هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: اگر جادوگر بودی چه قدر تغییر می کردی؟
پیام زده شده در: ۲۳:۵۴ چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۸۶

فرمانده ماركوس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۱۳ چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۵:۰۵ شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۲
از اسکاتلند در محل قلعه خانوادگی جدیدا هم با کنت همخونه شد
گروه:
کاربران عضو
پیام: 54
آفلاین
الانشم هستم ولی اون موقع که در مثال میگن به صورت رسمی میتونستم از قدرتام استفاده کنم


خدایا مرا آن ده که آن به :oop


Re: اگر جادوگر بودی چه قدر تغییر می کردی؟
پیام زده شده در: ۲۱:۳۵ چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۸۶

نارسیسا    مالفوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۰ پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۴:۳۰ چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
از کوچه ی ناکترن
گروه:
کاربران عضو
پیام: 11
آفلاین
اگه جادوگر بودم شخصیت اصلیم تغییر نمیکرد ولی حال چند نفرو میگرفتم و سعی میکردم این حرفه رو به دیگران یاد برم.


شاید زندگی اون جشنی نباشه که آرزویش را داشتی اما حالا که به آن دعوت شدی تا میتونی زیبا برقص.


Re: اگر جادوگر بودی چه قدر تغییر می کردی؟
پیام زده شده در: ۱۸:۳۴ چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۸۶

هرميون  گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۹ شنبه ۳ آذر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۰:۳۷ سه شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۸۷
از کلاس ریاضیات جادوویی!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 215
آفلاین
در راستای کمک به انتونین گرامی

پست دو تا از دوستانمون اینگیلیسی بود که من چون دیدم ناظر گرامی پست ها رو ویرایش نکرده و زیرش فارسیشو نزدن گفتم یک کمکی کرده باشم البته اگر ناراحت نمی شوند .

توسط petonia feshfeshe در تاریخ ۱۷:۳۵:۴۰ سه شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶

اگر من یک ساحره بودم سعی می کردم یکی از بهترین دانش اموزان هاگوارتز باشم حتما به هری پاتر در جنگ با ولدمورت کمک می کردم و مثله لونا لاو گود یک عالمه عکس از هری پاتر می کشیدم . اخه من عاشق نقاشی کردنم .حتما عضو الف دال می شدم .اخر سرم در راه کشتن ولدمورت یا نابود میشدم احتمالا اسم من هم تو لیست بچه های رون و هری بودش .اخ اگه می شد .

توسط Hermion Geranger1 در تاریخ ۱۷:۰۲:۳۹ سه شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶

بنظرم خیلی خوب میشد اگر ساحره می شدم کلی کیف می داد .چه کارا که نمی شد بکنی........ ولی بعد یک مدتی میشد مثله همین حالا خسته کننده.


با تشکر

هرمیون گرنجر

اول:ممنون از کمکت،دوم:اون پستا 3 ساعت پیش زده شدن اگه صبر میکردی من الان که آن شدم بشون رسیدگی میکردم،در کل کار خوبی کردی،نیکی و پرسش؟
بازم ممنون


ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۶/۱۲/۲۹ ۱۹:۰۵:۱۰

[b][color=FF6600]!و هرمیون گرنجر رفت و همه چیز را به هپزیبا اسمیت سپرد .

و فقط چند نفر را با


Re: اگر جادوگر بودی چه قدر تغییر می کردی؟
پیام زده شده در: ۱۷:۳۵ سه شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶



مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۲ سه شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۹:۱۶ سه شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1
آفلاین
اگر من یک ساحره بودم سعی می کردم یکی از بهترین دانش اموزان هاگوارتز باشم حتما به هری پاتر در جنگ با ولدمورت کمک می کردم و مثله لونا لاو گود یک عالمه عکس از هری پاتر می کشیدم . اخه من عاشق نقاشی کردنم .حتما عضو الف دال می شدم .اخر سرم در راه کشتن ولدمورت یا نابود میشدم احتمالا اسم من هم تو لیست بچه های رون و هری بودش .اخ اگه می شد .

لطفا فینگیلیش ننویسید


ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۶/۱۲/۲۹ ۱۹:۰۷:۰۷


Re: اگر جادوگر بودی چه قدر تغییر می کردی؟
پیام زده شده در: ۱۷:۰۲ سه شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶

Armaghan


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۵۵ یکشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۳:۵۶ شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۸۸
از یه جاهایی اطراف هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 12
آفلاین
بنظرم خیلی خوب میشد اگر ساحره می شدم کلی کیف می داد .چه کارا که نمی شد بکنی........ ولی بعد یک مدتی میشد مثله همین حالا خسته کننده.

