هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۳:۳۱ چهارشنبه ۲۶ دی ۱۳۸۶
#32

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۰۳:۴۴ پنجشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6959
آفلاین
بررسی پست شماره 60 خانه ریدل آمیکوس کرو:

نقل قول:
کم کم آمیکوس کرو هم وارد صحنه می شه ، اون که یکی از موزی ترین مرگخوارای لرده با موزیگری و زیرکیی که داره از این قضایای مشکوک سر در میاره و میره پیش آنی مونی و بارتی .


دو اشتباه در شروع پستتون مرتکب شدین.اولیش اینه که وسط ماجرا به صورت بی ربطی خودتونو واردکردین.اشتباه دوم اینه که به جای اینکه اجازه بدین خواننده با حرفها و کارهای آمیکوس به شخصیتش پی ببره خودتون شخصیتتونو توضیح دادین.(اونم با غلط املایی.موذی درسته).اینکه چطوری از قضایا سر در میاره هم یه مشکل دیگه اس.بهتر بود حالا که خودتونو وارد کردین به این قضیه میپرداختین که چطوری آمیکوس از قضایا سر در میاره و اینطوری آمیکوس رو به داستان ربط میدادین.

در مورد غلطهای املایی کمی بیشتر دقت کنین...خیط- موذی.

شکلکهایی که زده شده بیشتر جاها ربطی به حالت فرد نداره و بهتر بود زده نمیشد.یا شکلک مناسبتری زده میشد.

پاراگراف بندی اشکال داره.بهتره دیالوگها رو از توضیحات دیگه جدا کنین که خواننده سر در گم نشه.

نقل قول:
به این که رو همشون یه طلسم بی هوشی و بعدش هم یه دونه فراموشی اجرا کنیم و د رحالی که بیهوش هستن یه جوری انگشر لرد و از شکمشون بیاریم بیرون. فکر میکنم این بهترین و عاقلانه ترین راه تو این موقعیت باشه. آنی مونی و آمیکوس: پس بزنیم بریم. و آمیکوس گفت : که پیشنهاد من در مورد مرلینگاه رو هم با هاش قاطی کنیم،خیلی بهتر می شه. پس اینگونه شد که رفتن برن بزنن همه رو بی هوش کنن.

آخر پستتونو بیش از حد توضیح دادین.با اینحال هنوز مبهمه.این توضیحات پراکنده کار نفر بعدی رو که میخواد پست شما رو ادامه بده سخت میکنه.بهتر بود واضحتر و کوتاهتر منظورتونو بیان میکردین.
-------------------------------------------
بررسی پست شماره 72 خانه ریدل آمیکوس کرو:

مشکل پاراگراف بندی همچنان وجود داره و باعث شده نوشته ها توهم بره و چشمو خسته کنه و پست نامرتب به نظر برسه.

نقل قول:
دامبلدور وارد می شه و با این حالت میپرسه: _چیکار میکنی؟

اینجا لازم نیست از کلمه با این حالت استفاده کنین.زدن شکلک به تنهایی حالت فرد رو میرسونه.استفاده از عبارت با این حالت غیر ضروری و اضافی بود.

نقل قول:
جرقه ای در ذهن پرسی زده شد البته بعد مس سابیدن ابزار اون اتاق.

اینجا نفهمیدم اشتباه تایپی وجود داره یا من منظورتونو متوجه نشدم.این جمله برای من نامفهوم بود.

در بعضی از قسمتها عجله شما در تایپ کاملا واضحه.مثلا:
نقل قول:
از پرسی صحرا به بلیز جنگل ، پرسی صرا به گوشم _ بلیز صحرا صحبت میکنه چیه

بالاخره بلیز جنگل یا بلیز صحرا؟
نقل قول:
پرسی شروع کردن به باز کردن جعبه اما اون قفل شده بود.

نقل قول:
بابای همطونو میارم جلو چشاتون.

موقع تایپ کمی بیشتر دقت کنین و بعد از ارسال یک بار دیگه بخونین.
در قسمت آخر پست پیشنهاد پرسی زیادی غیر منطقی بود.مرگخوارا و لردنمیتونن بریزن تو محفل.اگه میتونستن که میریختن همه رو میکشتن خیال هممون راحت میشد.البته اینو میشه گذاشت به حساب آیکیو بودن پرسی.امیدوارم نفر بعدی منطقی ادامه بده.
قسمتهای طنز این پستتون جالبتر و پخته تر از پست قبلیه.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۹:۳۷ سه شنبه ۲۵ دی ۱۳۸۶
#31

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۰۳:۴۴ پنجشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6959
آفلاین
نقد پست شماره 108 کافه تفریحات سیاه لودو بگمن.

