هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





بدون نام
هر چند لي به ما پيامك(اس‌ام‌اس) ولي متاسفانه به احتمال زياد جمعه نمي‌تونم بيام! هنوز برنامه‌ام معلوم نيست و تا جمعه بالاخره جواب قطعي رو مي‌دم!!!

پ.ن: لي اين خطم يه طرفه است براي همين جوابتو ندادم! با اون يكي هم حال نداشتم پيامك(اس‌ام‌اس) بهت بدم!!


ویرایش شده توسط مرلين مك كينن در تاریخ ۱۳۸۶/۸/۲۹ ۱۸:۳۷:۱۵


Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۳:۱۴ سه شنبه ۲۹ آبان ۱۳۸۶

بلید


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۴ شنبه ۲۶ آذر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۹:۵۹ چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۰
از هر کجا که خون اشامی باشد بلید هم هست .
گروه:
کاربران عضو
پیام: 251
آفلاین
من اعلام میکنم از اینجا که لی شخصا با من تماس گرفت و دعوتمان کرد .بهش گفتم و اینجا هم اعلام میکنم....اگه شانس بزنه برنامم جور بشه این جمعه هم چتر هستم.


خوشحالم كه دوباره برگشتم.


Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۲۰:۵۷ دوشنبه ۲۸ آبان ۱۳۸۶

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
سلام

جمعه مورخ 2 آذر ماه ، ساعت 9 صبح مقابل درب اصلي پارک ملت ميتونيد حضور پيدا کنيد و با دوستاني که قصد رفتن به سينما دارند بپيونديد .
مدير ميتينگ هم لي جردن ( فراز ) هست ؛ من شخصا حضور ندارم !


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۰:۰۷ دوشنبه ۲۸ آبان ۱۳۸۶

آرشام


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۵۹ چهارشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱:۱۸:۵۰ یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۲
از دهکده ی هاگزمید
گروه:
کاربران عضو
پیام: 418
آفلاین
کلاغان بدون مرز،در بیانیه ای فیلم باغ وحش را موهن دانسته و خواستار جلوگیری از اکرانش شدند.
ایشان همچنین اعلام کردند که برای نشان دادن اعتراض خویش،قصد برپایی تجمع در مقابل وزارت ارشاد جادوگری را دارند.
متن بیانیه بدین شرح است:
نقل قول:
ما کلاغان بدون مرز به نمایندگی از کلاغان آزاد در تمام دنیا،اکران فیلم باغ وحش را توهینی به جامعه ی کلاغ میدانیم
شرمگینیم که از ما به عنوان نماد تزویر استفاده شده است و خواهان رسیدیگی مسئولان هستیم.
گر نیک بنگرید همه تزویر میکنند و کلاغ نماد این عمل نیست.تزویر بر نهان آن مسئولینی نشسته است که قصدشان بازی پلید با احساسات دیگران است.
آنانی تزویر میکنند که در ظاهر زیبا و باطنشان همچون نارنگی کپک زده است...قار قار ما خنده ی تلخست در سوگ کثافت کاری شما جادوگران.شرمتان باد.



فیلم کلی بود.بریم دنبال جزئیات.الان که یه کم اعصابم سر جاشه توضیح میدم:
از یک طرف وجود یکی از برادران لیان شامپو در پارک ملت و آموزش اصول رزم به چند عدد ساحره ی تقریبا پنج از پنج که گویا قصد داشتند یانگوم پارسی شوند و میل برادر فاج(محمد امریکایی خودمون،معروف به انیشتین،جزو فضانوردان آینده ی دنیای جادوگری) به حضور در صحنه ی آموزش رزم از سوی دیگر...

نگاه های مشکوک پلیس پارک،در هنگامیکه سی نفر دور فردی معلوم الحال به نام هری پاتر(معروف به عله کپی رایت،همشهری آلبوس دامبلدور) حلقه زده بودند.

