هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: چرا پاتر ها از نزديک شدن ولدمورت به خونشون مطلع نشدند???
پیام زده شده در: ۱۶:۵۳ سه شنبه ۲ بهمن ۱۳۸۶
#20

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
نقل قول:
من متوجه اين تناقض بين حرف هاي شما نميشم!


تناقضی وجود نداره. ولدمورتم کف دستشو بو نکرده بود که بدونه هری کجا قایم شده بره همونجا سرک بکشه. مرگخوارام به خونه ویزلی ها رفتن چون حدس میزدن هری اونجاست اطمینان نداشتن. اینکه ولدمورت خودش شخصا به خونه ویزلی ها هم نرفته هر دلیلی که داشته بخاطر طلسم نبوده چون این طلسم هر چی بوده کلهم مرگخواران تونستن ازش بگذرند پس نباید برای اربابشون کار دشواری باشه.

در مورد قانونی بودنم .. اصلا وزیر قرار نیست طلسمی بکنه ... فکر میکنم در کتاب گفته بود خونه ویزلی ها تحت حفاظت وزارته نه تحت حفاظت وزیر و این دو با هم فرق میکنند .. اصلا محفلی ها که به اسکریم جور اطمینان نداشتند که ازش کاری بخوان. اونا کاری رو از وزارت و احتمالا یکی از شاخه هاش در خواست کرده بودن.

اجازه وزیر جدیدم از این جهت ضروری بود که با سقوط وزارت دیگه مرگخواران تحت تعقیب نبودن و کسیم حق نداشت بهشون گیر بده و اونا میتونستن با کسب اجازه از طرف وزارت، خونه رو بازرسی کنند.
------------------------------------------

در مورد طلسم های هاگوارتزم فکر میکنم قرار شد بحث منطقی باشه. شما با لحنی بسیار ظریف و زیبا برای ما توصیف کردید که این جادو همچون پوسته یک تخمه مرغه. منم میخواستم بگم که اگر مثل پوسته تخم مرغ در نظر بگیریم غلطه چون مطمئنا وقتی هاگرید میتونه در جنگل ممنوعه بره مسافتی که طی میکنه بسیار بیشتر از دروازه هاگوارتزه و احتمالا پوسته تخم مرغتون چند ضلعی میشه و من فکر نکنم کسی انقدر بیکار باشه که بخواد کج و کوله اینور اونور رو طلسم کنه ...

جنگل ممنوعه هم مشخصه که حداکثر یه قسمت کمش متعلق به هاگوارتزه ... جنگل ممنوعه اندازه یه جنگل طبیعیه با ده ها کیلومتر وسعت .. چطور چنین چیزی همش میتونه برای هاگوارتز باشه؟ در جنگل ممنوعه جانداران زیادی هستند که اصلا از وابستگان انسان ها به شمار نمیرن مثل سنتور ها .. چطور میشه قلمرو اونا رو بگیم متعلق به هاگوارتزه ؟

مرگخواران در کتاب هفتم در اعماق جنگل اردو زده بودند. بارتی کراوچ از راه جنگل به هاگوارتز اومد. در کتاب یکم گفته تو جنگل گرگینه هم هست حتی! مشخصه چنین جایی با چنین وسعتی نمیتونه جزو هاگوارتز باشه.

نکته بعدی اینکه حرف شما اصلا منطق نداره. شما حدسیات خودتونو میزنید و وقتی دلیل آورده میشه میگید کجای کتاب اینو گفته؟ خب منم میتونم از شما چنین سوالاتی بپرسم که کجا کتاب گفته کسی نمیتونه غیر از دروازه وارد یا خارج بشه؟ و کجا کتاب گفته جادو باید مثل یک پوشش تخم مرغ مانند باشه؟

ضمنا هاگرید میتونه از دروازه ها عبور کنه همه میتونن من کجای پستم گفتم نمیتونه؟ من گفتم هاگرید از راه جنگل رفته آراگوگ رو آورده انقدر فهم جمله سخته؟ دامبلدور هم صادقانه اعتماد کردن رو به لیلی و جیمز یاد نداده و هیچ جای کتابم اینو نگفته این برداشت شخصیه شماست.

نقل قول:
اصلاً اين محدوده چرا يک ورودي ديگه نداشته باشه?


این سوالو از خودت بپرس .. چون میگم از همه جا میشه وارد و خارج شد. تا جایی که یادمه هیچ وقت هری و بقیه از راه دروازه وارد جنگل نمیشدن و از هر جاش میشد وارد شد.
-------------------------------

در مورد قفل در یک کلمه هم نفهمیدم اما میدونم که اون لحظه به غیر از هری یه حدود بیستا مرگخوار در هاگوارتز بودن و هفت هشت ده تا محفلی و اساتید هاگوارتز و عده ای از دانش آموزان در حال جنگ و هر لحظه ممکنه خبر پخش شه و و همه دنبال عامل بگردن. گویا دامبلدور هم میگن کشته شده و قاتلم اسنیپه و برپا کننده این همه اشوب هم یعنی دراکو رو داره فراری میده. حالا اگر فکر میکنی اسنیپ باید به افتخار این رویدادها قدم زنان به طرف دروازه میرفته همینطور فکر کن.

نقل قول:
ميشه لطفآ تصورت رو از اين طلسم برام تشرح کني?