اولین موردی که در پست شما جلب توجه میکنه توصیف زیبا و دقیق صحنه هاست.طوری که صحنه کاملا در ذهن شکل میگیره و میشه دقیقا تصورش کرد:
نقل قول:
در بك گراند روشن ِدر كه نور هاي زرد و سفيد ازش متراوش ميشه، مشتي ريش و پشم ظهور پيدا ميكنه كه به نظر ميرسه آدمي نيز به آنها آويزان است!

نقل قول:
تمامي محفلي ها در حالي كه طناب پيچ گشته اند؛ كنار ديوار ِآجري ِانتهاي حياط به صف شده اند.
آفتاب مستقيمآ از روبرو بر چهره ي آنان ميتابد و آنها براي ديدن بهتر ِمرگخواران كه مقابلشان ايستاده اند چشمان خود را تنگيده اند.


ظاهرا به شکلک چکش و علامت تعجب اعتیاد دارین که بهتره ترکش کنین.(تشریف بیارین خودم ترکتون میدم ).تکرار شکلکها و علامتها کمی پستتونو شلوغ کرده.

ارباب از صحنه های شکنجه بسیار لذت برد.کلا یکی از مواردیکه پست یک مرگخوارو از اعضای عادی و معمولی وبوق متمایزمیکنه وجود شکنجه و تحقیر و آزار و اذیته.

پستتونو خیلی خوب تموم کردین.نفر بعدی دقیقا میدونه باید چی بنویسه(شکنجه دامبل).یکی از رایج ترین راههای شهید کردن سوژه بد تموم کردن پسته.طوری که نفر بعدی نتونه ادامه بده و در نتیجه سوژه شهید بشه.

نقل قول:
بعد ولدي دستي به ريش ِنقره فام دامبل - كه اكنون در آغوش ِولدي جاي داره و معصومانه، همچون طفلي شيرخوار تو چشمهاي ولدي نگاه ميكنه - ميكشه


طفلک ولدی به اون لاغری دامبل هگرید مانند رو چطوری در آغوش گرفته؟ضمنا این حرکات خطرناکه.شما اجازه نداریدحیثیت و معصومیت اربابتونو به خطر بندازین.

یه جا توضیحاتتون محاوره ایه و یه جا نیست. اشکالی نداره پست طنزمحاوره ای نوشته بشه ولی در کل پست باید یکدست باشه:

نقل قول:
درب سالن ِمحل تجمع ملت مرگخوار و محفلي ِدربند به شكلي سهمگين به ديوار كوفته ميشه!

نقل قول:
به علت ضربه ي محكم در، لوستر كنده شده و بر فرق سر وي "گرومپي" نواخته ميشود!


قسمت مربوط به خنده ایگور خیلی بامزه بود.

مشکل دیگه ای وجود نداره.پستتون خیلی بامزه سرگرم کننده و جالبه.ارباب از شما رضایت داره.

موفق باشید.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۳:۳۱ دوشنبه ۲۴ دی ۱۳۸۶
#30

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
نقد پست شماره 111 کافه تفریحات سیاه ! دابی


1- رعایت پاراگراف بندی مناسب تر و فاصله مناسب بین خطوط میتونست پستت رو زیبا تر کنه ، نوشته هر چقدر خوب باشه ، چهره مناسب میتونه بد جلوش بده و همینطور بالعکس ، یعنی یه پست با محتوای نامناسب و در عین حال چهره و پاراگراف بندی نامناسب ، میتونه جای یه پست خوب رو بگیره ؛ البته این سبک طنزی که نوشته چهره نا مرتب میطلبه ، هر چند فاصله بین خطوط رعایتش بهتره !


2- نوشتی :
نقل قول:
بيب بيب!!
محفلي ها:هوراااا
_بيب بيب!!!
_هورااا



و مجددا از بولد کردن نوشته برای نشون دادن اماکن مختلف ( اما از اون طرف ، چند دقيقه بعد خانه ريدل ها ) استفاده کردی ؛ بولد کردن نوشته برای نشون دادن زمان و یا مکان بیشتر مورد استفاده قرار میگیره ، و برای سایر موارد بهتره که از کج نویسی یا نوشتن با فونت متفاوت استفاده کنی ، تا توی ذهن خواننده سر در گمی بوجود نیاد که اینجا منظورت چی بوده !
مثلا پایین تر نوشتی ، صحنه اسلوموشن میشه ، میتونستی با کج کردن فونت این رو نشون بدی تا بیشتر به چشم خواننده بیاد .


