هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: ((آلبوس دامبلدور)) قوی تره یا ((لرد ولدمورت))؟!!!
پیام زده شده در: ۲۲:۱۷ دوشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۸۶
#81

گيديون پريوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۲۵ چهارشنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۳:۳۵ دوشنبه ۲ دی ۱۳۸۷
از آنگباند
گروه:
کاربران عضو
پیام: 192
آفلاین
نقل قول:
در مورد انگشتر:
1- میتونست قوی تر کنه.
2- مثل اینکه شما متوجه نیستید اون یک قدیس بود و ارزش های خیلی بیشتری داشت. حتما که نباید اینفری احضار شه. میتونه دوباره آدمهای مهم رو در جهت پیشبرد اهداف خدوش به زندگی برگردونه.
3- اون قدیس بود و به هر حال یک تیکه از سه تیکه بود و ولدمورت اگر میدونست اون چیه حتما اونو فقط بخاطر قدیس بودنش نگه میداشت.

كي رو قويتر كنه؟ چه جوري؟
مثلا كي رو برگردونه؟ اونچيزي كه بر مي گشت تنها جسم فرد بوده ( يا چيزي شبيه جسم) اصلا دليل مرگ برادر دوم هم همين بود. كه عشقش زنده نشده بود.
يك نكته : شايد دقيقا به دليل اينكه يك قديس بوده براي جاودانه ساز شدن انتخاب شده.

نقل قول:
در مورد قدرت عشقم چنین قدرتی وجود نداشته. هر وقت که هری فرار میکرد یک عاملی باعثش میشده


همون يك عاملي رو نيروي محافظ درست مي كرده. يك مثال ميزنم كه صرفا يك مثاله.
عراقي ها به ايران حمله كردن. جوون هاي ايراني به جنگ رفتن و شهيد شدن. مادر شهيد ها هميشه دعاشون اين بود كه خدايا اين عراقي ها رو ذليل كن. حالا اون دعا به شكل حمله آمريكا در اومده و همه مي دونيم الان عراقي ها در چه وضعيتي هستن.
لطفا از اين مثال استفاده ابزاري نشه. حالا مقصودم چي بود؟
نيروي محافظ هري باعث مي شد كه عوامل جوري كنار هم قرار بگيرن كه در موقع مشخصي براي دفاع هري به كار بيفتن.


فرق ما با ديوانه ها تو اينه كه ديوونه ها در اقليت اند.


Re: ((آلبوس دامبلدور)) قوی تره یا ((لرد ولدمورت))؟!!!
پیام زده شده در: ۱۶:۲۸ دوشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۸۶
#80

كينگزلي شكلبوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۵۹ یکشنبه ۲۵ آذر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۳:۲۸ یکشنبه ۶ مرداد ۱۳۸۷
از در به درم تو كوچه ها
گروه:
کاربران عضو
پیام: 98
آفلاین
منم با دالا هوف موافقم. ولدمورت خيلي قوي بود.و
دامبلدور هم خودش اينو گفت
تنها نقطه ضعفش اين بود كه از عشق و اين جور چيزا چيزي سرش نمي شد كه همين چيزا هم باعث شد بميره.
ولي خيلي هم بد بوده و از نيروش در كارهاي بد استفاده ميكرده شايد اگه دامبلدور هم مثل اون بود به همون اندازه مي تونست كار خارق العاده انجام بده.
در ضمن اينم هست كه دامبلدور هيچ وقت نخواسته قدرت و استعدادشو نشون بده و به رخ ديگران بكشه


مرا اينگونه باور كن
كمي تنها كمي بي كس
كمي از ياد ها رفته...
خداهم ترك ما كرده
خدا ديگر كجا رفته...؟!
نمي دانم مرا ايا گناهي است...؟
كه شايد هم


Re: ((آلبوس دامبلدور)) قوی تره یا ((لرد ولدمورت))؟!!!
پیام زده شده در: ۱۴:۲۵ دوشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۸۶
#79

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
هوم .. در مورد هدف ولدمورت بستگی داره که تصور شما از هدف ولدمورت چی باشه؟ انگار شما فکر میکنید هدف ولدمورت صرفا کشتن مشنگ های عادی و کشتو کشتار بوده؟

در صورتی که اینجور نیست. ولدمورت هدف رسیدن به جاودانگی و قدرت بی نهایت، اصلاح نژادی و همچنین حکومت بر کشور و در اختیار گیری هاگوارتز و وزارت رو داشته. کشتن مشنگ های عادی و جادوگران گمنام که هنر نیست و دردی رو دوا نمیکرد و محفلم نه اندازه مرگخوارا نفوذ داشت و نه تعداد مرگخواران و نه ابزارهای اونا رو داشت (مرگخواران غولها ، دیوانه سازها ، اینفری ها و آدمای طلسم شده رو در اختیار داشتن) ... اما با تمام اینا مانع رسیدن اونا به اهداف اصلیشون یعنی هدفی که ولدمورت بر روی اونا برنامه ریزی میکرد شد.

وگرنه کاملا مشخصه که ده دوازده تا محفلی نمیتونن مواظب جون چندین میلیون انسان باشند برای همین اونام روی این موضوع برنامه ریزی خاصی نداشتند بلکه سعی کردن جلوی اهداف اصلی ولدمورت رو بگیرند و موفق شدند. شما اگر خیلی فکر میکنید ولدمورت موفق شده بگید کدوم یکی از نقشه های مهمش درست اجرا شدند؟ به نظر من گریندلوالد از ولدمورت خیلی موفق تر بود. چون اون حداقل چند سال کشور رو در اختیار خودش دراورد ... اما ولدمورت تنها چند ماه تونست وزارتو در اختیار خود دربیاره .. اونم نصفه و نیمه.

