آقا زیاد وقت ندارم امشب باید برم جایی ولی چون بعد از مدت ها هوسِ یه گزارش میتینگ کرده بودم گفتم سریع بنویسم!
*گزارش میتینگ**پیش از میتینگ*
خب طبق عادت همیشگی که در زمان مدارس جمعه ها میتینگ گذاشته میشه و تقریباً هر هفته میتینگ گذاشته میشه تصمیم بر آن شد که این جمعه هم میتینگی داشته باشیم و دور هم باشیم.
و البته طبق معمول چون میتینگ ها تقریباً ساعت و مکانشون مشخصه پس همه چیز گذاشته میشه برای روز آخر!
پنج شنبه شب تصمیم برای میتینگِ فردا گرفته میشه: ساعت 11 چند نفری میرن تا افرادی مثل کالین کریوی و دراکو مالفوی و هدویگ و هری پاتر رو ببینن و بعد از اون بقیه ی بچه ها حدودای 12 خودشونو به پارک میرسونن و به بقیه ملحق میشن!
*خود میتینگ*
من هم حدودای ساعت 11 و ربع میدون ونک کریچر(متین) رو دیدم و با کریچر اومدیم به پارک ملت و بعد از کلی تحقیق و تفحص راجر دیویس و سدریک دیگوری و برودریک بود و الکسا بردلی رو پیدا کردیم.
و همون جا بود که دستِ بر قضا متوجه شدم مثل اینکه بچه های جادوگران هم میتینگ امروزشونو تو پارک ملت گذاشتن، یعنی گذاشته بودن ولی تا اون موقع نرفته بودن به سمت تپه و این حرفا و مثل اینکه راجر دیویس و بقیه توسط بچه های سایت خفت شده و شناسایی شده بودن!
به همین منظور ما هم مجبور شدیم که به سمت میتینگ غیررسمی(بالاخره رسمی بود یا غیررسمی!؟...معمولا میتینگایی که علی نیلی میومد رسمی بود که!) سایت بریم و پس از سلام و علیک کردن با بچه های سایت و دیدن یک سری از بچه های قدیمی که خیلی وقت بود ندیده بودیمشون(مثل کالین و دراکو و هری پاتر و شاهزاده نیمه خالص) منتظر بقیه ی بچه ها بودیم که به میتینگ برسن که زنگ زدن و گفتن که نیم ساعت دیگه میرسن...به همین خاطر تصمیم بر آن شد که تویه اون نیم ساعت با بچه های میتینگ غیررسمی به سمتِ تپه ی مقدس بریم و کمی هم اونجا هوا بخوریم و به قولی کالین و شهاب و سینا رو ببینیم!
که خب رفتیم و اون قسمت زیاد خوش نگذشت و بعدش بقیه ی بچه ها اومدن و ما تصمیم گرفتیم که طرح پیچش رو مثل همیشه اجرا کنیم!!
...یعنی بزنیم تو جاده خاکی و با همون سرعتی که به سمت میتینگِ غیررسمی جادوگران اومده بودیم با همون سرعت هم بپیچونیم!
که نشد که نشد!...دستِ بر قضا رستورانِ "بانی چاو" که همیشه مقدم جادوگرانی هارو عزیز میشمرد بسته بود و به همین خاطر ما نتونستیم به تنهایی در رستوران بوف حضور به عمل بیاریم!...یعنی عقب عقب اومدیم تا فکر کنیم ولی به نتیجه نرسیدیم و خب با حالت اجبار و التماس و اینا به سمت بوف رهسپار گشتیم!!...البته در این بین مدیر میتینگ و بقیه رو دیدیم!
تا اون لحظه بچه های حاضر در میتینگ این ها بودند:
1-اسکی(خودم!)
2-سدریک دیگوری(سهیل)
3-برودریک بود(حمید)
4-راجر دیویس(رضا)
5-کریچر(متین)
6-سیریوس بلک(سینا)
7-الکسا بردلی
8-پنه لوپه کلیر واتر
9-مادام رزمرتا(دو نفر!)
10-دراکو مالفوی(شهاب)
11-کالین کریوی(میلاد)
12-شاهزاده نیمه خالصِ خودمون!(دانیال)
13-بارون خون آلود(پویان)
و اعضای سایت رو هم که مشاهده کرده بودیم(و اسامیشون الان دست من جا مونده!!
) در زیر یه اشاره میکنم:
مسعوت(تو لیست این شکلی نوشته به من ربطی نداره!)-محمد-راضیه-فراز-سورنا-احمد-حسین-آرش-علیرضا-احسان-توحید-پویان و عله!(زوجِِ موفق سایت!
...نکته: پویان دو بار اسمش نوشته شده هم تو اون بالا هم تو این لیستی که دادن به من که نمیدونم اصن چرا دستِ منه!!
)
نکته: لیست پایینش نیست واسه همین اسامی ای که در پایین تر نوشته شده بودن رو من ندارم الان و کلا خوب نمیشناسم و اینا که یادم بمونه کیارو ننوشتم!
در هر صورت دیدیم که بچه های میتینگ غیررسمی غذاشونو زودتر سفارش دادن و سریع السیر گذاشتن از رستوران رفتن که ما نفهمیدیم اصن چی شد!
در این مدت دو نفری بهمون پیوستن:
14-مریدانوس
15-بادراد ریشو
و البته بارون خون آلود و کالین کریوی هم رفتن!...دانیال هم رفت تا ببینه اگر کلاسش تشکیل نمیشه برگرده!
خلاصه ما هم غذاهامونو سفارش دادیم و پس از چند دقیقه آماده شد...بعد از حدود یکی دو ساعت داخل رستوران بودن و گپ زدن و خندیدن دیدیم که بهتره یک حرکت مثبت از خودمون نشون بدیم و به سمت سینما رهسپار شویم!
که خب در این بین دانیال دوباره به ما اضاف(!) شد و البته الکسا بردلی و مریدانوس و بادراد و برودریک هم رفتن به سوی خونه هاشون و سدریک و سیریوس و دراکو هم از ما جدا شدن که بعد دوباره به ما بپیوندن!
خلاصه تعداد باقیمونده یعنی خودم و کریچر و راجر دیویس و شاهزاده نیمه خالص و پنه لوپه و مادام رزمرتا(دو نفر!) به سمت سینما رهسپار گشتیم و پس از دیدن فیلمِ ماگلیِ "توفیق اجباری" و خندیدن های بسیار و این حرفا به سمت بیرون سینما اومدیم که سدریک و سیریوس و دراکو دوباره بهمون اضاف! شدن!
خلاصه پس از مدتی دور هم بودن من و دراکو از بقیه جدا شدیم تا به سمت خونه های خودمون بریم!
و من مثل همیشه در حالی که داشتم به سمت خونمون قدم میزدم به این جمله ی فلور که خودم دستکاریش کردم فکر میکردم:
"دلبستگیِ من به اعضای قدیمیِ جادوگران بیشتر از اون چیزیه که فکرشو میکردم!"
[url=http://godfathers2.persiangig.com/hammers/Pro