3- استفاده از شکلک یکی از ارکان روح و جلوه دادن به پسته ؛ ولی استفاده نامناسب میتونه باعث بشه که پست حالت خسته کننده و مسخره ای داشته باشه ... از شکلک خوب استفاده کردی ، ولی مثلا میتونی به جای استفاده از شکلک موذیانه ( آبی رنگ ) از شکلک های مناسب دیگه ای استفاده کنی که دقیقا حالتی که توی ذهنت بود رو به خواننده منتقل کنی ، در واقع با یک شکلک مناسب ، توصیف حالات کنی.



پست خوبی بود ، طنز به جا و مناسبی داشت ؛ بعضی جاها اغراق داشتی و بعضی جاها رو میتونستی بهتر بپرورونی و بیشتر روش کار کنی .

مثلا به جای : نقل قول:
ناگهان اسمون سياه ميشه اسنيپ بالا رو نگاه ميكنه و ميبينه كه جسم پشمالويي در ابعاد شهاب سنگ در حال سقوط روي اونه.


میتونستی بنویسی : ناگهان لکه سیاه رنگ نسبتا بزرگی که متعلق به جسم پشمالویی در ابعاد شهاب سنگ هست ، محوطه خانه ریدل رو در بر میگیره و لحظه به لحظه بزرگتر میشه ، گویا در حال سقوط روی اونه !


در کل پست خوبی بود و با دقت بیشتر میتونی خیلی بهترش کنی .


ویرایش شده توسط پرسی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۶/۱۰/۲۴ ۱۳:۳۳:۴۹

چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۶:۲۹ یکشنبه ۲۳ دی ۱۳۸۶
#29

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
نقد پست شماره 106 کافه تفریحات سیاه ! سارا اوانز

نقد کوتاهی میکنم پستت رو !


1- موردی که دقت نداری بهش این هست که ، درسته که جنگ و بحث و کل کل بین مرگخوارا و محفلی ها هست این پست ، ولی قرار نیست چون عضو محفل هستی ، خیلی راحت همه چیزو از بین ببری . در واقع الان هر پستی که توی خانه ریدل میزنی ، همه اتفاقاتی که توی 10 تا پست قبلش بوده رو راحت از بین میبری ! در واقع ، توی پستت واقعیت پردازی وجود نداره !

زیبایی پست در جنگ های محفل و مرگخواران در اینه که داستان رو کم کم جلو ببری و به موارد ریز و درشت بپردازی ، و گرنه چه نیازی به این همه پست زدن هست ، میتونی راحت بنویسی :

شترق !
دود سیاهی همه جا را فرا گرفت ، لحظات کوتاهی سپری شد و اکنون که گرد و غبار پراکنده در هوا با آرامش خاصی روی زمین زمخت خانه ریدل جا خوش میکرد ، اعضای محفل ققنوس با اتفاق عجیبی مواجه شدند . دیگر خبری از مرگخواران عصبانی و چوبدستی به دستی که لحظاتی پیش آنها را با خشونت تهدید به مرگ میکردند نبود ؛ در واقع حالا جنازه ای بیش نبودند !!

خیلی راحت توی چند خط میتونی همه چیز رو از بین ببری ، ولی زیبایی این جنگ ها و پست ها به اینه که هر دو گروه به اشتباهات و نکات خنده دار و بی مزه و ... خودشون بپردازن ، خودشون رو دست کم بگیرن ، یه جایی خیلی خشن و موذی به نظر برسن و جای دیگه یه گروه خنگ و ساده لوح باشن ، سر دسته خودشون رو مسخره کنن و خیلی کار های دیگه که میتونه باعث جذابیت نوشته ها بشه و دیگران رو ترغیب کنه که بنویسن و بیشتر اون سوژه رو پرورش بدن ؛ اگر قرار باشه که هر کس فقط به برتری و پیروزی خودش بپردازه که اصلا نیازی به جنگ نیست ، میشه راحت توی یه پست رول توی هر تاپیکی ، طی یه اقدام باورنکردنی و مسخره مرگخوارا بشن برترین گروه و یا بالعکس .




2- مورد دوم چهره پست هست ... چهره پست یکی از مهمترین ارکان هر پست بالاخص پست رول هست . به طوری که میتونه باعث بشه پستی با 100 خط و چهره مناسب رو همه بخونن ولی پستی با 5 خط و چهره در هم رو هیچ کس حوصله خوندنش رو نداشته باشه .