چه طلسمی؟




Re: چرا پاتر ها از نزديک شدن ولدمورت به خونشون مطلع نشدند???
پیام زده شده در: ۰:۲۷ سه شنبه ۲ بهمن ۱۳۸۶
#19

پدرام


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۵ جمعه ۲۷ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۰:۱۴ شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۱
از دفتر دامبلدور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 207
آفلاین
بله منم همون موقع خبرشو خوندم!

عرض شود به خدمتتون که توضيحي که بنده براي وزارتخونه دادم در جواب شما براي حمله ي مرگخوار ها به خونه ي ويزلي ها بود!
وگرنه حمايت يک وزارتخونه ي درب و داغون رو نيرومند تر از انواع جادو هاي دامبلدور نميدونم!
نه در زمان حوادث کتاب شش و نه در زمان مرگ ليلي و جيمز!

اما گفتيد:

نقل قول:
ضمنا به نظر من از یک جنبه هایی حمله مرگخوارا به خونه ویزلی ها زیاد به جادو ربط نداشته بلکه وزیر جدید گفته کار مرگخواران قانونیه و اونا میتونن مجلس عروسی رو به هم بریزند ... در صورتی که تا قبل اون موضوع این کار نه تنها خلاف بود بلکه کلیه مرگخواران هم تحت تعقیب بودند.


اين ديگه به هيچ وجه قابل قبول نيست که چون وزير گفته که اين کار قانونيه , راه براي مرگخوار ها باز شده!!??!!

من متوجه اين تناقض بين حرف هاي شما نميشم!
ولدمورتي که رفت و پاتر ها رو کشت و آب از آب تکون نخورد , نميتونست همين کار رو با ويزلي ها بکنه? تفاوت اين دوتا چيه?
در هر دوبار با تمام وجود هري رو ميخواست.

حالا نميتونست از پس خانواده ي ويزلي و نهايتآ دو تا کارآگاه که در حال کشيک بودن بر بياد ??


------------------------------------------------


نقل قول:
در مورد هاگوارتز خب باید بگم این تصورات شماست. چنانچه شما اگر بخواین بر این اساس پیش برید هاگرید هر موقع دوست داشت تا اعماق جنگل ممنوعه هم میرفته و میامده و ما میدونیم جنگل ممنوعه اونقدر بزرگه که بعد از دو سه ساعت پیاده روی تازه به لونه اراگوگ میرسیم و جنگل حالا حالاها بازم ادامه داره و قطعا فاصله اون قسمت از جنگل تا هاگوارتز چندین برابر فاصله دروازه ها تا هاگوارتزه ...



بله اين تصور منه, که خيلي ساده بيانش کردم!

و اما در مورد هاگوارتز...
ممکنه بپرسم در کجاي كتاب اومده که جنگل جزو اين محدوده نيست ?? يا حداقل بخشي از اون تحت تاثير جادوهاي هاگوارتز قرار نميگيره ??

چون واقعآ هرچي فکر ميکنم چيزي به ذهنم نميرسه!
حتي يادم نمياد که کسي در جنگل جسم يابي کرده باشه!

و ديگه اين که چرا هاگريد با هماهنگي ريس مدرسه آراگوگ رو وارد نكرده باشه?
اصلاً اين محدوده چرا يک ورودي ديگه نداشته باشه?
مگر هاگريد کليددار هاگوارتز نيست?

مگر يک استاد نيست?
چرا اون نتونه مثل اسنيپ از دروازه ها عبور کنه?


آيا دامبلدور بهش اطمينان نداشته ??
کسي که صادقانه اعتماد کردن رو به ليلي و جيمز ياد داد?!


----------------------------------------------------------------


نقل قول:
تصور من اینه که اسنیپ از این جهت دروازه رو انتخاب کرده چون اولا راهش سرراست تر بوده و رسیدن بهش هم اسونتر و دوم اینکه مرگخواران هم در همین راستا مبارزه میکردند و میتونستن ازش حمایت کنند و مهمترین دلیل اینکه دروازه های هاگوارتز معیاری بوده که نشون بده دقیقا از کجا جادوهای حفاظتی از بین میره.




بله ميتونه اينجوري هم باشه!
ولي آخه مگه اسنيپ از دست کي فرار مي كرده?
از هري?
ولي اين درست مثل اين ميمونه که شما وسط يک فضاي باز يک چارچوب در قرار بدين و بعد در رو قفل کنين و به طرف بگين بيا اين طرف خط.
من اگر عجله داشته باشم از کنارش رد ميشم ولي پروفسور اسنيپ احتمالآ از ترس اين که هري بهش برسه هول شده!
و ترجيه داده قفل در رو باز کنه!


نقل قول:
اونوقت اسنیپ به راحتی میفهمید آپارات کردن از کجا خطر نداره. در صورتی که از راههای دیگه فهمیدن این موضوع قدری مشکل بود و ضمنا راه هم ناهموار و شرایط هم غیر قابل پیشبینی تر!


اينو دربست قبول دارم!

-------------------------------------------------


حالا يه خواهش ازت دارم !
ميشه لطفآ تصورت رو از اين طلسم برام تشرح کني?
چون دارم فکر ميکنم چه حالت ديگه اي ميتونه وجود داشته باشه?!