ضمنا ولدمورت دقیقا بخاطر اینکه هیچ وقت مشورت نمیکرد و یه بعدی عمل میکرد شکست خورد. و البته دامبلدورم هیچ وقت مشورت به اون شکل نمیکرد. فکر نکنم افکار ولدمورت که فقط خودشو قبول داشت نشان دهنده قدرت باشهچون مشخصه که اگر دامبلدورم میخواست میتونست حرف اولو آخر رو خودش بگه اما نظر دیگرانم میخواست و این نشان از خردمندیه نه کند ذهنی!
----------------------------

در مورد انگشتر:
1- میتونست قوی تر کنه.
2- مثل اینکه شما متوجه نیستید اون یک قدیس بود و ارزش های خیلی بیشتری داشت. حتما که نباید اینفری احضار شه. میتونه دوباره آدمهای مهم رو در جهت پیشبرد اهداف خدوش به زندگی برگردونه.
3- اون قدیس بود و به هر حال یک تیکه از سه تیکه بود و ولدمورت اگر میدونست اون چیه حتما اونو فقط بخاطر قدیس بودنش نگه میداشت.

----------------------

در مورد آخرم پس قبول دارید هزاران اینده احتمالی میتونست وجود داشته باشه که مانع از به ثمر رسیدن نقشه دامبلدور بشه نه؟ برای همین گفتم چنین حدسی سخت بود. ولی دامبلدور از بین تمام این حدسیات واقعه درست رو پیشبینی کرد.

در مورد قدرت عشقم چنین قدرتی وجود نداشته. هر وقت که هری فرار میکرد یک عاملی باعثش میشده.




Re: ((آلبوس دامبلدور)) قوی تره یا ((لرد ولدمورت))؟!!!
پیام زده شده در: ۱۳:۰۲ دوشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۸۶
#78

گيديون پريوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۲۵ چهارشنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۳:۳۵ دوشنبه ۲ دی ۱۳۸۷
از آنگباند
گروه:
کاربران عضو
پیام: 192
آفلاین
اوووووه. چه بخث داغي شد. دستم سوخت.
--------------------------------------------------------------------------
وظيفه محفل اين بوده كه جلوي ولدمورت رو بگيره. كه در اكثر مواقع موفق نشدن. اگر موفق بودن كه اينهمه خرابي به بار نمي اومد.درسته؟ در جلسات محفل هم كه هميشه همفكري مي شد يعني مشورت ميكردن بهترين رو انتخاب ميكردن. يعني هوش كل محفل با هم جمع مي شده يك نقشه بكشه كه كار ولدمورت رو خنثي كنه. ولي ولدمورت هميشه فقط دستور مي داده و بقيه اطاعت مي كردن. پس به نظر من ولدمورت هوشش بيشتر بوده.

نقل قول:
اما به نظر شما ولدمورت نیازی به اینفری ها نداشت؟ پس اون لشکر اینفری ها در قدیم برای کی بود؟ فکر میکنم شما باید یکبار دیگه کتاب ششم رو از نو بخونید چون در اون کتاب صراحتا گفته شده ولدمورت قبلا ارتش بزرگی از اینفری ها داشت.


من كه نمي گم احتياج نداشت. مي گم داشت. ديگه واسه چي بايد بيشترش مي كرد؟

نقل قول:
مثل اینکه شما خیلی اصرار دارید یک موضوع غلط رو بگید درسته. ممکن بود اون ماره اولین هورکراکسی بود که نابود میشد مثلا توی گودریک هالو هری میتونست ماره رو بکشه. ممکن بود اون جریان بانک اونقدر بی صدا اتفاق می افتاد که ولدمورت هیچ وقت نمیفهمید هورکراکس هاش غیب میشن. ممکن بود نجینی فقط یک مار عادی بود و دامبلدور اشتباه میکرد. ممکن بود اسنیپ میمرد و هیچ وقت هری این موضوع رو نمیفهمید ممکن بود هری اصلا در ماموریت کشته میشد و به هیچ کدوم از این جریانات نمی رسید.


من نمي دونم كجاش غلطه.
به دليل اينكه ماره همه جا با ولدمورت بود نمي تونست اولين جان پيچ باشه. ( دامبلدور نمي دونست كه ولدمورت مي ره باتيلدا رو مي كشه)
بلفرض كه جريان بانك لو نمي رفت. بقيه جان پيچ ها چي؟ اوني كه تو هاگوارتز بود چي؟ احتمال اين كه ولدمورت بفهمه كم نبوده. همونطور كه ديديم فهميد.
اگر ممكن بوده كه نجيني يك مار عادي بوده باشه پس ممكن بوده كه قاب آويز ، فنجون و بقيه هم عادي بوده باشند.
مرگ اسنيپ هم تاثيري در اجراي نقشه نداشت چون هري مي دونست كه بايد مار رو بكشه. فقط نمي دونست كه خودش هم بايد بميره.

من حتي فكر اينكه از ماره حفاظت بشه رو هم نمي كردم. درواقع اصلا به اينكه چه جوري اينا قراره نابود بشن فكر نكرده بودم.