مثلا برای دیالوگ افراد ناشناس یا افرادی که نمیخوای خواننده متوجه بشه کی هستن میتونی از ( - ) قبل از دیالوگ استفاده کنی ؛ و برای افرادی که خواننده میشناستشون و یا میخوای که بشناسه میتونی اسم گوینده رو به علاوه ( : ) در مقابلش بنویسی .


مثلا میخوای خواننده نفهمه کی گفته این دیالوگ رو مینویسی :
- خیلی احمقی ... میدونستم که نمیتونم بهت اعتماد کنم !


جای دیگه که میخوای خواننده رو بیاری ، باید بنویسی :
پرسی فریاد زد : احمق ! نه مثله اینکه خودم احمق ترم که به توی احمق تر اعتماد کردم ! هوووم ؟ ... کی احمق تر شد اینجا ؟

و اینطوری که نوشتی جالب نیست :
نقل قول:
بليز ناگهان بلند گفت :
_ صبر كنيد... خودم مي خوام افتخار اين رو داشته باشم كه توي ماشين لباسشوئي پرتش كنم! بريد كنار!


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲:۴۶ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
#28

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۰۳:۴۴ پنجشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6959
آفلاین
نقد پست شماره 62 خانه ریدل پرسی ویزلی

پرسی عزیز

پستتون کاملا مطابق جو تاپیک و سرگرم کننده بود.اشکال کلی نداشت برای همین به جزئیات اشاره میکنم.

در بعضی از جمله ها به نظر میرسه که توصیفاتتون بیشتر از حد لزومه.لازم نیست همه حالتها رو تک به تک توصیف کنین.مثلا:
نقل قول:
بدنش لرزش خفیفی میکنه و با ناراحتی از زمین جدا میشه ، سرش سنگین هست و تک تک اعضای بدنش از درد به خودشون میپیچن ؛ بارتی صداش میکنه و با رنج و عذاب خودش رو به سوی دیگه میکشه


گاهی توصیف حالتها جمله رو اونقدر طولانی کرده که خواننده ممکنه با خوندن اونا معنی اصلی جمله رو گم کنه.مثلا :
نقل قول:
آناکین بدون توجه به بدن های بی فعالیت مرگخواران که با بی حوصلگی روی هم ! افتادن و بدون داشتن ذره ای احساس گناه ، با چهره ای مشتاق و سراسر از هیجان به بارتی چشم دوخته ؛ با خوشحالی میگه ...



اگه کمی از این توصیفات (و گاهی دیالوگهای غیر ضروری)کمتر بشه پستتون خلاصه تر و کوتاهتر و طبیعتا خواننده برای خوندنش بیشتر ترغیب میشه.مخصوصا با پاراگراف بندی و فاصله هایی که گذاشتین.در این نوع پاراگراف بندی با اینکه پستتون خیلی طولانی تر به نظرمیرسه ازشلوغ شدن پست و درهم رفتن نوشته ها جلوگیری کرده و باعث شده خواننده با خوندنش خسته نشه.

ایده آناکین برای به هوش آوردن پرسی و پرسیدن از اون و دوباره بیهوش کردنش از قسمتهای جالب پست بود.

شکلکها درست و در جای مناسب استفاده شده و این به زیبایی پست کمک زیادی کرده.

از علائم نگارشی خیلی خوب و بجا استفاده کردین.حتی اگه بعضی جمله ها کمی اشکال هم داشته باشه منظورتون به خوبی به خواننده منتقل میشه.

سوژه رو خوب حفظ کردین و خوب پیش بردین.موضوعی رو که در پست خودتون شروع کرده بودین(جراحی بلیز)در همون پست تموم کردین و این دست نفر بعدی رو باز میذاره. نفر بعدی میتونه هر کدوم از مرگخوارا رو انتخاب کنه و هر طور مایله ادامه بده.

درزیر سایه علامت شوم موفق باشید.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۹:۲۱ چهارشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۶
#27

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۰۳:۴۴ پنجشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6959
آفلاین
پست شماره 85 گورستان ریدلها باب آگدن

باب عزیز

پست شما مثل همیشه شروع خوبی داشت.طوری که خواننده رو کنجکاو میکرد که بفهمه چه کسی و به چه علتی داره شکنجه میشه.

