاطر اتفاقاتي كه بدي از قبيل از دست چند دانش آموز خوب از هافلپاف و همچنين هدر رفتند تلاش هاي بسياري از اعضاي گريفيندور كه واقعا براي آنها ناراحتم.من به تنهائي و البته با كمك هاي روحي اسليترين رو تا اينجا آورده ام و حالا طوري شده است كه احتمال قهرماني هم به ما داده ميشود.

او سرفه اي كرد و دوباره ادامه داد:
-جا داره همينجا از استرجس،لاوندر،پرسي و ديگر اعضايي كه براشون رقابت شيرين و جالب در هاگوارتز و هيجان انگيز مهم بود و دوستان هافلپافيم كه فعلا همشون به شدت از من بدشون مياد،تشكر كنم كه مدرسه رو به حاشيه نكشيدن و با اسليترين رقابت داشته اند.
-ولي قربان!شما تك نفر از اسليترين بوده ايد و اون همه اعضا از گروه هاي ديگر!اين مقداري ظلم نيست؟
-من همينجا جان خودم را قسم ميخورم كه اسليتريني ها مدت طولاني اصلا خبر نداشتن كي تو هاگوارتز شركت ميكند و فقط من مطلع بودم.بعد از جلسه چهارم اعضا اومدن طرف من و باهام صحبت كردن و ... .
-در آخر ميخوام يك جمله بگم كه،اگر اسليترين قهرمان شود من اين هافلپاف و گريفيندور را هم در اين قهرماني شريك ميدونم!!!!


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۹:۴۰ سه شنبه ۱۳ شهریور ۱۳۸۶

اسلیترین، مرگخواران

ایوان روزیه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۱ یکشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
امروز ۱:۴۰:۴۶
از سر قبرم
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
مرگخوار
اسلیترین
ناظر انجمن
پیام: 1504
آفلاین
لرد همان طور که چوب دستی اش در میان انگشت های باریک و کشیده اش میچرخاند شروع به قدم زدن در میان ردیف های میز و صندلی و دستگاه های چاپ شد.
ایگور دستی به ریشش کشید و از بلیز پرسید:خوب بالاخره دست از قدم زدن برمیداره؟!
هنوز دهان بلیز برای جواب دادن باز نشده بود که لرد متوقف شد و در حالی که لبخند شیطنت آمیزی بر لب داشت رو به همه مرگخوارها گفت:زود باشین دست به کار بشین.ما چند ساعت فرصت داریم تا نشون بدیم استعداد روزنامه نویسیمون از اون محفلی های بوقی بیشتره.
آراگوک نگاهی به انبوه کاغذ های سفید کنار دستگاهای چاپ کرد و پرسید:خوب باید چیکار کنیم؟
لرد:همتون برین پشت میزها و چیزهایی رو که من میگم بنویسین.امشب ما پیام امروز رو چاپ میکنیم!

ساعتی بعد در دفتر روزنامه پیام امروز:

همه با سرعتی باور نکردنی در حال تلاش برای نوشتن مطالب مورد نظر هستند.رودولف در حالی که چندین تن کاغذ را به وسیله جادو حمل میکند از بین بارتی بلا و لرد رد میشود که در حال چاپ عکس مخوفی از یک خانه ویران شده اند.بلیز هم که قلم پر جادویی اش را تند تند بر روی کاغذ حرکت میدهد به هیچ چیز توجهی ندارد و با کوچک ترین صدایی خشمگین میشود!
ایگور هم بالای سر چند ماشین چاپ ایستاده و مشغول راه انداختن آنها است.بقیه مرگ خوارها یا بر روی میزها در حال نوشتن مطالب و جدول بندی کاغذ ها هستند یا در حال نشان دادن پوشه و ورق هایی از یک میز به میز دیگرند!
بلیز:اه،ببینم کسی میدونه این دامبلدور چند سالشه؟فکر میکنم بالای سیصد چهارصد باشه!
ایگور گوشش را میخاراند و میگوید:نمیدونم همین حدود هاست.هر چی هست پاش لب گوره دیگه!
رودولف:آهای بارتی زود باش کاغذ های بیشتری بفرست،توی ماشین چاپ سوم ورق کم میاریم.برای ویژه نامه از اون کاغذ های کوچیک تر هم بیار!
در این بین لرد و بلا سرشان را از روی عکس هایی که در چاپ و ویرایششان!بودند برمیدارند و با لبخند رضایت امیزی به انها نگاه میکنند.
لرد سرش را بالا میگیرد و با صدای بلندی میگوید:یه لحظه همه توجه کنین.
همه دست از کار میکشند و به لرد نگاه میکنند.لرد چوب جادویش را بلند میکند و میگوید:خوب دیگه همه باید مطالب هاتون رو اماده کرده باشین.زودباشین همه رو بیارین که آماده چاپشون کنیم.
همگی با زمزمه تایید آمیزی مطالبشان را برمیدارند و به پیش لرد میروند.
ساعتی بعد هنگامی که مرگخوارها به همراه لرد دفتر پیام امروز را ترک میکنند روزنامه های تازه چاپ شده،مرتب و دسته بندی شده در کنار اتاق قرار گرفته اند تا فردا در میان جوامع جادوگری توزیع شوند.
فردا صبح همه جادوگران با شگفتی تما به مطلب صفحه اول روزنامه پیام امروز نگاه میکنند.بر روی صفحه اول عکس بزرگی از یک خانه ویران شده و در حال سوختن چاپ شده که تعدادی جنازه از اعضای محفل در جلوی آن روی زمین قابل مشاهده است و در بالای ان تیتر بزرگ و فاخری بدین مضمون دیده میشود:
دامبلدور مرگخوار شد!!!
آلبوس دامبلدور دیشب پس از به قتل رساندن تعدای از اعضای محفل ققنوس متواری شده و با پیوستن به ارتش تاریکی رسما مرگخوار شد!


