هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: ستاد مرکزي حذب ليبرات دموکرات جادوگرياليستي
پیام زده شده در: ۷:۱۸ چهارشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۸۷

کارآگاه ققنوس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۲۶ سه شنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۷:۴۳:۱۴ شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲
از در کنار دمبول
گروه:
کاربران عضو
پیام: 911
آفلاین
1-از تاريخچه ي حذب چه ميدانيد؟

تازه وارده ام زیاد نمی دانم...اما قول می دم تحقیق کنم...

2-آيا ميدانيد تنها حذب است كه ميماند و نه چيز ديگر؟ نمی دونستم...ولی سعی می کنم بدونم...کمکم کنید...

3-آيا مديران در برابره حذب ميتوانند كاري از پيش برند؟ توضيح دهيد!
فکر می کنم همونطور که بارتی گفت با منوی مدیریت...البته ما نویسنده ایم و اونا نیستن قلم نوشته برنده تره!!مخصوصا اگه بی ناموسی و جنجالی باشه

4-شما كدام يك را ميپرستيد؟
الف)آفتابه مرلين
ب)ريش سرژ
ج)جوراب @(ما به جوراب با بوی شیرموز علاقه داریم)
د)بچه سيفيد و تپل همسايه ي ما
ه)زندگي در قروين در جوار برادر حميد
و)گزينه الف و نون (نون و پنير و سبزي)
ز)برو بچه ... برو با همسنه خودت بيست سوالي بازي كن

اگه تایید نشیم میشه دوباره امتحان بدیم؟!


[size=large][color=FF0099]كتاب خاطرات من از ققنوس:[/colo


Re: ستاد مرکزي حذب ليبرات دموکرات جادوگرياليستي
پیام زده شده در: ۱۵:۰۸ دوشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۸۷

باب آگدنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۸ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۸:۳۹ جمعه ۱۳ آبان ۱۳۹۰
از گروه همیشه پیروز گریفیندور
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 527
آفلاین
قلم را در خورشت قورمه سبزی فرو کرده و مینویسم.

بنام اهورا حذبا
مردمک ها،جادورگان، ساحرها وجک و جانوران.
مینویسم برای شما عزیزان که چشم های خود را بسته اید و سرتان را زیر بالشتک گلگلیتان گذاشته اید تا چیزی را نشنوید.
حقیقت را مینویسم که حال در این دریای آبی جادوگران،یافتنی نیست یا اگر هم این مروارید را بیابی غرق خواهی شد.

قبل از خواندن این نامه ابتدا کارهای لازمه از قبیل غذا خوردن،خفتیدن نوشیدن(از نوع آسلامی) و از همه مهم تر دردودل کردن با مرلین در مرلینگاه را انجام نموده و بعد بخوانید،یا اگر کور تشریف میدارید کس دیگری آن را برایتان بخواند.

هنوز دانید که حذب چیست و حذبیان کیستند؟
دانید که چکارها کرده و چه چیز ها نوشته ایند؟
بروید و تک تک سوراخها و سخرهای این دریا که به بزرگی اقیانوس و به رنگ آسمان است را بگردید.از تمامی ماهیان و آبشش داران این دریا بپرسید.بجز ماهیان کوچک و تازه به دریا و دنیا،همگان خواهند گفت که کوسها و نهنگان این دریا کیان میباشند.
همگان گویند و یا اگر هم نگویند دانند که چه کسانی آب این دریا را زلال و رنگ این دریا را نیل گون نمودند.
کسانی که از رود حذب ریشه میگیرند و زیر آبشار اهورا حذبا شنا کردن را آموختند.

با اینکه چندی از سران و عزیزان حذب اسیر دست سرنوشت و تور ماهیگیران شدند،ولی باز نباید از پرورش کوسه و هنرمندان دست انداخت. وحال نیز من،این ماهی تازه به آب آمده ام تا شنا کردن را در این جا زیر سایه اهورا حذبا بیاموزم.

باشد که تایید گردد.



