هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: مجله شايعه سازي!
پیام زده شده در: ۱۶:۴۵ دوشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۸۷

گراوپold3


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۳۳ شنبه ۵ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۵:۳۲ یکشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۸۷
از لای ریشای هاگرید!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 156
آفلاین
همهمه جمعیتی که جلوی سفارت وزارت خانه ایجاد شده بود ، باعث شده بود که آلبوس سوروس پاتر ، وزیر وقت جامعه جادوگری ، مشغول دید زدن مردم از پنجره بشه.

_ مرگ بر آستکبار!
_ ما مدیر بی طرف می خوایم!
_ مرگ بر دو رویی!

آسپ رو به مگی : هممم ! اینا برای چی دارن اینقدر شلوغش می کنن؟
مگی : وا وزیر جون مگه مجله شایعه سازی رو نخوندی؟

آسپ :تو که میدونی من شایعه نمی خونم!

مگی روزنامه رو از روی میز برمیداره و میده دست آسپ و میگه : نه این یکی شایعه نیست ، فقط پیام امروز نتونست چاپش کنه ، مقالشو فرستاد به نشریه شایعه سازی.

آسپ با بی حوصلگی روزنامه رو از دست مگی میگیره و مشغول خوندن میشه.

دست های پشت پرده ، پرسی ویزلی ، زرت یا فرت؟

امروز خبرنگار اعزامی ما ریتا خز و خیل اسکیتر ، از مدرسه هاگوارتز برای ما گزارش تکان دهنده ای نوشت که شرح آن را در زیر می خوانید.

مدرسه هاگوارتز بسیار شلوغ شده است ... البته دانش آموزان راونکلاوی و اسلایترینی و گریفیندوری هیچ مشکلی ندارند اما دانش آموزان هافلپافی به شدت خشمگین و عصبانی هستند.

دنیس : من از اینکه پرسی ویزلی مدیر شده عصبانیم ... خیلی هم عصبانیم!

پومانا اسپراوت : بوقی حتی بازرس ما رو هم بر نمی گردونه!

طی این شکایات من توانستم یک بلیت ورود به انجمن ناظران را پیدا کرده و ببینم که پرسی ویزلی در جواب این دانش آموزان سرکش چه می گوید.

پرسی : این بوقیا هیچی حالیشون نیست! فکر کردن دو تا مسئولیت میگیرن دیگه هر کاری میخوان میتونن بکنن! در جواب اون بوقی هایی که فکر می کنن من مدیر مدرسه شدم باید بگم نه خیرم! من فقط شدم ناظر اونجا ! همچنان استر در حالت مدیریت مدرسه قرار داره و اینجور چیزا ... دیگه هم از این بوق های بی مورد اینجا بشنوم برخورد جدی می کنم!

خبرنگار اعزامی پیام امروز ، ریتا خز و خیل اسکیتر


ویرایش شده توسط گراوپ در تاریخ ۱۳۸۷/۵/۲۸ ۱۶:۴۷:۴۱

[img align=right]http://signatures.mylivesignature.com/54486/280/4940527B779F95


Re: مجله شايعه سازي!
پیام زده شده در: ۱۹:۲۲ یکشنبه ۲ تیر ۱۳۸۷

هوگو ویزلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۳ جمعه ۱۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۴:۰۷ جمعه ۲۵ بهمن ۱۳۸۷
از کنار لیلی لونا پاتر
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 270
آفلاین
بازگشت بعد از مدتی

چندی پیش ، پس از پایان امتحانات هوگو ویزلی یکی از کاربران محفل ققنوس پس از مدتی وارد سایت شد ، ولی وارد شدن او مانند لاگین همیشگی اش نبود!! او این بار آمده بود تا به قول خودش دنیای رول را بترکاند!
در روزهای اول به هر ردیف از پست های سایت که نگاه می انداختیم حداقل دو پست از او می دیدیم .
ولی این تنها آغاز کار او برای ترکاندن سایت بود. در همین راستا و در واقع از روی بیکاری به سراغ این کاربر عزیز رفته تا گپی خودمانی با او داشته باشیم .

- از خودت برامون بگو هوگو .
- خوب من هوگو ویزلی پسر رون ویزلی و هرمیون گرنجر هستم و الآنم در هاگوارتز در حال تحصیلم
- چطور شد که تصمیم گرفتی زیادی تو سایت پست بزنی ؟- یه روز بعد از امتحانات نشسته بودم تو تالار گریفندور که به خودم گفتم : تو که استعداد رول نویسی رو داری چرا نمی ری سایت رو بترکونی ؟ بعدش یه پی سی از هاگزمید خریدم و مشغول پست زدن شدم .
- هدفت از این همه رول زدن چیه؟ اصلا چرا خواستی سایت رو بترکونی ؟
- اول هدف خاصی نداشتم ولی بعداً خواستم که ترین بشم
برای چی ؟
- خب ببنید هرکسی یه اعتقادی داه ، من اعتقاد دارم که می تونستم از همون اول ترین بشم ولی ...بگذریم ولی الآن که برگشتم هدفم فقط ترین شدن هس .
- اگه یه روز یکی بیاد و بگه که ناظر شدی و هرجا رو که دوست داری انتخاب کن و برو نظارت کن کجا رو انتخاب می کردی ؟
- من اصلاً از ناظر بودن خوشم نمی یاد ولی اگه یه روز همچین اتفاقی بیافته دوست دارم محفل یا هاگزمید رو انتخاب کنم .
- چرا خوشت نمیاد؟
- به نظر من ناظر بودن خیلی دردسر داره مخصوصا ناظر محفل
- برای چی محفل ؟
- شما نگاه کنید ،هرکی تازه وارد ایفای نقش مشه سری میره یه پست توی ثبت نام محفل میزنه و دلش می خواد که عضو محفل بشه ولی خبر نداره که رول نویسی مفت نیست که یه پست مزخرف بزنی و سوژه رو بسیار ارزشی کنی
- برنامه ات برای آینده چیه ؟
- می خوام بعد از ترین شدن با سایت خداحافظی کنم
- چرا ؟
- جدیداً سرم خیلی شلوغ شده ، از طرفی باید برم استودیو ی دوبله و از اونور باید یه سر برم کیش که فکر کنم نزدیک یه ماه بمونم .
- خب اگه حرفی ، حدیثی چیزی داری بگو
- فقط می خوام بگم ،جادوگران سایت خوبی بود ، دوستای زیادی پیدا کردم ، خیلی ارادت دارم خدمت وزیر ، و این دوست دارم همه ی بچه های سایت پیشرفت قابل توجهی داشته باشن . ممنون
- ما هم متشکریم واسه گفتگو . ممنون