ویرایش شده توسط فوکس در تاریخ ۱۳۸۶/۱۱/۲ ۰:۳۳:۲۷
ویرایش شده توسط فوکس در تاریخ ۱۳۸۶/۱۱/۲ ۰:۳۹:۰۹

آخرين باري که مي دونستم و گفتم کسي جدي نگرفت پس از اين به بعد


[url=http://www.jadoogaran.org/modules/article/view.article.php/2168]مودونوم او نوموگوم[/u


Re: چرا پاتر ها از نزديک شدن ولدمورت به خونشون مطلع نشدند???
پیام زده شده در: ۲۱:۰۸ دوشنبه ۱ بهمن ۱۳۸۶
#18

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
در مورد وزارت:

کسی که بخواد به وزارت اطمینان کنه 3 تا فرصتو از دست داده:

1- وزارت برای اینکه بدونه کدوم خونه رو تحت حفاظت قرار بده باید محل خونه رو بدونه و خب ما میدونیم مرگخوارا چقدر تو وزارت نفوذ دارن و پیدا کردن محلشون کار سختی نیست. پس شانس داشتن مخفیگاهو دیگه ندارن.

2- وقتی مخفیگاه پاترها مشخص بشه به طبع اونا هم دیگه نمیتونن خودشونو مخفی کنند و لابد از اون به بعد مرگخواران چشم به انتظار باید منظره پنجرشونو پر کنند.

3- مرگخوارا میدونن برای حمله باید از کجا شروع کنند تا به پاترها برسند.

و باز هم چند نکته هم در کنار مسائل بالا وجود داره.

1- در زمان ولدمورت مرگخوارا اونقدر در همه جا نفوذ دارشتن و اونقدر هر کی به هرکی بود که کسی نمیتونست به کس دیگه درست اطمینان کنه و هر کس میتونست جاسوس باشه ... مطرح کردن این موضوع ها در وزارت و کلا جایی که آدمای متعدد رفت و امد دارند کار خطرناکیه.

2- جادوی وزارت سحر و جادو به هر حال هر چیزی که باشه مشخصه که جادوی راز داری نیست و این به اون علت که این همه آدم بدون هماهنگی با وزارت تونستن به خونه ویزلی ها برن ... جادو های دیگه هم به هر حال راه نفوذ دارند و نفوذ ناپذیر نیستند. پس قابل اطمینانم نمیتونن باشند پس حالا که قراره یک راهو انتخاب کرد بهتره بهترین راهو انتخاب کرد.

* ضمنا به نظر من از یک جنبه هایی حمله مرگخوارا به خونه ویزلی ها زیاد به جادو ربط نداشته بلکه وزیر جدید گفته کار مرگخواران قانونیه و اونا میتونن مجلس عروسی رو به هم بریزند ... در صورتی که تا قبل اون موضوع این کار نه تنها خلاف بود بلکه کلیه مرگخواران هم تحت تعقیب بودند.
--------------------------

در مورد هاگوارتز خب باید بگم این تصورات شماست. چنانچه شما اگر بخواین بر این اساس پیش برید هاگرید هر موقع دوست داشت تا اعماق جنگل ممنوعه هم میرفته و میامده و ما میدونیم جنگل ممنوعه اونقدر بزرگه که بعد از دو سه ساعت پیاده روی تازه به لونه اراگوگ میرسیم و جنگل حالا حالاها بازم ادامه داره و قطعا فاصله اون قسمت از جنگل تا هاگوارتز چندین برابر فاصله دروازه ها تا هاگوارتزه ...

اما با این حال ما میبینیم که هاگرید بدون مشکل در جنگل رفت و آمد داره و حتی در جنگل هم رفت و جسد آراگوگ رو اورد تا خاکش کنه و به هیچ مانع خاصی بر نخورد. پس قطعا چنین مانعی برای اسنیپی هم که داشته بر طبق نقشه های دامبلدور عمل میکرده نمیتونسته وجود داشته باشه.

تصور من اینه که اسنیپ از این جهت دروازه رو انتخاب کرده چون اولا راهش سرراست تر بوده و رسیدن بهش هم اسونتر و دوم اینکه مرگخواران هم در همین راستا مبارزه میکردند و میتونستن ازش حمایت کنند و مهمترین دلیل اینکه دروازه های هاگوارتز معیاری بوده که نشون بده دقیقا از کجا جادوهای حفاظتی از بین میره. و اونوقت اسنیپ به راحتی میفهمید آپارات کردن از کجا خطر نداره. در صورتی که از راههای دیگه فهمیدن این موضوع قدری مشکل بود و ضمنا راه هم ناهموار و شرایط هم غیر قابل پیشبینی تر!

-----------------------------------
در مورد ماکیاولی بودن دامبلدور هم فکر میکنم باید رایتو به جای من به رولینگ بدی چون رولینگ این حرفو زده و خبرشم در بخش اخبار هست و در کتابم اشارات اندکی به این موضوع شده و حتی یک تاپیکم با این مضمون زده شده و فکر میکنم با کمی گشتن بتونی پیداش کنی.




Re: چرا پاتر ها از نزديک شدن ولدمورت به خونشون مطلع نشدند???
پیام زده شده در: ۱۹:۳۸ دوشنبه ۱ بهمن ۱۳۸۶
#17

پدرام


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۵ جمعه ۲۷ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۰:۱۴ شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۱
از دفتر دامبلدور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 207
آفلاین
اول اينکه ببخشيد حرفام روشن نبود!
بعضي وقتها , بعضي ها به من ميگن که نصف حرفاتو توي دلت ميزني!

