هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: باشگاه دوئل
پیام زده شده در: ۰:۴۰ شنبه ۱۹ خرداد ۱۳۸۶
#9

فورتسکيو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۹ جمعه ۷ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۲:۲۳ شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۸۸
از اینجا، اونجا
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 85
آفلاین
به نام خدا
پست خیلی خوبی بود سلسیتنا ! منتظر ادامه فعالیتت هستم. در ضمن چون بقیه فکر می کنن اینجا قفل شده نمی دونن.تا جایی که می تونی براشون پیام شخصی کن، البته اونایی که در پست ها نام برده شدند.
-------------------------------------
فورتسکیو روی تخته شاسیش چیزهایی نوشت و به سراغ پرسی و سالازار رفت. سالازار بسیار مغرور و آماده بود گویی که حتماً پرسی از او شکست می خورد.
با علامت فورتسکیو، سالازار فریاد زد : (( سکتوم سمپرا ! ))
خون، رنگ قرمز و سرخ شدن صورت فورتسکیو. او صورت خود را پاک کرد. پرسی خود را ترمیم کرد و فریاد زد : (( کروشیو !))
سالازار به خود می پیچید و فریاد می زد اما سریع آن را رفع کرد. بعد بلند شد و بلافاصله خواست فریاد بزند، اما فورتسکیو مخالفت کرد، چیزهایی روی تخته نوشت و به سراغ دو نفر بعدی رفت، یعنی تئودور نات و آنتونیون دالاهوف. قضاوت در مورد این دو مرگخوار قدیمی و وفادار به لرد برایش خیلی سخت بود ولی تنها او در مسند قدرت قضاوت قرار داشت. دوئل شروع شد.
تئودور فریاد زد : (( تاراتالگرا)) اما آنتونیون آن را با یک حرکت سریع رفع کرد. آنتونیون فریاد زد : (( کروشیاتوس ! )) باز هم رفع شد اما این بار توسط تئودور.
هر دو نفر در مرحله اول فقط می خواستند توانایی های یکدیگر را محک بزنند، گرچه تا حد زیادی با هم آشنا بودند.
فورتسکیو در همان مرحله حد توانایی آن ها را فهمیده بود، پس دستور توقف داد.
- میتونم برم، من باید برم پیش لرد. با من کارهای مهمی دارد.
فورتسکیو نگاهی به معاون لرد، تئودور انداخت و گفت : (( برو ! نتایج تا فردا عصر اعلام خواهند شد. ))
بعد رو به بقیه مرگخواران گفت : (( استراحت و یا تمرین کنید ! ادامه آزمون برای 2 ساعت دیگر... ))
در این مدت سلسیتنا پیش او آمد و از او درخواستی کرد ...

--------------------------------
دوستان امتیازات و سطح کلاس ها را در پستی بر عهده خودم بگذارید. سعی کنید در پست بعد، آزمون را به اتمام برسانید.
با تشکر


تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


Re: باشگاه دوئل
پیام زده شده در: ۱۶:۵۸ جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۸۶
#8

سلسیتنا واربکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۷ دوشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱:۰۶ شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۲
از قبرستون!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 125
آفلاین
فورتسکیو در حالی که با غرور در میان مرگخواران قدم میزد گفت:خب.دو به دو مشغول به کار میشید.به گروه های دو نفری تقسیم شید و با هم دوئل کنید.آ آ آ!بلاتریکس تو با رودولف دوئل نمیکنی!شما برو و سامانتا رو دریاب.
چهره بلاتریکس در هم رفت و برق پیروزی در چشمان سامانتا درخشید.فورتسکیو مشغول تقسیم بندی های عادلانه شد:سالازار و پرسی ویزلی دست به کار شید.تو سلستینا و رابستن تقریبا با هم عضو مرگخواران شدید پس در یک حد هستید.حسن مصطفی شما بیا اینجا.تئودور نات و آنتونین دالاهوف شماها به هم میاید.و ...
سلستینا رو در روی رابستن ایستاد.نمیدانست نیروی جادویی او در چه حد است.چوبدستیش را کشید و تعظیم کرد.رابستن هم در حالی که حریفش را سبک و سنگین میکرد چوبدستیش را کشید و تعظیم کرد.سلستینا یک دختر ساکت ولی موذی و زیرک بود.علاوه بر آن برادرش رودولف و همسر او بلاتریکس مدت های طولانی با رابستن کار کرده بودند.اولین نصیحت همیشه این بود:بذار حریفت اول حمله کنه.بنابراین رابستن چوبدستیش را تکانی داد و با نیشخندی تمسخر آمیز سلتینا را دعوت به مبارزه کرد.درست به هدف زد.سلستینا از لبخند تمسخر آمیز رابستن هیچ خوشش نیامد و فریاد زد:تاراتالگرا.
رابستن به سادگی پاسخ داد:پروته گو
و در ادامه طلسمی را حواله او کرد:موبیلی کورپوس.
دقیقا به هدف خورد.سلستینا از جا برخواست و به سویی دیگر پرتاب شد.رابستن نتوانست جلو خنده اش را بگیرد.شاید خنده بر هر درد بی درمان دوا باشد ولی نه خنده بی موقع!سلتینا از جا پرید و فریاد زد:فرننکیولوس!
سوزشی وحشتناک وجود رابستن را پر کرد ولی تسلیم نشد و همانطور که غلت میزد با دقت نشانه گیری کرد:ریداکتو.
سنگ جلو روی سلستینا منفجر شد و او پس از برخورد با دیوار بیهوش روی زمین افتاد.رابستن همانطور که در سیاهی فرو میرفت لبخندی زد.صدای فورتسکیو همهمه وار گوشش را پر کرد:پناه بر مرلین.جفتشون داغون شدن!


