هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: اتاق تمساح ها
پیام زده شده در: ۱۴:۱۴ دوشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۷
#3

باب آگدنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۸ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۸:۳۹ جمعه ۱۳ آبان ۱۳۹۰
از گروه همیشه پیروز گریفیندور
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 527
آفلاین
__________________
و به سمت در اتاق تسترال ها رهسپار می شوند ...

_ خب آسپ عزیز.امروز یکی از بهترین روزهای زندگیت میشه.داری به دستور لرد میمیری. لرد تسترالهاشو خودش تربیت کرده.



آسپ آبدهنش رو بزور قورت داد و به کاغذی که بر روی در روبرویش زده شده بود خیره شد:مرلینگاه برادران


اسپ ابروهاش رو بالا انداخت و به دومرگخوار گفت:
اینجاست؟؟

_ نه عزیزم.من یک کار خصوصی این جا دارم.تو اینجا بمون تا من بیام.البته نگران نباش.آنی مونی پیشت میمونه که تنها نمونی


آسپ روشو به آنی مونی کرد و با تعجب پرسید:
همه اتاقاتون روش از این کاغذا داره؟
_اوهم.خودم درستشون کردم.قشنگن؟

آسپ نگاهی به برچسپ ها کرد و بعد نگاهی به قیافه آنی مونی کرد:
حالا این بلیز چند ساعت اون تو میمونه؟

_خب بستگی داره.اگر از دست پخت من خورده باشه،یک تا دوساعت.
_اگر نخورده باشه چی؟
_نخورده باشه شکمش خالیه. البته امکانش هم هست رفته باشه بوف سر کوچه از این همبرگرا بخوره.ولی من میدونم اون از این خیانتها نمیکنه.

صدای باز شدن در مرلینگاه توجه آنی مونی و آسپ رو بودش جلب کرد.بلیز که در حال مالید دستاش به پیرنش بود از مرلینگاه بیرون اومد و با صدایی بم گفت:
این همبرگرای بوف خیلی توپن.حیف که با شکم من سازگار نیستن.

بلیز نگاهی به آسپ . آنی مونی که با نگاهی آستکبارانه بهش خیره شد بود نگاه کرد و با ترس گفت:
لرد بهم گفتش بلند فکر نکنا هی من گوش نکردم.حالا که چیزی نشده.پرسی بهم گفت بریم بوف.
_جدوآباد هر دوتا تونو جلو چشتون میارم وقتی اینو دادیم به تسترال ها.


بلیز نگاهی به دور وبرش کرد و بانگرانی گفت:اگر پیداش کنیم.فعلا که در رفته




Re: اتاق تمساح ها
پیام زده شده در: ۲۰:۳۴ جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۷
#2

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۲ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
- چی ؟ اتاق تسترال ها ؟ اتاق تسترال ها دیگه کجاس ؟
- حدس بزن .
- دژ مرگ ؟
- نه !
- خانه ریدل ؟
- نه !
- خانه محفل () ؟
- نه !
- پس کجا ؟
- اتاقی که تسترال های عزیز من اونجان و تو با رفتنت به اونجا باعث می شی که اونا کمی از گشنگی در بیان .

آلبوس سوروس آب دهانشو به زور قورت (؟!) می ده و شخصی که تا لحظاتی پیش کلمه ی «نه !» از زبانش خارج می شد از سایه ی سیاهیش خارج می شه و رو به آلبوس سوروس خنده ای شیطانی سر می ده و می گه :
- ببرینش .
- نه ، منو نبرین ... خواهش می کنم .
- ساکت شو . ببرینش این خائن به خون اصیل رو ...

دو مرگخوار که با شنل های سیاه و کلاه هایی به همان رنگ خود را آراسته بودند آلبوس سوروس را از جا بلند می کنند و به سمت در اتاق تسترال ها رهسپار می شوند ...


*لطفا نقد بشه ، یا لرد*


ویرایش شده توسط بارتي كراوچ در تاریخ ۱۳۸۷/۲/۲۰ ۲۰:۳۷:۱۰
ویرایش شده توسط بارتي كراوچ در تاریخ ۱۳۸۷/۲/۲۰ ۲۰:۳۷:۱۶
ویرایش شده توسط بارتي كراوچ در تاریخ ۱۳۸۷/۲/۲۱ ۱۲:۲۵:۴۵
ویرایش شده توسط بارتي كراوچ در تاریخ ۱۳۸۷/۲/۲۱ ۱۲:۴۱:۵۸


اتاق تسترالها
پیام زده شده در: ۱۹:۵۸ جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۷
#1

آنتونین دالاهوف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۴ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۱۱ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹
از کره آبی
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 2608
آفلاین
طاووس زیبا در حالی که پرهایش را مانند رنگین کمان زیر نور خورشید باز کرده بود در وسط عمارت اربابی مالفوی با ناز و کرشمه،خرامان راه میرفت.فواره ها هم با آبپاشی بیدریغشان زیبائی آنجا را دو چندان کرده بودند؛اما درسط وسط آنهمه زیبائی سیاهی عمیقی نهفته بود سیاهی ای به شکل لرد سیاه!

پشت به شومینه بر صندلی شاهانه اش جلوس کرده بود،ابر چوبدستی را در میان انگشتانش بازی میداد و با دست آزادش سر نجینی را نوازش میکرد...در همین حین در ورودی مشرف به پذیرائی باز شد و دو مرگخوار در حالی که بدن نحیفی را کشان کشان به جلو میکشدند وارد شدند،در جلوی لرد زانو زدند و شخص بیچاره را مانند قربانی به جلوی پای لرد افکندند.

_خب خب،آلبوس سوروس بالاخره گیر افتادی!

لرد مکثی کرد و ادامه داد:فکر میکنی کجا میخوام بندازمت؟
آلبوس که میدونست اگه صحبت نکنه به زور مجبور به این کار میشه به سختی دهانشو باز کرد و گفت:دژ مرگ؟
_نه
_خونتون؟
_نه
_خونمون؟
_نه
_پس کجا؟
_اتاق تسترالها


ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۷/۲/۲۰ ۲۰:۰۶:۰۶
ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۷/۲/۲۱ ۱۱:۴۲:۱۱







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.