هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۵:۴۰ جمعه ۱۶ فروردین ۱۳۸۷
#42

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۱۳:۲۵
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسي پست شماره 118 خاطرات مرگخواران نيكلاس فلامل

نيكلاس عزيز

چيزي كه در اولين نگاه به پست شما به چشم ميخوره استفاده بيش از حد از شكلكهاست.در بيشتر مواردي كه شما از شكلك براي بيان احساسات استفاده كردين هيچ احتياجي به اين كار نبود.بهتره سعي كنين تعداد شكلكاتونو خيلي كمتر كنين.


جمله بنديتون اشكالاتي داره كه البته زياد اساسي نيستن و ميشه ازشون چشم پوشي كرد ولي بهتره كمي بيشتر دقت كنيد.مثلا:
نقل قول:
نیکلاس همان طور که در حال امدن در داخل خانه بود ،


يكي از خصوصيات اصلي پست شما نبودن سو‍ژه و موضوع خاصه.ملاقات و گفتگوهاي عادي بين نيكلاس و آلبوس توضيح داده شده.ولي با اينحال پست اصلا خسته كننده نيست.توضيح حالتها و رفتار عادي و صميمانه نيكلاس و ديالوگهاي ساده دامبلدور كه اسرارنسبتا مهمي رو در خودش پنهان كرده باعث جذاب شدن پست شما شده.

توضيحات زايد و اضافي در پست شما به چشم ميخوره كه فقط پست رو طولاني كرده و حذفشون لطمه اي به كل ماجرا نميزنه.مثلا قسمت آخر مربوط به قهر كردن سارا اوانز كاملا زايد و غير ضروري بود.

به طرز حرف زدن و رفتار شخصيتها كمي بيشتر دقت كنين.دامبلدور شما در هر جمله از يك فحش استفاده كرده.دامبل واقعي فحش ميداد؟اين كمي شخصيت دامبل رو غير واقعي و ساختگي جلوه داده.طوري كه خواننده ممكنه احساس كنه طرف مقابل نيكلاس هگريده نه دامبلدور.

پاراگراف بنديتون اشكال داره. در بعضي قسمتها بين ديالوگ و قسمتهاي ديگه فاصله گذاشتين و در بعضي موارد اين كارو نكردين.اين كار باعث شده پست در هم و شلوغ به نظر برسه.بهتره همه جا بين ديالوگ و توضيحات فاصله باشه.

از علائم بيش از حد استفاده كردين و اين پستتونو كمي شلوغ كرده.مثلا وقتي ميخواييم تعجب زيادشخصي رو نشون بديم اشكالي نداره كه از چند علامت تعجب استفاده بشه ولي شما اين كارو بيش از حد تكرار كردين و اين به زيبايي نوشته شما مخصوصا از نظر ظاهري لطمه زده.

قسمت مربوط به شرط دامبلدور براي دادن كار به ولدمورت از قسمتهاي جالب پست بود.خلاقيت شما قابل توجهه.

با كمي دقت بيشتر پيشرفت خوبي ميكنين.

موفق باشيد.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۵۸ پنجشنبه ۸ فروردین ۱۳۸۷
#41

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۱۳:۲۵
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسي پست شماره 120 خاطرات مرگخواران مورفين گانت

مورفين عزيز

از يك موضوع جديد و يك روش غير معمول در سايت براي زدن پستتون استفاده كردين و اين باعث شده پست شما متفاوت با بقيه پستها بشه و اونو جذابتر كنه.شما به موضوعي پرداختين كه جزو موضوعات اصلي كتابه ولي كمتر به اون توجه شده.
تعريف كردن داستان از زبان اول شخص باعث شده خواننده به خوبي حالات و احساسات هر دو شخصيت رو درك كنه.

شروع پستتون زيباست و سرما و تنهايي و درماندگي مورفين رو به خوبي نشون دادين:
نقل قول:
«سرما. همه جا سرده. جز صدای چک چک آب و جیر جیر موشها که تو دالان های مرطوب وتاریک می پیچه صدایی نمی شنوم. هر از گاهی صدای فریادی هم می پیچه ولی زود خفه می شه. تو یه سلول تاریک با در بسته ام. یادم نمی یاد چرا منو اینجا آوردن


پاراگراف بنديتون خيلي خوب بود.پاراگرافها با وجود اينكه كاملا از هم مجزا هستند به زيبايي به هم پيوند داده شده بودند.مخصوصا پاراگراف دوم و سوم.

شايد تنها ايراد كوچكي كه ميشه به پست شما گرفت پاراگراف چهارم باشه.تا پاراگراف چهارم همه چيز عالي پيش رفته بود ولي در اين پاراگراف كمي سريع پيش رفته بودين و همه چيز خيلي ناگهاني توضيح داده شده بود.با اين وجود اون ضربه اي رو كه لازم بوده و احتمالا هدف شما هم بوده به خواننده وارد نميكنه.با توجه به اينكه نقطه اوج پست همين پاراگراف بود بهتر بود روي اين پاراگراف كمي بيشتر كار ميشد ويا بيشتر توضيح داده ميشد.

با وجود اينكه از زبان محاوره اي براي نوشتن پست جدي استفاده كردين اين مورد اصلا خواننده رو ناراحت نميكنه البته شايد علتش تعريف داستان از زبان خود شخصيتها باشه ولي كمتر پيش مياد كه استفاده دائم از زبان محاوره اي در پست جدي توي ذوق نزنه ولي شما موفق به انجام اين كار شدين.

از علائم به خوبي استفاده كردين.

نشان دادن اين موضوع كه مورفين اصلا متوجه نشد كه آلبوس چه كاري را انجام داد به جذابتر شدن پست شما كمك زيادي كرده.

پايان پستتون به زيبايي آغازش بود.اين مورد باعث شده كه تاثير پست شما روي خواننده حفظ بشه.
نقل قول:
« داشتم خواب خونه رو می دیدم. پیرمرده کنار در وایساده و بهم زل زده. نفهمیدم چی می خواد ولی دیگه مهم نیست چون رفته. در سلول دوباره بسته شد. چقدر سرده... کاش می دونستم انگشتر کجاست.»




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۰:۰۹ پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۶
#40

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۱۳:۲۵
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
مرگخواران دريايي پيتر پتي گرو


پيتر عزيز من معمولابه پستها امتياز نميدم ولي حالا كه خودتون خواستين به پست شما(پست شماره87) از ده
چهار ميدم.البته اين نبايد شما رو نااميد كنه.به هر حال اين يه موضوع سليقه ايه.ولي پستاي شما اشكالات واضحي داره كه اگه رفع كنين خيلي بهتر ميشن.

قبل از هر چيز بايد بگم كه پستهاي شما پيشرفت كرده و نسبت به پستهاي اوليتون خيلي بهتر شده.اين كه به دنبال رفع اشكالاتتون هستين و از من امتياز خواستين نشون ميده كه ميخوايين بهتر هم بشن. اين مواردي كه اشاره ميكنم نتيجه برداشت من از همه پستهاي شماست نه فقط همين يكي.
اولين اشكالي كه در پستهاي شما توجه منو به خودش جلب كرد لحن پستتون بود كه از محاوره اي هم گذشته و به كوچه بازاري رسيده.استفاده از كلماتي مثل همشيره و آبجي و ننه شايد در جاهاي خاصي به زيبايي پستتون كمك كنه ولي استفاده بيش از حد باعث ميشه پستتون لوس و بي مزه از آب در بياد.بهتره كمي كمترش كنين.

