هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۱۶:۰۹ یکشنبه ۲۷ آبان ۱۳۸۶

شاهزاده خالص


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲:۵۲ سه شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۴:۵۷:۵۶ پنجشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 460
آفلاین
هوووومك.....
اين بليد كه نبود كه! از كجا در اومد؟
شايد هم بود و من نديدمش! يعنی ممكنه؟ فكر نكنم! چه مشكوك! هووووووومك


تصویر کوچک شده


Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۱۱:۳۳ یکشنبه ۲۷ آبان ۱۳۸۶

بلید


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۴ شنبه ۲۶ آذر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۹:۵۹ چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۰
از هر کجا که خون اشامی باشد بلید هم هست .
گروه:
کاربران عضو
پیام: 251
آفلاین
سلام .
از اونجا که الان اعصاب خوردی دارم و اتفاقی وحشتناک ذهنم را مشغول کرده تصمیم گرفتم به جای فکر کردن به مشکلم حواسم رو با زدن گزارش میتینگ پرت کنم.
خوب این جانب ساعت 7 از خواب بلند شدم و 9:10 زدم بیرون با اندکی شیطونی و بازیگوشی سر ساعت 10:30 اونجا بودم.قابل توجه دوستانی که اندکی وقت شناس نیستن و تا 11:30 هم پیداشون نشد.
وقتی رسیدم رفقای شفیق خودمان را دیدم از جمله سیریوس کالین . لی. اسمارت و مدیر اسنیچ با نام علیرضا .
کم کم سر و کله ی بقیه پیدا شد . کریچر .درکو .شاهزاده.برادر حمید.سدریک و.....
در این میان ناگهان چشممان از دور به چهره ای بسیار آشنا خورد که شوکه شدم اول با خود گفتم.
"یعنی این عله میباشد؟...اونه؟اون نیست؟"
و دیدم که بله
هری پاتر خودمونه و با اومدنش همه و از جمله این جانب را خوشحال نمود .پس اعلام میکنم این جلسه رسمی بود نه غیر رسمی .اونایی که نیومدن اندکی بسوزن.
دیگه خونمون به جوش اومده بود و میگفتیم بابا 12 شد بریم .
اما هی به گوشی کمیل زنگ میزدن و میگفتن دو دیقه صبر اومدیم قرار بود 3 نفر دیگه به ما بپیوندن و این 3 نفر ده نفری شدن بیچاره هری هی میگفت بریم .اما نمیگفتن به مایی یا به دیوار مثلا وبمستر و رئیس بود اما نمیذاشتن حتی نقش بوق رو بازی کنه ( شوخی ..به دل نگیر علی جان)
تازه اونجا موزیک پخش شد تا لی برای ما هنرنمایی کنه و من حاضر بودم تمام پولی که همراهم بود به عنوان شاباش در مقابل حرکات موزونش بدم ولی از دست داد هی خودش رو لوس کرد تا موزیک تموم شد و دیابتیا رفتن خونشون تازه از صدا و سیما هم اومدن ...فقط و فقط برای فیلمبرداری از هنرنمایی لی جردن که متاسفانه موفق نشدن .هم دیر رسیدن .هم لی یادش رفته بود کمر بند رقص عربیش رو بیاره البته حرکت موزون عربی آسلامی تر هستش.
خلاصه رفتیم ولرد پارک شدیم و چون تعداد زیاد بود دسته دسته با فاصله های اندک پیش میرفتیم چون اگه میخاستیم همه کنار هم حرکت کنیم کل عرض پارک را جادوگر اشغال میکرد و ماگل های بی نوا میماندند.
خلاصه مقداری زیاد راه رفتیم چند تا عکس
نجومی دیم و کتاب نجوم و اینا .فهمیدیم بانی چو جم شده احتمالا دست وزیر در کار بوده چون پاتق جادوگران سیاه شده بود.
رفتیم در چمن نشستیم مدتی تقریبا زیاد و عله برای ملت سخنرانی کرد و ما را هم ارشاد نمود عده ای هم که احساس قدرت زیاد داشتن ولی کور خونده بودن رفتن بالای تخت سنگ نشستن بگن ما شما رو ریز میبینیم ولی اگه بالای برج میلاد هم میرفتن نمیتونستن ما رو ریز ببینن .ما گنده تر از این حرفاییم
چند ماگل هم در گوشه ای نه چندان دور در حال انجام فنون رزمی بودن معروف به لانچیکو یا نانچیکو یکی از اینا اسمشه (اخ چقدر دلم میخاست از دستشون در بره بخوره تو صورتشون دماغ و دهن رو بیاره پایین) اما به اوجاها نکشید چون ملت که معده هایشان اعلام خالی بودن میکرد برخاستند در راه در مورد تیشرتهایی که سایت قرار است بفروش برساند صحبت شد و من نظر کارشناسانه ی خودم رو اعلام کردم .دیگه ساعت 1:10 یه کم اینور اونور رسیدیم رستوران بوف که به دلیل جغد بودنش بیشتر به جادوگران میخوره تا بانی چو پولها جمع شد و غذا سفارش داده شد درکو هم از این موقعیت سو استفاده کرد و پول ناهارش را از ما گرفت (بد جنس نکرد یه غذای قیمت مناسب انتخاب کنه .مال مفت بود دیگه پیتزا سفارش داد )
تا غذا اماده بشه بین بچه ها بحث های داغی در گرفت و در نهایت ناهاری به رگ زدیم و بعد از اندکی صحبت و امدن خواهر کوچک کالین و چون من دیگه حوصله سینما و این سوسول بازیها رو نداشتم و لی هم کار داشت و کالین و خواهرش هم باید میرفتن ما چند نفر از ملت جدا شدیم و رفتیم .بقیش رو نبودم که بدونم چی شد تازه اسمارت هم قبل از رستوران رفت چون تلفنش مرتب زنگ میخورد و میگفتن زود بیا خونه و اینا......
وسلام ....زت زیاد.