تصویر کوچک شده

هوگو عزیز.
به نظر من پستت حالت شایعه نداشت.می تونستی توی پیام امروز بزنیش یا اگه یه ذره پیاز داغش رو زیاد تر میکردی برای همین جا هم خوب بود.مشکلی که پستت داره اینه که خواننده به عنوان یه رول اون قدر جذبش نمی شه.بعد از سوژه فضاسازیه که خواننده رو نگه میداره.امتیاز پستت به زودی به لیست امتیاز ها اضافه میشه.
3.5 از 10


ویرایش شده توسط چارلی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۲ ۲۱:۱۵:۴۹

چه کسی بود صدا زد هوگو ؟

تصویر کوچک شده


Re: مجله شايعه سازي!
پیام زده شده در: ۱۴:۱۹ دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۷

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
خصوصی ترین انجمن های سال ، گرد آوری شده در جایی بنام جادوگران !




کنفرانس مطبوعاتی بین المللی طرفداران جامعه خصوصی

هری پاتر : ما بعد از روزها بحث و مشورت در انجمن مدیران ، تصمیم گرفتیم تا در راستای خصوصی ماندن یکسری از موارد ، انجمن های خصوصی تاسیس کنیم تا به اعضا آزادی های بیشتری اختصاص بدیم !

پرفسور کوییرل : همونطور که عله گفتن ، ما استاندارد هایی رو در نظر گرفتیم برای این انجمن ها ! آی پی ها شدیدا چک میشن و اینکه اعضایی که ده سال هست لاگین نکردند هم از گروه حذف میشن !

بارون خون آلود : البته ، این موارد اهمیت زیادی نداره ، چیزی که باعث میشه اطلاعات این انجمن ها کاملا محرمانه باقی بمونه ، نظارت مکرر روزانه من بر روی اونهاست !


همهمه ای در ملت

- سوت جیغ کف ! ایول ایول ! داش عله رو ایول !

- من از اولشم میدونستم که کوییرل یه کار اساسی در این باره انجام میده !
- برو باو ! اگه نظارت روزانه بارون نبود که اصلا این انجمنا کمپلت پابلیک میشدن !

- من اینها رو تحریم میکنم ! عله ! مَردی این انجمنا رو اندازه جلسه های آلبوس خصوصی کن !



ساعتها بعد - پیام امروز

ریتا اسکیتر ، ساحره خوش رو و اندام و سردبیر پیام امروز با کمک قلم دروغگویش مینویسد : با استناد به مدارک بدست آمده پس از تحقیقات شبانه روزی فراوان ، عمومی بودن انجمن های جادوگران توسط وزارت سحر و جادو تکذیب میشود !


ضمیمه شماره 285046 پیام امروز

قلم دروغگو به شما نشان میدهد که همه انجمن های خصوصی ، خصوصی مانده اند :


انجمن خصوصی مرگخواران

مدرک : راونا راونکلاو مینویسد :
نقل قول:
همانطور که شنوندگان عزیز مستحضر هستید خادمان لرد سیاه متاستفانه همچنان در حال اضافه شدن می باشند ، یکی از این افراد که به تازگی درخواست عضویت در این باند مخوف را داده و به احتمال قوی نیز با موافقت روبه رو خواهد بود و علامت شوم تا چندی دیگر جزئی از وجود او را فرا خواهد گرفت ، آنتونین دالاهوف می باشد . خبر رسیده است که پرسی ویزلی یکی از مرگخوارهای وفادار لرد نیز که طالب کلاه وزارت می باشد خواستار تائید وی شده است.




انجمن خصوصی محفل ققنوس


مدرک : پرسی ویزلی مینویسد :
نقل قول:
در نهایت لازم میبینم ، اسامی بخش های خصوصی محفل را ذکر کنم :
- به صدا در آوردن بوق برای سران محفل
- قوانین و آموزش نحوه استفاده از مرلینگاه های محفل ققنوس
- آواز موجودات ته انفجاری
- خاطرات شکست در برابر مرگخواران
- کمپانی زردمبوهای درنده
- بزاق دهان سگ سه سر



انجمن خصوصی گریفیندور

مدرک : دنیس در تالار خصوصی مینویسد :
نقل قول:
هوووم ، شنیدم که تو پرسی این ایده زنگ انشا رو کپی کردی تو گریف !




انجمن خصوصی هافلپاف

مدرک : پرسی ویزلی مینویسد :
نقل قول:
اسامی بخش های هافلپاف !