منظور من از قدرت عشق اون جادوي محافظي هستش كه تا ولدمورت مي اومد هري رو بكشه فعال مي شد و يكدفعه اي يك جوري هري فرار مي كرد.


فرق ما با ديوانه ها تو اينه كه ديوونه ها در اقليت اند.


Re: ((آلبوس دامبلدور)) قوی تره یا ((لرد ولدمورت))؟!!!
پیام زده شده در: ۰:۱۴ دوشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۸۶
#77

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
در مورد اسنیپ دامبلدور شخصیت ماکیاولی ای داره که از اطرافیان در جهت پیشبرد اهداف خودش استفاده میکنه و همونجوری که بالاخره اسنیپم فهمید دامبلدور اونو یه جورایی به بازی گرفته بود و اینجوری ازش استفاده میکرد.

بالاخره چه دامبلدور و چه ولدمورت باید اطلاعات خودشونو از یه جایی بدست بیارن دیگه ... فکر نمیکنم شما به کسی باهوش بگید که چهار زانو بشینه و تمرکز کنه و نقشه های اون یکی رو بخونه. بالاخره باید از یک طریقی باید بفهمه و اگر ولدمورت اونقدر که شما میگید هوش داشت هیچ وقت همه چیزو به اسنیپ نمیگفت همونجور که دامبلدورم هیچ وقت نقشه های دیگشو به اسنیپ نگفت و از طرفی مسائلی دیگری رو هم به هری نگفت و خیلی از مسائل دیگرم به محفل نگفت.

در واقع دامبلدور اینجوری همه چیزو کنترل میکرد. حداقلش اینه که ما بگیم ولدمورت بی احتیاطی کرد و بی احتیاطیم ناشی از بی فکریه و بی فکریم ناشی غلبه هوش یکی بر دیگریه. دامبلدور هرچی بوده در این زمینه بهتر از ولدمورت عمل کرده و به نظر من جای بحثی وجود نداره.

---------------------------

در مورد هاگوارتز:
اولا هدف حمله به هاگوارتز چی بود؟ ولدمورت اونجا رفت تا هورکراکس هاشو از چنگ هری بیاره بیرون و هری رو بکشه تا از پیشروی جلوگیری کنه وقتی هری نباشه چطور نقشه با موفقیت میتونه پیش بره؟ دوم اینکه حتی اگر هریم واقعا مرده بود بازم نهایتا همون ولدمورت جون سالم به در میبرد وگرنه ما دیدیم تا قبل از اینکه خود هری دخالت کنه همه مرگخوارای ولدمورت از دم از پا درامده بودن. و ولدمورت برای غلبه بر رقبا مجبور بود یک تنه همه اهالی هاگوارتز و استادانو دانش آموزانو اهالی هاگزمید رو بکشه تا بتونه فرار کنه. شما به این تلاش مفتضحانه میگید نزدیکی به پیروزی؟

شکست در دستگیری هریم هیچ ربطی به قدرت عشق نداشت. هری رو نتونستن دستگیر کنند چون هری مورد حمایت خیلی ها واقع شد و خود هریم خودشو به ولدمورت نشون نداد. منظور دامبلدور از قدرت عشق این هماهنگی و اتحاده و اینکه دیگرانو دوست داره و دیگرانم بخاطر اون میجنگند وگرنه خود هری قدرت خارق العاده ای نداره که ولدمورت در برابرش زانو بزنه.

ولدمورت شکست خورد چون بخاطر احساسات قویش نمیتونست چنین مقاومتی رو در هاگوارتز تصور کنه و براش نقشه بریزه و فکر میکرد خیلی راحت میتونه بر مخالفین پیروز بشه و این اشتباه ولدمورت بود و همراه با یارانشم صاف به درون دهن شیر قدم گذاشت و این بلا سرش اومد و به نظر من چه هری زنده میموند و ولدمورت رو میکشت و چه ولدمورت تنهایی موفق به فرار میشد این یک تلاش بیهوده و از روی بی احتیاطی بود و هیچ وقت یک آدم خردمند و بافکر چنین کاری نمیکرد.

چیزی که به عنوان قدرت عشق یاد میشه معناش اینه نه قدرت افسانه ای که شما در وجود هری تصور میکنید. به هر حال اگر شما نظریه دیگه ای دارید خوشحال میشم بشنوم چون برداشت من از قدرت عشق این بود و من هیچ نیروی ماوراء طبیعی ای ندیدم که بتونم در موردش حرف بزنم. هری پیروز شد چون باعث شد یک جمع بزرگ با هم متحد بشن و بجنگند و ولمورت شکست خورد چون نتونست پیشبینی کنه چنین اتفاقیم ممکنه بیفته.

و اما به نظر شما ولدمورت نیازی به اینفری ها نداشت؟ پس اون لشکر اینفری ها در قدیم برای کی بود؟ فکر میکنم شما باید یکبار دیگه کتاب ششم رو از نو بخونید چون در اون کتاب صراحتا گفته شده ولدمورت قبلا ارتش بزرگی از اینفری ها داشت.

ضمنا موضوع اصلا این نیست. اون انگشتر یک قدیس بود و ارزششو داشت که بیشتر از این بهش بها داده شه کاملا مشخصه اگر ولدمورت ماهیت اصلی اون انگشتر رو میدونست بیشتر براش وقت صرف میکرد غیر از اینه؟ از طرفی دامبلدور هم گفت ولدمورت نمیدونست اون انگشتر واقعا چیه و دلایلشم فکر میکنم در فصول آخر کتاب هفتم گفت و در کتاب های هری پاتر اینجور حرفا از طرف دامبلدور در حکم یک حرف بی برو برگرد درسته و من این حرفو دربست قبول دارم چون در غیر این صورت خیلی از مسائل زیر سوال میرفت.