موضوع پست هم خيلي مهمه.شما وقتي يه پست ميزنين يه جورايي سرنوشت اون تاپيك رو تعيين ميكنين.چون بقيه هم پست شما رو ادامه ميدن.براي همين بايد دقت كنين كه موضوع رو به كجا ميكشونين.بايد طوري باشه كه نفر بعدي علاقمند بشه كه پستتونو ادامه بده.بايد يه سوژه مشخص به نفر بعدي بدين .موضوع رو از مسير اصليش منحرف نكنين.البته براي اين موضوع كمي تجربه لازمه.وقتي موضوع به بعضي جاها كشيده ميشه و من ميدونم كه بعد از دو سه پست قراره داستان گره بخوره و نميشه بازش كرد مجبورم پستي رو كه سوژه رو منحرف ميكنه ناديده بگيرم كه اين اتفاق نيفته.

كم و بيش اشتباهات املايي دارين كه بهتره رفع بشن.

به جاي نقطه از سه نقطه استفاده نكنين.استفاده از سه نقطه جاي مخصوص خودشو داره.

پاراگراف بنديتون اشكال داره.ديالوگها رو كاملا از توصبفات ديگه جدا كنين.

يكي از مواردي كه من به همه تذكر ميدم درباره شخصيتهاست.خصوصيات اخلاقي شخصيتها رو تا جاييكه ميتونين در نظر بگيرين.مثلا بعضي جاها لرد بيشتر شبيه يه دلقك نشون داده شده.لرد مسخره بازي در نمياره.ديالوگهايي كه شما براي لرد نوشتين اصلا قابل باور نيستن.لرد مسخره بازي در نمياره.حرفاي خنده دار نميزنه.براي اين كار بهتره از يه شخصيت ديگه استفاده كنين.البته مسخره كردن لرد گاهي ميتونه جالب باشه.مثلا اشاره به كچل بودنش يا حتي انجام دادن كاراي احمقانه.ولي ديالوگهاي مسخره يا حرفهاي بيش از حد صميمي براي لرد اصلا جالب نيست.اين مورد رو در ديالوگهاي مرگخوارها به خوبي رعايت كردين.بهتره در مورد لرد هم رعايت بشه.
قسمتهاي طنز پستهاتون جالبه.از شكلك فقط در حد لزوم استفاده ميكنين.اين هم خيلي خوبه.اين نكات مثبت رو حفظ كنين.
اينا اشكالات كلي پستهاي شما بود.اگه رفع بشه بعدا به جزئيات ميپردازيم.

موفق باشيد.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۵:۲۰ سه شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۸۶
#39

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۱۳:۲۵
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسي پست شماره 75 مرگخواران دريايي گابريل دلاكور

گابريل عزيز

اون عجب چيه اول پستتون نوشتين!!؟

اولين موردي كه در پست شما به چشم ميخوره استفاده از علامت تعجب به جاي نقطه است.بهتره در استفاده از اين علائم دقت بيشتري بكنيد.

بحث بين كوسه و پيتر و آلبوس و لرد و همچنين انتخاب بازي زو به عنوان راه حل از قسمتهاي جالب پستتون بود.
نقل قول:
زیر آب-
پیتر: قلپ! کوسه ی عزیز ، .. اِ ! اونجا رو ، کلاغ!
کوسه ِ : کو کو کلاغ؟
پیتر: اونا! نیگا کن! خب یه دقیقه برگرد!
کوسه : منو خر میکنی؟


نقل قول:
مدتی بعد-
لرد: زوووووووووووووووووووووووو!
البوس: زووووووووخخخخخخخخخ!
لرد: موهاهاهاها! پیرمرد ِ بی ناموس! آخه تو که کلنگ ِ قبرت میگه ونگ ونگ (!) چه به زو کشیدن؟
آلبوس: هین! هین! خوووخ!خخخخ!


توضيحات غير رول كه در پست ديده ميشه به زيبايي پستتون لطمه ميزنه.

نقل قول:
و به حالت تبلیغ های شامپو ، موهاشو میده عقب! ( با فضا سازی! )

باوجود اين فضاسازي طولاني و فوق العاده!!! پستتون فضاسازي كم داشت و از ديالوگ تشكيل شده بود.

روي هم رفته پست سرگرم كننده اي بود. گهگاهي توضيحات اضافي و ديالوگهاي غير ضروري وجود داشت كه شايد بهتر بود زده نميشد.
------------------------------------------------------------------------------
بررسي پست شماره 523 دژمرگ

نقل قول:
وای خدای من چه خشن!!

هوووم...حالا متوجه شدم اون عجب چي بود.ابراز احساسات نسبت به پست قبلي بوده.

پستهاي شما خيلي تكه تكه به نظر ميرسه.استفاده بيش از حد از ديالوگهاي كوتاه و خطها و فاصله هاي غير ضروري كه بين دو قسمت پستتون گذاشتين ظاهر پست رو شلوغ كرده.

نقل قول:
بلیز با وحشت به سمت اسیرا بر میگرده . یکی اون آخرا ( ردیفای آخر! ) کاغذی رو توی دستش گرفته! بلیز با چشمکی به اون پسر ازش میپرسه که کاغذ چیه و پسر چیزی نمیگه! اما خیلی شبیه هری پاتر بوده! ( نه اینقدر ضایه! ) و تریپ این دزدای بانک اسلحه که نداره، چوبدستی میکشه! بلیز که چهره اش به خشانت ِ گل رز شده بود (!) به سمت پسره میره و با یه لگد اونو پرتاب میکنه جلو.

قسمتهاي غير ديالوگ شما فرقي با ديالوگهاتون نداره.بايد توجه كنين كه خاطره تعريف نميكنين.براي همين بهتره توضيحات يا فضاسازيهاتون با اين لحن نوشته نشه.

باز هم علامت تعجب به وفور ديده ميشه.

نقل قول:
هری:
بلیز: هومم! نامه اس سرورم ، بخونم؟
لرد: اگه در این مکان یا زمان یا هرچی میگنجه بخون!
بلیز: وولدی داره یه سری طلسم میسازه که خطریه! .. هوم! تو کی هستی؟
پسره که شبیه پسر هریه!: من هیچکسم!
- اتفاقا منم ابلیسم!
- منم تهمم!()
لرد: ساکت! نا سلامتی سایت هری پاتری است! سایلنتیوس!
بلیز ، این پسره رو ولش کن بذار نفر بعدی! ازش داره خوشم میاد، سفیده..
بلیز: ارباب!

هوم؟اين قسمت خيلي گنگ و مبهم بود.من اصلا نفهميدم چي شد.نامه چي بود.پسره كي بود.چرا ولدمورت به نامه اهميتي نداد؟شما خودتون يه سوژه درست كردين و فورا به شهادت رسوندينش.قسمت نامه ميتونست سوژه خوبي براي نفر بعدي باشه..كاش ميذاشتين نفر بعدي ادامه بده و به اين سرعت سوژۀ نامه رو نابود نميكردين.
------------------------------------------------------------------------

بررسي پست شماره 117 خاطرات مرگخواران

نقل قول:
-یک دفتر هست که خیلی خیاره!

