کلاغان بدون مرز،در بیانیه ای فیلم باغ وحش را موهن دانسته و خواستار جلوگیری از اکرانش شدند.
ایشان همچنین اعلام کردند که برای نشان دادن اعتراض خویش،قصد برپایی تجمع در مقابل وزارت ارشاد جادوگری را دارند.
متن بیانیه بدین شرح است:
نقل قول:
ما کلاغان بدون مرز به نمایندگی از کلاغان آزاد در تمام دنیا،اکران فیلم باغ وحش را توهینی به جامعه ی کلاغ میدانیم
شرمگینیم که از ما به عنوان نماد تزویر استفاده شده است و خواهان رسیدیگی مسئولان هستیم.
گر نیک بنگرید همه تزویر میکنند و کلاغ نماد این عمل نیست.تزویر بر نهان آن مسئولینی نشسته است که قصدشان بازی پلید با احساسات دیگران است.
آنانی تزویر میکنند که در ظاهر زیبا و باطنشان همچون نارنگی کپک زده است...قار قار ما خنده ی تلخست در سوگ کثافت کاری شما جادوگران.شرمتان باد.
فیلم کلی بود.بریم دنبال جزئیات.الان که یه کم اعصابم سر جاشه توضیح میدم:
از یک طرف وجود یکی از برادران لیان شامپو در پارک ملت و آموزش اصول رزم به چند عدد ساحره ی تقریبا پنج از پنج که گویا قصد داشتند یانگوم پارسی شوند و میل برادر فاج(محمد امریکایی خودمون،معروف به انیشتین،جزو فضانوردان آینده ی دنیای جادوگری) به حضور در صحنه ی آموزش رزم از سوی دیگر...
نگاه های مشکوک پلیس پارک،در هنگامیکه سی نفر دور فردی معلوم الحال به نام هری پاتر(معروف به عله کپی رایت،همشهری آلبوس دامبلدور
) حلقه زده بودند.
کف کردگی از وسعت مخ هری پاتر(معروف به عله کپی رایت،همشهری البوس دامبلدور)..
همگان بر مخش ره میپیمودند و هری پاتر(معروف به عله کپی رایت،مدیر سایت شیطان پر.ستان جادوگر
.محبوب و همشهری مرحوم آلبوس دامبلدور که همگان میدانند البوس دامبلدور به او تدریس خصوصی کرده است
) جواب همه را میداد.والله ندیدم انسانی که در دو ساعت،این همه مخ زن اطرافش را فرا گرفته باشند و او با نهایت اراده و اعتماد جواب همگان را بدهد.احسنت...احسنت...واقعا این برادر هری پاتر(معروف به
) کارش درسته.
بیا ما رو مدیر کن برادر هری پاتر(معروف به عله کپی رات،که همگان میدانند البوس دامبلدور به تو تدریس خصوصی کرده است)
انتظار در جهت حضور سه نفر که به چهار دسته ی دو تایی تقسیم شده بودند(آخرش هم ،شاهد سه نفر نشدیم.همه دو نفر دو نفر میومدند)
یک گفتگوی کاملا مخفیانه با کمیل پیرامون دلیل حلزون نامیده شدن بنده
گفتگوی خصوصی با سیریوس پیرامون روش های بازنده کردن دو تیم بوقی چیورون و پاور داس و همچنین گام برداشتن در راه اول شدن مشترک دو تیم ترنسیل و اجاس.
هوم...پی بردن به وجود تفکر دستمالیسم ،در میان مدیران مجتمع تندیس
بریم سراغ دوستان:نقل قول:
این آرشام هم فقط یه بار دیده بودمش!!! خوشتیپتر شده!!
منم برادر بارون رو یه بار دیده بودمش.در این میتینگ نیز مثل همیشه خوشتیپ بود.
نقل قول:
2- بالای سنگی ها!! که نمیدونم کیا بودن!
نقل قول:
من بودم-كه رو اون سنگ بلندتره نشسته بودم-يعني مرلين مك كينن (دانيال- البته اين دانيال با اون دانيالي كه اسكاور گفت فرق دارهها اون يكي ديگه هست، من يكي ديگه!!) و پرسي ويزلي (آرش) و آرشام (مسعود) و کورنیلوس فاج (ممل امریکایی) يوديم!!
هوم...بنده برای دست دادن با بارون از سنگ بر فرش پریدم....ولی ننگ بر من که اولین بالا سنگی خودم بودم و بنگ بنگ(افکت خودکشی
)
دلایل بالا سنگی بودن:تر بودن علف های سبز،تنگ بودن شلوار لی ،احتمال سبز شدن کتونی و شلوار لی،عادت نداشتن به نشستن بر زمین،تماشای همه جانبه ی دوستان،دور بودن از هری پاتر
(معروف به عله کپی رایت و مهم تر از همه محبوب و همشهری البوس دامبلدور که همگان میدانند البوس دامبلدور به او تدریس خصوصی کرده است) و ...
نقل قول:
من و آرشام و ماندانگاس و ایگور و سالازار و آناکین و مرلین مک کینن و دوست سالازار به سمت تندیس رفتیم و بالاخره بعد از مدتی زیادی توی ترافیک موندن رسیدیم و به طبقات مختلف تندیس از جمله طبقه منفی 2 ( ) اونجا هم سر زدیم .