نقل قول:
شما خودت رو بگذار جاي دامبلدور. مي دونه كه ولدمورت چند تا جان پيچ داره. مي دوني كه ماره يكيشونه. مي دوني كه ماره همي شه همراه ولدمورته. مي دوني تا آخر سال تحصيلي بايد بميري. مي دونه بعد مردنت بالاخره ولدمورت متوجه مي شه كه هوركراكس هاش دارن غيب مي شن. اونوقت آيا نمي توني پيش بيني كني كه ولدمورت از مارش محافظت مي كنه؟


مثل اینکه شما خیلی اصرار دارید یک موضوع غلط رو بگید درسته. ممکن بود اون ماره اولین هورکراکسی بود که نابود میشد مثلا توی گودریک هالو هری میتونست ماره رو بکشه. ممکن بود اون جریان بانک اونقدر بی صدا اتفاق می افتاد که ولدمورت هیچ وقت نمیفهمید هورکراکس هاش غیب میشن. ممکن بود نجینی فقط یک مار عادی بود و دامبلدور اشتباه میکرد. ممکن بود اسنیپ میمرد و هیچ وقت هری این موضوع رو نمیفهمید ممکن بود هری اصلا در ماموریت کشته میشد و به هیچ کدوم از این جریانات نمی رسید.

اگر شما کمی فکر کنید میبینید که گذشته از پیشگویی در اون زمان هزار نوع آینده احتمالی وجود داشته که هر کدوم میتونسته اتفاق بیفته اما دامبلدور با قاطعیت همون اتفاق اصلی رو بدون هیچ شکی انتخاب کرد و حتی جزئیات این محافظتم برای اسنیپ شرح داد و ماموریت پایانی رم مشخص کرد.

منم اگر جای دامبلدور بودم فکر نکنم میتونستم چنین چیزی رو پیشبینی کنم .. من خودم از کسانی بودم که فکر نمیکردم هری موفق بشه همه هورکراکس ها رو نابود کنه پس طبعا چنین نظری نمیتونستم داشته باشم و حتی اگرم فرض میکردم هری میتونست به هیچ وجه فکر نمیکردم که نجینی قراره اخرین هورکراکس باشه و ولدمورتم چون از قضیه بو برده میخواد ازش حفاظت کنه. همونجور که من ندیدم کس دیگه ایم چنین حدسی بزنه و به نظر من این کار فقط از یک کاراکتر دانا و خردمند برمیامد که در کتاب ازش نام برده بشه. اما مثل اینکه شما از خیلی قبل این موضوع رو میدونستید. در این صورت تاسف میخورم که زودتر وارد جادوگران نشدید و در این مورد پستی به عنوان سند و اثبات حرفتون نزدید!




Re: ((آلبوس دامبلدور)) قوی تره یا ((لرد ولدمورت))؟!!!
پیام زده شده در: ۲۳:۱۵ یکشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۶
#76

گيديون پريوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۲۵ چهارشنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۳:۳۵ دوشنبه ۲ دی ۱۳۸۷
از آنگباند
گروه:
کاربران عضو
پیام: 192
آفلاین
بليز عزيز :

اينكه اكثر نقشه هاي ولدمورت توسط دامبلدور خنثي مي شد به دليل وجود جاسوس خوبي مثل اسنيپ بود. اگر اسنيپ هيچي نمي گفت كه دامبلدور نمي تونست نقشه هاش رو بفهمه. مثلا تو كتاب پنج نمي فهميد كه مي خوان پيشگويي رو بدزدن.

نقل قول:
اما اشتباهات ولدمورت ...
ولدمورت خیلی از نقشه هاش با شکست روبه رو شدن. مثل حمله به هاگوارتز، مراقبت از جانپیچ ها، اینکه فکر کرده دامبلدور با نقشه اون کشته شده، شکست در دستگیری هری (به دفعات)، انگشتر ماروولو رو تبدیل به هورکراس کردن بدون اطلاع از ماهیت اصلی انگشتر، قابل پیشبینی عمل کردن. خب بالاخره شاید ولدمورت بلد بوده چجوری آدمای عادی رو نفله کنه اما رو مجموع پیروزی چندانی نتونست در مقابل دامبلدور کسب کنه.


من مخالفم.
حمله به هاگوارتز داشت پيروز مي شد. ولي هري بد موقع رسيد.
شكست در دستگيري هري به اين دليل بود كه هري قدرت عشق رو داشت نه اينكه قدرت ولدمورت كم بود نتونست بگيردش.
اينكه ولدمورت از ماهيت انگشتر اطلاعي نداشته رو نمي دونيم. اونچه دامبلدور گفت حدس بود و بس. به نظر من اون رو شناخت ولي اون انگشتره به دردش نمي خورده كه بخواد نگهش داره يا ازش استفاده كنه. اون چه نيازي به اينفري ها داشت؟

نقل قول:
بر طبق نظریه شما این موضوع خیلی پیش و پا افتاده بوده پس قاعدتا باید همه این موضوع رو حدس میزدن دیگه نه؟ خب پس میتونید برید پستهای این یکی دو ساله رو بخونید ببینید یک نفر پیدا شده بود که چنین حدسی بزنه یا نه. ولی اگر نتونستید پیدا کنید پس بدونید این موضوع، موضوعی نبوده که شما میگید خیلی راحت قابل پیشبینی بوده. ضمنا پیشبینی دامبلدور در برگیرنده فاکتورهای زیادیه مثلا اینکه ماره آخرین هورکراسیه که باید نابود شه و ولدمورتم این جریانو موقعی میفهمه که هیچ کاری ازش برنمیاد. حتی هریم که این ماموریت خطیر رو به عهده داشت تا لحظه آخر فکر نمیکرد ماره آخر از همه باید نابود شه. پس چطور دونستن این پدیده امری طبیعی بوده؟ یک توضیح بدی ممنون میشم.