من چند بار ديگه بايد با خوندن خط اول پستهاي شما تعجب كنم؟خياره؟؟؟!!!عجب....
شروع پستتون خيلي ناگهاني بود.بهتر بود قبل از شروع درباره مكان و زمان و شخصيتهايي كه در حال صحبت هستن توضيح ميدادين.

توضيح مكان و نوع زندگي آلبوس جالب بود:
نقل قول:
آلبوس ، مانند بسیاری از سیاستمداران و بسیاری از پیران زندگی ساده ای داشت و نون و پنیر و پیتزا ی سبزیجات میخورد! آلبوس مردی ساده زندگی کن بود! او از تمامی هوس ها چشم پوشی میکرد جون عمه اش و هرگز با هیچ پسری به خصوص هری پاتر کاری نداشته است!


خوشبختانه در اين پست نشانه هاي كوچكي از فضاسازي ديده ميشه.سعي كنين كمي بيشترش كنين.

نقل قول:
( نکته: در واقع نویسنده حوصله فضاسازی نداره! )

بالاخره علتش مشخص شد.خوب پس خودتون متوجه هستين كه بيشتر پستهاتون فضاسازي كم داره.البته در اين پست فضاسازي به مقدار كم وجود داشت.لازم نيست همه چيز رو جزء به جزءتوضيح بدين.كافيه خواننده يه درك كلي از فضايي كه جريان در اون اتفاق ميفته داشته باشه.

آبشار نياگارا به خوبي هري پاتري شده.يك امتياز مثبت.

ديالوگهاي لرد با وجودنسبتا لوس بودن بامزه بود.
-----------------------------------------------------------------------------

بررسي پست شماره 19 زندگي به سبك سياه

ديالوگهاي كوتاه اينجا هم وجود داره ولي بي ربط يا اضافه نيست.

از اين علامت تعجب ها سرگيجه گرفتم!!!!!!!!!


نقل قول:
لرد به همراهی ِ عده ی کثیری از مرگخواران کنار جنازه ی مادام مالکین نشسته بودند. لرد لباس شب ها را نگاه میکرد و مدام بر خودش و مرگخوارانش لعنت فرستاده ، کروشیو ضمیمه میکرد! بلیز روی سر بارتی خوابیده بود و تنها کسی که بیدار بود به جز خود لرد گابریل بود که بیچاره بدبخت اینقدر اسمش تو هیچ پستی نبود سادیسم گرفت!

شما طنز متفاوت و جالبي دارين.تقريبا شبيه نوشته هاي رودولف مرحومه.بهتره اين نوع نوشتنتونو حفظ كنين.خيلي خوبه.


نقل قول:
مدتی بعد، که خیلی کوتاه بود و به سرعت سپری شد لرد متوجه شد که حق تقریبا با گابریل است و اگر بخوان منتظر به هوش اومدن مادام مالکین بشن ( البته بدون استفاده از ورد مخصوص! ) زمان رو از دست داده اند و شاید محفل ققنوس ، زودتر از اونا از برکین خرید کنند!

در اين چند جمله يك قسمت با لحن محاوره اي نوشته شده و يك قسمت نه.بهتره دقت كنين كه لحن پستتون در همه جايكسان باشه.

قسمت انفجار بمب هيجان انگيز و جالب بود. از شكلك زياد استفاده كردين.براي نشون دادن احساسات نيازي به استفاده از اين همه شكلك نيست.
----------------------------------------------------------
روي هم رفته پستهاي شماسرگرم كننده و جالبن.غلط املايي ندارين فقط گهگاهي اشتباهات تايپي به چشم ميخوره. بهتره در نوشتن حوصله بيشتري به خرج بدين و هر چي كه به ذهنتون رسيد فورا ننويسين.كمي روش وقت بذارين و فكر كنين.مطمئنا نتيجه خوب از آب درميادچون پستاتون پتانسيل لازم براي بهتر شدن رو دارن.شما استعداد طنز نوشتنو دارين.اشكالات كلي كه تقريبا در همه پستهاي شما ديده شد:
1-استفاده بي مورد از علامت تعجب
2-تكه تكه كردن و فاصله گذاري بي دليل در پست
3-بكار بردن لحن بيش از حد محاوره اي در توصيفات
4-استفاده از ديالوگهاي غير ضروري
5-تايپ نسبتاعجولانه




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲:۱۱ یکشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۸۶
#38

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۱۳:۲۵
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسي پست شماره 115 كافه تفريحات سياه بارتي كراوچ

بارتي عزيز

برخلاف گفته خودتون شما سوژه رو شهيد نكردين.برعكس به نظر من سوژه رو به خوبي ادامه دادين و جاي كار براي نفر بعدي باقي گذاشتين.
ولي مرتكب يك اشتباه بزرگتر شدين و اونم اينه كه به طور ناگهاني مرگخوارا رو وارد ماجرا كردين و باز هم بدون درگيري محفلي ها رو دستگير كردين.
بهتر بود فقط مرگخوارا رو وارد ميكردين و ادامه ماجرا رو به نفر بعدي ميسپردين.
باز جاي خوشحالي داره كه هفت مرگخوار رو دربرابر چهار محفلي قرار دادين و تسليم شدن محفلي ها زيادعجيب به نظر نميرسه.

نقل قول:
سارا چوبدستیش را بالا آورد ولی با محاصره ی مرگخواران مواجه شد و آن را پایین آورد ... رو به ایگور کرد و پس از چند لحظه گفت :
- ما تسلیمیم !

تا حالا بايد با شخصيت سارا آشنا شده باشين.سارا كمي بيش از حد خوشبينه و معمولا يك نوع شجاعت افراطي داره كه به خوبي ميشه ازش بر عليه خودش استفاده كرد.احتمالا اگه سارا با خود ولدمورت هم روبرو بشه لرد رو دعوت به دوئل ميكنه!!اين نوع رفتار عاقلانه نيست ولي جزو خصوصيات اخلاقي ساراو اكثر محفليهاست.بهتر بود به اين سادگيها تسليم نميشدن و كمي مقاومت يا ابراز وجود ميكردن.

نقل قول:
در راه کلی با آنها حرف زدند و آنها را برای مرگخوار شدن آماده کنند ولی آنها قبول نمی کردند و بالاخره به خانه ی ریدل رسیدند .

اين قسمت به نظر من غير عادي ترين قسمت پستتون بود.مرگخوارها معمولا بعد از دستگيري محفلي ها سعي نميكنن اونا رو براي مرگخوار شدن آماده كنن.تمسخر-شكنجه وآزار محفليها منطقي به نظر ميرسه ولي اين صحبتهاي دوستانه نه.اين رفتار اصلا باور پذير نيست.بهتر بود به جاي حرف زدن آزار و اذيت و تحقير شدن محفليها رو توضيح ميدادين.
--------------------------------------------------------------------
بررسي پست شماره 70 خانه ريدل دابي

دابي عزيز
وقتي شروع پستتون رو خوندم كمي نا اميد شدم ولي با خوندن ادامه پست نااميدي كاملا از بين رفت.
يك پست كوتاه بدون هيچ نكته اضافي و قابل حذف كردن.پستتون خالي از توصيفات خسته كننده يا ديالوگهاي بي فايده و طولانيه.فقط با توجه به اصل سوژ‍ ه چيزي رو كه ميخواستين نوشتين.اين خيلي خوبه.