---------------------------------------------------------------------------


نقل قول:
در مورد وزارت خونه:
*** خب شما منظورتونو درست بیان نکردید و منم هنوز نمیدونم منظورتون از عنوان این موضوع چی بوده ... اگر میشه لطف کنید منظورتونو در این قسمت واضح تر بیان کنید تا بشه در موردش بحث کرد


خوب من هنوزم به اون ايده ي قديمي که مي گفت (بعد از ازبين رفتن جادو کننده, جادو اثر خودشو حفظ نميکنه!) يه جورايي اعتقاد دارم....
جادوي اون خونه تحت تاثير وزارتخونه بود و بعد از کشته شدن اسکريمجيور کسي به وزارت رسيد که مستقيما تحت تاثير طلسم فرمان بود!

منظورم به هيچ وجه اين نيست که اسکريمجيور خودش تمام محوطه رو جادو کرده و با مرگش جادو ها باطل شدند...
اين تصور غلطيه.......

ولي مثلا وقتي شما با شناسه ي هري پاتر وارد سايت ميشين, ميتونين هر کاري توي سايت بکنيد بدون اين که به خودتون زحمت بدين و به زور وارد بشين يا به عبارت ديگه سايتو هک کنين!!!
.
منظورم اينه که عمل کرد جادو يکسانه ولي گستره يه عملياتيش بسته به جادوگره!
يعني اين که نسبت به کي يا چي اين جادو انجام شده!

-----------------------------------------------------------------------


نقل قول:
اسنیپ برای آپارات کردن مجبور بود خودشو به خارج از محوطه هاگوارتز برسونه نه بخاطر طلسم های دیگه و این جادو هم از قدیم در هاگوارتز بوده و در اکثر خانه های جادوگری هم وجود داشته و کلا چیز جدیدی نیست ... فکر میکنم بحث ما طلسم های محافظتی جدیدی بود که از ورود ولدمورت جلوگیری کنه یا بتونه بقیه رو خبر کنه نه؟



دقيقآ همين طوريه که ميگي!!!


منظور من از اين که گفتم هاگوارتز تنها جاييهه که اين طلسم آزميش شد اين بود که......
ببينيد ما چند بار شاهد عملکرد اين طلسم بوديم, اما هر بار کسي مي خواسته از بيرون به داخل بياد.
اما تا اونجايي که من ميدونم فقط يک بار بود که کسي ميخواست از تاثير اين طلسم خارج بشه يا به عبارت بهتر از محدوده فرار کنه!
اونم اسنيپ بود; آخر کتاب ششم وقتي دست دراکو رو گرفته بود و داشتن از هاگوارتز خارج ميشدن.........

ببين بيلز ,
بيا براي اين طلسم يک شکل ظاهري در نظر بگيريم , بيا فرض کنيم شکل يک حباب صابونه!
اصلاً بگيم محدوده ي حفاظتيش شبيه پوست تخم مرغ عمل ميکنه!!

هاگوارتز که دورش ديوار کشي نشده بوده, پس هر کس ميتونسته از محدوده , از هر جا که دلش مي خواست خارج بشه..
ولي در سرتاسر کتاب 6 تمام رفت و آمد ها به هاگوارتز از دروازه ها انجام شد!

من به اين نتيجه رسيدم که دامنه ي اين طلسم بايد دقيقآ تا پشت دروازه ها کشيده شده باشه.

بهتر بگم دروازه ها درواقع سوراخ هايي روي پوست تخم مرغ بودند!

حالا برگرديم به فرار اسنيپ...
دو روز پيش که پستت رو خوندم يه جورايي شك کردم.
برگشتم و اون قسمت کتاب رو خوندم.
اگه تو هم اين كارو بكني ميبيني که اسنيپ از دروازه خارج ميشه..
اين بود منظورم از آزميش شدن طلسم در هاگوارتز!

و البته هيچ موقع در هاگوارتز جسم يابي ممکن نبوده اما اين دو طلسم گرچه حوزه ي عملياتيشون روي هم منطبق بوده و يک محدوده رو پوشش ميدادن , اما كاملا جدا از هم عمل مي كردند!

حالا غرض(?) از اين حرف ها اين بود که بگم:

چرا, ميشه از راه رفتن يکنفر در پياده رو هم جلوگيري کرد !!!


------------------------------------------------


نقل قول:
البته قصد من این نیست که بگیم پیروزی صددرصد با ولدمورت هست بلکه فقط دارم اینو تاکید میکنم که کشته شدن لیلی و جیمز در این شرایط چیز غیر طبیعی ای نبوده.



من هم به هيچ وجه نگفتم مرگشون غير طبيعي بوده!

بله اين قصه هم واسه خودش منطقي داشت, خط مشي داشت و هر شخصيت واسه خودش عملکردي داشت ولي اين قضيه (حداقل با ديدي که ما الان نسبت بهش داريم) با عملکرد دامبلدور همخوني نداشت!
تنها کسي که ميدونست اين خانواده چقدر در خطره!!



اصلاً اين فکر رو نكن که من دارم سعي ميکنم اشکلي از توي کتاب در بيارم, فقط دارم سعي ميکنم که توجيهش کنم !!
من فقط دارم ميگم که قضيه به اين سادگي ها هم نبوده.