موضوع تکراری ولی طرز بیانتون جدید و زیبابود.
مهمترین اشکال پست شما اشکالات نگارشیه.اگه این اشکالات جزئی باشه میشه از اونا گذشت کرد ولی اشکالات نگارشی شما در بعضی جاها جدیت پستو کاملا از بین برده.مثلا به بعضی از این موارد اشاره میکنم:

نقل قول:
دور تا دورش را چهرهایی تیره بر گرفته بودندبعضی با حس افسوس و بعضی با خشم به وی چشم اندوخته بودند.

دورتادورش را چهره هایی تیره فراگرفته بودند.بعضی با افسوس و بعضی با خشم به وی چشم دوخته بودند.
این جور اشکالات اگه تایپی باشه اشکالی نداره(با اینحال بهتره بعد از فرستادن یکبار خونده و ویرایش بشه.مخصوصا در پست جدی.) ولی اگه نگارشی باشه بهتره بیشتر دقت کنید چون جدیت پستو کم میکنه.

نقل قول:
لرد هنوز نیز به وی چشم دوخته بود

لرد نیز هنوز به وی چشم دوخته بود.
به نظر میاد کمی در تایپ عجله کردین.

نیمه دوم پستتون خیلی کمتر از این اشکالات داشت و خوب پیش رفته بود.من پست قبلی شما رو هم نقد کرده بودم و در اون پست به چنین مواردی برخورد نکرده بودم.برای همین ایرادهای این پستو به حساب عجله یا بی دقتی در تایپ میذارم.اگه از این موارد صرفنظر کنیم پستتون جذاب و روان و خالی از توصیفات اضافی بود.

نقل قول:
باید به لرد نشان میداد که توانایش را داشت.باید به لرد میگفت که مرگخوار لایقیست.

مشخص نشد باب برای چی داشت شکنجه میشد ولی با توجه به این قسمت میشه فکر کرد که علتش فقط سنجش مقاومت باب بوده.

شما صحنه ها و حالتها رو خیلی خوب توصیف میکنین.مثلا:

نقل قول:
درد تمام وجودش را فرا گرفت.مثل ماری که بر روی زمین میخزید بر روی زمین افتاد و به خود پیچید.درد تنها چیزی بود که احساس میکرد و فریادهایش تنها صدایی که میشنید.
دوباره درد.دوباره احساس نامیدی.ولی اینبار دیگر از هم نپاشید.باید مقاومت میکرد.باید سعی میکرد که بر دردش غلبه کند.باید باید...


موفق باشید.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۲:۳۰ شنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۶
#26

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۰۳:۴۴ پنجشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6959
آفلاین
نقد پست شماره 81 گورستان ریدلها باب اگدن:

پستتون خوب شروع شده.توصیف مکان و زمان و شرایط باعث میشه حال و هوای ترسناک گورستان به خواننده منتقل بشه.البته بهتر بود این قسمت رو به این صورت جابجا میکردین:

گورستان بیشتر از هر زمان دیگری تنها و تاریک,خاموش و خالی بجای مانده بود. ماه تنها نوری بود که آن مکان شیطانی را روشن میکرد.

اینجوری ابهام کمی که وجود داره(کدام مکان شیطانی؟)از بین میره.

نقل قول:
ناگهان در کنج تاریکی,در کنار درختی صدایی و بعد مردی پدیدار شد.

صدا پدیدار نمیشه.صدا به گوش میرسه:ناگهان در کنج تاریکی درکنار درختی صدایی به گوش رسید و بعد مردی پدیدار شد.

نقل قول:
نقاب دار اول کیسه ای را با خود میکشید.هر از چند گاهی جیغ خفیفی از ان کیسه شنیده میشد ولی بعد از لگدی در دران کیسه خفه میشد. لرد با چوبش کیسه را احضار کرد.کیسه آرام به پیش پای لرد و بعد به زمین انداخته شد.لرد با دستانش در کیسه را باز کرد.داخل کیسه پسری طناب پیچی شده بود.لرد با چشمانش به پسر و بعد به مرگخوارانش نگاه کرد و گفت:

کلمه کیسه بیش از حد لزوم تکرار شده.میتونست به این صورت نوشته بشه:
نقاب دار اول کیسه ای را با خود میکشید که هر از چند گاهی صدای جیغ خفیفی از آن شنیده و با لگدی دوباره خفه میشد.
لرد با چوبش(یا با وردی)کیسه را احضار کرد.پس از اینکه کیسه آرام پیش پای لرد به زمین افتاد لرددر آنرا باز کرد.داخلش پسری طناب پیچی شده بود.لرد به پسر و بعد به مرگخوارانش نگاه کرد و گفت:

استفاده از کلمه های با دستانش و با چشمانش هم به نظر من اضافی بود و بهتر بود حذف میشد.