نقل قول:
پاي دامبلدور به تكه سنگي گير ميكند .. فرياد ميزند و ناگهان با مغز به زمين سقوط ميكند .. ريش و پشمش پريشان ميشود و پاي افراد ديگر را در بر ميگيرد در نتيجه انها نيز با مغز به زمين ميافتند و همگي در كنار هم بيهوش ميشوند

اين قسمت با وجود اينكه كمي اغراق آميز به نظر ميرسه با توجه به طنز بودن پست و اشاره به ريش دامبل به جذاب تر شدن پست كمك كرده.ولي بايد حتما به اين نكته دقت كنين كه لازم نيست در پستتون گروهي رو كه عضوش هستين موفق نشون بدين و گروه ديگه رو اسير يا شكست خورده.اين بي اهميت ترين قسمت ماجراست.اگه اين روش اجرا بشه جنگ جذابيت خودشو كاملا از دست ميده.خيلي از اعضا و مخصوصا اعضاي تازه وارد رو ديدم كه به اين نكته توجه نميكنن و دائم سعي در پيروز نشون دادن گروه خودشون دارن.

قسمتهاي مربوط به دامبلدور جالب بود:
نقل قول:
دامبل:اي تف به اين شانس يه ذره تا موفقيت بيشتر فاصله نداشتيما .. جديدا نيروي عشقم ديگه كار ساز نيست.


پستتونو خوب تموم كردين.به نفر بعدي سوژه مشخصي رو دادين.اين هم از نكته هاي مثبت پستتون بود.
--------------------------------------------------------------------------
بررسي پست شماره 60 مرگخواران دريايي دابي

لحن محاوره اي پستتون كمي بيش از حد بود و پست رو شبيه تعريف كردن يك خاطره كرده بودبهتره توصيفات ما كمي با ديالوگهامون تفاوت داشته باشه.يقه درسته نه يخه...
قسمت بلعيده شدن جيمز توسط نهنگ و اشاره به پينوكيو واقعا جالب بود:
نقل قول:
جيمز به سختي بلند ميشه و با ديد تار خودشون ميتونه روشنايي نوري كه در دور سوسو ميزنه رو مشاهده كنه ، پس به سمت روشنايي حركت ميكنه و در كمال تعجب پدر ژپتو رو ميبنه.


اشتباهات تايپي كه كم و بيش در پستهاي شما به چشم ميخوره از زيبايي پستتون كم ميكنه.بهتره كمي بيشتر دقت كنين.

ديالوگهاي سارا و آلبوس جالب بود ولي كاش به جاي آلبوس از شخصيت ديگه اي استفاده ميكردين.البته شخصيت واقعي آلبوس هم گاهي حماقت ميكرد ولي بهتره در پستهامون تا جاييكه ممكنه شخصيتهاي آلبوس و ولدمورت رو حفظ كنيم.براي بقيه شخصيتها هم بهتره همين كار انجام بشه.اينكه يكي از گروهها دائم كارهاي احمقانه بكنه و يكي ديگه موفق بشه زياد منطقي نيست.بايد شكست و پيروزي بين دو گروه تقسيم بشه.

از شكلكها كم و به جا استفاده كردين كه اينم به همراه پاراگراف بندي مناسب به زيبايي پستتون كمك كرده.
-------------------------------------------------------------------------

بررسي پست شماره 62 مرگخواران دريايي دابي

به نظر من يكي از اشتباهات بزرگ در پست زدن اينه كه پست نفر قبلي رو ناديده بگيري يا وانمود كني همش خواب و خيال بوده.اين بي احترامي به نويسنده پست قبليه.به هر حال نفر قبلي براي نوشتن اون پست و پيش بردن ماجرا زحمت كشيده و بهتره اين زحمت ناديده گرفته نشه.در اين پست شما همين كارو كردين ولي چون با پست قبلي خودتون در اين تاپيك همين رفتار شده بود كارتون قابل گذشته.در جنگ معمولا اعضاي دو گروه منطق رو فراموش ميكنن و سعي ميكنن به هر ترتيبي كه شده گروه خودشونو جلو بندازن و اين باعث ميشه ماجرابدون سير منطقي جلو بره و كار ادامه دهنده رو مشكل ميكنه.اگه همه به اين موارد دقت كنن كار براي هر دو گروه ساده تر ميشه.

دو تاشكلك خميازه كه بعد از ديالوگ لرد ومرگخوارا زده شده خيلي به جا و جالبه.منظور من از اينكه ميگم شكلكها رو فقط در جايي كه لازمه و نميشه احساسات رو طور ديگه اي نشون داد استفاده كنيددقيقا همينه.

قسمت اعتراف گرفتن از سارا خيلي جالب بود:
نقل قول:
لرد:يه كم شكنجشون كنيد بفهميد كه اومدن اينجا چه غلطي بكنن.

سارا دوباره شروع كرد به كري خوندن:من هرگز حرف نميزنم. اتاق شكنجه
بليز:ببين دابي اين از اوناشه ها .. يعني كارت خيلي سخته .. ببينم چي كار ميكني.
دابي:خاطرت جمع.
دابي وارد اتاق ميشه سارا به طرز مشكوكي اون رو زير نظر گرفته.
دابي:بب....
سارا:باشه باشه من همه چي رو ميگم ، اون دامبلدور بيناموس منو اغفال كرد ، خود نامردشه بريد بگيريدش ، من هر چي بدونم بهتون ميگم فقط اذيتم نكنيد ، بوق كردم


كوتاهي پست مثل هميشه از نكات مثبت پست شماست.
طنز پستهاي شما تكراري يا خسته كننده نيست.در پستهاي ديگه شما هم اين مورد رو به وضوح ديدم.مثلادر پست شماره 222 شكنجه گاه هم قسمتهاي طنز درباره مغز دامبلدورخيلي جالب بود.سعي كنين اين خصوصيت خوب پستهاتونو حفظ كنين.
--------------------------------------------------------------------------

بررسي پست شماره 30 بحبوحه اي در سياهي باب آگدن


باب عزيز
متاسفانه اصل سوژه توسط نفر قبلي منحرف شده و بهتر بود همون سوژه اي كه داده شده بود(حمله به هاگوارتز)ادامه پيدا ميكرد.به هرحال اين مشكل از شما نبود.


نقل قول:
در وزارت آفتابه از همه چیز مهم تره.همانا که این آفتابه بود که مرلین را در سختی ها نجات داد.حالا من به مرلین گاه میروم تا با مرلین درد و دل کنم.
_ باشه کالین.برو برو.من خودم مواظب این جا هستم.
اتفاقا دادم مرلینگاه رو از نو بسازن.
__ خیلی کار خوبی کردی استر.خیلی خوب.

يه موقعي خود مرلين استفاده از كلمات آفتابه و مرلين رو در كنار هم ممنوع اعلام كرده بود.و ما كه تازه وارد بوديم از اين كلمات با هم استفاده كرديم و كلي توي دردسر افتاديم.الان احتمالا روحش در عذابه.قبل از هرچيز ممنونم كه انتقام ارباب رو گرفتي .

بحث بين بارتي و لرد جالب بود.سر به هوا بودن بارتي رو به خوبي نشون دادين.مخصوصا در جاييكه در حال حرف زدن با مامور وزارته.

قسمت مربوط به آيفون تصويري هم از قسمتهاي جالب پست شما بود.