کف کردگی از وسعت مخ هری پاتر(معروف به عله کپی رایت،همشهری البوس دامبلدور)..
همگان بر مخش ره میپیمودند و هری پاتر(معروف به عله کپی رایت،مدیر سایت شیطان پر.ستان جادوگر.محبوب و همشهری مرحوم آلبوس دامبلدور که همگان میدانند البوس دامبلدور به او تدریس خصوصی کرده است) جواب همه را میداد.والله ندیدم انسانی که در دو ساعت،این همه مخ زن اطرافش را فرا گرفته باشند و او با نهایت اراده و اعتماد جواب همگان را بدهد.احسنت...احسنت...واقعا این برادر هری پاتر(معروف به) کارش درسته.
بیا ما رو مدیر کن برادر هری پاتر(معروف به عله کپی رات،که همگان میدانند البوس دامبلدور به تو تدریس خصوصی کرده است)

انتظار در جهت حضور سه نفر که به چهار دسته ی دو تایی تقسیم شده بودند(آخرش هم ،شاهد سه نفر نشدیم.همه دو نفر دو نفر میومدند)

یک گفتگوی کاملا مخفیانه با کمیل پیرامون دلیل حلزون نامیده شدن بنده
گفتگوی خصوصی با سیریوس پیرامون روش های بازنده کردن دو تیم بوقی چیورون و پاور داس و همچنین گام برداشتن در راه اول شدن مشترک دو تیم ترنسیل و اجاس.

هوم...پی بردن به وجود تفکر دستمالیسم ،در میان مدیران مجتمع تندیس



بریم سراغ دوستان:

نقل قول:
این آرشام هم فقط یه بار دیده بودمش!!! خوشتیپتر شده!!

منم برادر بارون رو یه بار دیده بودمش.در این میتینگ نیز مثل همیشه خوشتیپ بود.

نقل قول:
2- بالای سنگی ها!! که نمیدونم کیا بودن!


نقل قول:
من بودم-كه رو اون سنگ بلندتره نشسته بودم-يعني مرلين مك كينن (دانيال- البته اين دانيال با اون دانيالي كه اسكاور گفت فرق داره‌ها اون يكي ديگه هست، من يكي ديگه!!) و پرسي ويزلي (آرش) و آرشام (مسعود) و کورنیلوس فاج (ممل امریکایی) يوديم!!


هوم...بنده برای دست دادن با بارون از سنگ بر فرش پریدم....ولی ننگ بر من که اولین بالا سنگی خودم بودم و بنگ بنگ(افکت خودکشی)
دلایل بالا سنگی بودن:تر بودن علف های سبز،تنگ بودن شلوار لی ،احتمال سبز شدن کتونی و شلوار لی،عادت نداشتن به نشستن بر زمین،تماشای همه جانبه ی دوستان،دور بودن از هری پاتر(معروف به عله کپی رایت و مهم تر از همه محبوب و همشهری البوس دامبلدور که همگان میدانند البوس دامبلدور به او تدریس خصوصی کرده است) و ...


نقل قول:
من و آرشام و ماندانگاس و ایگور و سالازار و آناکین و مرلین مک کینن و دوست سالازار به سمت تندیس رفتیم و بالاخره بعد از مدتی زیادی توی ترافیک موندن رسیدیم و به طبقات مختلف تندیس از جمله طبقه منفی 2 ( ) اونجا هم سر زدیم .

برادر مهم ترین نکته را ناگفته باقی گذاشتی...مرلینگاه جالبی دارد این تندیس.به همه ی جادوگران توصیه میکنیم زین پس در جهت تشکر از زحمات مرلین کبیر،میتینگ ها را کنار مرلین گاه تندیس برگزار کنیم

نکته ی خیلی خفن
یک عدد افغانی با فرغون وارد اسانسور شد که به طبقات فوقانی برود.پرسی ویزلی در یک حرکت سمبیلک دکمه ی اسانسور را زد و موجب شد افغانی مذکور به طبقه ی پیشین باز گردد.
شفاف سازی:خوشبختانه پیش از آنکه یک عدد آجر در ابعاد 10*20 بر دماغ آرش نشیند،درب اسانسور بسته شد


نقل قول:
بعد از اونجا یه دوری زدیم و به سمت پارکی رفتیم و اونجا نشستیم و بعد هم از روی پلی که اونجا بود رد شدیم و به سمت خیابون رفتیم ! البته این پل و پسر بچه هایی که دور و برش بازی میکردند من رو یاده آلبوس دامبلدور می انداخت.