درسته اعتماد کردن هميشه يکي از صفت هاي دامبلدور بوده که قطعآ تو هم مثل من اينو ستايش ميکني.

و با شکوه ترين مرگ براي انسان هاي قدرتمندي مثل دامبلدور يا پاتر ها کشته شدن توسط يک خوديه!
چون هم به دشمن نباختن و هم راهشون رو ادامه دادن!

اما با برداشتي که من از اين آدم ها دارم برام قابل هضم نيست که اينقدر ضعف نشون بدن!

حداقل اين معادله براي من جور نميشه !!

))))))))))))))))اين واسط بايد چيز ديگه اي هم باشه!!(((((((((((((((


---------------------------------------------------------------------------
ببين من اگر زود تر باهات آشنا مي شدم حتماً توي انتخاب بهترين رول راي مو مي دادم بهت!!
داري نقش يک اسلايتريني رو خيلي خوب بازي ميکني!
منظورت چيه که به دامبلدور ميگي ماکياولي?




...............................................................................


آخرين باري که مي دونستم و گفتم کسي جدي نگرفت پس از اين به بعد


[url=http://www.jadoogaran.org/modules/article/view.article.php/2168]مودونوم او نوموگوم[/u


Re: چرا پاتر ها از نزديک شدن ولدمورت به خونشون مطلع نشدند???
پیام زده شده در: ۱۵:۵۷ یکشنبه ۳۰ دی ۱۳۸۶
#16

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
در مورد وزارت خونه:
*** خب شما منظورتونو درست بیان نکردید و منم هنوز نمیدونم منظورتون از عنوان این موضوع چی بوده ... اگر میشه لطف کنید منظورتونو در این قسمت واضح تر بیان کنید تا بشه در موردش بحث کرد.

نقل قول:
و همون طور که شما هم در پايان کتاب شش خونديد, اسنيپ موقع فرار از هاگوارتز از دروازه خارج شد......


اسنیپ برای آپارات کردن مجبور بود خودشو به خارج از محوطه هاگوارتز برسونه نه بخاطر طلسم های دیگه و این جادو هم از قدیم در هاگوارتز بوده و در اکثر خانه های جادوگری هم وجود داشته و کلا چیز جدیدی نیست ... فکر میکنم بحث ما طلسم های محافظتی جدیدی بود که از ورود ولدمورت جلوگیری کنه یا بتونه بقیه رو خبر کنه نه؟

ضمنا جادوی هوایی علاوه بر هاگوارتز در محوطه خانه پدر و مادر تانکس هم وجود داشته.

نقل قول:
بوده که کسي نتونه اونجا جسم يابي کنه, ولي آيا براي فرار شيوه ي ديگه اي وجود ندشته?


راه فرار که وجود نداشته منم چیزی به ذهنم نمیرسه. راه کمک رسانی فوریم نمیتونسته وجود داشته باشه. اگر قضایا به همین سادگی که شما میگفتید قابل حل بودند که این همه آدم نمیمردند! یادتون باشه لیلی و جیمز یکی از اون هزاران جنایتی بودند که به وسیله ولدمورت و هم پیمان هایش انجام شده و اگر منطقی به قضیه نگاه کنیم میبینیم که اگر همه به همین راحتی یه راه گریز داشتند هیچ وقت ولدمورت جنایتکار نمیشد و شاید هیچ وقتم تام ریدل تبدیل به لردولدمورت نمیشد!

البته قصد من این نیست که بگیم پیروزی صددرصد با ولدمورت هست بلکه فقط دارم اینو تاکید میکنم که کشته شدن لیلی و جیمز در این شرایط چیز غیر طبیعی ای نبوده.

-----------------------------------
در مورد اشتباه دامبلدور باید بگم که دامبلدور نه پدر جیمزه و نه سرپرست جیمز و نه کسی که ما بگیم در مورد مرگ لیلی و جیمز اون مقصر بوده ... جیمز خودش یه آدم بالغه و تصمیم گرفته اینجوری از خانوادش محافظت کنه و ربطیم به دامبلدور نداره و در واقع دامبلدور در این صحنه نه سر پیازه و نه ته پیاز! در کتاب سومم اومده که دامبلدور میخواست خودش رازدار پاترها بشه اما جیمز نخواست .. یعنی پیشنهاد کمک دامبلدور رو رد کرد و خواست به دوستاش اطمینان کنه. دیگه متوجه نمیشم چرا مسائلو به دامبلدور که خودش یه شخصیت ماکیاولی داشته (و معلوم نبوده چی فکر میکنه) ربط میدید؟
--------------------------------

در پایانم بگم که هر داستان برای خودش یک منطقی داره و هری پاترم همینطور و ما هم چه بخوایم چه نخوایم باید منطق داستان که حالا میتونه بر طبق تمایلات ما باشه یا با آن مغایر باشه یا به دنیای ما نزدیک باشه یا دور باشه بپذیریم. کتاب که نباید محتوای خودشو مطابق برداشت شما تنظیم بکنه بلکه این شمایید که باید سعی کنید برداشت های شخصی خودتونو به کتاب نزدیک کنید ...