خوشحالم كه دوباره برگشتم.


Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۱:۳۴ یکشنبه ۲۷ آبان ۱۳۸۶

دارک لرد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۱ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱:۳۷ دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از پیش دافای ارزشی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 821
آفلاین
نامردا چرا منو خبر نکردین! هیچ چهره‌ی آشنایی نمونده یه سوتی بزنه منم بیام یعنی؟! بابا نسل جدید!


!ASLAMIOUS Baby!


Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۲:۰۷ شنبه ۲۶ آبان ۱۳۸۶

بلید


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۴ شنبه ۲۶ آذر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۹:۵۹ چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۰
از هر کجا که خون اشامی باشد بلید هم هست .
گروه:
کاربران عضو
پیام: 251
آفلاین
اقا جااااااااااااااااااااااان به پیر به پیغمبر به ریش مرلین به بوق اون دادش من نبود اون یه رهگذر بیش نیست.
بابا برادرها و خواهران اون مدیر اسنیچ بود چرا میچسبونینش به من؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جد و ابادشم با من نسبت نداره.


دستتون درد نکنه حالا ما شدیم جزو مفروضات؟من اونجا بوق بودم؟
هیچکی نام ما را درست نبرد اونماندنگاس هم فقط با بردن نام واقعی ابرویمان را برد.

ای بوق و صد بوق بر من که شهرتم زیر سوال رفت .


ویرایش شده توسط بلید در تاریخ ۱۳۸۶/۸/۲۶ ۲:۲۳:۴۹

خوشحالم كه دوباره برگشتم.


بدون نام
سلام به همگي
من فقط اينو بگم كه اون بالای سنگی ها كه سر بارون خون آلود گفت :
من بودم-كه رو اون سنگ بلندتره نشسته بودم-يعني مرلين مك كينن (دانيال- البته اين دانيال با اون دانيالي كه اسكاور گفت فرق داره‌ها اون يكي ديگه هست، من يكي ديگه!!) و پرسي ويزلي (آرش) و آرشام (مسعود) و کورنیلوس فاج (ممل امریکایی) يوديم!!

در آخر از پرسي ممنونم به خاطر اين ميتينگ!! ‌به من كه حال داد بقيه رو نمي‌دونم!!



مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۲۱:۴۵ جمعه ۲۵ آبان ۱۳۸۶

اسکاور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۱۶ پنجشنبه ۱۴ دی ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۸:۱۷ یکشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹
از کارخانه ی دستمال سازی!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 387
آفلاین
آقا زیاد وقت ندارم امشب باید برم جایی ولی چون بعد از مدت ها هوسِ یه گزارش میتینگ کرده بودم گفتم سریع بنویسم!


*گزارش میتینگ*

*پیش از میتینگ*

خب طبق عادت همیشگی که در زمان مدارس جمعه ها میتینگ گذاشته میشه و تقریباً هر هفته میتینگ گذاشته میشه تصمیم بر آن شد که این جمعه هم میتینگی داشته باشیم و دور هم باشیم.
و البته طبق معمول چون میتینگ ها تقریباً ساعت و مکانشون مشخصه پس همه چیز گذاشته میشه برای روز آخر!

پنج شنبه شب تصمیم برای میتینگِ فردا گرفته میشه: ساعت 11 چند نفری میرن تا افرادی مثل کالین کریوی و دراکو مالفوی و هدویگ و هری پاتر رو ببینن و بعد از اون بقیه ی بچه ها حدودای 12 خودشونو به پارک میرسونن و به بقیه ملحق میشن!


*خود میتینگ*

من هم حدودای ساعت 11 و ربع میدون ونک کریچر(متین) رو دیدم و با کریچر اومدیم به پارک ملت و بعد از کلی تحقیق و تفحص راجر دیویس و سدریک دیگوری و برودریک بود و الکسا بردلی رو پیدا کردیم.

و همون جا بود که دستِ بر قضا متوجه شدم مثل اینکه بچه های جادوگران هم میتینگ امروزشونو تو پارک ملت گذاشتن، یعنی گذاشته بودن ولی تا اون موقع نرفته بودن به سمت تپه و این حرفا و مثل اینکه راجر دیویس و بقیه توسط بچه های سایت خفت شده و شناسایی شده بودن!

به همین منظور ما هم مجبور شدیم که به سمت میتینگ غیررسمی(بالاخره رسمی بود یا غیررسمی!؟...معمولا میتینگایی که علی نیلی میومد رسمی بود که!) سایت بریم و پس از سلام و علیک کردن با بچه های سایت و دیدن یک سری از بچه های قدیمی که خیلی وقت بود ندیده بودیمشون(مثل کالین و دراکو و هری پاتر و شاهزاده نیمه خالص) منتظر بقیه ی بچه ها بودیم که به میتینگ برسن که زنگ زدن و گفتن که نیم ساعت دیگه میرسن...به همین خاطر تصمیم بر آن شد که تویه اون نیم ساعت با بچه های میتینگ غیررسمی به سمتِ تپه ی مقدس بریم و کمی هم اونجا هوا بخوریم و به قولی کالین و شهاب و سینا رو ببینیم!

که خب رفتیم و اون قسمت زیاد خوش نگذشت و بعدش بقیه ی بچه ها اومدن و ما تصمیم گرفتیم که طرح پیچش رو مثل همیشه اجرا کنیم!!...یعنی بزنیم تو جاده خاکی و با همون سرعتی که به سمت میتینگِ غیررسمی جادوگران اومده بودیم با همون سرعت هم بپیچونیم!

که نشد که نشد!...دستِ بر قضا رستورانِ "بانی چاو" که همیشه مقدم جادوگرانی هارو عزیز میشمرد بسته بود و به همین خاطر ما نتونستیم به تنهایی در رستوران بوف حضور به عمل بیاریم!...یعنی عقب عقب اومدیم تا فکر کنیم ولی به نتیجه نرسیدیم و خب با حالت اجبار و التماس و اینا به سمت بوف رهسپار گشتیم!!...البته در این بین مدیر میتینگ و بقیه رو دیدیم!