شما خودت رو بگذار جاي دامبلدور. مي دونه كه ولدمورت چند تا جان پيچ داره. مي دوني كه ماره يكيشونه. مي دوني كه ماره همي شه همراه ولدمورته. مي دوني تا آخر سال تحصيلي بايد بميري. مي دونه بعد مردنت بالاخره ولدمورت متوجه مي شه كه هوركراكس هاش دارن غيب مي شن. اونوقت آيا نمي توني پيش بيني كني كه ولدمورت از مارش محافظت مي كنه؟

يك نكته جالب :
اگر پرواز ولدمورت اينقدر مايه تعجب همه شده بود پس چرا هاگريد اين كارو كرده بود؟ من پيشنهاد مي كنم عنوان تاپيك اين بشه :
((آلبوس دامبلدور)) قويتره يا ((لردولدمورت)) يا ((روبيوس هاگريد))؟!!!


فرق ما با ديوانه ها تو اينه كه ديوونه ها در اقليت اند.


Re: ((آلبوس دامبلدور)) قوی تره یا ((لرد ولدمورت))؟!!!
پیام زده شده در: ۱۶:۴۰ یکشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۶
#75

آگوستوس پاي


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۹ جمعه ۱ دی ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۰:۴۴ پنجشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۸۹
از میدان گریمولد
گروه:
کاربران عضو
پیام: 189
آفلاین
هووووووووو!بحث چه داغ شده!
من داخله این پست به یه چیزی میپردازم که شاید زیاد به تاپیک مربوط نباشه!
به نظر من داخله کتاب محفلیا به دلیل داشتن قدرت کم نسبت به مرگ خوارها برای خودشون یه اسطوره ساختن! اونها به دلیل اشتباهدامبلدور از جادوی سیاه استفاده نکردن ولی دامبی خودش استفاده میکرد،به نظر من اگه محفلیا هم از جادوی سیاه استفاده میکردن به اندازه دامبی قدرت داشتن.جادوهای دامبی و ولدی رو در کتاب 5 نگاه کنین،کدوم قوی ترن؟!!به نظر من که جادوهای ولدی خیلی خیلی از دامبی بهتره.
تا الان که من دارم این پستو میزنم 27 به 15 به نفع دامبیه،من دلیلی به جز تعصب در میان طرفداران هری پاتر واسه این اختلاف وجود نداره.
___________________________________________________
***به نظر من رولینگ با نوشتن کتاب آخر یه اشتباه مرتکب شد.اون تا آنجای داستانو به قلم خودش نوشته بود و هر طور که دلش میخواست اتفاقات رو پیش برده بود،باید میگذاشت هر یک از طرفداران خود برای کتاب آخر خود تصمیم بگیرد.


ببخشید اگه چشماتونو درد آوردم!!!


اگر همه ما مانند هم فکر کنیم،به این معنی است که هیچ کدام از ما فکر نمیکنیم.


Re: ((آلبوس دامبلدور)) قوی تره یا ((لرد ولدمورت))؟!!!
پیام زده شده در: ۱۶:۲۴ یکشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۶
#74

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
به گیدیون:

ببینید در اینکه ولدمورت آدم باهوشی بوده شکی نیست. اما اینکه شما دارید با معیارهای غلط میرید جلو و میگید چون ولدمورت اینکارا رو کرده پس باهوشترینه غلطه.

اولا به نظر من اکثر نقشه های ولدمورت اولا نقشه پیچیده ای نبوده. خیلی هاش که کاملا مشخص بوده. اگر دقت کنید محفل همیشه بر طبق نقشه های ولدمورت عمل میکرد یعنی میدونست اونا میخوان چیکار کنند و اونام سعی میکردن جلوشو بگیرن. حداقل تا زمانی که دامبلدور بود تمام قضایا بر این منوال پیش میرفت اما برعکس این موضوع همیشه صدق نمیکرد.

تنها جاییم که ولدمورت تونست غیر قابل پیشبینی ظاهر شه فرستادن بارتی کراوچ به هاگوارتز بود که خب نقشه زیرکانه ای بود و منم ردش نمیکنم. اما بقیه نقشه های ولدمورت در زمان دامبلدور از قبل قابل پیشبینی بوده و دامبلدور تا جایی که توان داشته و در وزارت نفوذ داشته جلوی این قضایا رو گرفته. اگر نظر شما خلاف اینه یا فکر میکنید ولدمورت نقشه های سری دیگه ایم داشته همینجا بگید تا در موردش بحث کنیم ببینیم ولدمورت کاری کرده بود که دامبلدور نتونسته پیشبینی کنه یا نه؟ ولی یادتون باشه اگر دامبلدور تونسته پیشبینی کنه در اون صورت نقشه جالب و هوش فوق العاده ای در میان نبوده.