نقل قول:
گفت: دیگه هیچی نمیتونه نجاتش بده.حتی مادرش.وبعد با صدای بلند خندید.

برای زیبایی بیشتر پست بهتره دیالوگهاتونو از بقیه متن جدا کنید و نشانه ای بذارین که مشخص بشه این دیالوگه.مثلا:

و گفت:
-دیگه هیچی نمیتونه نجاتش بده.حتی مادرش.
و بعد با صدای بلند خندید.

نقل قول:
چند ساعت دیگر تو هم همچون پدرم در همین قبر به خاک سپرده خواهی شد ولی قبل از آن چیزیست که تو به من خواهی داد.

تا جندساعت دیگر تو هم همچون پدرم در همین قبر به خاک سپرده خواهی شد.ولی قبل ازآن چیزی وجود دارد که باید به من بدهی.(یا به من خواهی داد.)

بعضی جمله هاتون قشنگ بود ولی بعضی جاها فقط یک کلمه میتونست خرابش کنه.مثل جمله بالایی که ویرایشش کردم.اگه کمی بیشتربه این نکته های ریز توجه کنین زیبایی پستتون بیشتر میشه.

نکات مثبت پستتون هم زیاد بود:
دیالوگها بجا و مناسب با شخصیت افراد و خیلی خوب نوشته شده.طول پست مناسب بود و عدم استفاده از شکلک جدیت پستتونو بیشتر کرده بود.توصیفات مکانها رو خوب انجام داده بودید.با وجود اینکه موضوع تازه و خاصی رو انتخاب نکرده بودین پستتون هیجانشو تا آخر حفظ کرد و باعث شدخوانننده به خوندن ادامه پست ترغیب بشه.پایان پست هم مثل شروعش زیبا و جالب بود.

موفق باشید.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۳:۰۰ چهارشنبه ۷ آذر ۱۳۸۶
#25

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۰۳:۴۴ پنجشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6959
آفلاین
نقد پست شماره 14 بحبوحه ای درسیاهی پرسی ویزلی

اولا اسم این تاپیک اشتباهه.بحبوحه به معنای وسط و درمیانه.و بحبوحه ای درسیاهی معنی نمیده.

نقد پست:

پرسی عزیز
کلا پست زیبایی بود.حتی من که زیاد طرفدار پستهای جدی نیستم از خوندنش لذت بردم.توصیفات زیبا و بجاییی بکار برده بودی.پستت قشنگ شروع شده.توصیفاتت بعضی جاها اشکالات کوچکی داشت که بهتره در پستهای جدی بیشتر رعایت بشه.

نقل قول:
باد چنگ می انداخت و تنها خواسته اش این بود که زمین را از جا بکند ، درختان پوسیده و کهن به جان یکدیگر افتاده بودند.


بهتر بود اشاره میکردی که درختان در اثر وزش باد به جان یکدیگر افتاده بودند.مثلا این دو جمله میتونست اینجوری در هم ادغام بشه:
بادبر درختان پوسیده و کهن چنگ زده و آنها را به جان یکدیگر می انداخت.گویی تنها خواسته اش این بود که زمین را(یا آنها را) از جا بکند.

نقل قول:
برق کماکان در حال کشیدن نقشه مورد نظرش روی آسمان بود و مادامی که ایده اش درست از آب در نمی آمدناراحتی خود را با رعد نمایان میکرد .

این قسمت واقعا زیبا بود.البته من یک جابجایی کوچیک بین کلمات ناراحتی و رعد انجام دادم.

نقل قول:
دو جادوگر ردا سیاه و چوبدستی به دست ، ماندانگاس فلچر را به اعماق جنگل می بردند.

بکار بردن کلمه ردا سیاه زیاد جالب نبود.بهتر بود این عبارت نوشته میشد:دو جادوگر سیاهپوش...یا دو جادوگر با رداهای سیاه.

نقل قول:
چوبدستی ای که اندازه گردنش بود


لازم نبود اندازه چوب دستی گفته بشه.چون این روش وقتی به کار میره که اندازه اون شیء بطور غیر عادی بزرگ یا کوچیک باشه.در اینجا اندازه چوب دستی عجیب نبوده.و ضمنا اندازه چوب دستی ربطی به کارایی اون نداره ودلیلی برای ترس از اون وجود نداشته.

نقل قول:
پرسی ویزلی از او کینه ای عمیق و نفرت انگیز در دل داشت.