-آيا ميدانيد تنها حذب است كه ميماند و نه چيز ديگر؟
آفتابه مرلین نیز میماند.
3-آيا مديران در برابره حذب ميتوانند كاري از پيش برند؟ توضيح دهيد!
خیر.حذبی که حسابش پاک است چه نیاز به خاک و گردگیریست؟
4-شما كدام يك را ميپرستيد؟
الف)آفتابه مرلين
ب)ريش سرژ
ج)جوراب
د)بچه سيفيد و تپل همسايه ي ما
ه)زندگي در قروين در جوار برادر حميد
و)گزينه الف و نون (نون و پنير و سبزي)
ز)برو بچه ... برو با همسنه خودت بيست سوالي بازي كن

همانا بنده گزینه ژ را انتخاب مینمایم.

باشد که تایید گردد




Re: ستاد مرکزي حذب ليبرات دموکرات جادوگرياليستي
پیام زده شده در: ۱۳:۴۲ دوشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۸۷

الیور وود قدیم


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۰ دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۴۱ یکشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۴
از دور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 321
آفلاین
1-از تاريخچه ي حذب چه ميدانيد؟ خیلی چیزها! مثلا اینکه نحوه رو خیلی دوست می داره! علی الخصوص منو مدیریت !

2-آيا ميدانيد تنها حذب است كه ميماند و نه چيز ديگر؟ نه!

3-آيا مديران در برابره حذب ميتوانند كاري از پيش برند؟ توضيح دهيد!
حذب توی دهن مدیران می زند!

4-شما كدام يك را ميپرستيد؟
الف)آفتابه مرلين
ب)ريش سرژ
ج)جوراب
د)بچه سيفيد و تپل همسايه ي ما
ه)زندگي در قروين در جوار برادر حميد
و)گزينه الف و نون (نون و پنير و سبزي)
ز)برو بچه ... برو با همسنه خودت بيست سوالي بازي كن

(ز)

* این پست صرفا جهت اطلاع یافتن نویسنده از تعداد پست هاش ارسال شده و ارزش دیگری ندارد!


این روزها که می گذرد
شادم
این روزها که می گذرد
شادم
که می گذرد
این روزها
شادم
که می گذرد...

«قیصر»


Re: ستاد مرکزي حذب ليبرات دموکرات جادوگرياليستي
پیام زده شده در: ۱۹:۳۹ یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۷

آرماندو ديپت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۰۹ چهارشنبه ۸ خرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۲:۰۷ سه شنبه ۱۹ آذر ۱۳۸۷
از من چی میخوای !!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 100
آفلاین
-از تاريخچه ي حذب چه ميدانيد؟ اصلا بنیان گذار حذب من بودم

2-آيا ميدانيد تنها حذب است كه ميماند و نه چيز ديگر؟ شعار هست دروغه

3-آيا مديران در برابره حذب ميتوانند كاري از پيش برند؟ توضيح دهيد!
بله . به قوله بارتی منوی مدیریت !!
4-شما كدام يك را ميپرستيد؟
الف)آفتابه مرلين
ب)ريش سرژ
ج)جوراب
د)بچه سيفيد و تپل همسايه ي ما
ه)زندگي در قروين در جوار برادر حميد
و)گزينه الف و نون (نون و پنير و سبزي)
ز)برو بچه ... برو با همسنه خودت بيست سوالي بازي كن

گزینه (ز)



Re: ستاد مرکزي حذب ليبرات دموکرات جادوگرياليستي
پیام زده شده در: ۱۹:۰۰ یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۷

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۲ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
1-از تاريخچه ي حذب چه ميدانيد؟ هیچی

2-آيا ميدانيد تنها حذب است كه ميماند و نه چيز ديگر؟ خیر

3-آيا مديران در برابره حذب ميتوانند كاري از پيش برند؟ توضيح دهيد! بلی ، منوی مدیریت

4-شما كدام يك را ميپرستيد؟
الف)آفتابه مرلين
ب)ريش سرژ
ج)جوراب
د)بچه سيفيد و تپل همسايه ي ما
ه)زندگي در قزوين در جوار برادر حميد
و)گزينه الف و نون (نون و پنير و سبزي)
ز)برو بچه ... برو با همسنه خودت بيست سوالي بازي كن



ستاد مرکزي حذب ليبرات دموکرات جادوگرياليستي
پیام زده شده در: ۱۶:۰۰ یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۷

ادی ماکایold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۳ یکشنبه ۶ آذر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۲ دوشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۹
از كوچه پشتي عمه مارج اينا !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 536
آفلاین
حذبيان بدانند! حذبيان آگاه باشند!
حذب مدير تعيين ميكند! حذب رول پلينگ را در دستان خود دارد!
سفيد و سياه در خدمت حذبند! بيناموسي و آسلام با هم و يكجا در حذبند!

