ترور وزیر سحرو جادو : Soojeye Tanzروز اول:وزیر به همراه دو نفر از محافظانش به سمت ساختمان وزارت در حال حرکت بود که ناگهان...
-آعاعاعا...(افکت صدای تارزان)
هنگامی که وزیر سرش را بالا گرفت جادوگر نقابداری را دید که در حال سقوط به سمت او بود.
محافظ شماره 1 با نگرانی گفت:
- قربان فکر کنم می خواد ترورتون کنه...ببینید، یه چاقو دستشه.
وزیر با بیخیالی گفت :
-اشکالی نداره.بیاید بریم...
-پوچلخشکسیقرچ...(افکت پخش شدن تروریست کف خیابون)
جمعیت تروریست از پشت صحنه:
-اه...باید یه جور دیگه ترورش کنیم.
روز دوم:باز هم وزیر به همراه دو نفر از محافظانش به سمت ساختمان وزارت در حرکت بود.بی خبر از اینکه در یکی از ساختمانها و در پشت یکی از پنجره های آن خیابان یکی از ماهر ترین تک تیراندازها برای ترورش کمین گرفته...
-کیشوووووو...(این افکت احتیاج به توضیح نداره)
چیک...(افکت Stop)
وزیر با بی میلی رو به محافظانش گفت:
-بچه ها برین کنار دوباره بهمون شلیک کردن...
چیک...(افکت Play)
گلوله ای که تروریست شلیک کرده بود با فاصله کمی از کنار آنها رد شد.
بازگشت به پشت صحنه نزد جماعت تروریست:
تروریست شماره 1:
-ای بابا...این که هر کاری می کنیم ترور نمیشه...خوبه با آر پی جی بزنیمش...
تروریست # 2:
-نه فایده نداره.من می گیم با بازوکا کارشو تموم کنیم.
تروریست # 3:
-ای ابلها نفهمیدین ما جادوگریم...باید با جادو ترورش کنیم.
تروریست # 4:
-اون با من...
روز سوموزیر مطمئن از اینکه دیگر ترور نخواهد شد این بار هم به همراه محافظانش به سمت ساختمان وزارت می رفتند.اما درست زمانی که به ورودی وزارت رسیده بودند جادوگر سیاه پوشی از آن سوی خیابان فریاد زد:
-هی ،جناب وزیر...
وزیر و محافظانش بی خبر از همه جا رو به سمت آن طرف خیابان کردند.
-بمیــــــــــــــــــــــــــــــر........اکسپلیارموس...
دید دید دیریدید دید دید دید ...(افکت آهنگ پت و مت یا همون"همینه")
دوباره در پشت صحنه:
تروریست # 1:
-یااااااا...چقدر گفتم نذارین این تروریست # 4 بره ترور .آخه دیگه تروریستی که ندونه آوداکداورا طلسم مرگه باید بره بمیره...این جوری فایده نداره.باید بشینیم با هم فکر کنیم.
تروریست # 2:
-فکر می کنیم.
تق توق تق توق تق توق تق توق تق توق...(افکت فکر کردن مدل ای کیو سان)
دینننننگ...(این یکی افکتو خودتون حدس بزنین)
تروریست # 1:
-
یافتم...باید با این
وزیر رو ترور کنیم.
تروریست # 4:
-چی؟ با کدوم؟
تروریست #1:
-دهه...با همین که توی دستمه.
تروریست # 3:
-آهان hammer رو میگه.همون چکش خودمون.حالا نوبت کیه بره ترور؟
تروریست #1:
-این بار خودم باید وارد عمل بشم...در ضمن باید زمان حمله رو هم عوض کنیم.موهاهاهاهاها
روز چهارم این بار وزیر همراه با دو محافظش در حال خارج شدن از ساختمان وزارت بودند و با آخرین اقدام تروریست ها متوجه شده بودند که احتمال حمله دیگری 0 است،به خصوص که صبح هم که معمولا زمان حمله آنها بود تروری صورت نگرفته بود.اما آنها نمی دانستند که در همان لحظه یک تروریست خطرناک با اسلحه در دست پشت سر آنها راه می رود و در یک لحظه غافلگیر کننده...
-بگیر.
هی هوهوهوهوهو...(افکت پرتاب و چرخش چکش در هوا)
چکش درست به کله وزیر محترم سحر و جادو برخورد کرد
و بلافاصله موجبات مرگش را فراهم کرد.تروریست خوشحال از اینکه بالاخره پس از 847 اقدام ناموفق به ترور بالاخره توانسته وزیر را بکشد خود را از صحنه جنایت غیب کرد و در پشت صحنه بین تروریستها ظاهر کرد.
در پشت صحنه تمامی تروریستها دور تروریست #1 جمع شدند اما به جای تشکر یک یه دونه توی سرش زدند.
-آخ..نامردا، واسه چی میزنین؟ من که وزیر رو ترور کردم...
-آره جون عمه ت پس این کیه توی تلویزیون؟
تروریستها کنار رفتند تا تروریست #1 بتواند صفحه تلویزیون را ببیند.در تلویزیون وزیر سحرو جادو با خوشحالی رو به دوربینها می گفت:
-بله...848 امین اقدام به ترور من باز هم بی نتیجه موند...خوشبختانه یکی از محافظای فداکارم اون روز با معجون مرکب پیچیده خودشو به شکل من در آورده بود و اون کسی که کشته شد محافظ فداکارم بود.
تروریست #1:
-
وزیر سحر و جادو:
-
روز پنجمدر یک صبح دل انگیز وزیر همراه دو نفر از محافظان دیگرش به سمت ساختمان وزارت در حرکت بود.همانطور که راه میرفتند وزیر رو به محافظانش گفت:
-می دونستید هیــــــــــشکی نمی تونه وزیر رو ترور کنه...هیششششششــــــکی...
گوپس...(افکت ترور شدن وزیر) پی نوشت: WOW !!! چقدرSound Effect اینجا هست.
5 از 10