کینه نمیتونه نفرت انگیز باشه.کینه نفرت انگیز معنیش کینه ای که باعث نفرت میشه نیست.صفت عمیق کاملا مناسب و بجا و کافی بود.نفرت میتونست در کنار کینه بکار برده بشه:کینه و نفرتی عمیق.

نقل قول:
« فقط به خاطر لرد سیاه ... شک نکن که فقط به خاطر لرد سیاه بود که حاضر نشدم چوبدستی رو به زحمت بندازم و یه باریکه پرتوی سبز رنگه مامانیش رو به خاطر تو حروم کنم ... حیف که میخوایم جای اون احمقه ابله رو پیدا کنیم و گرنه اصلا علاقه ای به این ندارم که کودنی مثل تو رو دنبال خودمون این ور و اون ور بکشیم ... حیف ! حیف که این آخرین باری هست که کسی رو لو میدی !! »


نفرت پرسی با حرفهای پر از نیش و کنایه و لحن تمسخر آمیزش کاملا مناسب و خوب نشون داده شده.

نقل قول:
با صدای خش دار و کشداری ماندانگاس را مورد خطاب قرار داد.


صدای خش دار درسته ولی به نظر من صدا نمیتونه کش دار باشه.این لحنه که کش دار میشه.بهتر بود مینوشتین لحن کش دار.

نقل قول:
دقایقی که گویا به ساعت ها می انجامید از کلبه خارج شدند .


اینطوری فکر کنم بهتر بشه:دقایقی که گویا سپری شدنشان ساعتها به طول می انجامید.

نقل قول:
جادوگری که نامش بلیز بود ، سری تکان داد و با حرکت ملایم چوبدستی اش درب اتاق را در هم کوبید و وارد کلبه شدند ... دقایقی که گویا به ساعت ها می انجامید از کلبه خارج شدند ... ماندان نه ! این بار کسی که در تیر رس چوبدستی پرسی بود ، آلبوس دامبلدور بود ... قدرتمند ترین جادوگر قرن !


این پاراگراف کمی مبهم بود.با توجه به اینکه نقطه اوج پست همینجاست بهتر بود کمی بیشتر بهش پرداخته میشد.

نقل قول:
باد با زوزه های دردناکش درب کوچک تک پنجره چوبی کلبه را در هم کوبید ، موهای موج دار ماندانگاس در رژه باد میرقصیدند و چشمان نیمه بازش گرد و غباری که از پنجره وارد کلبه میشد را رویت میکرد و دهان بازش نشان از اعتراض بود ، شاید اعتراض به آخرین تهدید های سرد و خشک پرسی ... جسم بی ارزشش روی کف پوش اتاق بی حرکت مانده بود و روحش در دنیایی دیگر سیر میکرد ... او مرده بود !

این قسمت هم جالب بود..مرگ ماندانگاس خیلی خوب توصیف شد.

علاوه بر توصیفات زیبا نکات مثبت زیادی به چشم میخورد.

هدف دو مرگخوار تا آخر پست لو نرفت و این جالب و هیجان انگیز بود.
نفرت مرگخوارها به خوبی احساس وبه خواننده منتقل میشد.
فضاسازی یکی از مهمترین بخشهای پست جدی به شمار میره که این نکته در پست شما به خوبی رعایت شده بود.با توضیحاتتون درباره وزش بادو رعد و برق فضای وهم آور جنگل رو کاملا میشد حس کرد.

موفق باشید.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۸۶/۹/۷ ۱۳:۱۲:۲۲



Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۰:۵۳ یکشنبه ۴ آذر ۱۳۸۶
#24

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۰۳:۴۴ پنجشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6959
آفلاین
پست شماره 498 شکنجه گاه و198 کافه محفل ققنوس
زننده پست:یاکسلی
------------------------------------------------
با خوندن هر دو پست یاکسلی درکافه محفل ققنوس و شکنجه گاه متوجه نکته های اساسی شدم که رعایت نشده بود.

1-در تاپیک کافه محفل ققنوس پست شما ربطی به پست قبلی نداشت.علتشو متوجه نشدم.انگار اصلا متوجه ماجرا نشده بودین.درحالیکه در شکنجه گاه این مشکل وجود نداشت.مهمترین اصل در تاپیکهای رول ادامه دادن پست قبلیه که باید رعایت بشه.من خلاصه ها روبرای همین میذارم که زیاد وقتتون برای خوندن بیست تاپست گرفته نشه.