[url=http://i18.tinypic.com/62gd2fc.gif]عضو تیم پ


Re: باشگاه دوئل
پیام زده شده در: ۱۶:۱۹ جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۸۶
#7

فورتسکيو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۹ جمعه ۷ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۲:۲۳ شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۸۸
از اینجا، اونجا
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 85
آفلاین
به نام خدا
با سلام ! به لطف آقای تئودور نات، تاپیک باز شد، اما به شرطی که پستهای ارزشی داخلش زده نشه ! لطف کنید اگر به جز مسائل دوئل و نمایشنامه نویسی سؤال یا مشکلی دارین و یا هر چیز دیگری، فقط برای من یا معاونان محترم لرد و یا حتی خود لرد کبیر پیام شخصی کنید.
با تشکر
---------------------
تئودور وارد می شود، تعظیمی می کند و بعد صحبت را آغاز می کند : (( لرد کبیر ! طبق دستور شما باشگاه دوئل رو باز کردم. قرار است که فورتسکیو آنجا را درست و حسابی به راه بیندازد. اگر اجازه بدهید، بروم و دستورات لازم رو به اولیوندر برای ساخت چوبدستی های مورد استفاده در این باشگاه رو ابلاغ کنم. ))
لرد با صدای مخوف و رسای همیشگی اش که لرزه بر تن همه می اندازد گفت : (( بسیار خوب ! برو ! من هم باید به کارهای دیگری برسم. هر از گاهی به باشگاه سری خواهم زد تا پیشرفت اعضاء رو ببینم. عضو گیری را شروع کنید. ))
تئودور گفت : ((چشم، لرد کبیر. )) بعد تعظیمی کرد و غیب شد.
---------------- باشگاه دوئل ---------------
فورتسکیو مشغول تمیز کردن باشگاه بود. همه جا را خاک گرفته بود. از خوشحالی در خود نمی گنجید که با درخواستش موافقت شد.
در همین گیر و دار تئودور که از پیش اولیوندر می آمد ظاهر شد.
- خسته نباشی، فورتسکیو ! خوشحالم که می بینم می خواهی امور این باشگاه را راست و ریس کنی. اعضای باشگاه را معلوم کرده ای؟
او تعظیمی کرد و بعد با خوشحالی گفت : (( بله ! آخرین مرگ خوارانی که لرد آن ها را در لیست اعلام نمود. ))
- عالیه ! خوب ! من از لرد سیاه می خواهم تا پیام ها را توسط دم باریک، از طریق علامت داغ برای اعضاء ارسال کند. از فردا کار را شروع کنید.
بعد غیب شد. بالاخره تمیز شدن باشگاه تمام شد. فورتسکیو 8 اتاق دوئل آماده کرده بود. او می خواست که اعضاء را رتبه بندی کند و کلاس ها را در رتبه های متفاوت شروع کند. تمرین در همان 8 اتاق دوئل انجام می شد. اتاق ها پنجره ای نداشتند و به رنگ سیاه پر رنگی تزیین شده بودند. چراغ های سرخ رنگی، همچون رنگ چشمان جن، نور عجیب و کمرنگی را به اتاق می بخشید.
بالاخره انتظار به سر رسید. اعضا رسیدند. آن ها کسانی نبودند جز : آنتونیون دالاهوف، بورگین، رودلف، تئودور نات، بلیز زابینی، سالازار اسلیترین، مورگان الکتو، اش ویندر، پیوز، پرسی ویزلی، سامانتا ولدمورت، پرسی ویزلی، بلاتریکس لسترنج، سلسیتنا واربک، رابستن لسترنج و حسن مصطفی، که پیشاپیش آنها لرد ولدمورت کبیر پیش می آمد.
همه از تزیین باشگاه خوششان آمد و البته از روش جدید فعالیت در باشگاه. بعد از کلاس ها آنها دائماً تمرینات عملی و مسابقات خواهند داشت.
لرد بعد از نظارتی سطحی از آنجا رفت. اولین آزمون برای تعیین سطح به زودی برگزار می شد ...
-------------------
دوستان ! خواهشاً! آزمون ها را در چندین پست و با توضیحات کامل شرح دهید ! البته پر هیجان باشند! از نکات طنز در سطح خیلی خیلی کم می توانید استفاده نمایید.