اما اشتباهات ولدمورت ...
ولدمورت خیلی از نقشه هاش با شکست روبه رو شدن. مثل حمله به هاگوارتز، مراقبت از جانپیچ ها، اینکه فکر کرده دامبلدور با نقشه اون کشته شده، شکست در دستگیری هری (به دفعات)، انگشتر ماروولو رو تبدیل به هورکراس کردن بدون اطلاع از ماهیت اصلی انگشتر، قابل پیشبینی عمل کردن. خب بالاخره شاید ولدمورت بلد بوده چجوری آدمای عادی رو نفله کنه اما رو مجموع پیروزی چندانی نتونست در مقابل دامبلدور کسب کنه.

حتی واقعه داخل وزارتم از محفلی ها فقط سیریوس و اونم بخاطر اشتباه خودش کشته شد اما عده زیادی مرگخوار دستگیر شدن و از اون مهمتر همه فهمیدن ولدمورت برگشته و باز هم نقشه تفرقه اندازی ولدمورت با شکست روبه رو شد چون قبلش دامبلدور خودشو به اونجا رسونده بود. در مورد هریم دامبلدور از قبل اونو اجبارش کرده بود که اکلیومنسی یاد بگیره تا ذهنشو ببنده. کشونده شدن هری نمیتونست از اشتباهات دامبلدور باشه.
حالا شما بگید دامبلدور چند تا اشتباه کرده یا ولدمورت تونسته دست دامبلدور رو بخونه؟ شاید دامبلدور اشتباهاتی داشته باشه ولی به نظر من این اشتباهات بسیار جزئی تر از اشتباهات ولدمورتن.

دامبلدور چی کارها کرده؟
1- سوروس رو به عنوان جاسوس تبدیل به بهترین خدمتگزار ولدمورت کرد و ولدمورت هیچ وقت نفهمید.
2- موضوع هورکراس های ولدمورتو فهمید اما دیدیم در کتاب هفتم حتی به فکر ولدمورت خطورم نمیکرده که کسی این جریانو بفهمه.
3- ابزار از بین بردن هورکراس ها رو فراهم کرد و هری و رون و هرمیون در این راه قدم گذاشتند و دامبلدورم قبلا این کار رو کرده بود اما به فکر ولدمورت نرسید که بیشتر مراقب هورکراس هاش باشه.
4- دامبلدور چون میدونست ولدمورت برای شکست هری جذب چه چیزی میشه از قبل راه رسیدن به هری (بخصوص به چوب ارشد رو) و شناخت بیشتر این وسایل رو برای هری مشخص کرد و باز هم ولدمورت نفهمید.
5- تمامی ابزار لازم برای رسیدن به این هدف رو فراهم کرد.

در حقیقت دامبلدور قبل از مرگش (مرگ اجباری ای که ناگریز خیلی زود گریبانشو میگرفت) همه چیز رو برای نابودی ولدمورت فراهم کرد و از همین راهم نابودش کرد اما ولدمورت تنها هنرش این بود که به اطرافیان دامبلدور اسیب برسونه و حتی نقشه ایم که برای دامبلدور کشیده بود تنها برای ماجازات لوسیوس بود اما خود دامبلدور خواست اینجوری بمیره. من بنابر توضیحات بالا فکر نمیکنم ولدمورت در مقابله با دامبلدور باهوش تر بود.

نقل قول:

به نظر من اين جزو قدرت و هوش نيست. هر كس ديگه اي هم جاي دامبلدور بود اين رو مي فهميد. اين جمله براي اسنيپ از همه جا بي خبر خيلي عجيب بوده ولي مسلما براي كسي كه از ماهيت مار اطلاع داره يك امر طبيعيه.


پس امر طبیعیه؟ شما میتونید برید تعداد اعضایی رو که سعی کردن وقایع و اتفاقات کتاب هفتمو پیشبینی کنن و کسانی که این همه سعی کردن خودشونو جای دامبلدور بذارند تا بتونن وقایع کتاب هفتمو پیشبینی کنند و همه پستاشونم در خود جادوگران موجود میباشد بشمرید.

بر طبق نظریه شما این موضوع خیلی پیش و پا افتاده بوده پس قاعدتا باید همه این موضوع رو حدس میزدن دیگه نه؟ خب پس میتونید برید پستهای این یکی دو ساله رو بخونید ببینید یک نفر پیدا شده بود که چنین حدسی بزنه یا نه. ولی اگر نتونستید پیدا کنید پس بدونید این موضوع، موضوعی نبوده که شما میگید خیلی راحت قابل پیشبینی بوده. ضمنا پیشبینی دامبلدور در برگیرنده فاکتورهای زیادیه مثلا اینکه ماره آخرین هورکراسیه که باید نابود شه و ولدمورتم این جریانو موقعی میفهمه که هیچ کاری ازش برنمیاد. حتی هریم که این ماموریت خطیر رو به عهده داشت تا لحظه آخر فکر نمیکرد ماره آخر از همه باید نابود شه. پس چطور دونستن این پدیده امری طبیعی بوده؟ یک توضیح بدی ممنون میشم.
-----------------------------------

ضمنا ممنون از اطلاعاتتون که تصویر درستی از اون دنیا و تصورات ولدمورت دادید. ولی علاوه بر اینکه اینو هممون میدونیم فکر میکنم بحث ما روی جاودانگی در این دنیا بود نه اون دنیا!

