بررسي پستهاي هوگو ويزلي:
هوگوي عزيز
اولين نكته اي كه با خوندن پستهاي شما متوجه شدم پيشرفت واضح شما بود.هر پست شما به وضوح بهتر از پست قبلي بود.به نظر من اين مهمترين و بهترين نكته پستهاي شما بود.
بررسي پست شماره 125 خاطرات مرگخوارانسوژه خيلي خوبي انتخاب كردين.بامزه بود.با وجود اينكه سوژه كچلي لرد خيلي كهنه و قديميه شما از زاويه جديدي بهش پرداختين.اين پستتونو جذاب كرده.
يكي از نكته هاي خوب پستتون اينه كه كاملا بصورت يك خاطره نوشتين.با لحني كاملا ساده و صميمي.براي همين ميشه از روي اشتباهات كوچك نگارشي و جمله بنديهاي عجولانه شما به راحتي گذشت.
پست شما قسمتهاي طنز جالبي داره:
نقل قول:
. با خود گفتم چرا این مردک این قدر مو دارد اون هم توی این سن و سال ولی من ... دریغ از یک تار مو .
قسمت مربوط به تاپيك دژ مرگ جالب بود.ولي توجه كنين كه يه شوخي اگه گذرا بهش اشاره بشه خيلي ميتونه تاثير گذارتر باشه.بهتره روي يك نكته زياد تاكيد نكنين.خوشبختانه در اينجابا وجود تاكيد و تكرار دوباره شما زياده روي نشده.درست لب مرز متوقف شدين.اگه كلمه تاپيك رو يكي دو بار ديگه تكرار ميكردين ظرافت و زيبايي اين قسمت از بين ميرفت.
نقل قول:
بالاخره بعد از کلی بد بختی به دامبلدور رسیدیم ولی من اون رو ندیدم یعنی بود ها ولی من نشناختمش خداییش شما جای من اگه کسی ریش هاشو از ته بزنه بعدش هم موهاش رو کوتاه و مرتب کنه بعد از همه مهم تر موهاش رو رنگ کنه می تونید بشناسیدش ؟
بهش گفتم چرا موهات رو کوتاه کردی ؟ برگشت بهم میگه آخه توی این دوره زمونه کسی به پیرمردها توجه نمیکنه . من هم دست از پا دراز تر برگشتم به خانه ریدل و روی تختم دراز کشیدم و به کچلیم فکر کردم .
البته جدا نماند از این که یک کروشیو مختصری به پرسی برای تلف کردن وقتمان دادیم و دامبل رو هم ولش کردیم .
قسمت آخر پست به زيبايي اولش نبود.يعني بعد از رسيدن به دامبلدور.كمي غير عادي و عجولانه پيش رفته.كاش خلاقيتي رو كه در قسمت اول بكار بردين در اينجا هم نشون ميدادين و يك پايان جالبتر و شايد غير منتظره تر براي ماجرا ميساختين.
با وجود همه اشكالات جزئي پست خوبي بود.
------------------------------------------
پست شماره 37 زندگي به سبك سياهپست شما با ديالوگ شروع شده و گوينده هم مشخص نيست.اينكه پست با اين همه ديالوگ شروع بشه معمولا زياد جالب نيست و خواننده رو خسته ميكنه.مخصوصا اينكه تا خط دهم كسي متوجه نميشه كه كي داره با لرد حرف ميزنه.
سوژه نفر قبلي رو خواب جلوه دادن يك نكته منفيه.بهتر سوژه داده شده رو اگه واقعا قابل ادامه دادنه ناديده نگيرين.
ديالوگها بدون فاصله و در هم نوشته شده.اين روش باعث ميشه چشم فورا خسته بشه و احتمالا خواننده بيخيال خوندن پست شما ميشه.مخصوصا فاصله بين ديالوگ و توضيحات رو حتما بذارين.
در بعضي قسمتها در تايپ عجله كردين.اين اشتباهات تايپي گهگاهي در پستهاي مختلف شما ديده ميشه.كمي دقت بيشتر اين مشكل رو حل ميكنه.
نقل قول:
ناگهان درون مغز بلیز ورد لوموسی خوانده می شود .
اين قسمت جالب بود.شما خلاقيت خوبي در پرداختن به نكته هاي طنز دارين.در هر پست شما دو سه نمونه جمله و نكته طنز خوب به چشم ميخوره ولي به همون نسبت ديالوگهاي اضافي و بي فايده وجود داره كه اگه حذف بشن به زيبايي پستتون كمك زيادي ميكنن.فراموش نكنين براي زدن يك پست طنز اصلا لازم نيست تك تك جمله هاي شما بصورت طنز آميز نوشته بشه.همون دو سه مورد كافيه.
تعداد شكلكهايي كه استفاده كردين بيشتر از حد لازم بود.
------------------------------------------------
پست شماره 25 زندگي به سبك سياهنقل قول:
پیرمرد دنبال شخص کننده این کار گشت تا این که چشمش به لردی افتاد و گفت :
- ای کچل تو بیدی ؟ موام از این کارها بلد بیدم مخوای نشونت بدم ؟
پیرمرد که فکر کرده بود حرکات موزونی که بارتی از روی درد انجام می داد رقص یا زیمناستیک است خواست تا پشتکی بزند ولی
- آی کمرم دیسک و روگرفت، آی
ولدی : واقعاً که شما مشنگ ها مشنگید !