در کتاب دلایلی آورده که نشون میده جیمز و لیلی به این دلایل مردند حالا چه دلایل از نظر ما قابل قبول باشه چه نباشه به هر حال داستان در این سیر داره جلو میره. مثلا من به خودم بود میگفتم باید لیلی و جیمز میرفتن پشت در دفتر دامبلدور چادر میزدند و اتراق میکردند از همه جام امن تر بود. اونوقت ولدمورت چطور میخواست به اونا دسترسی پیدا کنه؟

ولی منطق داستان اینو میگه که نه از دامبلدور کمک خواستن ، نه جادوهای حفاظتی خاصی به کار بردند (و یا بکار بردند و ما نمیدونیم) ... تنها به دوستانشون اعتماد کردند چون این راهو قبول داشتند ... حالا اگر داستان رو نمیتونی قبول کنی فکر میکنم مشکل خودتونه دیگه به هر حال ایراد از داستان نیست




Re: چرا پاتر ها از نزديک شدن ولدمورت به خونشون مطلع نشدند???
پیام زده شده در: ۳:۴۶ یکشنبه ۳۰ دی ۱۳۸۶
#15

پدرام


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۵ جمعه ۲۷ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۰:۱۴ شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۱
از دفتر دامبلدور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 207
آفلاین
اول اينکه خونه ي ويزلي ها تحت حمايت مستقيم وزارتخونه بود و وقتي وزارتخونه افتاد دست مرگ خوار ها , راهشون به هر نحوي باز شد!!!

-------------------------


نقل قول:
این طلسم ها اکثرا از راه ورود هوایی جلوگیری میکردند نه از راه ورود زمینی! شما که نمیتونید از راه رفتن یک نفر در پیاده رو جلوگیری کنید.



فکر ميکنم تنها جايي که اين طلسم آزمايش شد هاگوارتز بود!
دور تا دور هاگوارتز که ديوار نکشيده بودند, محوطه ي هاگوارتز باز بود...
اما دروازه هاي هاگوارتز به عنوان دروازه هاي محدوده ي اين طلسم هم عمل مي كردند!
و همون طور که شما هم در پايان کتاب شش خونديد, اسنيپ موقع فرار از هاگوارتز از دروازه خارج شد......
پس اين طلسم فقط محدود به مرز هوايي نميشه و ممکنه زير زمين هم عمل کنه!

--------------------------------


نقل قول:
منظورتون اینه که جلوی ولدمورت از خونه بپرن بیرون و در محوطه خونه اونقدر بدوئن تا به فاصله لازم برسن و از اونجا آپارات کنن و ولدمورتم با اینکه با چشمای خودش داره اونا رو میبینه اما کاری نمیتونه بکنه. درست متوجه شدم؟



من هم ميدونم که قطعآ اون خونه طوري جادو شده
بوده که کسي نتونه اونجا جسم يابي کنه, ولي آيا براي فرار شيوه ي ديگه اي وجود ندشته?
يا حداقل امکاني براي درخواست کمک هم نبوده???
-

-----------------------------------------------


نقل قول:
که با توجه به اینکه ما دیدیم چه اتفاقی در محفل افتاد میتونیم به این نتیجه برسیم که کلا همه این قبیل طلسم ها میتونه کشک باشه و به قول شما فقط برای معطلی بیشتر است.


بله ممکنه, من هم هيچوقت توانايي هاي خارقالعاده ي نواده ي اسليترين رو دست کم نميگيرم!
قبلا هم اين احتمال رو دادم که ممکنه ولدمورت با صرف زمان کمي از تمام موانع احتمالي گذشته باشه!


------------------------------------------------------------------



اگر فرض کنيم که جيمز ناشيانه عمل کرده, باز هم بعيد به نظر ميرسه که دامبلدور چنين اشتباه فاحشي کرده باشه!


(((((نقل قول:
ميدونيم که دامبلدور هم از اين که پيتر پتيگرو رازداره خبر نداشت , آيا امکانش بوده که دامبلدور اقدامي براي جلوگيري از افشاي راز توسط سيريوس (حالا به هر طريقي) کرده باشه ولي نقشش عملي نشده باشه??))))))



گذشته از تفاسير بالا, تنها سوالي که برام باقي مونده اينه که

آيا غير از
نيروي به اصطلاح لايتناهي ولدمورت ,
ناداني پاتر ها
و ضعف دامبلدور
(( که هر سه گزينه تا سرحد حماقت اشتباه به نظر ميرسن)) گزينيه ي ديگه اي هم وجود داره که اين حادثه رو توجيه کنه يا نه ?


در ضمن يه تشکر هم به بيلز زابيني بدهکارم...
که سعي کرد منو توجيه کنه!!!

ممنون رفيق...

ولي من هنوز قانع نشدم!!!!!


آخرين باري که مي دونستم و گفتم کسي جدي نگرفت پس از اين به بعد


[url=http://www.jadoogaran.org/modules/article/view.article.php/2168]مودونوم او نوموگوم[/u


Re: چرا پاتر ها از نزديک شدن ولدمورت به خونشون مطلع نشدند???
پیام زده شده در: ۱۲:۰۰ شنبه ۲۹ دی ۱۳۸۶
#14

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
نقل قول:
ولي من دارم سعي ميکنم دليل قانع کننده اي براي اين پيدا کنم که چرا ولدمورت بدون هيچ جلب توجهي تا پشت در خونه ي اونا رفت!