به آنتونیون:
به نظر من اینکه ما بخوایم از روی جادو قضاوت کنیم چه کسی قوی تره کار اشتباهیه این حرف شما زمانی درسته که ولدمورتو دامبلدور رو سر یک میز بنشونن و از هردوشون بخوان برای پیتر دست درست کنند اونوقت ببینیم اگر دامبلدور نتونست یعنی ولدمورت در این زمینه بهتره. من در مقابل این حرف توجه شما رو به چشم مودی چشم بابا قوری جلب میکنم که ساختاری به مراتب پیچیده تر از دست داره پس در جادو درست کردن اینجور اجزا چیز غیر ممکنی نمیتونه باشه. حالا باز یک دست با عصب پیوند میخوره و کار میکنه ولی مکانیزم یک چشم به مراتب پیچیده تره.

در مورد پروازم خب برای نمونه هاگریدم در کتاب اول تا جزیره رو پرواز کرده و یا اسنیپ جادویی عین جادوی ولدمورت رو در کتاب هفتم در مورد پرواز انجام داد.

عقیده شخصی من اینه که قدرت با جادو فرق داره ممکنه یکی جادوهای زیادی بلد باشه ولی دامنه قدرتش کمتر باشه. مثلا به طور حتم اسنیپ بیشتر از دامبلدور جادو میدونست (مخصوصا جادوی سیاه) اما هیچ وقت ما گفتیم این به این معنیه که اسنیپ از دامبلدور قوی تره؟ ما خودمون در قدح دیدیم اسنیپ جلوی دامبلدور چطور به غلط کردن افتاده بود.

کاری که ولدمورت انجام داد طلسم بوده و برای انجامشم دونستن طلسم لازم بوده. من فکر نمیکنم دامبلدور طلسمی رو بلد باشه اما از اجراش عاجز باشه همونجور که فکر نکنم شمام چنین نظری داشته باشید. شاید زمینه اطلاعاتی دامبلدور زمینه اینجور جادوهای سیاه پایین تر باشه و خب برای همینم هست که دامبلدور نرفته معلم جادوی سیاه شه رفته معلم تغییر شکل بشه، کاری که توش بیشتر تخصص داره مثل زنده کردن مجسمه های داخل حوض.

اما ... از طرفی مسائلی هست که صددرصد به قدرت خالص هر شخص برمیگرده مثل تشخیص جادو به وسیله لمس کردن (شیوه ای که دامبلدور در غار در پیش گرفت) یا اینکه دامبلدور احتمالا میتونه زیر شنل نامرئی رو ببینه (کلبه هاگرید در کتاب دوم)

اما ولدمورت نه از قدرت تشخیص جادو به وسیله لمس کردن بهره مند بود چون نتونست جادوی داخل انگشتر ماروولو رو تشخیص بده و نه زیر شنل رو میدید ( در کتاب هفتم) البته این دو احتمال صددرصد نیستن چون در کتاب به طور واضح اشاره ای نشده. اما میشه به عنوان یک فاکتور مهم برای مقایسه میزان قدرت خالص جادوی هر شخص در نظر گرفتش.

به هر حال میخوام بگم تعریف دقیق از قدرت جادویی به عوامل دیگم مربوط میشه و ما نباید فقط از روی تعداد طلسمی که هر شخص بلده در مورد قدرت جادوییش نظر بدیم در اون صورت مشخصه نه تنها ولدمورت بلکه خیلی از جادوگرای دیگه مثل اسنیپ هم در مورد جادوی سیاه ممکنه از دامبلدورم بیشتر بدونن. چنانچه دیدیم دامبلدور خودش بلد نبود دستشو مداوا کنه و به زور خودشو به هاگوارتز و پیش اسنیپ رسوند.

در مورد اون حرفیم که اول پستت زدی فکر میکنم در دو جا این جمله به کار رفته که یکیش به فصل اول کتاب اول برمیگرده که مکگونگال در موردش حرف زد و اون یکیم یادم نیست و منم با حرف مک گونگال موافقم چون به هیچ وجه نمیتونم فکر کنم استعدادهای جادویی ولدمورت از دامبلدور بیشتر باشه. در مورد رسوخ ولدمورت به درون هریم که همه باید تا به حال دلیلشو فهمیده باشیم.

به هر حال قطعا ولدمورت در جادوی سیاه پیشرفت های بزرگی کرده ولی خب یادتون باشه یکی مثل ولدمورت دوست داشته جادوی سیاه کشف کنه اما یکی مثل دامبلدور دوست داشته وقتشو صرف پیدا کردن خواص خون اژدها یا کیمیا گری بکنه! دو تاشم کشفو اختراع هست. یا حرفایی که در مورد دامبلدور وقتی که به مدرسه میرفت زده شد مثلا کارهایی میکرده که هیچکس نمیتونسته.

همه اینا استعداده و هیچ دلیلی نداره که چون دامبلدور جادوی سیاه دوست نداشته و علاقه ای به کندوکاو در این موضوع نداشته پس ولدمورت قوی تره. اگر مخالف حرف منین همینجا بگید .. ولدمورت استعدادشو در زمینه کشف جادوی سیاه به کار انداخته و خب طبیعیه که در این زمینه میتونه پیشرفت کنه. ولی چیزی که میتونه مارو به بحث اصلی برسونه به کارگیری این قدرتها در جهت مبارزه با همه چون در مبارزه نه دست درست کردن به درد میخوره و نه خواص خون اژدها .. در اینجا قوانین حاکم بر دوئل و استعدادها و قدرت جادویی هر شخص و مهارت اون شخص در بکار گیری این قدرت ها اهمیت داره.