ظاهر پست كمي شلوغ شده.علتش ديالوگهاي كوتاه و شكلكهاست.ولي اين موردبه اصل پستتون لطمه اي نزده.

آخر پست كمي موضوع رو منحرف كردين.بهتره به يك قسمت ماجرا بپردازين.مثلا وقتي با مرگخوارها شروع كردين با مرگخوارها ادامه بدين.الان ممكنه نفر بعدي كمي گيج بشه كه موضوع كالين و آفتابه رو ادامه بده يا مرگخوارها و كليد رو.البته ميشه دو موضوع رو به هم ربط داد ولي تجربه ثابت كرده كه معمولا اين اتفاق نميفته و داستان بعد از اين دو تكه ميشه.يك تكه مربوط به كالين و تكه بعدي مربوط به مرگخوارها.ضمنا بهتره

سعي كنين از سوژه هاي روز استفاده كنين.سوژه هاي قديمي بعد از يه مدت جذابيت سابق خودشونو از دست ميدن.

موفق باشيد.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۴:۱۷ یکشنبه ۵ اسفند ۱۳۸۶
#37

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۱۳:۲۵
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسي پست شماره 36 كاخ امپراطور باب آگدن

باب عزيز
پست زيبايي بود.بدون جملات و توصيفات اضافه.اي كاش پست قبلي رو ادامه نميدادين و سوژه جديدي رو شروع ميكردين.چون با توجه به اينكه مدت زيادي از زده شدن پست قبلي گذشته رشته ماجرا از دست همه خارج شده.با اينحال پستتون نامفهمو نبود.اشكالات جزئي در جمله بندي داشت.مخصوصا در پاراگراف اول كه ميتونست خيلي جذابتر و تاثيرگذارتر نوشته بشه.

نقل قول:
با سرعت شنا کرد.بداخل سوراخ رفت.اثر لوموس کم کم داشت از بین میرفت.با وجود اینکه ورد به اطراف روشنایی میداد،هیچ چیزی را نمیتوانست ببیند.هر لحظه ممکن بود به سنگی برخورد کند.دیگر بیاد نداشت که چه میشود اگر روح به جسمی برخورد کند.در تصورش این بود که اتفاق عجیبی رخ دهد.نور یا موجوداتی که وی را به سرزمین خاکستری ببرند.با وجود این تاریکی دریچه ای دیده نمیشد.


يكي از نكاتي كه پست شما رو جذابتر كرده استفاده از جمله هاي كوتاهه.

توضيحات زيبايي در پستتون به چشم ميخوره كه اين يكي از اونهاست:
نقل قول:
شنا کنان،کور مال کورمال جلو میرفت.و ناگهان چیزی رخ داد.وجودش که حال جز روح قدرتمندش چیزی نبود مکیده شد.مکش دردناکی بود.ولی ارزشش را داشت.ارزش جاودانگی.


تنها اشكال پست سوژه نامفهوم وحال و هواي غير هري پاتري اون بودكه بيشتر از شما به تاپيك مربوط ميشد.
به هر حال پست خوبي بود.با توضيحات به جا و به اندازه.

ضمنا در عين حال درسته نه اين حال.بارها گفتم كه به اين موارددر پست جدي بايد دقت بيشتري بشه.
موفق باشيد.
--------------------------------------------------------------

بررسي پست شماره 18زندگي به سبك سياه مورفين گانت

مورفين عزيز
نقل قول:
هیچ کس حرفی نمی زد.تنها صدای چرخش قاشق در فنجان لرد بود که سکوت رو می شکست. لرد قاشق خیسش رو بیرون آورد، دو بار به لبه ی فنجانش زد وداخل نعلبکی اش گذاشت. با آرامش فنجانش رو برداشت و در حالی که یه قلپ از شیرقهوه اش رو هورت می کشید نگاه مرموز وسردش رو به بارتی دوخت.

پستتون شروع بسيار خوبي داشت.توضيحات دقيق درباره نحوره قهوه خوردن لرد دلهره و اضطراب حاكم بر فضاي اتاق رو به خوبي نشون ميداد.

نقل قول:
كوچه ی دیاگون- ردا فروشی مادام مالکین- ساعت 8:57 دقیقه
تابلو ی "بسته است" پشت شیشه ی مغازه خودنمایی می کرد اما داخل مغازه، مادام مالکین، فاکتور به دست در حال بررسی جنس هایی بود که دیشب رسیده بود و با عصبانیت پیش خود زمزمه می کرد:
اوه، خدای من این بسته هم که ردای شبه! من که بهشون گفته بودم فقط ردای مردانه لازم دارم.نگاه کن تو رو خدا ! یا ردای شب فرستادن یا ردای زنانه! ریش مرلین! من حتی یه ردای مردانه هم تو مغازه ام ندارم!باید همشون رو پس بفرستم.

كار جالبي انجام داده بودين.يك محدوده زماني رو در دو جاي مختلف توضيح دادين.خيلي خوب بود.

نقل قول:
لرد با کلاه بوقی و لباس خواب گل منگولی (با عکس های دامبل) همچنان با این حالت به بلیز خیره مانده بود.


فكر ميكنم در تمام نقدهام اينو گفته باشم.براي بار هزارم:شخصيت لرد رو خراب نكنين.لرد ممكنه در اتاق خودش و يا جاييكه كسي حضور نداره اينطوري لباس بپوشه.هيچ اشكالي نداره كه به اسرار خصوصي لرد كه خنده دار هم هست اشاره بشه.ولي ابهت وشخصيت ترسناك لرد نبايد با اين توضيحات خراب بشه.ميدونم شما منظورتون اين بود كه لرد غافلگير شده و ناخواسته آپارات كرده ولي لرد درمقابل مرگخوارانش هم اصولا نبايد با اين وضع خنده دار حاضر بشه.مگر در موقعيتهاي خاص.مثلا آتش سوزي بشه و لرد مجبور بشه با اين سرو وضع از اتاقش بيرون بياد.

از تكه هاي طنز جالبي استفاده ميكنين.مثلا در همين تاپيك پست شماره 16 قسمت مربوط به ديالوگ ارباب خيلي جالب بود.يا در همين پست هم قسمتهاي جالبي وجود داشت.مثلا:

نقل قول:
واقعا خودت تنهایی به این نتیجه رسیدی که میز نهارخوری رو رمزتاز کنی؟
بلیز با شور و شوق پاسخ داد: بله ارباب! خودم تنهایی! ساعت 9 هم فعال می شه و آپارات می کنیم.
نان از دست لرد روی میز افتاد: الان ساعت چنده؟
ایگور نگاهی به ساعت شنی- مچی فوق پیشرفته اش انداخت و گفت: ساعت دقیقا هشت و پنجاه و نه دقیقه و پنجاه و هشت ثانیه است ... نه ... شد پنجاه و نه ثانیه.


سوژه رو خوب پيش ميبرين و پست رو خوب تموم ميكنين.

موفق باشيد.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۳:۲۸ پنجشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۶
#36

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۱۳:۲۵
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسي پست شماره 17 زندگي به سبك سياه بارتي كراوچ

بارتي عزيز
قبل از هر چيز اينو بگم كه من پستهاي هر عضو رو با پستهاي قبلي خودش مقايسه ميكنم نه با پست بقيه اعضا.بنابراين اگه مثلا بگم اين پست خوب نبودمعنيش اينه كه نسبت به پستهاي قبلي شما ضعيفتر بود نه اينكه كلا بد باشه.