لطفا فینگیلیش ننویسید


ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۶/۱۲/۲۹ ۱۹:۰۸:۳۹

از عضو بودن در این سایت احساس غرور می کنم.

جادوگران همیشه جاوید.


Re: اگر جادوگر بودی چه قدر تغییر می کردی؟
پیام زده شده در: ۱۴:۰۹ سه شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶

هرميون  گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۹ شنبه ۳ آذر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۰:۳۷ سه شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۸۷
از کلاس ریاضیات جادوویی!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 215
آفلاین
قلبم درد گرفت آن خبر ناگهانی نمی توانستم باور کنم یک باره ایا من یک ساحره بودم ایا واقعا جک و جولیا پدر و مادر من نبودند؟هنوز هم نمی توانم باور کنم که من ازسانحه ای در دنیای انسانی متولد شدم پدر و مادرم را دوست داشتم ولی از دستشان عصبی بودم چرا به من نگفته بودند چرا ؟ولی من هنوز نمی توانستم باور کنم درک این مسئله برای ذهن کوچک من ممکن نبود دیشب که نامه ای از مدرسه ی هاگوارتز بدستم رسید پدرم برای ماموریتی به شهر لندن رفته بود و مادرم در مقابل چشمان بهت زده ی من با اشک به من چیز هایی گفت که سرم گیج رفت : دختر ،هرمیون جان ببین این نامه از مدرسه ی جادویی هاگوارتز است و فقط برای ساحره ها و جادوگران فرستاده می شود! با تعجب به مادرم نگاه کردم و او ادامه داد : 10 سال پیش تو فقط 3 سالت بود پدرت و مادرت در دهکده ی ما زندگی می کردند ما تنها خانواده ای بودیم که ان هارا به طور کامل می شناختیم تنها مشنگ هایی که از قدرت های جادوویی خانواده ات با خبر بودند در یک شب صدای جیغ و فریاد مادرت را شنیدم لباس و کلاه پوشیدم تا برم ببینم چه اتفاقی افتاده و لی دیر رسیدم گویا پدرت را کشته بودند و مادرت هم از وحشت مرگ پدرت جیغ می زد کسی که وقتی دید نمی تواند از صدای جیغ مادرت اسوده باشد و به ماموریت مخفی خود بپردازد او را هم فجیحانه کشته بود مادرت در حالی که اخرین نفس هایش را می کشید به من گفت : مراقب دخترم باش ازت خواهش می کنم ...لو.لو..سیو..مالفو.. و او اخرین نفس هایش را کشید و برای همیشه این دنیا را وداع گفت . ان روز ها برای همه ی ما سخت بود تو مدام بهانه ی مادرت را می گرفتی ما با یافتن افسون های بیهوشی و دفتر خاطرات مادر و پدرت تو را بیهوش می کردیم تا بی تابی نکنی .اره عزیزم ..و حالا هاگوارتز دوباره تورا به طرف جادو فرا می خواند ..دخترم باید بروی ! ان روز من کسی را که فکر می کردم مادرم است در اغوش گرفتم و بار دیگر اورا مادر خطاب کردم. و با صورتی اشک الود وسایل خود را جمع کردم امروز ساعت 8 شب باید حرکت کنم و برای اولین بار دور از کسانی باشم که فکر می کردم خانواده ی من هستند یاد خواب هایی افتادم که می دیدم یاد خیال پردازی هایی که می کردم همیشه با خودم می گفتم اگر من یک ساحره بودم حال این جیسون رو می گرفتم که همیشه توی مدرسه اذیتم می کند یک کاری می کنم که روی زمین جلوی همه شپلخ شود . اما حالا فکر های دیگری در سرم بود و به افکار کودکانه ی خود می خندیدم گویی در همین دو شب رشد کرده ام .من با جادو فقط و فقط انتقام پدر و مادرم را می گیرم و انتقام کسانی را که رنج بازگو نکردن این راز را 10 سال تمام تحمل کردند


[b][color=FF6600]!و هرمیون گرنجر رفت و همه چیز را به هپزیبا اسمیت سپرد .