... و در این بعد قضیه هست که میگن: دامبلدور تنها کسیه که ولدمورت ازش میترسه

(در مورد جمله بالام در سه پست قبلیم توضیحات کافی رو در مورد نظر خودم دادم و لزومی نمیبینم دوباره بگم)




Re: ((آلبوس دامبلدور)) قوی تره یا ((لرد ولدمورت))؟!!!
پیام زده شده در: ۱۴:۴۰ یکشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۶
#73

گيديون پريوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۲۵ چهارشنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۳:۳۵ دوشنبه ۲ دی ۱۳۸۷
از آنگباند
گروه:
کاربران عضو
پیام: 192
آفلاین
نقل قول:
منم واقعا نمیدونم کشتن آدمای مختلف و تیکه تیکه کردن روح چه نوع هوش و افتخار نهفته ای داره که شما ولدمورتو باهوش میدونید


نمي شه گفت ولدمورت باهوش نبوده. ولدمورت خيلي خيلي با هوش بوده. اگر دقت كنين اكثر نقشه هاي ولدمورت با هوش طراحي شدن. هيچ راه دررويي ندارن به جز يكي كه اون هم دست هري هستش.

دامبلدور هم باهوش بود ولي كمي كمتر از ولدمورت.

نقل قول:
و حتی دامبلدور یک سال قبل پیشبینی کرده بود که ولدمورت مارشو تحت حفاظت خودش در میاره.


به نظر من اين جزو قدرت و هوش نيست. هر كس ديگه اي هم جاي دامبلدور بود اين رو مي فهميد. اين جمله براي اسنيپ از همه جا بي خبر خيلي عجيب بوده ولي مسلما براي كسي كه از ماهيت مار اطلاع داره يك امر طبيعيه.

نقل قول:
ضمنا من هر جور به قضیه نگاه میکنم کسی که عمرش به هشتاد سالم نرسیده به هیچ وجه نتونسته در راه جاودانگی قدمی برداره ضمن اینکه جاودانگی لغت غلطیه که ولدمورت بکار میبره وگرنه من بیشتر با توضیحات دامبلدور موافقم و همچنین این مسئله که تیکه تیکه شدن روح ولدمورت جلوی خیلی از ویژگی هایی که میتونسته براش مفید باشه رو گرفته.


همه ما به خاطر بعد روحمون جاودان هستيم كه ديگه با بحث هاي مذهبي در هم مي آميزه و من نمي خوام اينجا مطرح شه. اما ولدمورت اين رو نمي دونست. از نظر اون مرگ پايان همه چيز بود. براي همين سعي كرد از مرگ فرار كنه.

من با آنتونين موافقم. ولدمورت مرزهاي جادو رو در قسمت جان پيچ ها بسط داد و دامبلدور در قسمت عشق. ولي به نظر من بازم ولدمورت قويترين هستش.


فرق ما با ديوانه ها تو اينه كه ديوونه ها در اقليت اند.


Re: ((آلبوس دامبلدور)) قوی تره یا ((لرد ولدمورت))؟!!!
پیام زده شده در: ۲۲:۴۱ شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۸۶
#72

آنتونین دالاهوف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۴ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۱۱ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹
از کره آبی
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 2608
آفلاین
بحث جالبیه

بنظر من ولدمورت قویتر بود چون دامبلدور در جائی خودش به هری میگه(نقل به مضمون):که ولدمورت قدرتهائی داره که هیچ جادوگری نداشته و نداره و اگه چیزی بتونه در این دنیا وجود داشته باشه که ولدمورت از درکش عاجز باشه اون عشقه.

خوب اینجا دامبلدور صراحتا اعتراف میکنه ولدمورت قویتره و البته یادم نیست که هری بود یا هرمیون و یا کس دیگه ولی اون در جواب دامبلدور میگه:شما شرافتمند تر از اینیند که مثل اون از قدرتهاتون در جهت نامشروع استفاده کنید ولی با اینحال من معتقدم بازم ولدمورت قویتره،اون کارهای خارق العاده ای انجام میداد که هیچکس قادر به انجامش نبود:ساختن دست برای پیتر در کتاب 4،پرواز در هوا،رسوخ در بدن هری در مقابل دیدگان دامبلدور در کتاب 5 و...

البته حرف بلیزو که میگه دامبلدور پیر شده بود قبول دارم چون خود دامبلدورم در کتاب اینو گفته ولی بازم طبق نص صریح گفته خودش ولدمورت در قدرتهای جادوئی بدون شک قویتر بود منتها این که از درک عشق عاجزه به قدرتهای جادوئی ربطی نداره این طبیعیه اون به عنوان یه اسطوره شیطانی و در کتاب قادر نباشه خوبی هارو درک کنه ولی همانطور که گفتم در انجام طلسمها و نو آوری در این زمینه و کارهای دیگر خارق العاده جادوگری بی شک از همه قویتر بوده شاید در کل تاریخ جادوگری،اگه یادتون باشه در مجادله ای که با دامبلدور در هاگوارتز برای استاد شدن داشت به اون گفت من میتونم چیزائی رو یاد دانش آموزات بدم که هیچ کسی نمیتونه








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.