ویرایش شده توسط ایوان روزیه در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۳ ۲۰:۰۷:۰۷
ویرایش شده توسط ایوان روزیه در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۳ ۲۰:۱۳:۱۵

ایوان روزیه...اسکلتی که وجود ندارد!


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۹:۰۸ سه شنبه ۱۳ شهریور ۱۳۸۶

بلاتریکس  لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۹ پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۳:۱۴ یکشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 195
آفلاین
بلا چوب دستیش را بطرف نزدیکترین محفلی گرفت.

-آوادا...

لرد فورا چوب دستی بلا را کنار زد.

-چی چیو آوادا..شماها هم عادت کردین ها....صبر کنین.بذارین ببینم چیکار دارن میکنن.
صدای محفلی ها ازپشت دیوار به خوبی شنیده میشد.

-ریموس جان اون خط کشو بده به من.دستت درد نکنه..ببین چه عکسی از آلبوس کشیدم.به به..
-محفلی های شجاع..نه نه..بی باک..نه نه...اینم نشد..محفلیهای شکست ناپذیر...مرگخواران سوسک...آره.این تیتر خوبیه...اسمشو نبر مثل یک موش ترسو....

مرگخواران پشت دیوار از شدت خشم و ترس به خود میلرزیدند.لرد درکمال خونسردی به دیوار تکیه داده بود و آوازی را زیر لب زمزمه میکرد.

-خوب...سارا..این یکی رو هم بفرست برای چاپ..کارمون تموم شد...اینم چاپ بشه میریم.
لرد آوازش راقطع کرد.

-پس قضیه این بود؟منم متوجه شده بودم تیترهای روزنامه درباره محفلیها کمی اغراق آمیزه.بچه ها آماده باشین..محفلیها که رفتن کارمون رو شروع میکنیم.

سارا آخرین کاغذها را از روی میز جمع کرد.با خوشحالی نگاهی به روزنامه هایی که از زیر دستگاه چاپ خارج میشد کرد و لبخندی زد.
لرد با احتیاط نگاهی به اطراف کرد.

-مونتاگ...ببین همشون رفتن؟کسی نمونده باشه؟
آناکین به آرامی از پشت دیوار خارج شد.

-همه چیز امن وامانه ارباب..همشون رفتن.
مرگخواران بدون سرو صدا از پناهگاه خارج شدند.
بلا با عصبانیت یک نسخه از روزنامه جعلی محفل را برداشت.
-مزخرفه..ارباب باید همشونو میکشتیم.
لرد سیاه با خونسردی با یک حرکت کوچک چوب دستی روزنامه ها را غیب کرد.
-نه بلا..خشونت هم جای خودشو داره..ما راه بهتری داریم..مشغول بشین بچه ها.خیلی کار داریم..تیترهای جالبی برای روزنامه فردا باید پیدا کنیم.


ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۳ ۱۹:۲۳:۰۶
ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۳ ۱۹:۲۹:۳۰

عضو اتحاد اسلیترین

تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.