- بر من گویی مشنگ کچل؟ الآن من بهت وگویم .
پیرمرد با یک حرکت زیبای عصایش را بر فرق سر کچل ولدی نشاند
منظورمن از قسمتهاي اضافي همين بود.مثلا اين قسمت از پست شما حذف بشه به نظر من پست خيلي جالبتر ميشه.هيچ اشكالي نداره كه پستتون كمي كوتاهتر بشه.
به نظر ميرسه كه كمي بي دليل موضوع رو كش دادين.قسمت دادن پول به پير مرد بيش از حد توضيح داده شده و اين پست رو كمي خسته كننده كرده..بهتر بود كمي خلاصه تر نوشته ميشد.
ديالوگهاي پير مرد جالب بود.مخصوصا در قسمت دوم پست.ديالوگهاي با لهجه معمولا زياد جالب از آب در نمياد و گاها توي ذوق ميزنه.ولي ديالوگهاي شما نسبتا خوب نوشته شده.شخصيت پيرمرد رو به خوبي نشون دادين.
در پست شمافضاسازي زيادي وجود نداره.البته به نظر من پست طنز احتياج كمي به فضاسازي داره ولي استفاده بيش از حد از ديالوگهاي كوتاه و غير ضروري پست شما رو شلوغ ميكنه.
نقل قول:
مرگ خوارها دوباره خوشحال شدند و همگی به سمت در ورود به مغازه رفتند و بارتی نیز خواست پیرمرد را بفراموشونه که ...
بهتره پست اينطور ناتمام نمونه.اين كار شما نفر بعدي رو محدود ميكنه.كسي كه ميخواد پست شما رو ادامه بده مجبوره جمله شما رو كامل كنه .بهتر بود جمله تونو تموم ميكردين و دست نفر بعدي رو براي ادامه ماجرا باز ميذاشتين.
------------------------------------------------------
پست شماره 124 خاطرات مرگخواران بارتي كراوچبارتي عزيز
متاسفانه پستتون اينبار پر از اشكال بود.
نقل قول:
تصویر نا واضح لرد ولدمورت را هنوز در دیدگانش حس می کرد .
تصوير حس نميشه...ديده ميشه.اينجور اشتباهات به كل جمله شما لطمه ميزنه.
نقل قول:
بدون کوچکترین صدایی در حالیکه در آن اتاق بهم ریخته و شلوغ و پلوغ که لحظاتی پیش بیهوش شده بود از جایش بلند شد و به اطرافش نگاه کرد .
جمله بندي پستتون خيلي اشكال داره.
لازم نبود اين همه جمله رو به هم ربط بدين.گاهي با ساختن جمله هاي كوتاهتر بهتر ميشه منظورو بيان كرد.
مثلا:
بدون كوچكترين صدايي از جايش بلند شد و به اطرافش نگاه كرد.لحظاتي پيش در اين اتاق شلوغ بيهوش شده بود.
نقل قول:
.لرد ولدمورت از او ناراحت بود و او را بیهوش کرده بود
اين جمله خيلي ناگهاني و بدون مقدمه گفته شده.بهتر بود كلا حذف ميشدو يكراست سراغ اصل مطلب ميرفتين.به اين صورت:
بدون کوچکترین صدایی در حالیکه در آن اتاق بهم ریخته و شلوغ و پلوغ که لحظاتی پیش بیهوش شده بود از جایش بلند شد و به اطرافش نگاه کرد .
نمی دانست چرا لرد او را نکشته بود , و فقط بیهوش کرده بود . به سمت در رفت و سپس از آن خانه ی دو طبقه خارج شد .
نقل قول:
به سمت در رفت و سپس از آن خانه ی دو طبقه خارج شد .
در آن میان چوبدستیش را که در طبقه ی پایین از دست داده بود برداشت و از خانه خارج شد !
اين جمله ها بايد جابجا ميشدن.بعد از خارج كردن شخصيت از خانه نميتونين دوباره برگردين و توضيح بدين كه در داخل خانه چيكار كرده.اين خواننده رو گيج ميكنه.
بهتر بود سير زماني منطقي رو رعايت ميكردين:
چوب دستيش را كه در طبقه پايين افتاده بود برداشت وبه سمت در رفت و از خانه خارج شد.
اشاره به دوطبقه بودن خانه به زيبايي جمله تون لطمه زده.هيچ نيازي به اين اشاره نبود.خواننده با جمله بعدي متوجه ميشده كه خانه دو طبقه است.
اشكالات اساسي در جمله هاي شما به چشم ميخوره.بهتره كمي بيشتر دقت كنين.مثلا کلامی که لرد را شگرف کرد اشتباهه.
وفاداري بارتي رو به زيبايي نشون دادين.
توصيف حالتها در پست شما به خوبي انجام شده.
اين نكته مبهم موند كه چرا لرد اول بارتي رو بيهوش كرد ولي بعد كه بارتي ميخواست براش توضيح بده كشتش.
نكته آخر اينكه
چرا زدي بارتي رو كشتي؟عجبا....