حذب عضو ميپذيرد!

عضويت در حذب به اسم نيست، به اصالت نيست، به قدرت رول و فعاليت است!

سوالات زير را پاسخ دهيد تا شما نيز يك حذبي باشيد:

1-از تاريخچه ي حذب چه ميدانيد؟

2-آيا ميدانيد تنها حذب است كه ميماند و نه چيز ديگر؟

3-آيا مديران در برابره حذب ميتوانند كاري از پيش برند؟ توضيح دهيد!

4-شما كدام يك را ميپرستيد؟
الف)آفتابه مرلين
ب)ريش سرژ
ج)جوراب
د)بچه سيفيد و تپل همسايه ي ما
ه)زندگي در قروين در جوار برادر حميد
و)گزينه الف و نون (نون و پنير و سبزي)
ز)برو بچه ... برو با همسنه خودت بيست سوالي بازي كن


جي.كي رولينگ نقاش مصري قرن پنجم هجريه


Re: ستاد مرکزي حذب ليبرات دموکرات جادوگرياليستي
پیام زده شده در: ۱۱:۰۹ یکشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۶

گابریل دلاکور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۰۰ سه شنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۶:۳۳ دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۰
از يت نكن! شايدم، اذيت نكن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 708
آفلاین
من نِیدونم چطور باید عضو بشم، با پنجول و چنگ و دندون و کلا هرچی! میخوام عضو شم! واسه اینکه حُسن فعالیتمم ثابت کنم یه پست اینجا میزنم که اگه بده ، خب اولین بارمه!
* این پست در راستای نشان دادن قدرت ما برای بیان حقایقه! *

=====

پاهایش روی میز بود. چشمان سبز رنگش، به ققنوس پرطلایی که در قفسش بود خیره مانده بود. هری پاتر، از روی صندلی خودبلند شد. به سوی قفس ققنوس رفت، دست دراز کرد و به نشانه ی اذیت با انگشت اشاره، دست در بینی ققنوس، تا معده فرو برد!ققنوس، که انگشتان خیانت کار پاتر در معده اش به کند و کاو مشغول بود، اشک ریخت..

هری: پس این لعنتی کجاست؟
ققی همچنان اشک در چشمانش حلقه میزد، فرو میریخت. هری که بسیار وجدان نداشت (!)، همچنان به کندوکاو مشغول بود. دستش تا بازو در دماغ ققنوس و از داخل، تا آخر روده ی او رسیده بود. ( نکته: اندام های داخلی ققنوس در این پست مانند انسان مورد محاسبه قرار گرفته است! ) هری باز با خشونت فریاد کشید:
- پس این منوی مدیریت من کو؟
ققنوس: به جان خودم تو منوی کاربریته!اوناها، زیر پیام شخصیه!
هری:هوممم!

و دستش را با حرکت سریع از ققنوس خارج میکند. به آهستگی، پشت کامپیوتر جادویی مینشیند. هری با چشمان نیمه بازی به صفحه ی کامپیوتر خیره ماند. چارچوب سایت!را دید و لبخند پست و پلیدی زد. سرش به آرامی به سوی ققنوس برگشت!روی منوی مدیریت کلیک کرد..عمل ها، ویژگی ها، ماژول ها، بلاک هاو یه چندتای دیگه را مشاهده کرد و با حرکت دادن موش ِ جادویی (!) خود، روی گزینه ی بلاک کلیک کرد.

ققنوس آه کشید. هری توجه نکرد. ققنوس دوباره آه کشید. هری اصلا توجه نکرد! در اتاق باز شد و مردی وارد اتاق شد. او دستار بو گندوی بو گندویی به سر بسته بود. قیافه اش داد میزد " من کوییرل هستم! " ققنوس در آن فضا، در آن همه آستکبار در حال خفه شدن بود. او به سرعت از روی چوبش که روی آن نشسته بود بلند شد و پر زد. دور سر مدیران گل چرخید و فضله ی حیف خود را روی میز انداخت و برای آخرین بار، بال زد. چرا که تیری از سوی چوبدستی شخصی به جز هری پاتر و کوییرل پرتاب شده بود.. تیری مرموز، که روی آن نوشته بود" این حزبی است! " ققنوس در هوا چرخ خورد.. چرخ خورد و افتاد و مُرد.