انجمن خصوصی راونکلاو :

مدرک : بارتی کراوچ در چت باکس مینویسد :
نقل قول:
چه جالب شده این بحثای کنار شومینه !



انجمن خصوصی اسلیترین :
روبیوس هاگرید در چت باکس مینویسد :
نقل قول:
این سوژه حفره حشرات چی بود ؟





با تشکر
سایت خصوصی جادوگران

10 از 10!
امتیازت به لیست امتیاز های مجله اضافه شد!


ویرایش شده توسط پرسی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۷/۳/۲۷ ۱۴:۲۳:۴۹
ویرایش شده توسط چارلی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۷/۳/۲۷ ۱۵:۰۷:۰۴

چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: مجله شايعه سازي!
پیام زده شده در: ۱۳:۳۵ دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۷

چارلی ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۰ دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۱:۰۶ پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۲
از دوستان جانی مشکل توان بریدن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 377
آفلاین
اعلام امتیازات مجله شایعه سازی

طبق گزارش یکی از خبرنگاران ما ، سردبیران مجله شایعه سازی امتیازات خبرنگاران جوان را به شرح زیر اعلام کردند:
آلبوس دامبلدور : 0
بلیز زابینی : 0
سیریوس بلک : 0.5
جسیکا پاتر 0.5
اینیگو ایماگو : 500
چارلی ویزلی : 300
جیمز هری پاتر : 350
امتیازات دیگر افراد به دلیل منفی بودن چاپ نشد!به نفرات اول تا سوم که به طور اتفاقی! ناظرین دهکده هاگزمید هستند بلیت سفر به دور دنیا همراه با اقامت در هتل های جادویی 8 ستاره داده شد!

خوب،علام امتیازات واقعی تا به امروز!
هیپزیبا اسمیت ( بلاتریکس لسترنج فعلی) :24
جیمی پیکس : 10.5
بلیز زابینی : 10
پرسی ویزلی : 10
نیکلاس فلامل : 8
دابی(گلگومات فعلی) :7.5
هدویگ:7
هوگو ویزلی :7
گابریل دلاکور : 6.5
آماندا لانگ باتم : 3
به کمک جیمز هری عزیز رنکی برای بهترین خبرنگار مجله شایعه سازی در نظر گرفته شده که با توجه به امتیازات خبرنگاران تا 5 تیر ماه ،به بهترین خبرنگار داده میشود!(یعنی امتیاز ها با توجه به پست های شما تا 5 تیرماه تغییر می کند)
با تشکر چارلی ویزلی
پینوشت:این لیست تا اطلاع ثانوی به روز می شود!

چند روز
شکم بزرگی از در وارد شده و چند ثانیه بعد مردی درشت هیکل به دنبال آن شکم داخل اتاق می آید! و هوار میزند:
توی مجله شایعه سازی خبر واقعی چاپ می کنی؟!اخراجی!وسایلت رو جمع کن!(در حالی که تمام وسایل را پرتاب می کند!)این بچه اژدهات!اینم یویو مسخره خواهرزاده ات!برو بیرون!اخراج!


ویرایش شده توسط چارلی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۷/۳/۲۷ ۱۵:۱۲:۴۳
ویرایش شده توسط چارلی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۳ ۷:۵۳:۲۶

دلم تنگ شده برات
چون نیستی اینجا برام
من فرشته ی قصه گو تو بودی تو شبام

تصویر کوچک شده


Re: مجله شايعه سازي!
پیام زده شده در: ۱۹:۵۲ شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۷

هوگو ویزلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۳ جمعه ۱۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۴:۰۷ جمعه ۲۵ بهمن ۱۳۸۷
از کنار لیلی لونا پاتر
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 270
آفلاین
آلبوس سوروس پاتر : من پایم را در کفش دیگران فرو نمی کنم چون بابام برام کفش خریده

امروز صبح در حالی که آلبوس یورورس پاتر بعد از اجلاس وزرای جادو دنیا به شهر لندن برگشت ما گزارشگر خود(محمد نجفی زاده)برای گزارشی پیش این وزیر عالی رتبه فرستادیم .
- آقای وزیر سلام
- سلام
- حالتون خوبه
- ممنون
- ما خدمتتون رسیدیم تا سوالاتی رو ازتون بپرسیم
- بفرمایید
- درسته که قراره بر ضد شما کودتایی انجام بشه ؟
- آره ، نه ،نه قرار بود ولی یکی از دوستای نزدیکم خبر رو به گوشم رسوند .
- درسته که میگن عامل اصلی کودتا بارتی کرواچ بود ؟
- آره درسته
- درسته که میگن شما از وقتی کا وزیر شدید سالیانه دوازده ملیون دلار از بودجه ی دولت رو به محفل ققنوس اختصاص می دهید و برای ولدرموت چیزی نمی گذارید یا نمی دهید ؟
- بله ، کاملاً درسته و من همین جا اعلام می کنم که به کوری چشم لردی و رفقا این بود جه را یک برابر و نیم می کنم .
- حالا چرا یک برابر و نیم ؟
- خوشم میاد
- درسته که میگن شما از وقتی که وزیر شدید در کار کل سایت دخالت می کنید و مزاحم مدیران و ناظران می شوید ؟
- من نفهمیدم
- از بس نفهمی می گم درسته که پات رو توی کفش دیگران می کنی ؟
- نخیر کاملاً قلت هسش ، چون من هیچ وقت این کار رو نمی کنم و برای این حرفم دلیل محکمی دارم .
می شه دلیلتونو بگید ؟
- ببینید من پایم رو تو کفش دیگران نمی کنم چون بابام برام کفش خریده ولی خب خیلی ها می کنند .
- مثلآً؟
- مثلاً همین گلگومات پای غول رو داره (چون یه غوله) بعد میاد پاش رو می کنه تو کفش من و تو کارام دخالت می کنه .
- برنامه ی خاصی برای دولت جدیدتون دراید؟
- برنامه های زیادی دارم ولی حتماً باید بگم
- یکیشو می گم . می خوام خانه ی ریدل رو بکوبم جاش برج مالدینی با پرچمی که عکس خودم آرمش است درست کنم .
- شنیدیم که قراره با امریکا بجنگید .
- خیر سخنی نداری با کسی ؟
- چرا به ولدرموت : خانه ریدل رو می کوبم
- خیلی ممنون از مصاحبه ی خوبتون
- خواهش حالا بیا برو گمشو