با تشکر


ویرایش شده توسط فورتسکيو در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۱۸ ۱۶:۲۲:۵۸

تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


باشگاه دوئل زیر نظر پروفسور استاد خوش تیپ خوشگل بامرام گیلدروی لاکهارت ختم روزگار
پیام زده شده در: ۱۷:۴۷ پنجشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۳
#6

گیلدروی لاکهارتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۵۸ چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۴:۰۶ شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
گروه:
کاربران عضو
پیام: 594
آفلاین
هوووم! بسی خنده دار است... دوئل ها در سطح بسیار پایینی قرار دارن! همش یه سال اینجا نبودما
مسئول این باشگاه الان کیه؟ خودم به مبارزه میطلبمش تا بفهمید دوئل یعنی چی... خفن ترینتونو بفرستید جلو! البته زیاد هم نگران نباشید نمیکشمش!



Re: باشگاه دوئل: موهاهاهاهاهاها!!!
پیام زده شده در: ۱۰:۵۹ دوشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۸۳
#5

مرلین (پیر دانا)old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۸ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۱:۲۹ چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1286 | خلاصه ها: 1
آفلاین
دارک لرد عزيز اسمت رو انتخاب کردم.
با بطلميوس موافقی؟!


امضا چی باشه خوبه؟!


پیام زده شده در: ۵:۰۲ چهارشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۸۲
#4

دارک لرد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۱ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱:۳۷ دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از پیش دافای ارزشی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 821
آفلاین
بوهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها
مودی: ا دارک چرا اینقدر مسخره می خندی؟
من: د پس نترسیدین؟
مرلین: نه مگه ترسناک بود؟
من: خوب صبر کنید( میرم دوباره میام تو) بویوهاهاهاهبوهاهاهاهاههاها
مودی درحالی که داره ساعتش رو نگاه میکنه: که چی مثلا؟
مرلین: اصلا چرا باید ترسناک باشه؟
من: ای بابا گفتم قراره همدیگه رو بکشیم یه کم ترسناک باشه
مودی: به برو بابا الان 15 صفحه گذشته هنوز یه خراش هم ورنداشتیم!
سائورون:بسه دیگه بابا این یه قلم رو نمایشنامه نکن!
من: اوکی باشه!
****
خوب بروبچز می بینم که هیچ اتفاق خاصی نیوفتاده مودی یه دوئل با من می کنی به صورت کاملا کاملا جوانمردانه! :-D :pint:



پیام زده شده در: ۱:۰۲ دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۲
#3

ریموس  لوپین old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۴۷ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱:۳۳ دوشنبه ۱۱ دی ۱۳۸۵
گروه:
کاربران عضو
پیام: 245
آفلاین
آقا من برای یه دوئل کاملا جوانمردانه! همینجا از هری دعوت میکنم.



پیام زده شده در: ۹:۳۱ جمعه ۱۷ بهمن ۱۳۸۲
#2

مرلین (پیر دانا)old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۸ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۱:۲۹ چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1286 | خلاصه ها: 1
آفلاین
مودي ، مودي ، كجا بودي، نبودي ،
سائورون ، سائورون، بيا بمون، تو پيشمون،
خوناشام،‌خوناشام،‌ بي تو من نميخورم شام، يه ژاكت بخر برام


امضا چی باشه خوبه؟!


باشگاه دوئل
پیام زده شده در: ۱۴:۱۴ سه شنبه ۲۳ دی ۱۳۸۲
#1

مرلین (پیر دانا)old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۸ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۱:۲۹ چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1286 | خلاصه ها: 1
آفلاین
اينجا ميتونيد براي هم رقيب پيدا كنيد و جوانمردانه دوئل كنيد.
وردهاي مجاز براي شما:خلع سلاح-طلسمهاي قانوني -
فقط نوبت را رعايت فرماييد .از اسيب رساندن به هم جدا خودداري كنيد.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۸۷/۹/۲۲ ۲۰:۵۹:۳۲







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.