اين پستتون خيلي بهتر از قبلي بود.ولي هنوز هم اشكالاتي داشت.اشكالات جمله بندي زيادي در پست شما به چشم ميخوره كه اگه بتونين اصلاحشون كنين پستتون به مراتب زيباتر ميشه.مثلا:
نقل قول:
... صبح زود بود و اين صبح تفاوت زيادي با صبح هاي ديگه داشت . ملت مرگخوار همگي حاضر و آماده صبح الطلوع بيدار شده بودند و با سر و صداهاي خود بارتي خواب آلود را نيز بيدار كرده بودند و او با لباس خواب سبز رنگ خود از پله ها پايين مي رفت و سرش در حال چرخش بود كه بالاخره به طبقه ي اول كه آشپزخونه اونجا باشه رسيد


اين قسمت با كمي اصلاح ميتونست خيلي زيباتر بشه.

.از نوشتن جمله هاي طولاني و توضيحات اضافي خودداري كنيد
اينجور جمله ها خواننده رو گيج ميكنه.

.يكي از مشكلات پستهاي شما اينه كه ماجرا رو اصلا پيش نميبرين.مثلا در اين پست چه اتفاقي افتاده؟فقط مرگخوارها بيدار شدن.كندپيش بردن سو‍ ژه كار خوب و مناسبيه ولي نه تا اين حد.بهتره از كمي هيجان و خلاقيت در پستتون استفاده كنين.

بعضي جاها بيش از حد محاوره اي نوشتين و اين پست شما رو بيشتر شبيه تعريف كردن يه خاطره كرده:

نقل قول:
او با لباس خواب سبز رنگ خود از پله ها پايين مي رفت و سرش در حال چرخش بود كه بالاخره به طبقه ي اول كه آشپزخونه اونجا باشه رسيد


پستهاي شما هميشه خلاصه و كوتاهه. اميدوارم اين ويژگي رو هميشه حفظ كنين.خوندن پستهاي طولاني(از جمله پستهاي خودم) گاهي واقعا خسته كننده ميشه.

موفق باشيد.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۴:۲۶ سه شنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۶
#35

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۱۳:۲۵
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسي پست شماره 43 قصر خانواده مالفوي بارتي كراوچ

بارتي عزيز

پست شما كمي ناگهاني شروع شده.
نقل قول:
لرد از جايش بلند شد و در حاليكه به بليز كه پشت ريموس لوپين ايستاده بود اشاره مي كرد تا بنشيند لب به سخن گشود تا موضوع را براي مرگخواران و وفادارن خود شفاف كند :

درسته كه اين پست ادامه پست قبليه ولي بهتره براي خودش شروع مستقل و جذابي داشته باشه.ميتونستين با توضيحات كمي كه درباره محيط يا افردا حاضر در جلسه ميدين حس لازم رو به خواننده منتقل كنين.


نقل قول:
چوبدستي لوسيوس را كه چند روز پيش از او گرفته بود را بيرون كشيد و در حاليكه نوك آن را به سمت ريموس گرفته بود و آن را مي چرخاند گفت

نيازي به استفاده از اين همه را نبود.حذف كلمات اضافي و بكار بردن كلمات جانشين ميتونه نوشته شما رو جذابتر كنه:
چوبدستي لوسيوس را كه چند روز پيش از او گرفته بود بيرون كشيدو در حاليكه نوكش را بطرف ريموس گرفته و ميچرخاند گفت:

نقل قول:
جمعيت مرگخواران از پشت ميز به سر و صدا افتادند و بعضي ها با كنار دستي ها صحبت مي كردند و بعضي ها هم گوشي هاي مشنگي خود را بيرون آورده و در حال اس ام اس بازي بودند كه لرد با خشانت فراوان فرياد زد :
- جلوي يه محفلي خودتونو به مسخره گرفتين ؟ اينكارا چيه ؟ خجالت نمي كشين ؟ ملت مرگخوارا كه از خشانت لرد به ترس آمده بودند , دست از صحبت كشيدند و گوشي ها را در جيب رداهاي جادوگري خود گذاشتند .

اين قسمت كمي عجيب و غريب شده.كاملا از حال و هواي مرگخواران و لرد خارج شدين.محيط بيشتر شبيه يه كودكستانه كه لرد هم مبصرشه و خوبها و بد ها مينويسه.با وجود اينكه اين تاپيك طنزه ولي باز هم بايد شخصيت همه در نظر گرفته بشه.مرگخوارا ظاهرا كاري جز شيطنت و حاضر جوابي در برابر لرد ندارن لرد هم تبديل به يك موجود خشمگين شده كه كارش فقط جيغ و داد و شكنجه مرگخواراست.ارد سياه با وجود اينكه به راحتي خشمگين ميشه ولي معمولا خونسرديشو از دست نميده و اينطوري دادو فرياد راه نميندازه.بهتره اين نكته و هم در نظر داشته باشين.

نقل قول:
- در مورد اينكه ... اينكه با اين ... نمي تونم بگم . با اين چيكار كنيم ؟ - شما خودتون صاحب مال هستيد ارباب ! ملت مرگخوار با اين حرف بليز رفتند رو هوا و با تك فرياد لرد دوباره ساكت شدند . لرد كه ديگر تحمل اينهمه توهين را نداشت وردهاي «كروشيو» را نثار آنها كرد


پايان پست اهميت زيادي داره و چون نقش اصلي رو در دادن انگيزه به نفر بعدي براي ادامه دادن پستتون ايفاميكنه.پست شما پايان خيلي ضعيفي داشت.

كلا اتفاق خاصي در پست شما نيفتاده بود.و مواردي رو كه باب در پست قبلي بهشون اشاره كرده بود تكرار كردين.لازم نبود حتما ماجرا رو جلو ببرين ولي اگه قصد اين كارو دارين بهتره بجاش به توصيف محيط وجزئيات محل تجمع مرگخواران و حتي خود مرگخواران بپردازين.

موفق باشيد.
-------------------------------------------------------------------------
بررسي
پست شماره 114 خاطرات مرگخواران باب آگدن:

باب عزيز

پستهاي شما هميشه طوري شروع ميشه كه خواننده رو به خوندن ادامه پست ترغيب ميكنه.اين نكته مثبت و مهميه كه بهتره بقيه مرگخوار هم به اون توجه كنن.
مشخص نبودن هويت افراد تا اخر پست هم مورد ديگه ايه كه شما هميشه به خوبي ازش استفاده ميكنين.


نقل قول:
ميدونی.ما بعضی وقتها میتونیم از طلسمهای نابخشودنی استفاده کنیم .
چشمانش را به زندانی دوخت.منتظر ماند و سرانجام حالت زندانی تغییر کرد ولی این چیزی که وی انتظار را داشت نبود. زندانی لبخند درازی زد و در جواب وی گفت: ما همیشه از این وردها استفاده میکنیم.نه بعضی وقتها

خونسردي و بي تفاوتي اعصاب خرد كن مرگخوار خيلي خوب نشان داده شده بود.