تا اون لحظه بچه های حاضر در میتینگ این ها بودند:

1-اسکی(خودم!)
2-سدریک دیگوری(سهیل)
3-برودریک بود(حمید)
4-راجر دیویس(رضا)
5-کریچر(متین)
6-سیریوس بلک(سینا)
7-الکسا بردلی
8-پنه لوپه کلیر واتر
9-مادام رزمرتا(دو نفر!)
10-دراکو مالفوی(شهاب)
11-کالین کریوی(میلاد)
12-شاهزاده نیمه خالصِ خودمون!(دانیال)
13-بارون خون آلود(پویان)


و اعضای سایت رو هم که مشاهده کرده بودیم(و اسامیشون الان دست من جا مونده!!) در زیر یه اشاره میکنم:

مسعوت(تو لیست این شکلی نوشته به من ربطی نداره!)-محمد-راضیه-فراز-سورنا-احمد-حسین-آرش-علیرضا-احسان-توحید-پویان و عله!(زوجِِ موفق سایت!...نکته: پویان دو بار اسمش نوشته شده هم تو اون بالا هم تو این لیستی که دادن به من که نمیدونم اصن چرا دستِ منه!!)

نکته: لیست پایینش نیست واسه همین اسامی ای که در پایین تر نوشته شده بودن رو من ندارم الان و کلا خوب نمیشناسم و اینا که یادم بمونه کیارو ننوشتم!


در هر صورت دیدیم که بچه های میتینگ غیررسمی غذاشونو زودتر سفارش دادن و سریع السیر گذاشتن از رستوران رفتن که ما نفهمیدیم اصن چی شد!

در این مدت دو نفری بهمون پیوستن:

14-مریدانوس
15-بادراد ریشو

و البته بارون خون آلود و کالین کریوی هم رفتن!...دانیال هم رفت تا ببینه اگر کلاسش تشکیل نمیشه برگرده!

خلاصه ما هم غذاهامونو سفارش دادیم و پس از چند دقیقه آماده شد...بعد از حدود یکی دو ساعت داخل رستوران بودن و گپ زدن و خندیدن دیدیم که بهتره یک حرکت مثبت از خودمون نشون بدیم و به سمت سینما رهسپار شویم!

که خب در این بین دانیال دوباره به ما اضاف(!) شد و البته الکسا بردلی و مریدانوس و بادراد و برودریک هم رفتن به سوی خونه هاشون و سدریک و سیریوس و دراکو هم از ما جدا شدن که بعد دوباره به ما بپیوندن!

خلاصه تعداد باقیمونده یعنی خودم و کریچر و راجر دیویس و شاهزاده نیمه خالص و پنه لوپه و مادام رزمرتا(دو نفر!) به سمت سینما رهسپار گشتیم و پس از دیدن فیلمِ ماگلیِ "توفیق اجباری" و خندیدن های بسیار و این حرفا به سمت بیرون سینما اومدیم که سدریک و سیریوس و دراکو دوباره بهمون اضاف! شدن!

خلاصه پس از مدتی دور هم بودن من و دراکو از بقیه جدا شدیم تا به سمت خونه های خودمون بریم!


و من مثل همیشه در حالی که داشتم به سمت خونمون قدم میزدم به این جمله ی فلور که خودم دستکاریش کردم فکر میکردم:

"دلبستگیِ من به اعضای قدیمیِ جادوگران بیشتر از اون چیزیه که فکرشو میکردم!"


ویرایش شده توسط اسکاور در تاریخ ۱۳۸۶/۸/۲۵ ۲۳:۱۵:۳۶
ویرایش شده توسط اسکاور در تاریخ ۱۳۸۶/۸/۲۵ ۲۳:۱۶:۳۰

[url=http://godfathers2.persiangig.com/hammers/Pro


Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۲۱:۰۵ جمعه ۲۵ آبان ۱۳۸۶

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
سلام

باز هم میتینگ دیگه ای برگزار شد و نوبت ارائه گزارشی مختصر ازش شد ! ولی میتینگی پربار تر از همیشه !