معلوم بود خیلی با عجله پستت رو نوشتی،غلط املایی و تایپی زیاد داشتی که فقط با چند بار خوندن پست برطرف میشه خط چهارم از آخر اصلا یادت رفته بری خط بعد! فضاسازی خوبی هم نداشت.درسته که گزارش گفتگو هست اما باید یه توضیحی از حالت چهره وزیر یا گزارشگر و چیز های دیگه اونا بدی!اگه بیشتر کار میکردی سوژ] جالبی دستت بود!
3.5 از 10


ویرایش شده توسط چارلی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۷/۳/۲۶ ۱۴:۵۵:۵۶

چه کسی بود صدا زد هوگو ؟

تصویر کوچک شده


Re: مجله شايعه سازي!
پیام زده شده در: ۱۷:۴۴ جمعه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۷

هپزیبا اسمیت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۰۰ سه شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۵:۴۴ یکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۷
از شیون آوارگان.
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 62
آفلاین
البوس سوروس پاتر و تصمیمات جدید :
چندی پیش البوس سوروس پاتر مصاحبه ای را با دست اندرکاران وزارت خانه داشت . بهترین کاندیده ی این دوره از وزارت با ارامش پاسخ ان هارا داد
_ایا واقعیت داره که شما بخاطر اسمتون با گیریندال رابطه دارید؟
_اوه...گیریندال؟ من همیشه به این روابط پایبند بودم .بنظر من البوس دامبلدور هیچ وقت اشتباه نکرد.
_ایا این واقعیت داره که شما می خواین بی ناموسی رو در وزارت خونه رواج بدید؟
_بله صد در صد شکی وجود داره خانم اسمیت؟
_خیر ولی این اهداف خیلی شبیه به اهداف اقای ویزلیه
_اوه من همیشه از اون مو قرمزی الهام می گرفتم
_عالیه عالیه،بگید ببینم اقای پاتر اگر قرار باشه شما هم رای دهید ان فرد چه کسی خواهد بود ؟
_اقای بارتی کراوچ
_دقیقا چرا ؟
_بدلیل این که من به پفک چیتوز علاقه دارم
_خوب چه ربطی داره؟
_اوه اسمیت خنگ.این یعنی این که از وقتی عکس بارتی رو روی پفک چیتوز می اندازند من احساس خوبی نسبت بهش پیدا کردم
_بنظر شما بهترین کاندید این دوره از وزارت چه کسی بود؟
البوس دستی به ریش نداشته اش کشید و گفت :هممم..باید بگم که بهترین کاندید تد ریموس لوپینه
_اما دوست عزیز ایشون که کاندید نشدن
_توی گزارش قبلی گفته بودی که کاندید شدن پس چی شد؟
_اوه..ا..راس...نه..چیزه..خوب بهتره بریم سراغ بقیه حرف ها...
_حرفی باقی نمی مونه.من زن دارم خانم
_اهم...خوب کمی از اهدافتون بگید
_من همیشه دوست داشتم پزشک بشم همیشه دوست داشتم که توی هافلپاف بیافتم و همیشه دوست داشتم که داداشم رو خفه کنم.همیشه دوست داشتم که زنم خوب قرمه سبزی درست می کرد {}همیشه دوست داشتم که از زیر مصاحبه های مزخرف در برم.همیشه دوست داشتم که بچه هام به مامانم بکش.همیشه دوست داشتم که .....
_منظور اهداف وزارتخونه است
_وزارت +خونه =وزارت خونه.فرق زیادی نمی کنه .من درمورد خونه حرف زدم و درمورد وزارت باید بگم که تصمیم دارم که طوری کار کنم که افراد بی ناموس نویس بتونند نوشته های بی ام سی رو بخونند و افراد با ادب {}غیر بی ناموسی رو....تصمیم دارم که به هر کس یک منوی مدیریت بدم طوری که هیچ گونه کاربر عضوی باقی نمونه{}تصمیم دارم که بستنی رو ارزون کنم و ملاقات های عاشقانه را در ازکابان افزایش بدم و دیوانه ساز هارو با عشق ساز ها تعویض کنم..می دونید در کل من خیلی تصمیم دارم
_ فکر می کنم دیگه کافی باشه اقای سوروس پاتر.موفق باشید و خدانگه دار
_داشتم می گفتم که من تصمیم دارم خزانه ی وزارت خونه..ا..اینو نباید می گفتم

پ.ن :این پست هیچ گونه جنبه ی توهین به اقای بارتی کراوچ نداردو فقط برای طنز بود

پستت اون قدر چکش خوار نیست که از این همه همر استفاده کردی!ولی در کل پست خوبی بود.برای انتخابات این روز ها زیاد سوژه پیدا میشه.ضمنا سعی کن تا اون جایی که میشه به افراد توهین نکنی!(حالا این یکی طنز بود،خیلی مشکل نداشت.)
8.5 از 10