برادر مهم ترین نکته را ناگفته باقی گذاشتی...مرلینگاه جالبی دارد این تندیس.به همه ی جادوگران توصیه میکنیم زین پس در جهت تشکر از زحمات مرلین کبیر،میتینگ ها را کنار مرلین گاه تندیس برگزار کنیم
نکته ی خیلی خفنیک عدد افغانی با فرغون وارد اسانسور شد که به طبقات فوقانی برود.پرسی ویزلی در یک حرکت سمبیلک دکمه ی اسانسور را زد و موجب شد افغانی مذکور به طبقه ی پیشین باز گردد.
شفاف سازی:خوشبختانه پیش از آنکه یک عدد آجر در ابعاد 10*20 بر دماغ آرش نشیند،درب اسانسور بسته شد
نقل قول:
بعد از اونجا یه دوری زدیم و به سمت پارکی رفتیم و اونجا نشستیم و بعد هم از روی پلی که اونجا بود رد شدیم و به سمت خیابون رفتیم ! البته این پل و پسر بچه هایی که دور و برش بازی میکردند من رو یاده آلبوس دامبلدور می انداخت.
پارک پست مدرنی بود همی.بنده مجبور شدم به خاطر یه بوقی،چهار نفر رو بپیچونم.بعدا آن بوقی نامرد را از دار آویزان میکنم،بر ورودی پارک ملت.
سیل فضولان موجود در محیط بسیار جالب بود.دو تا تلفن زدیم،گوش شونصد نفر تیز شد
...بوقیا
نقل قول:
در هر صورت دیدیم که بچه های میتینگ غیررسمی غذاشونو زودتر سفارش دادن و سریع السیر گذاشتن از رستوران رفتن که ما نفهمیدیم اصن چی شد!
اسکی جان،ما زود سفارش ندادیم.شما یه کم!!! دیر سفارش دادید.همین ایگور هنگامیکه ماندی داشت سفارشات ما رو یاد داشت میکرد از شما پرسید :«براتون سفارش بدم،»پاسخ منفی دادید.
ما وقتی غذا رو خوردیم که نمیتونیم بشینیم توی رستوران.اگر بانی چاو بود،میموندیم ولی نبود.در ضمن بنده وقتی شما سفارش غذا میدادید کنارتون بودم،دقیقا مصادف بود با زمانی که بروبکس این طرفی پاشده بودند و قصد عزیمت از رستوران را داشتند.
نقل قول:
دستتون درد نکنه حالا ما شدیم جزو مفروضات؟من اونجا بوق بودم
در راستای از پشت خنجر زدن،بنده حضور بلید را تایید کرده و ایشان را به خوردن باقی آیس پکشون دعوت میکنم
نقل قول:
"یعنی این عله میباشد؟...اونه؟اون نیست؟
بله خودش است.هری پاتر معروف به عله کپی رایت،محبوب و همشهری آلبوس دامبلدور و فردی که کلاس های خصوصی را زیر نظر خود دومبل گذارنده است
نقل قول:
اما نمیگفتن به مایی یا به دیوار مثلا وبمستر و رئیس بود اما نمیذاشتن حتی نقش بوق رو بازی کنه ( شوخی ..به دل نگیر علی جان)
بوق...شوخی با هری پاتر؟؟معروف به عله کپی رایت،محبوب و همشهری آلبوس دامبلدور و فردی که کلاس های خصوصی را زیر نظر خود دومبل گذارنده است
نقل قول:
عده ای هم که احساس قدرت زیاد داشتن ولی کور خونده بودن رفتن بالای تخت سنگ نشستن بگن ما شما رو ریز میبینیم ولی اگه بالای برج میلاد هم میرفتن نمیتونستن ما رو ریز ببینن .ما گنده تر از این حرفاییم
چهارخونه کنید خواهشا...
نقل قول:
تا غذا اماده بشه بین بچه ها بحث های داغی در گرفت
داوش اگر از محتوی بحث ها حرفی میزدی،من باید سر به بیابان میگذاشتم.ممنون
نقل قول:
چیزی که من نوشتم هیچ معنی بدی نداشت و منظورم این نبود که میان بهتون دست بند میزنن بعد مدیران باید نجاتتون بدن و همه مشکلات هم با اون روش ها قابل حل شدن نیست.
بنده با برادر هری پاتر معروف به عله کپی رایت،محبوب و همشهری آلبوس دامبلدور و فردی که کلاس های خصوصی را زیر نظر خود دومبل گذارنده است؛موافقم.
نقل قول:
پلاس بودن هم چیز بدی نیست
نقل قول:
ولی به نظر من پلاس بودن همچین چیز جالبی هم نیست!
جنگ اسکاور معروف به اسکی،دستمال ساز دنیای جادوگری با برادر هری پاتر معروف به عله کپی رایت،محبوب و همشهری آلبوس دامبلدور و فردی که کلاس های خصوصی را زیر نظر خود دومبل گذارنده است
ویرایشنقل قول:
6- یه عده ساکت بودند...مثل آنی مونی که واقعا برای من عجیب بودم!!بچم کاشان بهش نساخته بود!!
ماااااا
..باب این بشر فاصله ی در تا تپه و همچنین فاصله ی تپه تا بوف رو فک زد.من احساس میکنم هری عزیز(معروف به همون قبلیا) چند ماهی کابوس آناکین مونتاگ ببینه.یه لحظه این پرده ی گوش هری پاتر رو رها نکرد.
و من باز هم در کمال پررویی میگویم که:
حرفی نمانده باقی،سکوت حرف آخر...
[url=http://www.jadoogaran.org//images/pictures/ketabe-Rael.zip]الوهیم مرا به