ساعت 10:30 تا 11:20 دقیقه به دلیل تاخیر برخی دوستان جلوی درب اصلی پارک ملت صبر کردیم و بعد از اون به سمت تپه رفتیم و ملت هم از غرفه های مربوط به نجومی که دایر شده بود دیدن کردند و بعد از مدتی چرخیدن ! توی تپه به سمت رستوران بوف راه افتادیم و غذا رو خوردیم . یکسری از دوستان توی رستوران موندند و یک سری اومدن بیرون ؛ اون هایی که اومدن بیرون ، یکسریشون به سمت پایین و به سمت منزل رفتن و یک سری هم به سمت ساختمان خرید تندیس در تجریش !
هری پاتر ، بارون خون آلود ، فنریر گری بک و یکی دیگه که یادم نمیاد ، به سمت پایین رفتند و من و آرشام و ماندانگاس و ایگور و سالازار و آناکین و مرلین مک کینن و دوست سالازار به سمت تندیس رفتیم و بالاخره بعد از مدتی زیادی توی ترافیک موندن رسیدیم و به طبقات مختلف تندیس از جمله طبقه منفی 2 ( ) اونجا هم سر زدیم . بالاخره اومدیم بیرون و به پلاکارد جالبی برخوردیم ، پلاکارد بزرگی که عبارت : با قدردانی از نیروی انتظامی برای امنیت اجتماعی ، مدیریت تندیس که آرشام هم ازش عکس گرفته و بزودی برای سایت میفرستتش ! این پلاکارد نشون میده که دستمال های سحر آمیزه همه کاره اسکاور تنها مختص جادوگران نیست
بعد از اونجا یه دوری زدیم و به سمت پارکی رفتیم و اونجا نشستیم و بعد هم از روی پلی که اونجا بود رد شدیم و به سمت خیابون رفتیم ! البته این پل و پسر بچه هایی که دور و برش بازی میکردند من رو یاده آلبوس دامبلدور می انداخت

بالاخره سوار شدیم و به سمت میرداماد رفتیم ( من و ایگور و سالازار و دوستش ) و از اونجا سوار مترو شدیم و بعد هم سوار یه ماشین دیگه تا برسیم خونه ! البته باید بگم که قرار بود ساعت 2 خونه باشیم و ساعت 6:30 رسیدیم !!! البته پیام هایی بس تهدید آمیز و مخوف از طرف خانواده و آشنایان دریافت کردیم بابت تاخیر چند ساعته !


دوستانی که اومدن :

هری پاتر ( علی ، عله )
کالین ( میلاد )
راجر ( رضا )
کریچر ( متین )
بارون خون آلود ( پویان )
استرجس ( توحید )
آرشام ( مسعود )
ماندانگاس ( کمیل )
دراکو ( شهاب )
فنگ ( سهیل )
اسکاور ( میلاد )
ایگور ( سورنا )
سالازار ( علیرضا )
برادر حمید ( حمید )
آناکین ( حسین )
تد ( دانیال )
مرلین ( دانیال )
کورنلیوس ( محمد )
فنریر ( احمد )
لی ( فراز )
بادراد ( آیدین )
سیریوس ( سینا )
دوست سالازار ( احسان )
مدیر سایت ده اسنیچ
5 دختر ( شناسه و اسامی رو نمینویسم ، اگر کسی دوست داشت میتونه بنویسه و اگر شناسه و اسامی رو نمیدونست میتونه بگه که براش بفرستم )
پرسی ( آرش )


مجموع : 30 نفر

به این خاطر که از قبل برای صحبت ها و ... به خاطر اینکه اطلاع نداشتم چه کسانی صد در صد میان برنامه ریزی نشد ، این میتینگ هم غیر رسمی تلقی میشه !

میتینگ بعدی روز 13 دی ماه ، تولد چهارمین سال سایت هست ، که بعدا در این مورد اطلاع داده میشه !

• عکس های این میتینگ هم از دوستانی که یه سره عکس میگرفتند ، فرستاده میشه !

پ.ن به بارون : تو میتینگ با مدیر میتینگ کل کل میکنی ، اینجا تشکر ؟ ... پذیرفته نُمودیم امیدواریم این میتینگ مشت محکمی بر دهان ، افرادی بس بوقی مثل اسکاور که انتقاد میکردن کوفیده باشه !!!