دلیلش واضحه ... برای اینکه طلسم رازداری شکسته شد ... شاید یکی مثل جیمز این طلسم رو نفوذ ناپذیرترین طلسم میدونسته و اونقدر به دوستاش اطمینان داشته که دنبال راه حل دیگه ای نباشه. اشکال شما اینه که خودتونو جای جیمز گذاشتید و میگید اگر من جاش بودم این کارم میکردم در صورتی که نظرات و عقاید افراد میتونه متفاوت باشه.

وگرنه شما اگر دقت کنید محفل ققنوس به مدت طولانی طلسم رازداری روش اجرا شده بود و حتی سیریوس گفته بود که دامبلدورم جادوهای خودشو به محفل اضافه کرده و خود پدر سیریوس هم در اون زمان تمام جادوهای شناخته شده رو بر روی خونه اش اجرا کرده ... با این حال ما میبینیم که وقتی مرگخواران به پشت محفل رسیدن تنها راه فهمیدن این بود که هری و رون و هرمیون از پشت پنجره نگاه کنند!

بنابراین بر طبق شواهد بالا. فرضیه شما فقط در حد یک تئوریه که میتونه تا حدی درست باشه و میتونه نباشه . با توجه به چیزایی که ما در کتاب دیدیم کلا طلسم ها خارج از این حالت نبوده:

1- یا از ورود جادوگران سیاه به محوطه مد نظر جلوگیری میشده که در اون صورت ما هیچ مدرکی نداریم که نشون بده اجرا کننده طلسم حتما باید متوجه این قضیه بشه.

2- یا هر کسی از یک محدوده ای مشخص نزدیکتر میشد اجرا کننده طلسم متوجه میشد که ما هیچ مدرکی نداریم که نشون بده دقیقا همون شخصم شناسایی میشده.

3- این طلسم ها اکثرا از راه ورود هوایی جلوگیری میکردند نه از راه ورود زمینی! شما که نمیتونید از راه رفتن یک نفر در پیاده رو جلوگیری کنید.

که با توجه به اینکه ما دیدیم چه اتفاقی در محفل افتاد میتونیم به این نتیجه برسیم که کلا همه این قبیل طلسم ها میتونه کشک باشه و به قول شما فقط برای معطلی بیشتر است.

* یه چیزی مثل دشمن یاب برای حفاظت خونه بکار نمیره ... همونجور که حتما متوجه شدید دشمن یاب یک وسیله کاراگاهیه که بیشتر به درد کاراگاهان میخوره و برای فواصل نزدیک! چیز دور بردی که نیست و فوقشم اینجور باشه. در اون صورت یک نفر باید بیست و چهار ساعته بالای سر دشمن یاب وایسه تا ببینه یه دشمن از اون دور و ور رد میشه یا نه و حتی اگر سوتم بزنه دلیل نمیشه که ولدمورت باشه ... شاید یک جیب زن باشه که داره از اون اطراف رد میشه!

- در مورد قبل از سقوط وزارت خونه ما دیدیم که مرگخوارا بلافاصله در محل حاضر شدن و هری به موقع فرار کرد! هیچ حفاظت خاصی در کار نبود. اینکه چرا ولدمورت خودش دنبال هری نرفتو باید از خودش پرسید ... ولی مطمئن باش وقتی مرگخوارا از یک راهی به خونه ویزلی ها دسترسی پیدا کردن ولدمورت هم از همون راه میتونسته!

- اشتباه شما اینه که فکر میکنید ولدمورت وقتشو برای کمد گذاشته. اما اگر کتابو دقیق میخوندید میدیدید که ولدمورت اصلا فکرشم نمیکرده اون عملیات با موفقیت انجام شه. اون میخواسته دراکو در ماموریت شکست بخوره و کشته بشه تا انتقامشو از لوسیوس اینجوری بگیره و حالا اگر به فرض محالم موفق شد .. خودش ضرر نکرده باشه .. ( در چند جای کتاب دقیقا به این موضوع اشاره شده. و یکی از نمونه هاشم در فصل دوم کتاب ششم هست)

- ولی با این حال میشه گفت به هر حال موانعی میشد در سر راه ولدمورت گذاشت!

نقل قول:
ولي اگر پاتر ها از پنجره ي خونشون ولدمورت رو ميديدن,
فرصت کافي براي فرار داشتن!!


منظورتون اینه که جلوی ولدمورت از خونه بپرن بیرون و در محوطه خونه اونقدر بدوئن تا به فاصله لازم برسن و از اونجا آپارات کنن و ولدمورتم با اینکه با چشمای خودش داره اونا رو میبینه اما کاری نمیتونه بکنه. درست متوجه شدم؟
--------------------------------------

و بحث فوکس و دامبلدور.
دامبلدور که بیکار نیست حیوون دست آموزشو بزاره اونجا نگهبانی بده اونم عملیاتی که شاید چندین سالم طول بکشه. مثلا اون طلسم رازداری رو گذاشتن که دیگه احتیاجی به محافظت بقیه نباشه.

اگر اونا خیلی دلشون میخواست نگهبانی بدن باید برای پیتر نگهبان میذاشتن تا اون محلو لو نده نه برای خونه.
-------------------------------------

کلا اینکه چیزی که بارها و بارها و باز هم بارها در کتاب بهش اشاره شده و منم در بالا گفتم اینه که جیمز به دوستاش اعتماد کامل داشته و فکر نمیکرده که اونا بهش خیانت کنن و حتی اگر فرض کنیم حرف شما درست باشه (که شک دارم) ماکزیمم میتونیم اینو فقط به اعتماد بیش از اندازه جیمز به دوستاش نسبت بدیم چیزی که رولینگ بارها و بارها روش تاکید کرده. نه بیشتر!