نقل قول:
کاراگاه عصبانی شد. چوبش را به سمت وی نشانه گرفت و فریاد کشان گفت: دیگه از دست شما قاتلها خسته شدم.برو به جهنم.آواداکدابرا.
این آخرین چیزی بود که وی قبل از مرگ بخاطر داشت. باب با شنیدن این حرف خوشحال شد.وی معموریت لرد را انجام داده بود.کشتن و نابود کردن کاراگاه. و بعد با خیال راحت دنیا را بدرود گفت.
توضیح در مورد جمله آخر: اگر کاراگاهی از آواداکدابرا استفاده کنه.با توجه به قوانین به آزکابان یابزبان دیگری نابود میشه

باز هم يك پايان زيبا ولي گنگ.با اين تفاوت كه اينبار براي خواننده توضيح دادين)كه به نظر من بهتر بود اين كارو نميكردين)هر چقدر هم پايان داستان گنگ باشه بهتره دركش رو به عهده خواننده بذارين.و در صورتي كه توضيح واقعا لازمه اونو در قالب يكي از نقشهاي پستتون بدين.مثلا پس از مرگ كارآگاه باب ميتونست با همون خونسردي كه از اول پست حفظ كرده بود بگه مثل اينكه فراموش كرده بود مجازات استفاده از اين نفرين براي كاركنان وزارتخونه مرگه.كار آگاه چطوري كشته شد؟يعني طلسم به خودش برگشت؟ظاهر پستتون اينو نشون ميده ولي اين قانون خيلي غير منطقيه.مخصوصا براي كار آگاهها.اگه قرار باشه كسي مجاز به استفاده از اين وردها باشه مسلما كار آگاهها هستن.بهتر بود كمي بيشتر درباره اين قانون توضيح ميدادين.با توجه به كوتاهي پستتون فكر ميكنم فضاي كافي براي اين توضيح رو در اختيار داشتين.بهتر بود بعد از مرگ كار آگاه و باب توضيح داده ميشد(بدون خروج از قالب داستان) كه مثلا براي جلوگيري از كشت و كشتار بي مورد جادوگران بيگناه توسط كارآگاهها به تازگي قانوني وضع شده كه طبق اون اگه كار آگاهي جادوگري رو بكشه بلافاصله طلسم روي خودش هم اجرا ميشه.(البته يه توضيح و قانون منطقي تر جالبتر ميشد.)شما معمولا سوژه هاي جالب و جديدي در ذهن دارين ولي اگه كمي بيشتر بازش كنين بهتر ميشه.

باب با رضايت كامل كشته شد.اشاره به اينكه باب در لحظه قبل از مرگش هم فقط به رضايت لرد فكر ميكرد تاثر برانگيز و زيبا بود.
------------------------------------------------------------
بررسي

پست شماره 115 خاطرات مرگخواران بارتي كراوچ

بارتي عزيز

پست شما خيلي خلاصه و كوتاه بود و اتفاق خاصي در اون نيفتاده بود.حتي به نظر من نكته قابل نقدي وجود نداشت.چهار مرگخوار به دلايل نامعلومي به دنبال يك جادوگر ميگردن و به راحتي اونو به دام انداخته و ميكشن.هيچ هيجان و كشمكش و اتفاق غير منتظره اي وجود نداشت.
اشتباهات تايپي مختصري ديده ميشد.
در انتهاي پست سوالي براي من پيش اومد.چرا مرگخواران با چهار آواداكداورا جادوگر ناشناس رو كشتن؟يكي كافي نبود؟

بهتر بود درباره اينكه اون ناشناس كي بود و چرا مرگخواران اونو كشتن كمي توضيح ميدادين.مخصوصا اگه اين توضيح در آخر پستتون و بعد از كشته شدن جادوگر داده ميشد خيلي جالبتر و جذابتر به نظر ميرسيد.

موفق باشيد.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۸۶/۱۱/۱۹ ۴:۲۶:۰۷
ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۸۶/۱۱/۱۹ ۴:۳۵:۴۲



Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۴:۱۸ سه شنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۶
#34

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۱۳:۲۵
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسي پست شماره 43 قصر خانواده مالفوي بارتي كراوچ

بارتي عزيز

پست شما كمي ناگهاني شروع شده.
نقل قول:
لرد از جايش بلند شد و در حاليكه به بليز كه پشت ريموس لوپين ايستاده بود اشاره مي كرد تا بنشيند لب به سخن گشود تا موضوع را براي مرگخواران و وفادارن خود شفاف كند :

درسته كه اين پست ادامه پست قبليه ولي بهتره براي خودش شروع مستقل و جذابي داشته باشه.ميتونستين با توضيحات كمي كه درباره محيط يا افردا حاضر در جلسه ميدين حس لازم رو به خواننده منتقل كنين.


نقل قول:
چوبدستي لوسيوس را كه چند روز پيش از او گرفته بود را بيرون كشيد و در حاليكه نوك آن را به سمت ريموس گرفته بود و آن را مي چرخاند گفت

نيازي به استفاده از اين همه را نبود.حذف كلمات اضافي و بكار بردن كلمات جانشين ميتونه نوشته شما رو جذابتر كنه:
چوبدستي لوسيوس را كه چند روز پيش از او گرفته بود بيرون كشيدو در حاليكه نوكش را بطرف ريموس گرفته و ميچرخاند گفت:

نقل قول:
جمعيت مرگخواران از پشت ميز به سر و صدا افتادند و بعضي ها با كنار دستي ها صحبت مي كردند و بعضي ها هم گوشي هاي مشنگي خود را بيرون آورده و در حال اس ام اس بازي بودند كه لرد با خشانت فراوان فرياد زد :
- جلوي يه محفلي خودتونو به مسخره گرفتين ؟ اينكارا چيه ؟ خجالت نمي كشين ؟ ملت مرگخوارا كه از خشانت لرد به ترس آمده بودند , دست از صحبت كشيدند و گوشي ها را در جيب رداهاي جادوگري خود گذاشتند .

اين قسمت كمي عجيب و غريب شده.كاملا از حال و هواي مرگخواران و لرد خارج شدين.محيط بيشتر شبيه يه كودكستانه كه لرد هم مبصرشه و خوبها و بد ها مينويسه.با وجود اينكه اين تاپيك طنزه ولي باز هم بايد شخصيت همه در نظر گرفته بشه.مرگخوارا ظاهرا كاري جز شيطنت و حاضر جوابي در برابر لرد ندارن لرد هم تبديل به يك موجود خشمگين شده كه كارش فقط جيغ و داد و شكنجه مرگخواراست.ارد سياه با وجود اينكه به راحتي خشمگين ميشه ولي معمولا خونسرديشو از دست نميده و اينطوري دادو فرياد راه نميندازه.بهتره اين نكته و هم در نظر داشته باشين.

نقل قول:
- در مورد اينكه ... اينكه با اين ... نمي تونم بگم . با اين چيكار كنيم ؟ - شما خودتون صاحب مال هستيد ارباب ! ملت مرگخوار با اين حرف بليز رفتند رو هوا و با تك فرياد لرد دوباره ساكت شدند . لرد كه ديگر تحمل اينهمه توهين را نداشت وردهاي «كروشيو» را نثار آنها كرد


پايان پست اهميت زيادي داره و چون نقش اصلي رو در دادن انگيزه به نفر بعدي براي ادامه دادن پستتون ايفاميكنه.پست شما پايان خيلي ضعيفي داشت.