پارک پست مدرنی بود همی.بنده مجبور شدم به خاطر یه بوقی،چهار نفر رو بپیچونم.بعدا آن بوقی نامرد را از دار آویزان میکنم،بر ورودی پارک ملت.
سیل فضولان موجود در محیط بسیار جالب بود.دو تا تلفن زدیم،گوش شونصد نفر تیز شد...بوقیا

نقل قول:
در هر صورت دیدیم که بچه های میتینگ غیررسمی غذاشونو زودتر سفارش دادن و سریع السیر گذاشتن از رستوران رفتن که ما نفهمیدیم اصن چی شد!

اسکی جان،ما زود سفارش ندادیم.شما یه کم!!! دیر سفارش دادید.همین ایگور هنگامیکه ماندی داشت سفارشات ما رو یاد داشت میکرد از شما پرسید :«براتون سفارش بدم،»پاسخ منفی دادید.
ما وقتی غذا رو خوردیم که نمیتونیم بشینیم توی رستوران.اگر بانی چاو بود،میموندیم ولی نبود.در ضمن بنده وقتی شما سفارش غذا میدادید کنارتون بودم،دقیقا مصادف بود با زمانی که بروبکس این طرفی پاشده بودند و قصد عزیمت از رستوران را داشتند.


نقل قول:
دستتون درد نکنه حالا ما شدیم جزو مفروضات؟من اونجا بوق بودم

در راستای از پشت خنجر زدن،بنده حضور بلید را تایید کرده و ایشان را به خوردن باقی آیس پکشون دعوت میکنم

نقل قول:
"یعنی این عله میباشد؟...اونه؟اون نیست؟

بله خودش است.هری پاتر معروف به عله کپی رایت،محبوب و همشهری آلبوس دامبلدور و فردی که کلاس های خصوصی را زیر نظر خود دومبل گذارنده است

نقل قول:
اما نمیگفتن به مایی یا به دیوار مثلا وبمستر و رئیس بود اما نمیذاشتن حتی نقش بوق رو بازی کنه ( شوخی ..به دل نگیر علی جان)

بوق...شوخی با هری پاتر؟؟معروف به عله کپی رایت،محبوب و همشهری آلبوس دامبلدور و فردی که کلاس های خصوصی را زیر نظر خود دومبل گذارنده است


نقل قول:
عده ای هم که احساس قدرت زیاد داشتن ولی کور خونده بودن رفتن بالای تخت سنگ نشستن بگن ما شما رو ریز میبینیم ولی اگه بالای برج میلاد هم میرفتن نمیتونستن ما رو ریز ببینن .ما گنده تر از این حرفاییم

چهارخونه کنید خواهشا...


نقل قول:
تا غذا اماده بشه بین بچه ها بحث های داغی در گرفت

داوش اگر از محتوی بحث ها حرفی میزدی،من باید سر به بیابان میگذاشتم.ممنون

نقل قول:
چیزی که من نوشتم هیچ معنی بدی نداشت و منظورم این نبود که میان بهتون دست بند میزنن بعد مدیران باید نجاتتون بدن و همه مشکلات هم با اون روش ها قابل حل شدن نیست.

بنده با برادر هری پاتر معروف به عله کپی رایت،محبوب و همشهری آلبوس دامبلدور و فردی که کلاس های خصوصی را زیر نظر خود دومبل گذارنده است؛موافقم.

نقل قول:
پلاس بودن هم چیز بدی نیست

نقل قول:
ولی به نظر من پلاس بودن همچین چیز جالبی هم نیست!