ویرایش شده توسط چارلی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۷/۲/۱۳ ۲۰:۰۰:۰۱
ویرایش شده توسط هپزیبا اسمیت در تاریخ ۱۳۸۷/۲/۱۳ ۲۰:۱۴:۰۷

[size=small][b][color=00CC00]شناسه ی جدید مÙ


Re: مجله شايعه سازي!
پیام زده شده در: ۱۰:۵۵ پنجشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۷

آماندا لانگ باتمold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۱ چهارشنبه ۹ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۰:۵۷ پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۸
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 240
آفلاین
آماندا لانگ باتم طی تفکری طولانه تصمیم شورش گرفت ! وی از شب گذشته تا کنون با گرفتن اعلانی در دستش در حوضه چت باکس اعلام کرد : من را بلاک کنید !

به مصاحبه ای که با او شده توجه فرمایید :

گ : سلام
- سلام ! شما قراره منو بلاکنید؟!
گ : خیر ! اما نظرتون رو در این باره میخوام بدونم !
- وقتش رو بیشتر کنید !
گ : بله ! شما از کی تصمیم گرفتین بلاک بشین ؟!
- از وقتی شما فضول مردم شدین !
گ : اممم ! خب بله ! اما برای چی ؟
- منو بلاک کنید ! فقط همین منو بلاک کنید منو بلاک کنید !

گزارشگر زیر دست و پای آماندا بدرورد میگوید !

------------------------------------

این گزارش بر مبنای واقعیت تهیه شده !
و اکنون آماندا جانی آزادانه در سایت میچرخد و طعمه های بیشتری جمع آوری میکند تا به خواسته اش برسد . از کلیه کسانی که او را دستگیر نمایند تقاضا میشود برای دریافت جایزه ساکت بمانند !

خب الان هدفت از زدن ین پست چی بود؟!به جاش می تونستی یه پست مورد دار هرجای سایت بزنی تا بلاک شی!می تونستی در مورد این که چرا این تصمیم عاقلانه رو گرفتی بیشتر توضح بدی!
3 از 10!
خوبه؟


ویرایش شده توسط چارلی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۷/۲/۱۳ ۲۰:۰۹:۱۲

تصویر کوچک شده


Re: مجله شايعه سازي!
پیام زده شده در: ۸:۱۷ پنجشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۷

هپزیبا اسمیت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۰۰ سه شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۵:۴۴ یکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۷
از شیون آوارگان.
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 62
آفلاین
عجــــــــــــــــیبه !

خدایا این چه طور ممکنه دنیس همونی که همیشه تلاش می کرد و بدبختی می کشید و فلاکت می کشید و ...{} هم اکنون با کسی ازدواج کرده که منوی مدیریت داره! چرا چون دنیس می خواسته به قدرت برسته واقعا عجیبه که لیلی اوانز چرا درخواست دنیس رو پذیرفته شاید ترشیده بوده ها؟{}

و در زیر تصاویری رو از ان ها می گزاریم

تصویر کوچک شده


برای لیلی اوانز احساس تاسف می کنیم که ترشیده بودند و مجبور شدن با دنیس عروسی کنند تا بیشتر از این نترشند ولی بد کسی به پستش خورد این قدر بیچاره بود که با موتور گازی که تولد نه سالگیش گرفته بود رفت ماه عسل توجه فرمایید:

تصویر کوچک شده


اما بعد از مدتی از ازدواج این دو دنیس ناظر انجمن شد و چندی بعد رنک بهترین ناظر را گرفت گفته شده که لیلی از قدرت مدیریت استفاده کرد و 8 تا شناسه برای خودش ساخت و همرو باهاش به دنیس رای داد ! عجیبه که بعد از این که دنیس رنک رو برد از لیلی درخواست منوی مدیریت کرد ولی لیلی با صراحت گفت که این خواسته ی اورا براورده نمی کند و دنیس هم بزوور با شناسه ی لیلی وارد شد و اقداماتی را انجام داد .!لیلی اوانز 6ماه و 6 روز و 6 ساعت و 6 دقیقه و 6 ثانیه و 6 دهم ثانیه و 6 صدم ثانیه و ...{} به دادگاه خانواده ی جادوگری مراجعه و درخواست طلاق داد همچنین در صدد در امد تا مهریه ای را که قرار بود به دنیس بدهد پرداخت کند {توجه : چون قدرت لیلی از دنیس بیشتر بود اون به دنیس مهریه می ده نه مرد به زن }
مهریه شامل : یک نظارت دیگر و مدت دیگری باقی ماندن رنک بالای سر دنیس و له نشدن وی زیر دست لیلی بود .!

ما مصاحباتی رو با این دو زوج بدبخت داشتیم که در زیر ارائه می دهیم :

لیلی اوانز :

اسم ،سن ،تاریخ تولد و همین طور محل زندگیت رو بگو !
لیلی در حالی که با دستمال فین فینی می کرد شال خزش را به کناری زد و گفت : لیلی ،نمی دونم چند سال ،محل زندگی نمی گم چون دوباره قصد ازدواج با سواستفاده گر هارو ندارم من می خوام با یک مدیر زاده ازدواج کنم که اصیل باشه

چی شد که با دنیس ازدواج کردی ؟؟ از چه چیزیش خوشت اومد؟

_من از کفش های زرد و بلیز زرد و دوربین داداشش خوشم اومد

_توی مصاحبه باید راستشو بگی

_خوب من داشتم می ترشیدم مجبور بودم

خوب خوب واقعا عصبی شدی که دنیس با منوی تو این کارارو کرد نه؟
_اوه بله خیلی خیلی ...اون به من خیانت کرد من از شیر مرغ تا جون ادمیزاد براش فراهم کردم {رنک و نظارت و..} ولی اون به من خیانت کرد