ویرایش شده توسط بلیز زابینی در تاریخ ۱۳۸۶/۱۰/۲۹ ۱۲:۰۵:۰۳



تقابل ميان غفلت و قدرت??
پیام زده شده در: ۲۳:۱۴ جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶
#13

پدرام


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۵ جمعه ۲۷ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۰:۱۴ شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۱
از دفتر دامبلدور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 207
آفلاین
خوب ممنون از نظراتتون........
ببينين موضوع بحث من اين نيست که چرا ولدمورت تونست پاتر ها رو از بين ببره, اونا به هر حال کشته شدن.
ولي من دارم سعي ميکنم دليل قانع کننده اي براي اين پيدا کنم که چرا ولدمورت بدون هيچ جلب توجهي تا پشت در خونه ي اونا رفت!


من هم به خوبي شما از طرز کار اين طلسم آگاهم, ولي بهش اينقدر تکيه نميکنم!
و اگر اسمي از وسايل پيش پا افتاده ي مثل مثل دشمن ياب بردم فقط سعي کردم نگاهتون رو روي انواع و اقسام جادوهاي حفاظتي معطوف کنم که براي قرارگاه محفل, پناهگاه, خونه ي پدر و مادر تانکس و هگوارتز به کار رفته بود.
من تعجب ميکنم که هرکدوم از شما اينقدر راحت فقط به افسون رازداري اکتفا ميکنين ! يا هري پاتر که هيچ محدوديتي براي ولدمورت قايل نيستند.
مگر قبل از سقوط وزارتخونه هري توي خونه ي ويزلي ها نبود?
چرا ولدمورت اون موقع سراغ هري نرفت?
آيا محافظت وزارتخونه از انواع جادوهاي دامبلدور مطمئن تره??

يا چرا ولدمورت اين همه وقتشو روي يک کمد صرف کرد تا مرگخوار هاشو وارد هاگوارتز کنه ???

يا در کتاب آخر وقتي که محفل داشت هري رو منتقل مي كرد,
ولدمورت که سايه به سايه ي هري ميومد , به محوطه ي حفاظت شده ي خونه ي پدر و مادر تانکس که رسيد نتونست وارد بشه????
!!!!
پس اينا نشون ميدن که محدوديت هايي واسه ولدمورت هم وجود داره يا حداقل چيز هايي هست که معطلش کنه!

اصلاً فرض رو بر اين ميگذاريم که رد شدن از اين موانع براي ولدمرت پنج ثانيه بيشتر طول نميکشيده..

اصلآ بگيم هيچ مانعي وجود نداشته...

ولي اگر پاتر ها از پنجره ي خونشون ولدمورت رو ميديدن,
فرصت کافي براي فرار داشتن!!

گرچه حداقل فوکس ميتونست نگاهباني بده!

ديگه سر ققنوس رو که نميشه کلاه گذاشت!!

خلاصه,....... اين بود !
ولي اگر شما هنوزم ميگيد که دامبلدور به يک طلسم اکتفا کرده يا اين که پاترها زدن به در بي خيالي, من ديگه حرفي ندارم!
.'
.
ولي آيا اين اتفاق سرفآ تقابل ميان غفلت و قدرت بود?
.
يا علت توجيه کننده اي داشت?


آخرين باري که مي دونستم و گفتم کسي جدي نگرفت پس از اين به بعد


[url=http://www.jadoogaran.org/modules/article/view.article.php/2168]مودونوم او نوموگوم[/u


Re: چرا پاتر ها از نزديک شدن ولدمورت به خونشون مطلع نشدند???
پیام زده شده در: ۲۱:۲۹ جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶
#12

هدویگold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۶ چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۹:۵۰ پنجشنبه ۴ مهر ۱۳۸۷
از در خوابگاه دخترانه ي گريفندور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 245
آفلاین
خب كاملا واضحه . جيمز و لي لي به پيتر اطمينان كامل داشتند. همون طور كه بليز هم به اين موضوع اشاره كرد افسون رازداري افسون قوي است. پس دليلي براي اين اطمينان اون ها از حمله ي ولد مورت وجود نداره.


عشق ايمان است.

عضو محفل ققنوس عضو ارتش دامبلدور


Re: چرا پاتر ها از نزديک شدن ولدمورت به خونشون مطلع نشدند???
پیام زده شده در: ۱۴:۱۹ جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶
#11

آرتور ویزلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۲۳ پنجشنبه ۵ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۵:۲۳ جمعه ۲۹ بهمن ۱۳۹۵
گروه:
کاربران عضو
پیام: 390
آفلاین
چرا بايد متوجه ميشدند؟؟؟
دليلي وجود نداره كه بخوان متوجه بشن.
اونا به پيتر اعتماد كرده بودن و اونو رازدار خودشون كرده بودن و به همين دليل نگران چيزي نبودند.
حتي اگه متوجه هم ميشدند كاري نميتونستن بكنن.
چون ولدمورت ميخواست اونا رو بكوشه نه برگ چغندر!!


عاقلان دانند...







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.