با احترام !


ویرایش شده توسط پرسی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۶/۸/۲۵ ۲۱:۲۷:۰۶
ویرایش شده توسط پرسی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۶/۸/۲۶ ۱۳:۳۰:۰۸

چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۲۰:۵۰ جمعه ۲۵ آبان ۱۳۸۶

گیلدروی لاکهارتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۵۸ چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۴:۰۶ شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
گروه:
کاربران عضو
پیام: 594
آفلاین
ای نامردای بوقی! ای بوقی‌های نامرد! به سامان میگم زوپیستونو هک کنه! تنها تنها مرلین دعوت میکنین؟ بدون ما میرین شیرموزخرماپسته‌عسل‌آمپول‌تقویتی میزنین؟ تنها تنها بچه‌های پارک ملتو دید میزنین؟ خدا بزنه تو کمرتون!



Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۲۰:۱۲ جمعه ۲۵ آبان ۱۳۸۶

سر بارون خون آلود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۷ جمعه ۱۱ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۰:۵۷ سه شنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 139
آفلاین
خواستم به طور رسمی از مدیریت محترم میتینگ تشکر کنم

آدم احساس میکنه که پیر شده!! چون خیلی از بروبچ سایت رو نمیشناختم، شاید به خاطر اینکه تو رول فعالیت ندارم!!...ایشالا بیشتر بیام میتینگا تا بشناسمشون!!

مثلا ایگور و پرسی ویزلی رو اصلا نمیشناختم با اینکه تو نت با هم چت میکنیم...اگه خودشون نمیگفتن نمیفهمیدم اصلا!!
این آرشام هم فقط یه بار دیده بودمش!!! خوشتیپتر شده!!

به هر حال بعد از مدتها بروبچ رو دیدم و کلی خوشحال شدم متاسفانه نشد با همگیشون بیشتر صحبت کنم...ایشالا تولد سایت در پیشه........
------------
کلا اعضا چند دسته بودند:

1- قدیمی ها مثل :عله ،خودم ،راجر، کالین، حمید، سهیل میلاد متین و .....

2- بالای سنگی ها!! که نمیدونم کیا بودن!!

3- بعضی ها هم مدل موشونو رو تغییر داده بودن و من نشناختم!! مثلا توماس جانسون

4- بعضی ها دانشجو بودن بهشون ساخته بود مثل هدویگ(( عمرا بگم سیریوس بلک!!))

5- بعضی ها هم یواشکی اومده بودن مثلا آیدین

6- یه عده ساکت بودند...مثل آنی مونی که واقعا برای من عجیب بودم!!بچم کاشان بهش نساخته بود!!!
-----------
در مورد این یارو مغروره ((که اون پایین دوستان نوشتن!!! ))احتمالا منظور شون من نبودم چون من سعی کردم با همه صمیمی باشم حالا بعضی ها خودشون نیومدن جلو!!
کلا هر کی که منو تو میتینگا دیده میدونه که اهل گرفتن خودم نیستم!! پس منظورشون احتمالا یکی دیگه بوده


ویرایش شده توسط سر بارون خون آلود در تاریخ ۱۳۸۶/۸/۲۵ ۲۰:۲۰:۰۶
ویرایش شده توسط سر بارون خون آلود در تاریخ ۱۳۸۶/۸/۲۵ ۲۰:۲۰:۴۷

و ما بر می گردیم تا درس عبرتی باشد برای کسانی که بر نمی گردند!


Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۱۹:۳۵ جمعه ۲۵ آبان ۱۳۸۶

آرشام


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۵۹ چهارشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱:۱۸:۵۰ یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۲
از دهکده ی هاگزمید
گروه:
کاربران عضو
پیام: 418
آفلاین
گزارش میتینگ

هوم...بنده پس از سه هفته با برادر ماندی آشتی کردم که از نقاط مثبت میتینگ محسوب میشد.
حرفی نمونده باقی....سکوت حرف آخر


[url=http://www.jadoogaran.org//images/pictures/ketabe-Rael.zip]الوهیم مرا به







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.