اگر یک وقت بلایی سر سایت می اورد با اون منو تو جواب مدیران رو چی می دادی؟


صدای گریه ی لیلی اوانز به او مهلت صحبت نداد


دنیس :
اسم سن تاریخ تولد و محل زندگی؟
دنیس هستم .نمی گم چند سالمه .محل زندگیمو هم نمی گم مدیران خودشون می دونند خواستند باهام عروسی کنند میان بهم می گن! بیام خواستگاریشو ن من فقط با مدیران عروسی می کنم به همین جهت به شما ادرس منزل نمی دهم که بیاین خواستگاری من !

چرا با لیلی ازدواج کردی؟ چرا از منوی مدیریت سو استفاده کردی و چرا قلب اونو شکستی؟
الف : چون مدیر بود
ب: چون دوست داشتم
ج: چون اون قرمه سبزی بد مزه درست می کرد

_خیلی ممنونیم و خدانگه دار

_هی کجا می رید ؟ مصاحبه ی منو خیلی کوتاه انجام دادید چرا ماله لیلی بلند بود؟

_اقای دنیس چون ایشون مدیر بودند .


حکم قاضی : لیلی اوانز بخاطر داشتن منوی مدیریت و پارتی بازی برای دنیس به دو ماه حبس در ازکابان محکومند
دنیس : بدلیل استفاده ی نادرست از منوی مدیریت ،خیانت در امانت ،دروعگویی و خیانت تبرئه شدند!


چندی بعد متوجه شدیم که قاضی پسرخاله ی دنیس بوده است !

شوخی شوخی با مدیران هم شوخی؟


شوخی شوخی با مدیرا و ناظرا هم شوخی ؟
5.5 از10



*********************

[b]گلگومات غول بی سر و ته؟؟؟ [/b]
چند روز پیش خبرگزاری نشریه ی پرفروش و قابع اعتماد گیریفندور { } یک مصاحبه ی زنده { } با چند نفر از دوستان خوب دنیای جادوگری داشت !

اولین مصاحبه با اقای غول گلگومات معروف به غول بی سر و ته { } رو ارائه می دهیم

توجه: بعد از شهادت ریتا اسکیتر توسط خودم {به وسیله ی سوسک کش } خبرگزاری با من است!


سلام

_اوه سلام!

خوب هستید؟

_خیر خانم محترم ، من علاف نیستم کار دارم باید برم کله ی 3 مشنگ رو بکنم!

_اوه اقای گلگومات شما چند سال دارید پیلیز؟

_من هزار سال و شصت ماه و شیش هفته و شیش روز و شیش ساعت و شیش دقیقه و شیش ثانیه و شیش دهم ثانیه و شیش صدم ثانیه ...سن دارم

_اوه پس شما دوازده سالتونه چه خوب! هی خودنویس تا وقتی ریتا نیست باید به حرفم گوش کنی هرچی می گم بنویس :گلگومات 12 ساله {}

_اقای گلگومات شما چه غذایی رو دوست دارید؟

_من از پیتزا و این غذا سوسولی ها متنفرم من عاشق کله ی انسان هستم با قرمه سبزی گندیده!

هی خودنویس بنویس : گلگومات عاشق پیتزا و ..او مخالف هر گونه انسان خوری و مشنگ ازاری است !اخی !!چه غول نازنینی بر خلاف همه ی غول ها . روحیه ی مهربان و چشم های ابی درخشانش واقعا جذابش کرده !{توی دل هپزیبا }

_اقای غول جسارتا شما در تمام عمرتون عاشق شدید ؟

در این صحنه ناشر اشاره کرد که بنویسم :غول که از تمجید هپزیبا خوشش اومده بود گفت

_اوه بله خانم اسمایتید !!

_بله؟ اسمیت هستم !

_اوه ببخشید خانم اسمیت راسش شما خیلی خوب می دونید غول ها عاشق نمی شن ولی من چون چشای ابی جذابی دارم و چون تو تنها کسی هستی که از من تعریف کردی باید بگم که عاشق یو شدم
_هی کجا در رفتی؟

اشاره می کنند از پشت که بنویسم : گلگومات جاشون رو خیس کردن از شدت خجالت و به دستشویی مراجعه فرمودند { }


پا نویس این مصاحبه در مجله : چند روز پیش به ما خبر رسید این نوع مصاحبه کردن خانم اسمیت به دلیل زیاد نشست و برخاست با خانم اسکیتر است که به وسیله ی سوسک کش شهید شد {}

با تشکر :نشریه ی معتبر گیریفندور { }


4 از 10

***********************

بــــــــــــــــهترین انتخاب تد ریموس لوپین؟
بعد از گذشت ساعات طولانی و متوالی و پشت سرهم و پیوسته {قید تکرار} ما به این نتیجه رسیدیم که باید این خبر ناگوار را برای شما عزیزان بیان کنیم.اخباری که مطمئنا شمارا اشفته خواهد کرد.اما با این حال من و فقط من و فقط من توانستم مقامات را راضی به انتشار این خبر کنم و هم اکنون این خبر را در مجله ی معتبر و فوق العاده معتبر پیام روز { } مشاهده می کنید.

سه شنبه بعد از ظهر تمامی مقامات والای انتخاب وزارت اصلی دنیای جادوگران اضهار داشتند که یک بعد از ظهر سخت را سپری کرده اند.