و فقط چند نفر را با


Re: اگر جادوگر بودی چه قدر تغییر می کردی؟
پیام زده شده در: ۰:۵۴ سه شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۶

هرميون  گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۹ شنبه ۳ آذر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۰:۳۷ سه شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۸۷
از کلاس ریاضیات جادوویی!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 215
آفلاین
سلام دوستان
اگر اقای انتونین دالاهوف ناظر محترم انجمن جادو و جادوگری به بنده اجازه دهند در این تایپیک اعلام می کنم که از این پس برای جلوگیری از ارزشی بودن پست ها بهتر است یک داستان کوتاه مثلا 6الی20 خطی ارائه دهید که در ان بیان کنید که اگر ساحره یا جادوگر بودید چه قدر تغییر می کردید ! خوب این طوری به ما ربطی نداره که شما چقدر تغییر می کردید ولی اگر این داستانک ها نوشته شود خوب کمی تایپیک جذاب شده و بازدید کننده ها بیشتر پست هار ومی خونند چون سرگرم کننده هستند!

با تشکر
هرمیون گرنجر

مجوز این کار رو در ارتباط با ناظرین از اقای انتونین دالاهوف دریافت خواهم کرد
................


ویرایش شده توسط هرميون گرنجر در تاریخ ۱۳۸۶/۱۲/۲۸ ۱۴:۱۱:۰۴

[b][color=FF6600]!و هرمیون گرنجر رفت و همه چیز را به هپزیبا اسمیت سپرد .

و فقط چند نفر را با


Re: اگر جادوگر بودی چه قدر تغییر می کردی؟
پیام زده شده در: ۱۲:۰۸ دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۸۶

هرمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۱۶ شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۸:۲۳ چهارشنبه ۲۹ آبان ۱۳۸۷
از کهکشان راه شیری،منظومه شمسی،سیاره سوم(زمین)
گروه:
کاربران عضو
پیام: 57
آفلاین
ما که جادوگر نمی شیم ولی اگه ساحره بشیم خیلی خیلی باحال می شیم.
من که هر کتاب وردی گیر می آوردم می خوندم و هی سطح علمی و عملی جادو گریم رو بالا می بردم تا اثبات گردد بر همه که دخترا کلهم با هوش بوده و هرمیون تنها یک نماینده از طرف ما بید.



Re: اگر جادوگر بودی چه قدر تغییر می کردی؟
پیام زده شده در: ۷:۴۹ دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۸۶

الادورا  بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۷ یکشنبه ۱۱ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۲:۲۶ چهارشنبه ۵ آبان ۱۳۹۵
از شجره نامه ی خاندان بلک
گروه:
کاربران عضو
پیام: 141
آفلاین
من اگه جادوگر بودم دوست داشتم زمان رو متوقف كنم و يا شايد از اون زمان برگردوناي هرمايني داشته باشم.
فكر نكنم تغيير آنچناني مي كردم.شايد يه خورده شاد و شنگول تر مي شدم چون كارهايي رو كه الان نمي تونم بكنم اونموقع مي تونم انجام بدم.


ویرایش شده توسط الادورا بلک در تاریخ ۱۳۸۶/۱۲/۲۷ ۸:۰۳:۲۸
ویرایش شده توسط الادورا بلک در تاریخ ۱۳۸۶/۱۲/۲۷ ۸:۱۶:۴۷

همه ی ما به واقعیت جادو ایمان داریم، اما جادوی ما چوبدستی هایمان نیست، بلکه قلبهامان است.
[img]http://i14.tinypic.com/2u94e


Re: اگر جادوگر بودی چه قدر تغییر می کردی؟
پیام زده شده در: ۱۸:۰۵ یکشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۶

سوروس اسنیپ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۱ یکشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۰:۲۴ جمعه ۲۱ مهر ۱۳۹۶
از سر رام برو کنار!!! :@
گروه:
کاربران عضو
پیام: 296
آفلاین
اگر جادوگر بودم میشدم یه نفر مثل اسنیپ
وفادار و قوی...
مثل اسنیپ خیلی دوست داشتم که استاد درس دفاع در برابر جادوی سیاه بشم...
کسایی رو که خوشم نمی اومد ازشون رو آزار روحی میدادم و با رفتارم آزارشون میدادم نه با قدرتم و جادویی که میتونستم انجام بدم...دقیقا شبیه اسنیپ و رفتارش با هری :D
البته اگر جادوگر میشدم خیلی با الانم فرقی نمیکردم مگر اینکه میتونستم کمی جادو کنم ولی اخلاقم رو نگه میداشتم فقط یکم خشن تر میشدم تا کمی ابهت داشته باشم
و یه گفتمان حسابی با این لرد ولدرمورت انجام میدادم


ویرایش شده توسط زهرا اسنیپ در تاریخ ۱۳۸۶/۱۲/۲۶ ۱۸:۱۲:۵۶

im back... again!







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.