2-شخصیت افرادو اصلا در نظر نگرفتین.در شکنجه گاه یاکسلی طوری با لرد صحبت میکنه که انگار دوست چندین و چند سالشه.حتی اونو ولدی خطاب میکنه که این امکان نداره.باید در نوشتن دیالوگها حتما اونا رو طبق شخصیت افراد بنویسین.لرد نه با مرگخوارهاش شوخی میکنه نه صمیمی میشه.مرگخوارها میتونن با هم شوخی کنن ولی با لرد نه.

3-بعضی جمله بندیهاتون احتیاج به کمی کار داره.مثلا این مورد:
نقل قول:
یاک با عصبانیت دادی زد که همانند گرز مرلین بر سر همه زد


این جمله کلا از نظر من مناسب نیست ولی به هرحال میتونست به این صورت نوشته بشه:یاکسلی فریادی زد که مانند گرز مرلین بر سر همه فرود آمد.

4-منطق رو در پستتون رعایت کنین.در شکنجه گاه نوشتین:
نقل قول:
ناگهان سارا خودش را آزاد کرد


چطوری آزاد کرد؟سارا طلسم شده بود.چوب دستی هم نداشت.نمیتونست خودشو آزاد کنه.حداقل باید برای آزادیش دلیل منطقی می آوردین.مثلا میتونستین بگین یکی از مرگخوارها موقع خروج اشتباهی چوب دستی سارا رو جا گذاشت و اون موفق شد برش داره و خودشو آزاد کنه.باید کمی بیشتر توضیح میدادین.

5-ازدیالوگها و توضیحات اضافی خودداری کنین.مثل این قسمت در شکنجه گاه:
نقل قول:
یاک با عصبانیت دادی زد که همانند گرز مرلین بر سر همه زد:
-اروم داردم میام برید بیرون....
3 نفر مرگخوار به بیرون رفتند .
-خوب بگین...
یاکسلی: از این بحث ها گذشته ...
لرد: چرا ؟
ایگور :مگه نمیدونین.صبر کنین الان براتون تعریف میکنم


احتیاجی به این همه دیالوگ نبود.یاکسلی متونست مستقیما حرفشو بزنه.اون اصولا نباید جرات میکرد اینطور با کنایه با لرد صحبت کنه.

6-استفاده بیجا از سه نقطه کمی پستتونو شلوغ کرده.مثل این مورد:
نقل قول:
منم دنبال بارتی رفتم ...چوبدستیم مثل همیشه حاضر و اماده بود...دنبالش رفتم.


اینجا نیازی به سه نقطه نیست.نقطه کافی بود.

7-درمورد اشتباهات تایپی و املایی کمی دقت کنین.البته زیاد نبودن.یکیش ابوهت بود که باید بصورت ابهت نوشته میشد.یا واقا که باید بصورت واقعا نوشته میشد.

پستتون نکات مثبت هم داشت.مثلا در فضاسازی زیاده روی نمیکنین.فضاسازی زیاد ممکنه پست رو خسته کننده کنه.نوشتن دیالوگها بصورت جدا هم از نکات خوب پستهای شما بود.پستتون نه خیلی کوتاه بود نه خیلی طولانی.اندازه اش کاملا مناسب بود.استفاده نکردن(یااستفاده کم)از شکلک باعث زیبایی پست شما شده بود. موفق باشید.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۵۱ دوشنبه ۱۸ تیر ۱۳۸۶
#23

پیتر پتی گروold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۹ دوشنبه ۱۱ تیر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۱ شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۶
از اوج!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 58
آفلاین
مکان : دژ مرگ
زننده پست : پیوز
شماره پست : 485
نقد :
اشکالات پست شما :
از شکلک خیلی خیلی زیاد استفاده کرده بودی و در عوض از توصیفات چهره اصلاً استفاده نکرده بودی!
بهتر بود به جای بعضی از شکلک ها که میشه اونها رو به راحتی توصیف کرد از حالات چهره استفاده میکردی!
پستت پارگراف بندی مناسبی نداشت.
سوژه رو خوب پیش نبرده بودی ، و در آخر یکم سوژه قفل شده بود...
در کل پستت جای کار خیلی زیادی داشت و معلوم بود که خیلی سریع نوشتیش.

نکات مثبت پست :
طول پستت بهترین گزینه پستت بود!
خیلی طول پستت مناسب بود و با اینکه سوژه رو خیلی خوب پیش نبرده بودی باز هم تونستی با ظرافت یک سوژه تقریباً جدید رو بدی به نفر بعدی که میخواد پست بزنه

امتیاز : در کل 50 از 100

--------------------------------------------


تصویر کوچک شده
شناسه قدیم من : بورگین







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.