كلا اتفاق خاصي در پست شما نيفتاده بود.و مواردي رو كه باب در پست قبلي بهشون اشاره كرده بود تكرار كردين.لازم نبود حتما ماجرا رو جلو ببرين ولي اگه قصد اين كارو دارين بهتره بجاش به توصيف محيط وجزئيات محل تجمع مرگخواران و حتي خود مرگخواران بپردازين.

موفق باشيد.
-------------------------------------------------------------------------
بررسي
پست شماره 114 خاطرات مرگخواران باب آگدن:

باب عزيز

پستهاي شما هميشه طوري شروع ميشه كه خواننده رو به خوندن ادامه پست ترغيب ميكنه.اين نكته مثبت و مهميه كه بهتره بقيه مرگخوار هم به اون توجه كنن.
مشخص نبودن هويت افراد تا اخر پست هم مورد ديگه ايه كه شما هميشه به خوبي ازش استفاده ميكنين.


نقل قول:
ميدونی.ما بعضی وقتها میتونیم از طلسمهای نابخشودنی استفاده کنیم .
چشمانش را به زندانی دوخت.منتظر ماند و سرانجام حالت زندانی تغییر کرد ولی این چیزی که وی انتظار را داشت نبود. زندانی لبخند درازی زد و در جواب وی گفت: ما همیشه از این وردها استفاده میکنیم.نه بعضی وقتها

خونسردي و بي تفاوتي اعصاب خرد كن مرگخوار خيلي خوب نشان داده شده بود.

نقل قول:
کاراگاه عصبانی شد. چوبش را به سمت وی نشانه گرفت و فریاد کشان گفت: دیگه از دست شما قاتلها خسته شدم.برو به جهنم.آواداکدابرا.
این آخرین چیزی بود که وی قبل از مرگ بخاطر داشت. باب با شنیدن این حرف خوشحال شد.وی معموریت لرد را انجام داده بود.کشتن و نابود کردن کاراگاه. و بعد با خیال راحت دنیا را بدرود گفت.
توضیح در مورد جمله آخر: اگر کاراگاهی از آواداکدابرا استفاده کنه.با توجه به قوانین به آزکابان یابزبان دیگری نابود میشه

باز هم يك پايان زيبا ولي گنگ.با اين تفاوت كه اينبار براي خواننده توضيح دادين)كه به نظر من بهتر بود اين كارو نميكردين)هر چقدر هم پايان داستان گنگ باشه بهتره دركش رو به عهده خواننده بذارين.و در صورتي كه توضيح واقعا لازمه اونو در قالب يكي از نقشهاي پستتون بدين.مثلا پس از مرگ كارآگاه باب ميتونست با همون خونسردي كه از اول پست حفظ كرده بود بگه مثل اينكه فراموش كرده بود مجازات استفاده از اين نفرين براي كاركنان وزارتخونه مرگه.كار آگاه چطوري كشته شد؟يعني طلسم به خودش برگشت؟ظاهر پستتون اينو نشون ميده ولي اين قانون خيلي غير منطقيه.مخصوصا براي كار آگاهها.اگه قرار باشه كسي مجاز به استفاده از اين وردها باشه مسلما كار آگاهها هستن.بهتر بود كمي بيشتر درباره اين قانون توضيح ميدادين.با توجه به كوتاهي پستتون فكر ميكنم فضاي كافي براي اين توضيح رو در اختيار داشتين.بهتر بود بعد از مرگ كار آگاه و باب توضيح داده ميشد(بدون خروج از قالب داستان) كه مثلا براي جلوگيري از كشت و كشتار بي مورد جادوگران بيگناه توسط كارآگاهها به تازگي قانوني وضع شده كه طبق اون اگه كار آگاهي جادوگري رو بكشه بلافاصله طلسم روي خودش هم اجرا ميشه.(البته يه توضيح و قانون منطقي تر جالبتر ميشد.)شما معمولا سوژه هاي جالب و جديدي در ذهن دارين ولي اگه كمي بيشتر بازش كنين بهتر ميشه.

باب با رضايت كامل كشته شد.اشاره به اينكه باب در لحظه قبل از مرگش هم فقط به رضايت لرد فكر ميكرد تاثر برانگيز و زيبا بود.

موفق باشيد.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۹:۵۴ دوشنبه ۱ بهمن ۱۳۸۶
#33

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۱۳:۲۵
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسي پست شماره 16 بحبوحه اي در سياهي

باب آگدن عزيز

در درجه اول بايد اينو بگم كه كاملا مشخصه كه به نقد ها توجه ميكنين.خيلي از مشكلاتي كه در پستهاي قبلي شما وجود داشت در اين پست به چشم نميخوره.مشكل پاراگراف بنديتون از بين رفته و پست خوانا تر شده .


موضوع بسيار زيبايي انتخاب كردين.اتفاقات مطابق كتاب پيش نرفته و اين ميتونه جالب باشه كه خواننده جنبه ديگه قضايا رو ببينه.

نا اميدي و دلشكستگي نارسيسا رو خيلي خوب توضيح دادين.خواننده به خوبي قادر به درك احساسات نارسيساست:
نقل قول:
غم از دست دادن پسرش،نفرت از شوهرش که وی را تنها گذاشته و وی را مقصر مرگ دراکو میدانست و دلسوزی برای خودش. خودش که لوسیوس را قهرمان قصه هایش میدانست


معمولا پستهاي كوتاه مورد تشويق قرار ميگيرن ولي به نظر من پست شما كمي جاي كار بيشتري داشت.كاش بيشتر توضيح ميدادين كه چرا خودخواهي لوسيوس باعث مرگ پسرش شده.آيا همون جريان قتل دامبلدوره؟دراكو موفق نشده؟چطور به قتل رسيده؟لوسيوس چه نقش مستقيمي در اين كشته شدن داشته؟چون اشتباهي كه لوسيوس در كتاب مرتكب شد نميتونس دليل مستقيمي براي مرگ دراكو باشه و نارسيسا رو تا اين حد خشمگين كنه.


نقل قول:
در تمام اون روزهایی که تو بخاطر اون اشتباه و خودخواهی کثیفت تو اون آزکابان نشسته بودی و آب خنک میخوردی این من بودم که داشتم زیر شکنجه و ناسزاهای لرد له میشدم

استفاده از كلمه خود خواهي براي لوسيوس درست نبود.سهل انگاري و اشتباه كلمات درستتري بودند.مسلما لوسيوس هم راضي به كشته شدن پسرش نبود.

پايان پست بسيار زيبا بود و باعث ميشد پست روي خواننده كاملا اثر بذاره و خواننده به حال نارسيسا افسوس بخوره.جمله هاي ژاياني كاملا مناسب يودند ولي باز هم اشتباه در انتخاب يكي دو كلمه كمي از تاثير اين پايان زيبا كم كرده:

نقل قول:
تمامی این روزهای خائن با یاد آوردن اسمی که حال برایش معنی نداشت آرامی داده بود.خودش که هنوز بعد از عمری شوهرش را نشناخته بود.افسوس که نشناخته بود. افسوس که نشناخته بود

اولا انتخاب صفت خائن براي روز اصلا مناسب نبود.روز چطور ميتونست خائن باشه؟احتمالا منظورتون اين بوده كه در طول تمامي اين روزايي كه نارسيسا خود را به اميد بازگشت پسرش يا چيز ديگري فريب داده.به خود آرامي داده بود بهتره به به خود آرامش داده بود يا خود را آرام كرده بود تغيير كنه.

موفق باشيد.









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.