ملت: تصویر کوچک شده
نویسنده: خب باو من اصلا هیچی نمیدونم! امیدوارم مورد قبول بوده باشه!
ملت: نبود!

------

خارج از بحث ها، خارج از مرگ!
هری: میخوام این رو تایید کنی. به من لطف داشته!
کوییرل: کیو؟
هری: شناسه ی زیبای آلبوس پرسیوال دامبلدور!
کوییرل: اوهوم! صفحه ی کامپیوتر خیره ماند. چارچوب سایت!را دید و لبخند پست و پلیدی زد. سرش به آرامی به سوی ققنوس برگشت!


[b]دیگه ب


Re: ستاد مرکزي حذب ليبرات دموکرات جادوگرياليستي
پیام زده شده در: ۱۶:۳۸ پنجشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۶

کارآگاه ققنوس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۲۶ سه شنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۷:۴۳:۱۴ شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲
از در کنار دمبول
گروه:
کاربران عضو
پیام: 911
آفلاین
به نام يگانه خداوندگار جادوگران اهورا حذبا
در روزگاري كه قلم حذب در مقابل منوي مديريت شكست خورد
بايد به سبك نيوچرچ نوشت...
بايد از پارادوكس هاي رول نويسي استفاده كرد...
دوره حذب و طنز پايان پذيرفت و اكنون بايد جوري نوشت كه خواننده متوجه نشود چي نوشته اي... يعني :ليبرال واقعي را با خطكش حفظ كنيم و دموكراسي را خاك كنيم
من دوست ندارم به سبك نيوچرچ بنويسم اما چه كنم كه جز اين سبك ديگر سبكي نمانده...
پس مي نويسم اما نه نيو چرچ بلكه به سبك پارادوكس هاي چگوارايي...
روزگاري جوان بودم و خوشحال با دوستان بودم شاد آن روز ها قلم حذب ما كمر هر نامردي رو مي شكست...
دست هاي پشت پرده با اين قلم رو مي شد مبارزان با اين قلم مي نوشتند تا زنده بمانند...
تا نوك دماغ هايشان رو به خاك نمالند و خودشان باشند...
اما قلم حذب جادوگران را خط خطي مي نمود و آن را به صورت مساوي تقسيم نمي كرد...
قلم حذب گستاخ بود خط خطي مي كرد مبارزه مي كرد جوهر مي پاشيد و خيلي هم فضول و افشا گر بود...
اصولا قلمي كه اين طور هست را بايد گرفت و قلمي برداشت كه از مسير خط كش خارج نشود...
بله قلمي از هم قبايلي ها جادوگران را با يك قلم خوب و حرف گوش كن دسته بندي مي كرد...
جادوگران براي همه به يك اندازه!!
چه تقسيماتي شد؟!البته نمي دانم چرا در اين تقسيم ها برادرانم آرشام و ديگر بلاكيون بلفطره ي خطكش بدست يادشان رفت براي خودشان هم سهمي بذارند...
بسيار بسيار بسيار متواضع و فروتن آنقدر كه سهم خودشان را هم براي رسيدن يك سانتيمتر بيشتر به ما گذاشتند و رفتند...
دوستان چرا تقسيم كرديد و رفتيد؟!...مثل پدرم اهورا حذبا كه رفت در تاريخ 12 فرودين به كالين وزير سايت راي ((آري)) داد...اهورا به همراه 98% راي آري داد...
البته در هنگام مرگش من از او پرسيدم اي اهورا حذبا بتركي با اين راي دادنت به اين وزير هاي نا لايق...
گفت من راي دادم باقيش با شما... من نمي دانم در دوره سياه وزارت كالين كه پدرم راي داد نقش ما چيست؟!!...نقش كاربران تازه وارد چيست؟!
حالا دوستان عزيز كه با خطكش سانت به سانت افراد اين سايت رو به حق رساندند چرا نيستند؟!
يعني آن همه ليبراليسم واقعي كه مثل حذب ليبراليسم دروغي نبود ارزش نداشت تا همه ما كاربران به خاطر اينكه آن ها الان بلاكند را حمايت كنيم...
آن همه فداكاري آن همه فعاليت همه فراموش شد؟!نمي دانم چرا ديگر هيچ تقسيم كننده اي نيست و علي ماند و حوضش يا به قولي اسكاور ماند با دستمال هاي جادوييش و طرفداران دستمال...
البته اگر لرد مملي و لرد مملي ها ليبراليسم ها را مي كشتند جايش امپراطور ها و گيلدي هايي از اين دست دموكراسي را زنده نگه مي داشتند...
حال نميدانم كه من با اين سهم زيادي كه تقسيم جادوگران به من رسيده چه كنم؟!
البته در زندگي زن آشويي من نداريم ما داريم... من و سرافينا...
سرافينا ديروز از من پرسيد ققي مگر من و تو زن و شوهر نيستيم...چرا در سهم ما هميشه يه مديرم هست...يعني به اندازه همه اعضا مدير هست؟!
گفتم نه عزيزم اين يونيت هاي كوييرل هست...اين ها عامل نيمي از فوت دموكراسي و ليبراليسم ما هستند...ما نه منو تو ما همه ما!!
سرافينا گفت
امروز چقدر سخت حرف مي زني آيا آن زبان هميشه دريده ات را ماري گزيده؟!
گفتم نه دستم را مار گزيده اگر نگزيده بود قلم مي گرفتم البته با خطكش مي شستم تقسيم بندي جادوگر ماگل فشفشه مي كردم...!!
سرافينا گفت
تو اول تقسيم هاي رياضيت را انجام بده...سر ماه بايد پول همين يه وجبي كه بين مان تقسيم شده را بدهي...
گفتم عجب پس براي اين به هم اندازگي بايد پول داد!!