گویــی اکثر اعضای گیریفندوری و اسلایترین به وزارت تدریموس لوپین اصرار دارند و اورا در حالی که در صبح روز یک شنبه برای شنا به استخر رفته بود گیر انداختند و با خریدن هزاران ابمیوه ی پرتغالی و کیک های غورباقه ای از او خواستند که وزارت را بپذیرد و یا در خواست کاندید شدن بدهد.اعضای گیریفندور بسیار متعجب از این اقدامات گروه اسلایترین اندیشیدند که نکنه تد ریموس لوپین در گذشته عضو اسلایترین بوده است و این باعث شد عده ای از دور و برش پراکنده شوند .از طرفی بعد از ظهر همان روز اعضای گروه ریونکلا با فرستادن نامه های عربده کش به دفتر استرج پادامور و همین طور فرستادن عکس کاندیده ها و نامه های فراوان از تد ریموس لوپین خواستند که کاندید شود ولی او همچنان به شنا در استخر و نوشیدن اب پرتغال زیر چتر مشغول بود و اظهار داشت که نمی داند وزارت یعنی چی ؟
مقامات والا بسیار متعجب گشتند و هیچ کس نمی دانست دقیقا چه اتفاقی در پیش است .چرا تد ریموس لوپین در حالی که اعضایی همچو پرسی ویزلی و سیریوس بلک وجود دارند؟و ایا تد ریموس لوپین با سابقه ی درخشانش در جامعه ی جادوگری واقعا نمی دانست وزارت چیست؟ ویا فکر می کرد متواضع بودن باعث می شود اطراف بیشتری به سمتش کشیده شوند.لزا این فکر درست از اب در امد و نیمه شب بچه های کراپ{برادر ناتنی هگرید} به خانه اش حمله ور شدند و از او خواستند که کاندید وزارت جادوگری شود ولی او پتو را روی سرش کشید و گفت که می خواهد بخوابد

طبق اظهارات درست و یا نادرست سیریوس بلک نیمه شب روز یکشنبه به کلبه ی تد ریموس لوپین رفته و اورا تهدید کرده است که اگر بخواهد به تواضع بازیش و جمع کردن رای ادامه دهد هم خودش هم پدرش را به قتل می رساند و تدریموس لوپین هم در جواب لباس خواب صورتی رنگش را تکانی داده و گفته که حسابی خسته است.
خطر های زیادی در اطراف تدی وجود دارد چون همین دیشب بود که پرسی ویزلی از وی خواست که خودرا به هلاکت برساند وگرنه معلمی کلاس انشا {} را از وی می گیرد.و تد ریموس لوپین هم در جواب گفت که به تو هیچ ربطی ندارد موقرمزی.!

و در میان فقط بچه های هافلپاف بودند که از مخفیگاه خود بیرون نمی امدند.!سرانجام چه خواهد شد؟!


شدیدا تکذیب می کنم !! تدی همیشه دنبال قدرت بوده !!
شایعه اس آقا ! شایعه اس !
6 از 10


ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۷/۲/۱۳ ۷:۲۸:۰۷
ویرایش شده توسط جیمز هری پاتر در تاریخ ۱۳۸۷/۳/۳ ۲۲:۵۲:۱۰

[size=small][b][color=00CC00]شناسه ی جدید مÙ


Re: مجله شايعه سازي!
پیام زده شده در: ۲۰:۰۷ چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۸۶

آناکین مونتاگ old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۲ شنبه ۷ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۳:۵۸ یکشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۰
از 127.0.0.1
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1391
آفلاین
مراسم سال تحویل با حضور لرد سیاه

طبق آخرین خبر دریافتی از دفتر لرد سیاه . فردا هم زمان با تحویل سال نو مراسمی در سالن آنفی تائتر این دفتر و با حضور لرد و عده ای از مرگخوران برگذار خواهد شد . شرکت در این مراسم برای عموم آزاد میباشد . این از ساعت 8 صبح آغاز میشود و شامل برنامه های زیر خواهد بود :

1- عرض ارادت شرکت کنندگان نسبت به لرد سیاه
2- سخرانی لرد سیاه به مناسب آغاز سال جدید و اعلام نام سال جدید توسط آن جانب
3- پذیرایی از حضار
4- برنامه های تفریحی و سرگرمی
5- ملاقات خصوصی شرکت کنندگان با لرد سیاه ( لرد سیاه به رسم یاد بود و تبریک سال نو هدایای از شرکت کنندگان دریافت خواهند فرمود)
6- سخرانی دوم لرد سیاه در مورد مسائل سیاسی و اجتماعی سالی که گذشت
7- خاتمه مراسم

حضور سبز شما در این مراسم مایع خشنودی لرد سیاه نخواهد شد

منبع : دبلیو دبلیو بلیو . لرد سیاه . آی ار

لینک برداشته شد


ویرایش شده توسط آناکین مونتاگ در تاریخ ۱۳۸۶/۱۲/۲۹ ۲۰:۱۰:۱۶
ویرایش شده توسط آناکین مونتاگ در تاریخ ۱۳۸۶/۱۲/۲۹ ۲۰:۱۴:۱۳
ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۶/۱۲/۲۹ ۲۱:۲۲:۱۴


Re: مجله شايعه سازي!
پیام زده شده در: ۱۲:۳۸ چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۸۶

دابیold4


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۲۲ پنجشنبه ۲۰ دی ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۳:۵۶ چهارشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۸۷
از اين دنيا چه ميدوني؟!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 82
آفلاین
ديم دان دوم دن (اهنگ اخبار ، افكتو داري؟)!

