قرار بود بریم پرسی رو بگیریم
____________________________________
بارتی:قربان بهتر نیست بریم اول پرسی رو بگیریم؟
لرد دستی به چونهش کشید و گفت:
هوووم...حرف خودمو به خودم تحویل میدی؟کریشیو
بارتی:نههههه
لرد نگاهی آستکبارانه به آلبوس سور میکنه:
بگو ببینم.این پرسی بوقی رو کجا گزاشتین؟
البوس:قربان...چون با البوس رفیقه الان یا باهاش تو سنا ارتش کلاس داره یا داره تو استخر سرباز ارتش شنا میکنه.
لرد:
استخر سرباز؟؟سنای ارتش؟؟؟هویی بلیز ما چرا از اینا نداریم؟
بلیز:اه..قربان...ما..خب..یک کوچولو بودجه کم داریم.
لرد:که اینطور...حالا این سنای بوقیه شما کجاست؟
آلبوس سوروس:کنار استخر
لرد:استخر کجاست؟
_ کنار جکوزی
لرد:
جکوزی کجاست؟
_ کنار سنا
لرد:
باز این الف بچه منو دست انداخت.میگی کجاست یا بگم گوشاتو بدن به نجینی؟
آلبوس سورورس:نه...نه...قربان میگم...اون ساختمون بزگ هفتاد طبقه ایه.اون جاست.
لرد:ساختمون هفتاد طبقه؟؟؟وسط بیابون؟؟هوی بلیز.چرا ما از اینا نداریم؟
بلیز:قربان...ما خونمون ویلاییه.کلاسش بیشتره.
لرد:هااااا.خوب اومدی.آفرین.پیش به سوی ساختمان.
____________ساختمان الف دال_____________
لرد:خب اینم ساختمون.کدوم طبقشه؟
آلبوس سور:هفتادم
آسانسور هم از بس پرسی باهاش بالا پایین کرد خراب شد.
لرد:بچه بیچاره از بس تو خونه ریدل از پله بالا پایین رفته بود عقده ای شده بود.بارتی کولی بده.
بارتی
____________هفتاد پله بالاتر___________
لرد:چه زود گذشت.تازه داشت خوشم میومد
.
حالا این .....
دهان لرد از تعجب باز ماند.در جلوی آنها استخری صد متری همراه با ماهی های بسیار زیبایی وجود داشت.
لرد:بلیز...منم از این استخرها میخوام...
همون موقع یکی از این ماهی ها با قر کمر از جلو بلیز رد شد.
بلیز:لرد...منم از این ماهیها میخوام
__ یا لرد یا لرد..شما هم گروگان گرفته ...منظورم اینه که اومدید منو نجات بدید؟
لرد: نه پرسی جان.اگر همه گروگانها از این زندان ها با این استخر های بزرگ دارن ما همه گروگانیم.
_____________________________