كاش...كاش همه به ميزان وسعشون سهمي داشتند نه همه به يك اندازه...هركه را هر چه قدر توان نوشتن است...
مردم جامعه اي كه همه پول دار باشند هم ديگر را مي درند و مردم جامعه اي كه فقير باشند باز هم همديگر را مي درند...
هميشه باشد زنده فقير داشت غني داشت !!!
رقابت كرد كيفيت داشت !!!


[size=large][color=FF0099]كتاب خاطرات من از ققنوس:[/colo


Re: ستاد مرکزي حذب ليبرات دموکرات جادوگرياليستي
پیام زده شده در: ۱۳:۱۰ دوشنبه ۱۹ آذر ۱۳۸۶

پروفسور بینز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۱۸ سه شنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۴:۱۳ جمعه ۱۰ تیر ۱۴۰۱
از تالار عمومی ریون کلاو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 742
آفلاین
به نام نامی اهورا حذبا
آمدستم چند سئوال را بنمایم و بروم
آقا ماحصل این قضیه ی میخونه ی مسنجر چه بود ؟
دستورات اهورا حذبا در این روز چه بود ؟
فعالیت حذب به چه شکلی ادامه پیدا میکنه ؟
اگر در اینجا نمیشه نوشت یه جغد بفرستید دم منزل بنده
با تشکر
سرباز نامی حذب


[b][color=0000FF]بينز نام


Re: ستاد مرکزي حذب ليبرات دموکرات جادوگرياليستي
پیام زده شده در: ۱۸:۵۹ دوشنبه ۵ آذر ۱۳۸۶

سرژ تانکیان old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۴۹ جمعه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۰:۰۹ یکشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 526
آفلاین
توجه فرماييد! توجه فرماييد! آقا توجه فرماييد! توجه كن ديگه...هوي ياروو! با تو‌ام ميگم توجه كن!چرا توجه نميكني؟! يك بار ديگه اگر توجه ن...چي؟ بي ادب...آوداكداورا!
توجه فرماييد توجه فرماييد!
پس از مشورت هاي فراوان و بمباران صندوقم توسط جغد ها، زمان دقيق كنفرانس اين پنجشنبه مشخص شد:

ساعت 14:30 روز پنجشنبه هشتم آذر ماه!

بازم اگر كسي مشكلي داره جغد بفرسته و...
اوليور وود و تره ور عزيز به دليل رقم سنگين رشوه اي كه دادند به جمع دوستان دعوت شده اضافه شدند!

فعلا همين!








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.