_با سلام ممد پاتر هستم خبر نگار واحد مركزي خبر ، همان طور كه شايد به گوش شما هم رسيده باشه عصر ديروز مرگخواران براي اعتراض به تاسيس دوباره زندان ازكابان و ايجاد انجمن خصوصي براي اعضاي محفل ققنوس دست به حمله گسترده اي زدن ، محفلي ها سريعا وارد عمل شدن اما متاسفانه همه جا با خاك يكسان شد ما قلي پاتر رو براي تهيه گزارش به اونجا اعزام كرديم با هم ميريم ببينيم كه قلي چي برامون داره.

صحنه عوض ميشه ، دوربين اجساد محفلي ها رو كه روي هم ديگه قرار گرفتن نشون ميده ، اب از دهن جسد تد لوپين در اومده و در حال ريختن روي سر خونينه ريموس لوپينه در عين حال دماغ ريموسم در اومده و داره دهن نيكلاس رو مورد عنايت قرار ميده

قلي پاتر:

دوربين كمي جلو تر ميره تا به شخصي ميرسه كه در تلاش تا جسم لوله مانندي رو از درون خاك بكشه بيرون.

قلي:بله بيندگان عزيز ، اونجا يكي از بازماندگان رو ميبينم بهتره هر چه سريعتر سراغش بريم و در مورد وقايع اتفاق افتاده ازش سوالاتي بپرسيم.

دوربين كمي جلو تر ميره و ريش و پشماي فرد مذكور نمايان ميشه.

قلي:ااا .. شما اقاي دامبلدور نيستين اقا خيلي خوشبختم ميشه يه كم توضيح بديد كه ديروز چه اتفاقي افتاد.
دامبل:حالا وقت برا اون كارا زياده يالله دست بجنبون كمك كن اينو از زير خاك بكشيم بيرون.
دوربين لوله رو كه شباهت عجيبي به روده انسان داره نشون ميده .
قلي:اين چي هست حالا؟!
دامبل:لا مروتا اصلا مراعات سن ادمو نميكنن يه نفرين شپلخيوس زدن دل و رودم ريخت بيرون .
دوربين روي شكم دامبل كه به طرز ناجوري منحدم شده زوم ميكنه.
قلي:
ناگهان روده ي دامبل از خاك در مياد و تحت فشار حاصله دامبل با كله روي زمين ولو ميشه و مغزش از دهنش مياد بيرون ،دامبلم با عجله بلند ميشه و شروع ميكنه دنبال مغزش دويدن كه همنجوري قل خوران در حال رفتنه.
قلي:

دوربين كمي جلوتر ميره تا چهره ي دو نفر ديگه نمايان ميشه.
قلي:بله مثل اينكه دو نفر ديگه هم اونجا هستن اميدوارم اونها بنونن كمكمون بكنن.

چهره ي سارا اوانز و البوس سورس پديدار ميشه سارا در حالي كه دلو رودشو به زور توي شكمش جا داده يه نخ و سوزن ورداشته و داره رو شكمش بخيه ميزنه.
قلي:
در اين بين ناگهان يه تيكه از روده سارا ميزنه بيرون.
سارا:البوس اين روده منو فشار بده تو ، دستم بنده.
البوس رودرو با دو انگشت به داخل شكم راهنمايي ميكنه.
_خاله من دستم توي روده ي شما گير كرد .
_اشكال نداره خاله اون چاقو رو بده من ببينم.
البوس با دست ازادش چاقو رو به سارا ميده ، سارا هم فرتي با يه ضربه انتحاريك دست البوس رو از مچ قطع ميكنه و توي شكم خودش جا سازي ميكنه و سريع شروع به بخيه زدن ميكنه.
البوس:اييييييي دستم به بوق رفت.
خون قرمز مثل فواره از دست البوس بيرون ميريزه.
قلي با ديدن اين صحنه دو تا پا داشته دو تاي ديگم قرض ميكنه و از محل دور ميشه.

_آهي بوقي بيا اينجا ببينم.

قلي كه در حال دويدنه مكس ميكنه اما هر چي ميكرده چيزي نميبينه.

_اوهوي بوقي من اين زيرم اينجا رو نگاه كن.

قلي به زير نگاه ميكنه با كله ي سيريوس كه به طرز مشكوكيوسي بدنش به طور كلي منحدم شده نگاه ميكنه.

كله ي سيريوس: اوهوي بوقي بيا منو از اين پايين بردار الانست كه مدل موهام به هم بريزه ، يالله دست بجنبون.
قلي:وااااااااااااااااااااااااااااااااي اينا ديگه كين ، وااااااااااااااااااااي

صحنه سياه ميشه و به داخل استاديو برميگرده.

ممد پاتر:بله و اينچنين شد كه گزارشگر ما سر به بيابان گذاشت و مفقود الاثر شد و تا حالا نشوني ازش پيدا نشده اميدوارم اين برنامه نظر شما رو جلب كرده باشه تا برنامه بعدي خدا حافظ.


بیچاره قلی !
کشتی منو با این دل و روده ات غول بی شاخ و دم !
7.5 از 10


ویرایش شده توسط دابی در تاریخ ۱۳۸۶/۱۲/۲۹ ۱۲:۵۹:۰۲
ویرایش شده توسط جیمز هری پاتر در تاریخ ۱۳۸۷/۳/۳ ۲۱:۵۱:۵۹

A man is talking to God.

The man: "God, how long is a million years?"
God: "To me, it's about a minute."
The man: "God, how much is a million dollars?"
God: "To me it's a penny."
The man: "God, may I have a penny?"
God: "Wait a minute." .







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.