جنگ اسکاور معروف به اسکی،دستمال ساز دنیای جادوگری با برادر هری پاتر معروف به عله کپی رایت،محبوب و همشهری آلبوس دامبلدور و فردی که کلاس های خصوصی را زیر نظر خود دومبل گذارنده است

ویرایش
نقل قول:
6- یه عده ساکت بودند...مثل آنی مونی که واقعا برای من عجیب بودم!!بچم کاشان بهش نساخته بود!!

ماااااا..باب این بشر فاصله ی در تا تپه و همچنین فاصله ی تپه تا بوف رو فک زد.من احساس میکنم هری عزیز(معروف به همون قبلیا) چند ماهی کابوس آناکین مونتاگ ببینه.یه لحظه این پرده ی گوش هری پاتر رو رها نکرد.


و من باز هم در کمال پررویی میگویم که:
حرفی نمانده باقی،سکوت حرف آخر...


ویرایش شده توسط آرشام در تاریخ ۱۳۸۶/۸/۲۸ ۰:۲۵:۳۳
ویرایش شده توسط آرشام در تاریخ ۱۳۸۶/۸/۲۸ ۰:۴۳:۰۷
ویرایش شده توسط آرشام در تاریخ ۱۳۸۶/۸/۲۸ ۸:۳۴:۲۳

[url=http://www.jadoogaran.org//images/pictures/ketabe-Rael.zip]الوهیم مرا به


Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۲۲:۲۶ یکشنبه ۲۷ آبان ۱۳۸۶

پروفسور بینز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۱۸ سه شنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۴:۱۳ جمعه ۱۰ تیر ۱۴۰۱
از تالار عمومی ریون کلاو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 742
آفلاین

بوق بر شما جادوگران بوقی که میتینگی گذاشتین که من نبودم و من را دعوت ننمودید و بوق بودید که خبر ندادید و بوق بر شما بوقیان نامراد که بوقیت کردید و خیلی بوقید کلا بوقیای بوق


[b][color=0000FF]بينز نام


Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۲۱:۱۲ یکشنبه ۲۷ آبان ۱۳۸۶

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
من فقط نكات كليدي اين ميتينگ رو ميگم!

اون اولا من و سالازار و دوستش كه داشتيم با مترو ميومديم ميتينگ يه پسره رو ديديم و باهاش شروع به صحبت كرديم.

-ببينيد بچه ها..من ميپرم وسط اين خط مترو..بعدش از اون برق فشار قوي ميپرم اونور و بعدش هم به راحتي از مترو عبور ميكنم..البته هر موقع عجله داشته باشم اين كارو ميكنم!
قيافه ماها:

احتمالا افتخار ديدار با سوپر من يا دوم رو داشتيم!

----------------------------------
بعد از ماجراي ميتينگ كه با بقيه دوستان به محلي ديگه رفته بوديم كه ماندي كاملا توضيح داد يه يارو سر بن بست از ما پرسيد:

-آقا اين راه به تجريش ميخوره؟
-آره آره!همينو بري بهش ميرسي!

البته با سرعت زياد از اون محل فرار كرديم كه يارو برگشت ما رو نبينه!

-----------------------------------
رفتيم پاساژ تنديس با دوستان!اونجا پرسي و آرشام رفتن دستشوئي،از شانس بغل اين دستشوئي آسانسور كارگرا هم بود..خلاصه بعد از مدتي پرسي از دستشوئي اومد بيرون و در همين لحظه يه كارگر هم با فرقون به درون آسانسور رفت.پرسي كه كلا كرم داره،رفت دگمه آسانسور رو زد!بنا به تكنولوژي آسانسور هاي ايران،يارو افغانيه از طبقه سوم بر گشت طبقه اول..در باز شد و با قيافه اي اينجوري اطراف رو نگاه كرد و دوباره رفت بالا!خلاصه ته خنده بود.

در كل اين ميتينگ كلي حال داد!بعد از اينكه از دوستان جدا شديم كه صفا ويژه اي گرفت به خودش و با بچه هاي كه با ما همراه بودن كلي حال كرديم!جاي بعضي ها نزير فنير خالي كه با ما نيومدن و همراه عله رفتن..آخه منو مديريت ارزشش رو داره؟


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۱۹:۰۷ یکشنبه ۲۷ آبان ۱۳۸۶

Irmtfan


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۹:۵۷ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵
از پریوت درایو - شماره 4
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3125
آفلاین
پشت شماره 143 رو هر کی زده من با اون بودم
خودشم که نوشته چرا خبرش نکردید
حداقل میدونم شماره های 1 تا 20 سایت کیا بودن.


Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.


مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۱۸:۵۵ یکشنبه ۲۷ آبان ۱۳۸۶

اسکاور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۱۶ پنجشنبه ۱۴ دی ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۸:۱۷ یکشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹
از کارخانه ی دستمال سازی!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 387
آفلاین
به هری:
امیدوارم واقعاً اینطور که میگی بوده باشه چون من تو گزارش میتینگِ "ماندانگاس فلچر" یا پستی که "آرشام" تو تاپیکِ "هالی ویزارد" نوشته چیز دیگه ای دیدم که فکر نمیکنم ربطی به "دارک لرد" داشته باشه چون دارک لرد تو میتینگ حضور نداشت.

در هر صورت اگر روی صحبتت با من یا دوستام نبوده من حرفامو پس میگیرم.


یه نکته ی کلی:
ولی به نظر من پلاس بودن همچین چیز جالبی هم نیست!


به کوییرل:
در هر صورت نحوه جای جالبی نیست باعث میشه قضیه بدتر بشه...همیشه همین بوده!...در هر صورت دیگه کار به اونجا نشکید!...در ضمن اینم آخرین پستم در این رابطه در این تاپیک بود که اگر ربطی نداشت مثل پست هری خواستی پاکش کن...



ویرایش 1: در هر صورت من فکر میکنم دارک لرد اون سمتا اصن نمیاد که بخواد پلاس باشه و این حرفا...من هنوز مشکوکم!

ویرایش 2: با شوخی هم میشه بی احترامی کرد...یعنی چی من شوخی کردم؟...در هر صورت امیدوارم مشکلی نباشه و با من نبوده باشه...یعنی اگر با من نبودی من حرفمو پس گرفتم و مشکلی نیست!


ویرایش شده توسط اسکاور در تاریخ ۱۳۸۶/۸/۲۷ ۱۹:۰۲:۳۴

[url=http://godfathers2.persiangig.com/hammers/Pro


Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۱۸:۴۴ یکشنبه ۲۷ آبان ۱۳۸۶

Irmtfan


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۹:۵۷ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵
از پریوت درایو - شماره 4
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3125
آفلاین
چیزی که من نوشتم هیچ معنی بدی نداشت و منظورم این نبود که میان بهتون دست بند میزنن بعد مدیران باید نجاتتون بدن و همه مشکلات هم با اون روش ها قابل حل شدن نیست.
پلاس بودن هم چیز بدی نیست.

اسکاور:
من به هیچ عنوان اصلا روی صحبتم با تو نبود بله با دارک لرد بود که در زیر پست زده بود.
و اگر کسی دو زار متن خونده باشه متوجه میشه که بر عکس این یکی پستم پست قبلی در فضای شوخی زده شده بود.


Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.


Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۱۷:۳۸ یکشنبه ۲۷ آبان ۱۳۸۶

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
اسکاور من پست شمارو پاک کردم چون ربطی به این تاپیک نداشت همینطور پست هری پاتر

شما میتونید این پستتون رو در نحوه برخورد بزنید البته با لحن بهتر و مودبانه تر

اسم تاپیک مشخصه که باید در مورد چه چیزهایی صحبت بشه پس لطفا فقط گزارش متینهای غیر رسمی نوشته بشه.

ممنون










شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.